صفحه 155 از 219 نخستنخست ... 55105145146147148149150151152153154155156157158159160161162163164165205 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1,541 تا 1,550 , از مجموع 2190

موضوع: درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

  1. #1541
    ApplyAbroad Hero chemistrymaste آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2012
    رشته و دانشگاه
    Biophysical and Bioanalytical Chemistry
    ارسال‌ها
    1,261

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به

    امروز
    گفتم برم خرید
    بعد تو راه برگشت، گفتم پیاده بیام خونه که مسیرهای مناسب برای دویدن و ورزش در روزهای بعد رو شناسایی کنم
    چون داشتم از تو کوچه پس کوچه ها میومدم (همه جدید بودن به چشمم) از یه جایی به بعد حس کردم گم شدم!
    قبل از اینکه گوگل مپ به یاری بشتابد یه آقای بسیار مسنی داشت اونورا ورزش میکرد، دید من سرگردن دور و برمو نگاه میکنم
    گفت خانم محترم شما به نظر میاد که گم شدین (کاناداییا واقعا مودبن بعد از سه ماه و نیم میتونم بگم که واقعا اینا مودبن) گفتم نه خونمون همین دور و براس من از کوچه های جدید اومدم و دارم با گوگل مپ راه رو پیدا میکنم.
    گفت این خونه رو میبینی؟ (سه تا خونه اونورتر) گفتم بله، گفت این خونه ماست، الان ماشینو روشن میکنم برسونمتون.
    بعد خانومش داشت باغچه شونو تمیز میکرد. منم اینور اصراررررر که اقا به جون مامانم میخوام مسیرهای مناسب برای دوییدن رو بیابم.
    خلاصه این اقاهه اصرار که خانم محترم شما وسایلت زیاده، خانومه ازونور داد میزد میگفت جفری اونو بنداز تو ماشین برسون خونش نذار با اون همه بار راه بره، منم بودم که خدایا من الان چطوری به اینا بگم که دارم مسیرهای مناسب برای دویدن برای رزوهای آتی رو کشف میکنم؟!
    این بار اولی نیست که این آدمها (اعم از دختر جوون، پسر، خانم مسن، آقای مسن) اصرار میکنن کمک کنن من برسم به مقصد.
    تو ایرانم هم وطنا کمک میکنن (سه ماه از سال رو همیشههههههه خانومای یه محله توی تهران ما رو pick میکردن میرسوندن مقصدمون) ولی فکر نمیکردم کاناداییا اینقدر مهربون باشن.
    من تو این سه ماه و خورده ای اینقدرررر ازین ادما محبت دیدم (هر روزم بهتر از دیروز محبت میکنن، هر روز هم ادمای بهتری رو میبینم) که واقعا متعجبم چرا باید ادمای یه کشور اینقدر خوب و مهربون و مهم تر مودب باشن؟؟؟
    یادمه یه بار داشتم برفارو پارو میکردم (تقریبا 5 روز بود که رسیده بودم) یکی از همسایه ها که خونشون تقریبا بیست تا خونه اونورتره وقتی از جلوی خونمون رد میشد یادمه بهم سپرد که حتمااااا برم خونشون (یه خانم مسن) فکر میکردم چون تازه اومدم اینا اینطورین.
    یادمه تو کافه ها وقتی متوجه میشدن من از خاورمیانه اومدم اینجا بهم چایی اصیل خاورمیانه میدادن (مجانی) فکر میکردم چون تازه اومدم اینجا اینطوریه.
    ولی هنوز لطف و محبت این ادما قطع نشده هر روزم بهتر از دیروزه.
    اینجام مشکلات خودشو داره، مثلا:
    تو ایران من بعد از بیست و چند سال زندگی تو چند شهر مختلف اون مملکت، ندیدم که حتی یه بار یه ماشین رد شه تو روز بارونی و به سرعت رد شه و سمت من اب و گل پرت کنه. واقعا ندیده بودم تا جایی که حافظه ام یاری میکنه. اینجا 2 بار دیدم و خیلی تعجب کردم. ولی فقط همون دو بار بود.
    ولی به صورت میانگین اینا ادمای بسیار بسیار بسیار مودب و خوب و مهربونین. من همین فیدبک رو از دانشجوهای ازمایشگاههام هم میگیرم. هم دخترا مودب و باشخصیت هستن و هم پسرا. ولی پسرا خیلی مودب و جنتلمنن. من ندیدم اینا دایرکت سوال بپرسن. همیشه اولش آی واز واندرینگ، یا جمله محترمانه میذارن.
    نمیدونم!!!
    شاید 3 سال دیگه من بیام اینجا بنویسم اینا آدمای خوبی نیستن!!! نمیدونم.
    من تو دانشگاهی اینجا هستم.
    تو محیط کار نیستم.
    سوپرمارکت ندارم که طیف وسیعی از ادما رو ببینم.
    ولی واقعا اون چیزی که تو این 3 ماه و ده روز از ادمای اینجا دیدم تو نود و نه درصد موارد فقط و فقط رفتار خوب و احترام و خوبی بوده.
    واقعا خوشبحالم!!!
    تو رویاهام دنبال همچین جایی بودم.
    واقعا اگه دنبال یه جا برای زندگی هستین که بتونین ارامش داشته باشین و برای اهدافتون تلاش کنین اینجا بهترین جاست.
    من نمیگم اینجا حسادت وجود نداره، هست، کمتر هست، نمیگم رقابت وجود نداره، هست، ولی کسی شما رو رنج نمیده. من نمیگم سیستم تربیتی اینا رو 100 درصد میپسندم، نه.
    ولی به صورت میانگین خیلی خیلی خیلی خوبه.
    مغز آدم ریلکس میکنه!!!
    فکرتو نمیذاری سر چیزای بیخود!
    تلاش میکنی برای اهدافت.
    چی ازین بهتر؟!


    "We believe in "Possibility

    به هر چیزی که فکر کنید از ته دلتون، بهش میرسید!

  2. #1542
    ApplyAbroad Hero anihoo آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    ارسال‌ها
    1,695

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به

    خيلي خوبه همچين احساسي داريد ولي همونطور كه خودتون اشاره كرديد توي محيط علمي و دانشگاهي بيشتر اين برخوردها رو ميبينيد. بيرون از اين محيط همه جور آدمي وجود داره كه محله به محله و شهر به شهر هم فرق ميكنند. اميدوارم تا آخرش همينجور مثبت با شما برخورد بشه. چي بهتر از اين.

    نقل قول نوشته اصلی توسط chemistrymaste نمایش پست ها
    .... اینجام مشکلات خودشو داره، مثلا:
    تو ایران من بعد از بیست و چند سال زندگی تو چند شهر مختلف اون مملکت، ندیدم که حتی یه بار یه ماشین رد شه تو روز بارونی و به سرعت رد شه و سمت من اب و گل پرت کنه. واقعا ندیده بودم تا جایی که حافظه ام یاری میکنه. اینجا 2 بار دیدم و خیلی تعجب کردم. ولی فقط همون دو بار بود.
    ولی به صورت میانگین اینا ادمای بسیار بسیار بسیار مودب و خوب و مهربونین. من همین فیدبک رو از دانشجوهای ازمایشگاههام هم میگیرم. هم دخترا مودب و باشخصیت هستن و هم پسرا. ولی پسرا خیلی مودب و جنتلمنن. من ندیدم اینا دایرکت سوال بپرسن. همیشه اولش آی واز واندرینگ، یا جمله محترمانه میذارن.
    نمیدونم!!!
    شاید 3 سال دیگه من بیام اینجا بنویسم اینا آدمای خوبی نیستن!!! نمیدونم.
    من تو دانشگاهی اینجا هستم.
    تو محیط کار نیستم.
    سوپرمارکت ندارم که طیف وسیعی از ادما رو ببینم.
    ولی واقعا اون چیزی که تو این 3 ماه و ده روز از ادمای اینجا دیدم تو نود و نه درصد موارد فقط و فقط رفتار خوب و احترام و خوبی بوده.
    واقعا خوشبحالم!!!
    تو رویاهام دنبال همچین جایی بودم.
    ......
    چی ازین بهتر؟!
    به هرکجا که روی آسمان به رنگ شیشه های عینکی ست که به چشم زده ای.

    Landing :2014



  3. #1543
    ApplyAbroad Guru
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    ارسال‌ها
    4,375

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به

    نقل قول نوشته اصلی توسط anihoo نمایش پست ها
    خيلي خوبه همچين احساسي داريد ولي همونطور كه خودتون اشاره كرديد توي محيط علمي و دانشگاهي بيشتر اين برخوردها رو ميبينيد. بيرون از اين محيط همه جور آدمي وجود داره كه محله به محله و شهر به شهر هم فرق ميكنند. اميدوارم تا آخرش همينجور مثبت با شما برخورد بشه. چي بهتر از اين.
    در محیطهای علمی و دانشگاهی هم البته این برخوردها هست ولی به علت شاید کاهش رقابت پذیری و داشتن انگیزه ها کمتر. به نظر برخوردهای متفاوت و تجارب مثبت و منفی شکل دهنده فضای واقعی جامعه ناشی از رقابتهای متضاد در جامعه غیرآکادمیک بسیار بیشتر تجربه میشوند و طبعا تجربیات و مشارکت سایر دوستان نیز در جمع بندیها کمک کننده تر خواهد بود تا تصویری واقع بینانه تر به دوستانی که از فضای دیگری به ماجرا مینگرند ارایه گردد.
    “I find the great thing in this world is not so much where we stand, as in what direction we are moving"

  4. #1544

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به

    نقل قول نوشته اصلی توسط chemistrymaste نمایش پست ها
    امروز
    گفتم برم خرید
    بعد تو راه برگشت، گفتم پیاده بیام خونه که مسیرهای مناسب برای دویدن و ورزش در روزهای بعد رو شناسایی کنم
    چون داشتم از تو کوچه پس کوچه ها میومدم (همه جدید بودن به چشمم) از یه جایی به بعد حس کردم گم شدم!
    قبل از اینکه گوگل مپ به یاری بشتابد یه آقای بسیار مسنی داشت اونورا ورزش میکرد، دید من سرگردن دور و برمو نگاه میکنم
    گفت خانم محترم شما به نظر میاد که گم شدین (کاناداییا واقعا مودبن بعد از سه ماه و نیم میتونم بگم که واقعا اینا مودبن) گفتم نه خونمون همین دور و براس من از کوچه های جدید اومدم و دارم با گوگل مپ راه رو پیدا میکنم.
    گفت این خونه رو میبینی؟ (سه تا خونه اونورتر) گفتم بله، گفت این خونه ماست، الان ماشینو روشن میکنم برسونمتون.
    بعد خانومش داشت باغچه شونو تمیز میکرد. منم اینور اصراررررر که اقا به جون مامانم میخوام مسیرهای مناسب برای دوییدن رو بیابم.
    خلاصه این اقاهه اصرار که خانم محترم شما وسایلت زیاده، خانومه ازونور داد میزد میگفت جفری اونو بنداز تو ماشین برسون خونش نذار با اون همه بار راه بره، منم بودم که خدایا من الان چطوری به اینا بگم که دارم مسیرهای مناسب برای دویدن برای رزوهای آتی رو کشف میکنم؟!
    این بار اولی نیست که این آدمها (اعم از دختر جوون، پسر، خانم مسن، آقای مسن) اصرار میکنن کمک کنن من برسم به مقصد.
    تو ایرانم هم وطنا کمک میکنن (سه ماه از سال رو همیشههههههه خانومای یه محله توی تهران ما رو pick میکردن میرسوندن مقصدمون) ولی فکر نمیکردم کاناداییا اینقدر مهربون باشن.
    من تو این سه ماه و خورده ای اینقدرررر ازین ادما محبت دیدم (هر روزم بهتر از دیروز محبت میکنن، هر روز هم ادمای بهتری رو میبینم) که واقعا متعجبم چرا باید ادمای یه کشور اینقدر خوب و مهربون و مهم تر مودب باشن؟؟؟
    یادمه یه بار داشتم برفارو پارو میکردم (تقریبا 5 روز بود که رسیده بودم) یکی از همسایه ها که خونشون تقریبا بیست تا خونه اونورتره وقتی از جلوی خونمون رد میشد یادمه بهم سپرد که حتمااااا برم خونشون (یه خانم مسن) فکر میکردم چون تازه اومدم اینا اینطورین.
    یادمه تو کافه ها وقتی متوجه میشدن من از خاورمیانه اومدم اینجا بهم چایی اصیل خاورمیانه میدادن (مجانی) فکر میکردم چون تازه اومدم اینجا اینطوریه.
    ولی هنوز لطف و محبت این ادما قطع نشده هر روزم بهتر از دیروزه.
    اینجام مشکلات خودشو داره، مثلا:
    تو ایران من بعد از بیست و چند سال زندگی تو چند شهر مختلف اون مملکت، ندیدم که حتی یه بار یه ماشین رد شه تو روز بارونی و به سرعت رد شه و سمت من اب و گل پرت کنه. واقعا ندیده بودم تا جایی که حافظه ام یاری میکنه. اینجا 2 بار دیدم و خیلی تعجب کردم. ولی فقط همون دو بار بود.
    ولی به صورت میانگین اینا ادمای بسیار بسیار بسیار مودب و خوب و مهربونین. من همین فیدبک رو از دانشجوهای ازمایشگاههام هم میگیرم. هم دخترا مودب و باشخصیت هستن و هم پسرا. ولی پسرا خیلی مودب و جنتلمنن. من ندیدم اینا دایرکت سوال بپرسن. همیشه اولش آی واز واندرینگ، یا جمله محترمانه میذارن.
    نمیدونم!!!
    شاید 3 سال دیگه من بیام اینجا بنویسم اینا آدمای خوبی نیستن!!! نمیدونم.
    من تو دانشگاهی اینجا هستم.
    تو محیط کار نیستم.
    سوپرمارکت ندارم که طیف وسیعی از ادما رو ببینم.
    ولی واقعا اون چیزی که تو این 3 ماه و ده روز از ادمای اینجا دیدم تو نود و نه درصد موارد فقط و فقط رفتار خوب و احترام و خوبی بوده.
    واقعا خوشبحالم!!!
    تو رویاهام دنبال همچین جایی بودم.
    واقعا اگه دنبال یه جا برای زندگی هستین که بتونین ارامش داشته باشین و برای اهدافتون تلاش کنین اینجا بهترین جاست.
    من نمیگم اینجا حسادت وجود نداره، هست، کمتر هست، نمیگم رقابت وجود نداره، هست، ولی کسی شما رو رنج نمیده. من نمیگم سیستم تربیتی اینا رو 100 درصد میپسندم، نه.
    ولی به صورت میانگین خیلی خیلی خیلی خوبه.
    مغز آدم ریلکس میکنه!!!
    فکرتو نمیذاری سر چیزای بیخود!
    تلاش میکنی برای اهدافت.
    چی ازین بهتر؟!
    سلام پس از مدت ها دوری از فروم امروز هوس کردم سری به خاطرات گذشته بزنم با دیدن این پست تصمیم گرفتم نظرم را بگم.به نظر من اینا واقعا مردم خوبی هستن.یا حداقل اونا که من باشون سر و کار داشتم.خوبن.حالا خوبی یعنی چه؟ وقتی شخصی از نظر روانی سالم باشه یعنی اصطراب افسردگی و خشم که نتیجه افسردگی و اصطراب هس نداشته باشه این یعنی خوب.خوب و بد معنا نداره خوب بودن یعنی بالانس بودن.اینا به علت تربیت خانواده و جامعه هر دو بالانس هستن.متاسفانه تربیت وابسته و همراه با کمی خودشیفتگی و رقابتی ما اجازه بالانس بودن را نمی دهد.جالب است بعضی دوستان از این حرف ناراحت میشن و می گن این وایت های خنگ با این ببو بودنشون جامعه آشون آینه ما یا آون همه پیشینه و استعداد آون هس جامعه مون چراااااا؟ آخه کی گفته اینا خنگن ما باهوش .به فرص جامعه آماری هم اثبات کنه ایرانی ها باهوشترین ملت دنیان خوب بالانس نبودنمون آون میشه وضعمون. اینا بالانس هستن بدون عقده.آینه که خوب به نطر می یان ببخشید آگه باعث رنجش کثیری میشم اما نه غرب زده شده ام نه عاشق اینا به طور ملموس و واضحی دارم لمس می کنم متاسفانه.من قبل از مهاجرت این قدر به نامتعادلی جامعه ایرانی که خودم هم جزیی از آن هستم واقف نبودم.
    ارسال مدارک به سیدنی :29 ژانویه 2010
    مدیکال : 3 ژانویه 2014
    پاس ريكويست : ٢٥ سپتامبر ٢٠١٤

  5. #1545

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به

    در ضمن من تو یه منطقه وایت آرایشگر هستم به قدری مردم بدون وسواسی هستن که من تو عمرم ندیدم منطور فقط کوتاهی یا تعییر رنگ هس این قدر که ما ایرانی ها مته به خشخاش می ذاریم اینا نمی ذارن.باورم کنین مشتری هندی یا ایرانی دارم عزا می گیرم از شدت وسواس .وسواس یعنی اضطراب.مشتری آقای ایرانی سر شناسی دارم که اسم نمی یارم ایشان برای کوتاهی موشون واحد 3 چهارم سانتی را به کار می برن و برای جلوی سر نیم سانت من آینه را می دم دستشون تا حین کار من عقب سرشون را حتما ببینن. ایشان بسیار در یک زمینه معروف هستن.به دوستان که می گم می گن آه از بس شلخته هستن ما ایرانی ها بسیار شیک هستیم معلومه برامون خیلی مهمه.حاضر نیستیم مشکل وسواس و اصطراب را بپذیریم توجیه پشت توجیه.من اینا را نمی گم نفی خودمون را بکنم شاید کمی بیداری لازم داریم همین.مسلما اینا هم نقاط ضعفی دارن که من به علت اختلاف فرهنگی سرم نمیشه اما در کل خوبن. خدا نکنه جلوی هموطنان از زیبایی اینا تعریف بشه آون وقت گور خودت را کندی.دست کم با کسایی که سر و کار داشتم این جور بودن.
    ارسال مدارک به سیدنی :29 ژانویه 2010
    مدیکال : 3 ژانویه 2014
    پاس ريكويست : ٢٥ سپتامبر ٢٠١٤

  6. #1546

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به

    یادم رفت اینو بگم هر چیزی تو دنیا یه خوبی یه بدی داره .همیشه همه چیز با هم نیس کانادا خوب هس تمییز بی ترافیک مردم خنده رو و ریلکس.ولی کسایی که خیلی اهل فامیل هستن و کنار فامیل احساس آرامش می کنن مسلم اینجا ندارن آون امکان را.این مطلب خیلی واضح هس ولی بعضی ها توجهی به آون ندارن بعد از اومدن به اینجا پررنگ میشه مساله براشون.البته آیتم تربیت وابسته ای هس که ما ایرانی ها داریم.به این مساله توجه کنین که دوست یابی اینجا به علت فرهنگ های مختلف و شکل دیگر زندگی متفاوت هست.البته عادی خواهد شد مثل هر چیز دیگر که بشر عادت خواهد کرد اما این فقدان همیشه هست.موفق باشین.
    ارسال مدارک به سیدنی :29 ژانویه 2010
    مدیکال : 3 ژانویه 2014
    پاس ريكويست : ٢٥ سپتامبر ٢٠١٤

  7. #1547
    ApplyAbroad Hero chemistrymaste آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2012
    رشته و دانشگاه
    Biophysical and Bioanalytical Chemistry
    ارسال‌ها
    1,261

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به

    نقل قول نوشته اصلی توسط رخساره نمایش پست ها
    در ضمن من تو یه منطقه وایت آرایشگر هستم به قدری مردم بدون وسواسی هستن که من تو عمرم ندیدم منطور فقط کوتاهی یا تعییر رنگ هس این قدر که ما ایرانی ها مته به خشخاش می ذاریم اینا نمی ذارن.باورم کنین مشتری هندی یا ایرانی دارم عزا می گیرم از شدت وسواس .وسواس یعنی اضطراب.مشتری آقای ایرانی سر شناسی دارم که اسم نمی یارم ایشان برای کوتاهی موشون واحد 3 چهارم سانتی را به کار می برن و برای جلوی سر نیم سانت من آینه را می دم دستشون تا حین کار من عقب سرشون را حتما ببینن. ایشان بسیار در یک زمینه معروف هستن.به دوستان که می گم می گن آه از بس شلخته هستن ما ایرانی ها بسیار شیک هستیم معلومه برامون خیلی مهمه.حاضر نیستیم مشکل وسواس و اصطراب را بپذیریم توجیه پشت توجیه.من اینا را نمی گم نفی خودمون را بکنم شاید کمی بیداری لازم داریم همین.مسلما اینا هم نقاط ضعفی دارن که من به علت اختلاف فرهنگی سرم نمیشه اما در کل خوبن. خدا نکنه جلوی هموطنان از زیبایی اینا تعریف بشه آون وقت گور خودت را کندی.دست کم با کسایی که سر و کار داشتم این جور بودن.
    سلام
    دقیقا منم با شما موافقم.
    اکثریت کاناداییا زیبا هستن.
    و جالب اینه که، با اینکه اینا توی تمیزی مثل ما نیستن (هم خونه ایهای من همه کانادایین، هفت تا جدشونم اینجا به دنیا اومدن)، و کمتر تمیزن و به بهداشت اهمیت کمتری میدن، ولی ابدا شلخته نیستن.
    خیلی ساده لباس میپوشن و خیلی معمولی (و متعجبم که چرا اینا همیشه رنگای تیره میپوشن؟!) ولی اصلا شلخته نیستن.
    زندگی رو سخت نمیگیرن من این اخلاقشونو دوست دارم.
    کاش خودمم اینطوری بزرگ شده بودم.


    "We believe in "Possibility

    به هر چیزی که فکر کنید از ته دلتون، بهش میرسید!

  8. #1548
    ApplyAbroad Hero chemistrymaste آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2012
    رشته و دانشگاه
    Biophysical and Bioanalytical Chemistry
    ارسال‌ها
    1,261

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به

    نقل قول نوشته اصلی توسط رخساره نمایش پست ها
    سلام پس از مدت ها دوری از فروم امروز هوس کردم سری به خاطرات گذشته بزنم با دیدن این پست تصمیم گرفتم نظرم را بگم.به نظر من اینا واقعا مردم خوبی هستن.یا حداقل اونا که من باشون سر و کار داشتم.خوبن.حالا خوبی یعنی چه؟ وقتی شخصی از نظر روانی سالم باشه یعنی اصطراب افسردگی و خشم که نتیجه افسردگی و اصطراب هس نداشته باشه این یعنی خوب.خوب و بد معنا نداره خوب بودن یعنی بالانس بودن.اینا به علت تربیت خانواده و جامعه هر دو بالانس هستن.متاسفانه تربیت وابسته و همراه با کمی خودشیفتگی و رقابتی ما اجازه بالانس بودن را نمی دهد.جالب است بعضی دوستان از این حرف ناراحت میشن و می گن این وایت های خنگ با این ببو بودنشون جامعه آشون آینه ما یا آون همه پیشینه و استعداد آون هس جامعه مون چراااااا؟ آخه کی گفته اینا خنگن ما باهوش .به فرص جامعه آماری هم اثبات کنه ایرانی ها باهوشترین ملت دنیان خوب بالانس نبودنمون آون میشه وضعمون. اینا بالانس هستن بدون عقده.آینه که خوب به نطر می یان ببخشید آگه باعث رنجش کثیری میشم اما نه غرب زده شده ام نه عاشق اینا به طور ملموس و واضحی دارم لمس می کنم متاسفانه.من قبل از مهاجرت این قدر به نامتعادلی جامعه ایرانی که خودم هم جزیی از آن هستم واقف نبودم.
    سلام
    همین بالانس بودن (یا نرمال بودن به قول خودم) که شما میفرمایین رو دقیقا من تو اینا میبینم.
    90 درصد ادمای اینجا هدفهای والا و فتح کرات اسمانی و تکون دادن زندگی مردم و کمک به جامعه بشری و نمیدونم هزار تا فکر و خیال دیگه که بنده خودم حداقل 15 سال زمان نیاز دارم تا بهش برسم رو ندارن اینا، ولی نرمالن! من وقتی میخوام برای خونوادمم توضیح بدم که اینا نرمالن نمیدونم چطوری بگم! نرمالن: حد وسطی از تلاش و پشتکار و ارزو و نمیدونم خیلی مسائل دیگه در اینا هست، اکثرا عقده ای نیستن، حسودی نمیکنن، ممکنه به خاطر اعتماد به نفسی که از بچگی به اینا دادن (و ماها معمولا فاقدش هستیم) یه ذره اعتماد به نفسشون بالا باشه و همش بگن من میتونم من خوبم، ولی اینو از روی خودخواهی نمیگن، حس برتری ندارن، باور دارن که میتونن به خواسته هاشون برسن. نرمالن!
    اینا یکمی محتاطن. من اینقدر محتاط بودن رو نمیپسندم. ادمای قانعین. دنیا رو سخت نمیگیرن. من هر بارررر با این دوست اروپاییم و کاناداییم بیرون میرم (3 تا دختریم) هر بار میبینم چقدر فرق بین تربیت من و این دو تا بوده. مخصوصا من و این کاناداییه. و جالبه که این تفاوت رو دخترای ایرانی دیگه هم دیدن و بهم میگن کمیستری اینا ریلکسن! مثل ما همش نگران نیستن!
    اینا تقصیر ما نیست.
    شاید اگه کشور اونام تو خاورمیانه بود همین اتفاق براشون میفتاد.
    فرهنگامون اگه شبیه هم بود اونام شبیه ما میشدن.
    هر قدر سن من بیشتر میگذره، به این نتیجه بیشتر میرسم که آدمی آدمه. هر محیطی بذاریش مطابق با اون محیط رشد میکنه (اگه فرض کنیم ژنتیک کاملا بی تاثیره).
    اینکه به بلوندا مشتریاتون میگن خنگ، به خاطر خنگ بودن اینا نیست. بنده خداها خنگ نیستن.
    اینا نیست برای خودشون و اینده شون فکر نمیکنن، نیست همه چی سر جاشه، نگران این نیستن که اگه اتو رو روشن بذارم مثلا خونه اتیش میگیره بعد اتش نشانی که خودش باید یه دونه مسابقه دوی سرعتو با پرایدای خیابون بگذرونه تا برسه به سر کوچه ما، بعد مامان بزرگم حتما میسوزه تو اتیش!!! اینا نیاز به همچین آینده نگری ای ندارن. به اینا گفتن: آبجی اتو رو روشن نذار، گذاشتیم پلیس هست!! اتش نشانی هست! 3 ثانیه ای میرسه! پسرای اینا مثل پسرای ما نیازی ندارن 1234 تا راه رو برن تا یه دونه سربازی رو معافیت بگیرن یا یه دونه سربازی 24 ماهه (سربازی چند ماهه؟) رو بکنن 12 ماه.
    اینا نیازی ندارن فکر کنن.
    اینا یه خط مستقیم دارن، اونو میرن جلو!!!
    پلیس و شهردارو جاستین ترودو و بقیه برای اینا فکر میکنن.
    اینا فان دارن! میرن تفریح میکنن.
    اینا مثه ما از تهران نمیرن شمال که بتونن یه دونه کباب بزنن و دور هم یه نوشیدنی بزنن و اونم با ترس و لرز.
    همینه دیگه.
    اینا به نظر ما اسلو موشنن، مام احتمالا (شاید) در نظر اینا خیلی مضطرب و همش نگران و کسی که تو هر ثانیه هزار تا راه حل برای مشکل به فکرمون میرسه باشیم.
    چند وقت پیش من و همکارم (دوستیم) میرفتیم یه دونه بسته بیاریم.
    بعد بهش گفتم ما که چرخ دستیو میبریم، این کپسول رو هم پر کنیم تو راه بیاریم که بقیه مجبور نشن باز برن طبقه پایین.
    میپرسه یعنی میگی با یه دونه چرخ دستی دو تا کارو انجام بدیم؟!!
    خواستم بهش بگم ببین، ما تو ایران از دانشگاه سراسری فارغ التحصیل میشیم یه قرون پول نمیدیم، درسه تموم میشه. اون درس خوندن ما تو اون چند سال خیلی اسونتر از پروسه فارغ التحصیلی و ازاد کردن مدرک و ترجمشه. یعنی مسابقه دوی سرعت و استقامت و مختو بهکار بنداز تا بعد فارغاتحصیلی شروع میشه برای ما که با اداره کار چیکار کنم؟! چجوری کار کنم که بیمه رد نشه؟
    بعد تو اینجا سخت ترین کارت همین خوندن مقاله ها و ریسرچته.
    طبیعیه که با تعجب بپرسی یعنی میگی با یه دونه چرخ دستی دو تا کارو انجام بدیم؟!
    بعد که رفتیم برگشتیم ذوق کرده بود که ای ول با یه دونه چرخ دستی دو تا کارو انجام بدیم!!!
    بعد دوست من صبحها که میخواست بره دانشگاه میرفت هشت تا ده تو باراجین تدریس میکرد برگشتنی کلاسشو تو دانشگاه میرفت!!
    به اینا بگی هنگ میکنن سکته میکنن شر میشه! یعنی توی یه روز دو کارو انجام بدی؟!!!! میشه؟!
    من به این بنده خداها خرده نمیگیرم.
    اینا سیستم تربیتیشون با ما خیلی فرق داره.
    ولی ادمای نرمال و مهربون و با قلب پاک و سالمین.
    اینا البته دانشجوان.
    نمیدونم بقیه چطورین. نمیدونم وقتی میری تو داون تاون تو تورنتو یه خونه بخری دقیقا ادمای اونجا چجورین. نمیدونم.


    "We believe in "Possibility

    به هر چیزی که فکر کنید از ته دلتون، بهش میرسید!

  9. #1549
    Local Moderator

    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    ارسال‌ها
    1,356

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به

    کاربران گرامی
    تعدادی از پست های نا مرتبط بدون دادن پیام خصوصی حذف شد ، لطفا به عنوان تاپیک توجه کنید
    با تشکر

  10. #1550
    ApplyAbroad Hero chemistrymaste آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2012
    رشته و دانشگاه
    Biophysical and Bioanalytical Chemistry
    ارسال‌ها
    1,261

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به

    جالبه
    تو زمستون
    وقتی ما اینجا مراقب امتحان میموندیم برای کورس های undergrad ها
    میدیدی بچه ها اکثر یه لباس راحت میپوشیدن، یا حالا یه لباس اسپورتی، جینی چیزی، بی آرایش و پسرا بدون فشن کردن! میومدن سر جلسه.
    الان که بهاره هم همینه!
    یعنی پسره / دختره با یه لباس خیلی گشاد و راحت و با یه دمپایی (واقعا دمپایی ها، کفش تابستونی نه، دمپایی) میاد میشینه سر جلسه امتحانشو میده میره.
    بعد تو ایران دخترا / پسرا اکثرشون یه تیپی میزنن... فک میکنی اینا الان دارن میرن عروسی... انگار اینا امتحان نمیرن. ما آخرین امتحانمون تو دانشگاه هم تو لیسانس هم فوق فشن شو بود! یعنی بچه ها نهایت تیپ زدن و خوشگل کردن رو اعمال میکردن!
    اینجا
    سر جلسه
    بچه ها رو نه اذیت میکنن، نه استرسی به اینا وارد میشه.
    هر کدوم میخواد بره washroom یه مراقبی حواسش بهش هستو دختره / پسره میره و برمیگرده. راحت میرن آب میخورن.
    من یادمه ترم دو کارشناسی یه بار خیلی مریض بودم، امتحان دور و بر سه و نیم ساعت بود مدتش.
    وسطاش به مراقب امتحانمون گفتم میشه من دو دقیقه برم بیرون یه آبی بخورم برگردم؟! گفت نه! بیرون؟!!!! میخوای تقلب کنی بدبخت؟
    آقا خلاصه ما نرفتیم بیرون
    یادمه تو دانشگاه ما هم لیسانس هم فوق لیسانس میگفتن کیفاتون، ژاکتتون، موبالیتون، شالگردنتون، جامدادیتون نمیدونم هرچی دارینو بیارین بذارین کنار در کلاس!! امتحان بدین! یه ربع هم زودتر از موعد مقرر از ما برگه های پاسخنامه رو میگرفتن که حالمون جا بیاد! اینجا بچه ها خیلی راحت میذارن وسایلشونو کنار صندلیشون، کنار میزشون، روی میزشون. هیچچچچچچچچچچچ احدی هم تقلب نمیکنه. من حداقل تو این چند تا امتحانی که مراقب بودم ندیدم کسی تقلب کنه. اینقدر با این بچه ها درست رفتار میشه، نتیجه ش هم این میشه که اینا وقتی به سن من میرسن، اکثرشون از نظر من نرمالن! و هر چند وقت یه بار از خودم میپرسم چرا اینا نرمالن! خب بابا اینا اینطوری بزرگ شدن! انتظار داری مثل تو باشن؟! سیستم آموزشی به اینا حتی مجالی نمیده که نگران باشن...
    خلاصه این سیستم آموزشی اینا برای من خیلی جالبه... هر روزی که جلوتر میرم جالبترم میشه...
    سطح درسی اینا پایین تره نسبت به ایران. ما تو ترم یکمون فیزیک گاسیوروویچ میخوندیم! اینا دو تا درس میگیرن هر ترم، اونو درست میخونن. یاد میگیرن. نهایتا درسای کمتری خوندنا، شاید سوادشون کمتر از ما باشه، ولی اونو درست خوندن. درست یاد گرفتن. اون پنجاه صفحه ای که خوندنو درست خوندن.
    نه بهشون گیر میدن چرا دمپایی پاته
    نه ایراد میگیرن که نمیدونم چرا کچل کردی
    یادمه یه بار یکی از دخترای دانشگاه ما موهاشو طلایی کرده بود، معاون رئیس دانشگاه دیدش، کارت دانشجوییشو گرفت، دختره بیچاره رفت یه 100 روزی علاف شد، بدبختش کردن!! یعنی معاون رئیس دانشگاه (یا نائب رئیس، یه همچین سمتی، تو ایران ماشالا همه سمت میدیریتی دارن!) با اون هیکلش کارت دانشجویی یه دخترو ازش گرفت که چرا موهاتو رنگ کردی... اونروز اومده بود بازدید از دانشکده ما.
    اینجام تقلب کردن هست توی نوشتن جواب Assignment ها. ولی بای دیفالت تقلب نمیکنن. تک و توکه. اینجام رقابت هست، حسودی هست، ولی کمه، خیلی کمه... خیلی... آدمی آدمه دیگه. همه تقریبا یه جورن، مگه محیط و عوامل دیگه مختلف باشه. مخصوصا تو این کشور که از فرهنگای مختلف و طرز تفکرات مختلف مهاجرت کردن اینجا.
    ویرایش توسط chemistrymaste : April 29th, 2017 در ساعت 07:51 AM


    "We believe in "Possibility

    به هر چیزی که فکر کنید از ته دلتون، بهش میرسید!

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •