نوشته های شما که رفتید و رسیدید و بارتون رو پهن کردید خیلی به ما کمک می کنه و ممنونم بابت شر کردنشون
فقط می خوام بگم من روزنامه نگارم (بودم). البته به دلیل خسارت های جسمی که کار سنگین بهم زد ول کردم و الان خانه دارم. دبیر سرویس بودم و جانشین سردبیر. هر روز تقریبن ساعت 10 صبح کارم شروع میشد با شدت تمام، تا ساعت 12-11 شب که کار برسه به چاپخونه. می خوام بگم همه ی کارها اونطور که دیدید راحت نیستند و نمیشه از زیرشون در رفت. کار اجرایی من تو حوزه تکنولوژی بود و کار نویسندگیم تو حوزه سینمایی. تازه میومدم خونه باید فیلم و سریال های روز رو میدیدم که بتونم نقد یا ریویو روشون بنویسم. حالا کار خونه رو فاکتور میگیرم
)
شخصن از کار ساعت 9 صبح تا 5 عصر با روی گشاده استقبال می کنم
علاقه مندی ها (Bookmarks)