صفحه 18 از 19 نخستنخست ... 8910111213141516171819 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 171 تا 180 , از مجموع 181

موضوع: آلمان یا آمریکا

  1. #171

    پیش فرض پاسخ : آلمان یا آمریکا

    نقل قول نوشته اصلی توسط MAHAN7 نمایش پست ها
    خیلی از کشورهای پیشرفته داشتن چند اسم خیلی عرف هستش و در بعضی موارد (فرانسوی ها) تو کارت ملیشون (که شبیه کارت ملی قدیمای ایرانی بزرگ هستش) هر سه اسم که معمولا یکی از طرف پدر مادر، یکی مادر بزرگ،‌یکی عمه و ... ذکر میشه.
    کسایی هستن که میرن خارج از کشور خودشون و دوست دارن ابرو پیوندیشون رو حفظ کنن، ایرانی دیدن مثل دهه ۶۰ ها برخورد کنن یا مواردی از این دست، ولی بگن من امریکا رفتم.
    این افراد همونهایی هستن که از لحاظ روابط اجتماعی/عاطفی به تنهایی و ... میرسن یا دور خودشون رو با شبه وطنی ها پر میکنن که البته ایرادی نداره!
    در مورد اسم:

    ‌Ben میتونه بنیامین باشه
    Jo یا جی میتونه جاوید باشه
    مایک همون میکاییل هستش
    دیوید همون داوود در ایران
    کووین همون کاوه ایرانی
    و ...
    و ...
    و ..
    ادعام شدن در جامعه هدف هنر هستش نه نشون دهنده ضعف!
    بیشتر اسامی در دنیا مثل میکاییل، میخاییل، میکِلهِ، میگل و ... همه یک اسم هستن.
    کسی هم از کسی پرسید مگه فلان اسم رو در فلان جا داریم باهاش رابطه رو ببرید چون فقط افراد فضول جهان سومی از این سوالات میپرسن.

    شما از شرکت پنیر فرانسوی معروف تر نیستید که اسمش رو در جامعه هدف (ایران) مستعار کرد به پنیر کیبی.

    متاسفانه شدت عدم علاقه به افراد مهاجر در کشورهایی نظیر امریکا در حال افزایش بسیار سریعی هستش.
    البته که در کشورهایی نظیر فرانسه و آلمان و اسکاندیناوی این مسله اون قدر جدی نیست.

    چندید مقاله علمی هستن دیده شده که خانوارها به صندوقهای سرمایه گذاری ک مدیرش اسمش عربی بوده حتی با داشتن پرفورمنس خوب سرمایه گذاری نزاشتن.


    امریکا با سرمایه گذاری خوب روی فیلمهاش خوب میدونه چطوری کاخ پوشالی بسازه برای بچه های جهان سومی! و اونها رو جذب کنه.
    کاری که سایر کشورهای (بخصوص اروپایی) نمیکنن.
    دوره طلایی مهاجرت تقریبا تمام شده است. همان اروپا هم دیگر مهاجران را نمی خواهد.

  2. #172
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    Jul 2012
    ارسال‌ها
    41

    پیش فرض پاسخ : آلمان یا آمریکا

    با سلام دوستان،

    من در حال انجام دکترا در آلمان هستم. رشته م مهندسی کنترل هستش و در زمینه امنیت کاربردی خودرو تحقیق میکنم. من تمایل دارم بعد از دکترا از آلمان برم. میخوام نظر شما رو بدونم.
    راستش آلمان در کل کشور بدی نیست، زبانش و آب و هواش من رو اذیت میکنه. در واقع وقتی برای دکترا اقدام میکردم، دشواری نداستن زبان رو دست کم گرفته بودم. الان حدود سه سال هست که در آلمان زندگی میکنم و زبانم به سطح متوسط رسیده ولی هنوز کلییی مونده که به سطحی که در انگلیسی دارم برسم. پشیمون هستم که یک کشور انگلیسی زبان را انتخاب نکردم. الان من مدرک زبان B1 رو که بگیرم میتونم برای اقامت دایم اقدام کنم و اگر هفت سال در آلمان کار کنم میتونم برای پاسپورت آلمانی اقدام کنم. به شدت بر سر دو راهی هستم که بعد تموم شدن درسم آلمان بمونم یا تلاش کنم برم آمریکا؟
    با دوستان ایرانی ساکن آلمانم که صحبت میکنم نظرشون اینه که تا گرفتن پاسپورت تو آلمان بمونم و بلافاصله بعد از اتمام درسم از آلمان نرم. راستش آلمان نسبت به آمریکا خوبی هایی هم داره، مثلا سیستم حمایت از کارمندها، بیمه ی خوب، مرخصی به مقدار لازم. ولی زبان من رو خیلی اذیت میکنه. زبان آلمانی رو میتونم در حدی بلدم که کارم راه بیفته ولی یه مکالمه ی درست و حسابی به زبون آلمانی نمیتونم داشته باشم. مثلا سر کار اگر همکارها به زبان آلمانی حرف بزنن، من نصف صحبت ها رو متوجه نمیشم. راستش فکر میکنم تا حدی دچار دلزدگی شدم. آب و هوای آلمان رو هم دوس ندارم. همیشه بارونی و گرفته ست. رفت و آمد به ایران هم راستش برام اهمتی نداره. توی این سه سال که آلمان هستم هم اصلا ایران نرفتم و برنامه ای هم براش ندارم.
    از طرف دیگه، اطلاعاتم در مورد آمریکا محدود میشه به اطلاعاتی که تو اینترنت در دسترس هست. با توجه به شرایطی که براتون شرح دادم، شما اگر جای من بودید چیکار میکردین؟

  3. #173
    ApplyAbroad Superstar
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    ارسال‌ها
    3,847

    پیش فرض پاسخ : آلمان یا آمریکا

    نقل قول نوشته اصلی توسط samsoon نمایش پست ها
    با سلام دوستان،

    من در حال انجام دکترا در آلمان هستم. رشته م مهندسی کنترل هستش و در زمینه امنیت کاربردی خودرو تحقیق میکنم. من تمایل دارم بعد از دکترا از آلمان برم. میخوام نظر شما رو بدونم.
    راستش آلمان در کل کشور بدی نیست، زبانش و آب و هواش من رو اذیت میکنه. در واقع وقتی برای دکترا اقدام میکردم، دشواری نداستن زبان رو دست کم گرفته بودم. الان حدود سه سال هست که در آلمان زندگی میکنم و زبانم به سطح متوسط رسیده ولی هنوز کلییی مونده که به سطحی که در انگلیسی دارم برسم. پشیمون هستم که یک کشور انگلیسی زبان را انتخاب نکردم. الان من مدرک زبان B1 رو که بگیرم میتونم برای اقامت دایم اقدام کنم و اگر هفت سال در آلمان کار کنم میتونم برای پاسپورت آلمانی اقدام کنم. به شدت بر سر دو راهی هستم که بعد تموم شدن درسم آلمان بمونم یا تلاش کنم برم آمریکا؟
    با دوستان ایرانی ساکن آلمانم که صحبت میکنم نظرشون اینه که تا گرفتن پاسپورت تو آلمان بمونم و بلافاصله بعد از اتمام درسم از آلمان نرم. راستش آلمان نسبت به آمریکا خوبی هایی هم داره، مثلا سیستم حمایت از کارمندها، بیمه ی خوب، مرخصی به مقدار لازم. ولی زبان من رو خیلی اذیت میکنه. زبان آلمانی رو میتونم در حدی بلدم که کارم راه بیفته ولی یه مکالمه ی درست و حسابی به زبون آلمانی نمیتونم داشته باشم. مثلا سر کار اگر همکارها به زبان آلمانی حرف بزنن، من نصف صحبت ها رو متوجه نمیشم. راستش فکر میکنم تا حدی دچار دلزدگی شدم. آب و هوای آلمان رو هم دوس ندارم. همیشه بارونی و گرفته ست. رفت و آمد به ایران هم راستش برام اهمتی نداره. توی این سه سال که آلمان هستم هم اصلا ایران نرفتم و برنامه ای هم براش ندارم.
    از طرف دیگه، اطلاعاتم در مورد آمریکا محدود میشه به اطلاعاتی که تو اینترنت در دسترس هست. با توجه به شرایطی که براتون شرح دادم، شما اگر جای من بودید چیکار میکردین؟
    سلام،
    شما اگر توی آلمان یه تحصیل انجام داده باشین، با 6 سال می تونین برای پاسپورت اقدام کنین. به نظر من هم - که ده ساله آلمانم- حداقل تا گرفتن پاسپورت آلمانی صبر کنین، مگر اینکه همین فردا بخواین برین از کشور که خب سه چهار سال موندن براتون شاید زیاد باشه. ولی معمولا کسی دکترا رو تو آلمان سه ساله تموم نمیکنه. اگر دکتراتون مثلا 5 ساله تموم شد، به نظر من ارزش اینو داره که صبر کنین، با شش سال پاسپورتتونو بگیرین و مثلا بعد از 6.5 یا 7 سال برین.
    اینکه کدوم کشور بهتره رو کسی نمی تونه بهتون بگه. هر کس معیارهایی داره. خودتون باید سبک و سنگین کنین و ببینین چی براتون مهم تره. ولی اگه به این نتیجه رسیدین که اینجا رو دوست ندارین، حتما برین. فکر نکنین حالا که سه سال موندین، باید حتما سی سال دیگه هم بمونین. هنوز راه زیادی در پیش دارین و زندگی کردن برای تمام عمر توی کشوری که نتونین - به هر دلیلی- باهاش ارتباط برقرار کنین و دوسش داشته باشین، منطقی نیست به نظر من.
    از من بپرسید . من از اینکه بتونم به کسی کمک کنم خیلی خوشحال میشم .

  4. #174

    پیش فرض پاسخ : آلمان یا آمریکا

    نقل قول نوشته اصلی توسط samsoon نمایش پست ها
    با سلام دوستان،
    از طرف دیگه، اطلاعاتم در مورد آمریکا محدود میشه به اطلاعاتی که تو اینترنت در دسترس هست. با توجه به شرایطی که براتون شرح دادم، شما اگر جای من بودید چیکار میکردین؟
    هیچ جا بهشت نیست، من سه تا کشور عوض کردم تو ۱۵ سال، و اصلن دوست ندارم برم یه جای دیگه. نه که جایی که هستم همه چی عالی باشه...
    به نظرم تا وقتی از جایی که هستی متنفر نشدی، نرو.‌
    وقتی ازم می پرسن مسافرت دوست داری؟ می‌گم ابدا
    برای خواندن مقاله به چه گوش دهیم Link

  5. #175
    Senior Member MAHAN7 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    ارسال‌ها
    938

    پیش فرض پاسخ : آلمان یا آمریکا

    نقل قول نوشته اصلی توسط samsoon نمایش پست ها
    با سلام دوستان،

    من در حال انجام دکترا در آلمان هستم. رشته م مهندسی کنترل هستش و در زمینه امنیت کاربردی خودرو تحقیق میکنم. من تمایل دارم بعد از دکترا از آلمان برم. میخوام نظر شما رو بدونم.
    .
    .
    .
    از طرف دیگه، اطلاعاتم در مورد آمریکا محدود میشه به اطلاعاتی که تو اینترنت در دسترس هست. با توجه به شرایطی که براتون شرح دادم، شما اگر جای من بودید چیکار میکردین؟
    بیشتره دانشجوهای اینترنشنال تو اروپا دنبال آلمان هستن.
    حتی خیلی از فارغ تحصیلا تو امریکاها هم میخان بیان اروپا بخصوص آلمان!!!
    من جای شما باشم (که نیستم!) حرف اون کسایی که میگن بمون و پاسپورت بگیر رو گوش میکنم.
    آلمان کشور تاپی هستش! (اسپانیا و یونان و .. نیستش که بگیم موندش ارزش نداره).
    بمونید چند سال سابقه کار جمع کنید و بعد برو جای دیگه.
    خوبی اروپا دسترسی به چندین کشور و بازار هستش. شما برید تو امریکا فاصله ی بین دو تا کوره دهات اندازه دو کشور تو اروپاست.
    تو امریکا گرچه انگلیسی حرف میزنن ولی دوستیابی خیلی سخت هستش بخصوص وقتی که بفهمن ایرانی هستید متاسفانه.
    امریکا برخلاف فیلمهاش هستش.
    بجز وست کوست و است کوست بقیه جاهاش واقعا عقبن. امنیت شغلی و زندگی توش وجود نداره. همش کار و کار و کار. تفریح بسیار بسیار گرونه.
    شما حالا اینو با اروپا قیاس کن.
    پاریس، ibiza، ونیز، امستردام، سنتورینی، وین و .... همیشه پیش گوشت هستن با یک بلیط ۱۰ یورویی راین ایر.
    حالا اون امریکایی پول جمع میکنه سالانه تا یکبار بیاد بره دریاچه کومو تو سویس. ( که برای بالای ۳ هزار تا اب میخوره).

    + شما برو سفارت ببین اصلا چند وقته میتونی یک ویزا بگیری ازونجا و آیا اصلا کار پیدا میکنی یا نه.
    شما نقد رو داری و دنبال نسیه میگردی. با همین مدرک ب ۱ المانی راحت کار پیدا کردی و یک امنیت شغلی روانی داری.

    میای آمریکا و قیافه های چاق و بد قواره آمریکایی ها که همیشه به همه بخصوص ایرانی ها بدبین هستن رو میبنی و حالت بهم میخوره.


    رویای آمریکایی بیشتر از یک دروغ نبوده و نیست که تو فیلمهای هالیوودی برای جذب استعدادهای کشورهای جهان سومی ازش استفاده میکردن.
    Stand on the shoulders of giants
    Life is like riding a bicycle, To keep your balance, you must keep moving
    بسیار سفر باید تا پخته شود خامی
    پستهای قبلیم رو برای درک عمیق از تفاوت امریکا و اروپا بخون


  6. #176

    پیش فرض پاسخ : آلمان یا آمریکا

    نقل قول نوشته اصلی توسط MAHAN7 نمایش پست ها
    بیشتره دانشجوهای اینترنشنال تو اروپا دنبال آلمان هستن.
    حتی خیلی از فارغ تحصیلا تو امریکاها هم میخان بیان اروپا بخصوص آلمان!!!
    من جای شما باشم (که نیستم!) حرف اون کسایی که میگن بمون و پاسپورت بگیر رو گوش میکنم.
    آلمان کشور تاپی هستش! (اسپانیا و یونان و .. نیستش که بگیم موندش ارزش نداره).
    بمونید چند سال سابقه کار جمع کنید و بعد برو جای دیگه.
    خوبی اروپا دسترسی به چندین کشور و بازار هستش. شما برید تو امریکا فاصله ی بین دو تا کوره دهات اندازه دو کشور تو اروپاست.
    تو امریکا گرچه انگلیسی حرف میزنن ولی دوستیابی خیلی سخت هستش بخصوص وقتی که بفهمن ایرانی هستید متاسفانه.
    امریکا برخلاف فیلمهاش هستش.
    بجز وست کوست و است کوست بقیه جاهاش واقعا عقبن. امنیت شغلی و زندگی توش وجود نداره. همش کار و کار و کار. تفریح بسیار بسیار گرونه.
    شما حالا اینو با اروپا قیاس کن.
    پاریس، ibiza، ونیز، امستردام، سنتورینی، وین و .... همیشه پیش گوشت هستن با یک بلیط ۱۰ یورویی راین ایر.
    حالا اون امریکایی پول جمع میکنه سالانه تا یکبار بیاد بره دریاچه کومو تو سویس. ( که برای بالای ۳ هزار تا اب میخوره).

    + شما برو سفارت ببین اصلا چند وقته میتونی یک ویزا بگیری ازونجا و آیا اصلا کار پیدا میکنی یا نه.
    شما نقد رو داری و دنبال نسیه میگردی. با همین مدرک ب ۱ المانی راحت کار پیدا کردی و یک امنیت شغلی روانی داری.

    میای آمریکا و قیافه های چاق و بد قواره آمریکایی ها که همیشه به همه بخصوص ایرانی ها بدبین هستن رو میبنی و حالت بهم میخوره.


    رویای آمریکایی بیشتر از یک دروغ نبوده و نیست که تو فیلمهای هالیوودی برای جذب استعدادهای کشورهای جهان سومی ازش استفاده میکردن.
    زبان المانی سخت هست. ایجاد کسب و کار تو کشوری مثل المان با قوانین سوسیالیستی سخت تر از امریکا هست. تو المان معمولا رییس شرکت ها المانی هستند و مهاجر معمولا در رده پایین تری نسبت به یک المانی قرار می گیره.

  7. #177
    ApplyAbroad Hero chemistrymaste آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2012
    رشته و دانشگاه
    Biophysical and Bioanalytical Chemistry
    ارسال‌ها
    1,261

    پیش فرض پاسخ : آلمان یا آمریکا

    نقل قول نوشته اصلی توسط samsoon نمایش پست ها
    با سلام دوستان،

    من در حال انجام دکترا در آلمان هستم. رشته م مهندسی کنترل هستش و در زمینه امنیت کاربردی خودرو تحقیق میکنم. من تمایل دارم بعد از دکترا از آلمان برم. میخوام نظر شما رو بدونم.
    راستش آلمان در کل کشور بدی نیست، زبانش و آب و هواش من رو اذیت میکنه. در واقع وقتی برای دکترا اقدام میکردم، دشواری نداستن زبان رو دست کم گرفته بودم. الان حدود سه سال هست که در آلمان زندگی میکنم و زبانم به سطح متوسط رسیده ولی هنوز کلییی مونده که به سطحی که در انگلیسی دارم برسم. پشیمون هستم که یک کشور انگلیسی زبان را انتخاب نکردم. الان من مدرک زبان B1 رو که بگیرم میتونم برای اقامت دایم اقدام کنم و اگر هفت سال در آلمان کار کنم میتونم برای پاسپورت آلمانی اقدام کنم. به شدت بر سر دو راهی هستم که بعد تموم شدن درسم آلمان بمونم یا تلاش کنم برم آمریکا؟
    با دوستان ایرانی ساکن آلمانم که صحبت میکنم نظرشون اینه که تا گرفتن پاسپورت تو آلمان بمونم و بلافاصله بعد از اتمام درسم از آلمان نرم. راستش آلمان نسبت به آمریکا خوبی هایی هم داره، مثلا سیستم حمایت از کارمندها، بیمه ی خوب، مرخصی به مقدار لازم. ولی زبان من رو خیلی اذیت میکنه. زبان آلمانی رو میتونم در حدی بلدم که کارم راه بیفته ولی یه مکالمه ی درست و حسابی به زبون آلمانی نمیتونم داشته باشم. مثلا سر کار اگر همکارها به زبان آلمانی حرف بزنن، من نصف صحبت ها رو متوجه نمیشم. راستش فکر میکنم تا حدی دچار دلزدگی شدم. آب و هوای آلمان رو هم دوس ندارم. همیشه بارونی و گرفته ست. رفت و آمد به ایران هم راستش برام اهمتی نداره. توی این سه سال که آلمان هستم هم اصلا ایران نرفتم و برنامه ای هم براش ندارم.
    از طرف دیگه، اطلاعاتم در مورد آمریکا محدود میشه به اطلاعاتی که تو اینترنت در دسترس هست. با توجه به شرایطی که براتون شرح دادم، شما اگر جای من بودید چیکار میکردین؟
    تا وقتی توی یک کشور، اون منطقه زندگی نکنید، نمیتونید اطلاعات به دست بیارید.
    امریکا اصلا یک نواخت نیست. بالا پایین داره. این بالا پایین داشتن هم قشنگه، هم وایلد هست.
    این دوران، دوراه به هم ریخته ای هست. مخصوصا بعد از امدن ترامپ بدتر شد.
    میتونید از ایرانی ها کمک بگیرید. مشکل ایرانی ها اغلب (همیشه نه) این هست که توی کامیونیتی خودشون، یا کامیونیتی توی ایران هستن، یا تنها.
    و خیلی اطلاعات ندارن.
    مهاجرها کامیونیتی خودشون رو دارن. اینطوری شکل گرفته.
    کامیونیتی ایرانی عملا وجود نداره.
    ایرانی ها اغلب ادمهای عصبی هستن.
    دخترا اغلب (نه همیشه) این حس رو دارنکه پسر ایرانی یک مشکلی داره (چون اونو میشناسن)، و بقیه بهترن. و برای همین خیلی زیاد پسرای غریبه رو ترجیح میدن.
    پسرها، عصبی هستن، و حس میکنن خب بیرون دختر ریخته. از طرفی هیچ دختری پسر کامیونیتی خودش رو نمیذاره با یک پسر ایرانی دوست بشه (براشون ریسک داره و خب همون کیفیت رو پیدا میکنن توی محیط خودشون).
    پسرای ایرانی و دخترای ایرانی، اغلب این حس رو دارن که بهتر از بقیه میفهمن و باهوش ترن. و اصلا این فکر رو نمیکنن که طرف مقابل حس اونها رو به خودش میفهمه (ادمی که ایرانی نیست).
    برای همین با همین وضع تا سالها میمونن. و تنهاتر میشن.
    پرسیدن نظر ازین ادمها یک بدی داره و اون هم این هست که بایاسد هست و بی طرف نیست.
    تو هر ایالتی ممکنه یک شهر خوب پیدا بشه، یا یک محله خوب، یا یک دانشگاه خوب.
    تجربه به من نشون داده که باید برید به جایی که مهاجر توش رفته و تونسته بمونه. این حرف رو جدی بگیرید.
    گه جایی مهاجر نمونده به معنای این نیست که مهاجر بی عرضه بوده. بلکه چون اونجا مهاجرخواه نیست.
    بهترین راه نگاه کردن یوتیوب ادمهای لوکال اون شهر هست. گوش دادن به پادکست ها هست. و خوندن وبلاگ ها.
    نکته بعدی تفاوت فاحش دانشگاه با بیرون دانشگاهه.
    ادمهای توی دانشگاه محافظه کارترن. و خود واقعیشون رو نشون نمیدن اغلب (بعضیاشونم نشون میدن). بیرون دانشگاه دنیا ساده تره.
    ایرانی ها اغلب تحصیلی میان.
    و محیط تحصیلی اگه دو تا دختر به اونها چپ نگاه کنه فکر میکنن اسمون و زمین به هم دوخته شدن.
    من خودم با مردهای سفید بیشتر از همه بحثم میشه. چون اغلب فکر میکنن اونها درست فکر میکنن (همیشه هم گند میزنن و اشتباه میکنن) و جامعه به ونها این حس رو داده، مخصوصا تو ساینس، که اونها درست فکر میکنن.
    پسر ایرانی چون تجربه های تلخی از دخترها و دخترای ایرانی داشته فکر میکنه که همه همینن. برای همین کمتر دیگه تحمل میکنه، ایزولیتد و عصبی تر میشه. حس دوست داشتن و دوست داشته شدن، حس پذیرفته شدن در یک جمع، حس مورد تحسین و احترام قرار گرفتن، حس مورد قببول قرار گرفتن، حس های مهمی هستن. حس های اولیه و از مبتدی ترین حس ها که از ازل تقریبا با همه موجودات زنده بودن هستن. اگه شما بتونید این حس رو به کنترلتون دربیارید (که سخته)، میتونید به مرور توی سیستم جوش بخورید.


    "We believe in "Possibility

    به هر چیزی که فکر کنید از ته دلتون، بهش میرسید!

  8. #178

    پیش فرض پاسخ : آلمان یا آمریکا

    نقل قول نوشته اصلی توسط chemistrymaste نمایش پست ها
    تا وقتی توی یک کشور، اون منطقه زندگی نکنید، نمیتونید اطلاعات به دست بیارید.
    امریکا اصلا یک نواخت نیست. بالا پایین داره. این بالا پایین داشتن هم قشنگه، هم وایلد هست.
    این دوران، دوراه به هم ریخته ای هست. مخصوصا بعد از امدن ترامپ بدتر شد.
    میتونید از ایرانی ها کمک بگیرید. مشکل ایرانی ها اغلب (همیشه نه) این هست که توی کامیونیتی خودشون، یا کامیونیتی توی ایران هستن، یا تنها.
    و خیلی اطلاعات ندارن.
    مهاجرها کامیونیتی خودشون رو دارن. اینطوری شکل گرفته.
    کامیونیتی ایرانی عملا وجود نداره.
    ایرانی ها اغلب ادمهای عصبی هستن.
    دخترا اغلب (نه همیشه) این حس رو دارنکه پسر ایرانی یک مشکلی داره (چون اونو میشناسن)، و بقیه بهترن. و برای همین خیلی زیاد پسرای غریبه رو ترجیح میدن.
    پسرها، عصبی هستن، و حس میکنن خب بیرون دختر ریخته. از طرفی هیچ دختری پسر کامیونیتی خودش رو نمیذاره با یک پسر ایرانی دوست بشه (براشون ریسک داره و خب همون کیفیت رو پیدا میکنن توی محیط خودشون).
    پسرای ایرانی و دخترای ایرانی، اغلب این حس رو دارن که بهتر از بقیه میفهمن و باهوش ترن. و اصلا این فکر رو نمیکنن که طرف مقابل حس اونها رو به خودش میفهمه (ادمی که ایرانی نیست).
    برای همین با همین وضع تا سالها میمونن. و تنهاتر میشن.
    پرسیدن نظر ازین ادمها یک بدی داره و اون هم این هست که بایاسد هست و بی طرف نیست.
    تو هر ایالتی ممکنه یک شهر خوب پیدا بشه، یا یک محله خوب، یا یک دانشگاه خوب.
    تجربه به من نشون داده که باید برید به جایی که مهاجر توش رفته و تونسته بمونه. این حرف رو جدی بگیرید.
    گه جایی مهاجر نمونده به معنای این نیست که مهاجر بی عرضه بوده. بلکه چون اونجا مهاجرخواه نیست.
    بهترین راه نگاه کردن یوتیوب ادمهای لوکال اون شهر هست. گوش دادن به پادکست ها هست. و خوندن وبلاگ ها.
    نکته بعدی تفاوت فاحش دانشگاه با بیرون دانشگاهه.
    ادمهای توی دانشگاه محافظه کارترن. و خود واقعیشون رو نشون نمیدن اغلب (بعضیاشونم نشون میدن). بیرون دانشگاه دنیا ساده تره.
    ایرانی ها اغلب تحصیلی میان.
    و محیط تحصیلی اگه دو تا دختر به اونها چپ نگاه کنه فکر میکنن اسمون و زمین به هم دوخته شدن.
    من خودم با مردهای سفید بیشتر از همه بحثم میشه. چون اغلب فکر میکنن اونها درست فکر میکنن (همیشه هم گند میزنن و اشتباه میکنن) و جامعه به ونها این حس رو داده، مخصوصا تو ساینس، که اونها درست فکر میکنن.
    پسر ایرانی چون تجربه های تلخی از دخترها و دخترای ایرانی داشته فکر میکنه که همه همینن. برای همین کمتر دیگه تحمل میکنه، ایزولیتد و عصبی تر میشه. حس دوست داشتن و دوست داشته شدن، حس پذیرفته شدن در یک جمع، حس مورد تحسین و احترام قرار گرفتن، حس مورد قببول قرار گرفتن، حس های مهمی هستن. حس های اولیه و از مبتدی ترین حس ها که از ازل تقریبا با همه موجودات زنده بودن هستن. اگه شما بتونید این حس رو به کنترلتون دربیارید (که سخته)، میتونید به مرور توی سیستم جوش بخورید.
    این تفکر دوگانه که خارجی ها همه شرور هستند یا فرشتگانی بهتر از ما هستند همه جای دنیا وجود داره. طرف فکر می کنه فرهنگ یا وضع مالی من از خارجی ها بهتره این نشان می دهد انها بدتر از من هستند یا اینکه چون از جامعه خودم دلزده شدم خارجی ها همه فرشتگانی در حال خیر رسانی هستند. متاسفانه دید منطقی بسیار کمرنگ شده.
    بهتر اینکه ادم منطقی به مسائل نگاه کنه. فضای رسانه مسمومی که اخیرا شکل گرفته بدتر به چندگانگی مردم دامن زده.
    مشکل کشورهای غیر غربی این هست که دوست دارند همه را یکسان کنند و تفکراتشون را همگرا کنند. مشکل غرب هم این هست که دوست دارند بین مردم واگرایی ایجاد کنند.
    هر انسانی یک انسان دیگر مثل ما هست. اگر ثروتمند تر از ما هست و جایگاه اجتماعی بالاتری داره یا بقیه بیشتر او را قبول دارند یا تو کشور ارام تری زندگی می کنه دلیل نداره که تو بقیه موارد زندگی هم برتر از ما باشه.
    توجه بیش از حد به این مسائل باعث میشه به ادم ضرر روانی و مالی برسه.

  9. #179
    ApplyAbroad Hero chemistrymaste آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2012
    رشته و دانشگاه
    Biophysical and Bioanalytical Chemistry
    ارسال‌ها
    1,261

    پیش فرض پاسخ : آلمان یا آمریکا

    نقل قول نوشته اصلی توسط MAHAN7 نمایش پست ها
    بیشتره دانشجوهای اینترنشنال تو اروپا دنبال آلمان هستن.
    حتی خیلی از فارغ تحصیلا تو امریکاها هم میخان بیان اروپا بخصوص آلمان!!!
    من جای شما باشم (که نیستم!) حرف اون کسایی که میگن بمون و پاسپورت بگیر رو گوش میکنم.
    آلمان کشور تاپی هستش! (اسپانیا و یونان و .. نیستش که بگیم موندش ارزش نداره).
    بمونید چند سال سابقه کار جمع کنید و بعد برو جای دیگه.
    خوبی اروپا دسترسی به چندین کشور و بازار هستش. شما برید تو امریکا فاصله ی بین دو تا کوره دهات اندازه دو کشور تو اروپاست.
    تو امریکا گرچه انگلیسی حرف میزنن ولی دوستیابی خیلی سخت هستش بخصوص وقتی که بفهمن ایرانی هستید متاسفانه.
    امریکا برخلاف فیلمهاش هستش.
    بجز وست کوست و است کوست بقیه جاهاش واقعا عقبن. امنیت شغلی و زندگی توش وجود نداره. همش کار و کار و کار. تفریح بسیار بسیار گرونه.
    شما حالا اینو با اروپا قیاس کن.
    پاریس، ibiza، ونیز، امستردام، سنتورینی، وین و .... همیشه پیش گوشت هستن با یک بلیط ۱۰ یورویی راین ایر.
    حالا اون امریکایی پول جمع میکنه سالانه تا یکبار بیاد بره دریاچه کومو تو سویس. ( که برای بالای ۳ هزار تا اب میخوره).

    + شما برو سفارت ببین اصلا چند وقته میتونی یک ویزا بگیری ازونجا و آیا اصلا کار پیدا میکنی یا نه.
    شما نقد رو داری و دنبال نسیه میگردی. با همین مدرک ب ۱ المانی راحت کار پیدا کردی و یک امنیت شغلی روانی داری.

    میای آمریکا و قیافه های چاق و بد قواره آمریکایی ها که همیشه به همه بخصوص ایرانی ها بدبین هستن رو میبنی و حالت بهم میخوره.


    رویای آمریکایی بیشتر از یک دروغ نبوده و نیست که تو فیلمهای هالیوودی برای جذب استعدادهای کشورهای جهان سومی ازش استفاده میکردن.
    با شما همذات پنداری دارم. ولی با لحنتون موافق نیستم. همین کامنتها رو بقیه میتونن درباره قیافه، ابروها، استخوان بندی، نحوه ارایش اورگان ها و اندام های شما، صحبت کردن، بینی و دهان، گوش ها، موهای بدن و... شما داشته باشن.
    خیلی وقت بود ممیخواستم این رو بنویسم. و امروز اون وقت فراهم شد.
    حرفهای من رو با حس انتقاد، نفرت، و عصبانیت نخونید. کاملا میفهمم چه حسی دارید.
    یک جایی در گشذشته یا شما یای یکی دیگه ز وایومینگ نوشت. اون روز من وقت و حال نداشتم جواب بدم. اینجا مینویسم.
    من تو وایومینگ نیستم. ولی بخشهایی ازونجا رو میشناسم. و دیدم که چه ادمهای درشت، و البته مهربان و صاف و ساده این. شاید تو کل امریکا به مهربونی و خوبی اونها پیدا نکنید.
    مشکل این هست که اغلب اونها غریبه گریز هستن. اون ایالت جمعیت کمی داره. و تقریبا همه ش کوه و دشت هست.
    راک اسپرینگز یک شهر روستای کوچولو هست. حتی شیانی و لارامی هم میرفتید باز من میپرسید چطوری اخه یک مهاجر میتونه اونجا با استانداردهای خودش زندگی کنه.
    من خودم از یک جای خیلی کوچیک اومدم. خیلی دوستانه و خیلی کوچیک. و همیشه فکر میکردم تاون / ویلج من کوچکترین جایی هست که میشه یافت. ولی وقتی اومدم کانادا و امریکا دیدم هندز دون بیست سی هزار نفر اصلا کم نیست. این ها شهرهاشون بیست سی هزار نفره گاهی.
    برای همین دنیای من یکمی فرق داره. از بچگی ادم زیاد دیدیم. ضمن اینکه شما یک مهاجر هستید. دنیای مهاجرها خیلی بزرگه. تجربه هاشون زیاده.
    من هرچی وست کوستی میشناسم، هرجایی به جز وست کوست دیووونه میشن. میتونم تصور کنم مهاجر بودن چه حسی داره.
    مهاجرها اغلب و نه همیشه (ایرانیا توشون کلاه بردار و بدذات و پست هم زیاده، تربیت و ذاتشونه، از فرهنگ یک شبه میلیاردر شدن میایم و طبیعیه که پست فطرت هم بینمون زیاده) کیفیت خیلی زیادی دارن.
    شوهر من گاهی میگه، میگه قبل از اشنایی با تو میرفتم با دخترها دیت کنم، میدیدم خدایا اینها چقدر احمقن. گاهی حرفهای شما البته با شکل مودبانه ترش (شما با اکانت فیک میاید و میتونید راحت توهین کنید) تکرار میکرد و میگفت اینها انگار اصلا بویی از توجه به خودشون نبردن. میگفت خیلی سخته مغزت رو توی وضعیت سکون مطلق نگه داری و با اینها بری گلف و بیسبال بازی کنی.
    من خودم همین مشکل رو با پسرای غرب داشتم. به جز رقصیدن با کنت استاپ د فیلینگ، به جز بییر خوردن، به جز سر و ته واسادن و درینک خوردن، به جز بیا بریم عروسی کنیم مادر من عروس میخواد، 5 تا بچه میاریم و هر سال یک بار میریم کارولاینا، از خیلاشون کاری برنمیومد. و من همیشه از خودم میپرسیدم چرا دخترای اایرانی اینقدر عاشق چشم و ابروی پسرای سفید هستن؟ البته قبول دارم یک عده با عشق و علاقه ازدواج کردن. دوست خود من یک دختر محکم، با اراده و قوی بود و با یک مرد سفید مهاجر ازدواج کرد و الانم خوشبخته و بسیار موفق ددر کارش. منتها این خانم فرق داره. بی نهایت خوش قلب و قوی هست و اون حس خوب رو به بچه هاش هم منتقل کرده (یکی از ادمهایی هست که وقتی کانادا بودم همدیگه رو دیدیم و من عاشق خونه و زندگی و نگاهش به دنیا شدم). منظورم اینه که همه پسرای سفید اینجوری نیستن ولی اینجا یک اقا بود که میخواست من رو شکار کنه، و شما نمیتونید بفهمیدد دست به چه کارهای خفت اوری زد، و هر وقت میدیدمش که با من حرف میزنه و غب غبش رو (از سن کم اینها غب غب دارن) ناخوداگاه تکون میداد با افتخار، چقدر روان من به هم میریخت. حس میکردم حتما من ادم سطحی و احمقی هستم که همچین ادمی از من خوشش میاد.
    حرف شما که میگید فیلمهای امریکایی دروغ میگن و رویای امریکایی دروغه، منو یاد راجش کوادراپالی توی د بیگ بنگ تیری میندازه.
    که میگفت من فکر میکردم دخترای خوشگل و بلاند اینجا نصیبم میشه چرا اینجوری نشد.
    به نظر میاد، که دخترا خیلی اذیت نمیشن وقتی پارتنر ندارن. من خودم وقتی کانادا اون ماههای اول پارتنری نداشتم هم خونه ای داشتم و دوست پیدا کرده بودم و زندگی اسون تر بود. ولی واقعا پسرها داغون میشن وقتی یکی تو زندگیشون نباشه. این نه مسخره امیزه نه چیزی. امیدوارم که ادم مورد علاقه شما بزودی پیدا بشه و از تنهایی دربیاید.
    من این نوع انتقاد و عصبانیت رو دیدم توی پسرها تو هر کشوری از اروپا بگیر تا اینجا.
    حتی ایران.
    از طرفی، این رو هم بگم. یکی از اقوام همسر من حداد پنجاه و 5 سال قبل اومد امریکا (خیلی کوچولو بوده اون موقع)، اون طفلک چند سال اول تحصیل رو فکر کنم ایران بوده (احتمال میدم شش هفت سال اول تحصیل رو)، و همیشه میگفت امریکا مشکل شدید اموزش داره. میگفت اموزش اینجا بروکن هست.
    خیلی ها هم میگن سیستم مهاجرتی امریکا بروکن هست.
    من با هر دوتاش تا حد زیادی موافقم.
    امریکا مشکل تحصیل داره. من باوورم نمیشد. تا که اومدم اینجا و دیدم نسل بیبی بومر و بعد ازون، به جز بچه های زیر بیست سال، چه مشکلات فرهنگی و تحصیلی شدید دارن.
    من به نسل جدید امیدوارم. با اینترنت بزرگ شدن و با همه دنیا هماهنگ. باسوادتر، باهوش تر، فهمیده تر و مودب ترن.
    ولی شما با نسل قبلی در تماس باشید واقعا از خودتون میپرسید اینها چطوری امریکا رو ساختن؟
    دلیلش هم مشخصه. قبلا هم گفتم، امریکا عین جنگله. هر کونتی، شهر و ایالتی ساز خودش رو میزنه. شانس بیاری بچه رو یک محله خوب بزرگ کنی (در حالی که محله بغلی داغونه)، و بفرستی مدرسه دیدی اون بچه باکیفیت شد.
    من خودم ایالت واشنگتن رو ووخیلی دوست دارم. تا حد زیادی یک دست و زیباست. و مردمش بافرهنگ هستن. بقیه ایالت ها بالا پایین دارن. اریزونا هم خوبه.
    شما تو کالیفرنیا امریکاییایی رو میبینید که به قول شما (که من باهاش موافق نیستم و فکر میکنم توهین امیزه ضمن اینکه قیافه از کنترل ادمها خارجه) قیافه های اونجوری ندارن و همه شسته و رفته و تمیزن. ولی مردهاشون وقتی شما مرد پوست رنگی ایرانی رو ببینن، مودبن، و مودبانه با همون صورت خوشتیپ و جمع و جور یک چیزی به شما میگن که سوزان امریکا رو برای همیشه ترک میکنید.
    در کل، برای جمع بندی، حرفهای من رو با عصبانیت و خشونت نخونید. برای شما حس خوب و انرژی مثبت میفرستم و بدونید که زندگی ساده نیست. ولی میسازینش.


    "We believe in "Possibility

    به هر چیزی که فکر کنید از ته دلتون، بهش میرسید!

  10. #180

    پیش فرض پاسخ : آلمان یا آمریکا

    رامین طلوعی، معاون اقتصادی وزیر خارجه آمریکا شد
    وزارت خارجه ایالات‌متحده از آغاز به کار رامین طلوعی، مقام آمریکایی ایرانی‌تبار، در سمت معاون اقتصادی وزیر خارجه این کشور خبر داد.

    Ramin Toloui - United States Department of State

    Ramin Toloui is the Assistant Secretary for the Bureau of Economic and Business Affairs at the U.S. Department of State. In this role, Toloui leads the Department’s efforts focused on expanding opportunity for American workers and businesses, deepening cooperation with other countries on shared economic challenges, and leveraging economic tools to advance U.S. national security objectives.


    خبر را دیدم، خوشحال شدم، گفتم عه پس میشه رقت آمریکا پیشرفت کرد.... بعد دیدم رامین متولد Iowa هست، از صفر ساگی مهاجرت کرده. مثل ما تو چهل سالگی نرفته راننده اوبر بشه.
    واقعا مهاجر می تونه پیشرفت کنه، یا فقط بچه اش...

    نقل قول نوشته اصلی توسط MAHAN7
    American dream is a lie
    موافقم. کاش میشد رامین هایی که سی سالگی رفتن هم رامین می شدند.

    برای خواندن مقاله به چه گوش دهیم Link

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •