صفحه 5 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 50 , از مجموع 62

موضوع: درج تجربیات تلخ از اپلای کردن برای آلمان

  1. #41
    ApplyAbroad Superstar
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    ارسال‌ها
    3,847

    پیش فرض پاسخ : درج تجربیات تلخ از اپلای کردن برای آلمان

    خب بالاخره فرصتی شد تا بیام و اینجا هم اون تجربیاتی رو که به دست آوردم بگم.
    بعد از تقریبا شیش سال زندگی کردن تو چند شهر مختلف آلمان، دانشجویی کردن، داشتن کارآموزی، داشتن قرارداد کاری با دانشگاه، داشتن بورس جدا از دانشگاه و داشتن کار تو یه شرکت، فکر می کنم اون قدری تجربه دارم که بیام چند خط بنویسم. البته میدونم که اینجا محل گفتن تجربیات تلخ هست، اما خب من شیریناشو هم همینجا میگم دیگه! چون تاپیک جداگانه نداره.

    اول از همه اینکه همه چی باهمه و من قصد نتیجه گیری اینکه آلمان بده یا خوبه یا خوب نمایی یا بدنمایی آلمان رو ندارم. اگر می بینین خوبی هایی که میگم بیشتر از بدی هاشه یا برعکس، این صرفا تجربه ی بنده است و به این معنیه که تو زندگی من و تجارب من این طور بوده و قابل تعمیم به همه نیست.

    چیزی که من از آلمان دیده ام، شما خارجی بودن رو همیشه حس می کنین و خب دروغ هم نیست، خارجی هستین. هم از نظر فرهنگی و هم از نظر قوانین (تا وقتی شما پاسپورت نگیرین خارجی هستین دیگه).
    من -خدا رو شکر- خیلی تجربه ی تلخ نداشتم، اما خب یه مثالش یه بار بود که یه آقایی کنار خیابون یه سری تراکت میداد به مردم. خودش به ما هم تعارف کرد. ما هم گرفتیم. یه کمی سلام و احوال پرسی کرد و گفت کجایی هستین؟ گفتیم ایرانی. یه چشمکی زد گفت حالا بمب اتم دارین یا نه؟!
    شاید بگم این واضح ترین چیزی بود که من به عنوان تجربه ی تلخ داشتم.
    البته یه تجربه ی دیگه هم داشتم که کمی هم به آلمان می تونست ربط داشته باشه. اما مستقیم ربط نداشت. من یه کاری توی یه شرکت پیدا کردم، پیش قرارداد رو بستم. خواستم برای ویزای اون کشور اقدام کنم. چند روز بعدش بهم زنگ زدن که شرمنده "چون شرکت آمریکاییه" ما نمی تونیم شما رو استخدام کنین! این دقیقا جمله ای بود که طرف به من گفت. و هرگز هم این جمله رو ایمیل نکردن. فقط پای تلفن گفتن! گفتم خب با شعبه ی آلمانتون قرارداد ببندم. گفتن بازم نمیشه متاسفانه. به عبارتی چون من ایرانی بودم نمیشد. اینم بگم که پروژه اصلا حساس نبود و یه پروژه ی کامپیوتری بود که نیازمند یه فارسی زبانی بودن که تو ایران بزرگ شده باشه و حالا سایر مهارت هایی که من همه شو به حد کامل داشتم طوری که تو انتهای هر دو تا مصاحبه ای که داشتم می دونستم که قبول شدم (مصاحبه ی اول که طرف خودش آخر تلفنش گفت از طرف من اکیه) و نفر دومی هم که با من مصاحبه کرد گفت هر وقت اقامت دائم آلمان یا پاسپورتتو گرفتی، اگه بازم دوست داشتی با ما کار کنی، حتما با من تماس بگیر. این کاری که من می خواستم تو یه کشور دیگه تو اروپا بود و من بعدها دو بار دیگه آگهیشو حتی توی میلینگ لیست ها دیدم که با وجود گذشت شیش ماه، اونا هنوز نتونسته بودن کسی رو که تمام شرایط رو داشت پیدا کنن! اما خب حاضر به استخدام من هم نبودن به خاطر ملیتم. ولی خب من اینو خیلی به حساب آلمانی ها نمیذارم، مربوط به قوانین خود شرکت بود (بماند که درست برای همین پوزیشن یه پی دی اف بلندبالا گذاشته بودن در توضیح قوانین که ما فارغ از ملیت و جنسیت و نژاد و ال و بل استخدام می کنیم و رفرنس ها داده بودن طبق ماده ی فلان قانون فلان!!) وگرنه خب اونا هم خودشون خیلی دلشون می خواست من قراردادمو با شعبه ی آلمان ببندم، اما خب نمیشد.

    در مورد خونه پیدا کردن هم که خود دویچه وله هم خبر گذاشته بود که خارجی ها خونه پیدا کردن براشون خیلی سخت تر از آلمانی هاست. این درسته. ولی خب از طرفی هم من همه ی حق رو به خودمون نمی دم. این رو باید بپذیریم که خیلی از صاحبخونه ها آدمای مسنی هستن و آدمای مسن ریسک پذیریشون کمتره و سخت تر به خارجی هایی که نمیشناسن خونه میدن. وگرنه آلمانی هایی که جوون باشن و خونه داشته باشن، کمتر پیش میاد که خونه شونو به خاطر خارجی بودن بخوان به شما ندن. من خودم یه بار صاحبخونه ام تقریبا میانسال بود، الانم صاحبخونه ام جوونه، شاید از خودمم سنش کمتر باشه، نمی دونم!

    در مورد کار پیدا کردن، خب یه حالت خیلی بدش همون تجربه ی خودم بود. ولی خب همیشه هم اون طور نیست. مثلا الان من تو شرکتی کار می کنم که قرار بود قرارداد شیش ماهه ببندم، ولی رئیسم گفت ما می خوایم دائمی ببندیم و نه تنها قرارداد دائمی بست، بلکه موقع امضای قرارداد گفت من اون قسمت شیش ماه آزمایشی رو هم حذف کردم (!!) (که یعنی من نتونتم با اطلاع دو هفته ای کنسل کنم احیانا!). البته من تو این شرکت قبلش کارآموزی انجام داده بودن. منظورم اینه که اگه کارتون خوب باشه و شرکت راضی باشه ازتون، چرا که نه؟ از خداشون هم هست براشون کار کنین.

    اما اما اما همین شرکت ما، الان یه پوزیشن داره که بازه. ولی من با رئیسم صحبت می کردم، گفت با چند نفر مصاحبه کردیم، ولی فلانی قراره یکی رو معرفی کنه. ترجیح میدیم یه آشنا رو بگیریم. بذار ببینیم اون چطوره. یعنی این قانون کلیشونه که یه آدم توصیه شده رو ترجیح میدن. و خب طبیعیه که آلمانی ها دوست آلمانی بیشتر دارن و اونا هم احتمالا تعداد بیشتری آلمانی می شناسن تا خارجی. اینه که موقع معرفی کردن، خود به خود آلمانی ها هستن که معرفی میشن. پس اگه می خواین معرفی بشین، سعی کنین با آلمانی های بیشتری رابطه داشته باشین. اگر هم می خواین مثل من بدون معرفی شدن استخدام بشین، خب خودتون unsolicited همه جا بفرستین. منتظر نشین پوزیشن بزنن. اینو هم بدونین که وقتی پوزیشنی از یه شرکت بزرگ توی یه سایت اصلی (مثل ایندید) اعلام میشه، خب طبیعیه که صدها نفر براش اپلای می کنن و شما هر کار هم بکنین اولویتتون خیلی پایینه. نه صرفا به این دلیل که شما خارجی هستین. بلکه به دلایل مختلف. مثلا خب وقتی میگن فلانی فارغ التحصیل دانشگاه مونیخه یا دانشگاه کارلسروهه، خب کارفرما خیلی خوب میشناسه این دانشگاها رو و میدونه طرف سوادش در چه حده. اما وقتی شما تو رزومه تون می نویسین از فلان دانشگاه، خب کارفرما که اطلاعاتی نداره. پس ترجیح میده کسی رو برداره که به سوادش مطمئن تره. ممکنه بگین خب این طوری ممکنه خیلی باسوادا رو از دست بده. ولی واقعیت اینه که انقدر آدم اپلای می کنه که به تعداد کافی برای اونا دربیاد برای مصاحبه. پس به عنوان یه خارجی همیشه باید تلاش بیشتری بکنین برای دیده شدن، نشون دادن خودتون و در نهایت استخدام شدن.

  2. #42
    ApplyAbroad Superstar
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    ارسال‌ها
    3,847

    پیش فرض پاسخ : درج تجربیات تلخ از اپلای کردن برای آلمان

    ببخشید بیشتر از یه پست بود، این بقیه اش:


    از نظر استادا، شاید استادا هم قصدی برای فرق گذاشتن بین خارجی و آلمانیشون نداشته باشن. اما باز ما تفاوت هامونو داریم و واقعا متفاوتیم. نباید بگیم چرا بینمون تفاوت میذارین؟ تو آلمان دانشجوی دکترا یه همکاره برای استاد (اینو استادم خودش بهم گفت). گفت من هی نباید به تو بگم چیکار کن. تو باید به من بگی چیکار کنیم. ولی ما تو ایران یاد گرفتیم که بله قربان گوی استاد باشیم. رو حرف استاد حرف نزنیم. واسه همین بعضی وقتا استادا با داشتن چند تا دانشجوی خارجی، به این نتیجه می رسن که مثلا نمی تونن با ایرانی ها یا هندی ها یا هر ملیت دیگه ای کار کنن. اینه که ترجیح میدن دانشجوی آلمانی بگیرن.

    به نظرم اگه واقعا می خوایم اینجا تجربیات تلخمون به حداقل برسه، باید حداکثر تلاشمونو بکنیم تا قبل از اینکه دیر بشه، فرهنگشونو یاد بگیریم. به عنوان مثال، یه بار یکی از بچه های آلمانی گروه ارائه ی تمرینی داشت برای یه کنفرانس خیلی مهم. وقت گرفته بود که تو 20 دقیقه ارائه بده. استاد داشت حین ارائه اش ساندویچ می خورد. یهیو دختره وسط ارائه اش گفت فلانی میشه انقدر خش خش نکنی؟ من حواسم پرت میشه. به همین صراحت. استاد هم اصلا ناراحت نشد. ساندویچشو گذاشت کنار. ولی ما ایرانی ها تو فرهنگمون این طور حرف زدن با استاد نیست. واسه همین به جای اینکه حرف رو به خود استاد بگیم، بعدا میریم پشت سرش میگیم فلانی انقدر خش خش کرد که من حواسم پرت شد! خب باید این فرهنگ رک بودن رو سعی کنیم از همون اول باهاش کنار بیایم و به کار هم ببریم جاهایی که لازمه. این طوری اگر کسی همین حرفو موقع ارائه اش بهمون بزنه، بهمون برنمی خوره.

    در مورد نژادپرستی های افراطی، من شخصا تا الان برام پیش نیومده. از نزدیکام هم تا الان از هیچ کس نشنیده ام که باهاش مواجه شده باشه خوشبختانه. به نظرم اتفاقا اون نژادپرستی ای که تا اسمش میاد همه ازش می ترسن، خیلی کم اتفاق میفته (وقتی هم میفته بیشتر مربوط به پناهجوها و نهایتا ترک هاست که سال هاست اینجان، نه دانشجوهایی که الان دارن میان.).

    یه مورد دیگه الان یادم اومد در مورد تجربیات تلخمون اینکه یه بار با همسرم رفتیم یه کفش خریدیم و انگلیسی صحبت کردیم و آقاهه هم جواب داد. فردا همسرم رفت کفش رو پس بده، همون شخص حتی یک کلمه حاضر نشده بود باهاش انگلیسی صحبت کنه!!

    یه چیزی رو هم بهتون یاد بدم بر اساس تجربه ام، حتی اگه همه اش 50 تا کلمه آلمانی بلدین، هر جا میرین، همون اول بگین ببخشید من آلمانیم خوب نیست، آلمانی شروع می کنم - بالاخره من اینجا زندگی می کنم، باید آلمانی رو یاد بگیرم- بعد اگه نتونستم بقیه شو انگلیسی حرف می زنم. با همین روش از هر جاش نتونستین (حتی جمله ی سوم!) انگلیسی بگین. اما با این کارتون یه حس خوب از خودتون به شخص مقابلتون انتقال بدین. من خیلی دیدم آلمانی ها از اینکه شما نشون بدین علاقه دارین کم کم خودتونو با جامعه وفق بدین، خیلی خوششون میاد. اصلا هم مهم نیست که چقدر بد آلمانی حرف می زنین، اصلا هم مهم نیست که یکی در میون انگلیسی حرف می زنین، مهم اون علاقه ای هست که نشون میدین به قبول کردن شرایطتون.

    من خودم مصاحبه ی کارمو به انگلیسی انجام دادم. روز اول که رفتم فقط یه کارآموز اونجا بود و رئیسا هنوز نیومده بودن. منم با اون شروع کردم آلمانی حرف زدن، چون اون گفت من انگلیسیم خوب نیست. رئیسم که اومد گفت خب تو هم که آلمانی حرف می زنی. پس ما از امروز آلمانی حرف می زنیم، هر جاشو نفهمیدی بگو تا سوئیچ کنیم به انگلیسی!! و دیگه از اون روز من تقریبا هرگز انگلیسی حرف نزدم باهاشون (به جز موقع ارائه ها که سختم بود نیم ساعت آلمانی ارائه بدم) !! و این آلمانی حرف زدن شما خیلی تاثیر مثبتی داره روشون. اینو مطمئن باشین. اصلا هم بحث تعصب روی زبون و اینا نیست. تو همون ایرانم یه کره ای یا ژاپنی وقتی میاد دانشجو میشه و فارسی حرف می زنه، ماها که می بینیم ذوق می کنیم و دوست داریم بیشتر و بیشتر باهاش فارسی صحبت کنیم. پس بدونیم که آلمانی ها هم مثل ما هستن. کشورشونه و حق دارن دلشون بخواد به زبون مادری خودشون صحبت کنن توش.

    دیگه چیز خاصی به ذهنم نمی رسه. اگر چیز خاصی هست که فکر می کنین من تجربه کردم و لازمه تجربه مو با شما به اشتراک بذارم و می تونه کمکتون کنه، بگین تا در موردش بیشتر توضیح بدم.

  3. #43
    ApplyAbroad Superstar
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    ارسال‌ها
    3,847

    پیش فرض پاسخ : درج تجربیات تلخ از اپلای کردن برای آلمان

    راستی یه سری چیزای دیگه هم یادم رفته بود، من تجربه ی گرفتن خوابگاه و فرستادن دعوتنامه برای شنگن هم دارم. گفتم برای اونا هم تجربه مو بنویسم:
    در مورد خوابگاه، من ماه ها رفتم و اومدم و خانومی که مسئول بود بهم خوابگاه نمی داد. حتی بعد از کلی رفتن و اومدن، یه بار بهم یه اتاق پیشنهاد داد. گفتم نمی خوام. من درخواست single apartment کردم. گفت خیلی خب. پس من روی پرونده ات می نویسم، دوباره میری ته صف. من بهت پیشنهاد دادم، تو خودت نخواستی! گفتم خیر، شما به من پیشنهادی ندادین. من توی فرم خواستم فقط سینگل اپارتمنت بگیرم. اینی که شما پیشنهاد میدین اصلا ربطی به درخواست من نداره. عصبانی شد و گفت من رو پرونده ات می نویسم و همینه که هست. بعدم روشو کرد اون ور. اینو البته بگم که اگه از منظر نژادی می خواین نگاه کنین، یه خانم رنگین پوست بود ایشون و مشخص بود که اصالتا آلمانی نیست. هرچند برای شخص بنده بیشتر رفتاری که توی آلمان دیدم تو این قضیه مهمه و نه رنگ پوست اون خانوم. به هر حال، ایشون به من نداد.
    بعد یکی راهنماییم کرد گفت اصلا این یارو رو ولش کن. برو مستقیم با مسئولاش صحبت کن تو طبقه ی بالا. منم رفتم و صحبت کردم (البته با یه دوستی که آلمانی بلد بود)، گفتن نداریم. یکیشون گفت فلان تاریخ دوباره بیا. خیلی هم خانوم مهربونی بود. دوباره رفتم، گفت ندارم هنوز. من انگلیسی حرف زدم. بعد دوستم گفت چی شد؟ گفتم گفته نداریم. گفت خودم زنگ می زنم. دوستم ایران بود. از همون جا زنگ زده بود و خیلی صحبت کرده بود باهاش. فرداش خانومه قراردادو برام ایمیل کرد!!
    خیلی خیلی مهمه که آلمانی صحبت کنین. این خانومه خیلی مهربون بود البته. ولی بازم اینکه آلمانی حرف و چک و چونه بزنین خیلی خیلی مهمه. فقط فرم پر کردن نیست.

    در مورد خوابگاه یه تجربه ی دیگه هم که دارم این بود که همسر من رفته بود خوابگاه بگیره، طرف بهش گفته بود نداریم. همون روز دیده بود دوستش رفته از همون شخص یه خوابگاه دقیقا با همون شرایطی که همسرم می خواست گرفته. گفته بود چطوری؟ گفته بود یه بسته پولکی از ایران آورده بودم، براش بردم!! به همین سادگی. و جالب بود که ظاهرا بقیه ی بچه ها هم همچین کاری می کردن و جواب هم می داد. البته خوبه دقت کنیم که تا وقتی خودمون -علی الخصوص ما خارجی ها- بخوایم کارمونو با رشوه راه بندازیم، نباید انتظار داشته باشیم که بهمون ظلم نشه. خودمون با خودمون داریم این کارا رو می کنیم دیگه. پس طلبکار نباشیم بعدا.

    یه تجربه ی دیگه اینکه همین آقای فوق الذکر، علی رغم اینکه هیچ قانونی در این زمینه وجود نداشت، یه سری ساختمون تمیز رو فقط به آلمانی ها اجاره میداد. البته تک و توک خارجی هم توش داشت، اما خب اصلش این بود که اکثرا آلمانی بودن.

    در مورد ویزای شنگن، من با یه قرارداد کاری نیمه وقت دعوتنامه دادم برای کسی که هیچ نسبتی نداشتم باهاش و به عمرم هم ندیده بودمش (همسر یکی از بچه ها) و طرف اومد. ولی خب آدم پولداری بود. دوست خودم با قراردادی بهتر از من، برای برادرش دو بار دعوتنامه داد، ریجکت شد. چیزی که من فهمیدم این بود که پول حرف اولو می زنه. این کسی که من براش دعوتنامه دادم، بعدا هم چند بار ویزا گرفت و گردش های حساب چند صد میلیونی نشون داده بود. وقتی همچین آدمی رو دعوت می کنین، هیچ نسبتی هم نداشته باشین، ویزا میدن. در غیر این صورت، اگه مادرتون هم باشه، ریجکت میشه متاسفانه خیلی وقتا.

    همین شخص موقعی که باردار بود، درخواست ویزا داد و سعی کرده بود روز مصاحبه نشون نده که بارداره و بعد بیاد آلمان زایمان کنه. می خواست ویزای سه ماهه بگیره. فکر می کرد تا سه ماه ویزاش تموم بشه دیگه ماه های آخره و اجازه ی پرواز نداره و میتونه بره ویزاشو یه کم دیگه تمدید کنه و از این حرفا.. ریجکتش کردن. علی رغم شرایط مالی خیلی خوبی که نشون داده بود. پس سعی نکنیم سفارت رو گول بزنیم! کارمندهای سفارت احمق نیستن! من شخصا فکر می کنم این مدل گول زنی ها دودش فقط به چشم خودمون میره.

    یه چیز دیگه هم بگم که ربطی به دو موضوع بالا نداره. طرف ویزای زبان گرفته که بیاد اینجا بره کلاس و بعد بره دانشگاه فلان (که از دانشگاهای خیلی خیلی مهم آلمان هست) درس بخونه برای ارشد. به محض ورود رفته درخواست پناهندگی کرده. اون دوستانی که میگن چرا برای ویزای زبان ریجکت میشه و دانشگاه قبول داره مدرک ما رو و میگه مثلا ب2 کافیه، چرا سفارت ریجکت میکنه، گفتم که بدونین یکی از دلایلش مواردی مثل این آقاست. برای همین اگه قصد اومدن برای تحصیل دارین، در حد امکان سعی کنین آتو دست سفارت ندین و بهشون هم حق بدین که به خیلی از ایرانی ها شک داشته باشن. من خودم یکی دیگه رو هم میشناسم که دانشجوی ارشد بود و درس می خوند، خسته شده بود از درس خوندن، رفته بود درخواست پناهندگی کرده بود! یه سری از تجربیات تلخ مربوط به ریجکتی ویزای ما ایرانی ها ناشی از اشتباه های رفتاری خودمونه متاسفانه.

  4. #44
    Banned
    تاریخ عضویت
    May 2017
    ارسال‌ها
    14

    پیش فرض پاسخ : درج تجربیات تلخ از اپلای کردن برای آلمان

    دوست عزیز ممنون از اینکه تجربیاتتون رو اینجا به دیگران منتقل میکنین.
    ولی از شما که 6 ساله به گفته خودتون آلمان تشریف دارید و اینهمه هم ستاره به اسمتون 7یوند شده, انتظار میره یه مقدار با دید باز و منطقی و صحیح با مسایل برخورد کنین. اینجا دوستان میان پستهای شما رو میخونند و تصمیم گیری میکنند. روشون تاثیر میذاره. البته بنده تو پیام خصوصی ازتون انتقاد کردم, ولی همچنان شما به منوال سابق مشغول ابراز عقیده تون هستید. البته حرفی نیست و شما آزادید نظر خودتون رو بگین. ولی حرفه ای برخورد کنین با قضایا...
    مثل این :
    چیزی که من از آلمان دیده ام، شما خارجی بودن رو همیشه حس می کنین و خب دروغ هم نیست، خارجی هستین. هم از نظر فرهنگی و هم از نظر قوانین (تا وقتی شما پاسپورت نگیرین خارجی هستین دیگه).
    اینکه میگم منظقی پست بذارین یعنی این !
    یعنی من فردا پاس آلمانی بگیرم میشم آلمانی و تموم شد همه چی ؟! واقعا که...

    من -خدا رو شکر- خیلی تجربه ی تلخ نداشتم، اما خب یه مثالش یه بار بود که یه آقایی کنار خیابون یه سری تراکت میداد به مردم. خودش به ما هم تعارف کرد. ما هم گرفتیم. یه کمی سلام و احوال پرسی کرد و گفت کجایی هستین؟ گفتیم ایرانی. یه چشمکی زد گفت حالا بمب اتم دارین یا نه؟!
    شاید بگم این واضح ترین چیزی بود که من به عنوان تجربه ی تلخ داشتم.
    کاشکی همه اش به بمب اتم ختم بشه!
    البته اون شخصی که تراکت پخش میکرده واقعا شوخ بوده که این حرفو زده. چون بمب اتم چیز بدی نیست که بخواد تجربه تلخ حساب بشه. حالا چرا برای شما ناگوار بوده نمیدونم. واقعا دلم میخواست مشکل ما همون بمب اتم بود.
    البته به منم چندبار حرف بمب رو زدن, ولی نه بمب اتم رو ! بگذریم...

    یه مورد دیگه الان یادم اومد در مورد تجربیات تلخمون اینکه یه بار با همسرم رفتیم یه کفش خریدیم و انگلیسی صحبت کردیم و آقاهه هم جواب داد. فردا همسرم رفت کفش رو پس بده، همون شخص حتی یک کلمه حاضر نشده بود باهاش انگلیسی صحبت کنه!!
    این شد یه تجربه تلخ که تو روحیه آدم ممکنه تاثیر بذاره. ولی باز درجه اش از خیلی موارد دیگه پایین تره.( تجربه قبلی یه چیزی بود مثل شوخی در قیاس با این. درست میگم؟)

    من یه کاری توی یه شرکت پیدا کردم، پیش قرارداد رو بستم. خواستم برای ویزای اون کشور اقدام کنم. چند روز بعدش بهم زنگ زدن که شرمنده "چون شرکت آمریکاییه" ما نمی تونیم شما رو استخدام کنین!
    این منطقیه. آره خب شرکت آمریکایی و کلا شرکتهایی با فناوری حساس ایرانی استخدام نمیکنند اصلا. به خاطر قوانینه. ولی IBM-Google-Facebook و ... مشکلی نیست و ایرانی رو میگیره.
    شرکت حساس مثلا یعنی Intel و مشابه اون.

    در مورد نژادپرستی های افراطی، من شخصا تا الان برام پیش نیومده. از نزدیکام هم تا الان از هیچ کس نشنیده ام که باهاش مواجه شده باشه خوشبختانه. به نظرم اتفاقا اون نژادپرستی ای که تا اسمش میاد همه ازش می ترسن، خیلی کم اتفاق میفته (وقتی هم میفته بیشتر مربوط به پناهجوها و نهایتا ترک هاست که سال هاست اینجان، نه دانشجوهایی که الان دارن میان.).
    پستهای شما رو میخونم. انگار کسی داره مینویسه که فقط توریستی اومده آلمان و برگشته! شما آلمانی میدونین دوست عزیز؟ اگه میدونین چه قدر ؟
    اصلا از اتفاقاتی که تو جامعه میفته باخبر هستید؟!
    اون فرد به قول شما "نژادپرست" نمیاد بپرسه شما دانشجو هستید یا نه,بعد فحش بده!
    بعدشم نژادپرست حتما آدم لات و لوت نیست. میتونه یه استاد دانشگاه باشه. میتونه مربی باشگاه باشه. میتونه یه خانوم آلمانی خیلی شیک 35 ساله باشه که در ظاهر خیلی Nice میزنه ولی در باطن...!

    ---بقیه اش رو میام بعدا مینویسم.
    موفق باشید.

  5. #45
    ApplyAbroad Veteran

    تاریخ عضویت
    Sep 2013
    ارسال‌ها
    310

    پیش فرض پاسخ : درج تجربیات تلخ از اپلای کردن برای آلمان

    اینکه شما تو آلمان چقدر مورد تبعیض قرار میگیرین، رابطه مستقیمی‌ با این داره که چقدر آلمانی‌ رو خوب صحبت می‌کنین. واقعیت اینه که اگه شما آلمانی‌ رو روان و درست صحبت کنین تعداد خیلی‌ کمی‌ هستن که براشون مهم که شما از کجا میا‌‌ن. اینجا اکثرا مردم انگلیسی‌ بلد هستن ولی‌ تعداد خیلی‌ کمیشون می‌تونن انگلیسی‌ رو روان در حد زبان مادری صحبت کنن. همین عدم تسلط باعث می‌شه موقع صحبت کردن به انگلیسی‌ دچار استرس بشن و ترجیح بدن فاصلشون رو با طرف حفظ کنن. از طرف دیگه اکثر بچه‌های ایرانی‌ به ناچار بعد ورودشون وارد باقی‌ جامعه ایرانی‌ میشن و تمام وقت رو با اونها میگذرونن که همین باعث بیشتر فاصله افتادن با بقیه جامعه می‌شه، البته این مختص ایرانی‌‌ها نیست و هندی‌ها چینی‌‌ها و خلاصه همه همین طور هستن. واقعیت اینه که مهاجرت و ادغام فرهنگی‌ و اجتماعی با جامعه مقصد یه پروسه سخت و زمان بر هست که چندین سال میتون طول بکشه، و هر کس با اساس ظرفیت‌های شخصی‌ خودش میتون تا یه حد این کارو انجام بده و سختی‌های مختلفی‌ رو متحمل می‌شه که در نهایت یا زندگی‌ در اینجا رو دوست داره می‌خواد بمونه یا پشیمون می‌شه و می‌خواد برگرده.


    به طور خلاصه، اینکه مسائل اجتماعی، فرهنگی‌ و تبعیض و اینجور چیزا چقدر شما رو اینجا آزار میده یه مسٔله کاملا شخصی‌ بر اساس روحیات شماست، نمی‌شه برا همه یه نسخه پیچید که چقدر خوبه یا بده، ولی‌ مطمئناً مهمترین چیزی که میتونی‌ زندگی رو اینجا آسون‌تر بکنه که آلمان رو به عنوان خونه دوم یا اصلیتون قبول کنین تسلط بالا به زبان آلمانی‌ هست

  6. #46
    ApplyAbroad Superstar
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    ارسال‌ها
    3,847

    پیش فرض پاسخ : درج تجربیات تلخ از اپلای کردن برای آلمان

    نقل قول نوشته اصلی توسط danim نمایش پست ها
    دوست عزیز ممنون از اینکه تجربیاتتون رو اینجا به دیگران منتقل میکنین.
    ولی از شما که 6 ساله به گفته خودتون آلمان تشریف دارید و اینهمه هم ستاره به اسمتون 7یوند شده, انتظار میره یه مقدار با دید باز و منطقی و صحیح با مسایل برخورد کنین. اینجا دوستان میان پستهای شما رو میخونند و تصمیم گیری میکنند. روشون تاثیر میذاره. البته بنده تو پیام خصوصی ازتون انتقاد کردم, ولی همچنان شما به منوال سابق مشغول ابراز عقیده تون هستید. البته حرفی نیست و شما آزادید
    ....
    اون فرد به قول شما "نژادپرست" نمیاد بپرسه شما دانشجو هستید یا نه,بعد فحش بده!
    بعدشم نژادپرست حتما آدم لات و لوت نیست. میتونه یه استاد دانشگاه باشه. میتونه مربی باشگاه باشه. میتونه یه خانوم آلمانی خیلی شیک 35 ساله باشه که در ظاهر خیلی Nice میزنه ولی در باطن...!

    ---بقیه اش رو میام بعدا مینویسم.
    موفق باشید.
    اول اینکه شما هیچ پیام خصوصی ای برای بنده نفرستادین که به قول خودتون انتقال کرده باشین و فقط یه نمره ی منفی توی یکی از پست ها به من داده بودین و فرموده بودین "اکثر پست های من (که برام جالبه اگه شما بیشتر از 1000 پست من رو خونده باشین که معنیش بشه اکثر پست های شما) تحلیل های آبکی هستن". اگر پیام خصوصی ای زدین، لطفا دوباره بفرستین. چیزی به من نرسیده.
    ستاره ها و امتیازاتی هم که دارم همشه از لطف دوستانه. اگر اکثریت با شما موافق بودن در مورد جواب های من، قطعا الان امتیازات من این نبود. امیدوارم روزی برسه که شما هم 2 3 هزار پست خوب بذارین و به دوستاتون تو فروم کمک کنین و جواب سوالاشونو بدین.

    در مورد تجربه ها، خب من تجربه ی خودمو گفتم. کاری هم ندارم که از نظر شما این تجربه ای که میگم تلخه یا نه. بنده عرض کردم در حالت کلی تجربه هامو میگم، هم خوب هم بد. در مورد تاثیرگذاری، بنده قرار نیست جوری بیام تجربیات تلخمو بنویسم که روی همه این طوری تاثیر بذاره که آقا نیاین، اینجا بده!! ظاهرا شما اصرار دارین فقط و فقط تجربیات این چنینی گفته بشه ولی من با این روش موافق نیستم و معتقدم باید خوب و بد با هم گفته بشه. اگر فقط بدها رو بگیم که خب معلومه نتیجه چی میشه!

    دیگه اینکه فرمودین بنده از چیزایی که تو جامعه میفته خبر ندارم و ال و بل. برادر من، این تاپیک مخصوص گفتن تجربیات "خودمون" هست. وگرنه بله، من هم خیلی وقتا شنیدم که یه سری خارجی رو کشتن، اما خب منو نگشتن و بنده نمی تونم به عنوان تجربه ی خودم بنویسم!!
    در مورد آلمانی بودن، خوبه گفتم که از نظر فرهنگی شما همواره خارجی هستین!!! نمی دونم چرا برداشت کردین که من گفتم اگه پاسپورت بگیرین همه چی تمومه! منطقی بخونیم پست ها رو خیلی عالی میشه. بنده عرض کردم هم ماز نظر فرهنگی و هم از نظر قانونی شما خارجی هستین. حالا هر وقت پاسپورت گرفتین، خب قسمت قانونیش حل میشه. قسمت فرهنگیش هم برای همیشه باقی می مونه.

    در مورد آلمانی بلد بودن، بله، آلمانی بلدم الان و به آلمانی کار می کنم. فعلا هم روی متون آلمانی کار می کنم و پردازششون می کنم. امیدوارم انتظار نداشته باشین مدرک زبانمو هم تو سایت پیوست کنم که شما مطمئن بشین!

    اون که فرمودین نمیاد بپرسن شما دانشجو هستین یا نه، بله، نمیان بپرسن. اما شما دقت کنین، اکثر خبرها این طوریه که کسی نمیره خونه ی یه دانشجوی خارجی رو آتیش بزنه، میرن مثلا کمپ پناهنده ها رو آتیش می زنن! این طوری نیست که به صرف اینکه شما کله تون سیاهه تو خیابون، یه عده بریزن سرتون و تا می خورین بزننتون! البته قرار شد اینجا تجربه های شخصی رو بنویسیم و من بر همین اساس میگم من تا الان نه خودم و نه هیچ کدوم از دوستایی که اینجا میشناسم همچین مشکلی پیش نیومده براشون.

    جمله ی آخر که فرمودین، باید بگم خب اینکه در باطن طرف چطور فکر می کنه به من ربطی نداره. به عبارتی، تا وقتی این شخص نمود ظاهری ای توی کارهاش نشون نداده نسبت به من، من حق ندارم برچسب نژادپرستی بهش بزنم. این کار از نظر اخلاقی درست نیست. اصلا من نمی دونم بر اساس چه منطقی باید این کارو بکنم؟ یعنی یه خانوم موقر و شیک 35 ساله ی آلمانی داره تو خیابون راه میره، من با خودم فکر کنم درسته که این انقدر شیک و موقره، ولی یه نژادپرسته!!! خب اینکه درست نیست که. هر وقت نسبت به من بدی کرد، یا چیزی نشون داد که برداشت میشد از خارجی ها خوشش نمیاد، من می تونم راجع به رفتارش صحبت کنم. وگرنه تا وقتی کسی افکارش رو بیان نکرده، من حق ندارم بهش برچسب بزنم که این این طوری فکر می کنه، چون اصلا اطلاعی ندارم که چه فکری راجع به من میکنه.
    در مورد اون شرکتی که عرض کردم، این نظر شماست که اگه شرکت کارش حساس نباشه، ایرانی استخدام می کنه. بنده تجربه ی شخصیم رو نوشتم، شرکتی هم که اقدام کردم هیچ گونه کار حساسی انجام نمی داد، مشکل هم داشت با ملیت من و عرض کردم که خدمتتون که ذیل همون پوزیشن پی دی افی گذاشته بود که طبق قوانین شرکت ما فارغ از ملیت استخدام می کنیم که خب در عمل این طوری هم نبود. حالا شما کار اونا رو دوست دارین توجیه کنین، خودتون می دونین. جالب اینه که خود اون خانومی که به من زنگ زد و اون آقایی که قرار بود باهاش کار کنم بارها به خاطر این موانع موجود از من عذرخواهی کردن ها. ولی شما دوست دارین بگین نه اونا قوانینشون این طوریه و ازشون دفاع کنین.

    بازم عرض می کنم بنده تجربیات "شخصی" رو اینجا میذارم. قصد ندارم برم بریده های روزنامه رو بیارم که فلان روز فلان جا چهار تا خارجی رو زدن. برای همینم به نظر شما تجربیات من خیلی هم شیرینن. که صد البته خوش به حالم و بنده از اینکه در کل از شیش سال زندگی تو آلمان بدی زیادی ندیده ام و بیشترش خوبی بوده بسیار بسیار هم خوشحالم و به همه ی اونایی که تفکرشون مثل منه (حالا اینو دیگه خودشون باید تشخیص بدن، نه من و شما) توصیه می کنم که به آلمان بیان علی رغم تمام بدی هایی که ممکنه داشته باشه
    شما هم اگر تجربیاتتون خیلی تلخ بوده، خب به دوستاتون بگین نیان و خودتون هم از آلمان برین. به همین سادگی .
    و اما کلام آخر:
    لطفا لطفا لطفا به جای جواب دادن به این اون، تجربیات خودتون رو با دیگران به اشتراک بذارین. بیاین بگین چند بار کتک خوردین از آلمانی ها، چند بار کشتنتون، چند بار استخدامتون نکردن و هر تجربه ی تلخ دیگه ای که داشتین.
    من همین بوده تجربه هام و از اینکه تجربه هامو به اشتراک گذاشتم با دیگران اصلا ناراحت نیستم و نگران این هم نیستم که ممکنه تجربه هام بر خلاف تصور عموم تاثیر مثبت داشته باشه روی دیگران و باعث بشه اونا هم بیان آلمان

  7. #47
    Senior Member MRK_2017 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2017
    رشته و دانشگاه
    N/A
    ارسال‌ها
    571

    پیش فرض پاسخ : درج تجربیات تلخ از اپلای کردن برای آلمان

    نقل قول نوشته اصلی توسط epezhman نمایش پست ها
    اینکه شما تو آلمان چقدر مورد تبعیض قرار میگیرین، رابطه مستقیمی‌ با این داره که چقدر آلمانی‌ رو خوب صحبت می‌کنین. واقعیت اینه که اگه شما آلمانی‌ رو روان و درست صحبت کنین تعداد خیلی‌ کمی‌ هستن که براشون مهم که شما از کجا میا‌‌ن. اینجا اکثرا مردم انگلیسی‌ بلد هستن ولی‌ تعداد خیلی‌ کمیشون می‌تونن انگلیسی‌ رو روان در حد زبان مادری صحبت کنن. همین عدم تسلط باعث می‌شه موقع صحبت کردن به انگلیسی‌ دچار استرس بشن و ترجیح بدن فاصلشون رو با طرف حفظ کنن. از طرف دیگه اکثر بچه‌های ایرانی‌ به ناچار بعد ورودشون وارد باقی‌ جامعه ایرانی‌ میشن و تمام وقت رو با اونها میگذرونن که همین باعث بیشتر فاصله افتادن با بقیه جامعه می‌شه، البته این مختص ایرانی‌‌ها نیست و هندی‌ها چینی‌‌ها و خلاصه همه همین طور هستن. واقعیت اینه که مهاجرت و ادغام فرهنگی‌ و اجتماعی با جامعه مقصد یه پروسه سخت و زمان بر هست که چندین سال میتون طول بکشه، و هر کس با اساس ظرفیت‌های شخصی‌ خودش میتون تا یه حد این کارو انجام بده و سختی‌های مختلفی‌ رو متحمل می‌شه که در نهایت یا زندگی‌ در اینجا رو دوست داره می‌خواد بمونه یا پشیمون می‌شه و می‌خواد برگرده.


    به طور خلاصه، اینکه مسائل اجتماعی، فرهنگی‌ و تبعیض و اینجور چیزا چقدر شما رو اینجا آزار میده یه مسٔله کاملا شخصی‌ بر اساس روحیات شماست، نمی‌شه برا همه یه نسخه پیچید که چقدر خوبه یا بده، ولی‌ مطمئناً مهمترین چیزی که میتونی‌ زندگی رو اینجا آسون‌تر بکنه که آلمان رو به عنوان خونه دوم یا اصلیتون قبول کنین تسلط بالا به زبان آلمانی‌ هست
    سلام

    ضمن صحه گذاشتن بر مطالب قید شده,در کشور المان دانستن و تا حدی تسلط بر زبان مهم است. ولی یک اصل را هیچ وقت فراموش نکنید که حتی با داشتن پاسپورت هر کشوری شما باز هم از چشم افراد به عنوان یک فرد خارجی دیده می شوید. خیلی از افراد در برخود اول ممکن است از شما بپرسند اهل کدام کشور هستی؟.مسلما شما نمی گویید المانی,هلندی,بلژیکی و غیره هستم یا پاس المانی,هلندی و غیره دارم!. بلکه می گویید ایرانی هستم. این برخورد ها برای تمامی کشور ها تقریبا یکسان است با کمی شدت و ضعف.

    ارادت
    معاویه: قوی تر از ذوالفقار علی سراغ داری؟
    عمرو بن عاص: آری، جهل مردم!

  8. #48
    Banned
    تاریخ عضویت
    May 2017
    ارسال‌ها
    14

    پیش فرض پاسخ : درج تجربیات تلخ از اپلای کردن برای آلمان

    نقل قول نوشته اصلی توسط especial نمایش پست ها

    در مورد تجربه ها، خب من تجربه ی خودمو گفتم. کاری هم ندارم که از نظر شما این تجربه ای که میگم تلخه یا نه. بنده عرض کردم در حالت کلی تجربه هامو میگم، هم خوب هم بد. در مورد تاثیرگذاری، بنده قرار نیست جوری بیام تجربیات تلخمو بنویسم که روی همه این طوری تاثیر بذاره که آقا نیاین، اینجا بده!! ظاهرا شما اصرار دارین فقط و فقط تجربیات این چنینی گفته بشه ولی من با این روش موافق نیستم و معتقدم باید خوب و بد با هم گفته بشه. اگر فقط بدها رو بگیم که خب معلومه نتیجه چی میشه!

    دیگه اینکه فرمودین بنده از چیزایی که تو جامعه میفته خبر ندارم و ال و بل. برادر من، این تاپیک مخصوص گفتن تجربیات "خودمون" هست. وگرنه بله، من هم خیلی وقتا شنیدم که یه سری خارجی رو کشتن، اما خب منو نگشتن و بنده نمی تونم به عنوان تجربه ی خودم بنویسم!!
    در مورد آلمانی بودن، خوبه گفتم که از نظر فرهنگی شما همواره خارجی هستین!!! نمی دونم چرا برداشت کردین که من گفتم اگه پاسپورت بگیرین همه چی تمومه! منطقی بخونیم پست ها رو خیلی عالی میشه. بنده عرض کردم هم ماز نظر فرهنگی و هم از نظر قانونی شما خارجی هستین. حالا هر وقت پاسپورت گرفتین، خب قسمت قانونیش حل میشه. قسمت فرهنگیش هم برای همیشه باقی می مونه.

    در مورد آلمانی بلد بودن، بله، آلمانی بلدم الان و به آلمانی کار می کنم. فعلا هم روی متون آلمانی کار می کنم و پردازششون می کنم. امیدوارم انتظار نداشته باشین مدرک زبانمو هم تو سایت پیوست کنم که شما مطمئن بشین!

    اون که فرمودین نمیاد بپرسن شما دانشجو هستین یا نه، بله، نمیان بپرسن. اما شما دقت کنین، اکثر خبرها این طوریه که کسی نمیره خونه ی یه دانشجوی خارجی رو آتیش بزنه، میرن مثلا کمپ پناهنده ها رو آتیش می زنن! این طوری نیست که به صرف اینکه شما کله تون سیاهه تو خیابون، یه عده بریزن سرتون و تا می خورین بزننتون! البته قرار شد اینجا تجربه های شخصی رو بنویسیم و من بر همین اساس میگم من تا الان نه خودم و نه هیچ کدوم از دوستایی که اینجا میشناسم همچین مشکلی پیش نیومده براشون.

    جمله ی آخر که فرمودین، باید بگم خب اینکه در باطن طرف چطور فکر می کنه به من ربطی نداره. به عبارتی، تا وقتی این شخص نمود ظاهری ای توی کارهاش نشون نداده نسبت به من، من حق ندارم برچسب نژادپرستی بهش بزنم. این کار از نظر اخلاقی درست نیست. اصلا من نمی دونم بر اساس چه منطقی باید این کارو بکنم؟ یعنی یه خانوم موقر و شیک 35 ساله ی آلمانی داره تو خیابون راه میره، من با خودم فکر کنم درسته که این انقدر شیک و موقره، ولی یه نژادپرسته!!! خب اینکه درست نیست که. هر وقت نسبت به من بدی کرد، یا چیزی نشون داد که برداشت میشد از خارجی ها خوشش نمیاد، من می تونم راجع به رفتارش صحبت کنم. وگرنه تا وقتی کسی افکارش رو بیان نکرده، من حق ندارم بهش برچسب بزنم که این این طوری فکر می کنه، چون اصلا اطلاعی ندارم که چه فکری راجع به من میکنه.
    در مورد اون شرکتی که عرض کردم، این نظر شماست که اگه شرکت کارش حساس نباشه، ایرانی استخدام می کنه. بنده تجربه ی شخصیم رو نوشتم، شرکتی هم که اقدام کردم هیچ گونه کار حساسی انجام نمی داد، مشکل هم داشت با ملیت من و عرض کردم که خدمتتون که ذیل همون پوزیشن پی دی افی گذاشته بود که طبق قوانین شرکت ما فارغ از ملیت استخدام می کنیم که خب در عمل این طوری هم نبود. حالا شما کار اونا رو دوست دارین توجیه کنین، خودتون می دونین. جالب اینه که خود اون خانومی که به من زنگ زد و اون آقایی که قرار بود باهاش کار کنم بارها به خاطر این موانع موجود از من عذرخواهی کردن ها. ولی شما دوست دارین بگین نه اونا قوانینشون این طوریه و ازشون دفاع کنین.

    بازم عرض می کنم بنده تجربیات "شخصی" رو اینجا میذارم. قصد ندارم برم بریده های روزنامه رو بیارم که فلان روز فلان جا چهار تا خارجی رو زدن. برای همینم به نظر شما تجربیات من خیلی هم شیرینن. که صد البته خوش به حالم و بنده از اینکه در کل از شیش سال زندگی تو آلمان بدی زیادی ندیده ام و بیشترش خوبی بوده بسیار بسیار هم خوشحالم و به همه ی اونایی که تفکرشون مثل منه (حالا اینو دیگه خودشون باید تشخیص بدن، نه من و شما) توصیه می کنم که به آلمان بیان علی رغم تمام بدی هایی که ممکنه داشته باشه
    شما هم اگر تجربیاتتون خیلی تلخ بوده، خب به دوستاتون بگین نیان و خودتون هم از آلمان برین. به همین سادگی .
    و اما کلام آخر:
    لطفا لطفا لطفا به جای جواب دادن به این اون، تجربیات خودتون رو با دیگران به اشتراک بذارین. بیاین بگین چند بار کتک خوردین از آلمانی ها، چند بار کشتنتون، چند بار استخدامتون نکردن و هر تجربه ی تلخ دیگه ای که داشتین.
    من همین بوده تجربه هام و از اینکه تجربه هامو به اشتراک گذاشتم با دیگران اصلا ناراحت نیستم و نگران این هم نیستم که ممکنه تجربه هام بر خلاف تصور عموم تاثیر مثبت داشته باشه روی دیگران و باعث بشه اونا هم بیان آلمان
    بحث کردن با شما فایده ای فکر نمیکنم داشته باشه. اگه بخوام تجربیاتم رو اینجا بنویسم تا فردا باید تایپ کنم.
    ازقضا بنده تجربیات خیلی خوبی داشتم و اگر هم اینجا به دیگران چیزی رو گوشزد میکنم به خاطر مواردی هست که برای اطرافیانم اتفاق افتاده.
    خیلی جالبه :
    لطفا لطفا لطفا به جای جواب دادن به این اون، تجربیات خودتون رو با دیگران به اشتراک بذارین. بیاین بگین چند بار کتک خوردین از آلمانی ها، چند بار کشتنتون، چند بار استخدامتون نکردن و هر تجربه ی تلخ دیگه ای که داشتین.
    بنده نمیتونم وقتی اینجا پست غیرمنطقی میبینم بهش جواب "ندم". همین حرف شما نشون دهنده خیلی از مسایل هست.
    اگه نخوان شما رو استخدام کنن نمیان تو روتون بگن. یه بهونه ای چیزی میارن و خلاص. البته برای استخدام شدن اگرفردی واقعا تجربه و تخصص رو داشته باشه و زبان بدونه شانس بالایی داره و ملیت و ...نقشی بازی نمیکنه.
    بنده به شما توصیه میکنم به عنوان کاربر باتجربه این فروم, وقتی پاسخ سوالی رو مطمین نیستین راهنمای نکنین. مجبورتون نکردند که. ببخشید من یه مقدار رک صحبت میکنم. ولی در اکثر پستهای شما عدم قطعیت دیده میشه. به دفعات دیدم که در جواب فلان پست نوشتین " بستگی به ایالت داره!".
    آخرین موردش هم همین بحث شهریه دانشگاه تو آلمان...
    البته شما زیربارنمیرین و مرغتون یه پا داره گویا.
    موفق باشید.

  9. #49
    ApplyAbroad Superstar
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    ارسال‌ها
    3,847

    پیش فرض پاسخ : درج تجربیات تلخ از اپلای کردن برای آلمان

    نقل قول نوشته اصلی توسط danim نمایش پست ها
    بحث کردن با شما فایده ای فکر نمیکنم داشته باشه. اگه بخوام تجربیاتم رو اینجا بنویسم تا فردا باید تایپ کنم.
    ازقضا بنده تجربیات خیلی خوبی داشتم و اگر هم اینجا به دیگران چیزی رو گوشزد میکنم به خاطر مواردی هست که برای اطرافیانم اتفاق افتاده.
    خیلی جالبه :

    بنده نمیتونم وقتی اینجا پست غیرمنطقی میبینم بهش جواب "ندم". همین حرف شما نشون دهنده خیلی از مسایل هست.
    اگه نخوان شما رو استخدام کنن نمیان تو روتون بگن. یه بهونه ای چیزی میارن و خلاص. البته برای استخدام شدن اگرفردی واقعا تجربه و تخصص رو داشته باشه و زبان بدونه شانس بالایی داره و ملیت و ...نقشی بازی نمیکنه.
    بنده به شما توصیه میکنم به عنوان کاربر باتجربه این فروم, وقتی پاسخ سوالی رو مطمین نیستین راهنمای نکنین. مجبورتون نکردند که. ببخشید من یه مقدار رک صحبت میکنم. ولی در اکثر پستهای شما عدم قطعیت دیده میشه. به دفعات دیدم که در جواب فلان پست نوشتین " بستگی به ایالت داره!".
    آخرین موردش هم همین بحث شهریه دانشگاه تو آلمان...
    البته شما زیربارنمیرین و مرغتون یه پا داره گویا.
    موفق باشید.
    برادر من، کل این فروم برای بیان تجربیاته، نه برای یکی به دو کردن و جواب دادن و ندادن به این و اون. اگر بلدین جواب سوالی رو، خب شما هم بفرمایید، تجربیاتتونو در اختیار دیگران بذارین تا استفاده کنن. لازم نیست کمین کنین، یه نفر یه پست بذاره، بعد شما تکلیف خودتون بدونین که حرف طرفو درست کنین! خب از اول اگه شما بیاین جواب درست رو کامل و با توضیحات بدین، دیگه کسی نمیاد پاسخ نصفه و نیمه بده. من شخصا وقتی ببینم کسی جواب کاملی داده، دیگه من جواب نمیدم. فقط با دادن یه امتیاز مثبت از طرف تشکر می کنم. حیفه واقعا که شما با این همه تجربیات تا الان فقط 15 پست داشته باشین، که اونم من نمی دونم چند تاش فقط در جواب به این و اونه.
    منم با قاطعیت تمام بهتون میگم که من سعیمو می کنم که تو تمام پست هام بگم "به نظر من"، "تا جایی که من می دونم" و ... تا یه وقتی خدای نکرده کسی رو گمراه نکرده باشم و همیشه طرف تو ذهنش این احتمال رو بده که ممکنه حرف فلانی غلط باشه. اگر من چیزی رو با اطمینان بگم و طرف بره و اون قضیه یه بند و تبصره ای داشته باشه، من نمی خوام خودم رو مدیونش کرده باشم. اینجا هم هرچی میگم بر اساس تجربیات خودم و دوستامه و به همین دلیل اطلاعاتم محدود به ایالت هایی هست که خودمون توش زندگی می کنیم. چون اطلاعی از قوانین سایر ایالت ها ندارم، نمی دونم قابل تعمیم به همه هست یا نه و همچین ادعایی هم نمی کنم. ابایی هم از ابراز عدم قطعیت حرفام ندارم و پشیمون نیستم. بنده وکیل نیستم که از کلیه ی قوانین کلیه ی ایالت ها اطلاع داشته باشم و بتونم لیست کنم تو این ایالت ها این طوریه، تو اون ایالت ها این طوریه.

    به هر حال، من تجربیاتمو گفتم. اگر هم باز چیزی یادم بیاد میام میگم. این فروم هم برای همین جور چیزهاست و اصلا کلیت هدفش هم به اشتراک گذاری تجربیات هست و نه بند و تبصره آوردن از قوانین و صرفا کپی پیست کردن قوانین (صد البته که انجام این کار اصلا بد نیست و خیلی هم خوبه. فقط منظورم اینه که اینجا بنای بحث های این فروم بحث های حقوقی نیست). بنابراین، طبیعیه که کسی که تجربه ای در مورد خودش میگه، لزوما قابل تعمیم به همه نیست. شما هم اگر نه برای به اشتراک گذاشتن تجربیاتتون اومدین اینجا و نه برای سوال پرسیدن و راهنمایی خواستن از تجربیات دیگران، باید بگم فروم رو اشتباه اومدین. باید جای دیگه ای دنبال جواب سوالاتون بگردین.

  10. #50
    Member
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    رشته و دانشگاه
    Leibniz Universität
    ارسال‌ها
    281

    پیش فرض پاسخ : درج تجربیات تلخ از اپلای کردن برای آلمان

    نقل قول نوشته اصلی توسط danim نمایش پست ها
    بعدشم نژادپرست حتما آدم لات و لوت نیست. میتونه یه استاد دانشگاه باشه. میتونه مربی باشگاه باشه. میتونه یه خانوم آلمانی خیلی شیک 35 ساله باشه که در ظاهر خیلی Nice میزنه ولی در باطن...!
    این حرف شما دقیقا من رو یاد یه استادم انداخت که لازم دونستم بگم،بله دقیقا حتی یه استاد هم میتونه نژاد پرست داشت،من یه واحدی رو برداشتم که البته اختیاری بود و اجباری نبود،همون جلسه اول استاد تو کلاس گفت که درس من سخته و فکر کنم گفت یه سری پیش نیاز ها نیاز داره و معمولا خارجی ها نمیتونن درس منو پاس کنن !!
    حالا منم ترم اول بودم و دانشجو هایی که اینجا به آلمانی درس خوندن میدونن که هر چقدر هم زبان آلمانی بخونی بعد که میری تو دانشگاه چون کلی کلمات تخصصی توش استفاده میشه نمیشه خیلی چیزارو فهمید.
    بعد این استاده هم از دقیقه ی اول تا دقیقه آخر کلاس زل میزد تو چشمای من و یجوری لحظه به لحظه میپرسید که متوجه شدی تا اینجا چی شد؟ و حتی گاهاً سوال هم می پرسید که بعدش من با یه همکلاسی آلمانیم مشورت کردمو اونم گفت آره این استاد زیاد خارجی ها رو نمی پسنده،منم کلا اون درسو حذف کردمو یه درس دیگه برداشتم.
    این یه تجربه من از استاد نژادپرست بود.
    ویرایش توسط civil_boy : July 16th, 2017 در ساعت 07:38 PM

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •