درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

[shahrouz]

سلام دوستان. من دو ماهی می شه اومدم کانادا. دانشجویی هم اومدم. با توجه به چیزهایی که این در طی این دو ماه دیدم یک نکته مهمی رو دوست دارم عرض کنم خدومت دوستان خصوصا دوستانی که تصمیم دارن دانشجویی اقدام کنن چون مهاجرتی به همراه خانواده آمدن قصه اش کمی متفاوت ه . اگه نخواهیم عینک بدبینی بزنیم باید قبول کنیم ایران هم جای خوبی ه و مزایای خاص خودش رو داره. من به دوستانی که عاطفی هستن و وابستگی دارن به ایران و روابط فردی و خانوادگی براشون اولویت داره توصیه می کنم خیلی فکر کنن بعد بیان. من این مقاله رو خوندم و به نظرم بسیار جامع و واقع بینانه به بررسی زندگی دانشجویی در خارج از کشور پرداخته و شخصا به نویسنده اش تبریک می گم که مختصر به همه چیز پرداخنه. امیدوارم مفید واقع بشهhttp://www.gaahak.com/2012/09/blog-post_7.html

درود
من این مقاله رو خوندم ولی متاسفانه متوجه واقع بینی نشدم. اگر به من و امثال من اجازه می دادند که گوشه ای از کار را برعهده بگیریم که جمیعا قید خانواده و تمام وابستگی های عاطفیمان را نمی زدیم که برویم 10 هزار کیلومتر آن سوتر از آغاز زندگی بسراییم.

[zini_zinparast]

درود
من این مقاله رو خوندم ولی متاسفانه متوجه واقع بینی نشدم. اگر به من و امثال من اجازه می دادند که گوشه ای از کار را برعهده بگیریم که جمیعا قید خانواده و تمام وابستگی های عاطفیمان را نمی زدیم که برویم 10 هزار کیلومتر آن سوتر از آغاز زندگی بسراییم.

درود،
ای کاش فقط مشکل سپردن گوشه کار بود. والا من که 9 سال کار کردم در ایران، اونم کار تخصصی خودم و دلخواه خودم و از شغلمم راضی بودم(البته نه از لحاظ مادی بلکه حس مهندسی من رو ارضا میکرد). بعضی چیزا مثل فرهنگ رو نمیشه به همین راحتی درست کرد. وقتی همکارت که تا دیروز کانالهای ضاله نگاه میکرد یه دفعه با یه ترفیع حرفاش با آیه قران شروع کنه، اونموقع از خودت هم بدت میاد که چرا ؟؟؟.؟ البته شروع کردن سخن با آیه قران چیز بدی نیست بلکه پسندیدست اما جهت پاچه خواری بسیار..... وقتی هیچ کسی در ایران، ساده ترین قوانین، که مال رانندگی است رو رعایت نمیکنه .... وقتی شما نمیتونید حتی برای یک ماه هم برنامه ریزی داشته باشید (چه از لحاظ معنوی، چه مذهبی، چه تفریحی، چه مالی، ....) البته ببخشید اینا رفتارهایی هست که برای هیچ کسی قابل تحمل نیست.
یادمه حدود 15 سال پیش وقتی پدرم شاکی از سر کار میومد من میگفتم که همه چیز که آرومه پس چرا .... غافل از اینکه هنوز خودم به طور جدی وارد جامعه نشده بودم ... حدود یه سال پیش که پدرم از وضعیت شاکی بود دیگه خوب میفهمیدم اما بهش گفتم خوب چرا مهاجرت نکردی؟ گفت وطنم و دوست دارم ..... اما من اومدم اینجا که مقایسه کنم و حتی خودم قبلش برای برگشت هم آماده کرده بودم اما ... هرگز برنخواهم گشت... و هرگز فرزندم از من نمیپرسه که چرا مهاجرت نکردی!!! و هرگز غبطه اینو نمیخورم که چرا کشوری رو با ایران عملی مقایسه نکردم ... و هرگز....
و الان هم هر از چندگاهی روزنامه های ایران رو به صورت آنلاین میخونم و خدا رو بیشتر از روز قبل شکر میکنم ....

دوستان بد نیست سوره ی نسا آیه 97 تا 99 رو یه مرور کنند

[Rain322]

درود،
ای کاش فقط مشکل سپردن گوشه کار بود. والا من که 9 سال کار کردم در ایران، اونم کار تخصصی خودم و دلخواه خودم و از شغلمم راضی بودم(البته نه از لحاظ مادی بلکه حس مهندسی من رو ارضا میکرد). بعضی چیزا مثل فرهنگ رو نمیشه به همین راحتی درست کرد. وقتی همکارت که تا دیروز کانالهای ضاله نگاه میکرد یه دفعه با یه ترفیع حرفاش با آیه قران شروع کنه، اونموقع از خودت هم بدت میاد که چرا ؟؟؟.؟ البته شروع کردن سخن با آیه قران چیز بدی نیست بلکه پسندیدست اما جهت پاچه خواری بسیار..... وقتی هیچ کسی در ایران، ساده ترین قوانین، که مال رانندگی است رو رعایت نمیکنه .... وقتی شما نمیتونید حتی برای یک ماه هم برنامه ریزی داشته باشید (چه از لحاظ معنوی، چه مذهبی، چه تفریحی، چه مالی، ....) البته ببخشید اینا رفتارهایی هست که برای هیچ کسی قابل تحمل نیست.
یادمه حدود 15 سال پیش وقتی پدرم شاکی از سر کار میومد من میگفتم که همه چیز که آرومه پس چرا .... غافل از اینکه هنوز خودم به طور جدی وارد جامعه نشده بودم ... حدود یه سال پیش که پدرم از وضعیت شاکی بود دیگه خوب میفهمیدم اما بهش گفتم خوب چرا مهاجرت نکردی؟ گفت وطنم و دوست دارم ..... اما من اومدم اینجا که مقایسه کنم و حتی خودم قبلش برای برگشت هم آماده کرده بودم اما ... هرگز برنخواهم گشت... و هرگز فرزندم از من نمیپرسه که چرا مهاجرت نکردی!!! و هرگز غبطه اینو نمیخورم که چرا کشوری رو با ایران عملی مقایسه نکردم ... و هرگز....
و الان هم هر از چندگاهی روزنامه های ایران رو به صورت آنلاین میخونم و خدا رو بیشتر از روز قبل شکر میکنم ....

دوستان بد نیست سوره ی نسا آیه 97 تا 99 رو یه مرور کنند

من همین الان که سوره ی نسا آیه 97 تا 99 رو خوندم به ولایتت ایمان اوردم ، واقعا احسنت از این نکته سنجیتون ،

[alitakin]

درود،
ای کاش فقط مشکل سپردن گوشه کار بود. والا من که 9 سال کار کردم در ایران، اونم کار تخصصی خودم و دلخواه خودم و از شغلمم راضی بودم(البته نه از لحاظ مادی بلکه حس مهندسی من رو ارضا میکرد). بعضی چیزا مثل فرهنگ رو نمیشه به همین راحتی درست کرد. وقتی همکارت که تا دیروز کانالهای ضاله نگاه میکرد یه دفعه با یه ترفیع حرفاش با آیه قران شروع کنه، اونموقع از خودت هم بدت میاد که چرا ؟؟؟.؟ البته شروع کردن سخن با آیه قران چیز بدی نیست بلکه پسندیدست اما جهت پاچه خواری بسیار..... وقتی هیچ کسی در ایران، ساده ترین قوانین، که مال رانندگی است رو رعایت نمیکنه .... وقتی شما نمیتونید حتی برای یک ماه هم برنامه ریزی داشته باشید (چه از لحاظ معنوی، چه مذهبی، چه تفریحی، چه مالی، ....) البته ببخشید اینا رفتارهایی هست که برای هیچ کسی قابل تحمل نیست.
یادمه حدود 15 سال پیش وقتی پدرم شاکی از سر کار میومد من میگفتم که همه چیز که آرومه پس چرا .... غافل از اینکه هنوز خودم به طور جدی وارد جامعه نشده بودم ... حدود یه سال پیش که پدرم از وضعیت شاکی بود دیگه خوب میفهمیدم اما بهش گفتم خوب چرا مهاجرت نکردی؟ گفت وطنم و دوست دارم ..... اما من اومدم اینجا که مقایسه کنم و حتی خودم قبلش برای برگشت هم آماده کرده بودم اما ... هرگز برنخواهم گشت... و هرگز فرزندم از من نمیپرسه که چرا مهاجرت نکردی!!! و هرگز غبطه اینو نمیخورم که چرا کشوری رو با ایران عملی مقایسه نکردم ... و هرگز....
و الان هم هر از چندگاهی روزنامه های ایران رو به صورت آنلاین میخونم و خدا رو بیشتر از روز قبل شکر میکنم ....

دوستان بد نیست سوره ی نسا آیه 97 تا 99 رو یه مرور کنند

سلام دوست من
من خیلی خوشحالم که می بینم شما این رو خوندی من همیشه برام سوال بوده این ..که آیا رفتن به اونور همون مهاجرت کردن به سرزمین ایمانه که تو کتاب خدا هم نوشته شده؟؟ یعنی واقعا به ما گیر میدن که چرا وقتی امکان مهاجرت رو داشتی مهاجرت نکردی ؟
واقعا خوشحال شدم که شما این رو نوشتی چون الان می تونم از شما این سوال رو بپرسم ، (که پرسیدم ! )
در پناه حق باشین و سبز

[zini_zinparast]

سلام دوست من
من خیلی خوشحالم که می بینم شما این رو خوندی من همیشه برام سوال بوده این ..که آیا رفتن به اونور همون مهاجرت کردن به سرزمین ایمانه که تو کتاب خدا هم نوشته شده؟؟ یعنی واقعا به ما گیر میدن که چرا وقتی امکان مهاجرت رو داشتی مهاجرت نکردی ؟
واقعا خوشحال شدم که شما این رو نوشتی چون الان می تونم از شما این سوال رو بپرسم ، (که پرسیدم ! )
در پناه حق باشین و سبز

من فقط دلیل مهاجرت رو نوشتم و اینکه شما تشریف بیارید اینور و مقایسه کنید. در مورد مسایل شرعیش هم بهتره از یک مرجع تقلید بپرسید !!
ممکنه اینجا برای کسی اصلا مناسب نباشه مثل خیلی از اونهایی که برگشتن و ممکنه که مناسب باشه مثل خیلی از اونهایی که بر نگشتن. باز هم تاکید میکنم که هدفم دلیلش بوده.

[Jill]

درود
من این مقاله رو خوندم ولی متاسفانه متوجه واقع بینی نشدم. اگر به من و امثال من اجازه می دادند که گوشه ای از کار را برعهده بگیریم که جمیعا قید خانواده و تمام وابستگی های عاطفیمان را نمی زدیم که برویم 10 هزار کیلومتر آن سوتر از آغاز زندگی بسراییم.

منم همون اوایل پابلیش این پست خوندمش ولی همین نظرو دارم که ایشون احساسی حرف زده. نمیخوام با ندونستن شرایط خاصش قضاوت بی مورد داشته باشم ولی با خوندن نظرات اون پست خیلی چیزا روشن میشه. مخصوصا یکی از آخرین نظراتش که دو سوال کاملا منطقی و بجا داشت از نویسنده. یکی اینکه آیا پس از اتمام درسشون پیشنهاد یه کار متناسب با تخصص و با حقوق مناسب بهشون شده ولی بازم قصد برگشت دارن؟
و دیگه اینکه آیا در اون کشور وابستگی عاطفی برای خودشون ایجاد کردن و بازم قصد برگشت دارن؟

این دو نکته واقعا تامل برانگیزه