صفحه 196 از 219 نخستنخست ... 96146186187188189190191192193194195196197198199200201202203204205206 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1,951 تا 1,960 , از مجموع 2190

موضوع: درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

  1. #1951
    ApplyAbroad Superstar
    تاریخ عضویت
    Apr 2010
    ارسال‌ها
    4,779

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

    نقل قول نوشته اصلی توسط Jill نمایش پست ها
    کلا تا وقتی ایران هستیم دیدگاهمون بسیار بسیار بسته هست و فکر میکنیم الان تمام دنیا منتظر مغزهای ایرانن!
    اتفاقا کشورهایی مثل کانادا و استرالیا و مخصوصا در زمینه آی تی بیشترین نیروشونو ترجیح میدن از هند بگیرن چون هم زبان غیر قابل رقابتی با ما دارن و هم دانش به روزتر و در ارتباط تر با دنیای روز(به دلیل همون تعاملات راحت تر با دنیا، اکثرشون قبل مهاجرت یا حتی گرفتن ورک پرمیت سالها در شعب شرکت های بزرگ و معروف و شناخته شده دنیا در همون هند کار کردن)، هم قانع تر و ارزون تر و بسازترن و کم مدعاتر

    تازه بر فرض محال هم بگیریم که کانادا کشته مرده ایرانی هاست، شرایط و جو حاکم بر ایران امکان کار رو برای خود ایرانی ها به راحتی فراهم نمیکنه و اصولا یکی از دلایل فرار اون عده سرمایه دار اینه، حالا کانادا بیاد اینهمه سرمایه گزاری کنه دو روز بعد بیان سفارت رو تسخیر کنن و بقیه ماجرا برای خودش واضحه، بازم به همون دلیل که تا ایرانیم فکر میکنیم چه خبره، اصولا کشورها دوست ندارن خودشونو درگیر شرایط خاص ایران کنن
    من قویا اعتقاد دارم هر ایرانی باید حداقل یک سال در یک کشور دیگه زندگی کنه تا اولا از نژادپرستی دور بشه و دوما درک کنه که علی آباد واقعا شهری نیست و اعتقاداتی که درباره برتری هوش و منحصر بفرد بودن تاریخ و تمدن خودش داره چقدر سست هستند.
    Solitary trees, if they grow at all, grow strong.

  2. #1952
    ApplyAbroad Guru
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    ارسال‌ها
    4,375

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

    یکی از همین روزهای اخیر از مدیر محترم بخش کانادا خواستم به وضعیت پستهای اخیر تاپیک و خارج شدن موضوع از عنوان تاپیک در پستهای اخیر توجه کنند. به نظرم رسید که این پستهای اخیر فارغ از متن و نوع ادبیات (که قضاوتی در مورد ان البته ندارم) خارج از موضوع اصلی تاپیک است که "تصورات ذهنی قبل و بعد از کانادا" را نشان میدهد مسایلی مثل بحث درباره علت بازنشدن سفارت در ایران یا لاتاری در امریکا و نظایر آن.
    با روند پستهای اخیر و به ویژه آخرین پستها البته به نظرم موضوع البته باز فارغ از نوع ادبیات به کار رفته که این بار به نظر شخصی اینجانب می تواند تا حدود زیادی تضحیح شده و متفاوت باشد، مساله انطباق با تاپیک کاملا حل شده است. به نظرم چنین درخواستی دیگر موضوعیت ندارد و اتفاقا مباحث مطرح شده به جز یکی دو پست می تواند کاملا در همین راستا تلقی شود.

    به عبارت ساده تر بخشی از این سو تفاهمهای ایجاد شده در نوع نگاه به موضوع از سوی افراد در نظرات منعکس شده، ناشی از همین تصورات متفاوت قبل و بعد از ورود به کاناداست. به عبارت بهتر افراد موضوع را از دریچه نگاه خود میبینند و براساس آن قضاوت میکنند. حتی ممکن است نظری را کاملا غلط یا صحیح ببینند و بر اساس آن راجع به فرد نظردهنده هم قضاوت کنند. در اینگونه فرومها البته نظرها هستند که ارزیابی میشوند و نه افراد. ساده تر اینکه اگر فردی نظری را ارایه میدهد الزاما شخصیت متفاوتی را پرزنت نمیکند بلکه نظر وی یا ساده تر باز تصورات وی متفاوت از شماست. نگاه فرد ممکن است کاملا در مواجهه با موضوع عوش شود و مثلا پس از ورود به کانادا کاملا متفاوت با قبل آن باشد. اگر بحثهای توهین آمیز یا تمسخر (که البته با طنز متفاوت است) را کنار بگذاریم میبینید بخش زیادی از این مباحثات ناشی از همین تفاوت تصورات ذهنی افراد است و لزوما داشتن این اختلافات طبیعی است. همین تبادل نظرات افراد قبل و بعد از رسیدن به اصل مساله است که لزوم داشتن چنین فرومی را توجیه میکند.
    اینکه فردی در ایران که شاید اصلا تجربه خروج از کشور را نداشته است به مساله نحوه برخورد خارجی ها با ایرانیها و ایرانیها به یکدیگر در کشور دیگری به گونه دیگری بنگرد و تصور متفاوتی داشته باشد طبیعی است همانطور که فرد متولد کانادا هم تصوری از نحوه زندگی و کار در ایران ممکن است نداشته باشد یا تصویر درستی در ذهن نتواند ایجاد کند.
    بخشی از مطالب مطرح شده دوستان درپستهای اخیر به نظر شخصی اینجانب البته طنز و جنبه شوخی داشته و باید از بحث توهین و نظایر آن مجزا شود. ولی در کل تبادل نظر لزوما به هر علت ممکن است به تقابل آرا و نظرات منهای شود که باید با آن نیز به عنوان قواعد بازی کنار آمد و تحمل نمود. هم فرد سوال کننده و هم پاسخ دهنده به نوعی در این ارتباط قبول مسیولیت کرده اند که وارد بحثی می شوند که ممکن است کاملا تصورات متفاوتی را با اعتقادات یا تجربیات طرف مقابل به فرد منتقل کند و این لزوما خوشایند نیست اما به هرحال دید دومی را به شما منتقل میکند که می تواند کاملا واقعی و براساس نگاه متفاوت فرد به مساله باشد.
    نمونه آن اینکه برخی افراد در داخل ایران ممکن است کانادا و شهری مثل تورنتو را مثلا یک شهر پر از آسمان خراشهای بلند و ترکیب جمعیتی 90 درصد کانادایی وایت با 10 درصد مهاجر نخبه ایرانی و اروپایی و... و بقیه شهرهای کوچک کانادا را شهرهایی با اسکیموهای قطبی که با سگ و سورتمه در مسیرهایی پوشیده از برف تردد میکنند تصور کنند. شخص دیگری متولد کانادا ایران را با عراق اشتباه گرفته و تصور زندگی با گروههای.... و نداشتن شبکه آب آشامیدنی بهداشتی و... در زیرساختهای ایران را داشته باشد. اینها همه طبیعی است و اگر شما با سوال فردی در کانادا مبنی بر این موضوع روبرو شوید شاید تصوری از توهین در ذهن متبادل کند اما هرگز قصدی مبنی بر این در فرد نبوده یا احتمالا نبوده است. در همین خصوص فرد ایرانی با عدم تجربه مسافرت به کشورهای اروپایی و امریکایی ممکن است تصور متفاوتی داشته و علت عدم وچود سفارت را مساله ای نظیر عدم اطلاع از تعداد متقاضی ویزا در ایران و امکان درآمدزایی از این امر بداند. به نظر من البته هردو مساله باز طبیعی است و نباید اینرا نشانه ای از توهین یا قصد فرد مبنی بر تمسخر و ... دانست. همینطور فرد سوال کننده هم که قواعد بازی را پذیرفته از جنبه های متفاوت پاسخ نباید ناراحت شده و سعی در توجیه و قبولاندن نظر خود به فرد پاسخ دهنده به صورت 0 یا 100 درست یا غلط بودن موضوع داشته باشد.

    نظر ، نظر است. برای شما ممکن است همان قدر غلط باشد که برای دیگری درست.

    قدری تحمل خود را باید بالا ببریم و تصور کنیم که ما نیز می توانیم از نگاه دیگران به شکل متفاوتی در مورد نظراتمان قضاوت شویم. پس مهم نقد نظر و نه افراد با داشتن این سابقه ذهنی است که به ادامه شکل گیری چنین مباحثاتی و بهره بردن خود و دیگران از موضوع در آِنده کمک میکند.

    ضمن تشکر از همه دوستان از مدیران محترم خواهسمندم ضمن حذف بخشی از پستهای حاوی مطلب احتمالا توهین آمیز (که کلا شاید یکی دو مورد هم نباشد) اصل مباحثات مطرح شده و این پست را جهت استفاده های آتی دوستان و شکل گیری مباحثات منطقی و ادامه آن در آینده حفظ نمایند
    با تشکر
    “I find the great thing in this world is not so much where we stand, as in what direction we are moving"

  3. #1953
    ApplyAbroad Hero
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    ارسال‌ها
    1,445

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

    نقل قول نوشته اصلی توسط gbahrein نمایش پست ها
    یکی از همین روزهای اخیر از مدیر محترم بخش کانادا خواستم به وضعیت پستهای اخیر تاپیک و خارج شدن موضوع از عنوان تاپیک در پستهای اخیر توجه کنند. به نظرم رسید که این پستهای اخیر فارغ از متن و نوع ادبیات (که قضاوتی در مورد ان البته ندارم) خارج از موضوع اصلی تاپیک است که "تصورات ذهنی قبل و بعد از کانادا" را نشان میدهد مسایلی مثل بحث درباره علت بازنشدن سفارت در ایران یا لاتاری در امریکا و نظایر آن.
    با روند پستهای اخیر و به ویژه آخرین پستها البته به نظرم موضوع البته باز فارغ از نوع ادبیات به کار رفته که این بار به نظر شخصی اینجانب می تواند تا حدود زیادی تضحیح شده و متفاوت باشد، مساله انطباق با تاپیک کاملا حل شده است. به نظرم چنین درخواستی دیگر موضوعیت ندارد و اتفاقا مباحث مطرح شده به جز یکی دو پست می تواند کاملا در همین راستا تلقی شود.

    به عبارت ساده تر بخشی از این سو تفاهمهای ایجاد شده در نوع نگاه به موضوع از سوی افراد در نظرات منعکس شده، ناشی از همین تصورات متفاوت قبل و بعد از ورود به کاناداست. به عبارت بهتر افراد موضوع را از دریچه نگاه خود میبینند و براساس آن قضاوت میکنند. حتی ممکن است نظری را کاملا غلط یا صحیح ببینند و بر اساس آن راجع به فرد نظردهنده هم قضاوت کنند. در اینگونه فرومها البته نظرها هستند که ارزیابی میشوند و نه افراد. ساده تر اینکه اگر فردی نظری را ارایه میدهد الزاما شخصیت متفاوتی را پرزنت نمیکند بلکه نظر وی یا ساده تر باز تصورات وی متفاوت از شماست. نگاه فرد ممکن است کاملا در مواجهه با موضوع عوش شود و مثلا پس از ورود به کانادا کاملا متفاوت با قبل آن باشد. اگر بحثهای توهین آمیز یا تمسخر (که البته با طنز متفاوت است) را کنار بگذاریم میبینید بخش زیادی از این مباحثات ناشی از همین تفاوت تصورات ذهنی افراد است و لزوما داشتن این اختلافات طبیعی است. همین تبادل نظرات افراد قبل و بعد از رسیدن به اصل مساله است که لزوم داشتن چنین فرومی را توجیه میکند.
    اینکه فردی در ایران که شاید اصلا تجربه خروج از کشور را نداشته است به مساله نحوه برخورد خارجی ها با ایرانیها و ایرانیها به یکدیگر در کشور دیگری به گونه دیگری بنگرد و تصور متفاوتی داشته باشد طبیعی است همانطور که فرد متولد کانادا هم تصوری از نحوه زندگی و کار در ایران ممکن است نداشته باشد یا تصویر درستی در ذهن نتواند ایجاد کند.
    بخشی از مطالب مطرح شده دوستان درپستهای اخیر به نظر شخصی اینجانب البته طنز و جنبه شوخی داشته و باید از بحث توهین و نظایر آن مجزا شود. ولی در کل تبادل نظر لزوما به هر علت ممکن است به تقابل آرا و نظرات منهای شود که باید با آن نیز به عنوان قواعد بازی کنار آمد و تحمل نمود. هم فرد سوال کننده و هم پاسخ دهنده به نوعی در این ارتباط قبول مسیولیت کرده اند که وارد بحثی می شوند که ممکن است کاملا تصورات متفاوتی را با اعتقادات یا تجربیات طرف مقابل به فرد منتقل کند و این لزوما خوشایند نیست اما به هرحال دید دومی را به شما منتقل میکند که می تواند کاملا واقعی و براساس نگاه متفاوت فرد به مساله باشد.
    نمونه آن اینکه برخی افراد در داخل ایران ممکن است کانادا و شهری مثل تورنتو را مثلا یک شهر پر از آسمان خراشهای بلند و ترکیب جمعیتی 90 درصد کانادایی وایت با 10 درصد مهاجر نخبه ایرانی و اروپایی و... و بقیه شهرهای کوچک کانادا را شهرهایی با اسکیموهای قطبی که با سگ و سورتمه در مسیرهایی پوشیده از برف تردد میکنند تصور کنند. شخص دیگری متولد کانادا ایران را با عراق اشتباه گرفته و تصور زندگی با گروههای.... و نداشتن شبکه آب آشامیدنی بهداشتی و... در زیرساختهای ایران را داشته باشد. اینها همه طبیعی است و اگر شما با سوال فردی در کانادا مبنی بر این موضوع روبرو شوید شاید تصوری از توهین در ذهن متبادل کند اما هرگز قصدی مبنی بر این در فرد نبوده یا احتمالا نبوده است. در همین خصوص فرد ایرانی با عدم تجربه مسافرت به کشورهای اروپایی و امریکایی ممکن است تصور متفاوتی داشته و علت عدم وچود سفارت را مساله ای نظیر عدم اطلاع از تعداد متقاضی ویزا در ایران و امکان درآمدزایی از این امر بداند. به نظر من البته هردو مساله باز طبیعی است و نباید اینرا نشانه ای از توهین یا قصد فرد مبنی بر تمسخر و ... دانست. همینطور فرد سوال کننده هم که قواعد بازی را پذیرفته از جنبه های متفاوت پاسخ نباید ناراحت شده و سعی در توجیه و قبولاندن نظر خود به فرد پاسخ دهنده به صورت 0 یا 100 درست یا غلط بودن موضوع داشته باشد.

    نظر ، نظر است. برای شما ممکن است همان قدر غلط باشد که برای دیگری درست.

    قدری تحمل خود را باید بالا ببریم و تصور کنیم که ما نیز می توانیم از نگاه دیگران به شکل متفاوتی در مورد نظراتمان قضاوت شویم. پس مهم نقد نظر و نه افراد با داشتن این سابقه ذهنی است که به ادامه شکل گیری چنین مباحثاتی و بهره بردن خود و دیگران از موضوع در آِنده کمک میکند.

    ضمن تشکر از همه دوستان از مدیران محترم خواهسمندم ضمن حذف بخشی از پستهای حاوی مطلب احتمالا توهین آمیز (که کلا شاید یکی دو مورد هم نباشد) اصل مباحثات مطرح شده و این پست را جهت استفاده های آتی دوستان و شکل گیری مباحثات منطقی و ادامه آن در آینده حفظ نمایند
    با تشکر
    به همین دلیل عنوان تاپیک تصورات "شما"، "پیش" و "پس" از "رفتن" به کانادا انتخاب شده. یعنی انتظار میره نویسنده مطلب تجربه زندگی در کانادا رو داشته باشند تا بتونند خودشون تصورات سابق خودشون رو نقد کنند. به نظر بنده هر نوع مطلبی مبنی بر تصورات کسی که به کانادا تشریف نیاوردن یا هر مطلبی مبنی بر مقایسه ایران و کانادا در این بخش خارج از تاپیک و خلاف مقرراته. قبلا هم خطر طرح چنین مباحثی رو همینجا بیان کرده بودم.

  4. #1954
    Senior Member
    تاریخ عضویت
    Jul 2012
    رشته و دانشگاه
    Master of Computer Engineering - Senior Software Developer
    ارسال‌ها
    653

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

    دوست عزیز شما که بیشتر دارین دانشجویان ایرانی در دانشگاههای خارج از کشور رو مثال میزنین! بعدم در مورد دانش ریاضی و غیره فرمودین. موضوع بحث در مورد مهاجرت بود و عموم مهاجرین هم اسکیلد ورکر هستن. معنیش اینه که قراره در کانادا کار کنن و سابقه کاری شفاف و عالیشونو در هند مثال زدم که کاملا برای کارفرمای کانادایی واضح و روشنه.

    مواردی که من مطرح کردم در اون زمینه بود و مقایسه به عنوان مثال یه برنامه نویس در ایران با یه برنامه نویس در هند. مسلما هیچ وقت بحث صفر و صد نیست و کاملا درسته که برنامه نویس های بسیار up to date و دارای دانش زبان خوبی در ایران داریم ولی منظور من عمده این قشر بود و مقایسه اش با رقیبان هندی! شما وقتی میخواین یه تصمیمی بگیرین که نمیاین درصد پائین رو در نظر بگیرین!؟ درسته؟ شما منظورم اینجا کاناداست دوباره سوء تفاهم نشه!

    دوباره تکرار میکنم. کانادا برای پر کردن مشاغلش مخصوصا آی تی (دقت کنین نه دانشگاههاش!) خیلی براش بهتر و راحت تره که مهاجر یا ورک پرمیت از هند بیاره تا ایران، چون هم زبان بسیار بهتری از عموم رقیبان ایرانیشون دارن و هم سابقه بسیار روشنی از نظر کاری که ترک کردنش برای کارفرمای کانادایی بسیار راحت تره و همونطور هم در آخر دوستمونم عنوان فرمودن مهمتر از همه چک های امنیتی راحت تری میتونن در موردشون انجام بدن.

    در مورد مشکلات گرامری و لهجه و کلا قابلیت های فنی هندی ها در تاپیک مربوط رشته کامپیوتر که خودم بارها عنوان کردم درصد زیادیشون واقعا به درد call center ها میخورن (دوباره تاکید میکنم نیروهای بسیار خوبی هم درشون هست که پوزیشن های بالایی در این فیلد دارن) ولی اینجا بحث نظر من و شما نبوده، نظر کلی در مورد علاقه و سود و راحتی همه جوره کانادا برای جذب مهاجر و ورک پرمیت و کلا این مسائل بوده که بیاد ایران سفارتو دوباره راه بندازه و اینها. هندی ها بسیار شناخته شده و محبوب هستن و کشورها به راحتی جذبشون میکنن. شما چند تا ترو**ت هندی تا حالا تو دنیا دیدین؟ چقدر از نظر سی*سی مشکل دارن؟ انواع دین ها و مذهب ها دارن و با آرامش در کنار هم زندگی میکنن. بسیار بسیار انسانهای صبور و قانعی هستن.

    دوست عزیز به من باشه و قدرتش دست من مطمئن باشین من فقط از ایران مهاجر میگیرم!


    در مورد خودزنی و نژادپرستی: همه صحبت های اون دوستمون اگه دقت کرده باشین اتفاقا از خودزنی شروع شد و تصوراتش نسبت به کانادا و اینکه نگران نحوه برخورد مردم باهاش بود(بعد تبدیل شد به اینکه واقعا کانادا داره شرایط و مهاجران خوبی رو در ایران از دست میده!!!!). اتفاقا من وقتی داشتم اون مطالب رو مینوشتم نگران بودم که اینطور تعبیر نشه و دوباره اون حس کمتر بینی درشون ایجاد نشه. ولی دوست عزیز، دوباره همونطور که دوست دیگه مون هم نوشته شما رو رپلای کردن و اشاره کردن، بحث سر واقعیت هاست هر چند تلخ! متاسفانه اینطور هست و همه ما درگیر مشکلات ناشی از شرایط خاص ایران و نداشتن ارتباطات بین المللیش هستیم و اینگونه حس ها چه اینوری چه اونوریش خواه ناخواه طبیعیه که شکل بگیره

    مهم اینه که واقعیت ها رو بشنویم و بدون تعصب بهشون فکر کنیم و سعی در بهبودش داشته باشیم


    پی نوشت: دوباره مثل همیشه متن ها به دقت خونده نمیشه و سفسطه پیش میاد و گیرهای الکی به جملات و نوشته ها که ادامه بحث رو فرساینده میکنه و به قول همون دوست محترممون، چون ما هم در کانادا وقت اضافی داریم کاملا مشتاق به ادامه بحث های فرساینده بی نتیجه!
    ویرایش توسط hiver : December 21st, 2018 در ساعت 01:26 AM دلیل: حذف پست اصلی
    مدت اقامت در کانادا: بیش از 6 سال.
    به پیامهای خصوصی پاسخ داده نمیشود لطفا مواردتونو در فروم مطرح کنین.

  5. #1955
    ApplyAbroad Hero chemistrymaste آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2012
    رشته و دانشگاه
    Biophysical and Bioanalytical Chemistry
    ارسال‌ها
    1,261

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

    توی کانادا رفتم امتحان زبان، داشتن عکسمو میگرفتن.
    خانومه گفت اوکی خب حالا بدون لبخند واسا که ازت عکس بگیرم.
    واسادم و چون استرس گرفتم (من نمیتونم لبخند نزنم، از کنترلم خارجه، و وقتی concussion داشتم و پنج متر اون طرف تر پرتاب شدم هم باز لبخند داشتم).
    خانومه متوجه شد که ترسیدم، برگشت گفت کمیستری صورت تو یه صورت naturally happy face هست. هیچوقت به این چیزها ایراد نمیگیرن. با همین لبخندت واسا. عالیه. نگران نباش.
    یاد دو تا چیز افتادم همون لحظه:
    یاد امیربهادر افتادم که اول خانومه میگفت نخند، بعد که نگران میشدم و بیشتر خنده م میگرفت میگفت وای خدا گفتم نخند! بعد من باز میترسیدم میرفت یه شمر ذی الجوشن (سر دسته شون) رو صدا میزد که این چرا نمیتونه نخنده؟ (آدم فاقد فهم، این جزوی از صورتمه)، یا مثلا بابزرگ اخمو و جدی م همیشه میگفت کمیستری نخند، بابام باهاش بحث میکرد که با این بچه چیکار داری دوست داره بخنده. تو رو اذیت نمیکنه، میخواد بخنده. خاله م میگفت بابا ول کنین این بچه رو. چرا اینو اذیت میکنین؟
    وقتی رفتار این خانوم رو دیدم، دیدم خب من یه خانومم و ایشون هم خانومه، ولی نه تحقیرم کرد، نه دعوام کرد، نه حتی ساکت موند.
    حتی بهم گفت که صورت طبیعی خنده رو دارم و نباید خجالت بکشم.
    شاید باورتون نشه ولی من هنوزم موقع حرف زدن وقتی کسی گیر بده چرا میخندی از خجالت و استرس بیشتر خنده م میگیره دست خودم نیست که. اینقدر از بچگی سرم زدن که چرا میخندی؟
    اون لحظه خواستم همون جا گریه کنم. بگم خوشبحالتون. کاش ما هم اینجوری بزرگ میشدیم.

    به شما ممکنه بربخوره حرفم. برمیخوره هم. چون حرف حق برمیخوره.
    ولی هرچی بیشتر میگذره بیشتر متوجه میشم که ما ایرانیا و ادمهای با کالچر ما (میتونه چین باشه، امریکای جنوبی باشه، اسپانیا باشه، و هرکی که شبیه ماست از نظر کالچر و اب و هوا)، ماها یاد گرفتیم به آدمها گیرهایی بدیم که جزوی از شخصیتشونه. هر فرهنگی مشکلاتی داره. این کاناداییا هم مشکلات دارن که گاهی هم میره رو اعصاب. ولی، ما هم پرمشکلیم.
    اون لبخند من که همیشه مسخره میشد، جزوی از حالت صورتم بود. عین مثل این میمونه که شما به یه فلج مادرزاد بگین تو چرا روی ویلچری چرا پانمیشی راه بری.
    یا یادمه وقتی بابابزرگ بابام متوجه شد چپ دستم هر روز میومد خونه مون که کمکم کنه با دست راست بنویسم، میگفتن این نقص بزرگیه و شیطون رفته توی وجودت.
    واقعا ماها با این همه تحقیر و حقارت بزرگ شدیم، خودمون سالها کار میبریم و باید توی چند تا کشور زندگی کنیم تا متوجه مشکلاتمون بشیم.
    همین الان توی همین کشور مادری من، یه عالمه ادم دارن وضعیت من رو تجربه میکنن. یه عالمه آدم فلج مادرزاد هر بار میان بیرون از خونه مردم عین این ادمهایی که همه عمر توی زندون بودن بهشون نگاه میکنن انگار ادم ندیدن.
    از طرفی تجربه به همه ما ثابت کرده که سنین کودکی و نوجوانی، تربیت خانواده (حتی اگه توی کانادا به دنیا اومده باشیم باز هم خانواده مون موثره)، محیط و ژنتیک، خیلی چیزا رو تعیین میکنن، این اخلاقامون از وجود ما بیرون نخواهد رفت. عین همین لبخند من که تا اخر عمرم از صورتم محو نخواهد شد چون چارچوب صورتم رو ساخته (و عمری توسط ایرانیا به خاطرش تحقیر شدم بی دلیل، به خاطر مغز کوچیک و بی تحمل یه سری از مردم کشورم)، مدل حرف زدنم ذاتیه و عوض نخواهد شد.
    دو سال بود که دور و برم هیچ ایرانی نداشتم. وقتی برای اولین بار یه دختر ایرانی بعد دو سال بهم گفت کمیستری تو یه ایراد بزرگ داری، چرا صدا و حرف زدن تو اینجوریه، و من جا خوردم، باز یاد این افتادم که اینها جزو شخصیت منه، این آدم چون نمیتونه با کاناداییا ارتباط برقرار کنه و همه ازش دوری میکنن، میاد عقده هاشو میریزه روی آدمی که از کشور خودشه و مهاجره تا یکمی ارامش بگیره. کاناداییا هیچوقت به چارچوب شخصیت شما و به چیزایی که دارین گیر نمیدن. هیچوقت به لهجه کسی با تمسخر نگاه نمیکنن. اگه نگاه میکردن که اینجا سنگ رو سنگ بند نمیشد. ولی ما توی کشور به اون کوچیکی، لهجه های همو مسخره میکنیم و فوتبالیستمون میاد توی تلویزیون مردم یه کشور دیگه و لهجه اونها رو مسخره میکنه. خیلی پررو صورت مردمو نگاه میکنه و مسخره شون میکنه. ما تو چه جایگاهی هستیم که اینها و یا حتی هرکسی رو قضاوت کنیم؟
    دو روز بود که داشتم فکر میکردم، کاش مشکلات دنیا بی هدفی و تنبلی کاناداییا یا هرچیزی مثل اون باشه.
    کاناداییا در عوض یه عالمه اخلاق خوب دارن که برای یه عمر ادم کافیه. کاش ما هم تنبل و بی هدف بودیم ولی عقده ای نبودیم و عقده هامون رو سر بقیه خالی نمیکردیم تا آخر عمرمون. ایرانیا یه اخلاق زشت دارن، یکی اینکه دهن ما چفت و بست نداره و وقتی عصبانی میشیم رذالتمون بی حد میشه و هرچی از دهنمون برمیاد به بقیه میگیم، دومی هم به خودمون اجازه میدیم درباره چیزایی که یه آدم نمیتونه عوض کنه نظر بدیم، ااخلاق زشت بعدیمون اینه که همش باید نظر بدیم، یعنی مثلا من الان شیمی خوندم، باید حتما نظر بدم درباره بقیه رشته ها. انگار دهن ما رو ببندن میمیریم.
    همین الان، من اینو مینویسم، مطابق معمول 345 نفر میریزن اینجا که به من نشون بدن اشتباه میکنم (و باز عقده ها رو میریزن بیرون)، و حق با اونهاست.
    ما خیلی جای کار داریم.
    honestly.
    میدونم حرفم به همتون برمیخوره، ولی همین که برمیخوره و میاین فحش میدین یعنی میدونین که درسته و چون نمیخواین درستش کنین عصبانی میشین (آدمی دوست نداره از safe zone بیرون بره و خودشو عوض کنه یا به سختی بندازه).
    خلاصه، از شما چه پنهون، چند هفته هست که بعد از سالها متوجه شدم که naturally happy face دارم و دفعه های اولمه، که نه تنها حس حقارت ندارم، بلکه دیگه حتی باور هم نمیکنم که چرا باید این یه ایراد باشه؟! امیدوارم که یه روزی مردم کشورم که معلول، لهجه دار، قد کوتاه، قد بلند هرچی... و هرکسی که مثل خودم یه چیزی داره ولی تحقیر میشه، مثل خودم سرشون رو بگیرن بالا و کلی ذوق کنن! اگه یه روزی کسی به شما تهمتی زد، تحقیرتون کرد یا حرفهایی زد که حقتون نیست، یادتون نره که اون آدم مشکل داره و این تقصیر شما نیست. اون آدم داره عقده هاش رو روی شما خالی میکنه (و نداشته هاش رو).


    "We believe in "Possibility

    به هر چیزی که فکر کنید از ته دلتون، بهش میرسید!

  6. #1956
    ApplyAbroad Guru zini_zinparast آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2012
    ارسال‌ها
    4,789

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

    دوستان لطفا کوتاهتر بنویسید والا همین دستامبر من چشم پزشکی رفتم! والا قبلا دوستان کوتاه می نوشتند الا هر کسی یه انشا کامل مینویسه.
    چند تا مورد هم اینجا بنویسم که پستم حذف نشه
    ۱- بعد از چند سال زندگی در کانادا برخی اوقات فکر میکنم که آیا کشور بهتر از کانادا وجود داره که مهاجرت کنیم اونجا که هم هواش خوب باشه و هم مزایای کانادا رو داشته باشه؟
    ۲- مانند روزهای اول احساس آرامش نمیکنم. شاید بخاطر اونتاریو باشه شاید هم بخاطر این باشه که بابت پولی که در میارم مالیات میدم نمیدونم
    Impossible is impossible because someone did not put effort to make it true





  7. #1957
    Senior Member mehr150 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    رشته و دانشگاه
    PhD in Electrical Engineering- Product Development Specialist
    ارسال‌ها
    772

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

    نقل قول نوشته اصلی توسط zini_zinparast نمایش پست ها
    دوستان لطفا کوتاهتر بنویسید والا همین دستامبر من چشم پزشکی رفتم! والا قبلا دوستان کوتاه می نوشتند الا هر کسی یه انشا کامل مینویسه.
    چند تا مورد هم اینجا بنویسم که پستم حذف نشه
    ۱- بعد از چند سال زندگی در کانادا برخی اوقات فکر میکنم که آیا کشور بهتر از کانادا وجود داره که مهاجرت کنیم اونجا که هم هواش خوب باشه و هم مزایای کانادا رو داشته باشه؟
    ۲- مانند روزهای اول احساس آرامش نمیکنم. شاید بخاطر اونتاریو باشه شاید هم بخاطر این باشه که بابت پولی که در میارم مالیات میدم نمیدونم
    جالبه. من هم به همین فکر میکنم. جالبه که اوایل اصلا این دغدغه رو نداشتم. الان یه مدتیه که فکر میکنم بهتر از اینجا کجاس؟ وقتی از ایران میومدم اینجا فکر میکردم برمیگردم ایران!



  8. #1958
    ApplyAbroad Hero ali.1361 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    ارسال‌ها
    1,020

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

    نقل قول نوشته اصلی توسط zini_zinparast نمایش پست ها
    دوستان لطفا کوتاهتر بنویسید والا همین دستامبر من چشم پزشکی رفتم! والا قبلا دوستان کوتاه می نوشتند الا هر کسی یه انشا کامل مینویسه.
    چند تا مورد هم اینجا بنویسم که پستم حذف نشه
    ۱- بعد از چند سال زندگی در کانادا برخی اوقات فکر میکنم که آیا کشور بهتر از کانادا وجود داره که مهاجرت کنیم اونجا که هم هواش خوب باشه و هم مزایای کانادا رو داشته باشه؟
    ۲- مانند روزهای اول احساس آرامش نمیکنم. شاید بخاطر اونتاریو باشه شاید هم بخاطر این باشه که بابت پولی که در میارم مالیات میدم نمیدونم
    چند ماه دیگه من وارد سال پنجم مهاجرت میشم. نمیگم که همیشه همه چیز اوکی بوده و زیبا، اما در کل که نگاه میکنم این پیشرفتی رو که اینجا داشتم قطعا با روحیه خودم تو ایران نمیتونستم داشته باشم. شرایط محیط اونقدر مهیا است که آدم بتونه یک پلان برای زندگی داشته باشه البته این شرایط قطعا صبر و تحمل هم لازم داره اما در کل جامعه شما رو صد در صد پس نمیزنه و به شما امکان میده که اگه اراده و صبر داشته باشید بتونید زندگی شادتری رو داشته باشید.
    قطعا مالیات دادن کار خوشایندی نیست اما در مجموع پوینتهای مثبتی که این جامعه به ما میده مثل احترام به حقوق حیوانات، کودکان، زنان، مفهوم ایمنی، رعایت قانون، خدمات درمانی رایگان و موارد دیگه که در ایران اثری از اونها پیدا نمیشه، باعث میشه کمی از تلخی مالیات هم بکاهه


  9. #1959
    Senior Member
    تاریخ عضویت
    Oct 2009
    ارسال‌ها
    605

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

    نقل قول نوشته اصلی توسط ali.1361 نمایش پست ها
    چند ماه دیگه من وارد سال پنجم مهاجرت میشم. نمیگم که همیشه همه چیز اوکی بوده و زیبا، اما در کل که نگاه میکنم این پیشرفتی رو که اینجا داشتم قطعا با روحیه خودم تو ایران نمیتونستم داشته باشم. شرایط محیط اونقدر مهیا است که آدم بتونه یک پلان برای زندگی داشته باشه البته این شرایط قطعا صبر و تحمل هم لازم داره اما در کل جامعه شما رو صد در صد پس نمیزنه و به شما امکان میده که اگه اراده و صبر داشته باشید بتونید زندگی شادتری رو داشته باشید.
    قطعا مالیات دادن کار خوشایندی نیست اما در مجموع پوینتهای مثبتی که این جامعه به ما میده مثل احترام به حقوق حیوانات، کودکان، زنان، مفهوم ایمنی، رعایت قانون، خدمات درمانی رایگان و موارد دیگه که در ایران اثری از اونها پیدا نمیشه، باعث میشه کمی از تلخی مالیات هم بکاهه
    دوست گرامی
    در این کشور هم اگر صداقت باشید و راه درست رو انتخاب کنید امکانش هست که شرایط براتون کمی سخت بشه.
    چون اگر شغل متوسطی داشته باشید و تمام وقت کار کنید درآمدتون شفاف باشه و مالیاتتون هم تمام و کمال و درست پرداخت کنید کمک هزینه کمی به بچه هاتون تعلق میگیره و کمک هزینه مهد کودک یا سابسیدی هم نمیگیریدیا خیلی ناچیزه و هرچه پول درمیارید هزینه میشه.
    اگر در شهرهای بزرگ زندگی کنید شاید برای همیشه مستاجر بمونید و یا هرگز نتونید خونه دلخواهتون رو بخرید اما تنتون بخاطر بی صداقتی نمیلرزه و مثل خیلی از هموطنا نمیشید که تا به هم میرسن مشغول دو دو تا چهار تا میشن.
    مدیون سیستم نیستید , شبها راحتتر میخوابید و وقتش رو پیدا میکنید که خوبیهای این جامعه یا همون پوینتهای مثبت رو بهتر ببینید و همین که شغل مناسبی دارید خودش عالیه.

  10. #1960
    ApplyAbroad Guru
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    ارسال‌ها
    4,375

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

    ذهنیت ما انسانها همیشه خوبی و بدی را در مقایسه به چیزهای دیگر یا چیزهایی که می توانسته به جای شرایط فعلی داشته باشد میسنجد و به همین دلیل است که گاهی احساس خوبی یا بدی نسبت به محیط با گذشت زمان عوض میشود. افرادی که از ایران وارد کانادا میشوند ذهنیت تازه و فرش نسبت به موقعیتهای زمانی و مکانی همزمان در ایران دارند و همه چیز را در مقایسه با آن میسنجند که طبعا کفه ترازو به سمت کانادا میچربد.
    گذشت زمان ذهنیت افراد را از تجربیات گذشته دور کمرنگ میکند و تنها خود را نسبت به خود در کانادای اکنون و کانادای چندسال قبل میبینند که این تفوتهای اولیه به مرور رنگ باخته و به جای آن پیشرفتهای نسبی کمتری را در مقایسه با زمان طی شده میبینند و این مساله در قضاوت ناخوداگاه ذهنی موثر است. شاید هرازگاهی تغییری در این روند خسته کننده گذشت زمان بتواند اندگی از این ذهنیت بکاهد و به به روز شده احساس تغییر کمک کند.
    اگر سفری مجدد و هرساله ترحیجا به کشوری که از آن آمدیه اید داشته باشید شاید بتوانید بهتر به داشته ها و در کنار آن از دست داده های خود طی این مدت دست یابید و به همین ترتیب قضاوت به روزتری از تبعات این تغییر چندساله در زندگی خود داشته باشید. چیزهایی که به دست آورده اید در این مقایسه دوردستانه کم نخواهد بود همچنانکه از دست رفته ها نیز بی شمارند....
    “I find the great thing in this world is not so much where we stand, as in what direction we are moving"

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •