صفحه 15 از 19 نخستنخست ... 5678910111213141516171819 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 141 تا 150 , از مجموع 181

موضوع: آلمان یا آمریکا

  1. #141
    ApplyAbroad Hero nima56 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2008
    ارسال‌ها
    1,505

    پیش فرض پاسخ : آلمان یا آمریکا

    یکی از مشکلات کار و زندگی در آلمان زبان دشوار و پیچیده آن است. اگر در سنین بالا به آلمان مهاجرت می کنید یا بخصوص در یادگیری زبانهای خارجی مانند زبان سوم مشکل دارید توصیه اکید می کنم که آلمان جای مناسبی برای زندگی دراز مدت نیست. ولی اگر زبان آلمانی را در سطح خوب از همان ایران یاد گرفته اید، با بکارگیری زبان درآلمان و تکمیل آن، درهای زیادی در زمینه موقعیتهای شغلی گشوده خواهد شد حتی با داشتن رزومه متوسط و معمولی. تاحدودی هم در روابط اجتماعی پیشرفت خواهید کرد.
    در نهایت به خاطر رنگ پوست، لهجه و فرهنگ متفاوت یک خارجی آنهم یک خارجی غیر اروپایی قهوه ای خواهیم بود حتی اگر پاس آلمانی هم داشته باشیم. البته این به معنی زندگی سخت نیست و شما می توانید از مزایای زندگی در یک کشور جهان اول بهره مند شوید و نسل دوم زندگی کم دردسر تری خواهند داشت.
    اگر با زبان انگلیسی به آلمان می آیید ، ولی رزومه خوبی دارید امکان کار در شرکتهای چند ملیتی و بزرگ مانند بوش، زیمنس و بخصوص شرکتهای معروف موجود در ناحیه باواریا(مونیخ)وجود دارد. ولی پیشرفت کاری و ارتقاء سمت بدون زبان آلمانی خوب/ سلیس وجود ندارد. از یک سمتهایی هم به بالا که باید آلمانی باشید یا نسل دوم سوم یا منافع شرکت بدلیل کار با کشور اولیه شما شرکت را وادار به دادن این مقام به شما نماید.
    همه اینها به صورت عمومی بیان شد و قطعا استثناهایی هم وجود خواهد داشت ولی ما بر اساس استثنا نمی توانیم برنامه ریزی قطعی نماییم.
    نتیجه:
    ۱- اگر می خواهید با انگلیسی کار، زندگی و پیشرفت کنید توصیه من کشورهای مهاجر پذیر با بنیه صنعتی قوی مانند آمریکا یا کاناداست.
    ۲-اما در آلمان هم شغلهای مهندسی خوبی وجود دارد که با آلمانی و حتی انگلیسی قادر به گرفتن آنها هستید ولی تا آخر یک مهندس باقی می مانید.
    ۳- ثبات و امنیت شغلی در آلمان بیشتر است و شرکتهای متوسط و بزرگ به این راحتی نمی توانند بدلایل بیهوده تعدیل نیرو نمایند و نیاز به مذاکره طولانی با هیات نمایندگان کارکنان شرکت دارند.
    ۴- در آلمان اتحادیه ها خیلی قوی هستند و از معروف ترین آنها IG Metall که خیلی از شرکتها خودرو ساز و صنایع مادر عضو آن هستند و حتی یک نوع عضویت در آن مشوقی برای جذب نیرو های کارا و با کیفیت می باشد. این اتحادیه حتی در هر ایالت جدول حداقل دستمزد با توجه به تخصص و رتبه شغلی مستخدم را تهیه و شرکتهای عضو هم مجبور به رعایت آن هستند و حتی گاهی در مورد افزایش حقوق سالیانه با توجه به تورم مثلا سه سال گذشته مذاکره و درخواست اضافه حقوق ویژه برای آن سال را می نماید.
    ویرایش توسط nima56 : April 3rd, 2021 در ساعت 12:36 AM
    روزگار است، آنكه گه عزت دهد گه خوار دارد. چرخ بازيگر از اين بازيچه ها بسيار دارد. "قائم مقام فراهانی"

  2. #142
    ApplyAbroad Guru
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    ارسال‌ها
    4,375

    پیش فرض پاسخ : آلمان یا آمریکا

    من نکته ای را فقط میخواستم اشاره کنم با توجه به بحثهای اخیر این فروم که البته مختص به این فروم نیست ولی شاید در ارتباط با پستهای اخیر رد و بدل شده به دوستانی که این فروم را مرور میکنند در ادامه کمک کرده باشد.
    این نکته مهم است که در تحلیل وضعیت اقامت طولانی مدت را درنظر بگیریم و شرایط واقعا زندگی در محل مورد اشاره. اینکه فردی به واسطه ویزیت کوتاه مدت یا حتی اقامت کوتاه مدت بتواند تصویر دقیقی از شرایط زندگی ارایه دهد واقعا واقع بینانه نیست. بسیاری از قضاوتهای ما بسته به تجربه کوتاه مدت ممکن است بسیار محدود و غیردقیق یا حتی اشتباه باشد. این تنها میانگین تجربه افراد در دراز مدت با سطح سواد و دارایی و شرایط اجتماعی و فرهنگی شبیه به هم است که می تواند معیار ارزیابی در چگونگی برخورد مردم یک کشور یا یک سرزمین (که هیچ)، یک شهر یا حتی یک منطقه از شهر قرار گیرد.
    به شخصه معتقدم تجربه زندگی دانشجویی در تحت هر شرایطی نمی تواند تصویر کاملا واقع بینانه ای به شرایط محل زندگی ایجاد کند (هرچند تا حدودی تصویری ارایه دهد)، به این علت که شما در طول دوره تحصیل بیشتر با قشر دانشجو و دانشگاهی خاصی در ارتباط هستید و تجربیات غالب شما به ویژه اگر دانشجوی تحصیلات تکمیلی باشید تا حد زیادی مرتبط با همین قشر خاص است که به دلایل فرهنگی و حتی غالب بودن نژاد و فرهنگ و ساختار آکادمیک-اینترنشنال فرد را تا حدودی از جامعه اطراف و به اصطلاح کف جامعه ایزوله میکند. به علاوه در دوره دانشجوئی به واسطه اینکه تضاد منافع کمتری با شهروندان به واسطه همین تایتل و شغل دارید(عدم تمایل یا تمایل کمتر قشر سیتیزن کشورهای غربی به رقابت در تحصیلات تکمیلی و عدم رقابت بالفعل در شغل و فرصتهای اجتماعی محدود) به همین ترتیب مقاومت اجتماعی کمتری در مقایل شما شکل میگیرئ و حتی در برخی مواقع و شهرهای کوچک به واسطه رونق اقتصادی ناشی از حضور دانشجو ممکن است همراهی اجتماعی کاندیشنالی هم شکل پذیرد که به فرد احساس رضایت کاذب و تصویر غیرواقعی از شرایط محیطی ارایه دهد. تنها وقتی به درک واقعی کاملتری از محیط اطراف دست می یابید (از نظر شخصی) که درجامعه مشابه فرد عادی متوسط همان جامعه زندگی و کار کنید با آنها بر سر فرصتها و امکانات محدود موجود رقابت کنید و برخوردها و ریکشنهای واقعی در محیط غیرایزوله و غیرانتخابی را تجربه کنید. با افراد از قشر مختلف در طولانی مدت سروکار داشته باشید و با آنها زندگی کنید. تجربه کوتاه مدت فردی نمی تواند واقعا این تصویر را ایجاد کند و حتی اگر فردی در طولانی مدت هم به شکل غیر متوسط (مثل افراد با سرمایه بالا که نیاز یا تمایلی به کار یا زندگی در سطح جامعه به شکل غیر ایزوله و با روابط عادی را ندارند) در همان جامعه زندگی کند باز نمی تواند درک واقعی از این شرایط داشته باشد. این نکته ای هست که به نظرم باید حتما در نقطه نظرات اینچنینی در نظر گرفت.
    “I find the great thing in this world is not so much where we stand, as in what direction we are moving"

  3. #143
    ApplyAbroad Hero nima56 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2008
    ارسال‌ها
    1,505

    پیش فرض پاسخ : آلمان یا آمریکا

    قسمت سوم: بیمه/ بیمه درمانی
    آلمانها علاقه خاصی به انواع بیمه دارند. مثلا بیمه شخص ثالث (نه فقط برای خودرو بلکه برای آسیبهایی که صاحب بیمه به اموال افرادثالث می رساند.)، بیمه تکمیلی چشم، بیمه حیوانات خانگی، بیمه امور قانونی و دادگاهی، حوادث ، بیمه عمر، بیمه مراسم خاکسپاری و ...
    بیمه درمانی در آلمان اجباری است و همه کسانی که بطور قانونی در آلمان زندگی و کار می کنند باید تحت پوشش بیمه باشند. بیمه درمانی به ۲ نوع عمومی و خصوصی تقسیم می شود کسانی که درآمد ناخالص سالیانه آنها زیر ۶۲۵۰۰ یورو می باشد فقط می توانند از بیمه عمومی استفاده کنند. افراد با درآمد بیشتر می توانند بین دو نوع بیمه انتخاب کنند ولی در صورت انتخاب بیمه عمومی، باید حداکثر سقف مشارکت را پرداخت کنند که گاهی صرفه به استفاده از نوع خصوصی است. میزان حق بیمه عمومی حدود ۱۴-۱۵ درصد است که نیمی توسط کارفرما پرداخت و همانطور که گفتم سقف آن ماهیانه آن برای حقوق های بالا حدود ۳۸۰ یورو است.
    مزیت بیمه خصوصی پوشش بیشتر و سرعت خدمات است ولی بیمه عمومی هم خدمات خوبی دارد.افراد با شغل آزاد که کارفرمای خودشان هستند باید از بیمه خصوصی استفاده کنند. ضمنا بیمه خصوصی لزوما به معنی خدمات بهتر نیست و گاهی شرکت استخدام کننده شما ساپورت لازم را ننموده و شما نیاز به آزمایشهای پزشکی قبل از بیمه و حتی مستثنی شدن بیمارهای فعلی از پوشش بیمه یا پرداخت حق بیمه بیشتر هستید.
    بیمه عمومی شامل حال خانواده بدون افزایش حق بیمه پرداختی و بیمه همسر بیکار می شود، برای هزینه داروهای رایج فقط ۵ یورو پرداخت می شود و هزینه ویزیت دکتر ندارد. هزینه بستری در بیمارستان شبی ۱۰ یورو تا ۲۸ روز در سال است. حقوق شما در زمان مرخصی استعلاجی هم توسط بیمه پرداخت می شود.
    ولی گرفتن وقت از بعضی از دکترهای متخصص مشکل و زمان انتظار طولانیست. معمولا متخصصها از یک تعداد مشخص بیمار بیشتر نمی توانند قبول کنند و این کار را مشکل می نماید ولی برخورد موارد اورژانسی متفاوت است و در بیمارستانها رسیدگی می شود.
    بنابراین نظام بیمه درمانی آلمان از نظر من خیلی بهتر،موثرتر و عادلانه تر از آمریکاست.
    همانطور که گفتم بیمه شخص ثالث هم خیلی رایج وحتی هنگام اجاره ممکن است توسط صاحب خانه خواسته شود. به عنوان مثال یک درخت خانه شما بر اثر باد شکسته و روی ماشین همسایه بیافتد یا شما به یک نفر تنه زده و موبایل او بیافتد و بشکند. هزینه گم شدن کلید مرکزی و تعویض قفل سایر واحدهای تحت تاثیر را هم پوشش می دهد.
    بیمه حقوقی هم هزینه های دادگاه، وکیل و همچنین وثیقه آزادی موقت تا پیش از محاکمه در داخل و حتی خارج آلمان را پوشش می دهد و در میان آلمانها پرطرفدار است.
    یک بیمه اجباری دیگر، بیمه مراقبت و پرستاری است که در حدود ۳ درآمد ناخالص کسر شده و هزینه های از کار افتادگی ارسال پرستار به خانه، تغییرات در ساختمان و سایر هزینه تا سقفی مشخص را شامل می شود.
    ویرایش توسط nima56 : April 6th, 2021 در ساعت 02:17 AM
    روزگار است، آنكه گه عزت دهد گه خوار دارد. چرخ بازيگر از اين بازيچه ها بسيار دارد. "قائم مقام فراهانی"

  4. #144
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    Jan 2017
    ارسال‌ها
    52

    پیش فرض پاسخ : آلمان یا آمریکا

    یه خبر بگم بحث مختصر یشه...
    در ماه مارچ میلادی 2021 حدود 500 ویزای j و h1b برای کسایی که ملیت آلمانی دارن در سفارت و کنسول های آلمان صادر شد.
    شما هر وقت تعداد ایرانیان سرشناس و موفق آمریکارو تقسیم بر عدد 100 یا 200 یا 300 کردی و مساوی شد با تعداد ایرانیان سرشناس آلمان باز من راضی میشم که قبول کنم آلمان خوبه که به جرات میگم نسبتشون به مراتب از پانصد شاید بیشتره. ما چندتا استادیار و دانشیار و پروفسور و صنعتگر معروف و صاحب کارخانه و بیزنسمن ایرانی در آلمان داریم؟
    باز لاقل به نظر میاد بریتانیا ایرانیان سرشناس و رده بالای بیشتری داره اگر بخواهیم در اروپا صحبت کنیم.
    بله آلمان خیلی خوبه ولی بیشتر برای یک آلمانی نه یک ایرانی. برای یک ایرانی که رفته اونجا و از آلمان رفتنش دفاع میکنه و توجیه خلق میکنه آلمان کشوری هست که شما توش تا ابد شهروند درجه 2 به پایین هستی. این حرفا معنیش این نیست که آمریکا بهشته. خیر بهشت نیست. اما اگر شما بخواهید و تلاش کنید احتمال خلق بهشت بیشتر براتون مهیا میشود تا اروپا. در اروپا اجازه نمیدن از حدی بالاتر بری و میزننت ولو که حرفه ای باشی. ولی اگر بفهمن ضعیفی و معمولی هستی و شاخ نمیشی هواتو دارن.

  5. #145

    پیش فرض پاسخ : آلمان یا آمریکا

    نقل قول نوشته اصلی توسط Renault نمایش پست ها
    یک‌ ایرانی که رفته اونجا و از آلمان رفتنش دفاع میکنه و توجیه خلق میکنه آلمان کشوری هست که شما توش تا ابد شهروند درجه 2 به پایین هستی. این حرفا معنیش این نیست که آمریکا بهشته. خیر بهشت نیست.
    خوب به فرض حرفی که می زنید درست، وقتی آدم ۱۵ تا دانشگاه آمریکا اپلی کنه و همش ریجکت بشه، یا مثلن خود من توان مالی بیشتر از این ندارم که شش هفت تا هزینه اپلی بدم. احتمال اینکه هر شش تاش ریجکت بشه هم هست. تازه اگر از این تعداد محدود هم پذیرش بگیرم، باز باید از خوان سفارت رد بشم. خوب سه تا دانشگاه اروپا اپلی کنم، احتمالن شش ماه بعدش تو یک کشوری شهروند درجه چهار محسوب میشم، بهتر از اینه که ۵۰ ملیون بفرستم آمریکای گشنه و‌ ۱۰ تا نامه ریجکت محترمانه سرشار از آرزوی موفقیت و انرژی و تشویق برای تلاش مجدد دریافت کنم!

    ایرانیان سرشناس و موفق هم خیلی هاشون متولد خارج هستن و رنگ ایران را ندیدن و فقط اسمشون خاتون بلا. داماد جان کری متولد نیو یورکه:
    https://www.massgeneral.org/doctors/19026/Brian-Nahed

    پزشک مایک پمپئو متولد آمریکا. خواهشاً هر حمید و فریدی تو آمریکا به موفقیت رسیده‌ را جزو رفعت و محبت land of opportunity معرفی نکنید. اینها نافشون هم تو بیمارستان نیویورک با چاقوی made in usa بریدن، فقط اسم ایرانی روشون گذاشتن.
    تعدادشون‌ زیاده چون خانواده اشون رفتن له و لورده شدن، فرزندشون تو آمریکا به دنیا اومده و موفق شده.‌ کسی که بچه‌ نمی خواد، چرا تو‌ چهل سالگی باید آمریکا را به آلمان ترجیح بده؟ همون پول‌ اپلی را بره ۱۰‌ به کیلو به وزنش اضافه کنه که مغزش از کار نیفته. می دونید چقدر پول به آمریکا و کانادا فرستادم و یک روز هم نتونستم پام‌ را اونجا بگذارم؟ ترجیح میدم شهروند درجه پنج یک کشوری باشم که کاسه گداییش را مثل آمریکا به سمتم دراز نکنه

    اگه کسی که داره آمریکا درس میخونه، ۱۵ تا جا اپلی کرده، ما اصلن این پولها نداریم. همون شش تا اول ریجکت کنن تا ۱۰۰ سال دیگه حرف از آمریکا نمی زنیم.

    عنقدر بدم می آید وقتی میگن قلی تو آمریکا موفق شده، آمریکا خیلی خارجی‌ها را دوست داره میشه توش پیشرفت کرد... بعد می بینی قلی تو فلوریدا به دنیا اومده یا چهار سالگی رفته (بردنش) اونجا.
    برای خواندن مقاله به چه گوش دهیم Link

  6. #146

    پیش فرض پاسخ : آلمان یا آمریکا

    نقل قول نوشته اصلی توسط nima56 نمایش پست ها
    بنابراین نظام بیمه درمانی آلمان از نظر من خیلی بهتر،موثرتر و عادلانه تر از آمریکاست.
    همانطور که گفتم بیمه شخص ثالث هم خیلی رایج وحتی هنگام اجاره ممکن است توسط صاحب خانه خواسته شود. به عنوان مثال یک درخت خانه شما بر اثر باد شکسته و روی ماشین همسایه بیافتد یا شما به یک نفر تنه زده و موبایل او بیافتد و بشکند. هزینه گم شدن کلید مرکزی و تعویض قفل سایر ...
    جالب هست مثال درخت و ماشین. چند سال باید آلمان باشیم تا سیتیزن بشیم؟ پست داک جزو این سالها حساب میشه؟

    سوال دیگه، آیا میشه اسم را رسماً تغییر داد؟ بعد از چه مدت، باید حتمن آلمانی باشه؟ مثلن بهروز هستیم بخوایم همه جا بنویسند برایان. تو مدرک دانشگاه هم بنویسن برایان. وارد کتابخانه میشیم، شماره صندلیمون رو مانیتور بزرگ وسط سالن کنار اسم برایان باشه به جای بهروز پسوند پیشوند اصل و نصب پایان خط اول برو سر سطر. لااقل اگر یه جا کار بهمون ندادن، نتونیم بهروز را بهانه کنیم، بگیم برایان استعداد کافی نداشت. برای تغییر اسم باید سیتیزن باشیم؟
    هر کی زودتر بزاره اسمم را عوض کنم، بهترین کشور دنیاست ‌

    سوال دیگه: چه موقع میشه اقامت دایم گرفت؟ آیا قبل از سیتیزن شدن میشه خیال آدم را راحت کنن که هیچ وقت بر نمی گردونت کشورت؟ من خبر اقامت دائمم را بشنوم هر ماه دو کیلو بدون توقف بی نیاز از کالری اضافه میشم
    برای خواندن مقاله به چه گوش دهیم Link

  7. #147
    ApplyAbroad Hero nima56 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2008
    ارسال‌ها
    1,505

    پیش فرض پاسخ : آلمان یا آمریکا

    نقل قول نوشته اصلی توسط dv1397 نمایش پست ها
    جالب هست مثال درخت و ماشین. چند سال باید آلمان باشیم تا سیتیزن بشیم؟ پست داک جزو این سالها حساب میشه؟

    سوال دیگه، آیا میشه اسم را رسماً تغییر داد؟ بعد از چه مدت، باید حتمن آلمانی باشه؟ مثلن بهروز هستیم بخوایم همه جا بنویسند برایان. تو مدرک دانشگاه هم بنویسن برایان. وارد کتابخانه میشیم، شماره صندلیمون رو مانیتور بزرگ وسط سالن کنار اسم برایان باشه به جای بهروز پسوند پیشوند اصل و نصب پایان خط اول برو سر سطر. لااقل اگر یه جا کار بهمون ندادن، نتونیم بهروز را بهانه کنیم، بگیم برایان استعداد کافی نداشت. برای تغییر اسم باید سیتیزن باشیم؟
    هر کی زودتر بزاره اسمم را عوض کنم، بهترین کشور دنیاست ‌

    سوال دیگه: چه موقع میشه اقامت دایم گرفت؟ آیا قبل از سیتیزن شدن میشه خیال آدم را راحت کنن که هیچ وقت بر نمی گردونت کشورت؟ من خبر اقامت دائمم را بشنوم هر ماه دو کیلو بدون توقف بی نیاز از کالری اضافه میشم
    شخص باید ۸ سال ساکن آلمان باشد و در صورت گذراندن دوره integration به هفت سال کاهش می یابد.
    پستداک چون به عنوان کار محسوب می سود جزء مدت زمان مورد نیاز برای گرفتن تابعیت محسوب می شود.
    امکان تغییر اسم جزیی به هنگام گرفتن تابعیت آلمان وجود دارد. تغییرات جزیی برای آلمانیزه کردن نام شخص یا اگر اسمی شبیه در آلمانی نیست می توان آنرا کاملا عوض کرد.
    روزگار است، آنكه گه عزت دهد گه خوار دارد. چرخ بازيگر از اين بازيچه ها بسيار دارد. "قائم مقام فراهانی"

  8. #148
    ApplyAbroad Hero chemistrymaste آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2012
    رشته و دانشگاه
    Biophysical and Bioanalytical Chemistry
    ارسال‌ها
    1,261

    پیش فرض پاسخ : آلمان یا آمریکا

    نقل قول نوشته اصلی توسط Renault نمایش پست ها
    یه خبر بگم بحث مختصر یشه...
    در ماه مارچ میلادی 2021 حدود 500 ویزای j و h1b برای کسایی که ملیت آلمانی دارن در سفارت و کنسول های آلمان صادر شد.
    شما هر وقت تعداد ایرانیان سرشناس و موفق آمریکارو تقسیم بر عدد 100 یا 200 یا 300 کردی و مساوی شد با تعداد ایرانیان سرشناس آلمان باز من راضی میشم که قبول کنم آلمان خوبه که به جرات میگم نسبتشون به مراتب از پانصد شاید بیشتره. ما چندتا استادیار و دانشیار و پروفسور و صنعتگر معروف و صاحب کارخانه و بیزنسمن ایرانی در آلمان داریم؟
    باز لاقل به نظر میاد بریتانیا ایرانیان سرشناس و رده بالای بیشتری داره اگر بخواهیم در اروپا صحبت کنیم.
    بله آلمان خیلی خوبه ولی بیشتر برای یک آلمانی نه یک ایرانی. برای یک ایرانی که رفته اونجا و از آلمان رفتنش دفاع میکنه و توجیه خلق میکنه آلمان کشوری هست که شما توش تا ابد شهروند درجه 2 به پایین هستی. این حرفا معنیش این نیست که آمریکا بهشته. خیر بهشت نیست. اما اگر شما بخواهید و تلاش کنید احتمال خلق بهشت بیشتر براتون مهیا میشود تا اروپا. در اروپا اجازه نمیدن از حدی بالاتر بری و میزننت ولو که حرفه ای باشی. ولی اگر بفهمن ضعیفی و معمولی هستی و شاخ نمیشی هواتو دارن.
    well-said.
    این مشخصه فقط کشورهای اروپایی نیست.
    هر جا، هر منطقه ای که دنیای ادماش کوچیک باشه این اتفاق توش میفته.
    یا که ادماش تحمل یک ادم موفق یا باپشتکار یا باانگیزه رو نداشته باشن.
    به قول شما تو امریکا این احتمال بیشتر هست که تو موفق بشی چون زمینه ش فراهم تر هست.
    اگه هزار نفر چشم تنگن در عوض ده هزار نفر دیگه کاری به کارت ندارن و ده هزار نفر دیگه هم کمکت میکنن.
    زندگی همینه دیگه. زندگی خودش به ما انداخته شده و ما براش تصمیم نگرفتیم.
    حداقل جایی بجنگیم و تلاش کنیم که میدونیم شانسمون بیشتره یا زمینه مهیاتره.
    نکته بعدی امریکاییا ساده بودنشونه.
    امریکاییا ساده ن و مهربون و هیچی تو دلشون نیست. هر چی باشه تو روت میگن و من این سادگی رو دوست دارم. ازار دهنده هست قبول دارم. ولی باور کنید حرف ساده و رک رو راحت تر میشه فهمید. در نتیجه وقتت رو تلف نمیکنی که در لفافه اهدافت رو دنبال کنی یا هی خودت رو عوض کنی (که محاله) که اینتگریتد بشی اخرش بفهمی که عزیز من مشکل اینها با تغییر اسم تو از علی به مایک نیست. اینها نه بازار دارن نه دوست دارن یک غریبه رو جذب کنن.
    کلا از امریکا خوشم میاد.
    تو امریکا باید هر روز بجنگی. از صبح تا شب. ولی لعنتی لذت داره لذت. هر روز پوستت کلفت تر میشه. هر روز قوی تر میشی.
    هی ادمای مثل خودت میان سراغت.
    هی میری جلو، موانعت بیشتر میشه باز قوی تر میشی.
    دقت کنید اینها تجریبات من از یک جایی به جز کالیفرنیا و نیویوریکه.
    ببینید دنیا چقدر اونجاها بزرگتره!


    "We believe in "Possibility

    به هر چیزی که فکر کنید از ته دلتون، بهش میرسید!

  9. #149
    Member Pouya12 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2016
    رشته و دانشگاه
    Usa
    ارسال‌ها
    155

    پیش فرض پاسخ : آلمان یا آمریکا

    دوستان من الان وارد سال پنجم میشه که از ایران اومدم بیرون و تجربه زندگی در اروپا و آمریکا رو دارم. توی این سالها خیلی از لحاظ شخصیتی عوض شدم و خیلی چیزها دیگه برام اون جذابیت گذشترو نداره. متوجه شدم به عنوان یک ایرانی واقعا بدبختیم بدبخترین آدم روی زمین از نظر وجهه فرهنگ و اعتبار تو دنیا ولی خیلی ادعا داریم و الکی خودمون رو دست بالا میگیریم در حالی که واقعا هیچی نیستیم. نه تو کشورمون به هم دیگه احترام میذاریم نه اینجا میایم به هم احترام میذاریم و نه دولتمون بهمون احترام میذاره. من چند ماه پیش پستی رو در مقایسه امریکا و المان گذاشتم و هنوزم پای حرفام هستم. درباره نژاد پرستی و تبعیض درغرب نوشتم در حالیکه تو ایران ما خودمون از همه نژاد پرست تر بودیم و پدر افغانی هارو در اوردیم بدبختا حتی هویت هم تو ایران ندارن چه برسه اعتبار. زمانیکه این تجارب بد رو در غرب داشتم یاد اون افغانی میفتادم که تو ایران بیچارش کردیم و کلی اذیتش کردیم در حالیکه خیلی بهتر از ماها کار میکردن. ما همیشه میگیم آدمای مهمان نوازی هستیم ولی ما فقط واسه اروپایی ها و آمریکایی ها مهمان نواز و مهربان هستیم و همیشه میپرستیمشون و نه هر کشور و آدمی. اینا هر چقدر هم تبعیض کرده باشن چنین بلاهایی رو سر ما نیاوردن من حتی بدترین روزام تو آلمان قابل مقایسه با یه افغانی تو ایران نبود. من خیلی از المان انتقاد کردم و میکنم ولی همون المان با یه کار معمولی میتونستی یه زندگی معمولی رو داشته باشی حتی ازدواج کنی حتی با یه دختر المانی. حالا خدا نکنه تو ایران یک افغانی بیاد خواستگاری یه دختر ایرانی پدرش و در میاریم. خود من تو ایران از یه خانواده متوسط بودم خیلی از دخترها چه تحصیل کرده و چه غیره اصلا ادم حسابمون نمیکردن درحالیکه من تو المان با اون همه نژاد پرستی کلی دوست دختر اروپایی داشتم که قضاوتم نکردن به خاطر کشورم و حتی وضعیت اقتصادیم. من از اروپا متنفر بودم به خاطر خیلی از مسایلی که تو پست قبلیم گفتم. باید باور کنیم که هر فرصتی که الان تو خارج به ما داده شده از سرمون هم زیاده و تو کشور خودمون کسی چنین فرصتی و بهمون نداد مگرنه اینجا نبودیم. همش دولت نیست. خودمون به خودمون رحم نکردیم. از همدیگه متنفریم و از موفقیت همدیگه اصلا خوشحال نمیشیم و وقتی این اتقاقات رو میبینم واقعا میگم حقمونه هرچی سرمون بیاد. ما هندی پاکستانی هارو مسخره میکنیم میگیم کثیفن در حالیکه من کلی چیز از اینا یاد گرفتم. همیشه توی کار سعی میکنن هموطنشون رو بیارن در حالیکه تو المان من لنگ کار بودم خیلی از ایرانیها کار پیدا کردن و به ما نگفتن در حالیکه اونجا دنبال نفر میگشت بازم و هر موقع هم میریم سر کار تنهاییم در حالیکه هندی ها و پاکستانی ها باهم میرن و همیشه کار و میگیرن دستشون. من خیلی تو انجمن اپلای ابرود فعال بودم زمانیکه المان بودم چند نفر به من مسیج دادن و راهنماییشون کردم اومدن تو همون دانشگاهی که من بودم پاشون که رسید اونجا به من حتی سلام هم نمی کردن وقتی منو تو دانشگاه میدیدن روشون رو میکردن اونور. این چیزارو گفتم که اینقدر فکر نکنیم خوبیم و بقیه بدن. ما از همه بدتریم. سگ رفتاریکه المانیا با من کرده شرف داره به اون رفتاریکه ماها تو ایران میکنیم. بازم میگم ایران مثل یه کابوس بود واسه من همه چیزش. یه جامعه مریض بود که همه ماهارو روانی کرد. هرجای دنیا که رفتم نتوستم خوشحال باشم دیگه هیچ وقت نمیتونم خوشحال باشم تظاهر میکنم خوشحالم. همیشه احساس میکنم هیچ هویتی ندارم نه زمانی که تو ایران بودم و نه زمانی که خارج از کشور بودم. همیشه زندگی من مثل یه موش ازمایشگاهی بود همیشه با سختی و رنج. هر جا هم رفتم به اسم یه ایرانی باید بهشون ثابت میکردم که ادم خوبی هستم و همیشه قضاوت میشدم. بحث زندگی من الان فقط خوشحالی پدر مادرم هست از راه دور سالهاست که ندیدمشون و شاید هم دیگه نبینمشون. فقط میخوام اونا رو خوشحال کنم ولی خودم هیچ وقت دیگه هیچ وقت خوشحال نمیشم. چون پر از عقده ها و افسردیگی هایی هستم که از زندگی تو ایران و ایرانی بودنم با خودم به همراه دارم. میدونم سخته خوندن این جملات ولی واقعیته.
    اینجا پر از فرصته برای ما ایرانیا که خودمون رو شخضی بکشیم بالا و پیشرفت کنیم. آمریکا واقعا کشور فرصت هاست و همیشه دلم میخواد هموطنام بیان اینجا و موفق بشن. هیچ وقت ادم حسودی نبودم من از چند دانشگاه پذیرش داشتم و چند تا استاد میخواستن با من کار کنن اخر سر مجبور شدم یکی رو انتخاب کنم و بقیه رو بپیچونم. یکی از دوستای ایرانیم ازم خواست که بهش کمک کنم. بچه با استعدادی بود واقعا. با یکی از همون استادا که می خواستن کار کنم صحبت کردم و استاده راضی شد فاندی که واسه من در نظر گرفته بود بده به این طرف که بره اونجا. حالا کاری ندارم این طرف پاش برسه امریکا چطور با من برخورد میکنه. دیگه برام اصلا مهم نیست. فقط خواستم دل مادر پدرش شاد باشه همین. امیدوارم هرکدوم از ماهایی که اینجا هستیم به نحوی به هموطنامون کمک کنیم که بیان و پیشرفت کنن. آخر سرش پرچم خودمون میره بالا.
    در آخر هر جای دنیا هستید چه آمریکا چه المان و چه ایران امیدوارم موفق باشید.

  10. #150

    پیش فرض پاسخ : آلمان یا آمریکا

    نقل قول نوشته اصلی توسط chemistrymaste نمایش پست ها
    در نتیجه وقتت رو تلف نمیکنی که در لفافه اهدافت رو دنبال کنی یا هی خودت رو عوض کنی (که محاله) که اینتگریتد بشی اخرش بفهمی که عزیز من مشکل اینها با تغییر اسم تو از علی به مایک نیست. اینها نه بازار دارن نه دوست دارن یک غریبه رو جذب کنن.

    قضیه تغییر اسم چیز خیلی عادی هست. مهمترین مثالش را آخر می گم، و اما سایر مثال هاش:
    george orwell در ابتدا اریک بلر بوده
    جکی چان در ابتدا چان کونگ سانگ بوده

    (دقت کنید از واژه در ابتدا/از قبل به جای واژه در اصل و در واقع استفاده می کنم چون معتقدم اصالت و واقعیت هر زندگی را خود شخص انتخاب می کنه، نه باورهای جامعه از گذشته اون فرد)
    همون طور که بهتون گفتم آدم ها می تونن تغییر کنن در هر سنی، اگر بقیه اذیت نکنن...
    از شما که می گید آدمها بعد از یک سنی (نسبتا خیلی پایین) دیگه نمی تونند تغییر کنند، بعید نیست تغییر اسم را با لفظ "عزیز من آخرش بفهمی" نقد کنید.
    آدم ها همیشه می تونند تغییر کنند، البته بعضی دیگران دائم گذشته اون افراد را جلوی چشمش می آرن و با بهانه اصل و نصب و ریشه و فرهنگ و قوانین و انتظارات و عبارت "تو که قبلن اینطوری، حالا چرا اونطوری" .... در تلاشند فرد را از تغییر منصرف و رنجور نمایند.

    فک کن جکی چان بیاد فیلم بسازه بگه من را مایک صدا نکنید، علی چان هستم
    جد لری الیسون هنگام ورود به آمریکا فامیلش را تغییر داد، کشتی در جزیره الیس متوقف شد و ایشون اسم خودشون را گذاشتن الیسون در بدو ورود، و الا الان رییس اوراکل اسمش لری شولپوفسکی بود
    اتفاقا cofounder شرکت اوراکل و دوست لری الیسون هم اسمش باب ماینر بود که پدر و مادرش از استان آذربایجان ایران مهاجرت کردند و اسم فرزند بینهایت موفقشون را علی نگذاشتن.

    بیل گیتس در ابتدا ویلیام هنری بوده. لابد دوستهاش ویلی صداش می کردند ناراحت شده گفته بیلی صدام کنید (این حدس منه از علت تغییر نام)
    جی کی رولینگ، کی را به اسمش اضافه کرده تا همه فک کنن نویسنده مذکر هست و کتاب بهتر فروش بره

    اینشتین فرار بود اسمش آبراهام باشه، ولی یکی از والدینش خواست اسم مذهبی روی بچه اش نباشه و در دقیقه نود به آلبرت تغییر کرد
    بهروز شد برایان و با ونسا کری ازدواج کرد
    داریوش فرضیایی شد عمو پورنگ
    محمد تقی بهار شد ملک الشعرا

    مثال آخر، ری کراگ ۲ ملیون دلار به برادران مکدونالد داد تا اسم اونها را بالای مغازه اش بزنه و برادارن مکدونالد تابلوی بالای رستورانشون را بیارن پایین. در واقع اسمشون را خرید تا محصول خودش را کراگ برگر نفروشه. در حالیکه مکدونالد هنوز به نام بزرگی تبدیل نشده بود. پرداخت دو ملیون خیلی سنگین بود، وقتی پشت تلفن مبلغ را شنید فریاد زد، آقای مکدونالد پرسید: صدای چیه؟ کراگ جواب داد : صدای من که دارم خودم را از پنجره پرت می کنم پایین. (این به نقل از کتابی نوشته ری کراگ) اما در فیلم، طوری نشون داده که پرداخت دو ملیون خیلی هزینه سنگینی نبود (هوی جو قرارداد را امضا کرد و رفت پایین تو urinal جیش کرد) و فقط روی عدم تمایل کراگ از استفاده از نام نه چندان دلچسب کراگ برای فروش همبرگر تاکید شده. از دید اون مدیر موفق، اسم مایک از علی بهتره. و البته اون در سن بالا تغییر بزرگی کرد و از فروشندگی لیوان کاغذی به پدر مکدونالد تبدیل شد، که البته زنش مخالفت می کرد و می گفت تغییر نکن و .... fortunately طلاق گرفتند، مبارک باشه


    من از همین جا تمام کسانیکه تغییر نام دادن را به همبرگر مهمان خودم دعوت می کنم به پاس شجاعت و تدبیرشون. شما هم می تونید برید نصیحتشون کنید که به نام قلی غضنفر پسرفت کنند. quote قُلی، خشت انسان در پانزده سالگی تماماً بنا میشه و بعد از اون فقط کشیده میشه end of quote

    نمی دونم کی بهتون گفته عوض شدن (محاله) بدجور جا افتاده انگاری

    لانا واشوفسکی گفت: ما همیشه در جدال بین تصویر خودمون و انتظاری که جامعه ازمون داره هستیم. نمی دونم بعدش چی گفته، ولی اگر بگه باید خودمون را به خاطر جامعه trim کنیم، prune کنیم و تغییر نکنیم چون محاله... قطعا همچین چیزی نمی گه. وقتی شنیدم چی گفته دوعیدم ازش کتاب یافت کنم، پیدا نشد یادم رفت بقیه speech را گوش بدم
    این ایموجی نمایانگر ندامت من از گوش ندادن به بقیه حرف های لانا می باشد، توأم با حسی پرسشگر از اینکه چرا زندگینامه ات را چاپ نمی کنی لانا
    برای خواندن مقاله به چه گوش دهیم Link

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •