صفحه 13 از 19 نخستنخست ... 345678910111213141516171819 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 121 تا 130 , از مجموع 186

موضوع: تاثیر فرهنگ و تمدن ایرانی بر روابط اجتماعی در جامعه غربی

  1. #121
    Senior Member blur آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    رشته و دانشگاه
    Horticulture-Medicinal Plants (Urmia University)
    ارسال‌ها
    902

    پیش فرض پاسخ : تاثیر فرهنگ و تمدن ایرانی بر روابط اجتماعی در جامعه غربی

    نقل قول نوشته اصلی توسط salazar716 نمایش پست ها
    خب شاید شما تا اندازه ی من از جریانات بین مردم خبر نداشته باشین، یکی از آشناهای خیلی نزدیک من تو عدالت خانه کار میکنه، یعنی باید بیاین ببینین این ملت با فرهنگ چطوری سر هم کلاه میذارن...
    حداکثر لطفی که ایرانیا نسبت به هم دارن اینه که بگن در ماشین بازه! (منبع : فیبوک) چند درصد ایرانیا اهل مدرسه سازی و کمک به دیگران هستن؟ اگه فرهنگ ما کمک به دیگران بود ما تو جامعه انفدر فقیر نداشتیم.
    کار از فرهنگ سازی گذشته، باید نسلمون منقرض شه (منبع : فیبوک)
    من حالا چندتا جنبه مثبتشو ذکر کردم وگرنه مملکت که داره ویران میشه دوست من! واقعا اغلب مردم فقط کلاه خودشونو دودستی چسبیدن. گرچه فقر در حال حاضر دلایل عمده تری از عدم کمک مردم به هم داره. بهرحال جنبه های خوبشم انکار نکنیم. ضمنا من علاقه ای ندارم که نسلمون منقرض شه! ترجیح میدم نسل فقر اقتصادی و فرهنگی و استبدادزدگی و دورویی و....منقرض بشه! بالاخره جوونیم آرزو داریم هنوز، میخوایم زندگی کنیم تا اطلاع ثانوی
    خاکستری رنگ غالب جامعه ماست مثل هر جامعه دیگه ای....و همه آدما قدرت اینو ندارن که جلوی مسیر باد بایستن و بی اعتنا بهش راه خودشونو دارن (تو همه دنیا این طوره)....اغلب آدمارو باد با خودش می بره...گاهی نمیشه حتی بهشون خرده گرفت چون اصلا متوجه نیستن تبدیل به چی دارن میشن متاسفانه! وقتی دورویی و زیرپای همو خالی کردن و ...همه گیر بشه مثل یه بیماری واگیردار پخش میشه و خیلیا حتی نمی فهمن که این بیماری رو گرفتن!
    ویرایش توسط blur : November 7th, 2012 در ساعت 06:42 PM
    اگر آهسته از بال اين دره‌ی برهنه بر پنجه‌ی پا بگذريم،
    می‌بينی که همه‌ی چکاوک‌ها با دو چشم بسته می‌خوانند،
    پس بی‌جهت به هر شب تاريک شک مکن!
    گاه با پلک بسته هم می‌توان از پل به چشمه رسيد. س.ع صالحی




  2. #122

    پیش فرض پاسخ : تاثیر فرهنگ و تمدن ایرانی بر روابط اجتماعی در جامعه غربی

    نقل قول نوشته اصلی توسط salazar716 نمایش پست ها
    حدش به سمت بی نهایت میل میکنه، من هر چی فکر میکنم چیز مثبتی یادم نمیاد، میشه یکی دوتاش رو نام ببرین؟ جدی میگما، طعنه نیست.
    والا نمی‌دونم از ادبیات و شعر بگم یا از موسیقی و ظرافت در هنر. از آداب و رسوم ایرانی مثل نوروز و چهارشنبه سوری و سیزده به در و مهرگان بگم یا از خصوصیت مهمان نوازی و خونگرمی و جمع گرایی ایرانی‌ها (نه به معنای teamwork و بلکه متضاد individualism). به هر حال همه جای دنیا آدم میتونه خوش باشه و بسته به دید آدما داره.
    دوستایی دارم که واقعاً از زندگی ایران بیشتر لذت می‌برن (بر خلاف من) و بلوف هم نمیزنن ، با اینکه نه مذهبی هستن و نه وطن پرست افراطی. پس حتماً چیزای مثبتی هست، ولی دیدنشون به عینک ما هم بستگی داره.
    ویرایش توسط arash1718 : November 7th, 2012 در ساعت 10:56 PM
    اندکی صبر سحر نزدیک است...

  3. #123
    Member moein749 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2012
    رشته و دانشگاه
    ارشد مهندسي سيستمهاي انرژي
    ارسال‌ها
    173

    پیش فرض پاسخ : تاثیر فرهنگ و تمدن ایرانی بر روابط اجتماعی در جامعه غربی

    نقل قول نوشته اصلی توسط arash1718 نمایش پست ها
    والا نمی‌دونم از ادبیات و شعر بگم یا از موسیقی و ظرافت در هنر. از آداب و رسوم ایرانی مثل نوروز و چهارشنبه سوری و سیزده به در و مهرگان بگم یا از خصوصیت مهمان نوازی و خونگرمی و جمع گرایی ایرانی‌ها (نه به معنای teamwork و بلکه متضاد individualism). به هر حال همه جای دنیا آدم میتونه خوش باشه و بسته به دید آدما داره.
    دوستایی دارم که واقعاً از زندگی ایران بیشتر لذت می‌برن (بر خلاف من) و بلوف هم نمیزنن ، با اینکه نه مذهبی هستن و نه وطن پرست افراطی. پس حتماً چیزای مثبتی هست، ولی دیدنشون به عینک ما هم بستگی داره.
    جدا ها، بالاخره یکی هم پیدا شد از زیبایی های این مرز و بوم بگه، نوروز و هفت سین که من عاشقشم. من دخترخالم UBC ونکوور دکترا میخونه، بار اول که اومده بود ایران تو تابستون بود، همه بهش میگفتیم دلت واسه عید و هفت سین و این جور چیزا تنگ نشده؟ گفت نه بابا روز اول عید رفتم بانک دیدم سفره هفت سین گذاشتن!!! رفتم دانشگاه هم همینطور!!! خب این جدا مایه خوشحالی است که مثلا در یک بانک کشور کانادا سفره هفت سین موجود بوده. این هم یک نکته مثبت از فرهنگ ایرانیان
    هيچوقت براي فعاليتي كه عاشقش هستيد، منتظر تحسين ديگران نباشيد و از چرنديات ديگران هم ناراحنت نشيد... اين افراد ممكن نزديكترين افراد خانواده باشند... خودتان باشيد

  4. #124

    پیش فرض پاسخ : تاثیر فرهنگ و تمدن ایرانی بر روابط اجتماعی در جامعه غربی

    نقل قول نوشته اصلی توسط ghlobe نمایش پست ها
    دوست عزیز البته کورش شخصیت و پادشاه بزرگی بوده است ولی داستان منشور حقوق بشر کورش بیشتر تبلیغات دوران جشنهای دوهزار و پانصد ساله است و مثل همان افسانه شعر سعدی بر سر در سازمان ملل می ماند. اینجا را ببینید:

    http://en.wikipedia.org/wiki/Cyrus_C...cholarly_views


    Writing in the immediate aftermath of the Shah's anniversary commemorations, the British Museum's C.B.F. Walker comments that the "essential character of the Cyrus Cylinder [is not] a general declaration of human rights or religious toleration but simply a...i
    متن خود فرمان کورش هم اینجاست. خودتان میتوانید قضاوت کنید:

    حال که عنوان تاپیک از دلتنگی و اینها به فرهنگ و تمدن تبدیل شده می توان راحت تر در مورد این موضوع صحبت کرد. اساسا این روش تحقیقی که شما برای اثبات گفته هایتان در پیش گرفته اید از نظر علمی اشکال های زیادی دارد که به تعدادی از آنها اشاره خواهم کرد.

    اول از همه در مورد خود اساس وجود منشور که کسی شکی در مورد آن ندارد ولی جمله اول شما با این مضمون که "... ولی داستان منشور حقوق بشر کورش بیشتر تبلیغات دوران جشنهای دوهزار و پانصد ساله است و مثل همان افسانه شعر سعدی بر سر در سازمان ملل می ماند" ممکن است این ذهنیت را ایجاد کند که اساسا چنین منشوری وجود ندارد و افسانه و تبلیغات هست. هر چند منظور شما این نبوده است. در همان لینکی که زحمت آن را کشیده اید و گذاشته اید اشاره شده که منشور حقوق بشر کوروش در سال 1879 کشف شده و در حال حاضر در موزه بریتانیا نگهداری می شود. این منشور تا به حال 2 بار برای نمایش به ایران آورده شده که یکی از آنها در دوران پهل/وی و دیگری در سال 1380 و بوده است. تصویر آن در زیر آورده شده است (فتوشاپی هم نیست!).



    پس دست کم روی این نکته فکر کنم اتفاق نظر داشته باشیم که وجود چنین منشوری توهم و افسانه نیست! این بخش را برای کسانی گذاشتم که بودن اینکه 1 صفحه در مورد چیزی مطالعه کنند کلیت آن را زیر سوال می برند و نه برای شما! خدا را شکر که این منشور در جای مناسبی نگهداری می شود و در دستان یک عده ع...زده نیست که در اینصورت احتمالا آن را به افسانه تبدیل کرده بودند و کار برخی ها را راحت تر!

    دوم حال که در مورد "وجود" این منشور شکی نیست می رسیم به "محتوای" آن. البته لینک دومی که شما در مورد محتوای منشور گذاشتید درست است ولی یکی به دلیل انگلیسی بودن آن و در نتیجه سخت شدن خواندن آن برای فارسی زبانان و همچنین به دلیل طبقه بندی نشدن بود کسی حوصله خواندن آن را ندارد و ممکن است صرفا بر اساس چند خطی که شما کپی پیست کردید به نتیجه گیری بپردازد و به عنوان یک اصل و نه صرفا به عنوان یک نظر شخصی آنها را بسط و توسعه دهد. خلاصه ای از این منشور در همان لینک اول آمده است:

    متن حاوی روایتی از فتح بابل توسط کورش در ۵۳۹ پ. م. است و با گفتاری از مردوخ ایزد بابلی در مورد جنایت‌های آخرین پادشاه کلدانی، آغاز می‌شود (سطرهای ۴-۸). در ادامه روایتی از جستجوی مردوخ برای یافتن پادشاه شایسته، انتساب کورش به حکمرانی تمام جهان، و عاملیت او درفتح بابل بدون جنگ آورده می‌شود (سطرهای ۹-۱۹). سپس کورش، با لحن اول شخص، القاب و نسب خود را برمی‌شمرد (سطرهای ۲۰-۲۲) و اعلام می‌کند که صلح کشور را تضمین کرده (سطرهای ۲۲-۲۶) که به موجب آن او و پسرش کمبوجیه مشمول رحمت مردوخ شده‌اند (سطرهای ۲۶-۳۰). او بازسازی معبد، که در دوران زمامداری شاه قبلی به فراموشی سپرده شده بود، و اجازه‌اش به تبعیدشدگان مبنی بر بازگشت به میهن‌شان را توصیف می‌کند (سطرهای ۳۰-۳۶). در پایان پادشاه از بازسازی بخش هایی از شهر بابل صحبت کرده (سطرهای ۳۶-۴۳) و گزارش می‌کند که به هنگام بازسازی کتیبه‌ای از آشوربانیپال را دید.(سطرهای ۴۳-۴۵)

    قبل از تفسیر محتوی منشور جا دارد اشاره شود که هر نظریه یا پدیده ای که نیازمند تفسیر است طرفداران و مخالفان خود را دارد و بسته به مساله مورد بحث این موافقان و مخالفان می توانند از روی بی طرفی یا از روی عناد و غرض ورزی ادعا یا حرفی را مطرح کنند. مثلا در مورد پدیده "خدا" شما می توانند هزاران و بلکه میلیون ها کتاب مذهبی و متافیزیکی و غیره پیدا کنید که سخنان طرفداران وجود خدا در آنها مورد بحث قرار گرفته. به همان میزان شما می توانید کتابها و مقالات بیشمار فیزیکی و عقلایی و غیره پیدا کنید که در رد وجود خدا نوشته شده اند. نمونه های چنین مواردی که موافقان و مخالفان بسیار دارد بیشمار هستند و وجود چنین پدیده ای در علم تقریبا بر همه روشن است. این البته خاصیت علوم اینچنینی است و آوردن بخش هایی از هیچ کدام از این کتابها یا مقالات نمی تواند به عنوان یک اصل برای قبول یا رد آن پدیده مورد استفاده قرار گیرد. مگر آنکه شواهد و طرفداران یکی از آنها آنقدر زیاد شود که تقریبا پذیرفته شود.

    سه نکته در مورد مقاله ای که شما به آن ارجاع دادید و تفسیری در مورد محتوای کوروش داده وجود دارد. نکته نخست اینکه در آن مقاله هم نظرات مخالفان و هم نظرات موافقان اینکه محتوای منشور به حقو/ق بشر مربوط می شود آورده شده است که شما ظاهرا به طور اتفاقی دقیقا تمام بخش مربوط به مخالفان را تا کلمه اول پاراگراف مربوط به موافقان کپی کرده اید و در وبسایت گذاشته اید! آیا همه جا اینطوری "بی طرفانه" در مورد موضوعی نظر می دهید؟! آیا نمی توانستید همان طور که در پست دیگری اشاره کرده بودید که این قضایا را باید بی طرفانه مورد بررسی و تحلیل قرار داد نظرات موافقان را هم می آوردید و نتیجه گیری یک طرفه نمی کردید؟

    نکته دوم در مورد این مقاله این است که به زبان انگلیسی نوشته شده است و در نتیجه تاریخ دانانی که به زبان فارسی مسلط هستند زیاد در تهیه چنین مقالاتی فعال نیستند و به همین دلیل معمولا این مقالات با رویکرد ضد ایرانی یا در بهترین حالت با رویکرد بی طرفانه نوشته می شوند و نظرات هم مخالفان و هم موافقان آورده می شود. در صورتی که اگر به مقالات انگلیسی مربوط به موضوعات مناقشه برانگیز غربی مراجعه کنید کمتر به نظرات مخالفان اشاره می شود که تا حدی هم طبیعی است. به هر حال هر نویسنده ای در اوح بی طرفی باز هم گاه برخی حقایق را پنهان می کند بدون آنکه دروغ گفته باشد تا منافع ملی خودش را حفظ کند.

    نکته سوم آنکه اگر به متن فارسی همان مقاله و مقالات دیگری که درباره نقد نظرات منتقدان پرداخته شده است معمولا یک اشکال جدی به نظرات آنها وارد است آن هم اینکه هیچ مستندی برای ادعاهایشان ندارند! در واقع آنها هم از پروپوگاندا در مقابل چیزی که به زعم خودشان پروپوگانداست استفاده می کنند! مثلا پروفسور امیلی کورت از مخالفان می گوید ادعاهای مطرح شده در منشور که بدون جنگ و خونریزی بوده دروغ است در حالی که هیچ مستندی برای این ادعایش ارائه نمی کند و آن را در حد یک نظریه غیر مستند باقی می گذارد تا خوراک پروپوگاندایی عده ای شود.

    همان چیزی که در نوشته اول به آن اشاره کردم که اینها چون خودشان هیچ گذشته ای ندارند و نهایت 200 سال بیشتر از ظهور تمدن هایشان نمی گذرد له له می زنند تا هرطوری شده هویت های جعلی برای خودشان بسازند و مستندات روشن تمدن ایرانی را نادیده بگیرند. چهارتا سنگ بدقواره در انگلیس پیدا کرده اند آنقدر مقاله در مورد آن نوشته اند که این سنگ ها چرا اینطوری گذاشته شده اند و برای چه گذاشته شده اند و پس زمینه تمام نسخه های ویندوز می گذارند! حال آنکه تصاویر و مجسمه ها و معماری های ایرانی آنقدر بدیع و منحصر به فرد هستند که چشم هر بیننده ای را به عظمت آنها معترف می سازد. یا مثلا یک شهر سوخته به اسم پمپی دارند که مستندی از آن می دیدم که جز چهارتا دیوار سوخته هیچ چیزی ندارد ولی آنقدر این دوربین های لنز درشت و کوچک را روی آنها می چرخاند که آدم یاد اصطلاح کلاغ یا گنجشک را رنگ کردن و به جای قناری فروختن می افتاد! نه دوست عزیز اینها همه جا هست همان آمریکا چهارتا رییس جمهور دارد روی کوه آنها را سنگ تراشی کرده و دیگر در مورد قبل از آن که چه برخوردی با بومی های آنجا کردند نمی کنند. بهتر است کتاب آخرین مرز را در این باره بخوانید. فیلم مستندی از موره لوور دیدم که نزدیک به 40 درصد آن به تمدن ایران اختصاص داشت و همین حدود هم به فرهنگ مصر باستان و بقیه 20 درصد دنیا گویی جیز چهارتا کاسه و بشقاب گلی چیز دیگری نساخته بودند!

  5. #125

    پیش فرض پاسخ : تاثیر فرهنگ و تمدن ایرانی بر روابط اجتماعی در جامعه غربی

    سوم و اما در مورد محتوای منشور این است که من نمی دانم آیا مثلا شما انتظار دارید در این منشور از حقوق همو//سکشوالها دفاع شده باشد؟!! یا مثلا در آن از دراویش گن/ابادی دفاع شده باشد؟!! تا محتوای آن را مطابق حقو/ق بشر بدانید؟! هر متنی را با توجه به زمان آن می سنجند. قوانین بسیار ساده ای که نیوتن چند صد سال پیش در مورد جاذبه و قانون عمل و عکس المعل ارائه کرد با تمام سادگی آنها در مقایسه یا نظریات پیچیده فیزیک امروزی، بسیار مهم و بزرگ تلقی می شوند و امثال اینها را به عنوان پدر آن علم ها می شناسند. ما در مورد زمانه ای صحبت می کنیم که وقتی قومی به جایی حمله ور می شده تمام مردان را یا می کشته یا به بردگی می گرفته و زنان آنها به صورت کنیز یا در دستان سربازان ارتش فاتح در میامده و هیچ لزومی نداشته به قول عده ای فاتح بیاید قرطی بازی در بیاورد و برایشان منشور بسازد که آقا من شهرتان را بازسازی می کنم و معبدتان را بازسازی می کنم و موارد مشابه دیگر. شما فقط به تاریخ هزار سال بعد از آن در عربستان نگاه کنید که هر قبیله ای به آن یکی حمله ور می شده چه بلایی سر مردان و زنان آنها می آورده و چه شعرها که در مورد لزوم خون خوردن شمشیرهایشان نسروده اند و چه پدرهایی که برای آنکه دچار "ننگ احتمالی" کنیز شدن دخترانشان به دست دشمن نشوند آنها را زنده به گور می کردند تا بالاخره یکی از بینشان در آمد و بخشی از آنها را منسوخ کرد و از حالت وحشی به نیمه وحشی تبدیل شدند! دیگر وارد اینکه در همان حالت نیمه وحشی هم چه کارهایی در خطه ما کردند. بله در زمانه کوروش چنین برخوردی و تضمین صلح و امنیت یک شهر چیزی بوده که حتی مخالفانی که با این موضوع آشنایی دارند با آن آشنا هستند و بیشتر سعی می کنند فقط بگویند که این ادعاها دروغ است و مگر می شود بدون خونریزی شهری را فتح کرد! حالا که شده است! به بیان دیگر ادعاهای مخالفان بیشتر بر اظهارنظرهای شخصی و خیال پردازانه متکی است. تحلیلگران اینچنینی بهتر است اگر مدرکی ندارند بی خود خودشان را خسته نکنند. همین نظریه ها مثلا در مورد حمله اسکندر مقدونی به ایران وجود دارد و بسیاری از مخالفان آن را افسانه پردازی هایی برای عقده های حقارت تمدن رم باستان در برابر ایران باستان می دانند. منشور به سادگی به صلح و حقوقی برای مردم بابل می کند که مثل قوانین ساده نیوتن می تواند به عنوان پدر آن علم یعنی حق/وق بشر شناخته شود.

    چهارم در مورد صحبت هایی که در مورد تبلیغات زمان په/لوی در مورد منشور می شده است باید به این نکته اشاره کرد که با توجه به زمان کشف منشور در حدود 150 سال نباید انتظار داشت مثلا نادرشاه یا کریم خان یا افراد قبل از آن در مورد آن تبلیغی کرده باشند. می ماند شاه های قاجاری. من که انتظار ندارم به قول یکی از نمایشنامه ها ناصرالدین شاه مشنگ عیاش، مظفرالدین شاه ملنگ علیل، محمد علی میرزای دونگ الوات، احمد شاه بچه یا این ع...زده ها مثلا درباره آن تبلیغات کنند! همین 2 سال پیش که منشور را آورده بودند در مراسم، چفیه به گردن سرباز هخامنشی انداخته بودند و کم مانده بود بگویند کوروش مسلمان بوده!

  6. #126
    ApplyAbroad Hero
    تاریخ عضویت
    Jan 2009
    ارسال‌ها
    1,028

    پیش فرض پاسخ : تاثیر فرهنگ و تمدن ایرانی بر روابط اجتماعی در جامعه غربی

    دوست عزیز با تشکر از شما

    مساله نخست ، منشور کوروش در موزه ی انگلیس هست که جای بحثی رو نمی گذارد ( به حد کافی منبع معتبر موجود هست) ، تنها یک سوال هست خوشحال می شوم از شما به عنوان مطلع بپرسم، برای تعیین قدمت یک شئی آزمایش کربن شناخته ترین روش هست، آیا چنین مطالعه روی این منشور انجام شده هست؟ ( اگر پاسخ مثبت هست با منبع ذکر کنید ممنون می شوم)

    مساله دوم، ممنون بابت توضیح متن استوانه، باید اشاره کنم که بیان همچین مطالبی در آن زمان حتی اگر فرض کنیم غلو و بزرگ نمایی خود پادشاه بوده باشد، خیلی به حقوق بشر امروز نزدیک هست که باید در جایش مورد تحسین قرار گیرد. نشان دهنده فکر باز اون پادشاه بوده هست.
    البته همین نزدیکی و برتری بی چون و چرای متن استوانه نسبت به متون مشابه زمان خود حتی بعد خود ( کتبیه بیستون به طور مثال) بحث های زیادی رو به وجود آورده هست. مثال خودتون رو می زنم چند قرن قبل نیوتن قوانین ساده فیزیک ( آنقدر هم ساده نیست، شامل معادلات دیفرانسیل سنگین هست که به وضوح امروزه نیز مورد استفاده قرار می گیرند) مطرح می کند، حال اگر به سیر این قوانین نگاه کنیم ( در صورت نیاز می تونم این سیر تحول رو به تفصیل بیان کنم) متوجه می شویم که نیوتن وارث یک سیر تحولی بوده هست تا به اون قوانین رسیده هست اینطوری نبوده که صبح از خواب پا شده کل مکانیک رو فرمول بندی کرده باشد. بعد از این مقدمه حال سوال دوم بنده : چگونه و چه سیر تحولی طی شده تا 2500 سال قبل شخصی به این وضوح از قوانینی صحبت می کند که امروزه هم به سختی به اجرا گذاشته می شود و همچنان تیکه ناهمگون خوش آهنگ تو فرهنگ 10 هزار ساله این کشور از پاداشان ساسانی تا نادرشاه و دوران معاصر بوده هست؟ ( تکامل سیری هست که در همه ی علوم و آگاهی بشر مسیری مشخصی رو داشته هست، به خصوص گزاره های اخلاقی و چون بیشتر گزاره های منشور گذاره های اخلاقی هستند، در نتیجه تکامل این گزاره ها و منشاه آن یکی از مباحث اصلی تو هر متن تاریخی – اخلاقی می تونه باشد. )

    چند نکته که در کل متنتان به نظر بنده زیاد دقیق نبود رو جداگانه مطرح می کنم:
    *موزه ی لوور دارای بخشهای زیادی هست که در بخش باستان، با مجموعه بزرگ تمدن یونان، روم باستان ، مصر و خاور نزدیک روبرو می شویم. بخش خاور نزدیک شامل ایران و عراق و ... پیش از اسلام ( به نظر مد نظر شما بود) هست. که بزرگی این بخش فرسنگ ها با 40 درصد شما فاصله دارد. اگر مایل بودید عکسایی از بخش های مربوط به ایران رو همین جا آپلود خواهم کرد تا خودتان قضاوت کنید.

    **هیچ کسی در غرب ( آنکه اهل تفکر هست) له له نمی زنند تا هویت برای خودش درست کند یا جعل کند، چون هویتش را محصول فلسفه ی یونان باستان تا برترین اندیشمندان و هنرمندان رنسانس و بعلاوه متفکرین معاصر هست. اگر خواستید می تونیم رو این موضوع بیشتر متمرکز بشویم.
    می گن دو تا دنیای موازی داریم دنیای ما و دنیای تو آینه ها، باز می گن یه عدشون تونستند تو بین ما نفوذ کنند، باز می گن تنها تفاوتشون چپ دست بودنشونه.

  7. #127

    پیش فرض پاسخ : تاثیر فرهنگ و تمدن ایرانی بر روابط اجتماعی در جامعه غربی

    اول باید اشاره کنم که من باستان شناس نیستم و در این زمینه در آن حد که شاید مدنظر شما باشد مطلع نیستم. من مهندسی خوانده ام و مثل شما و خیلی های دیگر برای پیدا کردن موضوعی در اینترنت یا منابع دیگر جستجو می کنم و بخشی را هم بر اساس اطلاعات عمومی بیان می کنم.

    در مورد پرسش نخست شما باید بگویم که تمام اشیای تاریخی که به موزه های مشهوری مثل لوور یا موزه بریتانیا برده می شوند در ابتدا بر روی آنها آزمایش هایی انجام می شود و قدمت آنها تعیین می شود و پس از تصویربرداری و موارد دیگر طبق یک چک لیست هایی که دارند و پرونده آنها در موزه ها موجود است مورد بررسی قرار می گیرند و سپس در معرض دید عموم قرار می گیرند. این آزمایش ها چون خیلی پایه ای و تخصصی است معمولا نتایج آنها در منابع عمومی که حالت دایره المعارف و دانشنامه دارند (مثل ویکی پدیا) قرار داده نمی شوند و برای این کار باید به مجلات باستان شناسی و Archeology مراجعه کرد. پرونده مربوط به هر شیء در موزه موردنظر موجود هست و اینطور نیست که هر شی را همین طوری در موزه قرار دهند که اگر اینطور بود شش هفت تا منشور هم برای الیزابت اول و مشابه آن درست کرده بودند! به عبارتی چون محققان به این اسناد دسترسی دارند صرف همین که چنین اشیایی در چنین مکان هایی قرار می گیرد دلیلی بر شناسنامه دار بودن آنهاست. همانطور که می دانید مقالاتی و مطالبی که در دانشنامه ویکیپدیا وجود دارد توسط عموم نوشته می شود و پس دادن یک سری منابع و مراجع مورد پذیرش قرار می گیرند. این دانشنامه یک بخشی به نام Wikisource دارد که در آن مقالات رسمی و چاپ شده در مجالات معتبر را در صورتی که مثلا به دلیل گذشت بیش از 100 سال شامل حال کپی رایت نشوند نشان می دهند. در مورد منشور کوروش برای تعیین قدمت آن یکی از مقالاتی که در Wikisource آورده شده مربوط به Robert William Rogers است که تقریبا همزمان با پیدا شدن منشور به نگارش در آمده است. به هر حال در این مقاله ترجمه کامل منشور آورده شده و اشاره شده که قدمت آن مربوط به 539–530 BCE است یعنی بازه 9 سال اول فتح بابل.
    http://en.wikisource.org/wiki/Cyrus_cylinder

    البته با توجه به توضیحاتی که در مورد روال قرار دادن اشیاء در موزه های مشهور دادم پرونده آنها در صورت لزوم توسط پژوهشگرانی مثل همین آقا در دسترس بوده است. یک مورد دیگر هم این است که اساسا افرادی که خبره کاری هستند نیازی به این آزمایش ها ندارند و با نگاه کردن به اطلاعات و حتی ظاهر این اشیا متوجه قدمت آنها می شوند. مثلا خطی که با آن منشور نوشته شده در حدود همان قرن نوزدهم رمزگشایی شده و به همین دلیل مثلا کسی نمی توانسته در زمان های قبل از آن اینها را بنویسد مگر آن که در زمان خود بابلی ها بوده باشد. همچنین اشیای این چنینی معمولا به صورت گروهی کشف می شوند و فکر می کنم در همان لینک اولیه که ghlobe گذاشته بودند هم اشاره شده بود که این منشور همراه با 600 شی دیگر پیدا شده که از روی اطلاعات و قدمت آنها نیز می توان به قدمت و درستی اطلاعات کناری هم پی برد. نکته دیگر اطلاعات موجود بر روی این اشیاء است مثل مکان هایی که از آنها نام برده شده یا مثلا اسامی افرادی که از آنها نام برده شده و از روی آنها هم می توان به قدمت و صحت اطلاعات موحود بر روی آنها پی برد و اینطوری نیست که همین طوری یک نفر نشسته باشد برای خودش یک چیزهایی نوشته باشد. آن مخالفان که اتفاقا در این زمینه خبره هم هستند هم منتظرند تا کوچکترین اشکالی در اطلاعات یا موارد مشابه دیگر پیدا کنند تا کلیت آن را زیر سوال ببرند. منتهی تنها حرفی که برای زدن دارند که لزوما این اطلاعاتی که شاه دستور حکاکی آنها را داده منطبق بر واقعیت نمی باشد که البته هیچ سندی برای آن ندارند. اساسا چرا باید یک فاتح با آن قدر خدم و حشم بیاید برای یک جا این همه تعهد بدهد خب مثل عربها و مغول های وحشی می زند همه چیز را نابود می کند و نیازی به این توضیح دادن ها ندارد. حتی اگر این توضیح های صوری را هم داده باشد باز هم نشان می دهد که دست کم برایش مهم بوده که آیندگان در موردش چه قضاوتی خواهند کرد که خود دوراندیشی و ذهن بزرگ این فرد را نشان می دهد که خود را در قبال آیندگان هم مسوول می دانسته. به هر حال بقیه اش حرف های حاشیه ای است.

  8. #128

    پیش فرض پاسخ : تاثیر فرهنگ و تمدن ایرانی بر روابط اجتماعی در جامعه غربی

    در مورد پرسش دومتان که چگونه و چه سیر تحولی طی شده تا 2500 سال قبل شخصی به این وضوح از قوانینی صحبت می کند که امروزه هم به سختی به اجرا گذاشته می شود. به نظر من هر تمدنی سه مرحله دارد ظهور، استقرار و سپس افول. بسته به شکوه و عظمت تمدن موردنظر چند سال یا چند ده سال یا چند صد سال به ظول بیانجامد. اینها مثل یک منحنی سینوسی است و ممکن است چند بار تکرار شود. مثلا حکومت صفویه توانست تا بخشی خرابی هایی که مغول به بار آورده بود را جبران کند و ما را تا حدی بالا بیاورد و بعد از یک دوره ای هم به تدریج افول کرد و رسید به نادر و کریم و بعد هم در قهقرای قاجارهای دیوانه قرار گرفت. تاریخ شناسان دلایل این ظهور و سقوط ها را بررسی می کنند مثلا همین صفویه را ممکن است به دلیل باب حرمسراهایی که گذاشت و موارد دیگر سرزنش کنند که باعث افول آنها شد. در مورد دوران هخامنشیان یا ساسانیان هم این دوره ها برقرار بوده یعنی ظهور کرده اند دورانی بر همه جا مسلط شده اند و پیشرفت هایی ایجاد کرده اند و بعد به تدریج ضعیف شده اند و احتمالا حمله اعراب هم طومارشان را در نوردیده. شاید اگر به 10000 سال قبلتر هم بروید که از آن مستندات زیادی در دست نیست ممکن است حکومت ها و سلسله های خیلی با عظمت تری هم وجود داشته اند البته با قیاس زمان خودشان. دقیقا برای همین تاریخ می خوانند که چرا چنان بودیم و چنان شدیم. با توجه به شواهدی که از حدود چند هزار سال قبل ایران هست مثل نوروز باستانی و سنت های مشابه آن مثل جشن های بیشمار مثل مهرگان و یلدا و یگانه پرستی آنها و سنت های مثل کردار نیک و پندار نیک و گفتار نیک و موارد مشابه دیگر می شود اینطور برداشت که ایرانیان آن زمان از نظر فرهنگی در سطوح بالایی از نظر انسانی قرار داشته اند و اینطور نبوده که یک عده قوم وحشی مثل عربها اینطرف و آنطرف را فتح می کرده اند و برایشان منشور حق/وق بشر می نوشته اند. در حالی که مثلا گذشته تاریخی عرب جاهلیت و شعرها و نوشته هایی که از زمان آنها باقی مانده که حتی 1 درصد هم احتمال ندارد آنها یک چنین کارهایی را واقعا انجام داده باشند و اصلا انقدر نمی فهمیده اند که بتوانند حتی مشابه چنین چیزهایی را درست کنند. حتی تمام دانشمندانی که در دوران بعد از حمله اعراب در ایران بوده مثل خوارزمی و ابن سینا و غیره اینها همه ایرانی بوده اند منتهی در جکومت تحت تسلط مسلمان ها و شاید برایتان جالب باشد که عربها در مقالاتشان یک "ال" در ابتدای نام آنها می گذارند و آنها را دانشمندان عرب می دانند. الان که با این اصطلاحات ساختکی مثل معماری اس/لامی و غیره همه چیز را می خواهند به آنها بچسبانند در حالی که اینها همه دانشمندان و معماران و هنرمندان ایرانی بوده اند فقط در زمان جکومت اعراب و مسلمان ها وگرنه جرا این عربها دو تا از این معمارها یا دانشمندان در حجاز نداشته اند؟ البته متاسفانه بسیاری از آن خصلت های نیک در ایرانیان امروزی مشاهده نمی شود یعنی واقعا قلبا افراد نیک اندیشی نیستد و تا حد زیادی سر یکدیگر کلاه می گذارند و ریاکار شده اند و موارد بسیار دیگر که هر کدام دلایل خاص خود را دارد مثل استبداد طولانی مدت ولی به هر حال ما در حال حاضر در قهقرای تمدن خود قرار داریم. البته نقاط مثبتی مثل همان نوروز و یلدا و موارد دیگر که گفته شد همچنان رنگ نباخته اند. یا برای نمونه اگر اطلاعات عمومی ام یازی کند چندهم/سری همیشه در ایران مضموم بوده و همه گیر نبوده است به عکس عربها که طبق متون تاریخی از بس در جنگ ها مردانشان کشته می شدند زن ها زیادی می آمده اند و به هر کس چند زن می رسیده است و چیزی پذیرفته در فرهنگشان بوده و جزو ضروریات زمانشان بوده. بعد از 1400 سال تبلیغاتی که اینها کردند در ایران مثلا نتوانستند این چیزها در ایرانیان به صورت همه گیر بقبولانند. دلیلش هم همان بارقه هایی از همان تمدن پرشکوه بوده. شاید برایتان جالب باشد که تمام کشورهایی که به نوعی توسط امپراطوری های مختلف مثل فرانسه، اسپانیا، پرتغال و انگلیس فتح شده اند یا مستعمره شده اند در عرض چند سال زبانشان عوض شده و فرهنگشان به کل عوض شده چون تمدن خاصی نداشته اند و به راحتی با تمدن برتر فاتحین جایگزین شده اند. در حالی که در مورد ایران از آنجاییکه عمده حمله کنندگان به آن مثل مغول و عرب از اقوام وحشی و نیمه وحسی بوده اند نتوانسته اند خودشان را بر فرهنگ و تمدن ایران چیره کنند و بعد از دو سه نسل حل شده اند و نسل سومشان خودشان را ایرانی به حساب آورده اند. این طبیعی است انسان دوست دارند با فرهنگ باشد! همین الان هم یکی از دلایلی که خیلی از ایرانی ها که به کشورهای پیشرفته مثل آمریکا می روند زود ایرانی بودن خودشان را انکار می کنند و حتی به مقابله با آن و تعریف و تمجید از فرهنگ کشور موردنظر (مثلا آمریکا) می کنند همین حس خودباختگی است که دارند یعنی به الانشان نگاه می کنند و می بینند چیزی برای دفاع ندارد پس مثل همان تمدنهای ضعیف تری که وقتی به ایران آمدند تحت تاثیر آن قرار گرفتند اینها هم داخل یک تمدن که در حال حاضر در پیک منحنی است و دوران شکوهش را تجربه می کند قرار گرفته اند پس ترجیح می دهند مثلا خودسان را به آمریکا وصل کنند و احتمالا بچه هایشان یا نوه هایشان خودشان را کاملا آمریکایی بدانند. البته شاید برای بچه هایشان و نوه هایشان خوب شود ولی برای خودشان به نظر من همیشه این دوگانگی هویتی وجود خواهد داشت. هر چه هم در سن بیشتری به آنجا رفته باشند سخت تر می توانند گذشته خود را فراموش کنند. اگر فردی می خواهد این مسیر را طی کند خب به هر حال باید اینها را به نظر من فراموش کند و به همان جا بچسبد و تاریخ را مستقل از ملیت ها بررسی کند و صرفا برای علاقه شخصی ولی اگر اینطرف هست و می خواهد فردوسی وارد کاری برای این مرز و بوم کند خب باید بیشتر تحقیق کند و چرایی خیلی چیزها و نقاط ضعف و قوتمان را در بیاورد بلکه یک روزی وزیزی چیزی شد مثل امیرکبیر یک کاری برای میهنش بکند. این واقعیتی است که ما در دوران افول تمدن خود قرار داریم و می بایست خودمان را بالا بکشیم. روشن است که این اتفاق یک روزه رخ نداده و یک روزه هم درست نمی شود. البته نمی خواهم بگویم 1000 سال طول می کشد. ولی با توجه به سرعتی که علم و تغییر و تحول در دنیای مدرن پیدا کرده در حدود دست کم 30-20 سال می کشد تا اگر همه چیزمان را درست کنیم و تلاش کنیم خودمان را مثل کره جنوبی و برزیل بالا بکشیم بقیه اش پیشکش.

  9. #129

    پیش فرض پاسخ : تاثیر فرهنگ و تمدن ایرانی بر روابط اجتماعی در جامعه غربی

    در حالت کلی باید به این موضوع هم اشاره کنم که از نظر من امثال کوروش یا در سطوح دیگری افرادی مثل گاندی و نلسون ماندلا صرفا به ایران یا هند و آفریقای جنوبی تعلق ندارند. اینها همه بشر بوده اند و سرمایه بشر هستند و میراث بشر هستند و نمی توانند توسط مردمانی که در همان مکان زندگی می کنند تصاحب شوند. دلیلی که در حال حاضر مثلا یونسکو برای نگهداری بسیاری از آثار باستانی در کشورهای مختلف پول می دهد برای همین است که اینها میراث بشر هستند و بر همه انسانهاست که اینها را حفظ کنند که ببینند بشر چه بوده چه شده و به کجا می رود. همین مجسمه های 60-50 متری بودا که در بامیان افغانستان بود و طالبان در حدود سال 2000 با آرپیجی و دینامیت به طور کامل تخریب کرد را خیلی از کشورها از ژاپن گرفته تا حتی عربستان و امارات که حکومت طالبان را به رسمیت شناخته بودند محکوم کردند و قبل از آن فشارهای زیادی به جکومت طالبان آوردند تا آنها را نابود نکند و به جای آنها پول بگیرد دریغ از یک ارزن عقل! به هر حال به نظر من اینکه کشورهایی مثل فرانسه و انگلیس به این سطح از شعور رسیده اند که از این میراث نگهداری می کنند (فارغ از درآمدهایی که برای آنها دارد) و برای موارد دیگری هم که در کشورهای دیگر هست بودجه می دهند نشان می دهد که به این ذهنیت جهانی و فراملیتی رسیده اند. این مسائل به نظر من فراملیتی هستند و نباید با نگاه های قومی و قبیله ای این چیزها را آلوده کرد. این که من از هندی ها بدم بیاید نباید دلیل شود که فردی مثل گاندی را بکوبم و باید به او احترام بگذارم. البته خب در سطوح پایین تر کشورها و مردم سطح پایین تر دوست دارند این افراد را برای خودشان ثبت کنند تا بگویند مال آنهاست. ولی از نظر افراد نخبه به نظر من این طور نیست و همانطور که پلید بودن فردی مثل هیتلر نباید سبب شود که ما همه آلمانی ها یا اتریشی ها آدم های بدی بدانیم نیک بودن افرادی مثل کوروش یا ماندلا یا گاندی هم نباید سبب شود که فکر کنیم همه افراد دور و بر اینها هم تا همیشه تاریخ آدمهایی مثل خودشان خواهند بود. اینها ستاره هایی هستند که گاهی در آسمان بشریت می آیند و بعد می روند.

    اما در مورد مواجه با فرهنگ های دیگر همان طور که توضیح دادم این افراد لزوما نباید باعث افتخار شخصی برای خود ما باشند که گیرم پدر تو بود فاضل از فضل پدر تو را چه حاصل. از این نظر من اصلا به این کارهایی که بعضی ها می کنند مثلا می گویند چون فلانی 10 پشتش به پیامبر یا فلان دانشمند می رسیده پس قابل احترام است. نه اصلا اینطور نیست اگر خود آن آدم، آدم خوبی بوده خب قابل احترام است ولی این چیزی برای ما ایجاد نمی کند. ما باید تلاش کنیم اگر هنر داریم مثلا مثل آنها باشیم. به طور خلاصه کوروش و ایرانیان آن زمان انسان های نیکی بوده اند و بخشی از تاریخ ما هستند و قابل احترام ولی آن تمدن مدت هاست افول کرده و خود ما حداقل هایی از آن ویژگی ها نیک را داریم و اگر هنر داریم باید سعی کنیم آنها را در خودمان بیشتر کنیم. وقتی هم به یک خارجی یا فردی از فرهنگ دیگر رسیدم دلیلی ندارد بنشینیم از تاریخ برایشان بگوییم. از نظر من حتی اینکه پدر آدم فرد مهمی باشد ثابت نمی کند که خود آدم هم فرد مهمی است و خودش باید گلیمش را بالا بکشد ولی این هم دلیل نمی شود که به پدرش یا تاریخ گذشته دورش توهین یا بی احترامی کند. در این مواجهه ها به نظر من اگر موقعیتش پیش آمد مثل همان نمایشگاه ها یا اگر خود فرد علاقه داشت و در مورد فرهنگ ایرانی ها پرسید باید به موارد عمومی مثل همین نوروز و سنت دید و بازدید و هفت سین و شعارهایی مثل پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک و یلدا و سیزده به در و موارد مشابه که برای همه فرهنگ ها جالب و پذیرفته شده اند اشاره شود که دید خوبی از ایرانی ها ایجاد شود نیازی نیست برایشان داستان منشور کوروش تعریف کنیم یا هر چه بدبختی در تاریخمان بوده را برای آنها تعریف کنیم. مگر اینکه فرد موردنظر واقعا آدم پژوهشگری باشد و خیلی علاقه داشته باشد که در مورد تاریخ ایران بداند آنوقت می شود وارد جزئیات بیشتر شد. ولی در مورد خودمان و در جمع درونی خود ایرانی ها باید بدانیم چه بودیم چه شدیم و به کجا می رویم و در این راه همه دلایل شکوه و قهقرا را بدن رودربایستی بپذیریم تا بلکه بتوانیم اصلاحی کنیم. ببخشید خیلی پراکنده حرف زدم! عطا جان یه 100 تا سوال از تو اینها در نیاری بپرسی!

  10. #130

    پیش فرض پاسخ : تاثیر فرهنگ و تمدن ایرانی بر روابط اجتماعی در جامعه غربی

    حالا که نگاه کردم دیدم در مورد نکته آخری که گفته بودی چیزی ننوشتم! در حالت کلی که غرب یک نفر یا یک توده واحد نیست. اگر چه برخی به دلایلی دوست دارند دارند ملت ها را به شکل یک توده واحد تایید یا رد کنند. در همان غرب طیف های مختلف فکری هستند. عده ای که مسائل را فراملیتی می بینند و حفظ همه این میراث را از خوب گرفته تا بد ضروری می دانند. به همین دلیل مثلا تابلوهای هیتلر را نگهداری می کنند چون می گویند اینها هنر بشر است حالا یک عده ای خوششان نیاید. یک طیفی هم هستند که عامی هستند اصلا زیادی از جایی خبر ندارند و زیاد این چیزها برایشان مهم نیستند. البته یک عده ای تاریخ شناس ملی گرا هم هستند که این عده ممکن است شیطنت هایی بکنند و کتابها و اظهار نظراتی که می کنند جانبدارانه باشند و خیلی طیف های دیگر. همه این طیف ها این طرف هم هستند یعنی آدم هایی که می خواهند دلشان را خوش کنند که فلانی مال ما بوده. عده ای که اصلا به این چیزها اهمیت نمی دهند و عده ای که تاریخ دان هستند و اتفاقا ممکن است ملی گرا هم باشند. خب در دعوایی که بین یک تاریخ دان ملی گرای غربی با ایرانی رخ می دهد به الطبع طرف غربی وقتی به تمدن باستان ایران می رسد کم می آورد و ممکن است برای تضعیف این کار مثلا فیلم 300 ها بسازد و امثال اسکندر و رمی ها را الکی بزرگ کنند در حالی که طبق متون تاریخی همه اینها مردود هستند و خود فیلمسازان اینچنینی هم آخر کار که گیر می افتند می گویند اینها افسانه است و فقط فیلم هست ولی به هر حال اینها خوراک رسانه ای می شود و روی عوام تاثیر می گذارند. مثلا اصلا یک ضرب المثل قدیمی در رم باستان بوده که وقتی می خواسته اند بگویند فلان چیز در فاصله دوری هست می گفته اند تا آنجایی که نیزه پارسی می رود. از بس که اینها از قدرت و رشادت های ارتش ایران آن زمان می ترسیده اند. احتمالا به همین دلیل قدرت ارتش آن زمان به راحتی و بدون جنگ وارد خیلی جاها می شده. چون حاکمانشان می ترسیده اند و از همان اول تسلیم می شده اند البته ایرانی ها هم نامردی نمی کرده اند و با آنها کاری نداشته اند. ولی این رمی ها خب خودشان ارتش نسبتا قدرتمندی داشته اند و چندین بار به بخش های شمال غربی ایران حمله می کنند آخرش هم ارتش ایران دیده با این رمی ها نمی شود صلخ کند و آدم نمی شوند ریخت آتن و قلع و قمعشان کرد! که خب البته این بخشش افتخاری ندارد و صرفا یک ضرورت بوده مثل بم/ب ات/می که آمریکایی ها احساس کردند ضرورت دارد در هیروشیما و ناکازامی بیاندازند. آنوقت مثلا در فیلم 300 می بیند نشان می دهد رمی ها هستند که نیزه های بلند پرت می کنند و آن 300 نفر یک تنه جلوی تمام ارتش ایران ایستاده و ایرانی ها را عده ای بربر و وحشی نشان می دهند. اینجاست که می شود آن عقده ها را در سازنده های این نوع فیلم ها و البته برخی از همان تاریخ دان های ملی گرایشان دید. وگرنه طیف اکثریت غرب لزوما اینطور نیست و خیلی ها خودشان را وارد این بازی ها و تحریف تاریخ نمی کنند. از آن سو البته فیلم هایی هم در جهت مثبت ساخته شده مثل one night with the king یا مثلا همین prince of persia که فضای نسبتا مثبتی را به تصویر می کشند. ولی خب همان طور که شما گفتید وقتی به طیف عامه یا طیف دانشمندان و اندیشمندان بی طرف آنها می رسیم ابتدای جمله شان را اینطوری شروع می کنند که شما گذشته با شکوهی داشته اید ولی بعد متاسفانه اینطوری تمام می شود که الان در وضع مناسبی نیستید و خب واقعیت را هم می گویید. به همین دلیل منظور من از آن له له آن دسته مغرض است که حاضر است تاریخ را تحریف کند تا بلکه شده در یک فضای هالیوودی وار و خیالی گذشته خودشان را قابل مقایسه با ما بدانند. در حالی که همان قدر که ما در مقایسه شرایط حال حاضرمان با آنها کم میاوریم آنها هم در مقایسه گذشته خود با گذشته ما کم میاورند. هر دو را باید همزمان دید.

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •