صفحه 2 از 12 نخستنخست 1234567891011 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 115

موضوع: شرح مصاحبه های کبک

  1. #11
    Member SAMAN1351 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    رشته و دانشگاه
    مهندسی عمران آب
    ارسال‌ها
    147

    پیش فرض پاسخ : اصول مصاحبه برای متقاضیان مهاجرت به کانادا (کبک)

    سلام به همه کاربران سایت اپلای ابرود و علاقه مندان مهاجرت به کبک :

    بعد از رفع خستگی سفر به استانبول امروز فرصت کردم تجربیات مصاحبه کبک رو براتون بنویسم امیدوارم مورد استفاده قرار بگیره.
    قبل از هر چیز از بنیانگذاران سایت اپلای ابرود و مدیران سایت تشکر میکنم که با راه اندازی این سایت کاملترین منبع اطلاعاتی رو در اختیار علاقه مندان مهاجرت قراردادند.

    تاریخ مصاحبه من وهمسرم جمعه 5 اکتبر 2012 در هتل هیلتون پارکسا استانبول بود. ما روز پنج شنبه 4 اکتبرنزدیک ظهر به استانبول رسیدیم (پرواز ما حدود 2 ساعت تاخیر داشت ) .با توجه به اینکه ما یک دختر دو ماهه داشتیم ،مادر و خواهر همسرم همراهمون اومدند (هم به قصد کمک به ما در نگهداری بچه و هم دیدن استانبول) پس از رفتن به هتل (گراند هیلاریوم) وصرف ناهاردوساعتی استرحت کردیم . بعدازظهر به اتفاق همسرم پرونده ها مون رو از نظر کامل بودن مدارک چک کردیم . کمی هم سوالات رو مرور کردیم و شب زود خوابیدیم. صبح روز بعد با تاکسی به هتل هیلتون رفتیم .
    برای اطمینان از پذیرش هتل به انگلیسی پرسیدم" آیا مصاحبه کبک اینجا برگزار میشه ؟" در پاسخ یه برگه به من داد که نوشته بود "لطفا تولابی حضور داشته باشید افسر مسول پرونده دنبال شما میاد و شما رو صدا می زنه"

    من و همسرم رفتیم تولابی نشستیم . همزمان با ما دو زوج دیگه هم اومده بودند که یکیشون به نظر میومد از کشور عراق یا سوریه یا یک کشور عربی باشند. زوج دوم ایرانی بودند. کمی با هم صحبت کردیم وسعی کردیم به همدیگه انرژی مثبت بدیم.فکر کنم قبول شده باشند چون سوابق کاری خوبی داشت. بعد از چند دقیقه یکی از آفیسرها که فکر می کنم آقای پواسن بود اومد وخانم و آقایی که از کشورهای عربی بودند رو صدازد.

    چند دقیقه بعد خانمی بسیار خوشرو ومهربان که بعدا فهمیدیم خانم francine longpre هستند ، اومدند و اسم من رو صدا زدند من وهمسرم بلند شدیم وبه فرانسه سلام و احوالپرسی کردیم و اونم با خوشرویی تمام به ما جواب داد و ما رو به سمت آسانسور هدایت کرد .به محل مصاحبه که در زیرزمین هتل قرار داشت رفتیم . وارد اتاق شدیم من وهمسرم یک سمت میز و خانم francine longpre در سمت دیگه روبروی لپ تاپش نشست . اول خودش را معرفی کرد و نحوه مصاحبه رو توضیح داد. (توضیح اینکه ایشان بسیار خانم مهربان و خوبی هستند)

    اول از من و همسرم پاسپورتها رو خواست . بعداصل سند ازداوج . بعد از ما خواست خودمون رو معرفی کنیم .بعد اصل مدرک لیسانس و ریز نمرات ما رو خواست .در مورد سن بچه از همسرم سوال کرد که او هم پاسخ داد.بعد از من گواهی اشتغال به کار و بیمه رو خواست ودر مورد شرکتی که کار می کنم و حوزه کاریش پرسید.بعد از من خواست یک روز کاریم رو توضیح بدم .

    بعد از همسرم گواهی کار خواست و توضیح یک روز کاری .از همسرم پرسید چند روز در هفته و روزی چند ساعت کار میکنه که اونم توضیح داد.
    بعد از همسرم نامه بیمه خواست. باتوجه به اینکه همسرم در بخش دولتی کار میکنه نامه بیمه نمیدادند و ما به جاش دفترچه بیمه رو ترجمه کردیم وفیشهای حقوقی و اون قسمتی رو که مربوط به پرداخت بیمه بود های لایت کرده بودیم و نشون دادیم اونم قبول کرد.

    بعد از من پرسید چرا می خواهید مهاجرت کنید که من پاسخ دادم.بعد پرسید چرا کبک ؟ من دلایلم رو گفتم که مهمترین دلیل مسئله کار بود و همزمان یک سری آمار مقایسه ای بین کبک و سایر ایالتهای کانادا درباره وضعیت کار در رشته عمران از سایتhttp://www.travailleraucanada.gc.ca و http://emploiquebec.net رو به آفیسر نشون دادم که تایید کرد.همینطورگفتم ما جذب ارزشهای کبک شدیم. و اینکه کبک برای پیشرفت فرزندمون خوبه . بعد گفت ارزشهای کبک رو بگو که گفتم.
    (البته باید درباره کیفیت زندگی و هزینه مسکن و چیزای دیگه هم می گفتم که راستش یادم رفت و آفیسر هم زیاد نخواست)

    بعد پرسید آیا در زمینه رشته ام با شرکتها آشنا هستم که من پروفایل چند شرکت مهم و همینطور لیستی از شرکتهای مهندسی عمران در مونترآل رو ارائه کردم.
    بعد پرسید "آیا هیچ مکاتبه ای برای درخواست کار انجام دادم ؟"
    تعداد زیادی پیشنهاد کاری دررشته خودم رو که پرینت گرفته بودم ارائه کردم .

    بعد پرسید "آیا این شرکتها پاسخی به درخواستهای کار من دادند ؟"
    من چند پاسخ از شرکتها مربوط به درخواستهای کاری رو که فرستاده بودم مبنی براینکه رزومه من رو بررسی میکنند رو به آفیسر نشون دادم وگفتم باید حتما در کبک باشم تابتونم کارپیدا کنم و او هم تایید کرد.

    بعد پرسید "در کبک به چه صورت می تونم اجازه کاردرشته خودم به دست بیارم؟"
    من پاسخ دادم باید عضو انجمن مهندسین کبک بشم.بعد پرسید مراحل عضویت در انجمن مهندسین کبک چیه؟ قبلا مراحل رو پرینت گرفته بودم واز روی برگه براش توضیح دادم .

    بعد پرسید برنامه شما برای کبک چیه ؟
    که پاسخ دادم پیدا کردن محل مناسب زندگی ،پیدا کردن کارمناسب،تکمیل زبان فرانسه ،گرفتن اجازه کار
    بعد پرسید نام چندتا شهر کبک رو بگو که من گفتم : Quebec،Montreal، ،laval،...

    بعد به من گفت چند سوال به انگلیسی ازم می پرسه :
    پرسید خودتون رو معرفی کنید.چند برادر و خواهر دارم. آیا با برادر و خواهرام در یک شهر زندگی می کنم؟

    بعد از همسرم پرسید "شرایط کار به عنوان دبیر در کبک چیه؟"
    همسرم سیستم اموزشی کبک رو توضیح داد و گفت که باید از وزارت آموزش و ورزش وتفریحات(MELS (مجوز کار بگیره. و فهرست دبیرستانهای کبک رو به آفیسر نشون داد.

    از همسرم سوال کرد " درباره مهدکودک چه کردید؟" همسرم فهرست مهدکودکهای مونترآل رو نشون داد.

    در پایان به ما گفت :

    felicitations،vous avez réussi،vous êtes acceptés

    فقط گفت با توجه به اینکه آپدیت مدارک و چک مانی اردر فرزندمون هنوز به دستش نرسیده بعد از برگشت به مونترآل در ماه نوامبر CSQ رو برامون صادر می کنه و برامون پست می کنه.
    در اینجا ازمعلم زبان فرانسمون که در این مدت ما فرانسه رو پیش اوهم درکلاسای عمومی و هم کلاسای خصوصی یاد گرفتیم صمیمانه تشکر می کنم. چند نفری که اون روز با ما تو لابی بودن اکثرا قبول شدن از جمله خانمی که رشته آمار بود وهمسفر ما در هواپیما بود .و همینطور خانمی که رشته پرستاری بود .
    چند نکته :
    -واقعا تا می تونید زبان فرانسه کار کنید چون کلید اصلی مهاجرت به کبک زبان فرانسه هست بقیه مسائل راحت با سرچ می تونید آماده کنید.
    -سعی کنید روی پرونده مسلط باشید و تا حد امکان همه چیز رو مطالعه کنید و نکات مهم رو های لایت کنید .(هم خودتون و هم همسرتون) جواب خیلی از سوالات رومی تونید همزمان با نشون دادن از روی سرچها و قسمتهایی که های لایت کردید به آفیسر ارائه کنید. مجبور نیستید همه چیز رو از حفظ بگید.
    -اجازه بدید آفیسر حرفش رو کامل بزنه بعد پاسخ بدید.
    -اگه همسرتون جواب سوالی رو نمی دونه سعی نکنید به او کمک کنید مگر اینکه از آفیسر اجازه بگیرید.
    -اگه تغییراتی در پرونده شما هست مانند : تولد فرزند و....سعی کنید خیلی زود اعلام کنید. به عنوان مثال ما درباره اعلام تولد فرزندمان وارسال چک مانی اردر برای اضافه شدن فرزند کمی دیر اقدام کردیم در نتیجه با وجود ارسال مدارک به مونترآل هنوزآفیسرمطمئن نبود چک نقد شده و به همین خاطر صدور
    و همین باعث میشه کار ما دوماهی و شاید هم بیشتر عقب بیافته. رو به نقد شدن چک منوط کرد.CSQ
    -آفیسر تا حد زیادی می خواد سطح زبان فرانسه شما رو بسنجه واینکه آیا شما دراین مدت تلاش کردین درباره کبک اطلاعاتی به دست بیارین یا نه؟پس سعی کنید حتما به سوالات آفیسر پاسخ بدین حتی اگه دقیقا جواب رو ندونید البته نه اینکه کلا جواب بی ربط باشه اینجورآفیسر متقاعد میشه که شما تلاش کردین.
    -درکل آدمهای بسیارمنطقی هستند و من فکر می کنم تمام تلاششون اینه که شما روقبول کنن چون واقعا به شما نیاز دارن پس سعی کنید از خودتون دفاع کنید و نتیجه بررسی هاتون درخصوص کبک رو ارائه کنید (البته در چارچوب همون سوالی که افیسر ارائه می کنه نه بیشتر)
    -درباره استانبول جداگانه در قسمت تور استانبول مطالبی رو خواهم نوشت.
    فایل نامبر : 13 اکتبر 2010 ، رشته : عمران رشته همسر : فیزیک مصاحبه : 5 اکتبر 2012 ، سی اس کیو :18 مارس 2013 ،فایل نامبر فدرال : 7 نوامبر 2013 ، نامه مدیکال : 10 ژانویه 2014 ، نتایج مدیکال 4 فوریه 2014 ، پاس ریکوست : 24 آپریل 2014 ، ویزا : 2014-04-17 ,لندینگ : 2014-07-17

  2. #12
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    رشته و دانشگاه
    ارشد مترجمی زبان انگلیسی
    ارسال‌ها
    51

    پیش فرض پاسخ : اصول مصاحبه برای متقاضیان مهاجرت به کانادا (کبک)

    با سلام خدمت دوستان،
    من هفته پیش مصاحبه داشتم با موسیو پوآسون، قبول شدم
    شرح مصاحبه من به این شرحه: ایشون همون ابتدای کار به من گفتن که 45 دقیقه زمان مصاحبه است و با معرفی خودشون و شرح شرایط مصاحبه، کار رو با چک کردن پاسپورت من شروع کردند.
    با دقت زیاد چک کردند و سراغ مدارک تحصیلی از آخرین مدرک تا لیسانس و ریز نمرات رفتند، این بخش رو با دقت کنترل کردند و سالهای پایان تحصیلات رو شفاها با من چک کردند، بعد به بخش مدارک کاری رفتند، سوالات عمده این بخش همون محل کار فعلی، شرح یک روز کاری و شرح وظایف کاری در شرکت فعلی و دو شرکت قبلی بود، به طور مختصر به کارهای قبلی پرداختند اما کار فعلی رو با دقت پرس و جو کردند. چالش مصاحبه من، مربوط به این سوال بود که اگر بری کبک و کار پیدا نکنی چی کار می کنی؟ من در این قسمت، در مورد آمار شغلی رشته ام توضیح دادم که مناسبه و کار هست اما باز گفت نه! اگر کار نبود چی؟ گفتم میرم عضو نظام مترجمین میشم بعد گفت نه! گفتم میرم کار آموزی می کنم باز گفت نه! تصور کن اصلا کار نیست!! این واقعیته جامعه کبکه و به من بگو چی کار می کنی؟ من هم موضعم رو عوض کردم و گفتم کارهای دیگه بلد هستم تدریس زبان یا مدرک مربی گری ورزشی دارم و از این کارهایی که مدرک داشتم (اما هیچ کدوم رو نبرده بودم و ترجمه نکرده بودم!) صحبت کردم و ایشون بالاخره ازین سوال دست برداشت و قانع شد و گفت بخش اول مصاحبه شما تمام شد، در بخش آخر رفت سراغ مدرک زبان فرانسه و این که دو تا فرم (مالی و نظام مترجمین) رو داری؟ یکیشو رو داشتم امضا شده دومی رو خودش پرینت گرفت و داد به من امضا کنم بعد هم گفت شما قبولید و بعد تمام مراحل فدرال و کارهای بعدی رو توضیح داد و کلی پرینت داد دستم و تمام!

  3. #13

    پیش فرض پاسخ : اصول مصاحبه برای متقاضیان مهاجرت به کانادا (کبک)

    سلام دوستان عزیز
    من هم در مصاحبه خدا رو شکر قبول شدم.
    مصاحبه من با خانم فرانسین بود و حدود یک ساعت طول کشید. خیلی خیلی مهربون هستند خانم فرانسین. تقریبا همون سوالاتی رو که از تمام بچه ها میپرسند از من هم پرسیدند و مشکلی نبود. دوستان خوبم از کارتون اطلاعات کافی داشته باشید و بتونید به فرانسه کارتون رو شرح بدید خیلی خوششون میاد .حق هم دارند چون شما رو به عنوان نیروی متخصص میگیرند. اصلا در مصاحبه هول نشید. تمام افسر ها درک میکنند که شما استرس مصاحبه رو دارید و باهاتون راه میایند. فقط این رو هم اضافه میکنم روزی که من مصاحبه داشتم همه قبول شدند چه اونهایی که صفر امتیازی بودند چه اونهایی که دیمند. فقط به خودتون اعتماد داشته باشید با قدرت صحبت کنید حتی اگر نتونید روان صحبت کنید و بهشون ثابت کنید که ایرانی ها لیاقت کار و زندگی در اونجا را دارند.

    در آخر از تمام دوستانی که به من کمک کردند تشکر میکنم.
    اگر سوالی هست من در خدمتم
    با آرزوی سلامتی و پیروزی در مصاحبه برای تمام دوستان
    به امید پیروزی

  4. #14
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    رشته و دانشگاه
    applied chemistry
    ارسال‌ها
    63

    پیش فرض پاسخ : اصول مصاحبه برای متقاضیان مهاجرت به کانادا (کبک)

    من با شرمندگی با تاخیر 10 روزه تجربه مصاحبم رو میگم، چون با توجه به اینکه از تجربیات دوستان استفاده کردم این رو به عنوان حداقل به فروم مدیونم
    من رشتم شیمی ،فوق لیسانس ، مجرد و یک سال و نیم سابقه کار با بیمه، یه مدرک تی سی اف B1 B1 هم داشتم
    فایل نامبرم دسامبر 2011، آمادگی مصاحبه ژوئن 2012 و دعوت به مصاحبه آگوست
    مصاحبم چهارشنبه ساعت سه بعدازظهر (البته با 20 دقیقه تاخیر) با خانم فرانسین بود! خانمی بسیار محترم، مهربان و خوش برخورد
    طبق معمول اول هدف از مصاحبه رو گفت! بعد به ترتیب مدارک رو ازم خواست پاسپورت، شناسنامه و ترجمه، مدارک فوق لیسانس و ریزنمرات، لیسانس و ریز نمرات، و مدرک پیش دانشگاهی و دیپلم اصل و ترجمشون رو (چون همراهم بود)، گواهی سابقه کار و بیمه اصل و ترجمه همه رو نگاه کرد و برگردوند! راجع به شرکتی که توش کار می کنم، کارم و اینکه تو رشتم به چه بیشتر از همه علاقه دارم، برنامم برای کبک (شامل سرچهایی که کرده بودم همه با هم)، اینکه در ابتدا اونجا چه کارهایی باید انجام بدم، ارزشهای کبک، اسم چند تا شرکت تو زمینه کاریم و در نهایت بهم تبریک گفت و گفت میتونی مدارک رو جمع کنی!
    چند نکته:
    من کلا آدمی هستم که تا به همه چیز به طور کامل تسلط نداشته باشم، نمی تونم فضا رو بصورت ایده آل خودم کنترل کنم! من دو روز زودتر به استانبول رفته بودم و به جای آماده کردن خودم، با دوستی که اونجا دیدمش، به گشتن و صحبت کردن گذشت و بدتر از همه بخش عمده ای از این محاورات به انگلیسی بود و در نتیجه در جلسه مصاحبه انگلیسی و فرانسه بدجوری باید به کمک هم میومدن و همه چی قاطی پاطی شد! خوشبختانه این خانم افیسر خیلی مشکلی با انگلیسی حرف زدن در بعضی موارد نداشت و خوب من هم چون فقط باید از انگلیسی نمره می گرفتم کم نذاشتم
    من چند تا از کتابهای مربوط به مهاجرت از جمله apprendre le quebec 3ed رو پرینت شده همرام داشتم و خوب استناد به اونها در هنگام جواب دادن به سوالات کمک می کرد
    یه چند جمله ای هم در مورد برنامه توسعه منطقه شمال کبک که قبلا با خودم تمرین کرده بودم رو گفتم که با استقبال افیسر رو برو شد. کلا از موارد یونیک توی کبک اگر ازش اطلاع داشته باشین خوششون میاد و بهشون نشون میده که واقعا راجع به کبک تحقیق کردین و چیزهایی می دونین
    هر چند دیگران گفتند و ما نشنیدیم، استرس نداشته باشین خیلی راحتتر از اون چیزیه که فکرش رو می کنین و گذشت زمان رو اصلا متوجه نمشین! مصاحبه خود من حدود 40 دقیقه طول کشید!
    اگر مدارکتون کامله و چیزهای که راجع به کبک جمع کردین رو بهش تسلط نسبی دارین بی برو برگرد قبولین!

  5. #15

    پیش فرض پاسخ : اصول مصاحبه برای متقاضیان مهاجرت به کانادا (کبک)

    سلام خدمت دوستان با عرض معذرت از بابت تاخیر، می خواهم شرح مصاحبمون رو بنویسم با امید اینکه کمک کنه به کسانی که درآینده مصاحبه دارن:
    از اولش می گم اگه طولانی بشه ببخشید
    ما سعی کردیم هتلی که می گیریم نزدیک هتل هیلتون باشه و اشتباه بزرگی بود به دو دلیل 1- گرون تر شد 2- هر وقت که می خواستیم بریم مرکز شهر واسه گردش حدود 40 تا 50 هزار تومن کرایه دو نفرمون رفت و برگشت می شد که سوار مترو بشیم!!!!
    همسرم رشتش آمار و مین بود من رشتم مترجمی زبان هست.
    سر موقع تو لابی منتظر بودیم. قلب بنده از اظطراب یواش یواش تاحلقم بالا اومده بود و چیزی نمونده بود که از دهنم پرت بشه بیرون.
    یه خانوم اومد "که بعدا دیدیم مادام ویلسون هستن" اسم خانومم رو صدا زد بلند شدیم رفتیم باهم سوار آسانسور شدیم تو آسانسور یه چیزهایی در مورد مسافرتمون به ترکیه پرسید زیاد حالیمون نشد چی میگه فقط جواب دادیم "Oui,Oui'
    لازم به ذکر است که به علت کمبود وقت از زمان دعوت به مصاحبه تا روز مصاحبه، زبان فرانسه ما و مخصوصاٌ بنده ( بدون تعارف) خوب نبودو هرچی که هم بلد بودیم آنجا یادمان رفت.
    خلاصه وارد اتاق مادام ویلسون شدیم نشستیم ایشان شروع کردند به حرف زدن و توضیح چگونگی مصاحبه ولی از چهره و نگاه عمیق ما پی بردند که هیچ چیز از فرمایشات ایشان عاید مانشد.!!! درنتیجه با شکسته نفسی تمام فرمودند " اگر انگلیسی شما بهتر است به انگلیسی توضیح دهم؟" در این زمان بنده بلافاصله گفتم "بله مادام" انگلیسی من بهتر است و همسرم همچنان داشت منظره را نظاره می کرد!!!
    مادام ویلسون زحمت کشیدند و به انگلیسی گفتن که مدارک ما را چک خواهند کرد و سطح زبان ما را با پرسیدن سوالاتی خواهند سنجید.
    و شروع کرد از همسرم سوال پرسیدن در مورد کارش گفت کامل توضیح دهد در مورد خانواده اش پرسید و چند سوال دیگر. و خوشبختانه همسر بنده بیشتر سوالات ایشان را توانستند با جوابهای نسبتا کوتاه پاسخ دهند. بنده نیز بیکار نبودم و هرسوالی که می پرسیدند از کیفم مدارک مربوطه را تسلیم مادام می کردم. لازم به ذکر است که مدارک خود را طبقه بندی و قسمت بندی کنید تا هر مدرکی که خواست بلافاصله بتوانید ارائه کنید.
    خلاصه بعداز چند سوال از همسرم ،مادام ویلسون گفت " خب حالا برویم سراغ انگلیسی. و چند سوال ساده انگلیسی از همسرم پرسد و ایشان نیز کم و بیش جواب دادند.
    می توانم بگویم همسرم به عنوان مین خیلی کمتر از نصف سوالات را پاسخ داد. و بیشتر هم در مورد کار و خانواه و در مورد اینکه در خانه چه می کنی پرسید و کلا یکی دوتا سوال بیشتردر مورد کبک و کانادا نپرسید.
    حالا نوبت بنده بود که هنر زبان فرانسه ام را نشان دهم. سوال اول در مورد وظایف شغلی ام بود که تا حدودی جواب دادم مادام ویلسون نیز کمکم کرد. دومین سوال در مورد " تحریم ایران و تاثیر آن بر زندگی افراد ایران بود" سوالی که می دانستم به علت شغل بنده (کارمند بانک) از من می پرسد و پاسخ را بارها حتی تا وقتی که در لابی منتظر بودیم مرور کرده بودم. ولی من نتوانستم جواب دهم مادام گفت می خواهی انگلیسی جواب بده! به انگلیسی گفتم نه !!! لطفاٌ چند دقیقه بمن فرصت دهید گفت فرصت داری. چند لحظه به مغزم فشار آوردم ولی نتوانستم چیزی از آن استخراج کنم و کلمات را جمع و جور کرده و جمله ای فرانسه بسازم در خور شخصیت والای مادام ویلسون نهایتا تسلیم شدم و گفتم می خواهم انگلیسی جواب دهم و ایشان نیز باروی گشاده پذیرفت. از این لحظه به بعد بنده مجلس را در دست گرفتم و همگی زبان شیرین فرانسه را به فراموشی سپردیم و انگلیسی را جایگزین آن کردیم . مادام دستش درد نکنه بیشتر ازاین شرمنده ام نکرد و بقیه سوالات را انگلیسی پرسید و بنده نیز بدون تعارف خیلی خوب جواب دادم.
    لازم به ذکر است که مدارک تحصیلیمان را دیدو مدارک شغلی را و پاسپورت و سند ازدواج را. فیش حقوقی نخواست بیمه نخواست و خیلی چیزهای دیگر که برده بودیم نخواست.
    خلاصه اندک فرانسه خانمم و انگلیسی اینجانب به دادمان رسید و نهایتا این مادام مهربان گفتند : "you are accepted" ............بار دیگر فرمودند "you are accepted" و همچنان ما همچون اول جلسه مات و مبهوت به ایشان زل زده بودیم!!!!!!!!!!
    آخرش هم فرمها را تحویلمان داد و به انگلیسی توضیح داد که بعداز این چه کارها و مراحلی را باید انجام دهیم.
    شایان ذکر است که سرچ کاری هردونفرمان را دید .سرچ خانه و مهدکودک را دید.و این سرچها خیلی مهم بودند و بنده حاضرم در راه پیشرفت دوستان این سرچهای تبرک شده به دستان مبارک و مهربان مادام ویلسون را با کمال میل در اختیار شما قرار دهم.
    یه مساله دیگه هم این است که چون من شنیده بودم از انگلیسی خوششان نمی آید وقت بسیار زیادی صرف سرچ به زبان فرانسه و حتی پرکردن فرمها به زبان فرانسه نمودم ولی مادام ویلسون اصلا فرماهای جدید را از من نگرفت بجز فرم تمکن مالی. و همه زحمت بنده هدر رفت.
    به امید اینکه هرچه پیش می آید به صلاح ما باشد نه به خواست ما.
    به امید موفقیت همه شما
    رشته آمار 12 امتیازی ارسال به دمشق با آرامکس 6/4/2011 صدور فایل نامبر :7/7/2011 افزودن مدارک فرزند به پرونده: 14/5/2012 تاریخ دعوت به مصاحبه اول: 7/2/2012 تاریخ مصاحبه اول:28/4/2012 تاریخ دعوت به مصاحبه دوم 13/7/2012 تاریخ مصاحبه 16/10/2012 قبول شدیم

  6. #16
    Senior Member
    تاریخ عضویت
    Dec 2011
    ارسال‌ها
    551

    پیش فرض پاسخ : اصول مصاحبه برای متقاضیان مهاجرت به کانادا (کبک)

    سلام
    امروز 6 نوامبر 2012 ساعت به وقت محلی 21:11
    اینجا استانبول
    ایمیل من رو از هتل تکسیم میخونید

    من و همسرم امروز با یک آفیسر آقای جوان در هتل هیلتون پارکسای مصاحبه داشتیم. مدارک را کنترل کردند بعد با زبان شیرین فرانسه از من پرسیدند آیا الان کار میکنید؟ وظایفتون چیه؟ و شرکتتون عمده فعالیتش در چه زمینه ایی؟
    چطور کبک کار پیدا میکند؟ از همسری هم پرسید آیا کار میکنه کجا؟ وهمسرم هم محکم جواب داد ولی وقتی که در ادامه صحبتش وظایفه کاریشو داشت میگفت حرفشو قطع کرد این تنها سوالی بود که از ایشون پرسیده شد.
    بعد از من انگلیسی پرید دیروز چیکار کردی؟
    ای وای من........... اصلن نمیتونستم جواب بدم به اینگلیسی گفتم نمیتونم حرف بزنم فرمهارو نشونم گفت ولی تو 9-9 زدی باز من گفتم آره ولی الان نمیتونم حرف بزنم چون دو ساله فقط فرانسه میخونم باز گفت بگو دیروز چیکارا کردی منم یه توضیح مختصر دادم و دو باره گفتم نه نمیتونم گفت تو ولی الان داری حرف میزنی سعی کن بگی من هم گفتم ساریییییییییییییییییییییی ییییییی
    گفت پس امتیاز زبانو نمیدم
    منم گفتم no problem
    دوباره شروع کرد به فرانسه حرف زدن و پرسید چن تا از شهرهای کبک رو نام ببر منم گفتم مونترال کبک لاول گفت لاول شهره یا منطقه؟هنگ کردم یعنی چی خوب شهره دیگه؟ بعد دوباره گفت چن تا از شهرها رو بگو من اصلن یادم نیومد گفتم اجازه بدید نقشه کبک رو بهتون نشون بدم گفت نهههههههههههههههههه بدون نقشه بگو خلاصه تو دلم آشوب بود دیدی تموم شد دیگه
    ازم پرسید چرا مونترال
    منم هم دلایلمو گکفتم گفت چطور آپارتمان پیدا منیکنی کدو منطقه مونترالو در نظر گرفتی منم گفتم از سایت سرچ کردم گفت هزینه چقدر گفتم میانگین واسه یه آپارتمان کوچیک 700 دلار و میخام نزدیک مترو بگیرم سرچها رو نشون دادم ای بابا او چن تا سرچهایی رو که نشون دادم هیچ کدوم نزدیک مترو نبود یعنی تو سرچ اشاره ایی به مترو نکرده بود
    داشت گریم در میومد بغض کرده بودم اونم دوباره پرسید اخبار کبکو میدونی چیه؟
    من نفهمیدم که همسرم به کمکم اومد و یه جوری خالیم کرد منم هم راجبه نخست وزیر خانم توضیح دادم
    سرشو انداخت پایین شروع به تایپ کرد من هم دیگه با کبک خداحافظ کردم
    بعد چن دقیقه سرشو آورد بالا شروع به صحبت کردن کرد به فدرال اشاره کرد.
    بعد یه مکثی کرد با تعجب که چرا ما کاری نمیکنم
    من یهو ازش پرسیدم ما قبول شدیم
    گفتت: وی........... وی................وی
    وای داشتم از خوشحالی خفه میشدم


    البته بگم 45 دقیقه مصاحبمون طول کشد . آفیسر آروم و محترمی بود خیلی با آدم راه میان. خدایی ما هم خوب جواب دادیم فقط یه خورده استرسه مشکل ساز شد و زبان انگلیسی
    فو دیپلمه معماری رو 6 امتیاز حساب کردن و امتیاز مقطع تحصیلی رو لیسانس زد برام
    مرسی از همتون که کمکم کردید


    من هر کمکی از دستم بر بیاد انجام مید

    راستی اسم آفیسرمون
    jolien bois

    https://docs.google.com/spreadsheet/...rive_web#gid=0
    ويزا نما-آنكارا
    فايل نامبر كبك:نوامبر 2010-مصاحبه:نوامبر 2012-فايل نامبر فدرال: 14فوريه 2013- مديكال 28 فوريه 2014


  7. #17
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    May 2012
    ارسال‌ها
    27

    پیش فرض پاسخ : اصول مصاحبه برای متقاضیان مهاجرت به کانادا (کبک)

    سلام دوستان
    من امروز مصاحبه داشتم و قبول شدم
    آفیسر ها 4 تا هستند 2 آقا و 2 خانم و من با آقای Simon Forest مصاحبه شدم . از داخل آسانسور شروع کرد دریاره استانبول پرسید و کلا سولات بشرح زیر بود:
    - چه وقت ایران را ترک کردی؟
    - برای تعطیلات آمدی استانبول( این سوال به این صورت پرسیده میشه که بفهمه شما الکی سر تکون میدی میگی وی وی وی .... یا واقعا داری میفهمی چی میگه!!)
    - اسم هتل ؟
    - کی برمیگردی ؟ و یعد وارد اتاق شدیم و گفت بنشین - حودشو معرفی کرد و گفت من بعد همون دیالوگ همیشگی ......
    بعد پاسپورت خواست- اسم و فامیل و آدرس و وضعیت تاهل و ناریخ تولد پرسید - بعد اصل لیسانس - بعد ترجه و ریز نمرات و در ریز نمرات پرسید انگلیسی خوندی ؟ تاریخ اسلام اجباری بود؟ تنظیم خانواده !!!! خندید و گفت اینو باید تو دبیرستان میخوندی ! - بعد هم بیمه خواست و سوابق کاری چک کرد -از کارم و اینکه چطور کار پیدا کردم و چرا شرکت ........ را ترک کردم و بعد پرسید کجا میخوای مستقر بشی ؟ درباره اقتصاد مونترال بگو ... آیا کسی را اونجا داری ؟ خواهر برادر داری ؟ چیکار میکنند؟ پدرت چیکار میکنه ؟
    سپس انگلیسی پرسید بلدی ؟ من اینجا به فرانسه جواب دادم گفت انگیسی بگو میخوام انگلیسی ات را چک کنم
    -باز به فرانسه برگشت پرسید - گفت تو سرچ کاری کارفرما ها چی خواستند؟؟( هدف از این سوال همون قگوله کردن مدارک هست ولی سوالشو مستقیم نپرسید
    - کجا فرانسه خوندی
    - شما فبولی و .......
    مطمئن باشید قبول هستید
    رشته 6 امتيازي
    فايل نامبر فدرال : 23 آوريل 2013 *اضافه كردن همسر : 26 جون 2013 *دريافت آپديت از پاريس :10 آگوست 2013 *مديكال :04 اکتبر 2013 *پاس ريكوئيست :؟؟؟

  8. #18
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    Oct 2012
    ارسال‌ها
    20

    پیش فرض پاسخ : اصول مصاحبه برای متقاضیان مهاجرت به کانادا (کبک)

    سلام به همه
    اول از همه عذر ميخوام براي طرز نوشتنم براي اينكه ipad من زبانش عربي هست نوشتن باهاش سخته
    ساعت ٣ مصاحبه داشتم. يك ربع به سه رفتم دستشويي وقتي بعد ٥ ىقيقه اومدم ديدم اقاي simon forest بالاسرم داره اسممو صدا ميكنه. ده دقيقه زوى اومد
    رفتيم بالا از استانبول سوال كرد كه كي اومدم كي ميخوام برم و از اين حرف ها
    بعىش مدرك فوق ليسانسمو فقط خواست+مدارك كاري+بيمه+باسبورت+tcf+جستجوه ي كاري
    راجع به كارم تقريباً ٥ دقيقه حرف ؤديم. بعد راجع به جستجوهاي كاريم سوال كرد من هم نشونش دادم اسم تعدادي از شركت هاي معتبر رو بردم. راجع به مونترال حرف زىيم كمي
    بعد سوال كرد جرا انكليسي مدرك نداري، جواب دادم من خوب حرف ميزنم ( به انكليسي) سوال كرد ججوري ياد كرفتي. به انكليسي توضيح دادم كه ججوري تلاش كردم اخرش كفت: و تلاش هات جواب داده
    در اخر كفت تو در اين جند روز كه اينجا هستم بهترين بودي
    بهم انكليسي ٦/٦ داد و فرانسه ١٢/١٦ (فرانكوفون) امتياز كلي شد ٦٠ (امتياز مورد نياز ٥٥)
    در اخر هم csq و دو نسخه از مداركي كه بايد يكيشو براي فدرال بفرستم و توضيح داد كه بين ٢ تا ٣ سال طول ميكشه تا برم جون رشتم ٠ امتيازيه
    بعد هم تبريك و خداحافظي
    اكر سوال ديكري هم داريد من در خدمتم
    رشته صفر امتيازي- كارشناسي ارشد مهندسي برق- تاريخ فايل نامبر: دسامبر 2010 - تاريخ مصاحبه: 7 نوامبر 2012، فایل نامبر فدرال: 6 آگوست 2013، دریافت نامه های آپدیت و مدیکال: 30 سپتامبر 2013، تاریخ دریافت مدیکال توسط پاریس: 17 اکتبر 2013، دریافت نامه پاس ریکوئست: 15 مارچ 2014

  9. #19

    پیش فرض پاسخ : اصول مصاحبه برای متقاضیان مهاجرت به کانادا (کبک)

    با عرض سلام و پوزش بخاطر تاخیر!
    من با خانم camille Boinot (یه خانم خیلی مهربون و صمیمی)صبح روز 6 نوامبر مصاحبه داشتم. از من مدارک شناسایی و تحصیلی رو گرفت چک کرد و برگرداند. برای کار من همه قراردادهای 10 سال و 12 برگه فیش حقوقی سال آخر و دفترچه بیمه و سوابق بیمه رو برده بودم (حدود 1 تومن بابت دالترجمه دادم) که هیچکدوم رو نخواست ، فقط گواهی اشتغال به کار و حکم رسمی شدنم که باهم ترجمه کرده بودم و با هم بود. (من در یه جای دولتی رسمی هستم) ازمن هیچ سوالی درباره کبک و مونترال و نظام مهندسی و سرچ های کاری و خانه نکرد. من برای سرچها خیلی وقت گذاشته بودم روی پوشه ام کلمه Recheche رو پرینت گرفته و چسبونده بودم و برای هر بخش یک label زده بودم. فقط بهم گفت این ها رو خودت درست کردی یا کسی کمکت کرده که گفتم خودم و خیلی وقت گذاشتم. من مدرک زبان b1, a2 داشتم که بهش دادم و گفتم که هنوز کلاس میرم و گواهی که از کلاس گرفته بودم رو بهش دادم. گفت الان اول متوسطه هستی و برای پیدا کردن کار اونجا باید آخر اینترمدیت باشی و باید زبانت رو قویتر کنی. اولش پرسید کسی از خوانوادت در خارج زندگی میکنن، من برادرم تورنتو ست، بهش گفتم. برای تعیین سطح انگلیسی گفت نمیخوای بری پیش برادرت؟ که من خیلی با تپق جواب دادم(گفتم که 2 ساله انگلیسی رو گذاشتم کنار). و بعد پرسید (به فرانسه) پدرت نمیگه بری اونجا خانواده با هم باشین؟ پدرت ناراحت نمیشه که تو بری ؟ که من جواب دادم. و پرینت csq رو گرفت و گفت مراحل بعدی رو میدونی و گفت حدودا 2 سال بقیه کارا طول میکشه و این بخاطر اینه که مسئولین کانادایی از ایرانی ها عصبانید و عذر خواهی کرد و گفت شاید در آینده تغییراتی در ایران (بعد از انتخابات شما ) یا در کانادا بیفته که مراحل کار سریعتر شه کسی چه میدونه ولی فعلا که 2 ساله. وتمام
    یه سوال : توی بخش conaissance توی برگه csq نوشته NF یعنی فرانکوفون نیستم درسته؟
    توی بخش remarqe نوشته code 130 یعنی امتیازم چنده؟ من نمیدونم چه جوری امتیاز رو حساب کرد؟

  10. #20

    پیش فرض پاسخ : اصول مصاحبه برای متقاضیان مهاجرت به کانادا (کبک)

    سلام
    محمود 27 ساله
    مجرد
    کاردانی عمران 3
    سال سابقه با بیمه
    انگلیسی 5.5
    فرانسه 6.6
    دو روز قبل مصاحبم رفتم استانبول هوا خوب بود البته یکم ابری هم بود بعد یه روز قبل مصاحبم رفتم یکی دو ساعتی نشستم تو لابی هتل آفیسرهارو دیدم (کمیل.سیمون.کلمانس.و یه آقای جوون که اسمشو نفهمیدم)خلاصه خیلی مفید بود حتما این کارو بکنین چون انرژی + زیادی میگیرین ولی روزی که خودتون مصاحبه دارین حتما فقط و فقط 15 مین قبل مصاحبه اونجا باشین چون امکان داره قبلی های شما خدایی نکرده مشروط بشن اونوقت کلا استرس میگیرین و کپ میکنین دقیقا برای من پیش اومد.
    خوب بریم سر مصاحبه خودم
    من ساعت 9.30 مصاحبه داشتم ولی از ساعت 8 عین ندید بدیدا رفته بودم نشسته بودم تو لابی
    ساعت 8.15 بود که آفیسرها از بیرون اومدن قابل توضیحه که اونا جای دیگه اقامت دارن و فقط واسه مصاحبه میان اونجا خلاصه یه بونژوقی ردو بدل شد و رفتن به اتاقاشونا خانم کلمانس همون طبقه خانم کمیل زیر همکف و آقای سیمون و اون یکی آقا طبقات بالاتر.
    سرساعت 8.30 دونه دونه اومدن و 4 نفری رو که مصاحبه داشتن رو صدا کردن و رفتن و همشون بجز اون خانم و آقایی که با خانم کلمانس (فوق العاده + اندیش و باشخصیت و مهربون)مصاحبه داشتن قبول شدن
    این زوج که خانمه هم پرستار بود متاسفانه نتونسته بودن خوب جواب سوالات عمومی رو بدن مثل رنگ میزو آب وهوا وخودکارو صندلی و.....
    و ریجکت شدن و اومدن بیرون دقیقا 5 دقیقه قبل مصاحبه من حالا من کلی انرژی – گرفتم
    و بالاخره لحظه موعود رسید خانم کمیل (همون خانم تقریبا 34-35ساله) اومد دقیقا جلوم و گفت موسیو علی اصغری گفتم بله و بونژوق و باهم رفتیم(قبلا عکس رو تو پرونده نگاه میکنن و بعد میان دنبالتون)طبقه پایین. یه راهرو نسبتا طولانی بود که اینجا من خودم سر صحبت رو باز کردم و گفتم خیلی طولانیه و خندید و گفت آره یه ورزشی هم میکینیم و بعد پرسید اولین بار که میای اینجا >گفتم آره همینطوره
    کارت کشید در رو باز کرد یه اتاق تقریبا بزرگ با یه لپتاپ و پرینتر معروف کذایی و چندتا چمدونو کارتن که روش تمام نوشته بود کبک
    خلاصه نشست و گفت بفرمائید بنشینید >منم نشستم و پرسیدم میتونم مدارکم رو آماده کنم> گفت بله البته و هرچیزی رو خواستم به ترتیب بهم بده >منم گفتم بین سوق
    شروع : به انگلیسی پرسید دوست داری با فرانسه شروع کنیم یا انگلیسی >منم گفتم الان یک سال بکوب دارم فرانسه میخونم و ترجیح میدم فرانسه صحبت کنم> و ایشون هم یه دکوق گفت وشروع کرد
    پرسید میدونی دیروز تو آمریکا چه اتفاقی افتاده >گفتم نه> گفت نمیدونی> ... گفتم نه و >بعد گفت نمیدونی کی پرزیدانت شد >گفتم آهان آره ....باما انتخاب شد و خوشحال شدم >گفت پوقکوآ> گفتم ضد جنگ هست و ...
    گفت از کبک چه خبر جدیدی داری(از همه پرسیده شده)> که نخست وزیر جدید کبک رو گفتم>
    بعد گفت تو ایران کی انتخابات هست >من گفتم آقای ....ژاد دیگه دو دوره اش تموم شده سال آینده انتخابات هست >گفت دقیقا کی ؟>منم چون نمیدونستم خرداد تو میلادی چه ماهی میشه همون فارسی گفتم خرداد و میلادیشو گفتم شاید مارس> که بعد گفت میدونی کیا کاندید قراره بشن> منم گفتم آقای ....ریجانی و شاید .... لایتی> و گفت اینا کین؟> که گفتم اولی رئیس فلان جا و دومی هم مشاور فلانیه که >بعد پرسید کدوم بهتره؟> گفتم اولی> و گفت چرا؟> گفتم شاید خیلی خیلی کم نسبت به اولی آزاد اندیش تر باشه چون تو ایران حکومت بر اساس دین هست خیلی متفاوته
    بعد یه دفعه پرسید ورزش دوست داری (از موضوعی به یه موضوع بی ربط شیفت کرد) >گفتم آره خیلی ولی وقت کافی ندارم ولی گاهی پیاده روی و شنا میکنم گفت> گفت چرا ؟گفتم وقت ندارم گفتم روزی 12 ساعت کار میکنم و تمام هفته و >باز گفت چرا ؟شما باید 8 ساعت کار کنی؟> که گفتم برای حل مشکلات اقتصادی مجبورم بیشتر کار کنم
    و بعد یه دفه پرسید حیوونا رو دوست داری ؟گفتم خیلی و بع پرسید چه حیوونی؟گفتم گربه و باز هم پرسید چرا ؟که اینجا توضیح دادم که وقتی میذارمش جلوئ آینه و بازی میکینه و اینو خیلی دوست دارم >پرسید اسمش چیه ؟گفتم ملوس ...یعنی چی ؟ گفتم یعنی خیلی ناز و خوشکل .
    تازه اینجا بعد از حدود 30 دقیقه پاسپورتو خواست و پرسید کبک کانادا اروپا امریکا .... کسی رو داری که گفتم نه
    و بعد مدارک تحصیلی مو نگاه کرد(واین موقع من پرسیدم بنظرتون من قبولم یه اخمی کرد و گفت هیچی معلوم نیست من 2 باره یکم استرس گرفتم) و من چون دیپلمم فنی ساختمان هست ایشون گفت شاید از این مدرکت هم بتونی 2 پوان بگیری و مدرک رو برداشت و رفت شاید مشورت کنه که یه 10 دقیقه ای طول کشید تو این مدت کاملا آروم شدم و دعا میکردم واسه خودم که اومد و معذرت خواهی کرد و بپاش بلند شدم که گفت بشینید خواهشا اینجا پرسیدم که 2 پوان رو گرفتم؟ گفت بله (انرژی+)
    بعد فوق دیپلم رو دید و گفت 2006 فارق التحصیل شدی چرا 2011 رفتی مدرکت رو گرفتی؟ که من فکر کردم میگه چرا دوره تحصیلیم طولانی شده که توضیح دادم همزمان کار میکردم و وقتی کامل حرفامو گوش کرد گفت سوالمو دوباره تکرار میکنم که تازه منظورشو فهمیدم و گفتم که باید اول سربازی بریم و بعد میتونیم اصل مدرک رو بگیریم
    بعد رفت سراغ سوابق کاری
    اول سابقه پروژه اولم ( متاسفانه تو ترجمه یک سالش ترجمه نشده بود و من شب قبل مصاحبه فهمیدم )رو دید و براش توضیح دادم اونم قبول کرد چون تاریخها و کلمات اداری و اعداد فارسی رو کامل بلدن و از روی اصلش تعداد ماه هارو چک کرد
    بعد سابقه دوم رو دید و بعد من خودم سرچهامو که عکس محل کارم خونه تو مونترال و ..... بود رو نشون دادم که اینجا همرو با دست جمع کرد پشت پرینتر و گفت اینا اصلا منو سورپرایز نمی کنه تمام ایرانیا با خودشون یه عالمه از اینا میارن ....(منظورش اینه که باید با توضیح قانعشون کنیم) بعد گفت تو نمی تونی اونجا کار پیدا کنی زبانت در حدی نیست که بتونی اونجا کار تخصصی تو پیدا کنی >منم گفتم کار سطح پائین انجام میدم همزمان دنبال کار مرتبط هم میگردم و اگر تو محیط هم قرار بگیرم حتما زبانم بهتر میشه
    راستی وسطای مصاحبه در مورد هتل محل اقامتم هم پرسید که کجاس اسمش چیه .....
    در آخر گفت زبان شما از نظر من برای پیدا کردن کارخوب تو کبک در حد 0 هست (با قیافه داغون) و این اصلا خوب نیست شما قرار 3 سال بعد ویزا بگیری و بری که من پریدم تو حرفش گفتم حتما تو این مدت زبانم رو ادامه میدم و بهتر میشم
    اصلا حواسم نبود که یه چیزایی رو پرینت گرفته و داره امضا میکنه و بعد چندتا کاغذ گذاشت جلوم گفت تمام مراحل بعدی اینجا نوشته شده
    و بعد دوباره با اخم گفت زبانت خوب نیست و حتما اگر ادامه ندی به مشکل بر میخوری و در لحظه آخر گفت فقط و فقط چون خیلی جوون هستی و آینده مال شماست شما قبول هستید در این لحظه در عرض چند ثانیه گوشام زنگ میزد و تمام این یک سال عذاب و بی خوابی و استرس و .... تو ذهنم ورق خورد بعد که برگشتم به این دنیا سی اس کیو رو جلوی خودم دیدم راحت شدم
    در آخر ازش تشکر کردم و گفتم شما خیلی جوون هستی خیلی کیف کرد و گفت چقدر میخوره؟ گفتم حدود 30 سال که اینجا دیگه پرواز کرد و گفت دیروز هم یکی بهش گفته 25 سالته و بعد گفت که 38 سالشه و 10 سال هست که تو وزارت داره کار میکنه و بلند شد و به نشانه خداحافظی رفت در رو باز کرد و خداحافظی کردیم
    1.انرژی + داشته باشین حتما قبول میشین
    2.همه آفیسرا تمام سعیشونو میکنن که مارو قبول کنن
    3.خوش پوش و شیک و تراشیده و با آرایش مناسب و حتما حتما حتما لبخند در هر شرایطی
    4.یکم فارسی بلدن یادتون باشه اطلاعات خوبی از ایران دارن
    5.تمام اطلاعاتی که تو شرح نوشتم مربوط به خانم کمیل میشه و امکانش هست که بقیه متفاوت باشن ولی تا اونجایی که من دیدم همه از آفیسرا راضی بودن و براشون فرقی نمیکرد که با کی بیفتن
    تشکر فراوان از تمام کسایی که کمکم کردن تو این یک سال
    سمیرای عزیزم
    احمد آقای مرادی
    استاد عزیزم خانم الف ب و همچنین س ی
    تینا خانم و همه بچه های این فروم و کسایی که اسمشون یادم نیست
    اگر سوال داشتین حتما در خدمتم
    به امید قبولی همه و جشن تو مونترال
    ویرایش توسط mahmood1363 : November 10th, 2012 در ساعت 05:01 PM
    FN 28 Nov 2011/CSQ 8 Nov 2012/FFN 7 Feb 2013 /in pro 24 Jan 2014/medical 8 Feb 2014

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •