سلام دوستان. من تجربه خودم رو از زندگی در آلمان مینویسم و امیدوارم به بقیه دوستان در تصمیم گیری کمک کنه.
من با ویزای تحصیلی به آلمان مهاجرت کردم و بعد از اتمام تحصیلم مشغول به کار شدم. ولی خب تصمیم گرفتم دوباره مهاجرت کنم.

- آلمان آب و هوای بدی داره. پاییز و زمستون ابری و دلگیری داره و باعث افسردگی میشه.
- آلمان مشکل مسکن داره. شما حتی واسه اجاره مسکن در یه شهر کوچیکم باید ماه ها دنبال بگردی. خونه نیست.
- مشکل پیدا کردن کار برای افراد تحصیلکرده. این نظر شخصی و تجربه شخصی منه و ممکنه کسی بگه اینطوری نیست. جامعه آلمان علاقه ای به استخدام مهاجر در پوزیشن های غیر ازکارگری نداره. کارگرهای شرکت ها اغلب مهاجرن ولی در منصب های بغیر از کارگری اکثرا آلمانی و یا نهایتا از اروپای شرقی اند. مهم هم نیست شما چه کوالیفیکیشنی داشته باشی. من پروفسور با تجربه ترکیه ای دیدم که در منصبی کار میکرد که قبلا یه بابای آلمانی با مدرک فنی حرفه ای کار میکرد. شما پوزیشن مهندسی هم بگیری تا آخر همونی و پروموشن نمیگیری. همکار آلمانیتون با کوالیفیکیشن به مراتب پایین تر میشه رییس شما. همین داستان موقع کار پیدا کردن هم حاکمه. شما صدها اپلیکیشن میفرستی دریغ از یه مصاحبه تلفنی. شما رو رجکت میکنند بدون مصاحبه ولی همون آگهی رو بارها پست میکنن. از نظر اقتصادی هم غیرمنطقی بنظرمیاد، ولی بارها شاهد بودم و تجربه کردم، حتی شرکت های کوچیک و نه چندان خوب.
- کاغذبازی آلمانی ها معروفه. عاشق نامه ان.
- نژادپرستی غیرمستقیم و زیرپوستی دارن. خیلی کم پیش میاد مستقیم بهت جسارت کنن. ولی موقعی که کسی نتونه مچشون رو بگیره از خدمتت درمیان. ایمیلتو نمیبینن، وقت ملاقات ندارن، جای خالی در مهد و... ندارن.
- و در نهایت شما همیشه احساس مهمون بودن داری. نمیدونم مهاجرای بقیه کشورها هم همین حس رو دارن یا نه. ولی در آلمان شما هیچوقت حس تعلق به چیزی نداری.

موفق باشید.