صفحه 156 از 219 نخستنخست ... 56106146147148149150151152153154155156157158159160161162163164165166206 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1,551 تا 1,560 , از مجموع 2190

موضوع: درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

  1. #1551
    Senior Member keshvari آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2012
    رشته و دانشگاه
    Electrical Engineering-Communications
    ارسال‌ها
    630

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به

    نقل قول نوشته اصلی توسط chemistrymaste نمایش پست ها
    جالبه
    تو زمستون
    وقتی ما اینجا مراقب امتحان میموندیم برای کورس های undergrad ها
    میدیدی بچه ها اکثر یه لباس راحت میپوشیدن، یا حالا یه لباس اسپورتی، جینی چیزی، بی آرایش و پسرا بدون فشن کردن! میومدن سر جلسه.
    الان که بهاره هم همینه!
    یعنی پسره / دختره با یه لباس خیلی گشاد و راحت و با یه دمپایی (واقعا دمپایی ها، کفش تابستونی نه، دمپایی) میاد میشینه سر جلسه امتحانشو میده میره.
    بعد تو ایران دخترا / پسرا اکثرشون یه تیپی میزنن... فک میکنی اینا الان دارن میرن عروسی... انگار اینا امتحان نمیرن. ما آخرین امتحانمون تو دانشگاه هم تو لیسانس هم فوق فشن شو بود! یعنی بچه ها نهایت تیپ زدن و خوشگل کردن رو اعمال میکردن!
    اینجا
    سر جلسه
    بچه ها رو نه اذیت میکنن، نه استرسی به اینا وارد میشه.
    هر کدوم میخواد بره washroom یه مراقبی حواسش بهش هستو دختره / پسره میره و برمیگرده. راحت میرن آب میخورن.
    من یادمه ترم دو کارشناسی یه بار خیلی مریض بودم، امتحان دور و بر سه و نیم ساعت بود مدتش.
    وسطاش به مراقب امتحانمون گفتم میشه من دو دقیقه برم بیرون یه آبی بخورم برگردم؟! گفت نه! بیرون؟!!!! میخوای تقلب کنی بدبخت؟
    آقا خلاصه ما نرفتیم بیرون
    یادمه تو دانشگاه ما هم لیسانس هم فوق لیسانس میگفتن کیفاتون، ژاکتتون، موبالیتون، شالگردنتون، جامدادیتون نمیدونم هرچی دارینو بیارین بذارین کنار در کلاس!! امتحان بدین! یه ربع هم زودتر از موعد مقرر از ما برگه های پاسخنامه رو میگرفتن که حالمون جا بیاد! اینجا بچه ها خیلی راحت میذارن وسایلشونو کنار صندلیشون، کنار میزشون، روی میزشون. هیچچچچچچچچچچچ احدی هم تقلب نمیکنه. من حداقل تو این چند تا امتحانی که مراقب بودم ندیدم کسی تقلب کنه. اینقدر با این بچه ها درست رفتار میشه، نتیجه ش هم این میشه که اینا وقتی به سن من میرسن، اکثرشون از نظر من نرمالن! و هر چند وقت یه بار از خودم میپرسم چرا اینا نرمالن! خب بابا اینا اینطوری بزرگ شدن! انتظار داری مثل تو باشن؟! سیستم آموزشی به اینا حتی مجالی نمیده که نگران باشن...
    خلاصه این سیستم آموزشی اینا برای من خیلی جالبه... هر روزی که جلوتر میرم جالبترم میشه...
    سطح درسی اینا پایین تره نسبت به ایران. ما تو ترم یکمون فیزیک گاسیوروویچ میخوندیم! اینا دو تا درس میگیرن هر ترم، اونو درست میخونن. یاد میگیرن. نهایتا درسای کمتری خوندنا، شاید سوادشون کمتر از ما باشه، ولی اونو درست خوندن. درست یاد گرفتن. اون پنجاه صفحه ای که خوندنو درست خوندن.
    نه بهشون گیر میدن چرا دمپایی پاته
    نه ایراد میگیرن که نمیدونم چرا کچل کردی
    یادمه یه بار یکی از دخترای دانشگاه ما موهاشو طلایی کرده بود، معاون رئیس دانشگاه دیدش، کارت دانشجوییشو گرفت، دختره بیچاره رفت یه 100 روزی علاف شد، بدبختش کردن!! یعنی معاون رئیس دانشگاه (یا نائب رئیس، یه همچین سمتی، تو ایران ماشالا همه سمت میدیریتی دارن!) با اون هیکلش کارت دانشجویی یه دخترو ازش گرفت که چرا موهاتو رنگ کردی... اونروز اومده بود بازدید از دانشکده ما.
    اینجام تقلب کردن هست توی نوشتن جواب Assignment ها. ولی بای دیفالت تقلب نمیکنن. تک و توکه. اینجام رقابت هست، حسودی هست، ولی کمه، خیلی کمه... خیلی... آدمی آدمه دیگه. همه تقریبا یه جورن، مگه محیط و عوامل دیگه مختلف باشه. مخصوصا تو این کشور که از فرهنگای مختلف و طرز تفکرات مختلف مهاجرت کردن اینجا.
    البته ادم هرچی بیشتر میره جلو و جاافتاده تر میشه نگاهش خیلی عوض میشه. اینا هم اونقدرها کارشون درست نیست. اتفاقا اندر باب استرس ندادن و اینا بگم ما یه درسی برداشتیم با یه استاد بسیار محترم و اینا. سر تمرین اول ده نفر از بچه هارو به خاطر تقلب فرستاد به سمت رییس دانشکده. بدبختا تا موعد دادگاهشون سربرسه مردن و زنده شدن. بیچاره ها یه نمودار متلب رو کپی کرده بودن. البته سر همین تی ای هم یکی از بچه ها فکر کرد خیلی بچه زرنگه ما هم یه مشت ساده خارجستانی هستیم گفت من برم بیرون اب بخورم یه بطری برد با بطری خالی و یه برگه برگشت سر امتحان برنامه نویسی! ما هم گزارش کردیم از اون به بعد دیگه پدر بقیه بچه ها و مارو دراوردن بابت دقت در رفت و امد و تمام حرکات بچه ها.
    درمورد ادم های مختلف هم بگم دوست خوبم به مرور متوجه میشید که اینجا هم ادم حسود بسیار زیاده. ادمایی که سرکار با اینکه زنگ ناهارنماز میان و باهات گپ میزنن و فکر میکنی رفیقن، ولی برات ممکنه بزنن یا کار تورو کار خودشون ارائه بدن. دیدم به چشم خودم. همه جا هست. البته منکر بهتر بودنش نسبت به مملکت خودمون نمیشم.
    سر ارادت ما و آستان حضرت دوست***********که هرچه برسر ما می رود ارادت اوست

  2. #1552
    Banned
    تاریخ عضویت
    May 2016
    رشته و دانشگاه
    ME - WVU
    ارسال‌ها
    648

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به

    اصولا افرادی که تازه به کانادا یا امریکا میرسن دیدشون خیلی فرق داره با چند سال بعدشون به خصوص ایرانی ها. چون از مملکتی اومدن که هیچ چیزش درست نبوده و بسته بوده و فقط ظاهر داشته. در نتیجه عجیب میاد اوایل بعضی مسایل براش و همچنین تازه.
    مثل فردی که از یک ناحیه روستایی در ایران بره قلب تهران. دیدش در اوایل زندگی با 10 سال بعدش قطعا فرق داره.
    در ضمن یکی از دوستان چند پست قبل در باب مقایسه ایران و کانادا براومده بودن و اشاره کردن وضعیت در کانادا نسبت به چندین سال پیش بدتر شده و کار کمتر. البته از دید ایشون. در حالی که ایران رو همون ایران چندین سال پیش در نظر میگرفتن. در باب مقایسه باید هر دو رو مشمول زمان کرد!

  3. #1553

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به

    خدمت دوستان عرض کنم که متاسفانه ما ایرانی ها آدم های بسیار ناسپاسی هستیم. بسیاری از نعمت هایی که ما در ایران داریم در اینجا خبری ازش نیست. چند وقت پیش با یکی از همکارانم در این مورد حرف می زدم و تعبیری که از کانادا به کار می برد خیلی جالب بود برام. می گفت چیزی نبود جز یک سراب.... یاد اون برنامه ی تلویزیونی دهه ی هفتاد افتادم که اسمش سراب بود و به کسی که مهاجرت کردن می پرداخت. البته حرف زدن های ما واقعا می دونم که اثری نداره. ....
    البته باید بگم اینجا برای دو گروه از آدم ها که به لحاظ اقتصادی این دو ویژگی رو داشته باشند خوبه:
    (هرچند در این مورد ویژگی های تاثیرگذار دیگه مثل وابستگی احساسی و یا اعتقادات مذهبی و سیاسی را لحاظ نمی کنم اصلا)
    - اول برای گروهی که در ایران وضع اقتصادی نامناسب دارند خوبه. کسایی که در رده ی کارگری و یا کارمندان بسیار ساده هستند. این گروه از افراد در ایران حداقل حقوق رو می گیرند و باید با یه ماشین دست دوم قدیمی و یک خانه ی اجاره ای زندگی کنند و برای این ها هزینه های درمانی و تحصیلی بالاست. این افراد در کانادا وضع زندگی بهتری پیدا می کنند چون با همان کاری که در ایران می کنند می تونند به سادگی در اینجا همان کارها رو پیدا کنند. مثل کار در کارخانه ها ، چیدمان فروشگاه ها و یا رستوران ها و کافی شاپ ها. همان ماشین دست دوم رو هم مدل آمریکاییش یا ژاپنیش که ده سال کار کرده باشه راحت می خرند.

    - دومین گروهی که زندگی در کانادا براشون خوبه فارغ التحصیلان جوان که از خود دانشگاه های کانادا مدرک گرفته اند و افراد بسیار ثروتمند ایرانی که هنوز درآمد بالایی هم از ایران دارند و می تونند بدون نگرانی بابت پیدا کردن کار و یا زبان اینجا زندگی کنند .

    - و برای گروهی که شامل افراد طبقه خوب اقتصادی و متوسط خوب در ایران می شه، مهاجرت به کانادا یعنی از دست دادن همه ی چیزهایی که در ایران داشتند.و.... کسایی که در ایران موقعیت خوب اجتماعی و شغلی دارند. چند نفر زیردست دارند و می شه بگی جزء مدیران میانی در شرکت ها و سازمان ها هستند. شدیدا به این ها توصیه می کنم بزرگترین اشتباه زندگیشون رو نکنند.

  4. #1554
    ApplyAbroad Superstar
    تاریخ عضویت
    Apr 2010
    ارسال‌ها
    4,779

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به

    نقل قول نوشته اصلی توسط ghoolmagic نمایش پست ها
    خدمت دوستان عرض کنم که متاسفانه ما ایرانی ها آدم های بسیار ناسپاسی هستیم. بسیاری از نعمت هایی که ما در ایران داریم در اینجا خبری ازش نیست. چند وقت پیش با یکی از همکارانم در این مورد حرف می زدم و تعبیری که از کانادا به کار می برد خیلی جالب بود برام. می گفت چیزی نبود جز یک سراب.... یاد اون برنامه ی تلویزیونی دهه ی هفتاد افتادم که اسمش سراب بود و به کسی که مهاجرت کردن می پرداخت. البته حرف زدن های ما واقعا می دونم که اثری نداره. ....
    البته باید بگم اینجا برای دو گروه از آدم ها که به لحاظ اقتصادی این دو ویژگی رو داشته باشند خوبه:
    (هرچند در این مورد ویژگی های تاثیرگذار دیگه مثل وابستگی احساسی و یا اعتقادات مذهبی و سیاسی را لحاظ نمی کنم اصلا)
    - اول برای گروهی که در ایران وضع اقتصادی نامناسب دارند خوبه. کسایی که در رده ی کارگری و یا کارمندان بسیار ساده هستند. این گروه از افراد در ایران حداقل حقوق رو می گیرند و باید با یه ماشین دست دوم قدیمی و یک خانه ی اجاره ای زندگی کنند و برای این ها هزینه های درمانی و تحصیلی بالاست. این افراد در کانادا وضع زندگی بهتری پیدا می کنند چون با همان کاری که در ایران می کنند می تونند به سادگی در اینجا همان کارها رو پیدا کنند. مثل کار در کارخانه ها ، چیدمان فروشگاه ها و یا رستوران ها و کافی شاپ ها. همان ماشین دست دوم رو هم مدل آمریکاییش یا ژاپنیش که ده سال کار کرده باشه راحت می خرند.

    - دومین گروهی که زندگی در کانادا براشون خوبه فارغ التحصیلان جوان که از خود دانشگاه های کانادا مدرک گرفته اند و افراد بسیار ثروتمند ایرانی که هنوز درآمد بالایی هم از ایران دارند و می تونند بدون نگرانی بابت پیدا کردن کار و یا زبان اینجا زندگی کنند .

    - و برای گروهی که شامل افراد طبقه خوب اقتصادی و متوسط خوب در ایران می شه، مهاجرت به کانادا یعنی از دست دادن همه ی چیزهایی که در ایران داشتند.و.... کسایی که در ایران موقعیت خوب اجتماعی و شغلی دارند. چند نفر زیردست دارند و می شه بگی جزء مدیران میانی در شرکت ها و سازمان ها هستند. شدیدا به این ها توصیه می کنم بزرگترین اشتباه زندگیشون رو نکنند.

    کاملا موافقم. نعمت پول مفت درآوردن در کانادا خبری ازش نیست. من در ایران در صنعت کار می کردم، اینجا هم در رشته خودم مشغول به کارم. ایرانی های زیادی را می شناسم که با تخصص و تحصیلات ایران دارند اینجا در رده های عالی مدیریتی و مهندسی کار می کنند. البته گروه زیادی هم از طبقه متوسط خوب به قول شما هستند که با ادعای فراوان و سطح زبان نازل و بدون همیت واقعی برای کار در یک بازار بسیار رقابتی نمی توانند جایگاه خودشون رو پیدا کنند.
    Solitary trees, if they grow at all, grow strong.

  5. #1555
    Banned
    تاریخ عضویت
    May 2016
    رشته و دانشگاه
    ME - WVU
    ارسال‌ها
    648

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به

    نقل قول نوشته اصلی توسط uxmal09 نمایش پست ها
    کاملا موافقم. نعمت پول مفت درآوردن در کانادا خبری ازش نیست. من در ایران در صنعت کار می کردم، اینجا هم در رشته خودم مشغول به کارم. ایرانی های زیادی را می شناسم که با تخصص و تحصیلات ایران دارند اینجا در رده های عالی مدیریتی و مهندسی کار می کنند. البته گروه زیادی هم از طبقه متوسط خوب به قول شما هستند که با ادعای فراوان و سطح زبان نازل و بدون همیت واقعی برای کار در یک بازار بسیار رقابتی نمی توانند جایگاه خودشون رو پیدا کنند.
    البته بسیاری از همان جوانان و دانشجویان موفق از طبقه متوسط و رو به بالای جامعه بودند!

  6. #1556

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به

    نقل قول نوشته اصلی توسط uxmal09 نمایش پست ها
    کاملا موافقم. نعمت پول مفت درآوردن در کانادا خبری ازش نیست. من در ایران در صنعت کار می کردم، اینجا هم در رشته خودم مشغول به کارم. ایرانی های زیادی را می شناسم که با تخصص و تحصیلات ایران دارند اینجا در رده های عالی مدیریتی و مهندسی کار می کنند. البته گروه زیادی هم از طبقه متوسط خوب به قول شما هستند که با ادعای فراوان و سطح زبان نازل و بدون همیت واقعی برای کار در یک بازار بسیار رقابتی نمی توانند جایگاه خودشون رو پیدا کنند.
    من فکر می کنم وقتی حرف های ما در اینجا می تونه روی تصمیم افراد تاثیر بذاره بهتره دقیق تر ادعاهامون رو مطرح کنیم. واقعا چه آمار دقیقی از این افراد بسیار موفق در رده های عالی مدیریتی وجود داره؟ برای کسی که در ایران همه چیز داره و موقعیت شغلیش خوبه و خونه و زندگی داره چه چیزی رو می تونید اینجا بهش پیشنهاد بدید ؟ من فکر می کنم باید واقع بینانه برخورد کنیم.

  7. #1557
    ApplyAbroad Superstar
    تاریخ عضویت
    Apr 2010
    ارسال‌ها
    4,779

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به

    نقل قول نوشته اصلی توسط ghoolmagic نمایش پست ها
    من فکر می کنم وقتی حرف های ما در اینجا می تونه روی تصمیم افراد تاثیر بذاره بهتره دقیق تر ادعاهامون رو مطرح کنیم. واقعا چه آمار دقیقی از این افراد بسیار موفق در رده های عالی مدیریتی وجود داره؟ برای کسی که در ایران همه چیز داره و موقعیت شغلیش خوبه و خونه و زندگی داره چه چیزی رو می تونید اینجا بهش پیشنهاد بدید ؟ من فکر می کنم باید واقع بینانه برخورد کنیم.
    1. آمار اقشاری که طبقه بندی کردید را از کل کم کنید میشه آمار گروهی که بنده ذکر کردم. ادعا هم نیست، کافیه در نشست های کارآفرینان و متخصصان مختلف ایرانی حضور پیدا کنید و ارتباط بگیرید و نزدیک بشید تا به عرض بنده برسید. هم در رده های خوب کار می کنند هم شرکت های خوبی دارند و اداره می کنند و هم می تونید بعنوان ابزارهای نتورکینگ ازشون استفاده کنید.
    2. فکر نمی کنم کسی صرفا بخاطر دست پیدا کردن به اوضاع اقتصادی بهتر به کانادا مهاجرت کنه. مولفه های دیگری هم هست که کم و زیاد مسائل مالی را پوشش می دهند، البته نظر شخصی است.
    Solitary trees, if they grow at all, grow strong.

  8. #1558

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به

    نقل قول نوشته اصلی توسط ghoolmagic نمایش پست ها
    خدمت دوستان عرض کنم که متاسفانه ما ایرانی ها آدم های بسیار ناسپاسی هستیم. بسیاری از نعمت هایی که ما در ایران داریم در اینجا خبری ازش نیست. چند وقت پیش با یکی از همکارانم در این مورد حرف می زدم و تعبیری که از کانادا به کار می برد خیلی جالب بود برام. می گفت چیزی نبود جز یک سراب.... یاد اون برنامه ی تلویزیونی دهه ی هفتاد افتادم که اسمش سراب بود و به کسی که مهاجرت کردن می پرداخت. البته حرف زدن های ما واقعا می دونم که اثری نداره. ....
    البته باید بگم اینجا برای دو گروه از آدم ها که به لحاظ اقتصادی این دو ویژگی رو داشته باشند خوبه:
    (هرچند در این مورد ویژگی های تاثیرگذار دیگه مثل وابستگی احساسی و یا اعتقادات مذهبی و سیاسی را لحاظ نمی کنم اصلا)
    - اول برای گروهی که در ایران وضع اقتصادی نامناسب دارند خوبه. کسایی که در رده ی کارگری و یا کارمندان بسیار ساده هستند. این گروه از افراد در ایران حداقل حقوق رو می گیرند و باید با یه ماشین دست دوم قدیمی و یک خانه ی اجاره ای زندگی کنند و برای این ها هزینه های درمانی و تحصیلی بالاست. این افراد در کانادا وضع زندگی بهتری پیدا می کنند چون با همان کاری که در ایران می کنند می تونند به سادگی در اینجا همان کارها رو پیدا کنند. مثل کار در کارخانه ها ، چیدمان فروشگاه ها و یا رستوران ها و کافی شاپ ها. همان ماشین دست دوم رو هم مدل آمریکاییش یا ژاپنیش که ده سال کار کرده باشه راحت می خرند.

    - دومین گروهی که زندگی در کانادا براشون خوبه فارغ التحصیلان جوان که از خود دانشگاه های کانادا مدرک گرفته اند و افراد بسیار ثروتمند ایرانی که هنوز درآمد بالایی هم از ایران دارند و می تونند بدون نگرانی بابت پیدا کردن کار و یا زبان اینجا زندگی کنند .

    - و برای گروهی که شامل افراد طبقه خوب اقتصادی و متوسط خوب در ایران می شه، مهاجرت به کانادا یعنی از دست دادن همه ی چیزهایی که در ایران داشتند.و.... کسایی که در ایران موقعیت خوب اجتماعی و شغلی دارند. چند نفر زیردست دارند و می شه بگی جزء مدیران میانی در شرکت ها و سازمان ها هستند. شدیدا به این ها توصیه می کنم بزرگترین اشتباه زندگیشون رو نکنند.
    به تعداد مهاجران حاضر در کانادا داستانهای موفق و ناموفق مهاجرت وجود داره و واقعا نمیشه با یک قانون کلی کسی رو به مهاجرت ترغیب یا منع کرد چون همیشه استتثنا هایی وجود داره.تجربه شخصی من اینه که کانادا همونقدر که برای من یک بهشت دوست داشتنی هست برای برخی یک جهنم غیر قابل تحمل و پیش از مهاجرت همیشه آدم باید خودش رو برای بدترین شرایط ممکن آماده کنه و ببینه آیا حاضر هست وارد دنیایی بشه که چیزی ازش نمیدونه و همه چیز رو باید مثل یک کودک خردسال از ابتدا یاد بگیره یا نه.

  9. #1559
    ApplyAbroad Guru
    تاریخ عضویت
    Feb 2011
    ارسال‌ها
    15,575

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به

    نقل قول نوشته اصلی توسط ghoolmagic نمایش پست ها
    برای کسی که در ایران همه چیز داره و موقعیت شغلیش خوبه و خونه و زندگی داره چه چیزی رو می تونید اینجا بهش پیشنهاد بدید ؟
    مسلما کسی که در ایران همه چیز داره و وضعش خوبه دلیل اقتصادی برای مهاجرت نداره. یک چنین فردی باید خودش نگاه کنه ببینه اصلا به چه دلیلی میخواد مهاجرت کنه.

  10. #1560
    ApplyAbroad Senior Veteran
    Mechatronic آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2009
    رشته و دانشگاه
    EE-ME
    ارسال‌ها
    4,811

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به

    نقل قول نوشته اصلی توسط ghlobe نمایش پست ها
    مسلما کسی که در ایران همه چیز داره و وضعش خوبه دلیل اقتصادی برای مهاجرت نداره. یک چنین فردی باید خودش نگاه کنه ببینه اصلا به چه دلیلی میخواد مهاجرت کنه.
    در ادامۀ فرمایش متین شما که کاملا با اونها موافقم، بد نیست که دوستانی که در حال ارزیابی مهاجرت و مثبت ها و منفی های اون هستند به جنبه های مختلف مهاجرت هم توجه داشته باشند. به طور عمده، دوستان حاضر تصور می کنند که پررنگ ترین دلیل مهاجرت، زندگی اقتصادی بهتره و اگر جایی این هدف ما محقق نشه، پس باید با نگرانی به فرآیند نگاه کنیم.

    برای مهاجرت هر فرد، یک دلیل موجه اختصاصی میتونه وجود داشته باشه و تقلیل دادن اهداف و دلایل مهاجرت به "اقتصاد"، حسنش اینه که خیلی ساده میشه در مورد موفق یا ناموفق بودن تجربۀ افراد صحبت کرد؛ در حالی که اگر باور داشته باشیم که اولویت های دیگری هم در زندگی افراد وجود داره که چه بسا این اولویت ها برای یک سری آدمها مهمتر از اقتصاد میتونه باشه، اون وقت دیگه به سادگی نمیشه آماری ارائه کرد که ممکنه ریشه ها و بسترهای اون آمار با واقعیت های جامعۀ ایرانی تفاوت محسوس داشته باشه.

    کم نیستند افرادی که از ایران مهاجرت میکنند، نه برای اقتصاد که برای فرهنگ و سیاست. کم نیستند ثروتمندهایی که از راه های کسب درآمد چند ده میلیونی در روز اطلاع دارند اما قبلا عطای زندگی در ایران را به لقای اون بخشیده اند. کم نیستند کسانی که فرهنگ و مسائل اجتماعی غیراقتصادی به قدری براشون پررنگ بوده که حاضرند از مدیریت لایۀ میانی به زندگی کارمندی رضایت بدند اما آرامش روانی بیشتری داشته باشند. شاید در این مورد اخیر، زنان گرامی جامعۀ ایران بهتر بتوانند شهادت بدند. کم نیستند کسانی که هر ساله مهاجرت میکنند نه در پی پول بیشتر، که در پی آزادی سیاسی بیشتر.

    تقلیل دادن مهاجرت به اقتصاد، باعث میشه هیچ وقت به طور جدی به سایر گروه ها نپردازیم و به اونها توجه نکنیم؛ مادامی که به راحتی میتونی مرسدس بنز یا فورد 2017 سوار بشی، پس حتما مهاجرت موفقی داشتی. اگر هنوز هم روزی 10 ساعت کار میکنی و خونۀ معمولی داری و ماشینت هم مثل ماشین ایرانت معمولیه، پس مهاجرت تو چندان کار شاقی نبوده!

    به همان اندازه ای که از نظر من نوعی میشه گفت که ما در ایران هزاران چیز داریم که قدردان اون نیستیم، میشه از نظر شمای نوعی گفت که در کانادا هزاران چیز داریم که در ایران نداشتیم. این که هزاران چیز داخل ایران یا هزاران چیز داخل کانادا برای من و شمای نوعی چقدر اهمیت داره، قاعدتا قابل تعمیم نیست، چرا که چیدن اولویت ها برای افراد، کاملا سلیقه ای هست و علیرغم پررنگ بودن "اقتصاد" برای اکثر خانواده ها، نمیشه گفت افراد موفق در امر مهاجرت، تنها کسانی هستند که در کانادا مشغول بیزنس چند ده میلیون دلاری خود هستند. چه بسا مهاجرانی وجود دارند که بعد از مهاجرت، شرایط اقتصادی چندان متفاوتی در کانادا ندارند اما همین که زن خانواده و دختر خانواده دارای آرامش فرهنگی نسبی بیشتری در کانادا هست، در طبقۀ مهاجران "موفق" قرار میگیرند، چرا که:

    "رضایت" همیشه مهمتر از "موفقیت" خواهد بود. در "موفقیت" شما به دنبال مقایسۀ داشته های خود با معیارهای عمومی رایج هستید و در نتیجه، در رقابت با دیگران؛ در حالی که در "رضایت" شما در حال مقایسۀ داشته های خویشتن با خواسته های خویشتن هستید و مقایسۀ امروز شما با دیروز و پریروز شماست.


    امیدوارم تصور ذهنی تمام مهاجران گرامی، بعد از مهاجرت، به خوبی تصور آنها قبل از مهاجرت باشه.
    آینده‌ای خواهم ساخت که گذشته‌ام جلویش زانو بزند!

    به دلیل محدودیت زمانی، از پاسخگویی به پیام های خصوصیِ قابل طرح در فورِم معذورم.

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •