صفحه 15 از 19 نخستنخست ... 5678910111213141516171819 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 141 تا 150 , از مجموع 186

موضوع: تاثیر فرهنگ و تمدن ایرانی بر روابط اجتماعی در جامعه غربی

  1. #141
    ApplyAbroad Guru
    تاریخ عضویت
    Feb 2011
    ارسال‌ها
    15,575

    پیش فرض پاسخ : تاثیر فرهنگ و تمدن ایرانی بر روابط اجتماعی در جامعه غربی

    متاسفانه یک علامت غلو کردن همین است که بجای مدرک حرفهای شعارگونه ای نظیر بی هویتی و عرق میهنی و غیره پیش بکشیم. نکته دوستمان عطا کاملا بجاست. واقعیت اینست که اگرکورش را مظهر حقوق بشر و تساهل بدانیم هم حداقل باید بپذیریم این نگرش در فرهنگ ایران و پادشاهان آن در آن زمان نهادینه نبوده و از این رو کورش استثنا بشمار میاید. نگاهی به فهرست رفتار پادشاهان بعدی دوره هخامنشی گویاست: کمبوجیه بسیاری از معابد مصر را ویران کرد. خشایارشا آتن و آکروپولیس بزرگ را به آتش کشید. داریوش بزرگ که شاید از نظر توانمندی در اداره حکومت سرآمد زمان خود بود و اولین امپراتوری چند ملیتی جهان را با صلابت وهوشمندی مدیریت می کرد، در عین حال سه هزار تن از بزرگان بابل را پس از طغیانی در آن شهر به نیزه کشید و اصولا چندین نوع شکنجه معروف مانند به نیزه کشیدن (impaling)، گوش و بینی بریدن و چهارشقه کردن (Quartering) توسط حکومت او برای اولین بار بطورگسترده بکار گرفته شد. تساهل دینی زمان کورش بعد از رسمی شدن زرتشتیگری در ایران عملا از بین رفت. در واقع شاید کورش برای آن زمان تاریخ ما استثنایی زودگذر بود.
    ویرایش توسط ghlobe : November 8th, 2012 در ساعت 10:28 PM

  2. #142
    Senior Member Ghahraman2012 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2012
    رشته و دانشگاه
    EMU FINANCE
    ارسال‌ها
    515

    پیش فرض پاسخ : تاثیر فرهنگ و تمدن ایرانی بر روابط اجتماعی در جامعه غربی

    نقل قول نوشته اصلی توسط ghlobe نمایش پست ها
    متاسفانه یک علامت غلو کردن همین است که بجای مدرک حرفهای شعارگونه ای نظیر بی هویتی و عرق میهنی و غیره پیش بکشیم. نکته دوستمان عطا کاملا بجاست. واقعیت اینست که اگرکورش را مظهر حقوق بشر و تساهل بدانیم هم حداقل باید بپذیریم این نگرش در فرهنگ ایران و پادشاهان آن در آن زمان نهادینه نبوده و از این رو کورش استثنا بشمار میاید. نگاهی به فهرست رفتار پادشاهان بعدی دوره هخامنشی گویاست: کمبوجیه بسیاری از معابد مصر را ویران کرد. خشایارشا آتن و آکروپولیس بزرگ را به آتش کشید. داریوش بزرگ که شاید از نظر توانمندی در اداره حکومت سرآمد زمان خود بود و اولین امپراتوری چند ملیتی جهان را با صلابت وهوشمندی مدیریت می کرد، در عین حال سه هزار تن از بزرگان بابل را پس از طغیانی در آن شهر به نیزه کشید و اصولا چندین نوع شکنجه معروف مانند به نیزه کشیدن (impaling)، گوش و بینی بریدن و چهارشقه کردن (Quartering) توسط حکومت او برای اولین بار بطورگسترده بکار گرفته شد. تساهل دینی زمان کورش بعد از رسمی شدن زرتشتیگری در ایران عملا از بین رفت. در واقع شاید کورش برای آن زمان تاریخ ما استثنایی زودگذر بود.
    اولا که ممنون که اینقدر سریع ارسال پست خلاف زدید و نمره منفی دادید به من دوستان تا پستم حذف شد و در پاسخ باید بگم : هموطن گرامی و بزرگوارم داوی جونس به صورت کامل و مفسل جواب دادند و چیزی برای گفتن نزاشتن و اگر شماها که انگشت شمار هم نیستید هنوز شک دارید دیگه نمیدونم , پس غلوی در کار نیست
    و تاریخ را هم بخون چون حضرت زرتشت خیلی قبل از کوروش بزرگ ظهور کردند و خود کوروش بزرگ هم به اهورا مزدا اعتقاد داشت و در مورد داریوش هم باید بگم که اینقدر کارنامه ایشان از لحاظ سیاست و ابزار جنگی و 1000تا اختراعات و ابداعات دیگر درخشان است که بدی ایی در ان بچشم نمیاید و این شکنجه ها بیشتر محصول اعراب در درجه اول و بعد مغول ها هست بی تردید. و واقعا متاسفم
    من یک هموطن هستم دوستان میتونید رو کمک من حساب کنید.

  3. #143
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    ارسال‌ها
    81

    پیش فرض پاسخ : تاثیر فرهنگ و تمدن ایرانی بر روابط اجتماعی در جامعه غربی

    نقل قول نوشته اصلی توسط Ghahraman2012 نمایش پست ها
    در مورد داریوش هم باید بگم که اینقدر کارنامه ایشان از لحاظ سیاست و ابزار جنگی و 1000تا اختراعات و ابداعات دیگر درخشان است که بدی ایی در ان بچشم نمیاید و این شکنجه ها بیشتر محصول اعراب در درجه اول و بعد مغول ها هست بی تردید. و واقعا متاسفم
    قطعاً نژاد پاک آریایی از هر گونه اشتباه مبراست و تمام ناهنجاریها و حتا وضعیت أسفبار امروزش مربوط به اقوام وحشی عرب و مغول و یونان است.
    ...Gelecek bizimdir

  4. #144
    Member moein749 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2012
    رشته و دانشگاه
    ارشد مهندسي سيستمهاي انرژي
    ارسال‌ها
    173

    پیش فرض پاسخ : تاثیر فرهنگ و تمدن ایرانی بر روابط اجتماعی در جامعه غربی

    نقل قول نوشته اصلی توسط artabel نمایش پست ها
    قطعاً نژاد پاک آریایی از هر گونه اشتباه مبراست و تمام ناهنجاریها و حتا وضعیت أسفبار امروزش مربوط به اقوام وحشی عرب و مغول و یونان است.
    دوست عزیز با عرض معذرت این حرف شما (قطعا نژاد پاک آریایی از هرگونه اشتباه مبراست) یک حرف کاملا اشتباه است و بیشتر شبیه شعار آدمهای متعصب است!!! یعنی مایی که نژادمون آریایی هست اشتباه نمی کنیم؟ فرضا مغول ها و عرب ها وحشی بودند، به ما چه ربطی دارند؟ اشتباهات خود را به پای افراد و اقوام دیگر ننویسیم، یاد محمد علی جمال زاده به خیر که می گفت: از ماست که بر ماست
    هيچوقت براي فعاليتي كه عاشقش هستيد، منتظر تحسين ديگران نباشيد و از چرنديات ديگران هم ناراحنت نشيد... اين افراد ممكن نزديكترين افراد خانواده باشند... خودتان باشيد

  5. #145

    پیش فرض پاسخ : تاثیر فرهنگ و تمدن ایرانی بر روابط اجتماعی در جامعه غربی

    نقل قول نوشته اصلی توسط attanew نمایش پست ها
    بازهم ممنون به خاطر جوابتون، سعی کردم به طور دقیق بخونم، ولی متاسفانه نتونستم جواب دو سالم رو بگیرم، در پایین سعی میکنم دقیق تر مساله رو باز کنم:
    آ. در مورد آزمایش کربن و اینها گفتم من به چنین اطلاعاتی دسترسی ندارم. ولی با توجه به توضیحاتی که دادم این بحث را منتفی می دانم. البته دقیقا هم متوجه نشدم چرا این سوال را مطرح می کنید؟ می خواهید این منشور دقیقا به چه زمانی تعلق دارد یا اینکه تقلبی است؟ همان طور که گفتم علم باستان شناسی یک علم است و اگرچه آزمایش کربن یک روش "رایج" است تنها روش تشخیص هم نیست. مثلا همان طور که رایج ترین راه فهمیدن خیلی از بیماری ها انجام آزمایش خون و غیره است ولی خود دکترها با بررسی علائم و شواهد دیگر می توانند وجود آن بیماری ها را تشخیص دهند. در مورد این اشیای تاریخی هم روش های زیادی مثل هم خطی که با آن نوشته شده و اطلاعات آن می تواند مشخص کننده قدمت آن باشد. همانطور که گفتم این خط حدود 200 سال که رمزگشایی شده است و قبل از آن در این مدت 2000 ساله کسی به این خط آشنایی نداشته که چنین چیزی بنویسد و مطمئنا در زمانی که این خط در بابل جاری و ساری بوده نوشته شده است. بعد هم این منشور در کنار تقریبا 600 اثر دیگر پیدا شده که آنها هم برای خودشان شناسنامه دارند. نکته دیگری هم که احتمالا برایتان جالب باشد این است که قطعه اصلی این منشور در سال 1879 پیدا شده بوده و بعدها قطعه ای از آن در کلکسیون دیگری از بابل که در جای دیگری نگهداری می شده در سال 1975 کشف می شود و سپس به هم متصل می شوند. قطعه دوم شامل خطوط 36 تا 45 می شود. همین نکته که این قطعات مختلف این منشور در کلکسیون های مختلفی که از بابل به دست آمده بوده نگهداری می شده و بعدا با هم جفت و جور شده خود سندی بر اصلی بودن آنهاست. به هر حال همان طور که گفتم من دقیقا منظور شما از این سوال را متوجه نشدم که قدمت آن است یا زیر سوال بردن قدمت آن؟ من در این قضیه به متخصصان فن اعتماد می کنم که این اثر را در آن بازه زمانی 9 ساله اول فتح بابل تاریخ گذاری کرده اند و دسترسی به منابع رسمی تر از آن مقاله ای که دادم در حال حاضر ندارم.

    در مورد این سوال که چطور چنین شخصیتی شکل و بر افراد زمان خود تاثیر گذاشته می بایست به دو نکته توجه داشت. ما دو نوع منبع داریم یک سری همین سنگ نبشته ها و کتیبه ها و موارد مشابه دیگر که به عنوان سند معتبر هستند و خب البته اطلاعات جامعی از شخصیت افراد آن دوره به دست نمی دهند. منابع دیگر منابع نوشتاری تاریخی هستد که مهمترینشان تاریخ هرودوت است که به طبع سندیت آن از دسته اول پایین تر است ولی توصیفی کلی از شخصیت و زندگانی کوروش به دست می دهد. آنطور که در قسمتی از منشور هم آمده و کوروش خودش را فرزند کمبوجیه شاه بزرگ انشان، نواده کوروش شاه بزرگ انشان، نواده جیش پیش شاه بزرگ انشان می نامد که خود او هم فرزند هخامنش بوده و به گفته هرودوت هم نسب شاهانه داشته است. احتمالا همین موضوع که خود در خانواده شاهانه بزرگ شده است و بستر فرهنگی مردم آن زمان باعث شکل گیری این شخصیت شده است. البته در متن ها اشاره شده که هرودوت روایت های مختلفی را برای کودکی کوروش نقل می کند و در نهایت یکی از آنها را می گوید درست تر از بقیه است که تا حد زیادی به دوران کودکی موسی شبیه است. این بخش ها به دلیل نبود اطلاعات بیشتر زیاد مستند نیست. ولی همان دو عامل نجیب زاده بودن و احتمالا دسترسی به معلمان و مشاوران سلطنتی و نیز بستر فرهنگی زمانه وی به احتمال زیاد سبب شکل گیری این شخصیت شده است. جدا از آنکه عوامل هوش و استعداد فردی هم احتمالا بی تاثیر نبوده است. البته مواردی مثل خواب های مختلفی که پدربزرگ یا مادر او دیده و به جهانفرما شدن وی توسط مغان تعبیر شده در مورد کیفیت به دنیا آمدن و بزرگ شدن آنها برای افراد بزرگ دیگر هم نقل می شود و من شخصا در مورد درستی یا غلط بودن آنها نظر نمی دهم. به هر حال در مورد هزاران سال قبل صحبت می کنیم. خیلی از منابع و مراجع هم به احتمال زیاد بر اثر گذر زمان و حمله اقوام مختلفی مثل مغول نابود شده است.

    در مورد بخشی که مربوط به تاثیر بر افراد خاص و بزرگان زمانه اش بوده البته خیلی تخصصی است و حوصله می طلبد ولی همین قدر اشاره کنم که در متون اشاره شده که برای مثال خود اسکندر مقدونی (که همزمان با داریوش بوده) هنگام مطالعه کتابهای زنوفون بسیار تحت تاثیر شیوه های بدیع جنگاوری، حکمرانی و مهارت های وی به عنوان یک شاه و یک قانونگذار بوده است و او را در این زمینه می ستوده است. ولی در مورد تاثیر او بر مردمان زمان خودش و پس از آن به طور خلاصه باید گفت البته این که وی از خانواده ای نجیب زاده و تحت تعلیمات سطح بالا بوده در شخصیتش بی تاثیر نبوده ولی بستر فرهنگی زمانه هم اجازه رشد چنین فردی را می داده و این تاثیرگذاری دو طرفه بوده است. یعنی فرهنگ آن زمان ایرانی ها به کوروش این فرصت را داده تا استعدادهایش ظهور کند و آن ها را به فعلیت برساند و از آن سو او هم خدماتی را به کشورش کرده که تا مدت ها اثراتش قابل مشاهده است. به طبع تمام این اثرات صرفا تحت تاثیر کوروش به تنهایی نبوده و نتیجه مجموعه ای از افراد بوده که کوروش با آنها در امر حکمرانی کار می کرده است. بسیاری از فتوحات آسیای شرقی وی توسط فرمانداران وی انجام شده و او بیشتر نواحی آسیای شرقی را شخصا فرماندهی می کرده و بسیاری از ساخت و سازها که در پاسارگاد و غیره انجام شده اگرچه با سلیقه شخصی و دستور او بوده ولی مجموعه ای عظیم از معماران و دست اندرکاران دیگر را می طلبیده که نمونه این فرهنگ معماری را می شود در دوره های بعد که حتی تا صفویه هم رسیده است دید. البته حملات سه مقطع اعراب، مغول و بعد هم حضور حکمرانان خائن و نالایق قاجار تا حد زیادی به این داشته های دیرین صدمه رساند. ولی اینطور نیست که بگوییم اینها در یک دوره کوتاهی بوده و دوام نداشته است.

  6. #146

    پیش فرض پاسخ : تاثیر فرهنگ و تمدن ایرانی بر روابط اجتماعی در جامعه غربی

    نقل قول نوشته اصلی توسط ghlobe نمایش پست ها
    متاسفانه یک علامت غلو کردن همین است که بجای مدرک حرفهای شعارگونه ای نظیر بی هویتی و عرق میهنی و غیره پیش بکشیم. نکته دوستمان عطا کاملا بجاست. واقعیت اینست که اگرکورش را مظهر حقوق بشر و تساهل بدانیم هم حداقل باید بپذیریم این نگرش در فرهنگ ایران و پادشاهان آن در آن زمان نهادینه نبوده و از این رو کورش استثنا بشمار میاید.....
    در پست های اخیر چند تا بحث مطرح شد. البته بیشتر بحث من متمرکز بر این بود که دست کم خود کوروش آدم بدی نبوده و اینطور نبوده که مثل هیتلر و چنگیز یک فاتح وحشی بوده باشد و اینها از مستنداتی که در مورد وی هست به واضح قابل اثبات هست. صحبت های اولیه من هم بیشتر بر این محور می چرخید. بحث دیگری که مطرح شد که محتویات منشورش تبلیغات و پروپوگداندا بوده که البته در مورد آن هم کلی صحبت کردم (بخوانید وراجی کردم!). بحثی کنونی شما و احتمالا عطا این است که شما این فرد را صرفا یک استثنای تاریخی و کوتاه مدت می دانید.

    در مورد اول که خود کوروش بوده که قبلا صحبت هایی شد و اینکه فتح بدون خونریزی بابل و اقدامات بعدی وی در تضمین صلح و امنیت مردم آنجا و ترمیم شهر و معابد آنها و بازگردان یهودیان تبعیدی باعث شد تا نواحی دیگری آسیای غربی که در حوضه قدرت حکومت بابل قرار داشتند مثل سوریه و فلستطین و فینیقیه نیز تحت تاثیر این اخلاق نیک ایرانیان قرار گیرند و این نواحی نیز بدون خونریزی به تصرف ارتش در آیند. به عبارتی در کنار قدرت ارتش این روحیه صلح دوستی آنها نیز سبب می گشته تا در بیشتر موارد این جنگ ها بدون خونریزی باشد. به گونه ای که به گواه اسناد تاریخی مختلف در زمان خودش و نیز پس از مرگش با القابی مثل منجی، رهایی بخش و پدر شناخته می شناخته شده است و حتی در منابع مثل عهد عتیق از او با مسیح خداوند و سرور و خدای بهشت نام برده شود و در ذوالقرنینی که در قرآن آمده را هم به کوروش نسبت می دهند. به گونه ای به نقل از مراجع می آورم که: علامه طباطبائی دربارهٔ ذوالقرنین دانستن کوروش چنین نوشته‌است که «هر چند بعضی از جوانبش خالی از اعتراضاتی نیست، بلکه از هر گفتار دیگری انطباقش با آیات قرآنی روشن‌تر و قابل قبول‌تر است.» در تفسیر نمونه از نظریهٔ انطباق کوروش با ذوالقرنین به عنوان نظریهٔ برتر یاد شده‌است و بر تأئید این نظریه در تفسیرهای دیگر مثل هدی القرآن، الفرقان و المنبر اشاره شده‌است. در تفسیر المنیر با قاطعیت، ذوالقرنین، همان کوروش دانسته شده که دو طرف جهان را گشت و احتمالاً به خاطر شجاعتش به ذوالقرنین ملقب شد.

    به قول والتر هینتس (نقل قول مستقیم) کوروش سه امپراطوری را ساقط کرده بود: ماد، لیدیه و بابل. آیندگان فراموش نکرده اند که کوروش هیچ کدام از سه فرمانروا، نه آستیاگ، نه کوروش و نه نبونعید را نکشت، بلکه به تبعید آنها بسنده کرد و حتی برای آنها زندگی شاهانه ای فراهم آورد. این رفتار در جهان بی سابقه بود و تا زمان کوروش هرگز اتفاق نیافتاده بود. پروفسور پاتریک هانت درباره کوروش می گوید اگر به بزرگترین شخصیت های تاریخ که بر جهان تاثیر گذاشته اند نگاه کنید، "کوروش کبیر" جزو معدود کسانی است که واقعا سزاوار این لقب "کبیر" است.

    صحبت در اینجاست حالا که یک فردی در تاریخ ما بوده که تمام اسناد و مدارک موزه های معروف دنیا بر بزرگ بودن او صحه گذاشته اند و بین فرهیختگان همه فرهنگ ها از او به نیکی و بزرگی یاد شده و تمام منابع مذهبی یهود و اسلام هم او را مورد تایید قرار داده اند و لقب های والای بیشماری به او داده اند که در تاریخ به هیچ فرد دیگری داده نشده است چرا خود ما خودزنی کنیم و فردی را که بخشی از تاریخ فرهنگ ماست و خیلی از سنت های نیکمان را مرهون او و امثال او هستیم، کوچک کنیم؟ از این تحریف تاریخی چه چیزی عاید ما می شود؟ اگر هم غلوی هست --که نیست-- این غلو توسط دیگران انجام شده چرا ما خودمان را کوچک کنیم؟ به قول یک فیلسوفی این که بقیه ما را چیزی به حساب نیاورند یک چیز است ولی این که خودمان هم خودمان را چیزی به حساب نیاوریم یک چیز دیگر است! واقعا برای هم میهنانی که در این دسته قرار می گیرند که در نهایت خودباختگی حتی بخش های روشن گذشته و تاریخ خودشان را به سخره و مسخرگی می گیرند فقط می توانم اظهار تاسف کنم و امیدارم ایزد منان به آنها خرد و دانش و قدرت تفکر و تعقل اهدا کند!!!

    یک بار هم گفتم قرار نیست ما در مواجه با فرهنگ های دیگر در خارج شروع به فخرفروشی و دادن درس تاریخ کنیم اینجا ما خودمان داریم در مورد بخشی از تاریخ کشورمان صحبت می کنیم. در آنجاها بهتر هست به همان موارد عمومی مثل توضیح هفت سین و نوروز و شب یلدا و سنت های مشابه ایرانیان اکتفا شود و در صورت علاقه آنها به تاریخ و اگر پرسیدند ریشه اینها مال کی هست و از کجا آمده می شود گفت روزی روزگاری در گذشته ای دور یک انسانی بوده به اسم کوروش... و بقیه موارد بدون اینکه فخر فروشی یا غلوی صورت گیرد. در همه جای دنیا هم وقتی فردی به معرفی یک نفر دیگر می پردازد سعی می کند بیشتر نقاط مثبت و قوت وی را معرفی کند و به اصطلاح نیمه پر لیوان را ببیند مگر آنکه فرد موردنظر دیگر واقعا آنقدر کارهای پلید کرده باشد که به خوبی هایش بچربد. به هر حال به قول بچه ها در جنگ ها هم کسی حلوا خیرات نمی کند. در همه جای دنیا وقتی درگیری رخ می داده عده ای کشته می شدند. مثلا همین پیامبر که اعراب تا کسی در موردش فیلمی چیزی بسازد پدرش را در میاورند کم کافران را --بخوانید مخالفانش-- را کشت؟ همه آنها را هم ضروری و لازمه استقرار حکومت دانسته اند و او را "معصوم" و مبری از هرگونه گناه میدانند. به نظر شما در اینجا غلو صورت نگرفته؟ رفتاری را که این معراج رفته با یهودیان بنی قریضه کرد با رفتاری که کوروش با یهودیان تبعید شده کرد و آنها را به اورشلیم برگرداند و آنها را برای همیشه بنده نیک سرشتی خود کرد مقایسه کنید ببینید چه کسی غلو می کند؟ بعد هم اینها باید در زمانه خودشان بررسی شوند. مثلا اینکه در زمان اعراب جاهلیت زنده به گور بوده شاید تا حدی پذیرفته شده باشد چون عقل بشر آنجا در آن زمانه در همان حد بوده و معادل این است که الان و در قرن 21 هنوز زنانشان حق رانندگی ندارند. یا مثلا تاریخ مسیحیت مملو از به صلیب کشیدن ها و شکنجه های دیگر بوده است. این چینی ها و مغولها که در تاریخشان مملو از انواع وحشی گری ها بوده و دیگر به برادر و خواهر خودشان هم رحم نمی کرده اند. آفریقایی ها هم که دیگر نیازی به صحبت ندارد! اگر بخواهیم به نقاط منفی تاریخ کشورها نگاه کنیم همه شان رو سیاه هستند و ما بین آنها روسفیدتر هستیم. به هر حال یادآوری این نقاط منفی تاریخ ها برای دیگران فقط سبب جدا افتادن بشر از یکدیگر می شود. باید پندار و تفکرمان را به سمت نیکی ببریم و تلاش کنیم همه را به آن سمت هدایت کنیم چون اگر این تنفرها و پلیدی ها را در وجودمان نگه داریم و در موردشان صحبت کنیم بیمار می شویم.

    در مورد دوم و بحث اینکه این فرد استثنایی بوده و تاثیری بر دیگران و آیندگانش نداشته چگونه ممکن است فردی به تنهایی بتواند در جامعه به آن بزرگی نظرات شخصی اش را پایه ریزی کند و آن را به حورد بقیه بدهد بدون آنکه آن جامعه، فرهنگ و کشش آن را نداشته باشد؟ این هم یک واقعیت جامعه شناختی است که یک بستری می بایست موجود باشد تا چنین افرادی شکل بگیرند. مگر می شود ارتش به آن بزرگی فقط از افراد وحشی و بی فرهنگی تشکیل شده باشد و بعد یک فرمانروای عادل داشته که وقتی به جایی حمله می کرده همه به او گوش می کرده اند چه دلیلی داشته از او حرف شنوی داشته باشند؟ مگر آنکه فرهنگ مردم آن زمان هم کشش چنین نیک اندیشی و برخورد نیک با اقوام دیگر را داشته باشد. مهمترین دلیل بر اینکه این فرهنگ در آن زمان مقطعی نبوده همین است که بسیاری از سنت های آن بعد از این همه حمله های دهشتناک که به هر کشور یا تمدن دیگری صورت گرفته بود طومار نژادشان پیچیده شده بود تا حدی باقی مانده است. حفظ دست و پا شکسته همین زبان فارسی در زیر فشار انواع حکومت های عرب خود گواهی بر این موضوع است. مثلا این امپراطوری فرانسه به هر کشور آفریقایی رفته زبان مردمش فرانسوی شده در حالی که مثل مغول و عرب هم یورش نبرده بودند و فقط آنها را مستعمره کرده بودند. یا همین آمریکای لاتین چرا همه شان اسپانیایی و پرتغالی حرف می زنند؟ چون تمدن قدرتمندی نداشته اند و تا امپراطوری های اسپانیا و پرتغال آنجا رفته اند به سرعت مردمشان تغییر فرهنگ داده اند. در حالی که در مورد ایران بعد از هزاران سال هنوز می توان نشانه های زیادی از آن دوران را دید. اینها همه اتفاقی نبوده. اینکه در یک دوره ای چنان کاخ هایی ساخته می شده نیازمند کلی علم معماری و جمع کردن و اداره کردن دانشمند و سیاست و مالیات و دفتر و دستک و غیره بوده است که طبق اسناد همه حقوق می گرفته اند و مثل اهرام مصر نبوده که صدها هزار برده را بیچاره کردند تا آنها را بسازند. یا این آعراب که حتی تا پس از اسلام هم همچنان برده داری داشته اند و غلام و کنیز خرید و فروش می کرده اند و همه چیزشان گلی بوده و حتی حالش را نداشته اند دو تا خشت روی خشت بگذارند. تمام بناهایی که الان در عربستان و نواحی مجاورش می بینید در 200 سال اخیر ساخته و ترمیم شده اند که نشان می دهد هیچوقت از خودشان هیچ علم و کشورداری که نداشته اند هیچ هنوز هم فرهنگ ندارند. کافی است نگاهی به وضعیت زنانشان شود. اینکه با پول نفت در دنیا چطور تبلیغ می کنند را کاری ندارم واقعیات فرهنگیشان را عرض می کنم. همین الان هم تمام این هتل ها و مسجدها را خارجی ها برایشان می سازند! ضریح طلا و گلاب پرده هایشان را هم که ما می فرستیم! بسیاری از مجسمه ها و آثاری که به نوعی تصویری صورتی چیزی از انسان داشته یا در زمان اعراب به دلیل اینکه آنها را برابر با بت می دانسته اند تخریب شده یا توسط مغول بی فرهنگ. ببینید چقدر بوده که بعد از این همه اینها مانده هم از نظر آثار باستانی هم از نظر فرهنگی. مگر می شود یک نفر به تنهایی این همه تاثیر روی یک تمدن داشته باشد و بقیه وحشی و بی فرهنگ بوده باشند؟ البته خب قبلا هم گفتم در بسیاری جهات هم افول رخ داده که باید به تدریج آنها را جبران کنیم.

    شاید با بزرگ کردن گذشته مان به جایی نرسیم ولی مطمئنا با کوجک کردن و تحریف کردن آن هم به جایی نخواهیم رسید.
    متاسفانه به قول شاملو در زمانه ای هستیم که خیلی چیزها را باید در پستو پنهان کرد و من هم نمی توانم در مورد خیلی موارد توضیح دهم چون خیلی چیزها به خطر می افتد. امیدوارم در زمانه ای دگر که میهنمان متولی لایقی داشت بتوان در مورد این موضوعات و راحت تر صحبت کرد.
    O man, whoever you are and wherever you come from, for I know you will come, I am Cyrus who won the Persians their empire. Do not therefore begrudge me this bit of earth that covers my bones
    ویرایش توسط davi johnes : November 9th, 2012 در ساعت 03:03 AM

  7. #147
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    ارسال‌ها
    81

    پیش فرض پاسخ : تاثیر فرهنگ و تمدن ایرانی بر روابط اجتماعی در جامعه غربی

    نقل قول نوشته اصلی توسط moein749 نمایش پست ها
    دوست عزیز با عرض معذرت این حرف شما (قطعا نژاد پاک آریایی از هرگونه اشتباه مبراست) یک حرف کاملا اشتباه است و بیشتر شبیه شعار آدمهای متعصب است!!! یعنی مایی که نژادمون آریایی هست اشتباه نمی کنیم؟ فرضا مغول ها و عرب ها وحشی بودند، به ما چه ربطی دارند؟ اشتباهات خود را به پای افراد و اقوام دیگر ننویسیم، یاد محمد علی جمال زاده به خیر که می گفت: از ماست که بر ماست
    دوست عزیز من این حرف رو به کنایه زدم. در ضمن معتقدم نژاد بیشتر برازنده اسب و .. هست تا انسان
    ...Gelecek bizimdir

  8. #148
    ApplyAbroad Hero
    تاریخ عضویت
    Jan 2009
    ارسال‌ها
    1,028

    پیش فرض پاسخ : تاثیر فرهنگ و تمدن ایرانی بر روابط اجتماعی در جامعه غربی

    با تشکر از دوست عزیز برای توضیحاتتان

    مباحث شیرین بعضا تلخی ( تحقیر تمدنهای دیگر ) مطرح کردید که ایراداتی همچنون نبود منبع علمی برای نقل قول ها، بیان افسانه وار، مامورایی کردن کوروش، ... به همراه داشت که به هیچ وجه نتوانست به سوالات پاسخ علمی و منطقی دهد و جواب بنده همان آخرین پستم خواهد بود. به هرحال تمام مباحث از طرف بنده و شما به روشنی مطرح شده هست و ادامه بحث تکرار مکررات خواهد بود. موفق و پیروز باشید .

    * هیچ چیز آنقدر مقدس نیست که نتوان نقدش کرد.
    می گن دو تا دنیای موازی داریم دنیای ما و دنیای تو آینه ها، باز می گن یه عدشون تونستند تو بین ما نفوذ کنند، باز می گن تنها تفاوتشون چپ دست بودنشونه.

  9. #149
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    ارسال‌ها
    36

    پیش فرض پاسخ : تاثیر فرهنگ و تمدن ایرانی بر روابط اجتماعی در جامعه غربی

    نقل قول نوشته اصلی توسط attanew نمایش پست ها
    با تشکر از دوست عزیز برای توضیحاتتان

    مباحث شیرین بعضا تلخی ( تحقیر تمدنهای دیگر ) مطرح کردید که ایراداتی همچنون نبود منبع علمی برای نقل قول ها، بیان افسانه وار، مامورایی کردن کوروش، ... به همراه داشت که به هیچ وجه نتوانست به سوالات پاسخ علمی و منطقی دهد و جواب بنده همان آخرین پستم خو÷اهد بود. به هرحال تمام مباحث از طرف بنده و شما به روشنی مطرح شده هست و ادامه بحث تکرار مکررات خواهد بود. موفق و پیروز باشید .
    شما که بحثی نکردی، دو تا سوال ساده رو با کلمات زیبا و جملات طولانی مطرح کردی و در آخر خیلی راحت حرفای ایشون رو رد کردی.
    ارغوان، این چه رازی ست که هربار بهار، با عزای دل ما می آید (ه ا سایه)

  10. #150
    ApplyAbroad Superstar pimi810 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    ارسال‌ها
    2,396

    پیش فرض پاسخ : تاثیر فرهنگ و تمدن ایرانی بر روابط اجتماعی در جامعه غربی

    نقل قول نوشته اصلی توسط ghlobe نمایش پست ها
    متاسفانه یک علامت غلو کردن همین است که بجای مدرک حرفهای شعارگونه ای نظیر بی هویتی و عرق میهنی و غیره پیش بکشیم. نکته دوستمان عطا کاملا بجاست. واقعیت اینست که اگرکورش را مظهر حقوق بشر و تساهل بدانیم هم حداقل باید بپذیریم این نگرش در فرهنگ ایران و پادشاهان آن در آن زمان نهادینه نبوده و از این رو کورش استثنا بشمار میاید. نگاهی به فهرست رفتار پادشاهان بعدی دوره هخامنشی گویاست: کمبوجیه بسیاری از معابد مصر را ویران کرد. خشایارشا آتن و آکروپولیس بزرگ را به آتش کشید. داریوش بزرگ که شاید از نظر توانمندی در اداره حکومت سرآمد زمان خود بود و اولین امپراتوری چند ملیتی جهان را با صلابت وهوشمندی مدیریت می کرد، در عین حال سه هزار تن از بزرگان بابل را پس از طغیانی در آن شهر به نیزه کشید و اصولا چندین نوع شکنجه معروف مانند به نیزه کشیدن (impaling)، گوش و بینی بریدن و چهارشقه کردن (Quartering) توسط حکومت او برای اولین بار بطورگسترده بکار گرفته شد. تساهل دینی زمان کورش بعد از رسمی شدن زرتشتیگری در ایران عملا از بین رفت. در واقع شاید کورش برای آن زمان تاریخ ما استثنایی زودگذر بود.
    کاملا درسته و تعمیم دادن این موضوع به کل تاریخ بعد کوروش تلیغاتی بیش نیست. جالبه که این قصه در تاریخ معاصر هم کماکان ادامه پیدا کرد:
    تساهل قومی هم بعد از ... در ایران عملا از بین رفت.
    تساهل دینی نیز بعد از ..... در ایران عملا از بین رفت.

    ... با ..... فرق داره!!
    !One hundred sixty-three thousand sq mi of awesomeness

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •