جالبه
تو زمستون
وقتی ما اینجا مراقب امتحان میموندیم برای کورس های undergrad ها
میدیدی بچه ها اکثر یه لباس راحت میپوشیدن، یا حالا یه لباس اسپورتی، جینی چیزی، بی آرایش و پسرا بدون فشن کردن! میومدن سر جلسه.
الان که بهاره هم همینه!
یعنی پسره / دختره با یه لباس خیلی گشاد و راحت و با یه دمپایی (واقعا دمپایی ها، کفش تابستونی نه، دمپایی) میاد میشینه سر جلسه امتحانشو میده میره.
بعد تو ایران دخترا / پسرا اکثرشون یه تیپی میزنن... فک میکنی اینا الان دارن میرن عروسی... انگار اینا امتحان نمیرن. ما آخرین امتحانمون تو دانشگاه هم تو لیسانس هم فوق فشن شو بود! یعنی بچه ها نهایت تیپ زدن و خوشگل کردن رو اعمال میکردن!
اینجا
سر جلسه
بچه ها رو نه اذیت میکنن، نه استرسی به اینا وارد میشه.
هر کدوم میخواد بره washroom یه مراقبی حواسش بهش هستو دختره / پسره میره و برمیگرده. راحت میرن آب میخورن.
من یادمه ترم دو کارشناسی یه بار خیلی مریض بودم، امتحان دور و بر سه و نیم ساعت بود مدتش.
وسطاش به مراقب امتحانمون گفتم میشه من دو دقیقه برم بیرون یه آبی بخورم برگردم؟! گفت نه! بیرون؟!!!! میخوای تقلب کنی بدبخت؟
آقا خلاصه ما نرفتیم بیرون
یادمه تو دانشگاه ما هم لیسانس هم فوق لیسانس میگفتن کیفاتون، ژاکتتون، موبالیتون، شالگردنتون، جامدادیتون نمیدونم هرچی دارینو بیارین بذارین کنار در کلاس!! امتحان بدین! یه ربع هم زودتر از موعد مقرر از ما برگه های پاسخنامه رو میگرفتن که حالمون جا بیاد! اینجا بچه ها خیلی راحت میذارن وسایلشونو کنار صندلیشون، کنار میزشون، روی میزشون. هیچچچچچچچچچچچ احدی هم تقلب نمیکنه. من حداقل تو این چند تا امتحانی که مراقب بودم ندیدم کسی تقلب کنه. اینقدر با این بچه ها درست رفتار میشه، نتیجه ش هم این میشه که اینا وقتی به سن من میرسن، اکثرشون از نظر من نرمالن! و هر چند وقت یه بار از خودم میپرسم چرا اینا نرمالن! خب بابا اینا اینطوری بزرگ شدن! انتظار داری مثل تو باشن؟! سیستم آموزشی به اینا حتی مجالی نمیده که نگران باشن...
خلاصه این سیستم آموزشی اینا برای من خیلی جالبه... هر روزی که جلوتر میرم جالبترم میشه...
سطح درسی اینا پایین تره نسبت به ایران. ما تو ترم یکمون فیزیک گاسیوروویچ میخوندیم! اینا دو تا درس میگیرن هر ترم، اونو درست میخونن. یاد میگیرن. نهایتا درسای کمتری خوندنا، شاید سوادشون کمتر از ما باشه، ولی اونو درست خوندن. درست یاد گرفتن. اون پنجاه صفحه ای که خوندنو درست خوندن.
نه بهشون گیر میدن چرا دمپایی پاته
نه ایراد میگیرن که نمیدونم چرا کچل کردی
یادمه یه بار یکی از دخترای دانشگاه ما موهاشو طلایی کرده بود، معاون رئیس دانشگاه دیدش، کارت دانشجوییشو گرفت، دختره بیچاره رفت یه 100 روزی علاف شد، بدبختش کردن!! یعنی معاون رئیس دانشگاه (یا نائب رئیس، یه همچین سمتی، تو ایران ماشالا همه سمت میدیریتی دارن!) با اون هیکلش کارت دانشجویی یه دخترو ازش گرفت که چرا موهاتو رنگ کردی... اونروز اومده بود بازدید از دانشکده ما.
اینجام تقلب کردن هست توی نوشتن جواب Assignment ها. ولی بای دیفالت تقلب نمیکنن. تک و توکه. اینجام رقابت هست، حسودی هست، ولی کمه، خیلی کمه... خیلی... آدمی آدمه دیگه. همه تقریبا یه جورن، مگه محیط و عوامل دیگه مختلف باشه. مخصوصا تو این کشور که از فرهنگای مختلف و طرز تفکرات مختلف مهاجرت کردن اینجا.
علاقه مندی ها (Bookmarks)