صفحه 14 از 19 نخستنخست ... 45678910111213141516171819 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 131 تا 140 , از مجموع 186

موضوع: تاثیر فرهنگ و تمدن ایرانی بر روابط اجتماعی در جامعه غربی

  1. #131
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    ارسال‌ها
    36

    پیش فرض پاسخ : تاثیر فرهنگ و تمدن ایرانی بر روابط اجتماعی در جامعه غربی

    davi johnes دستت درد نکنه خیلی با حوصله و قابل قبول حرف زدی. بهرحال اونجا وطن ماست باید بهش احترام بذاریم، یه عمری نمک همین خاکو خوردیم، مگه هیچ جای دیگه ی دنیا دزدی و دغلی و جرم و جنایت نیست؟ خیلی ها تو این فروم هستن که هنوز ایرانن (دنبال پروسه ی رفتن) و حتی ممکنه کارشون درست نشه برای همیشه بمونن، ولی بعضی حرفای بچگانه از زندگی دلسردشون میکنه.
    این مملکت خیلی آدم لوطی داشت که الان زیر خاکن، نیستن از خودشون دفاع کنن
    ارغوان، این چه رازی ست که هربار بهار، با عزای دل ما می آید (ه ا سایه)

  2. #132
    Banned
    تاریخ عضویت
    Aug 2012
    ارسال‌ها
    1,261

    پیش فرض پاسخ : تاثیر فرهنگ و تمدن ایرانی بر روابط اجتماعی در جامعه غربی

    نقل قول نوشته اصلی توسط havaarh نمایش پست ها
    davi johnes دستت درد نکنه خیلی با حوصله و قابل قبول حرف زدی. بهرحال اونجا وطن ماست باید بهش احترام بذاریم، یه عمری نمک همین خاکو خوردیم، مگه هیچ جای دیگه ی دنیا دزدی و دغلی و جرم و جنایت نیست؟ خیلی ها تو این فروم هستن که هنوز ایرانن (دنبال پروسه ی رفتن) و حتی ممکنه کارشون درست نشه برای همیشه بمونن، ولی بعضی حرفای بچگانه از زندگی دلسردشون میکنه.
    این مملکت خیلی آدم لوطی داشت که الان زیر خاکن، نیستن از خودشون دفاع کنن
    "
    این مملکت خیلی آدم لوطی داشت که الان زیر خاکن، نیستن از خودشون دفاع کنن"
    نمونه فرهنگ ایرانی همینه دیگه نه؟
    "لوطی" !!!!!!

  3. #133
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    ارسال‌ها
    36

    پیش فرض پاسخ : تاثیر فرهنگ و تمدن ایرانی بر روابط اجتماعی در جامعه غربی

    نقل قول نوشته اصلی توسط rahi2012 نمایش پست ها
    "
    این مملکت خیلی آدم لوطی داشت که الان زیر خاکن، نیستن از خودشون دفاع کنن"
    نمونه فرهنگ ایرانی همینه دیگه نه؟
    "لوطی" !!!!!!
    چی بگم؟ حتما من متوجه منطقت نمیشم.

  4. #134

    پیش فرض پاسخ : تاثیر فرهنگ و تمدن ایرانی بر روابط اجتماعی در جامعه غربی

    نقل قول نوشته اصلی توسط rahi2012 نمایش پست ها
    "
    این مملکت خیلی آدم لوطی داشت که الان زیر خاکن، نیستن از خودشون دفاع کنن"
    نمونه فرهنگ ایرانی همینه دیگه نه؟
    "لوطی" !!!!!!
    شما عامیانه حرف زدن یه نفر دیگه رو مسخره می‌کنید و توی جمع اون رو سعی می‌کنید بی‌فرهنگی جلوه بدید؟!
    تصمیم اینکه کدومش بی‎‌فرهنگیه با دوستان.
    اندکی صبر سحر نزدیک است...

  5. #135
    Banned
    تاریخ عضویت
    Aug 2012
    ارسال‌ها
    1,261

    پیش فرض پاسخ : تاثیر فرهنگ و تمدن ایرانی بر روابط اجتماعی در جامعه غربی

    نقل قول نوشته اصلی توسط arash1718 نمایش پست ها
    شما عامیانه حرف زدن یه نفر دیگه رو مسخره می‌کنید و توی جمع اون رو سعی می‌کنید بی‌فرهنگی جلوه بدید؟!
    تصمیم اینکه کدومش بی‎‌فرهنگیه با دوستان.
    وای خدای من اشتباه برداشت شد
    اصلا اصلا منظورم توهین به ایشون نبود منظورم این بود ه این کلمه(دیگه ننوشتم نگید به منم توهین شد) متر فرهنگیه؟
    اگر توهین تلقی کردید عذر میخوام قصد جواب به پست بود نه توهین.

  6. #136

    پیش فرض پاسخ : تاثیر فرهنگ و تمدن ایرانی بر روابط اجتماعی در جامعه غربی

    نقل قول نوشته اصلی توسط rahi2012 نمایش پست ها
    وای خدای من اشتباه برداشت شد
    اصلا اصلا منظورم توهین به ایشون نبود منظورم این بود ه این کلمه(دیگه ننوشتم نگید به منم توهین شد) متر فرهنگیه؟
    اگر توهین تلقی کردید عذر میخوام قصد جواب به پست بود نه توهین.
    بله، پستتون متاسفانه غلط انداز بود. به هر حال ایشون هم نظر خودشون رو گفتن.
    لوطی به معنای پایبندی بودن به یک سری اصول اخلاقی هست که درگذشته بیشتر رواج داشته و بسیاری از این افراد به اصطلاح لوطی سابقه‌ی درخشانی در مبارزه با رژیم شاهنشاهی داشتن و خیلیاشون به خاطر این مبارزات پای چوبه دار رفتن.
    اندکی صبر سحر نزدیک است...

  7. #137
    ApplyAbroad Hero
    تاریخ عضویت
    Jan 2009
    ارسال‌ها
    1,028

    پیش فرض پاسخ : تاثیر فرهنگ و تمدن ایرانی بر روابط اجتماعی در جامعه غربی

    بازهم ممنون به خاطر جوابتون، سعی کردم به طور دقیق بخونم، ولی متاسفانه نتونستم جواب دو سالم رو بگیرم، در پایین سعی میکنم دقیق تر مساله رو باز کنم:

    آ. تست کربن یک پدیده رایج هست، یعنی شما وقتی در مورد شئی تاریخی مطالعه میکنید، -آنهم به این مهمی - ختم الکلام قدمت اون شئی تست کربن هست. مثالهای زیادی - از یونان باستان گرفته تا حتی دوران هخامنشی و ساسانیان - در مورد اشیای باستانی که در دنیا اهمیت دارند هست. برای اینکه بحث های سیاسی و غیرعلمی رو کاهش بدم مثالی می زنم از زمان هخامنشیان، توضیح میده که چطور پروفسور براگ درخواست داده تا شئی پیدا شده در عراق مربوط به دوره هخامنشیان رو با تست کربن آزمایش کنند و اتفاقا این آزمایش توسط آزمایشگاه موزه ی ملی بریتانیا انجام میشه و نتیجه در معرض عموم قرار میگیره:

    In the Burnt Palace and Nabu Temple complex what is probably Achaemenid occupation has been labelled as phase H or phase 3 (Mallowan 1966: I, 286-7; Oates J. and
    D., 2001: 125). Of particular interest are traces of kilns on the south side of Room 47 in the Burnt Palace, together with red glass ingots 8 and slag. Mallowan originally dated these kilns
    to the early 6 th century BC (1954: 77, 82-83), but later ascribed them to c.200 BC (Mallowan 1966: I, 209-210). At the request of Professor D. Barag, however, a radiocarbon analysis of
    charcoal found together with the glass ingots was carried out in the British Museum Research Laboratory and yielded a date of 425 ± 50 BC (Barag 1985: 108-9).*
    * Barag, D., 1985. "Catalogue of Western Asiatic Glass in the British Museum I", p. 108–9. London.
    منبع : صقحه 9 پارگراف دوم
    سوال اصلی همچنان پابرجاست که آیا همچین آزمایشی انجام شده و اگر شده هست منبع و زمان آن.

    بحث دوم، صحبت بنده رو ی تمدن ایرانی و نزول و افول یک تمدن نبود. بلکه د رمورد یک شخص و تفکر والای آن شخص هست. وقتی شخصی با این بینش اثر رو به جا می گذاره عادلانه هست تا بررسی بشه که چطور تحول فکر ایشان صورت گرفته هست. مثلا ارسطو که یکی از بزرگترین فیلسوفان غرب به شما میره رشد فکر داشته که یک شبه به وجود نیامده است. ایشون سالها تفکر، بحث کرده زیر نظر افلاطون بوده که افلاطون هم شاگرد سقراط. این یک مثال عینی هست اگرمایل بودید به لیستی از متفکرین آن دوران در این لینک رجوع کنید. از طرف دیگه حتی بعد جنگهای خانمان سوز مختلف که داشتند این سیر تحول هیچگاه متوقف نشده هست یعنی اندیشه و تفکر اخلاقی آرام رشد داشته هست. حال اگر ما بتوانیم همچین مسیری رو برای کوروش پیدا کنیم بحث به دلخواه ما خواهد بود. در آخر نتیجه گیری که بر اساس گزاره های موجود می شود کرد رو من در زیر میاورم:

    1. کوروش شاگرد متفکرین بزرگی بوده هست و خود اهل تفکر. منشور کوروش حاصل رشد فکری کوروش در یک بستر مناسب بوده که به نگارش در آمده هست. بدون این بستر سخنان مطرح شده در منشور کوروش که بار اخلاقی زیادی را به دوش می کشند، ناهمگونی زیادی رو با محیط زمانی و مکانی خود ایجاد می کنند. یعنی کوروش فرمانروای نصف عالم با لشکر کشی های طولانی و حضور در میادین جنگ، همزمان توانسته به تکامل فکری در آن حد برسد که امروزه نیز قابل ستایش هست. البته یک نقص دیگر این نظریه همان عدم اثر گذاری این تعلیمات بر افراد دیگر بعد از ایشان و اثرات آن می باشد.

    2. کوروش رشد فکری خود را به واسطه ی نیروی ماورایی به دست آورده هست، مثلا وقتی صحبت از تورات می شود، تمام بار اخلاقی نوشته هایش به دوش خدای موسی گذاشته می شود نه موسی. جالت تر اینجاست که امروز نقد جدی بر تورات و تضاد آن با فلسفه ی اخلاقی وارد هست، ولی منشور کوروش همچنان مثل طلای ناب می درخشد و هر روز بر درخشش افزوده می شود. البته همچنان این تئوری نیز از توصیف عدم وجود اثرات بعدی این تفکر عاجز هست. موسی ده ها شاگرد تربیت کرد و آیین موسی همچنان بعد هزاران هزار جنگ پابرجاست ولی کوروش و راه رسم کشور داریش حتی در پادشاه بعدی تا اونجایی که من اطلاع دارم، نیز دیده نمی شود.

    3. بر عهد شما ...

    با تشکر از وقتتون دوست عزیز
    می گن دو تا دنیای موازی داریم دنیای ما و دنیای تو آینه ها، باز می گن یه عدشون تونستند تو بین ما نفوذ کنند، باز می گن تنها تفاوتشون چپ دست بودنشونه.

  8. #138
    ApplyAbroad Hero
    تاریخ عضویت
    Jan 2009
    ارسال‌ها
    1,028

    پیش فرض پاسخ : تاثیر فرهنگ و تمدن ایرانی بر روابط اجتماعی در جامعه غربی

    تاریخ برای یادگیری هست نه برای افتخار کردن، حتی نداشتن تاریخ باعث نمیشه که مورد بی احترامی قرار بگیریم چون آنچه مهم هست حال افراد هست. ما همه به عنوان نماینده ای از این کشور معرفی کننده اصلی هستیم. صداقت، منطقی بودن، احترام دیگران رو نگه داشتن، قابل اعتماد بودن برای من و شما احترام میاره نه چندتا سنگ و دست نوشته.

    احترام کشوررو ما زمانی پایین آوردیم که با کوله باری از نق زدن ، غر زدن از وضع کشور سر سفره غربی ها نشستیم. براشان تازگی داشت مردمانی که به جای عمل حرف میزنند ، چون خودشان دوران قرون وسطی را داشته اند، چون خودشان چندین جنگ جهانی و خانمان سوز داشته اند. به هر حال ارزش یک فرد در دوران امروز در تلاش و باز نیایستادن هست نه در تاریخ کهن. آنها فردی را می دیدند که دست از تلاش کشیده، به جای یاد گرفتند و برگشتن ،به دنبال هزار راه برای تمدید اقامت هست، آنها کسانی رو دیدن که برای برنگشتن دهان می دوزند و آتش را به جان می خرنند، دروغ می گویند، کلاه بر می دارند و کلاه می گذارند. به جای ساختن، ویرانه کردند را همراه خود کرده اند.

    یک آزمایش ساده انجام بدهید : یک بار از امپراطوری بزرگ ایران 2500 سال قبل حرف بزنید و دید مردم رو بررسی کنید و دفعه دوم از 63 % دانش آموز و دانش جوی دختر امروز. اولی دست تو نبوده ولی دومی محصول تفکر تو بوده هست. اولی تنها می تونه ترحم با دید منفی رو به تو حواله کنه ،دومی بارقه هایی از امید و احترام.

    از مردمی حرف بزنید که صفهایشان برای اهدای خون تو زلزله بم و ورزقان با صفهای کنسرت لیدی گا برابری می کرد. از مردمی حرف بزنید هنوز در تلاشند تا روستایی رو آباد کنند یا نابودی جنگلی جلوگیری کنند.تا احترام را با همه ی وجود حس کنید.

    تغییر زمان بر هست و اولین قدم از خود "من" شروع می شود. بدون تفکر احترام هم از بین خواهد رفت.
    می گن دو تا دنیای موازی داریم دنیای ما و دنیای تو آینه ها، باز می گن یه عدشون تونستند تو بین ما نفوذ کنند، باز می گن تنها تفاوتشون چپ دست بودنشونه.

  9. #139
    Senior Member mdemehri آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    ارسال‌ها
    761

    پیش فرض پاسخ : تاثیر فرهنگ و تمدن ایرانی بر روابط اجتماعی در جامعه غربی

    ماها شدیم کور خود و بینای مردم.... همین
    یکیو میشناسم اینجا تو دانشگاه تا می گفتن کجایی هستی میگفت ایتالیایی به خاطر این بحث های سیاسی و اینا می گفت من روم نمی شه بگم ایرانیم.... بعد تا یه استادی سره کلاس می گفت ایرانیا باهوشن...خودشو می کشت و می گفت من ایرانیم! و سینش رو می داد جلو و کلی افتحار و از این حرفا!
    نمی دونم چی باید گفت به این جور رفتارها!
    وقتی یکی به سئوالتون جواب می ده از روی وظیفه نیست، از رو لطفه....اینو یاد بگیرید که تشکر کنید.... آفرین!
    از پاسخ به هر گونه سئوال شخصی معذوریم. حتی شما دوست عزیز

  10. #140

    پیش فرض پاسخ : تاثیر فرهنگ و تمدن ایرانی بر روابط اجتماعی در جامعه غربی

    نقل قول نوشته اصلی توسط mdemehri نمایش پست ها
    ماها شدیم کور خود و بینای مردم.... همین
    یکیو میشناسم اینجا تو دانشگاه تا می گفتن کجایی هستی میگفت ایتالیایی به خاطر این بحث های سیاسی و اینا می گفت من روم نمی شه بگم ایرانیم.... بعد تا یه استادی سره کلاس می گفت ایرانیا باهوشن...خودشو می کشت و می گفت من ایرانیم! و سینش رو می داد جلو و کلی افتحار و از این حرفا!
    نمی دونم چی باید گفت به این جور رفتارها!
    این بحث دیگری است. یک بحث این است که اگر در تاریخ کشوری فرد خوبی مثل کوروش وجود داشته باید به وی احترام گذاشته شود مستقل از اینکه به کدام کشور یا دوره زمانی تعلق داشته و نباید تعصب داشت. به همان اندازه هم باید به دانشمندان غربی یا افراد دیگری که زمینه پیشرفت علم و انسانیت و موارد دیگر را پایه گذاری کرده اند احترام گذاشته شود. این رابطه باید دو طرفه باشد. بحث دیگر آن است که یک فرد تا چه حد باید به فرهنگ آبا و اجدادی خودش تعهد داشته باشد و از آن حفظ کند. این موضوع بحث بیچیده ای است. در مورد تعهد بشر به آب و خاکی که در آن رشد کرده و فرهنگی که در آن بزرگ شده نظریات مختلفی هست. از یک سو عده ای می گویند سرنوشت بشر در دستان خودش هست. یعنی مثلا ما نمی توانیم یک مهاحر ایرانی که به کانادا رفته را ملامت و نکوهش کنیم که چرا تعهدی به کشورت نداشتی و باید می ماندی اینجا سختی می کشیدی تا وطنت را آباد می کردی. در حالی که شاید آن مهاجر صرفا دنبال این باشد که در این مثلا 100 سالی که زنده است در یک کشور پیشرفته زندگی کند و احساس تعهدی هم نسبت به مردم کشورش نداشته باشد. معمولا این طیف از انسان ها خیلی نه تعصبی روی فرهنگی که از آن آمده اند دارند و نه روی فرهنگ مقصد. هر جا که از یکی از آنها تعریف شود می گویند من هم هستم! هر جا از آن بد گفته شود فرار می کنند! چون هدف اصلی آنها مثلا رفاه در این چند روزه دنیا بوده و به این چیزها حیلی کارها ندارند. عده ای هم از آن سو بحث همان نان و نمک و اینها را مطرح می کنند و از تعهد آدم به کشورش. همین دیروز مردم پورتو ریکو در یک همه پرسی (رفراندوم) رای دادند تا به ابالت 51 ام ایالات متحده آمریکا تبدیل شوند. البته قبل از رسمی شدن آن باید این موضوع به تایید کنگره آمریکا هم برسد. به هر حال وقتی بحث پیشرفت اقتصادی و سیاسی می شود خیلی ها ترجیح می دهند به کشورهای پیشرفته بپیوندند. این به نظر من چیز خیلی بدی نیست. همین ایران هم اگر با کشورهای پیشرفته دنیا ارتباطات بین المللی اش را زیاد کند هم کسی آن را تحریم نمی کند و هم می تواند از امکانات بین المللی برای پیشرفت های فرهنگی و اقتصادی و سیاسی و غیره استفاده کند. نمی شود در دنیا مثل یک جزیره زندگی کرد و در همه چیز خود کفا شد. منتهی هر جا شما عضو گروهی می شوید باید به قوانین آن گروه هم احترام بگذارید که این قوانین هم معمولا بر اساس اشتراکات فرهنگی نوشته شده یعنی طوری نوشته شده که تقریبا مورد قبول همه باشند. شاید شما بخشی از آنها را قبول نداشته باشید ولی این فلسفه قانون هست که اکثریت آن را قبول دارند و اگر همه به آن احترام بگذارند نظم در آن گروه ایجاد می شود و نمی شود که اقلیت که آن قانون را قبول ندارد حرف خودش را بزند در این صورت از آن گروه باید بیرون برود و از امکاناتش نمی تواند استفاده کند. در نظام بین الملل هم یک سری قوانین و تعهدنامه های بین المللی مثل همین قوانین ح/قوق بشر هست که ما باید به آنها احترام بگذاریم. چه چیز بهتر از اینکه به درستی ادعا کنیم (منظورم در مقیاس سیاسی و دیپلماتیک نه فردی و شخصی) که ما خودمان از موسسان این قوانین بوده ایم و پیشگام قبول آن شویم. تا زمانی که بخواهیم بر چیزهایی تاکید کنیم که جامعه جهانی آنها را قبول ندارد خب باید هم در یک جزیره زندکی کنیم و خود کفا شویم!!! باز هم می گوییم چه در مقیاس فردی و شخصی و چه در مقیاس های دیپلماتیک و سطح بالا برای اینکه بتوانیم پیشرفت کنیم باید روی نقاط مشترک فرهنگی تاکید کنیم تا بتوانیم خودمان را در چنین گروه هایی جا دهیم. وقتی صحبت از منشور و اینها هم می شود منظور من این است که بگوییم ما هم مسائلی مثل ح/قوق بشر و اینها را قبول داریم نه اینکه بواسطه آن بخواهیم فخر فروشی کنیم.

    اینجا بحثی به نام کشور و مرزهای جغرافیایی و ملیت به وجود می آید. به همین دلیل هم می گویم این بحث خیلی پیچیده است. چون عده ای که خیلی فراملیتی و جهان وطنی به قضایا نگاه می کنند بشر را به عنوان یک موجود واحد فارغ از نژاد و ملیت و رنگ و مذهب می بینند و به همین دلیل هم اینطوری نیست که روی فرهنگ خاصی تعصب داشته باشند و در عوض چیزهایی خوبی که از بشر هست را میراث همه بشر می دانند و خودشان را به کشور "جهان" متعلق می دانند هر چند در شناسنامه آنها نام یک یا چند کشور ثبت شده باشند و آنها را به عنوان آن کشورها بشناسند. عده ای مثلا نژاد را مطرح می کنند. مثلا خیلی عربها اتحادیه تشکیل می دهند و ملاک این گرد هم آمدن را نژاد عرب و زبان عربی می دانند. نمونه چنین گرد هم آمدن هایی را می شود در فرهنگ های مشابه دیگری و قراردادهایی که بین آنه بسته می شود مثل کشورهای عضو شانگهای، اتحادیه اروپا و آمریکای شمالی هم می توان دید. مشخص است که با توجه به توضیحاتی که دادم با توجه به مناسبات قرن 21 ما باید تا حدی از تعصبات ملی گرابانه دور شویم که بتوانیم خودمان را به جامعه جهانی نزدیک کنیم و البته انقدر هم دور نشویم که اساس تعریف کشوری به نام ایران و حفظ تمامیت آن زیر سوال رود. مثلا دیگر انقدر بی خیال ملی گرایی نشویم که بگوییم خب حالا اسم خلیجمان هم عوض شد طوری نیست که. آنها هم یکی مثل ما. حالا جزایرمان هم رفت خب طوری که نیست که آنها هم آدمند جزیره دوست دارند. نه در این حد نمی شود چشمپوشی کرد. باید اینها را در یک حد متوسط و معتدل نگاه داشت. مثلا دولت فرانسه سالانه پول زیادی خرج می کند تا فرهنگ فرانسه و زبان فرانسه را تبلیغ کند و خودش را به دنیا معرفی کند ولی اینطور هم نیست که هی بنشید بگوید من 300-200 سال پیش امپراطور بودم و از همه شما قوی ترم و پدر همه شما در می آورم! مشکل ما این است که بسیاری از مواردی که ما به عنوان نقطه مشترک فرهنگی و نقطه روشن داریم توسط اینها (همین ها را می گویم!) تبلیغ نمی شود. مثلا نوروز ما را باید یک جایی مثل کانادا تصویب کند تا خود ما خجالت بکشیم. در سفارت خانه های ما باید به جای زبان فارسی، زبان عربی را آموزش بدهند! (فکر کنم در یکی از سفارت خانه های ما در آفریقا این کار را کرده بودند) به عبارتی یکی از بزرگترین مشکلات ما این است که فرهنگ ما متولی ندارد یعنی کسی که آن را به صورت سازماندهی شده و مناسب به دنیا معرفی کند. از یک سو مثلا در زمان پهلوی خیلی قضیه را تعصبی کرده بودند و از سوی دیگر اینها هم ز کل بی خیال همه چیز شده اند و هر چه جشن بوده را با سوگواری و عذاداری جایگزین کرده اند و فقط چسبید اند به زبان عربی و فرهنگ هزار سال پیش آن و فرهنگ ما بدون متولی و بی پدر و مادر و یتیم شده! خب در اینجا بار این معرفی تا حدی به دوش افراد معمولی می افتد که حفظ این فرهنگ و پیشرفت آن برایشان مهم است. من کسی را مجبور نمی کنم این کار را بکند. همان طور که گفتم از نظر من سرنوشت هر کس در دستان خودش هست می تواند بنشیند یک گوشه ای و تماشاچی باشد ولی بدگویی هم نکند. از این سو آنهایی که دوست دارند این فرهنگ را به آن احساس تعهد می کنند خب باید برایش تبلیغ درست و غیر متعصبانه بکنند و روی نقاط مشترک تاکید کنند تا بالاخره یک متولی برای آن پیدا شود............................................ ........./
    عطا جان صبر کنید دارم جواب شما را می نویسم!

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •