سلام به همگی.
من دوشنبه 20 می با خانم آرین مصاحبه داشتم و قبول شدم.
مشخصات پرونده من در امضا هست. اونروز تا ساعت 2 تقریبا همگی قبول بودند، فقط یک آقای 6 امتیازی سابقه کارشون با بیمه کم بود و مدرک زبان هم نداشتند، ازشون خواسته بودند تا 1 سال آینده مدرک زبان بفرستند. یک آقای دیگه هم اصل بیمشون همراهشون نبود ازشون خواسته بودند که بفرسته تا سی اس کیو صادر بشه.
مصاحبه من کاملا روتین، ساده و با آرامش و طبق روال همه مصاحبه ها پیش رفت. من همه سوال ها رو قبلا کار کرده بودم و برای همشون آمادگی داشتم
و ضمنا مدارکم همه کامل بود.
اول پاسپورت و بعد سوابق کاری و بیمه (5 سال) رو ازم خواستن. من تحویلشون دادم و دفترچه بیمه رو هم جز مدارکم بهشون دادم به همراه پرینت سوابق از سایت. گفت در مورد سوابقم در یکی از شرکت ها که عنوان شغلی من متفاوت بود با رشته و سوابق قبلی توضیح بدم که کامل براشون شرح دادم. بعد پرسید الان کارمی کنی که گفتم بله 2 جا. بعد پرسید چرا الان بیمه نیستی ؟ من جواب دادم تازه شغلمو تغییر دادم و فعلا در کار تمام وقتم کارآموز و آزمایشی هستم و بعد از چند ماه بیمه می شم. و کار دومم که تدریس هست، پارت تایم هستم (1 روز در هفته) که قبول کرد.
اصل و ترجمه مدارک تحصیل (دیپلم و لیسانس) و ریز نمرات رو ازم خواستن. دونه دونه همه رو چک کردن. ترجمه آخرین مدرک رو ازم گرفتن. پرسید نمی خوای چیزی رو به پروندت اضافه کنی؟ آپدیت مدرک فوق لیسانس رو گرفتند و امتیازشو منظور کردند (چون ترجمشو ازم گرفت و نگه داشت). (اگر گواهی ممتازی، تقدیر نامه معتبر و یا جایزه دارید حتما اصل و ترجمشو همراه با مدرک تحصیلی نشون بدید، من برده بودم و خیلی خوششون اومد).
مدرک زبان نداشتم و دلیلشو پرسید گفتم زمانی که من اقدام کردم اجباری نبود. ازم پرسید فرانسه رو کجا یاد گرفتم که اسم موسسه رو گفتم و دوباره پرسید مدرکی که نشون بده کلاس شرکت داشتی داری؟ گفتم بله و نشون دادم و اونو ازم گرفت و در پرونده گذاشت.
بعد ازم مدرک آیلتس رو خواست که نداشتم و 2 تا سوال انگلیسی پرسید (اول اینکه درباره کبک چی می دونم و دوم درباره شهرم توضیح بدم) و اصرار داشت که حتما انگلیسی جواب بدم و حین جواب دادن که نا خودآگاه فرانسه صحبت می کردم سریع تذکر می دادن که فقط انگلیسی. ازم پرسید برات سخته؟ گفتم زیاد نه چون من محل کار و دانشگاه زیاد انگلیسی صحبت می کنم و می نویسم و کپی مقاله هامو به انگلیسی نشونشون دادم و خوشش اومد. ازم پرسید در مورد شهر خودت به انگلیسی صحبت کن که من در بین صحبتام به دانشگاهم اشاره کردم و اینکه خیلی سطح بالایی داره و ازم خواست درباره رنک دانشگاهم نسبت به دانشگاه های دیگه صحبت کنم که چون بحث آکادمی تر شد راحت تر تونستم صحبت کنم و صحبتام خیلی بهتر و روون تر پیش رفت (زرنگی کردم و بحث رو خودم هدایت کردم به سمتی که قوی تر بودم).
بعد ازم رزومه کبکی خواست . من همراهم نبود J . به روی خودم نیاوردم و گفتم قبلا فرستادم (البته انگلیسی). بعد برای اطمینان ازم پرسید فرق رزومه کبکی و ایرانی رو میدونی؟ که توضیح دادم (عکسدار نبودن و کوتاه تر بودن).
مصاحبه به اینجا که رسید 20 دقیقه گذشته بود و من خیلی راضی بودم و حس می کردم که باید قبول شده باشم J و همش به خودم می گفتم چرا تبریک نمی گه به من J . از اینجا به بعد خودم دیگه راحت تر بودم و حس خوبی نسبت به مصاحبه داشتم.
از من پرسید الان موضوع روز ایران چیه؟ که در موردش صحبت کردم.
در مورد خود کبک، بازار کار کبک و اینکه چه قدر سرچ کردم و چی می دونم صحبت کردم (سوال تکراری به فرانسه). پرسید که دوست داری در محله های ایرانی زندگی کنی یا فرانسوی زبان، که جواب دادم فرانسوی زبان برای اینکه سریع تر آداپته بشم و زبانم هم تقویت بشه. ازم پرسید چه محله ای تو کبک برای سکونت بهتره و چرا؟ که من گفتم مون قویال، گقدن و کوت د نژ و اسم چند تا محله فرانسوی نشین دیگه و سرچ های خونه رو هم نشونش دادم که از نظر امنیت اینجا بهتره و سرسبز تره که به من گفت گقدن بهتره از بقیه هست.
گفت کتابapprendre le quebec رو داری؟ و من پرینتشو نشون دادم و اینجا دیگه مطمین شدم که قبولم J
به من گفت دارم امتیازاتتو حساب می کنم و بعد گفت vous etes selectionee و filicitation منم خیلی با آرامش تشکر کردم و خیلی دوستانه خداحافظی کردیم که خنده کنان به من یادآوری کرد کیفتو جا گذاشتی J و بعد هم منو تا پله ها بدرقه کرد.
من روز قبل مصاحبه خانم sohastar رو با آقای ریموند خونده بودم و خیلی شرح مصاحبه ایشون و نکته هاشون به من کمک کرد. همینطور پست شماره 6178 آقای هرمن در این مورد که نباید در مورد آفیسر ها پیش داوری کرد واقعا نکته درستی بود. من قبل از مصاحبه با توصیفاتی که شنیده و خونده بودم دوست داشتم مصاحبه من با آقای ریموند باشه و وقتی همه رفتن و خانم آرین دنبال من اومد خیلی حالم گرفته شد چون فکر می کردم ایشون خیلی سختگیر باشه و شدیدا استرس گرفتم. اما همشون واقعا کارشون رو به نحو عالی انجام دادن و همه بچه های دیگه هم از آفیسر و مصاحبشون به اندازه من راضی بودن.
نکته ای که می تونم به صحبت های بقیه دوستان اضافه کنم اینکه:
- حتما همه مدارکتون رو قبل از سفر کامل چک کنید (اصل و ترجمه) و هر چه قدر مدرک معتبر می تونید همراه خودتون ببرید حتی مدارک دوره های تخصصی که ایران گذروندید (کلاس زبان، مایکروسافت دوره های مرتبط با شغل و ....)
- حتما یک پرینت از سایت تامین اجتماعی بگیرید و ببرید. (من همراه داشتم و دیگه چک نکرد و ازم پرسید اینو از سایت گرفتی؟ که جواب دادم بله)
- موقع چک کردن مدارک مهم مثل کار و تحصیل (اول مصاحبه) آفیسر ها معمولا شما رو (محسوس یا نا محسوس) زیر نظر دارند. حتما در وضعیت با لبخند و آرامش و مطمین باشید و اگر از شما سوال پرسید که می تونه ترجمه اونها رو نگه داره، با اطمینان جواب بدید بله!
- اگه دارالترجمه یه کپی از مدارک ضمیمه ترجمه ها نکرده خودتون حتما این کار رو انجام بدید.
- حتما 4-5 روز قبل از مصاحبه، مصاحبه رو برای خودتون شبیه سازی و تمرین کنید ولی آمادگی هر پرسشی رو هم داشته باشید به خصوص در مورد مسایل روز ایران و کبک ! (البته خیلی درباره ایران بد نگید و خودتون رو یه آدم ناراضی و غرغرو معرفی نکنید)
- نشون بدید که شما الان هم در ایران یه فرد موفق هستید و مدارک برای صحت این ادعا رو حتما تا می تونید همراه ببرید.
- اطلاعات عمومی درباره کبک مثل تعطیلات مهم، شعار و سرود ملی ، نخست وزیر و ... هر چیزی که ممکنه آفیسر رو تحت تاثیر قرار بده تقویت کنید. مثلا من داشتم درباره روز ملی کبک (24 ژوین) و فستیوال فیلم کبک صحبت می کردم که بلافاصله از من پرسید می دونی امروز در کبک چه روزیه (20 می)؟ من بلد نبودم و بهم گفت، من هم تشکر کردم که به اطلاعات عمومی من درباره کبک بیشتر اضافه کردید. (کلا سعی کنید خودتون رو خیلی به دونستن بیشتر درباره کبک علاقه مند نشون بدید)
- اگه مدارک کار و تحصیل شما مشکلی نداره و بیمه هم دارید خیالتون راحت باشه که قبولید. فقط روی سطح فرانسه ای که ادعا کردید مسلط باشید. همه آفیسر ها کارشون رو عالی بلدند و کاملا مسلط هستند و حتی روانشناسی خیلی خوبی دارند. می دونند با هر فرد چطور برخورد داشته باشند. و مطمین باشید اونها واقعا دوست دارن ما رو قبول کنن.
- علی رغم همه استرس و بی قراری که من قبل از مصاحبه داشتم، اما هم خودم و هم همه دوستان دیگه که اونجا بودیم باورمون این بود که یکی از بهترین امتحانات مراحل زندگیمون بود. مطمین باشید برای هر کس که در شرایط ایران تونسته باشه سد کنکور رو بشکنه و کار و زندگی تشکیل بده این یکی از شیرین ترین تجربه های زندگی می تونه باشه. آرامش و اطمینان به نفس رو فراموش نکنید و موفق باشید.
از همه دوستان تشکر می کنم
علاقه مندی ها (Bookmarks)