درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

[Reza2kn]

خب کاملا مشخصه که دید چندانی از زندگی در خارج از کشور ندارید چون چیزهائی که فرمودید در حد رویا و تخیلات است. در باشگاه ها هم همان افراد بادکنکی را مشاهده خواهید کرد و همان مربی هایی که بادکنک ها را درست می کنند. هزاران نفر متخصص از کشورهای مختلف و علی الخصوص کشورهیی که انگلیسی را بسیار خوب بلد هستند در کانادا هستند، در هر رشته ای که تصور کنید. شما باید خیلی زحمت بکشید که خودتون را ثابت کنید، کسی برای شما فرش قرمز پهن نمی کنه.

از اونجایی که شما اونجا هستی و من نیستم، صد درصد شما دید وسیع تری رو نسبت به اونجا داری و هیچ شکی توش نیست..

منم نگفتم که تو باشگاه های کانادا آدم بادکنکی نیست! نگفتم هم فقط آدمای با علم و دانش رو قبول میکنن، یا اینکه همه آدمای اینطوری قبول میشن..

گفتم کسی مثل من، شانس داره که تو چندین و چند تا مصاحبه شرکت کنه و تو یکیش قبول بشه.. گفتم یه سری رشته های کاری که تو ایران اصلا وجود نداره، اونجا شکل گرفته و داره خیلی خوب رشد میکنه.. همه زندگیم هم برای تک تک چیزایی که بدست آوردم زحمت و زجر کشیدم و هیچ وقت هم منتظر فرش قرمز نبودم که بخوام تو کانادا منتظرش باشم به احتمال خیلی زیاد هم اول میخوام دکترام رو تو دانشگاه UBC بخونم که خودش باعث بشه درهای بیشتری جلوی روم باز بشن. اگه اینا نشون دهنده تلاش و زحمت نیست، نمیدونم دیگه چی هست..

جالبیش اینه که این حرف رو از خیلیا شنیدم.. فکر میکنن من میخوام برم اونجا، خودمو باد بزنم و اونا هم به مرتبه علمی من تعظیم کنن و پول بریزن جلوم!

نخیر! اصلا اینطور نیست.. همونطور که خودت گفتی میخوام اونجا هم خیلی خیلی زحمت بکشم، تلاش کنم و بعد از میوه های این تلاش هام استفاده ببرم..

موفق باشید

[uxmal09]

از اونجایی که شما اونجا هستی و من نیستم، صد درصد شما دید وسیع تری رو نسبت به اونجا داری و هیچ شکی توش نیست..

منم نگفتم که تو باشگاه های کانادا آدم بادکنکی نیست! نگفتم هم فقط آدمای با علم و دانش رو قبول میکنن، یا اینکه همه آدمای اینطوری قبول میشن..

گفتم کسی مثل من، شانس داره که تو چندین و چند تا مصاحبه شرکت کنه و تو یکیش قبول بشه.. گفتم یه سری رشته های کاری که تو ایران اصلا وجود نداره، اونجا شکل گرفته و داره خیلی خوب رشد میکنه.. همه زندگیم هم برای تک تک چیزایی که بدست آوردم زحمت و زجر کشیدم و هیچ وقت هم منتظر فرش قرمز نبودم که بخوام تو کانادا منتظرش باشم به احتمال خیلی زیاد هم اول میخوام دکترام رو تو دانشگاه UBC بخونم که خودش باعث بشه درهای بیشتری جلوی روم باز بشن. اگه اینا نشون دهنده تلاش و زحمت نیست، نمیدونم دیگه چی هست..

جالبیش اینه که این حرف رو از خیلیا شنیدم.. فکر میکنن من میخوام برم اونجا، خودمو باد بزنم و اونا هم به مرتبه علمی من تعظیم کنن و پول بریزن جلوم!

نخیر! اصلا اینطور نیست.. همونطور که خودت گفتی میخوام اونجا هم خیلی خیلی زحمت بکشم، تلاش کنم و بعد از میوه های این تلاش هام استفاده ببرم..

موفق باشید

انشالله که همینطوره. براتون آرزوی موفقیت می کنم. امیدوارم از حرف های من ناراحت نشده باشید ولی انقدر افراد را اینجا می بینیم که با تصورات مشابهی میان و سرخورده میشن که ترچیح می دم یک کم هم روایت های تلخ را بازگو کنم چون کانادا از دید من بسیار بسیار کشور خوبی است ولی همش گل و بلبل نیست.

[violet11]

از اونجایی که شما اونجا هستی و من نیستم، صد درصد شما دید وسیع تری رو نسبت به اونجا داری و هیچ شکی توش نیست..

منم نگفتم که تو باشگاه های کانادا آدم بادکنکی نیست! نگفتم هم فقط آدمای با علم و دانش رو قبول میکنن، یا اینکه همه آدمای اینطوری قبول میشن..

گفتم کسی مثل من، شانس داره که تو چندین و چند تا مصاحبه شرکت کنه و تو یکیش قبول بشه.. گفتم یه سری رشته های کاری که تو ایران اصلا وجود نداره، اونجا شکل گرفته و داره خیلی خوب رشد میکنه.. همه زندگیم هم برای تک تک چیزایی که بدست آوردم زحمت و زجر کشیدم و هیچ وقت هم منتظر فرش قرمز نبودم که بخوام تو کانادا منتظرش باشم به احتمال خیلی زیاد هم اول میخوام دکترام رو تو دانشگاه UBC بخونم که خودش باعث بشه درهای بیشتری جلوی روم باز بشن. اگه اینا نشون دهنده تلاش و زحمت نیست، نمیدونم دیگه چی هست..

جالبیش اینه که این حرف رو از خیلیا شنیدم.. فکر میکنن من میخوام برم اونجا، خودمو باد بزنم و اونا هم به مرتبه علمی من تعظیم کنن و پول بریزن جلوم!

نخیر! اصلا اینطور نیست.. همونطور که خودت گفتی میخوام اونجا هم خیلی خیلی زحمت بکشم، تلاش کنم و بعد از میوه های این تلاش هام استفاده ببرم..

موفق باشید

شما کارشناسی مترجمی انگلیسی و ارشد فیزیو لوژی دارید.... قبلشم که کاردانی کامپیوتر بودید و دانشجوی انصرافی محسوب میشید....

گپ تحصیلی و عدم تمرکز بر رشته تحصیلی.... خب این اولین ضعف رزومه برای کم شدن شانس حضور در دانشگاههای بزرگ و مطرح از جمله UBC

نشونه تلاش و زحمت اینه حداقل بتونید مدرک ایلتس بالای 7 رو که از شما انتظار میره کسب کنید و یا اینکه دوره تحصیلی رو با موفقیت همراه با نتایج علمی طی کنید (مقاله و اثار خوب علمی)

برای شرایط شما کلا به ورود به کانادا خیلی چشم انداز مبهمی داره چه برسه به موفقیت در این کشور.

پیروز باشید

[ali.1361]

حتی اگر هم اینطور باشه، بهتر از ایران هست..
مگه مثلا یه جا مثل ونکوور کلا چند درصدش کانادایی هست که بخوان من رو به عنوان یه کانادایی قبول بکنن یا نکنن؟!
مگه من جز احترام و آرامش چیز دیگه ای رو از مردم میخوام؟!

اتفاقا من میخوام که مردم هیچ کاری باهام نداشته باشن!! چون خودم سیستمم طوری هست که کاری به کار دیگران ندارم و وقتی تو خیابون راه میرم، حواسم به همه آدمای دور و ورم نیست ببینم کی چی پوشیده، چیکار میکنه، کجا رو نگاه میکنه و ... و این سبک واقعا تا حالا کلی برام دردسرساز شده، چون بیشتر مردم ما اینطور نیستن..

همین که اونجا کسی کاری به کارم نداشته باشه و تو برخورد باهام هم محترمانه رفتار کنن، کافیه.. جدا از تجربه دوستان و بستگانی هم که تو کانادا دارم، بعید میدونم مردم کانادا بخوان خیلی مثل یه غریبه یا با سردی یا هرجور نامناسب دیگه ای باهام رفتار کنن..

به هر حال ممنون از جوابت.





?Not so easy now, is it

موفق باشید

اتفاقا با اين تصور شما بايد جايي باشيد كه كاناداييها زياد هستند وگرنه شما از ساير مهاجران انتظار عزت و احترام داريد؟؟؟؟

متاسفانه شما تصور اشتباهي از زندگي در اين كشور داريد و اين مساله باعث ميشه فكر كنيد تا وارد اينجا شديد همه چيز براتون بهشت ميشه و تمام مشكلات حل ميشه
ممكنه تا يك سال اول از اين همه احترام و فرهنگ لذت ببريد اما وقتي وارد زندگي بشيد متوجه ميشيد شرايط زندگي در ايران اونچنان كه جهنم توصيف ميكنند هم نيست

[Reza2kn]

انشالله که همینطوره. براتون آرزوی موفقیت می کنم. امیدوارم از حرف های من ناراحت نشده باشید ولی انقدر افراد را اینجا می بینیم که با تصورات مشابهی میان و سرخورده میشن که ترچیح می دم یک کم هم روایت های تلخ را بازگو کنم چون کانادا از دید من بسیار بسیار کشور خوبی است ولی همش گل و بلبل نیست.

سلام دوست عزیز. حتما که همینطور خواهد بود... مرسی، ممنونم.
نه بابا چرا ناراحت بشم؟! شما هم داری لطف میکنی و تجربت رو به من میگی..

من خودم کسی بودم که عاشق آمریکا و نیویورک بودم.. بعد از مدتی پیش افتادم به دیدن برنامه هایی مثل Last Week Tonight ، و همینجوری معتاد این برنامه های Satire شدم و الان همشون رو میبینم.. واقعا دیدم نسبت به آمریکا عوض شد و اصلا دیگه دلم نخواست وارد اون کشور بشم.. تازه این قبل از انتخاب جاروی زرد بود!

اگر یه روزی شرایط ونکوور هم به وضع خیلی ناجوری برسه که نخوام برم، میتونم تصمیمم رو عوض کنم. یه چیزی که میخواستم راجع به مربیگری و اینا بگم و نگفتم، این بود که من ظرفیت اینو دارم که وقتی ببینم یه مدت طولانی داشتم راجع به یه چیزی اشتباه میکردم، اشتباهمو ببینم و تصحیحش کنم.. ذهن من یه خیابون یک طرفه نیست.. چون اینجا هم کاربرد داشت، دیگه گفتم :دی

به هرحال لطف کردی ممنون

شما کارشناسی مترجمی انگلیسی و ارشد فیزیو لوژی دارید.... قبلشم که کاردانی کامپیوتر بودید و دانشجوی انصرافی محسوب میشید....

گپ تحصیلی و عدم تمرکز بر رشته تحصیلی.... خب این اولین ضعف رزومه برای کم شدن شانس حضور در دانشگاههای بزرگ و مطرح از جمله UBC

نشونه تلاش و زحمت اینه حداقل بتونید مدرک ایلتس بالای 7 رو که از شما انتظار میره کسب کنید و یا اینکه دوره تحصیلی رو با موفقیت همراه با نتایج علمی طی کنید (مقاله و اثار خوب علمی)

برای شرایط شما کلا به ورود به کانادا خیلی چشم انداز مبهمی داره چه برسه به موفقیت در این کشور.

پیروز باشید

والا فکر نمیکنم گپ تحصیلی خیلی زیادی داشته باشم.. فاصله بین انصراف از کاردانی تا شروع کارشناسی من کمتر از 1 سال بود، از کارشناسی هم که بدون توقف رفتم تو ارشد.. اونم دانشگاه دولتی روزانه
فکر هم نمیکنم مثلا 27 سال سن برای یه فارغ التحصیل ارشد که میخواد دکترا بخونه، سن بالایی باشه..

آیلتس 7 که خوبه، UBC گفته که حداقل 7.5 میخواد که من برای کسب نمره 8 به بالا برنامه دارم.. تازه معدل همه سال های ارشدم هم باید 16 به بالا باشه، که اونو هم دارم بدست میارم.. راجع به موفقیت های علمی پژوهشی هم که وارد کار شدم و دارم با چند تا استاد همکاری میکنم.. مثلا اون بورسیه ای که میخوام براش اپلای کنم، گفته که مهارت های مدیریتی رو میخواد ببینه و ما تو دی ماه یه همایش ملی داشتیم که از کل ایران دانشجوها و استاد های برجسته اومدن، یه بخش خیلی بزرگ از کارای همایش رو دوش من بود و حدود 1 ماه روزی 4 ساعت میخوابیدم.. اینا خدایی نکرده برای پز دادن نیستا.. چون چیزی نیست! ولی بحثش شد، خواستم برنامه هامو بگم.. دورادور استادای مربوطه توی UBC رو هم فالو کردم تا اگه بتونم و فرصتی باشه کم کم بهشون نزدیک بشم.. با دانشجوهایی که الان دارن تو همون مقطع درس میخونن و همون بورسیه رو گرفتن ارتباط برقرار کردم و دارم ازشون کمک میگیرم.. پایان نامه ای هم که میخوام روش کار کنم، کلا تا حالا تو ایران، حتی توسط دانشجو های دکترا و یا اساتید بزرگ هم اجرا نشده

من که همه سعیمو میکنم واسه موفقیت. دیگه بقیش با خدا، کارما، شانس یا هرچیزی که هست

اتفاقا با اين تصور شما بايد جايي باشيد كه كاناداييها زياد هستند وگرنه شما از ساير مهاجران انتظار عزت و احترام داريد؟؟؟؟

متاسفانه شما تصور اشتباهي از زندگي در اين كشور داريد و اين مساله باعث ميشه فكر كنيد تا وارد اينجا شديد همه چيز براتون بهشت ميشه و تمام مشكلات حل ميشه
ممكنه تا يك سال اول از اين همه احترام و فرهنگ لذت ببريد اما وقتي وارد زندگي بشيد متوجه ميشيد شرايط زندگي در ايران اونچنان كه جهنم توصيف ميكنند هم نيست

ببین عزیزم، شاید هم اینطور باشه که شما میگی، ولی من دارم میگم احترام میخوام و آرامش! همین! فکر نمیکنم دیگه بتونم از این واضح تر بیانش کنم..

حتی آشناهایی که تو کشورهایی مثل ارمنستان!! دارم هم به این احترام و آرامش رسیدن! دیگه کانادا که جای خود داره..

زندگی کردن تو ایرانم 100% برای همه جهنم نیست! تازه برای خیلیا بهشت برین هست و قطعا بهترین جای دنیا برای زندگی.. شما هم از زندگی من خبر نداری، در همین حد بدون که اینجا رو دوست ندارم.. ممکن هم هست که اونجا اون تصوری که من ازش دارم نباشه، ولی به شدت خیلی خیلی خیلی زیادی بعید میدونم که به ایران ترجیحش ندم! :|

موفق باشید

[mhdy97]

سلام
من سه تا سوال هست که برام خیلی مهمه؛ 1- هر ساله کانادا تعداده زیادی مهاجر و پناهنده میگیره آیا این موضوع باعث نمیشه که کانادا در آینده مثله اروپا به Islamic invasion دچار بشه؟؟؟ (خیلی خیلی برام مهمه)
آیا در کانادا آزادی بیان هست؟
3- بین کانادا و استرالیا کدام رو انتخاب میکنین؟ (با دلیل)


باتشکر

[AFTER]

سلام
من سه تا سوال هست که برام خیلی مهمه؛ 1- هر ساله کانادا تعداده زیادی مهاجر و پناهنده میگیره آیا این موضوع باعث نمیشه که کانادا در آینده مثله اروپا به Islamic invasion دچار بشه؟؟؟ (خیلی خیلی برام مهمه)
2- آیا در کانادا آزادی بیان هست؟؟
3- بین کانادا و استرالیا کدام رو انتخاب میکنین؟ (با دلیل)

باتشکر

1- بافت مهاجری که از کشورهای مسلمان به کانادا میان با اون بافت مهاجر مسلمان در اروپا فرق داره. کانادا با برنامه های مهاجرتی خودش افراد متخصص و تحصیل کرده رو جذب می کنه، و اینها افرادی بودن که توی کشور خودشون جز طبقات بالای جامعه به لحاظ فرهنگی بودند و غالبا توی کانادا خیلی هم موفق هستند، مهاجرهای مسلمان اروپا مثل کانادا دست چین شده نیستند. به همین دلیل خیلی دور از انتظاره که وضعیت فعلی فرانسه به وجود بیاد و البته این رو هم اضافه کنم که سالانه مهاجرهای زیادی از چین و کشورهای غیراسلامی به کانادا میان و این کشور diversity خودش رو حفظ خواهد کرد.
2- در کانادا دیکتاتوری نظامی مطلق حاکم است! عجیبه همچین سوالی می پرسین، صد البته که آزادی بیان هست
3- من استرالیا رو خیلی نمیشناسم، فقط هر کس که اونجا بوده میگه از کانادا بهتره.

[anihoo]

سلام
من سه تا سوال هست که برام خیلی مهمه؛ 1- هر ساله کانادا تعداده زیادی مهاجر و پناهنده میگیره آیا این موضوع باعث نمیشه که کانادا در آینده مثله اروپا به Islamic invasion دچار بشه؟؟؟ (خیلی خیلی برام مهمه)
آیا در کانادا آزادی بیان هست؟
3- بین کانادا و استرالیا کدام رو انتخاب میکنین؟ (با دلیل)


باتشکر

جواب سوال يك رو نميدونم. در مورد سوال دو بايد ببينيم منظور از آزادي بيان چي هست. شما آزادي نظرت رو بگي به شرطي كه نظرت بوي تبعيض نژادي، قومي، جنسيتي و ... نده.
من كانادا رو انتخاب كردم. با اينكه اكثريتي كه هر دو كشور رو ديدن استراليا رو ترجيح دادن. دليل منطقي هم ندارم كاملا همراه حسم شدم. هركار كردم نتونستم كانادا رو ترجيح ندم. شايد احساس ميكردم تبعيض نژادي در سطوح بالاي اجتماع در كانادا كمتره.

[ghlobe]

سلام
من سه تا سوال هست که برام خیلی مهمه؛ 1- هر ساله کانادا تعداده زیادی مهاجر و پناهنده میگیره آیا این موضوع باعث نمیشه که کانادا در آینده مثله اروپا به Islamic invasion دچار بشه؟؟؟ (خیلی خیلی برام مهمه)
باتشکر

اگر کانادا مهاجر نگیره به بنده و شما هم اجازه ورود نباید بده.

[chemistrymaste]

یه چیزی برای من تو این کشور خیلی جالبه.
من فکر میکردم مردم اصلا اهمیتی ندن که ترامپ حالا چه قطعنامه ای برای ایران و شش کشور دیگه صادر کرده. اینکه چی رو امضا کرده چی رو امضا نکرده. اینکه تو کبک سیتی شش تا مسلمونو کشتن تو مسجد. فکر میکردم این آدما (شامل کاناداییا، اروپاییا، خاورمیانه ای ها و بقیه جهان! که توی این شهر ما هستن) اصلا براشون مهم نباشه که حالا سر ما چی میاد.
جالبه تو این چند روز اکثر دور و بریای من (که قشر دانشگاهی هستن معمولا) تو کافه تو بار تو دانشگاه همه جا گفتن که اره ما خبرا رو دنبال میکنیم و یه سریشونم کلی بد و بیراه گفتن به ترامپ
میدونم با این حرفا هیچی درست نمیشه ولی همین که تو یه کشور غریب هستم و مردم ساکن در اونجا (از هر کشوری که باشن) اسم کشورمو میدونن و با من دربارش صحبت میکنن و همه خاورمیانه ای ها بدون استثناء با ما همدردی میکنن برای من حسش خیلی خوبه! جالبه که یه جوری صحبت میکنن که نه حالت غیبت و خاله زنک بازی داره و نه حالت بی خیالی. خیلی نایس و خوب صحبت میکنن.
خیلی.
بنده خداها اونایی که مسلمون نیستن بارها اینو ازم پرسیدن (چندین نفر) که اسم اونی که اسلامو اورد Mohmet هست؟ منم گفتم بله. گفتن اون یکی که اسلامو آورد کیه؟ میگم علی رو میگی؟ میگن نمیدونم اون یکی! فکر میکنن حضرت علی و حضرت محمد با هم دعواشون شده برای همین اسلام دو گروه شیعه و سنی داره. اصا یه اوضاعیه وقتی اینا سوال میپرسن من نمیدونم چطوری براشون توضیح بدم و اصلا چی بگم
اینجا ملت از مسلمونا احتمالا بیشترین چیزایی که شنیدن نام این دو شخصیت هست. اونایی که سفر کردن خاورمیانه همیشه میپرسن این پیامبر محمد زودتر اومده یا پیامبر علی؟ خب من چی جواب بدم
واسه غذا خوردن و سرک کشیدن که بریم ببینیم این مسلمونا چی میپزن میرن مسجد بعد از غذاها خوششون میاد بعد میان بیرون میگن حضرت محمدو دیدیم و کلی از غذاها تعریف میکنن.
در کل خیلی حس خوبی دارم که مردم این قدر نایس و باشخصیت هستن. حتی در ظاهر. چون فقط یه ماه و چند روزه اینجام نمیخوام قضاوت عمیقی داشته باشم. درسته که اگه حق و حقوقتو ندونی، هر جای دنیا که باشی یه عده پیدا میشن که حقتو بخورن و ایران و کانادا نداره. ولی در کل، به صورت کلی من ازین اخلاق مردم اینجا خوشم میاد به صورت کلی. کاری ندارم پشت چهره ظاهرا نایسوشون چطوری هستن. درباره ظاهرشون و نحوه برخورد ظاهریشون صحبت میکنم.