شرح مصاحبه های کبک

[M1KE]

دوستان گرامی

این تاپیک برای جمع آوری و آرشیو شرح مصاحبه مهاجرانی که به مصاحبه کبک رفته اند ایجاد شده است تا مهاجران دیگری که برای مصاحبه آماده می شوند بتوانند با مطالعه سریع آنها با جو مصاحبه آشنا شوند.

برای پرسیدن سوالات خود در زمینه اصول مصاحبه کبک می توانید از این تاپیک استفاده کنید:

اصول مصاحبه برای متقاضیان مهاجرت به کانادا (کبک)

افرادی که به مصاحبه می روند می توانند شرح مصاحبه خود را در تاپیک اصول مصاحبه کبک قرار دهند تا به صورت دوره ای به این تاپیک منتقل شوند.

نکته: برای اینکه از آخرین اخبار این تاپیک آگاه شوید می توانید از بخش "ابزارهای موضوع" در بالای صفحه گزینه "اشتراک در این موضوع" را انتخاب کنید.

[behroozsa]

سلام بر همه دوستان عزیز.
ما هم قبول شدیم. با خانم anne-marie wilson مصاحبه داشتیم. بسیار بسیار خانم محترم و مهربونی بودن. همش جو رو آروم میکرد بهم میگفت نگران نباش. کلی هم شوخی کرد باهامون. اصلا هم سوالای عجیب غریب نپرسید. من برای صحبت کردن انگلیسی قاتی میکردم تا گیر میکردم میگفت عیب نداره موضوع رو عوض میکرد که راحت تر باشم. دوستان به هیچ عنوان نگران نباشین اون روز که ما بودیم همه قبول شدن فکر کنم. مثبت باشین، در رابطه با رشتتون خوب تحقیق کنین. من گفتم بهش که تحقیق کردم و اطمینان دارم که کار پیدا میکنم. هی گفت پیدا نکردی چی باز من تحقیقامو نشون دادم گفتم اینده برای رشتم خوبه و این حرفها. آخرش هم از خانمم پرسید گفت کار پیدا نمیکنین ها . خانمم هم با اطمینان گفت ما پیدا میکنیم جوونیم تلاش میکنیم میخوایم پیشرفت کنیم. دیگه خندید گفت باشه قبول. البته تمام این اصرار هاش با جو مثبت و لبخند بود.
من واقعیتش از اون بدتر نمیتونستم توی مصاحبه شرکت کنم، استرس کاذب خفن، انگلیسی سوال میکرد فرانسه جواب میدادم، فرانسه میپرسید انگلیسی جواب میدادم. اصلا همون اول بنژوق گفت من کفتم هلوو!!! شاید کمتر از نصف سطح واقعی زبانمو نشون دادم ولی باز هم یک امتیاز بیشتر هم بهم داد. ب1 . اینهارو گفتم که بفهمین نگرانی نیازی نیست. خیلی سعی میکنن کمک کنن و نگرانیتونو درک میکنن.
تازه اخرش به من گفت فرانست خوبه، انگلیسیت رو هم قوی کن!
با ایرانی های توی لابی حرف نزنین که استرس واگیر داره.
جالب اینکه من نزدیک به سه سال از سابقه کارم بدون بیمه و پاره وقت و هم زمان با تحصیل بود. ولی هیچی نگفت همه رو جمع کرد و قبول کرد. حتی سابقه بیمه هم ازم نخواست. همون نامه شرکت قابل قبول بود.
در ضمن من هم کاردانی 12 امتیازی داشتم و هم کارشناسی 6 امتیازی. و 12 امتیازی کد 2231 رو برام زد.
گفت قبولین و گفت ما به جوونای فعال مثل شما توی کانادا نیاز داریم.
در جمع بندی کلی بخوام بگم اینه که صادق باشین، مثبت باشین، نشون بدین که میخواین تلاش کنین و پیشرفت کنین. لبخند فراموش نشه.
از نظر من بهتره که اصلا از ایران هم بد نگین. راجع به ایران و فیلم جدایی نادر از سیمین هم صحبت پیش اومد من گفتم اونا فیلمه ایران خیلی هم خوبه و اونا ها موارد نادره که فیلمش کردن. و اکثرا خوبیم ماها ولی ما دوست داریم جایی زندگی کنیم که آزادی اعتقاد باشه.
c'est ca

[pyman]

با سلام
رشته من جزء 12 امتیازی ها بود و همون طور که من قبلا هم همین جا گفته بودم زبان فرانسم خیلی خوبه.... مدرک تف کبک رو هم با نمره های B2 و C1 همون اول کار فرستادم..همون طور که قبلا هم گفته بودم یک یه سالی بود که دیگه فرانسه نخوندم، چون حیلی درگیر کار بودم و چند روز آخر یک جلسه پیش استادم رفتم و گفت که مثل اول نیستی و افت کردی .... حالا بریم سر مصاحبه ..... مصاحبه من با خانم ویلسون بود ...اول که اومد منو صدا کرد و رفتیم پایین با آسانسور...در اول کار خودشو معرفی کرد و بعدش پاسپورت و شناسناممو با ترجمش دید... یک مقدار با هم صحبت کردیم و می گفت چه قدر اینجا گرمه و منم می گفتم نه ... خوبه .... بعد گفت که شما بر طبق اون مدارک فرستاده شده لیسانس هستید .. من گفتم نه.. من فوق هستم و مدرک فرستادم ... حالا اونم می گفت من مدرک دیگه ای ندارم .... بعد تازه فهمید اشتیاه کرده حالا یه 5 دقیقه داشت اشتباهشو درست می کرد .... بعدش مدارک فوق و ریز نمرات اونها با لیسانس رو دید و برگردوند... بعد در حالی که با هم صحبت می کردیم گفت تو چه قدر فرانست خوبه کجا فرانسه یاد گرفتی ؟؟؟ من هم توضیح دادم و گفت که مدرک انگلیسی داری؟؟ که گفتم نه... بعد گفت که خوب پس بریم انگلیسی.... من زبان انگلیسیم متوسطه و هیچ تمرینی هم نکرده بودم ... اول از همه پرسید رنگ صندلی کنار من چه رنگیه ؟ که من گفتم آبی . گفتم دیگه اینارو بلدم .. گفت آره کم کم سخت می شه ..
بعد مسقیم گفت ... نظرت درباره تحریم های کشورهای دیگه علیه ایران چیه ؟؟؟؟( دیگه بحث خفن شد...) منم توضیح دادم و اینکه واقعا نمی دونم هدف مدیران مملکت برای اینکه دارن این راهو ادامه میدن چیه ؟؟؟ که گفت مدیران مملت کیان ؟؟؟ گفتم خوب نفر اول leader هست ... که گفت آهان پس همینه .... تصمیم اول رو لیدر می گیره ...گفتم خوب ایران اینطوری شده دیگه..... بعد گفت دلیل اینکه شما رو تحریم کردند چیه ....؟؟؟ گفتم برنامه اتمی ایران ... که پرید تو حرفم و گفت ..ARMY منم چند ثانیه فکر کردم گفتم بله .. دیگه نخواستم کش بدم .. و همچنین حقوق بشر و .... بعد گفت البته من این سوالات رو برای تایین سطح شما انجام میدم و کاری به جواب شما ندارم .... منم گفتم باشه .... بعد گفت اخرین فیلمی که دیدی رو توضیح بده ؟؟؟ من هم فیلم مردگان متحرک رو گفتم و توضیح دادم ... گفت این دیگه چه فیلمیه .. گفتم فیلمه دیگه .....بعد گفت منم یهک فیلم ایرانی دیدم ، همین اواخر . .هر کاری کرد اسمش یادش نیومد .. گفت همون فیلمه که زنه می خواد جدا بشه مرده داره اونو می زنه ، زنه افتاده رو را ه پله ....منم گفتم اسمش Separation هست .. بعد گفت که حالا تو ایران همین جوریه: گفتم تو ایران همچین چیزی اتفاق می یوفته ولی رایج نیست همه گیر نیست ... بعدش گفت : پس هستش .... گفتم بالاخره اتفاق می یوفته ولی رایج نیست ..... دیگه گفت زبان انگلیسیتم خوبه ... گفتم نه برای کار کافی نیست ... گفت که باید برای کار بیشتر کار کنی... دیگه بقیش فرانسه بود... مدارک کاری جدیدو گرفت و دید و برگردوند .. مدارک کاری قدیمی رو ندید و فقط بیمه رو ازم گرفت ... من برای کار قبلیم بیمه نداشتم ولی برای کار جدید بیمه بودم ... بعدش هیچ چیز دیگه ای نخواست ... نه فیش حقوقی ، نه تمکن ... نه آپدیت جدید که پر کرده بودم ....بعد گفت که امشب جشن داری .... چون قبول شدی .. منم تشکر کردم و همین دیگه ... سی اس کیو گرفتمو ....چند تا مدرک دیگه ... و بای بای

[AHORA_POWER]

با درود بر دوستان
اینم شرح مصاحبه جنجالی من(رشته خودم و خانومم 12 امتیازی-فرانسه و انگلیسی 5و5وفایل نامبر اکتبر 2011وقبولی 21 سپتامیر 2012)
ما ساعت 2 بعد از ظهر به وقت استانبول مصاحبه داشتیم.تقریبا یک ساعت زودتر رفتیم محل مصاحبه.توی لابی همراه همسرم نشسته بودیم که دوتا خانوم میرفتن و میومدن.خانومم گفت که فکر کنم اینا باید دو تا آفسرها باشن.ولی من میگفتن اینها که شبیه آفیسرها نیستن.بعد حدود نیم ساعت نشستن یه خانوم از آسانسور اومد بیرون ما رو صدا کرد گفت اگه آماده اید مصاحبه رو زودتر شروع کنیم ما هم گفتیم حتما.تازه اون موقع فهمیدم که خانومم راست می گفت این یکی از همون آفیسرا خانوم آنه-مقی ویلسون است.بعد با هم سوار آسانسور شدیم طبقه 3 فکر کنم و تو یکی از اتاقها ما رو برد که خیلی هم کوچیک بود.ما که اصلا استرس نداشتیم.شروع کرد به توضیحات هدف از مصاحبه.بعد پاسپورتها خواست و هیچی هم نمی پرسید.مدارک تحصیلی خواست که من اشتباه کردم و مدرک لیسانسم و همراه مدرک دیپلم و پیش دانشگاهی بهش یه دونه یه دونه دادم.کاملا گیج شده بود.هی میگفت اینها چیه تو چرا لیسانست نوشتی امار در صورتی تو لیسانس ریاضی و آمار هستی.منم هر چی براش توضیح دادم که من لیسانس آمار دارم،میگفت خودم دارم میبینم.در صورتی که پیش دانشگاهی من که ریاضی و فیزیک بود و با مدرک لیسانس اشتباه گرفته بود.میگفت چرا عکس دو تا مدرکت یکیه ،تو مدرک لیسانست و 5 سال بعد از مدرک دیپلم گرفتی چرا عکس مدارکت یکیه در صورتیکه عکس مدرک دیپلم و پیش دانشگاهی یکی بود.ما براش توضیح دادیم. بالاخره بعد از بالا و پایین کردن گفت فهمیدم.در صورتیکه نفهمیده بود و بازم مدرک من زد لیسانس ریاضی و آمار.ما از خدا بی خبر.گفت بریم سر مطلب بعد.مدارک کاری رو نگاه کرد و پس داد.هیچی نگفت.همین مدارک و از خانومم خواست.گفت سطح زبانت و میسنجم چند تا سوال فرانسه کرد و چند تا سوال انگلیسی و بعد از خانومم چند تا سوال فرانسه پرسید.من بهش سرچ کاری و منزل را نشون دادم که همه رو قبول کرد.بعد از چند دقیقه گفت نمرات شما به حد نصاب نرسیده باید بیشتر رو پرونده بررسی کنم. کد cnp رشته و کارتون با هم نمیخونه .منم هر چیزی براش توضیح دادم افراد آماری می تونن تو بیمه کار بکنن گفت میدونم ولی شما نمره قبولی رو نیاوردین.هر چی خانومم گفت و من گفتم قبول نکرد.من گفتم حتما یه چیزی میدونه ما نمیدونیم.منم گفتم اصلا مدارکی که گرفتی و پس بده نمیخوام داشته باشی.اون گفت بزار باشه بعدا بررسی میشه.گفت وقت نداره مصاحبه با کس دیگه داره زودتر برین بیرون.در رو باز کرد گفت برین بیرون.من به خانومم گفتم بریم.عصبانی شدم از هتل اومدیم بیرون نمیدونستیم چکار بکنیم رفتیم به استادمون زنگ بزنیم ببینیم چه کار کنیم اونم جواب نمیداد.رفتیم هتل لباسها رو عوض کردیم و همین جوری نشسته بودیم که خانوم گفت اگه ما رو رد کرده چرا به ما نامه ردی رو نداد.دوباره سریع تاکسی گرفتیم رفتیم هتل پارکسا.تو تاکسی تازه فهمیدم که زیر لب میگفت 6 پوآن 6 پوآن منظورش رشته ما رو داشت تو کامپیوتر 6 امتیازی محاسبه میکرد که با این تفاصیل 6 نمره رشته من و 2 نمره رشته خانومم و کمتر داده بود.از تاکسی که پیدا شدیم دیدم خانوم ویلسون با خانوم فرانسین دم در هتل چمدون و گرفتن منتظر تاکسی هستن که برن تعطیلات آخر هفته.که خود خانوم ویسلون ما رو دید انکار دنبال ما می گشت گفت شما همونایی نبودین که بعد ازظهر با من مصاحبه داشتین.که براش توضیح دادیم آره.گفتم شما رشته ما رو 6 امتیازی حساب کردین در صورتیکه 12 امتیازی بوده که بعد مصاحبه با خانوم فرانسین و پوآسون سر کیسم ما صحبت کرده بودن که فهمیده بودن اشتباه کرده .خانوم فرانسین گفت تا کی هستین که من گفتیم تا یکشنبه.دو تایی با هم صحبت کردن،گفت پس اگه اینجوریه بیایین دنبال من و 4 نفری رفتیم تو اتاق خانوم ویلسون ولی خانوم فرانسین رفت بیرون.خانومم که خیلی ناراحت بود خانوم ویلسون میگفت نگران نباش من بهتون سی اس کیو رو میدم.بعد پرونده ما رو از چمدون در آورد و لپ تابش و روشن کرد اشتباهات و اصلاح کرد و به من 12 امتیاز رشته و به خانومم 3 امتیاز رشته رو داد گفت شما قبول شدید البته 5 بار گفت.خودش از ما خوشحالتر بود.مارو داری انکار دوباره متولد شدیم.ما ازش خیلی تشکر کردیم و اونم گفت من کسی نیستم هر چی هست اون بالاییه همه کارا اون انجام میده و تقدیر واون می نویسه.تولد خانومم تبریک گفت و گفت اینم هدیه تولدتون.ما هم از خوشحالی نمیدونستیم چکار کنیم.تا میدون تقسیم و دو تایی دویدیم که بریم به خانواده خبر بدیم.
یه نکته ازاول پروسه مهاجرت شاید 100 مشکل و از اول مسافرت شاید بالغ بر 10 تا مشکل پیش اومد ولی یه دونه شونم نتونست سد راهمون بشه و ما روحیه مون و نباختیم.من کوچکتر از این حرفها هستم که بخوام به دوستان توصیه کنم ولی وقتی میبینی این همه دوست که چشم انتظار جواب مصاحبه شما هستن هیچ راهی به غیر از قبولی نباید داشته باشی.
از همه دوستان که تو این راه همراه و پشتیبان من بودن کمال تشکر رو دارم اسم کسی رو نمیارم که خلف ادب نشه.چون همه عزیزان رو دوست خودم میدونم.

[jeiran]

سلام به همه دوستان خوبم که توی این مدت به من خیلی کمک کردند .

من قبوووووووووول شدم.

میخواستم تجربه ام و در اختیار بقیه دوستام بذلرم. من با خانم ویلیام مصاحبه داشتم .طبق روال اومد پایین و اسم من و خوند و از همون اول بهم گفت شما چرا تنهایید ؟( من همسرم به دلیل اینکه با وجود استعفا از یک شرکت وابسته به وزار ت دفا ع تا شش ماه دیگه ممنوع الخروجه نتونست همراهم باشه .البته من در جواب مصاحبه این و گفته بودم و اونها هم پاسخ داده بودند که خودت تنها بی) که من توضیح دادم و گفتم که نامه جواب شما همراهمه. با این وجود وقتی رفتیم تو اتاقش باز هم به آقای پوآسون تماس گرفت و اون اومد تو اتاقش و خلاصه بهش گفت که شما مصاحبه تنجام بده ببین به امتیاز نیاز داره یا نه. با وجود اینکه بسار محیط آرامش بخشی اونجا حاکم بود من هول شدم و چند بار انگلیسی حرف زدم که بهم گفت میخوای مصاحبه رو با زبان انگلیسی ادامه بدیم ؟ منهم گفتم نه من میخوام فرانسه حرف بزنم. ولی بعد از اون برخورد دیگه آروم شدم . دوباره ازم پرسید که چرا نتونسته بیاد همسرت و من گفتم که فقط جاهای زیارتی می تونن برن تو زمان ممنوع الخروجی ووابسته به صنایع دفاع هستن و به نظر قانع شد . از من کلا زیاد سوال نپرسید مدارک شناسایی و تحصیلی و کاری خودم و همسرم و چک کرد. من مدرک ت س اف داشتم که بهش نشون دادم.چند تاسوال از قبیل اینکه : کارت چیه ؟ شرکت شما تو چه زکمین های کار میکنه؟ تو کبک فکر میکنی در ابتدا چه مشکلاتی داشته باشی؟ و به انگلیسی هم اینکه : چند تا خواهر و برادر داری؟ این صندلی چه رنگیه ؟ آخرین تعطیلات چه کردی و پرسید؟ تو سوال آخر بهش گفتم که من کوهنوردم و از هر فرصتی استفاده میکنم برای رفتن به کوه .یک دفعه بلند گفت تو از کجا میدونستی که سوال بعدی من در مورد کوه هستش ؟! با حالت متعجب توام با خنده گفت که تو از کی سوالها رو پرسیدی و ...که من فقط میخندیدم. کارت مربیگری سنگنوردی نشونش دادم که گفت این کارت اصله با خنده ؟ و گفت که من سورپریز شدم مادام. من گفتم سوالات شما رو نمیدونستم و لی از اونجا که عاشق کوه و طبیعت هستم از هر فرصتی برا ینشون دادن علاقه ام استفاده می کنم و اون گفت مشکلات مهاجرت هم مثل کوهنوردیه ؟ و من گفتم بله و من از چلنج کردن لذت می برم.درمورد اینکه همسرت هم کوه و دوست داره وچه قله هایی رفتی و آرزوت چیه تو کوهنوردی پرسید . اینکه آیا کسی و در کبک داری و اونها چه کار میکنند ؟ من چند عکس از همسرم و خودم و از محل کارم و از دوستهایی که در کبک داشتم با آدرس و تلفنشون نشون دادم. نتیجه سرچ های کاریم و خیلی سریع نگاه کرد . فرمهام و که دوباره پر کرده بودم ندید فقط فرم مالی و دکرالاسیون از من گرفت. سابقه بیمه هرد ومون و دید. بعد که ا.ومدم خونه متوجه شدم که نامه اشتغال کار و بیمه هم نیست که احتمالا برداشت باشه . دیگه چیزی یادم نمیاد. و بعد گفت تبریک میگم. و سی اس کیو داد. ویزای سی 130 توش زده بود . و کارت استفاده از کلاسهای فرانسه.و مدارک مربوط به فدرال.

[shi_va]

سلام دوستان خوبم ، ما هم قبول شدیم....

25 سپتامبر ساعت 8.30 صبح با آقای پواسون مصاحبه داشتیم ، حدود ساعت 8.20 دقیقه ایشون اومد و اسم همسرم رو که مین بود صدا زد و با برخوردی بسیار خوب مارو به سمت آسانسور و بعد هم دفترش راهنمایی کرد ، رشته هر دو ما صفر امتیازی بود . ایشون ابتدا پاسپورت هارو گرفت وبعد شروع به بررسی مدارک تحصیلی ،کاری و بیمه همسرم کرد ، در مورد عنوان پایان نامه فوق لیسانسش خواست که توضیح بده و کاملا معلوم بود که فقط میخواهد سطح زبانش و بسنجه ، بعد هم سوال کرد که تو کبک میخوای چکار کنی؟ برنامه زندگیت برای اونجا چیه؟ وبعد از اون هم شروع کرد به زبان انگلیسی از همسرم راجع به کارش پرسیدن . بعد نوبت به بررسی سوابق تحصیلی و کاری من رسید سوال زیادی از من نپرسیید فقط شرح کارم رو پرسید ، برخوردش خیلی خوب بود و مرتب از ما تعریف میکرد، هیچ کدوم از سرچ های کاری و اجاره مسکن و..... از ما نگرفت ، البته گفت میدونم که دارین ولی نمیخوام، حتی فرم های آپدیت شده هم از ما نگرفت و فقط کپی مدرک زبانمون رو گرفت و بعد هم تبریک گفت
البته من به دوستان توصیه میکنم همه مدارکشون کامل باشه ،مال ما کامل بود و همین باعث اعتماد به نفسمون شده بود و از اونجایی که افیسرها روانشناسهای خوبی هستن من فکر میکنم کامل این موضوع رو درک کرد و بجز همونایی که گفتم هیچی دیگه نخواست.
و یک مورد مهم اینه که زبان ما مخصوصا زبان همسرم کلید موفقیت بود ما هر دو فرانکوفون شدیم و به همسرم نمره 16 از 16 داد و با اینکه صفر امتیازی بودیم جمع نمراتمون 75 شد.
اون روز 2 تا زوج دیگه ای هم که اونجا بودن قبول شدن ، کلا آفیسرها هر سه شون خیلی خوب و مثبت هستن و واقعا جای هیچ نگرانی نیست ، فقط اعتماد به نفس داشته باشین و سطح زبانتون رو بالا ببرین، اگه سوالی باشه خوشحال میشم بتونم کمک کنم

[beautiful_lie]

من و دوستم (هم رشته ی خودم ) مصاحبه قبول شدیم
3 روزی که من ترکیه بودم هر جا رفتم، تو لابی هتلهیلتون، تو هتل خودمون، تو فرودگاه ،تور تفریحی .... خیلی ها رو دیدم که قبول شده بودن
تو هتل خودمون 4 نفر بودیم که قبول شده بودیم
فقط یه خانم آقای هر دو صفر امتیازی و یه آقایی که بیمه نداشت رد شده بودن
من مصاحبه ام 11:30 بود از 9:30 رفتم تو لابی و تو این فاصله هر کی رفت مصاحبه با لب خندون برگشت


مصاحبه ی خودم 1:30 طول کشید و همه ی مدارکمو چک کرد و تقریبا میتونم بگم سوالی نمونده بود که نپرسیده باشه
ولی اخلاقش خیلی خوب بود خیلی با ارامش جو مصاحبه رو کنترل میکرد
حتی من کمی استرس داشتم بهم گفت نگران نباش خوب داری پیش میری
یه سری مدارکم از جمله بیمه رو نگه داشت
و دیگه اینکه من واقعا از وکیلم راضی هستم و اصلا پشیمون نیسم از این که وکیل گرفتم
قبولیمو مدیون درایت وکیلم هستم

سوالا همون سوالای همیشگی بود فقط روی آشنایی با کبک خیلی مانور داد و خیلی سوال درباره رشته ام و کارم پرسید

[beautiful_lie]

افیسر بیمه ی منو ازم گرفت و گفت این خیلی مهمه باید پیش من باشه
چند دقیقه ای داشت چکش میکرد و تو نور نگاهش کرد

------------------
درباره سرچ ها
من حدوده 15 تا سرچ کاری داشتم و 10 تا سرچ خونه
تو شهر های مختلف
2و3 تا مونترال داشتم و بقیه اش شهر های دیگه مخصوصا لاوال بود
از م پرسید که کدوم شهر میخوای بمونی گفتم فرقی نداره هر جا که کار پیدا کنم به این جوابم لبخند زد

حتما نمودار های آماری مربوط به شغلتون رو تو شهر های مختلف پرینت بگیرید و با کل کبک مقایسه کنید و قسمت های مهم رو های لایت کنید


7 ارزش کبک رو هم به زبان انگلیسی هم فرانسه با توضیحات لازم بدونیدو بلد باشید

نخست وزیر کبک رو بشناسید

یه نکته ی ظریف ، سعی کنید موقع صحبت از کبک بگید "کشور کبک" نگید استان کبک :-)

غیر از مونترال درباره ی یکی دو تا از شهر های دیگه مطالعه کنید و معروف ترین کمپانی ها یا شرکت های مربوط به رشته ی خودتون رو بشناسید

سعی کنید نکات خاص رو درباره ی کبک بدونید مثلا من گفتم مونترال شاد ترین شهر دنیا در سال 2010 بوده لبخند زد و گفت این رو از کجا میدونی
ازم پرسید خواننده ، بازیگر یا هنرمندان کبکی رو میشناسی یا نه

[parpari]

سلام
مرسی.من با پواسن مصاحبه داشتم. اصلا براش سرچ مهم نبود.فقط یه نگاهی به سرچ کاریم کرد و گفت می خوای کجای مونترال زندگی کنی که من گفتم مرکزش.گفت چه محله ای؟منم نقشه مونترال رو نشونش دادم چند تا قسمتش رو نشون دادم.ولی کلا خیلی راحته.اصلا استرس نداشته باشین.

[sina_80]

با سلام دوباره
ما با اقاى پواسون مصاحبه داشتيم. سوال ها هم مثل بقيه. جوي دوستانه. خانم من براى سال آخر بيمه نداشت اما قبلش ٧ سال داشت و قرارداد امسال رو هم برده بوديم
در نهايت به ما تبريك گفت و قبول شديم
با آرزوى موفقيت براى همه