صفحه 173 از 219 نخستنخست ... 73123163164165166167168169170171172173174175176177178179180181182183 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1,721 تا 1,730 , از مجموع 2190

موضوع: درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

  1. #1721
    ApplyAbroad Guru zini_zinparast آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2012
    ارسال‌ها
    4,789

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

    نقل قول نوشته اصلی توسط alikanosala نمایش پست ها
    شما برای درک واقعیت زندگی اینجا باید حتما حضور فیزیکی داشته باشی، با آدمها معاشرت کنی، کار پیدا کنی...،به مرور زمان متوجه خواهی شد که جنس نگرانی های اینجا قومی و نژادی نیست، تجربه من در مورد کانادایی ها و آمریکاییهایی که میبینمشون این بوده که به شدت مهاجرها رو دوست دارن و بهشون کمک میکنند،تو مقوله شغلی شما اگر کاربلد باشی کارفرماها شما رو ترجیح میدن،تنها مشکل جامعه‌ مهاجر اینجا دانش زبان هست فقط همین و بس
    البته بعد از یه مدتی نگرانیها و دغدغه‌ها در اینجا عوض میشه. مثلا ممکنه دغدغه شما بعد از یه مدت این بشه که مزه پسته اینجا مزه پسته ایرانی رو نمیده یا خیابون ها رو خوب آسفالت نمیکنند یا کلا کدوم پارک برید که بتونید کباب ذغالی راه بندازید
    ویرایش توسط zini_zinparast : February 19th, 2018 در ساعت 08:44 PM
    Impossible is impossible because someone did not put effort to make it true





  2. #1722
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    ارسال‌ها
    77

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

    خیلی ممنون از دوستان که راهنمایی کردن
    همانطور که دوست خوبمون ghlobe گفتن سابقه کار کانادایی
    من حقیقتا این رو خیلی شنیدم , منظورم از سابقه کار کانادایی چی هستش ؟
    کار کانادایی یا رزومه کانادایی یه شگرد خاص یا موضوع تکنیکی هستش یا کلا میخوان قبلا با یک کارفرما کانادایی کار کرده باشی و با اخلاق و روحیاتشون آشنا شده باشی ؟
    یعنی کانادایی ها در کار و مسایل فنی اخلاق خاصی دارن که باهاش بایستی آشنا باشی یا کلا میخوان کسی باشه که قبلا تو کانادا فقط کار کرده باشه ؟
    چون من احساس کردم این سابقه کار کانادایی یعنی شما با یکسری سلسله مراتب یا مسایل قانونی و فنی آشنا باشید که هیچ جای دنیا تجربه اش نکردید
    ممنون
    مرگ ما زمانی فرا میرسه که در زندگی هیچ انگیزه ای نداریم !

  3. #1723
    ApplyAbroad Guru
    تاریخ عضویت
    Feb 2011
    ارسال‌ها
    15,575

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

    نقل قول نوشته اصلی توسط leo90 نمایش پست ها
    خیلی ممنون از دوستان که راهنمایی کردن
    همانطور که دوست خوبمون ghlobe گفتن سابقه کار کانادایی
    من حقیقتا این رو خیلی شنیدم , منظورم از سابقه کار کانادایی چی هستش ؟
    کار کانادایی یا رزومه کانادایی یه شگرد خاص یا موضوع تکنیکی هستش یا کلا میخوان قبلا با یک کارفرما کانادایی کار کرده باشی و با اخلاق و روحیاتشون آشنا شده باشی ؟
    یعنی کانادایی ها در کار و مسایل فنی اخلاق خاصی دارن که باهاش بایستی آشنا باشی یا کلا میخوان کسی باشه که قبلا تو کانادا فقط کار کرده باشه ؟
    چون من احساس کردم این سابقه کار کانادایی یعنی شما با یکسری سلسله مراتب یا مسایل قانونی و فنی آشنا باشید که هیچ جای دنیا تجربه اش نکردید
    ممنون
    فقط اینکه در کانادا کار کرده باشی. اخلاق و قواعد خیلی متقاوتی نداره غیر از اینکه با روال کار شرکتهای کانادایی آشنا میشی و کارفرماهای آینده هم بتونند سابقه کارت رو با کارفرمای قبلی چک کنند.

  4. #1724
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    ارسال‌ها
    77

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

    سلام
    من دارم یکسری تحقیقات اولیه انجام میدم و بازار کاری شهرهای مختلف کانادا رو بررسی می کنم
    متاسفانه نمیدونم زمان بدی برای کاریابی هستش یا کلا وضعیت کار در کانادا کمی بد شده !
    من الان سایت هایی مثل Monster یا indeed رو برای موقعیت شغلی web developer یا front-end developer که تخصص اصلیم هست بررسی می کنم خیلی آگهی ها کم یا شرایط سخت هستش !
    مثلا برای بحث SPA یا وب اپلیکیشن صرفا به یک لایبری یا ابزار مثل ReactJS اکتفا نکردن و از ابزارهایی مثل Angular Framework , EmberJS , BackboneJS یا غیره هم یاد کردن ...
    یا مثلا برای بحث کنترل ورژن فقط به Git اشاره نکردن و کلی دیگه از ابزارهای کنترل نسخه رو اشاره کردن ...
    حالا سوالی که من دارم اینها میخوان یک نفر همه رو بلد باشه یا کلا یکی رو مسلط باشه و توانایی سوییچ کردن یا R&D داشته باشه ؟!
    خیلی کار درزمینه وب کم بود , البته من یکبار هم کل کانادا رو سرچ می کنم
    ممنون
    مرگ ما زمانی فرا میرسه که در زندگی هیچ انگیزه ای نداریم !

  5. #1725

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

    نقل قول نوشته اصلی توسط leo90 نمایش پست ها
    خیلی ممنون از دوستان که راهنمایی کردن
    همانطور که دوست خوبمون ghlobe گفتن سابقه کار کانادایی
    من حقیقتا این رو خیلی شنیدم , منظورم از سابقه کار کانادایی چی هستش ؟
    کار کانادایی یا رزومه کانادایی یه شگرد خاص یا موضوع تکنیکی هستش یا کلا میخوان قبلا با یک کارفرما کانادایی کار کرده باشی و با اخلاق و روحیاتشون آشنا شده باشی ؟
    یعنی کانادایی ها در کار و مسایل فنی اخلاق خاصی دارن که باهاش بایستی آشنا باشی یا کلا میخوان کسی باشه که قبلا تو کانادا فقط کار کرده باشه ؟
    چون من احساس کردم این سابقه کار کانادایی یعنی شما با یکسری سلسله مراتب یا مسایل قانونی و فنی آشنا باشید که هیچ جای دنیا تجربه اش نکردید
    ممنون
    ذوست گرامی
    اینجا غیر از مسایل تخصصی مربوط به هر شغل که تو مصاحبه یا مصاحبه ها چک میکنن جنبه های شخصیتی و اخلاقی افراد رو هم قبل از استخدام کنترل میکنن که در عمل تو زمان مصاحبه این قسمت رو به اسونی نمیتونن چک کنن برای همین از شما درخواست رفرنس یا معرف میکنن
    سابقه کار کانادایی یعنی داشتن و ساختن رفرنس و معرف
    کانادا کلا کشور کردیت هاست چه مالی چه غیر مالی رفرنس ومعرف همون کردیت شماست که قبل از استخدام چک میکنن.
    اولین شغل کانادایی مهمترین قسمت کاریابی هست یعنی اینکه چطوری بتونیم یه رفرنس و معرف خوب بسازیم برای آینده.
    مسایل تخصصی و فنی و ... سرجای خود که هیچ بحثی درش نیست.
    مقیم کانادا

  6. #1726

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

    نقل قول نوشته اصلی توسط leo90 نمایش پست ها
    سلام
    من دارم یکسری تحقیقات اولیه انجام میدم و بازار کاری شهرهای مختلف کانادا رو بررسی می کنم
    متاسفانه نمیدونم زمان بدی برای کاریابی هستش یا کلا وضعیت کار در کانادا کمی بد شده !
    من الان سایت هایی مثل Monster یا indeed رو برای موقعیت شغلی web developer یا front-end developer که تخصص اصلیم هست بررسی می کنم خیلی آگهی ها کم یا شرایط سخت هستش !
    مثلا برای بحث SPA یا وب اپلیکیشن صرفا به یک لایبری یا ابزار مثل ReactJS اکتفا نکردن و از ابزارهایی مثل Angular Framework , EmberJS , BackboneJS یا غیره هم یاد کردن ...
    یا مثلا برای بحث کنترل ورژن فقط به Git اشاره نکردن و کلی دیگه از ابزارهای کنترل نسخه رو اشاره کردن ...
    حالا سوالی که من دارم اینها میخوان یک نفر همه رو بلد باشه یا کلا یکی رو مسلط باشه و توانایی سوییچ کردن یا R&D داشته باشه ؟!
    خیلی کار درزمینه وب کم بود , البته من یکبار هم کل کانادا رو سرچ می کنم
    ممنون
    این مساله بیشتر به دیدگاه کارفرما داره،بعضي از کارفرماها یک لیست مفصل از تخصص ها رو آگهی میکنن ولی عملا شما اگر چندتای اول رو بدونید که معمولا مهمترین ها اول لیست هستند میتونید باهاشون جلو برید،بقیه ایتمها مسلما امتیاز دارند ولی برای کارفرماها شانس وجود نیروی متخصص و جویای کاری که تمام خواسته های یک آگهی شغلی را بدون استثنا برآورده کند عملا خیلی زیاد نیست

  7. #1727
    ApplyAbroad Veteran
    Fairymaid آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2013
    ارسال‌ها
    1,208

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

    کمیستری عزیز،
    اینقدر خاورمیانه خاورمیانه کردی که سردرد شدم
    اینم خوندم که گفتی تمام حرفهایی که زدی 100 درصد نیست و همیشه به این نکته تاکید داری ولی باز هم زیاد عمومیت دادی عزیزم. بزار حرفت رو با تعربف خودم قبول کنم: فرهنگ در نوع رفتار آدم ها تاثیر زیادی داره.

    حالا جدا از صحبت های شما. من هیچوقت در مورد کانادا یا آمریکا و حتی ایران نظری نمیدم چون می دونم صرفا نظر شخصی من هست و اصلا قابل تعمیم نیست، محدوده به زمان و مکانی که در اون هستم، تجربیات شخصی و روحیات شخصی من که تحت تاثیر اون زمان و مکان هست. ولی با وجود این فکر می کنم یه چیز دیگه ای به جز اون "فرهنگ غالب" که ما متصوریم و ربطش میدیم به کشورهای مختلف، در شیوه رفتاری آدم ها تاثیر داره. من کانادایی خیلی خودخواه هم دیدم، ولی از طرفی بی نظیر هم دیدم. عرب عربستان و مصری های فوق العاده ای دیدم و کویتی دیدم که واقعا انسانیت رو معنا کرد. روسی دیدم که اگه واژه نجیب زاده بخواد دفنیشنی داشته باشه، بی شک این شخص معرف اون کلمه است. و هندی دیدم بس دروغگو، دغل باز و زیر آب زن که نمونه اش رو در بین هیچ ایرانی ندیده بود. چینی های فوق العاده ای هم دیدم. در کل می خوام بگم که من نظرم در مورد خاورمیانه ای ها اصلا منفی نیست. در مورد ایرانی ها هم همینطور، هر چند واقعا ایرانی های ناجور زیاد دیدم، اونقدر که خیلی هاشون اینجا تا دلت بخواد از ایران بد می گن و حتی برای موجه نشون دادن حرف هاشون به دروغ از ایران هم می پزدازن و اغراق می کنن! حتی یه نمونه ایرانی، پزشک متخصصی که پیشش رفتم و بی نهایت بی عاطفه بود که حالت بد میشد! ولی اینا دلیل نمی شه بگم ایرانی ها فلان و بیسارن.

    تنها یه مورد رو با قطعیت می گم، اون هم ربطی به این نداره که کدوم کشور خارجی باشی: کلا مهاجرت خیلی انسان رو می سازه! من خیلی چیزها یاد گرفتم و "تیپ های شخصیتی" (نه فرهنگی) خیلی آدم ها رو شناختم: چه دوستان در ایران رو (چون یه خاصیت دور بودن اینه که وقتی دور می شی می تونی تشخیص بدی که مثلا کی در ایران واقعا به فکرت هست و کی تنها حرفشو می زنه) و چه دوستان در اینجا رو. نمی دونم خاصیت تنهایی این می شه که شناختت نسبت به آدم ها عمیق تر بشه یا تجربه ات بیشتر می شه؟ هر چی که هست، با تلخی و شیرینی اش خیلی چیزها یادت می ده و اینم می فهمی که خانواده بی نظیره و کانونه همه چی و تو بدون خانواده -حتی اگه ازشون بی نهایت دور باشی- هیچی! و دیگرون زیاد مهم نیستن.

    در ضمن انگلیس خوشحال میشه تمدن 2 یا 3 هزار ساله بهش بدیم. کلا تمدن انگلیس خیلی قدمتش کمتر از این حرفهاست. ولی قدمت کم البته اصلا ملاک بدی نیست، چون خوب خودشو ساخت. یعنی بعد انقلاب صنعتی (هرچند کم کم از اواخر قرون وسطی شروع کرد و دوره رنسانس بیشتر اوج گرفت). کلا اون چیزی که ما به نام انگلیس کبیر می شناسیم از بعد انقلاب صنعتی پا گرفت.

    نقل قول نوشته اصلی توسط chemistrymaste نمایش پست ها
    nmn عزیزم
    ممنونم ازت به خاطر خوندن پستم و به خاطر نظرت.
    اینا رو خطاب به تو نمینویسم. یه مدت بود توی مغزم بود و این کامنت تو بهانه شد تا همه رو روی کاغذ بیارم.
    ... طی میکنم پس همه میتونن.
    همین.`
    ویرایش توسط Fairymaid : March 23rd, 2018 در ساعت 07:21 AM


  8. #1728
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    Mar 2016
    ارسال‌ها
    23

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

    با عرض سلام
    دوس دارم اول خودم رو معرفی کنم من مهرداد هستم سی سالمه ایران - تهران - غرب - زندگی میکنم و شغلم هم دریانوردی هستش
    معمولا ادمی نیستم که توی سایتها و فضای مجازی کامنت بزارم چون کلا ادم کم حرفیم و همیشه خنثی هستم نسبت به اکثر مطالب خبرها نقدها و نظرها
    من داشتم واسه گرفتن ویزای توریستی کانادا تحقیق میکردم که کارم کشید به خوندن مطالب شما عزیزان
    واقعیتش کار من خیلی روی زندگی و افکار من تاثیر داشته و به عنوان پسری که از هیجده سالگی دریانورد بوده دوس داشتم منم نظرم رو راجب این تاپیک بگم
    من خیلی از کشورهای دنیارو رفتم با ماجراها و اتفاقات عجیب غریب از گم شدن تو مکزیک بگیر تا زندگی کردن تو خانواده ی چینی واسه یک سال از استرالیا تا دهکده های کوچیک توی تایوان از سرمای شدید شهرهای روسیه تا گرمای طاقت فرسای افریقا از کافه رستورانهای با کلاس پاریس تا فاحشه خونه های در پیت نایروبی خودمم در مواقع مرخصی هام معمولا پنج شیش ماهی که خونه هستم رو میرم جاهایی که ایرانیا زیاد باهاش ارتباط نمیگیرن مثل کوبا یا دهاتهای اسپانیا یا شهرهای تاریخی لبنان خلاصه میخاستم بگم به اندازه ای گشتم دیدم چشیدم که بتونم اینجا نظرم رو بدون هیچ جانب دار ای بگم و اینکه تاکید میکنم این نظر شخص منه و اصلا تعمیمیش نمیدم به کسی که مهاجرت کرده یا راجب مهاجرت بخام نظر بدم که بده یا خوبه فقط دوس دارم نظر شخصی من رو بخونید و شاید جذاب یا بیخود به نظرتون بیا همین. من بعد از این همه واقعا ایمان اوردم به این جمله که میگن همه جای دنیا اسمونش یه رنگه مهم ارامش درونیه ادمه که انقد رو خودش کار بکنه که به اون ارامش برسه و گرنه با تغییر موقعیت جغرافیایی یا سطح مالی ادم بازم به اون نمیرسه میتونه وسیله ی خیلی مهمی باشه واسه رسیدن به ارامش ولی خود ارامش نیست.
    -میدونم که خیلی از مهاجرت ها بخاطر توجیهات درست یا نادرست هستش که این به خود شخص مربوطه مثلا خیلیا زندگی خودشون رو میزارن کنار همش میگن ما واسه اینده ی بچمون مهاجرت کردیم خوب اینم برمیگرده به فلسفه ی زندگیه خودشون که شما به دنیا امدید که بچه دار شید و واسه اینده ی بچتون زندگی خودتون رو تابود کنید یا نه چون راه دیگه ای واسه گزروندن زندگیتون بلد نیستید همچین سبک از زندگی تحمیل شده بهتون
    - یا اینکه ههمون فک کنم قبول داریم که ما ایرانیا خیلی نستالژی و داستانهای ناستالژِک رو دوس داریم مثلا یه ایرانیه که نشستن تو یه اطاق تاریک رو وقتی اهنگ غمگین معین پلی شده و یه سیگارار دستشه رو دوس داره فضا غمگینه هااا ولی از این فضا لذت میبره.خیلی ها هم هستن و توی گوشه کنار دنیا دیدینشون که میشینن میگن اررره زندگی ما اینطور شد که مهاجرت کردیم اینها رو میتونید همجا پیداشون کنید از بارهای هامبورگ تا تایلند پررره از این ایرانی هایی که از سر شب میشینن باهت ابجو میخورن و تا چهار صب از صحبت کردن در مورد زندگی نوستالژیکشون و تحمیل شدن سختی های مهاجرت بهش لذت میبرن.
    -دیگه نگم براتون خودتون دیدید دیگه نمیشه اینو به یکی گفت که هنوز طعم زندگی کردن تو یه جای دیگه رو نچشیده خودتونم خوب میدونید که قبل از رفتن همه فک میکنن وای چقدر همچی اونجا بینهایت و در حد مطلق قانون منده و همه ی ادما با لبخند و گل و بلبل و روابط انسانیه بینهایت پرفکت و اینا ولی بعدش وقتی میبینی اونجا هم پارتی بازی هست اونجا هم پلیس همش میگه نژاد پرست نیستم ها ولی به تو بیشتر گیر میده تا دوست خارجیت وقتی سر کارم میبینی بازم پاچه خواری و زیر اب زنی هست وقتی میبینی که عه استرسش از ایرانم بدتر شد وای خدا کردیتم خراب نشه مورگیجم فلان نشه دست بچم تو مدرسه ماری ندن و هزارتا از این مسایل.
    - ولی در کل هر تصمیمی که گرفتید بهش احترام بزارید و حتی اگه متوجه شدید غلط بوده سعی کنید باهاش کنار بیاید و کلا کنار امدن توی این دنیا خیلی واسه سلامتی روحی و جسمی ادم بهتره تا بخای با چیزی مقابله بکنی حالا اگه رفتید اونجا هم و هر روز اسکایپ میکنید با مامانتون یا خانوادتون و بی نهایت دلتون تنگ شده و ته دلت میگی حیف شد مهاجرت کردم مگه چند سال زندم که پیش مامانم اینا نباشم - اشکالی نداره دیگه کاریه که شده ادم چند سالی که توی خارج کشور باشه عادت میکنه خدا اینجوری ادم رو ساخنه که خودش رو تطبیق بده و این نرماله و معمولا این احساسات واسه سالهای اولیه ی مهاجرته بعدش انقد قاطیه اجتماع و جو وفضای کشوری که توش هستید میشید که از فکر حتی برگشتن به ایران بدتون میاد :-)
    - شخصا چون کار کردن با ایرانیها و خارجیهارو همیشه تجربه کردم اصلا دوس ندارم یه خارجی رییسم باشه بازم تاکید میکنم که این نظر شخصیمه و روحیات ادما با هم فرق داره اما میدونم منم مثل همه ی ایرانیا دوس دارم خودم رییس باشم و دوسم ندارم با این روحیم بجنگم من دوس دارم یه کاپیتان پر قدرت و با اعتماد به نفس ایرانی روی یک کشتی ایرانی باشم تا اینکه کاپیتان یه کشتی خارجی که اونوقت یه هندی (قصدم توهین نیست) از افیس زنگ بزنه و بهم اورت بده که کاپتان میتونی یا نمیتونی مثلا این چند هزار دلارو خرج بکنی یا نکنی - وقتی تو شرکت خودمونم هرکاری دلم بخاد میکنم و از این بابت لذت میبرم
    -توی ایرانه که میتونی بی قانونی کنی و همش رو با پول حل کرد و این به نظرم هم خیلی خنده داره هم خیلی ناراحت کننده و هم خیلی بامزه و باحال و هم خیلی جهان سومی - این تصمیم شماست که با یه بوق راننده ی پشت سری فشار خون بگیری یا بخندی و صدای ظبطت رو بلند کنی و دوس دخترت رو محکم ببوسی و شاد باشی همش دست شماست.
    -نظر کلی ندارم واسه مهاجرت ولی شخصا یعنی واسه شخص خودم چندان ترجیحش نمیدم-و خیلی شخصی ترش اینه که روی کشتی و توی دریاها و اقیانوسها چرخیدن رو به دور از هرگونه اخبار تلویزیون یا د.....خیلی بیشتر ترجیح میدم تا رو خشکی رو - ولی همیشه به اونایی که میخان مهاجرت کنن تشویقشون میکنم و واقعا افرین میگم به همه ی اون خانواده هایی که از لحاظ مالی فقیر یا متوسط بودن و مهاجرت کردن چون با سختیهای خیلی زیادی مواجه بودن وگرنه اونی که تو تهران لای پر قو میخابیده چه فرقی میکنه واسش این پر قو تو ونکوور باشه یا شمال تهران - شماها که با بودجه ی متوسط مهاجرت کردید شیر زن و شیر مردید :-)


    خیلیها دیدم که اینا واسه اینکه به خودشون ثابت کنن کار درستی کردن که مهاجرت کردن خیلی شدید و تند جواب افرادی رو که مخالف مهاجرت هستن رو میدن امید وارم که این دوستان جواب منو ندن

  9. #1729

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

    نقل قول نوشته اصلی توسط mehr2a2am نمایش پست ها
    با عرض سلام
    دوس دارم اول خودم رو معرفی کنم من مهرداد هستم سی سالمه ایران - تهران - غرب - زندگی میکنم و شغلم هم دریانوردی هستش
    معمولا ادمی نیستم که توی سایتها و فضای مجازی کامنت بزارم چون کلا ادم کم حرفیم و همیشه خنثی هستم نسبت به اکثر مطالب خبرها نقدها و نظرها
    من داشتم واسه گرفتن ویزای توریستی کانادا تحقیق میکردم که کارم کشید به خوندن مطالب شما عزیزان
    واقعیتش کار من خیلی روی زندگی و افکار من تاثیر داشته و به عنوان پسری که از هیجده سالگی دریانورد بوده دوس داشتم منم نظرم رو راجب این تاپیک بگم
    من خیلی از کشورهای دنیارو رفتم با ماجراها و اتفاقات عجیب غریب از گم شدن تو مکزیک بگیر تا زندگی کردن تو خانواده ی چینی واسه یک سال از استرالیا تا دهکده های کوچیک توی تایوان از سرمای شدید شهرهای روسیه تا گرمای طاقت فرسای افریقا از کافه رستورانهای با کلاس پاریس تا فاحشه خونه های در پیت نایروبی خودمم در مواقع مرخصی هام معمولا پنج شیش ماهی که خونه هستم رو میرم جاهایی که ایرانیا زیاد باهاش ارتباط نمیگیرن مثل کوبا یا دهاتهای اسپانیا یا شهرهای تاریخی لبنان خلاصه میخاستم بگم به اندازه ای گشتم دیدم چشیدم که بتونم اینجا نظرم رو بدون هیچ جانب دار ای بگم و اینکه تاکید میکنم این نظر شخص منه و اصلا تعمیمیش نمیدم به کسی که مهاجرت کرده یا راجب مهاجرت بخام نظر بدم که بده یا خوبه فقط دوس دارم نظر شخصی من رو بخونید و شاید جذاب یا بیخود به نظرتون بیا همین. من بعد از این همه واقعا ایمان اوردم به این جمله که میگن همه جای دنیا اسمونش یه رنگه مهم ارامش درونیه ادمه که انقد رو خودش کار بکنه که به اون ارامش برسه و گرنه با تغییر موقعیت جغرافیایی یا سطح مالی ادم بازم به اون نمیرسه میتونه وسیله ی خیلی مهمی باشه واسه رسیدن به ارامش ولی خود ارامش نیست.
    -میدونم که خیلی از مهاجرت ها بخاطر توجیهات درست یا نادرست هستش که این به خود شخص مربوطه مثلا خیلیا زندگی خودشون رو میزارن کنار همش میگن ما واسه اینده ی بچمون مهاجرت کردیم خوب اینم برمیگرده به فلسفه ی زندگیه خودشون که شما به دنیا امدید که بچه دار شید و واسه اینده ی بچتون زندگی خودتون رو تابود کنید یا نه چون راه دیگه ای واسه گزروندن زندگیتون بلد نیستید همچین سبک از زندگی تحمیل شده بهتون
    - یا اینکه ههمون فک کنم قبول داریم که ما ایرانیا خیلی نستالژی و داستانهای ناستالژِک رو دوس داریم مثلا یه ایرانیه که نشستن تو یه اطاق تاریک رو وقتی اهنگ غمگین معین پلی شده و یه سیگارار دستشه رو دوس داره فضا غمگینه هااا ولی از این فضا لذت میبره.خیلی ها هم هستن و توی گوشه کنار دنیا دیدینشون که میشینن میگن اررره زندگی ما اینطور شد که مهاجرت کردیم اینها رو میتونید همجا پیداشون کنید از بارهای هامبورگ تا تایلند پررره از این ایرانی هایی که از سر شب میشینن باهت ابجو میخورن و تا چهار صب از صحبت کردن در مورد زندگی نوستالژیکشون و تحمیل شدن سختی های مهاجرت بهش لذت میبرن.
    -دیگه نگم براتون خودتون دیدید دیگه نمیشه اینو به یکی گفت که هنوز طعم زندگی کردن تو یه جای دیگه رو نچشیده خودتونم خوب میدونید که قبل از رفتن همه فک میکنن وای چقدر همچی اونجا بینهایت و در حد مطلق قانون منده و همه ی ادما با لبخند و گل و بلبل و روابط انسانیه بینهایت پرفکت و اینا ولی بعدش وقتی میبینی اونجا هم پارتی بازی هست اونجا هم پلیس همش میگه نژاد پرست نیستم ها ولی به تو بیشتر گیر میده تا دوست خارجیت وقتی سر کارم میبینی بازم پاچه خواری و زیر اب زنی هست وقتی میبینی که عه استرسش از ایرانم بدتر شد وای خدا کردیتم خراب نشه مورگیجم فلان نشه دست بچم تو مدرسه ماری ندن و هزارتا از این مسایل.
    - ولی در کل هر تصمیمی که گرفتید بهش احترام بزارید و حتی اگه متوجه شدید غلط بوده سعی کنید باهاش کنار بیاید و کلا کنار امدن توی این دنیا خیلی واسه سلامتی روحی و جسمی ادم بهتره تا بخای با چیزی مقابله بکنی حالا اگه رفتید اونجا هم و هر روز اسکایپ میکنید با مامانتون یا خانوادتون و بی نهایت دلتون تنگ شده و ته دلت میگی حیف شد مهاجرت کردم مگه چند سال زندم که پیش مامانم اینا نباشم - اشکالی نداره دیگه کاریه که شده ادم چند سالی که توی خارج کشور باشه عادت میکنه خدا اینجوری ادم رو ساخنه که خودش رو تطبیق بده و این نرماله و معمولا این احساسات واسه سالهای اولیه ی مهاجرته بعدش انقد قاطیه اجتماع و جو وفضای کشوری که توش هستید میشید که از فکر حتی برگشتن به ایران بدتون میاد :-)
    - شخصا چون کار کردن با ایرانیها و خارجیهارو همیشه تجربه کردم اصلا دوس ندارم یه خارجی رییسم باشه بازم تاکید میکنم که این نظر شخصیمه و روحیات ادما با هم فرق داره اما میدونم منم مثل همه ی ایرانیا دوس دارم خودم رییس باشم و دوسم ندارم با این روحیم بجنگم من دوس دارم یه کاپیتان پر قدرت و با اعتماد به نفس ایرانی روی یک کشتی ایرانی باشم تا اینکه کاپیتان یه کشتی خارجی که اونوقت یه هندی (قصدم توهین نیست) از افیس زنگ بزنه و بهم اورت بده که کاپتان میتونی یا نمیتونی مثلا این چند هزار دلارو خرج بکنی یا نکنی - وقتی تو شرکت خودمونم هرکاری دلم بخاد میکنم و از این بابت لذت میبرم
    -توی ایرانه که میتونی بی قانونی کنی و همش رو با پول حل کرد و این به نظرم هم خیلی خنده داره هم خیلی ناراحت کننده و هم خیلی بامزه و باحال و هم خیلی جهان سومی - این تصمیم شماست که با یه بوق راننده ی پشت سری فشار خون بگیری یا بخندی و صدای ظبطت رو بلند کنی و دوس دخترت رو محکم ببوسی و شاد باشی همش دست شماست.
    -نظر کلی ندارم واسه مهاجرت ولی شخصا یعنی واسه شخص خودم چندان ترجیحش نمیدم-و خیلی شخصی ترش اینه که روی کشتی و توی دریاها و اقیانوسها چرخیدن رو به دور از هرگونه اخبار تلویزیون یا د.....خیلی بیشتر ترجیح میدم تا رو خشکی رو - ولی همیشه به اونایی که میخان مهاجرت کنن تشویقشون میکنم و واقعا افرین میگم به همه ی اون خانواده هایی که از لحاظ مالی فقیر یا متوسط بودن و مهاجرت کردن چون با سختیهای خیلی زیادی مواجه بودن وگرنه اونی که تو تهران لای پر قو میخابیده چه فرقی میکنه واسش این پر قو تو ونکوور باشه یا شمال تهران - شماها که با بودجه ی متوسط مهاجرت کردید شیر زن و شیر مردید :-)


    خیلیها دیدم که اینا واسه اینکه به خودشون ثابت کنن کار درستی کردن که مهاجرت کردن خیلی شدید و تند جواب افرادی رو که مخالف مهاجرت هستن رو میدن امید وارم که این دوستان جواب منو ندن
    سلام دوست عزیز،صرف نظر از اینکه مهاجرت برای بعضی ها کار درستی هست و برای بعضی ها نه، من امیدوار هستم شما تجربیات ارزنده خودتون در خصوص سفر به کشورهای مختلف دنیا رو در بخشهای مختلف همین فروم در اختیار دیگران بزارید.

  10. #1730
    ApplyAbroad Guru
    تاریخ عضویت
    Feb 2011
    ارسال‌ها
    15,575

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

    الان که دوباره پستهای قبلی رو مرور میکنم یک نکته جدید بنظرم میاد در مورد کسانی که بخاطر بچه هاشون به خارج مهاجرت میکنند.

    البته یک اصل کلی نیست و در همه موارد صدق نمیکند، ولی درنظر بگیرید یکی از مهمترین مزایایی که با مهاجرت از دست میدهید حضور و پشتیبانی خانواده و اطرافیان است. این موضوع برای خود ما که مهاجرت میکنیم شاید کمتر مهم باشد ولی برای بچه های ما که در اینجا از ارتباط خانوادگی محروم می شوند مهم است و از نظر هویتی و سلامت روانی و عاطفی ممکن است ایجاد اشکال کند. بخصوص اگر در ایران خانواده بزرگ و با هم مرتبطی دارید ممکن است بعدا از اینکه بچه هایتان تنها و منزوی بزرگ شده اند افسوس بخورید. در نتیجه این پارامتر را هم در محاسباتتان در مورد آینده بچه ها لحاظ کنید و فرض نکنید همینجور آوردن آنها به خارج تضمین سلامت و موفقیت آنهاست. یک چیزی بدست میاورید و یک چیزی از دست میدهید.

    ببخشید بابت این نکته بدیهی ولی چون خودم قبلا این موضوع را درنظر نداشتم و اخیرا با چندین مورد مواجه شدم فکر کردم شاید برای بقیه مفید باشد.

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •