صفحه 4 از 12 نخستنخست 123456789101112 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 115

موضوع: شرح مصاحبه های کبک

  1. #31
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    Feb 2011
    ارسال‌ها
    21

    پیش فرض پاسخ : اصول مصاحبه برای متقاضیان مهاجرت به کانادا (کبک)

    با سلام خدمت دوستان
    مطابق قولی که دادم بلافاصله پس از مصاحبه می خواهم شرح مصاحبه رو بنویسم:
    ما دیروز وارد استانبول شدیم و من شب قبل رفته بودم برای خرید شام که 1200 لیر با هام بود که از جیبم زدند.
    بگذریم امروز ساعت 10:30 مصاحبه داشتیم که ساعت 10:15 دقیقه وارد هتل شدم و جو خوبی حاکم بود و اکثر دوستان که قبل از ما مصاحبه داشتند خوشبختانه قبول شده بودند ضمننا یک خانم میان سالی هم اومد و مدارک تاییدیه مصاحبه همه رو چک کرد و رفت و توصیه کرد که انهایی که مصاحبه تموم کردند لطفا لابی رو ترک کنند تا بقیه آرامش داشته باشند . ساعت 10:30 خانم کلیمان اومد و اسم ما رو صدا کرد و از پله ها پایین رفتیم و وارد اتاق انتهای راهرو شدیم، اسم رو از روی پلاک کارت روی میز فهمیدم، بلافاصله مدارک از جمله پاسپورت و مدارک TCFQ و مدارک دانشگاهی رو بررسی کرد و همچنین مدرک فوق من رو که دانشگاه پرس کرده و بود رو پرسید و که دانشگاه پرس کرده که گفتم بله و اونم قبول کرد و چیزی نگفت (قابل توجه کسایی که نگران پرس بودن مدارک هستند). سپس بیمه و سابقه کار و رو ازم گرفت و بررسی کرد و در همین حین راجع به دلایل مهاجرت پرسید و رضایت از کار فعلی که با توجه به اینکه گفته بودم از کارم خوشم میاد گفت چرا می خوای بری که منم دلایل رو گفتم و سپس از خانمم هم چند تا سئوال پرسید که چیکار می کنه و چرا این رشته رو انتخاب کردی که خانمم خوب پاسخش رو داد با توجه به اینکه مددت چهار ماه بود که از فرانسه بدور بود. در پایان ما صدای پرینتر رو شنیدیم و پذیرفته شدن اونهم به انگلیسی، خوب تنها چیزی که نگفتم این بود که کل مصاحبه من به زبان انگلیسی بود و یک کلمه زبان فرانسه حرف نزدم بجز ارائه مدرک TCFQ و چون سطح زبان انگلیسیم خیلی خوب بود ادونس برام زد و گفت که باید رو فرانسه خیلی کار کنم تا بتونم کار خوب پیدا کنم و در پایان هم گفت بخاطر تعطیلی سفارت کانادا و عدم انجام سریع بررسی مسائل امنیتی یا همان سوء پیشینه پروسه دریافت ویزا حداکثر 2 سال طول می کشه.
    ضمننا من رشتم دیمند هست و کد 130 رو هم تو CSQ بود، چون بچه هام تو هتل به همراه baby siter بودن زیاد نمی تونستم اونجا بمونم و بلافاصله ماشین گرفتم و اومدم هتل
    کلا از دوستان این سایت کمال تشکر رو دارم که با اطلاع رسانی خوب و دقیق همیشه کمک و همراه ما بودند وظیفه خود می دانستم تا جزئیات رو به اطلاع برسانم. سئوالی بود در خدمتم فعلا برم و بچه ها رو ببرم برای یک جشن کوچک.
    رشته 12 امتيازي , فایل نامبر فدرال feb 2013، گام های بزرگ را با رویا پردازی، تلاش، همت یه واقعیت تبدیل می گردند

  2. #32

    پیش فرض پاسخ : اصول مصاحبه برای متقاضیان مهاجرت به کانادا (کبک)

    سلام ما هفته پیش مصاحبه داشتیم و قبول شدیم با آقای بوا....
    سوالات همون سوالات روتین بود که قبلا شنیده بودیم....اما روی نامه بیمه من خیلی گیر داد و سماجت میکرد که چرا نامت اینجوریه و من تا جایی که تونستم توضیح دادم و موضوع دیگه ای که باز روش اصرار داشت موضوع کار من بود. چون ر شته من دبیری شیمی هست و از من می پرسید که شما بالاخره شیمیست هستی یا دبیر؟ و من توضیح دادم که من در هر دو زمینه تجربه دارم هر کدوم که کارش پیدا بشه.... و انگلیسی هم پرسید که دیروز چیکار کردی که من خیلی راحت جواب دادم و برخلاف تصورم اصلا با فرانسه قاطی نکردم. نسبتا زیاد سوال پرسید و هیچ سرچی از من نخواست ولی پوشه سرچهامون جلومون باز بود و دید که آماده داریم. در ضمن من مدرک B1 زبان دارم که بهش نشون دادم. از همسرم هم چند تا سوال در مورد کارش پرسید و یه چند تا سوال معمولی مثل ساعت چنده و....
    در ضمن تو سی اس کیو ما اون جمله مشهور نوشته شده جلو کد130، میشه بگید این به چه معناست؟ یعنی چقدر طول میکشه تا ویزامون بیاد؟
    به همه دوستایی که مصاحبه دارن توصیه میکنم که استرس نداشته باشید چون من خودم خیلی استرس داشتم ولی حالا که فکر میکنم میبینم خیلی بی مورد بود . از همه دوستان در اینجا تشکر میکنم . اگه سوالی باشه در خدمتم.

  3. #33
    ApplyAbroad Veteran
    Ashe آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2010
    رشته و دانشگاه
    نرم افزار
    ارسال‌ها
    524

    پیش فرض پاسخ : اصول مصاحبه برای متقاضیان مهاجرت به کانادا (کبک)

    درود

    ما 26 نوامبر ساعت 10:30 مصاحبه داشتیم با خانم جوانی به اسم Camille Boint که بسیار خوش برخورد و خنده رو بودن.
    کلا همزمان با ما 3 زوج دیگه هم مصاحبه داشتند که همگی قبول شدند بینشون یک زوج اصفهانی هم بودند که رشته مکانیک داشتند و قبول شدند.قبل از ما هم یک پسر مجرد با همین خانم جوان مصاحبه داشت که به گفته خودشون توی راهرو که سوال کرده بود نتونسته خوب فرانسه حرف بزنه به خاطر همین مصاحبه رو کلا انگلیسی حرف زده و قبول شده بود تازه پاسپورتش رو توی هتلش جا گزاشته بود و رفت آورد.
    آفیسر خوب ما راس ساعت 10:30 اومد تو سالن ما رو صدا زد و دنباش رفتیم. من توی راهرو خودم سر صحبت رو باز کردم و بهش خسته نباشید گفتم که اولش فکر کرد شاید حفظی یه چیزی گفتم به خاطر این ازم سوال کرد خسته نباشید به من یا به شما. منم گفتم خب به شما دیگه گفت چرا. گفتم فکر میکنم شما کارتون رو از ساعت 8 شروع کردید که دیگه سفره دلش رو باز کرد و گفت بله ما 5 روز هفته کار میکنیم و روزی 6 تا مصاحبه داریم و من از 10 سالگی دارم کار میکنم. خالسه خیلی برخورد عالی داشت. وقتی پشت میز نشستیم گفتم که ما پاسپورتامون رو عوض کردیم که ازمون خواست و پاسپورت قدیمی رو هم خواست که همراهمون بود. از همسرم پاسپورتشو خواست که چون ایشون خیلی استرس داشت نفهمید چی میگه اونم گفت اشکالی نداره. بعدش با من صحبت کرد مدارک رو چک کرد صحبت از استانبول کرد چون من بار سومی بود که میرفتم استانبول.در مورد دوستام توی مونترال سوال کرد ازم پرسید دوستی دارم که منتظر ویزا باشه منم توضیح دادم.کلا جو مصاحبه جوری بود که انگار دارم با یکی توی اتوبوس یا بیرون حرف میزنم خیلی دوستانه. البته این من بودم که بیشتر بحث رو باز میکردم. همسرم به دلیل استرس شدید و اینکه شب قبلش خواب بد دیده بود کلا شاید سه یا چهار کلمه فرانسه حرف زد و بقیشو انگلیسی گفت. اما واقعا میگم که آفیسر برخوردش عالی بود خیلی عالی اصلا انتظار اینو نداشتم. خیلی خیلی خوب بود. یعنی فکر میکنم که اگه من سر صحبت رو چند بار باز نکرده بودم کلا نمیخواست چیزی ازمون بپرسه.توی برگه CSQ ما هم کد 130 خورده البته ما رشتمون 6 امتیازیه.
    امیدوارم تمام دوستانی که مصاحبه دارند موفق باشند.
    از لیلای عزیز دوست خوبم هم خیلی تشکر میکنم همچنین از استاد عزیزم آقای س هم خیلی خیلی ممنونم.از کاربر گرامی shahryarg به خاطر راهنمایی های خوبشان تشکر میکنم.

    شاد باشید
    ویرایش توسط Ashe : November 29th, 2012 در ساعت 12:30 AM

    QFN: 4Nov 2010,CSQ: 27 Nov 2012
    File Number Federal:14 Aug 2013,Medical:2 Oct 2013
    In Process:14 Nov 2013

  4. #34
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    Aug 2012
    ارسال‌ها
    25

    پیش فرض پاسخ : اصول مصاحبه برای متقاضیان مهاجرت به کانادا (کبک)

    سلام دوستان
    ما پريروز يعني 27 نوامبر ساعت 3 مصاحبه داشتيم و خدا رو شكر قبول شديم. اول از همه بايد از اين سايت و دوستان عزيزي كه تمام تجربيات و اطلاعاتشون رو در اختيار همه گذاشتن صميمانه تشكر كنم. ما خودمون اينجا خيلي چيزها ياد گرفتيم.
    ما ساعت 2.5 رسيديم هتل كمي نگران بوديم ولي استرس نداشتيم چون در كل مي دونستيم شرايطمون خوبه. من فوق ليسانس مكانيك با 10 سال سابقه كار و بيمه هستم و زبان فرانسه ام در حد B1, B2 بود كه پارسال امتحان دادم همسرم هم A2, B1 بود. البته من بعد از اين امتحان، بيشتر زبان خوندم و الان كمي بهترم. ما پارسال مدارك زبان رو فرستاديم lموقع مصاحبه هم كپي اش رو برديم. مصاحبه ما با آقاي سيمون بود. مرد مسن و هيكلي و بسيار محترم. تو آسانسور پرسيد كي رسيدن استانبول؟ منم جواب دادم. تو راهرو تا به اتاق برسيم چندين قدم جلوتر حرف مي زد و مي رفت؛ پرسيد چند دلار براي بليط دادي و من گفتم 120 دلار. رسيديم تو اتاق، فكر كرد من يه چيزي پروندم رو كاغذ نوشت 120 و گفت اين كه خيلي ارزونه. من براش توضيح دادم كه ما تو بازار دلار رو 3000 تومان مي خريم و 1226 كه اعلام مي كنن براي مردم عامي نيست. همونجا حتي خود ما احساس كرديم كه كار تمومه. خودش هم آخرش گفت من از همون اول فهميدم كه بايد شما رو قبول كنم. ديگه ريلكس بوديم. چون نه تنها محيط استرس زا نبود خيلي هم صميمي بود. از اونجا به بعد شروع كرد مدارك رو چك كردن و حتي خيلي از چيزها رو كه ما مي خواستيم از پوشه در بياريم و نشونش بديم مي گفت نمي خواد. من به شوخي گفتم ولي من براي اينها پول ترجمه دادم كه كلي خنديد. فضا واقعا صميمي بود. بلدن چطور رفتار كنن كه هر نوع حس بدي كه ممكنه رو نداشته باشي. دوستان، اونجا بود كه فهميديم هركس تو هر قسمتي كه امتياز كم داشته باشه آفيسر سعي مي كنه از ديگر قسمتها امتياز بالاتر جور كنه. مثلا اگر كسي زبان فرانسه اش ضعيف باشه ميره رو انطباق پذيري. سرچ كاري يا خونه يا هر چيز ديگه اي كه ممكنه كمك كنه. ما راستش حتي نقشه كبك و مونترال رو پرينت رنگي A3 گرفته بوديم و تمام محله هايي كه خونه پيدا كرديم رو علامت گذاشته بوديم ولي هيچكدوم از اينها رو نشد نشون بديم. اين همه خبر و تاريخچه كبك رو در آورديم. حتي خانمم كه رشته اش هنره اسم هنرمنداي كبكي رو در آورد. ولي با ما فقط تا چك كردن مدارك پيش رفت. موقعي هم كه مدارك همسرم رو چك ميكرد فقط پرسيد كارت چيه؟ همين. آخرش خودش گفت من هيچوقت امتياز كسي رو نميگم بعد لپ تابش رو به سمت ما كرد و گفت شما 63 امتياز مي خواستين كه 67 آوردين البته بدون امتياز انطباق پذيري كه گفت لازم نيست و بعد گفت شما قبول شدين. دوستان توصيه مي كنم اگر رو قسمتي ضعيف هستين حتما رو قسمتهاي ديگه خيلي سرچ كنين و اطلاعات جمع كنين چون مي خوان شما رو بپذيرن براي همين اونجا بايد دست پر برين. در ضمن اگر كسي هنري داره حتما اونجا با عكس يا به هر شكل ديگه اي رو كنه. مثلا همسرم عكس تابلوهاي مينياتورش رو نشونش داد كه خيلي خوشش اومد من هم يه پرينت رنگي از تار زدنم رو بردم با صداي تار رو. البته بهتر بود فيلم مي گرفتم كه وقت نشد. از ته دل براي همه آرزوي موفقيت و قبولي رو دارم. سوالي داشتين در خدمتم. در پناه حق

  5. #35
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    رشته و دانشگاه
    civil
    ارسال‌ها
    66

    پیش فرض پاسخ : اصول مصاحبه برای متقاضیان مهاجرت به کانادا (کبک)

    سلام بچه ها.اول از همه بگم که من سلطان استرسم و عمرا کسی از من استرسی تر باشه ولی روز مصاحبه با برخورد خوب افیسرها استرس دیگه جایی نداره.منم چند روز پیش مصاحبه داشتم و قبول شدم.همه میگفتن خیلی سادست ولی من چون کلا استرسیم قبول نمی کردم ولی اینو بدونین که امکان نداره اونجا استرس بگیرتتون.من با اینکه 6 امتیازی بودم ولی نیم ساعت بیشتر طول نکشید مصاحبم .مدارکتون کامل باشه بیشتر واسه پشتوانه روحیه خودتون چون بیشترشو ازتون نمیخوان.سعی کنید شما حرف بزنید حتی یک جمله اضافه تر که طرف همون اول از زبانتون مطمئن شه و کار به سوالای اضافه تر نرسه!فکر نکنید من زبانم خیلی خوبه ولی سعی میکردم خوب جلوش بدم. حتی با 2 تا جمله تو اسانسور!بیمه واسشون تازگیا خیلی مهم شده .سعی کنید مینیمم بیمه رو داشته باشید واسه متقاعد کردن افیسر (حتی 6 ماه).با اینکه ارزوم بود بهم بگه میخوای انگلیسی حرف بزنی و من بگم اره ولی اون لحظه که اینو گفت بهش گفتم نه با اینکه فرانسویم یک سوم انگلیسیمه.از این چیزا خوششون میاد.من tcf نداشتم ازم پرسید داری گفتم نه و هیچ توضیحی نخواست. امیدوارم حرفام بدربخور باشه چون این چیزی بود که من از مصاحبه خودم و 3 نفر دیگه که تو همون ساعت داشتن استنباط کردم.

  6. #36
    Member
    تاریخ عضویت
    Mar 2011
    رشته و دانشگاه
    Statistics
    ارسال‌ها
    105

    پیش فرض پاسخ : اصول مصاحبه برای متقاضیان مهاجرت به کانادا (کبک)

    سلام، من هم تونستم جمعه 30 نوامبر CSQ بگیرم. مصاحبه من با JULIN بود خیلی خوشرو و در عین حال قاطع. از همون اول خودم سر صحبتا باز کردم و در مورد سابقه کاری پرسیدم گفت اگه بیمه داشته باشی امتیازشا میگیری و گرنه هیچ. با پاسپورت شروع کرد چون پاسپرتم امضا نداشت گفت امضاش کن من اینقدر حول بودم که نفهمیدم چه جوری امضا کردم وقتی امضا را دید هم خندش گرفت هم تعجب کرد. ولی زود تونستم خودم جمعا و جور کنم. مدارک تحصیلیما یکی یکی خواست و در موردش توضیح خواست منم در مورد گرایشای مختلف رشتم در سطح ارشد براش توضیح دادم. مدارکا پس نداد پیش خودم گفتم حتما می خاد نگهشون داره(در آخر وقتی دید به رشتم و مباحث مربوط بهش تسلط دارم مدارکا پس داد). بعد رسید به سابقه کاری، ازم بیمه خواست، خیلی براش توضیح دادم که غیر از بیمه تامین اجتماعی مدلای دیگه ای از بیمه و بازنشستگی هم تو ایران هم هست. ولی فکر کنم قبول نکرد! بحث رسید به سرچ کاری، بازار کار کبک، وقایع اخیر کبک، پیدا کردن آپارتمان و اینکه چرا مونترال؟ خوشبختانه حداقل چون زبانم خوب بود تونستم خیلی خوب در این موردا صحبت کنم. البته یکی دوتا سوتی هم دادم مثلا در مورد وقایع اخیر کبک اطلاعات زیادی نداشتم. یکم هم انگلیسی با هم دیگه در مورد سفرم به استانبول صحبت کردیم. در آخر گفت من مطالبی که ثبت کردما چک می کنم و بعد تصمیم می گیرم که پذیرفته شدی یا رد. من که تا اون لحظه هنوز صدای پرینترا نشنیده بودم نفسم کامل تو سینه حبس شده بود. وقتی لغت شیرین فلیسیتسیونا شنیدم وای... واقعا یکی از لحظات شیرین عمرم بود.
    اینا اضافه کنم که اون روز لابی هتل پر ایرانی بود من زیاد با کسی صحبت نکردم فقط چند کلمه ای با یه آقا خانم و همینطور دو تا خانم جوان که همه آدمای نازنینی بودن و لیاقت زندگی توی کبک را داشتن و خوشبختانه قبول هم شدن البته نا گفته نماند که بودن بعضی از این پولدارای خودخواهی که فکر می کنن دنیا فقط واسه اونا آفریده شده... بگذریم...
    از تجربه مصاحبه خودم و دوستانی که اون روز مصاحبه داشتن می تونم بگم:
    بیمه لازمه، زبان بسیار مهمه(میشه با سطح بالای زبان جور چیزای دیگه حتی سابقه کاریا کشید)، اعتماد به نفس حیاتیه(اول مصاحبه وقتی خودشا معرفی کرد و گفت در آخر یا قبول می شی یا رد گفتم من قطعا قبول می شم که یه لبخندی زد) و در نهایت قسمت
    اگر کسی اطلاعات بیشتری نیاز داره پیام خصوصی بزاره، خوشحال میشم اگه بتونم کمکی بکنم. از دوستانی که لطف کردن و میکنن و اطلاعاتشونا در اختیار سایرین قرار می دن ممنونم.
    دریافت مدارک: May 02, 2011 فایل نامبر: July 29, 2011 مصاحبه: ,2012 ,30 November
    ارسال مدارک فدرال December 19, 2012 فایل نامبر فدرال : February 7 , 2013 مدیکال: April 29,2014

  7. #37
    Senior Member anthelion آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2011
    ارسال‌ها
    575

    پیش فرض پاسخ : اصول مصاحبه برای متقاضیان مهاجرت به کانادا (کبک)

    بالاخره نوبت به این رسید که ما هم شرح مصاحبه مون رو در این قسمت بگذاریم
    و اما شرح مصاحبه نه چندان ساده ما


    مصاحبه ما از ساعت 2 تا 3 بعد از ظهر روز پنج شنبه 29 نوامبر 2012 با آقای سیمون فارست (تلفظ فرانسه: سیمون فوقه) برگزار شد و نتیجه مصاحبه قبولی بود

    از اون جایی که بار اولی بود که به استانبول می رفتیم و خیلی با مسیرها و وسایل نقلیه عمومی آشنایی نداشتیم تصمیم گرفتیم مسیر رو با تاکسی بریم و کمی هم زودترحرکت کنیم تا دچار استرس نشیم.
    هتل ما یوروپلازا نزدیک میدان تقسیم بود و ساعت 12:45 از مقابل در هتل تاکسی گرفتیم و راه افتادیم
    حدود ساعت 1:15 به هتل رسیدیم و در لابی هتل منتظر نشستیم.
    به غیر از ما یک زوج که خانم پرستار بودند و یک خانم پرستار دیگه هم حضور داشتند. دقایقی بعد یه خانم که رشته شون هوا فضا بود به همراه مادرشون و یک زوج دیگه که رشته شون رو نمی دونم نیز به جمع ما اضافه شدند.
    از شانس ما اون روز در هتل یک کنفرانس برگزار می شد که همین ترافیک لابی و آسانسور رو زیاد کرده بود و ما با هر باز شدن در آسانسور نگران منتظر آفیسرها بودیم

    دقایقی از ساعت 2 نگذشته بود که خانم کلمانس اومد و یه اسمی رو صدا زده و نزده با دست اشاره به خانم پرستار (زوج) کرد و از اون ها خواست همراهش بروند.
    بعد ازاون آقای سیمون از آسانسور اومد و اسم کوچیک همسرم رو صدا زد و ما هم باعجله و سرشار از استرس راه افتادیم و ابتدا خودش وارد آسانسور شد و بعد من وهمسرم.
    برخلاف این که دوستان از شاد سرزنده بودن سیمون تعریف می کردند ومی گفتن گاه و بیگاه زیر لب شعـر زمزمه می کنه و گاهی شوخی، اون روز گویا زیاد سرحال نبود و خیلی رسمی و بی حوصله بود.
    همسرم سر صبحت رو باز کرد (در پرونده ایشون نفر اصلی هستند) و پرسید حالتون چطوره و سیمون گفت خوب هستند و پرسید "و شما" که همسرم گفت بهتر از این نمیشم. این جا برای اولین بار یه کوچولو گل از گلش شکفت و گفت هااااااا ... و من دقیق یادم نیست بعدش چه کلماتی گفت اما جمله ای بود مبنی بر این که خوب حالا ببینیم چکار می کنی!

    درآسانسور باز شد و به ما امان نداد که برطبق آداب اروپایی ها اول خانم خارج بشه و بعد آقا! سریع همسرم رو به سمت بیرون هدایت کرد (با گفتن چندين باره الون زی الون زی) وما هم که کمی هول شده بودیم تقریبا سه تایی با هم از آسانسور خارج شدیم
    سریع به سمت اتاقش راه افتاد و ما هم به دنبالش. به اتاق که رسیدیم یک میز گرد کوچک قرار داشت و دو صندلی در یک سمت و صندلی و لپتاپ خودش در سمت دیگه. به ما گفت که هر کس روی کدوم صندلی بنشینه و خودش هم در صندلی خودش مستقر شد و مصاحبه ما رسما شروع گردید.


    (بررسی هویت)
    ابتدا پاسپورت ها رو از ما در خواست کرد و در حین بازرسی پاسپورت ها توضیح داد که ما این جا هستیم تا پرونده شما رو بررسی کنیم و باقی ماجرا. پس از اتمام صحبتش همسرم پرسید آیا ما می تونیم مدارک روی میز بچینیم و بعد از تایید سیمون شروع کردیم به چیدن مدارک روی میز.


    (بررسی وضعیت تاهل)
    نزدیک ترین مدرک به سیمون سند ازدواج بود و تقریبا مطمئن هستم که اصل اون رو روی میز دید اما فقط ترجمه رو درخواست کرد. (به غیر از این، مدارک دیگه ای هم روی میز بود که از ما درخواست نکرد. این احتمال وجود داره که همین که مدرک رو روی میز دیده براش کافی بوده)


    (بررسی مدرک تحصیلی و امور شغـلی)
    پس از اون درخواست Diploma کرد و در همون حین هم بلند گفت Computer Engineering و همسرم اصل مدرک لیسانس به اضافه ترجمه رو به ایشون داد و سیمون هم شروع کرد به سوال پرسیدن راجع به شرکت و کار همسرم. شرکتون چه کاری انجام می ده؟ چند نفر پرسنل داره؟ وظیفه شما در شرکت چیه؟ جمعه ها که تعطیل هستید چه کار می کنید؟ آیا بیمه مرتبط با این شرکت دارید؟ و ... در قسمت بیمه توجه و دقتش خیلی زیاد بود و چون همسرم در چند شرکت کار کرده بود تک تک رو با دقت فراوان بررسی کرد و از هر قسمت سوال هایی می پرسید و شاید بیش ترین تمرکز مصاحبه ما روی این قسمت بود. نکته مهم این بود که بیمه و گواهی کار هر دو با هم باید ارائه بشه و بیمه تنها یا گواهی کار تنها رو قبول نمی کرد. ما برای کار فعلی همسرم هم بیمه داشتیم و هم گواهی کار که قبول کرد اما برای کار قبلی بیمه وجود داشت اما گواهی کار نداشتیم که گفت کار فعلی تون اوکی هست و قبول می کنم اما کار قبلی رو نمی تونم قبول کنم. همین طور که داشتم فکر می کردم 2 امتیاز از بین رفت ناگهان یاد قرارداد کاری همسرم افتادم به فرانسه به ایشون قرارداد کاری رو یادآوری کردم و همسرم قرارداد کاری کار قبلی اش رو ارائه داد و ظاهرا این قسمت هم مورد تایید قرار گرفت.


    (بررسی زبان فرانسه)
    بعد از اتمام بررسی سابقه کار از مدرک زبان پرسید که همسرم مدرک A2 برای بخش گفتاری و B1 برای بخش شنیداری داشت. با دیدن مدرک گفت این نشون می ده که شما بیش تر از اون که بتونی صحبت کنی می تونی حرف ها رو بشنوی و متوجه بشی. این جا من برای این که یه کم جو مصاحبه رو از اون حالت خشک و رسمی خارج کنم برای اولین بار در طول مصاحبه شروع به صحبت کردم و گفتم بله این به خاطر اینه که آقایون نیاز دارند مهارت شنیداری خوبی داشته باشند چون خانم ها خیلی حرف می زنند. اما همون طور که گفتم چون خیلی سرحال نبود با بی حوصلگی یه سری تکون داد و رفت سراغ مدارک من.

    ادامه دارد ...
    شروع پروسه: اکتبر 2010 - CSQ: نوامبر 2012 - فایل نامبر فدرال: 12 فوریه 2013 - مدیکال: 18 فوریه 2014 - پاس ریکوئست اول می 2014 - پاس ریکوئست دوم 28 نوامبر 2014
    (رشته 6 امتیازی) -- ویزانما

  8. #38
    Senior Member anthelion آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2011
    ارسال‌ها
    575

    پیش فرض پاسخ : اصول مصاحبه برای متقاضیان مهاجرت به کانادا (کبک)

    (بررسی مدارک همسر)
    ابتدا مدرک لیسانس من رو درخواست کرد و من ارائه دادم. چون مدرک من در مسیر دارالترجمه به دادگستری به شدت آسیب دیده بود (مچاله شده و چند جا پارگی ریز داشت) من شروع کردم به توضیح که ببخشید مدرک من این طور شده به علت این که ... اما پرید وسط صحبتم و گفت بذار هر وقت مدرکت رو قبول نکردم توضیح بده! منم دیگه ادامه ندادم . در همین حین زیر نور لپتاپ مدرکم رو بررسی کرد و مهر برجسته رو دید و اون رو به کناری گذاشت. سپس از من درخواست ترجمه مدرکم رو کرد. چون ترجمه مدرکم و ترجمه ریزنمرات با هم بود و همراه با گواهی ریزنمراتم همه رو در یک کاور قرار داده بودم کل کاور رو بهش دادم. گواهی ریزنمرات رو نگاه کرد و گفت این چیه که گفتم این گواهی ریزنمرات است و همه رو نگاه کرد و به کناری گذاشت. سپس مدرک زبان فرانسه ام رو درخواست کرد. من نمره A2 در بخش شنیداری و B2 در بخش گفتاری گرفته بودم. البته نمره شنیداریم خیلی نزدیک به سطح B1 بود و به علت نمره منفی سطح پایین تر شده بود. خودم رو آماده کرده بودم که راجع به این مساله سوالی بپرسه اما فقط (با کمی تعجب) گفت: اوووه نمره گفتاری شما خیلی بالا است منم گفت این به همون علت است که گفتم، خانم ها خیلی حرف می زنند! این بار هم برای بار دوم (و بار آخر در تمام طول مصاحبه) کمی گل از گلش شکفت و خنده کوتاهی کرد و با سر تایید کرد.

    بعد از کار من پرسید که گفتم در کدام شرکت کار می کنم و وظایف اصلی ام چی هست. گفت پنج شنبه ها هم کار می کنید؟ گفتم به طور نرمال نه اما ممکنه گاهی اوقات اضافه کاری کنم. گفت پنج شنبه ها چه کار می کنی؟ این جا چون این شبهه برای من ایجاد شد که داره از کارم در روز پنج شنبه می پرسه داشتم از کارم می گفتم که گفت چه غذایی درست می کنی. من گفتم غذای های سنتی ایرانی گفت نه برای déjeuner چی می خوری من گفتم برنج و ... با تعجب گفت برای déjeuner برنج می خوری! از این که تعجب کرد به این نتیجه رسیدم که دارم اشتباه می گم بنابراین گفتم برای petit déjeuner که گفت آهااااااگفتم مقداری پنیر و ... (دنبال کلمه کره گشتم پیدا نکردم و داشتم همچنان فکر می کردم که گفتم ولش کن می گم شیر) و همزمان با خودش من گفتم شیر و اون گفت چای و خلاصه این قسمت به خیر گذشت و گفت روز پنج شنبه دیگه چه کارهای دیگه ای می کنی من گفتم استراحت می کنم، کارهای خونه رو انجام می دم و ...
    این جا یه توضیحی بدم که در قسمت قبل که از همسرم راجع به کارش می پرسید گفت جمعه ها که تعطیل هستی چه کار می کنی و همسرم گفت به سینما می رم یا مسابقات فوتبال رو در تلویزیون نگاه می کنم.
    من که داشتم از روز پنج شنبه تعریف می کردم، تا گفتم کارهای خونه رو انجام می دم گفت موسیو تلویزیون نگاه می کنه شما کار خونه انجام می دی!؟ و من گفتم نه ایشون در کارهای خونه به من کمک می کنه و اون گفت بهش نمی خوره که از این کارها بکنه، il est gentil? منم گفتم بله مهربونه، آرومه، باگذشته و ... باز توی صحبتم پرید گفت خیلی خوب نمی خواد از اون تعریف کنی گفتم از پنج شنبه ات تعریف کن و باز من این شکلی شدم!
    خلاصه یکی دو تا جمله دیگه هم راجع به پنج شنبه گفتم و بعد یه نگاهی به فرم ها انداخت و گفت این جا شما گفتی زبان انگلیسی ات خیلی بهتر از زبان فرانسه است (من سطح انگلیسی ام رو 9 از 12 اعلام کرده بودم) البته دقیقا یادم نیست که به انگلیسی این سوال رو از من پرسید یا فرانسه اما من در جوابش به انگلیسی گفتم تقریبا.
    بعد از این، دیگه صحبت هاش با من (به عنوان همراه) تموم شد و به سراغ همسرم رفت. با این که من مدرکم رو در 5 سال اخیر نگرفته بودم، از من نه گواهی کار خواست، نه بیمه، نه سرچ کاری و نه چیز دیگه. البته گواهی کارم رو پارسال فرستاده بودم اما بیمه نفرستاده بودم. باز هم این احتمال وجود داره که چون این مدارک رو روی میز دید همین براش کافی بود.

    (بررسی زبان انگلیسی)
    سپس از همسرم پرسید آیا مدرک برای زبان انگلیسی داری که ایشون گفت خیر و شروع کرد به انگلیسی صحبت کردن. سوال اول راجع به کارش بود که الان یادم نمی آد چه سوالی بود. بعد گفت از خانواده ات بگو. ایشون هم گفت چند خواهر و برادر داره و هر کدوم چه کار می کنند.

    (بررسی سازگاری)
    بعد از اتمام این بخش گفت از کبک چی می دونی؟ همسرم سرچ خانه و نقشه ایستگاه های مترو رو نشون داد و توضیح داد که ما تصمیم داریم در نزدیکی مترو شربروک خانه اجاره کنیم به علت این که از این جا دسترسی به مناطق مختلف شهر آسون میشه. سیمون هم با اشاره به نقشه گفت در این محدوده خانه ها گرون است و شما باید در laval (آخرین ایستگاه مترو) خانه اجاره کنید. چون هم در اون محدوده خانه ارزون است و هم این که شما دسترسی به مترو دارید.
    بعد همسرم سرچ های کاری رو نشون داد و گفت به علت این که محل سکونتمون ایران است هیچ کس با ما مکاتبه نمی کنه. در این جا من یکی از سرچ های کاری ام رو نشون دادم که شرکت با من کاتبه کرده بود و تاکید کرده بود رزومه جدید بفرستم و شماره خانه ام در مونترال رو بدم و بعد از این که من گفته بودم ایران هستم دیگه مکاتبه ادامه پیدا نکرده بود.
    سیمون هم گفت این طبیعیه. چون این شرکت ها یه پست خالی دارند که می خوان هفته بعد این جای خالی رو پر کنند و نمی تونند منتظر شما بمونند.

    بعد از همسرم پرسید بعد از این که به کبک رسیدید چه کار می کنید و همسرم توضیح داد.


    (اعلام نتیجه)

    یه چند دقیقه ای سکوت برقرار شد و سیمون در حال تایپ کردن چیزهایی در داخل کامپیوترش بود و ما هم منتظر اعلام جمله vous êtes accepté و یا صدای پرینتر.
    نه صدای پرینتری اومد و نه جمله معروف گفته شد!
    سیمون رو به ما کرد و گفت خوب ... من باید هم اکنون ... به صورت رسمی ... به شما اعلام کنم که ... شما پذیرفته شدید J
    من هم یک نفس عمیق کشیدم و با گفتن عبارت WooooooW و سپس تشکر خوشحالی خودم رو اعلام کردم.
    همسرم هم تشکر کرد و دست من رو بوسید.
    سیمون هم بالاخره کلید پرینت رو زد و برگه ها پرینت شد و اون ها رو امضا کرد و برای ما توضیح داد که چه کار باید بکنیم و باقی ماجرا. در ضمن گفت کار شما حدود 2 سال دیگه طول می کشه.

    مصاحبه ما دقیقا یک ساعت طول کشید. بچه هایی که همزمان با ما مصاحبه رفته بودند 12 امتیازی بودند و حداکثر نیم ساعته کارشون تموم شده بود. وقتی با آسانسور اومدیم پایین و وارد لابی هتل شدیم دیدیم همه بچه ها دارند به ما نگاه می کنند و به محض این که لبخند ما رو دیدند همه شروع کردند به دست زدن و تبریک گفتن.
    خواهر همسرم در لابی هتل منتظر ما بود و طولانی شدن مصاحبه ما باعث استرس ایشون و نگرانی بقیه شده بود.
    همین جا از همراهی همه بچه هایی که اون جا بودند تشکر می کنم و امیدوارم در ادامه مسیر هم موفق باشند.
    شروع پروسه: اکتبر 2010 - CSQ: نوامبر 2012 - فایل نامبر فدرال: 12 فوریه 2013 - مدیکال: 18 فوریه 2014 - پاس ریکوئست اول می 2014 - پاس ریکوئست دوم 28 نوامبر 2014
    (رشته 6 امتیازی) -- ویزانما

  9. #39
    Senior Member anthelion آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2011
    ارسال‌ها
    575

    پیش فرض پاسخ : اصول مصاحبه برای متقاضیان مهاجرت به کانادا (کبک)

    اما چند توضیح مهم برای کسانی که منتظر مصاحبه هستند.
    حتما شرح مصاحبه های فراوانی خوندید و من هم بنابر گفته معروف "دیگران کاشتند و ما خوردیم، ما بکاریم و دیگران بخورند" احساس دینی می کردم که با نوشتن شرح مصاحبه به دیگران یاری برسونم.
    در این مدت شرح مصاحبه های زیادی خوندم. بعضی خیلی راحت و آسون، بعضی خیلی پرمخاطره و پردردسر. در مصاحبه های این دوره اخیر تقریبا همه کسانی که قبول شدند مصاحبه رو خیلی سهل و ناچیز عنوان کردند و بودند کسانی که رد شدند و یا مشروط شدند و خیلی از روند مصاحبه رضایت نداشتند.
    من خودم سعی کردم شرح مصاحبه مون رو کاملا حقیقی و به دور از اغراق بنویسم. به غیر از این که من جمله ها رو به فارسی فصیح نوشتم اما اون جا به فرانسه صحبت کردیم و مطمئنا جمله های فرانسه ما این چنین شیوا و کامل و بی اشکال نبوده.

    اما بعد از مصاحبه یاد داستان اون فیلی افتادم که در اتاق تاریکی بود و هر کس داخل اتاق رفت و برگشت توصیف خودش رو از اون فیل ارائه داد. برای یکی این فیل یه تخت روان بود، برای دیگری بادبزن و برای اون یکی چهار ستون استوار و بلند. همه این ها توصیف فیل بود و اما فیل نبود.
    شرح مصاحبه هم در حقیقت چنین چیزی است.

    شاید بشه گفت مصاحبه ما کامل ترین مصاحبه ممکن بود. ما به علت این که 6 امتیازی بودیم و فرزند یا امتیاز کمکی خاصی نداشتیم به امتیاز تمام قسمت ها نیاز داشتیم.
    بررسی امتیاز مدارک و سابقه کار و غیره که تنها با ارائه مدرک اثبات می شه زمان زیادی نمی بره کافیه شما با اسامی مدارک آشنایی داشته باشید و به هنگام درخواست، مدرک رو ارائه بدید. آفیسر هم با ارزیابی مدرک، امتیاز رو می ده و به سراغ قسمت بعدی میره. نهایت ممکنه چند سوالی راجع به شرکت و کار شما بپرسه.
    اکثر کسانی که از مصاحبه به راحتی یاد می کنند کسانی هستند که مصاحبه اون ها فقط به چک مدارک سپری میشه.

    اما کسانی که به امتیاز زبان و سازگاری نیاز دارند باید انرژی بیش تری بگذارند. در صورتی که مدرک زبان ارائه بشه کار آسون تر میشه اما کسانی که به امتیاز سازگاری نیاز دارند باید حتما توجه کنند که زبان فرانسه در کسب امتیاز سازگاری نقش مهمی داره، چرا که در یک جامعه فرانسوی زبان هر گونه ارتباطی با جامعه، پیدا کردن کار، پیدا کردن خانه، مستقر شدن در جامعه و خلاصه سازگاری با جامعه احتیاج به زبان فرانسه داره.

    ما به امتیاز زبان فرانسه، زبان انگلیسی و سازگاری نیاز داشتیم و همون طور که در بالا شرح دادم، آفیسر برای هر قسمت به اندازه کافی وقت گذاشت و سوال پرسید.
    در شرح مصاحبه ها گاه دوستان تعریف می کنند مصاحبه من همه به زبان انگلیسی بود و مشکلی پیش نیومد یا میگن اصلا سرچ های کاری من رو نگاه نکرد یا این که اصلا از من بیمه نخواست (همون طور که من هم گفتم که مدارک کاری من رو اصلا نگاه نکرد)
    اما توجه کنید که این دوستان عزیز ریز پرونده شون رو برای شما توضیح ندادند و شما نمی دونید که شاید مثلا اون دوست عزیز اصلا نیازی به امتیاز زبان فرانسه و سازگاری نداشته بنابراین شاید تمام مصاحبه به انگلیسی برگزار شده و هیچ مشکلی هم پیش نیومده.
    پس نکته اول این که پرونده هر کس خاص خودش است و نباید هیچ پرونده ای با پرونده دیگه ای مقایسه بشه. نقاط ضعـف و قوت پرونده تون رو بشناسید و سعی کنید روی نقاط قوت مانور بدید و برای نقاط ضعـف توضیح کامل داشته باشید تا بتونید هر سوالی رو پاسخ بدید.

    مساله بعدی مساله سلایق آفیسرها است. درسته که آفیسرها در یک چارچوب کار می کنند اما بالاخره دارای سلایق و سخت گیری های مربوط به خودشون هستند و مثل هر انسان دیگه ای ممکنه یک روز خوش اخلاق باشند و روز دیگه بی حوصله. پس انقدر پرونده تون رو محکم و پربار کنید که چنین مسائلی برای پرونده تون مشکل ایجاد نکنه. شاید شما خوش شانس باشید و به خوش اخلاقی آفیسر بخورید و برخی مشکلات پرونده تون رو به قول معروف زیرسبیلی رد کنه ولی آیا می تونید سرنوشت پرونده تون رو به شانس و اقبال واگذار کنید؟
    مثلا ممکنه آفیسری روی زبان مادریش تعصب داشته باشه و حتی یک کلمه زبان انگلیسی رو تحمل نکنه اما آفیسر دیگه ای براش همین قدر مهم باشه که شخص به هر زبانی (حتی زبان اشاره) بتونه گلیم خودش رو از آب بیرون بکشه. در صورتی که شما به هر دو زبان تسلط نسبی داشته باشید (در حد ادعاتون باشید) چه آفیسر بداخلاق باشه چه خوش اخلاق، روی فرانسه تعصب داشته باشه یا نداشته باشه، شما می تونید مطابق با سلیقه اون پیش برید و هر طور که اون خواست صحبت کنید تا به مشکل نخورید.
    پس نکته دوم اینه که از مهارت های اجتماعی خودتون استفاده کنید و با توجه به عکس العمل های آفیسر تصمیم بگیرید که چه کار باید انجام بدید و قدم بعدی رو چطور بردارید. (همسر من تمام سعی خودش رو برای این قسمت انجام داد و یکی از نکات مثبت مصاحبه ما همین بود)

    چند هفته پیش من شنیدم که زوج پرستاری که با خانم کلمانس مصاحبه داشتند در همون ده دقیقه اول مصاحبه به علت ضعـف در زبان فرانسه رد شدند. یک مساله ممکنه این باشه که این آفیسر روی زبان فرانسه حساسیت داره و اون روز ممکنه سرحال نبوده و عصبانی شده.
    اما یک نکته مهم تر ممکنه این باشه که چون رشته پرستاری رشته ای است که مستقیما با جان انسان ها در ارتباط است و اگه شخصی به علت ضعـف زبان نتونه به درستی به بیمار رسیدگی کنه امکان داره بیمار جانش رو از دست بده یا بیماری اش حادتر بشه، پس از دید این آفیسر، در این پرونده زبان فرانسه نقش حیاتی داره. حال ممکنه این پرونده حتی بدون زبان فرانسه هم نمره قبولی بگیره اما این جا آفیسر به همون علتی که در بالا توضیح دادم تصمیم می گیره پرونده رو رد کنه تا این شخص زبان فرانسه اش رو تقویت کنه.
    بنابراین نکته سوم این که با حساسیت های رشته و پرونده تون آشنایی داشته باشید و متناسب با اون پرونده تون رو تکمیل کنید.

    خلاصه کلام این که مصاحبه یک دیدار رسمی و اداری است برای بررسی مدارک و مهارت های شما.
    نه بیش تر و نه کمتر.
    نه آنچنان مصاحبه رو برای خودتون بزرگ و وحشتناک کنید که دچار استرس بشید و نه آنچنان سهل بگیرید که از تقویت مهارت هاتون غافل بمونید.

    مصاحبه کننده نه یه غول بی شاخ و دمه که برای عذاب دادن و رد کردن شما اومده باشه و نه پسرعمو یا دخترخاله شما است که بخواد بدون کسب امتیاز لازم به شما ارفاق کنه و مجوز عبور به شما بده.
    در روند بررسی مدارک و قابلیت های شما گاه ممکنه به شما سخت بگیره و شما رو به چالش بندازه تا حقایق رو پیدا کنه یا توانایی شما رو بسنجه. گاه ممکنه با شما همراهی کنه و به شما کمک کنه تا موضوع رو بهتر درک کنید و بتونید پاسخ درست تری ارائه کنید.
    در مصاحبه ما مواردی بود که آفیسر یک جمله رو چندین بار تکرار می کرد تا موضوع رو برای ما روشن کنه. گاهی هم ممکن بود رک و صریح بگه برای این قسمت هیچ راهی وجود نداره و شما امتیاز این قسمت رو کسب نمی کنید.

    برای کسی که از امتیاز خوبی برخورداره مصاحبه خیلی راحت تر از اون چیزیه که بشه تصور کرد. کسی که مدرکش امتیاز بالایی داره، سابقه کار خوبی داره، چند بچه داره و امثال این که امتیازهایی است که احتیاج به تلاش خاصی برای اثبات آن وجود نداره، مصاحبه یک دیدار اداری برای چک کردن چند مدرک است و بس.
    اما کسی که برای کسب امتیازهایی نظیر زبان و سازگاری باید خودش رو اثبات کنه، مصاحبه مفصل تری خواهد داشت و باید آمادگی هر گونه سوال و توضیحی رو داشته باشه.

    و در مورد رشته های حساس نظیر پرستاری، یا کسانی که بنابه دلایلی ممکنه پرونده شون مورد شک و شبهه (مثل جعل و غیره) قرار بگیره نیز این افراد باید زبانشون رو به خوبی تقویت کنند تا بتونند به خوبی پاسخگو باشند. چون برای شرح مشکلات و مسائل یک پرونده نه امتیاز بالا می تونه کمکی کنه و نه مدرک تنها. بلکه در چنین مواردی تنها مهارت زبانی است که به کمک می آید تا بتوان موضوع رو کاملا تشریح کرد و توضیح داد.

    از این که شرح مصاحبه ما انقدر طولانی شد عذرخواهی می کنم. خواستم همه چیز رو با جزییات توضیح داده باشم تا شاید راهگشای دیگران باشه

    موفق و پیروز باشید.
    ویرایش توسط anthelion : December 4th, 2012 در ساعت 05:16 PM
    شروع پروسه: اکتبر 2010 - CSQ: نوامبر 2012 - فایل نامبر فدرال: 12 فوریه 2013 - مدیکال: 18 فوریه 2014 - پاس ریکوئست اول می 2014 - پاس ریکوئست دوم 28 نوامبر 2014
    (رشته 6 امتیازی) -- ویزانما

  10. #40
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    رشته و دانشگاه
    فوق مکانیک شریف
    ارسال‌ها
    56

    پیش فرض پاسخ : اصول مصاحبه برای متقاضیان مهاجرت به کانادا (کبک)

    سلام دوستان
    امروز ما هم مصاحبه داشتیم و خوشبختانه قبول شدیم. کلمان مخشان بسیار جدی بود بیشتر از اونکه فکرش رو میکردم. راستی این روزها منطقه تقسیم رو دارند برای فاضلابه آبه نمیدونم چیه می کنند و پر از چاله چوله شده. ما بخاطر همین تو تاکسی مدتی گیر کردیم و تنها 10 دقیقه قبل از زمان شروع مصاحبه به هتل هیلتون رسیدیم. زمانی که ما رسیدیم دو نفر مصاحبشون تموم شده بود یکی قبول و دیگری مشروط به تایید مدرک....
    اونجا با یک زوج لبنانی آشنا شدیم که خیلی خونسرد و راحت بودند. راجع به کبک و سیایت و نخست وزیر و .... هیچ چیز نمی دونستند و وقتی بهشون گفتم ممکنه از اینها سوال کنند، تازه دنبال جواب پیدا کردن افتادند. در مجموع آدمهای خوبی بودند. داشتم اسم نخست وزیر جدید کبک رو به لبنانیه می کفتم که کلمان اومد و اسمم رو صدا کرد. تو همون طبقه همکف یک اتاق داشت. امروز بنظرم کلمان اصلا سرحال نبود چون نگذاشت من راجع به تغییرات وضعیتم در طول دو سال گذشته از ارسال مدارک حرفی بزنم و گفت بهتره خودش مصاحبه رو اداره کنه!!!!
    بعد از معرفی اولیه یه ایراد اساسی به بیمم گرفت چون من نامه ای از بیمه نداشتم و فقط نامه محل کار که شماره بیمه رو بهش اشاره شده بود ترجمه کرده بودم ولی قبول نکرد و گفت ما در نامه دعوت به مصاحبتون هم گفته بودیم این مدرک رو می خواهیم. البته من نامه دعوت به مصاحبه هم همراهم نبود و ازم خواست اونو بهش نشون بدم که هر چی گشتم پیداش نکردم. ریز نمرات مدرک همسرم رو هم خواست که باز ما اونو همراه نداشتیم. خلاصه نقطه فوت ما تو این مصاحبه زبان بود که اونهم چند بار بهم گفت دیگه بسه من سوال پرسیدم جواب بده.... یکبارم گفت تو بخاطز کاری که داری با سایرین مصاحبه می کنی ولی حالا اینجا منم که باید باهات مصاحبه کنم پس فقط هر چی میگم رو جواب بده....
    خلاصه خیلی گیر داد و در آخر کار هم گفت آقا شما ایتجوری نمی تونی تو مصاحبه کار تو کبک قبول بشی و باید بیشتر تمرین کنی خوب گوش بدی. راستی یه سوال هم کرد راجع به اسم چند تا شرکت که فکر می کنم بتونم اونجا کارمند بشم و وقتی من خواستم لیست شرکتها رو بهش نشون بدم گفت اصلا کاغذها رو بزار کنار. اسم شرکتها رو از حفظ باید بگی. منم اسم دوتاشون رو که تو ذهنم بود گفتم. راستش من شب قبلش تو هتل نقشه جی پی اسی کبک رو تو موبایلم ریخته بودم و محل 7-8 تا شرکت مرتبط رو تو اون علامت زده بودم و خواستم نشونش بدم بهم گفت موبایل و کاغذ رو بذار کنار هر چی داری از ذهنت بگو...
    آخرش بعد از جدود پنچاه دقیقه به ما گفت vous etes accepte و تنها باری که خنده شو دیدیم همین بار بود. ضمنا گفت ربان شما هم خیلی خوبه بهتر از امتیازی که خودتون دادین B2... ولی نمودنم چرا در برگه CُSQ مارو NF یعنی نان فرانکوفون زد در حالی که از زبان من و همسرم خیلی تعریف کرد. می خواستم بدونم تاثیر این NF تو پرونده ما چیه؟ آیا در پیدا کردن کار تو کبک تاثیر منفی داره؟
    نکته آخر: در برخورد با کلمان باید کنترل خودتون رو حفظ کنین و همیشه لبخند بزنین. راستی این آفیسرهای پیر اصلا برای تکنولوژی و ارائه اون در مصاحبه ارزشی قائل نیستند!!
    ارسال مدارك كبك: Sep. 10 / دريافت فايل نامبر:Nov. 10 / مصاحبه: 05 دسامبر 12 / تحويل مدارك فدرال: 23 ژانويه 13 /مدیکال: آپریل 2014 / پاس رک 27 می 2015

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •