صفحه 199 از 219 نخستنخست ... 99149189190191192193194195196197198199200201202203204205206207208209 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1,981 تا 1,990 , از مجموع 2190

موضوع: درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

  1. #1981
    ApplyAbroad Hero chemistrymaste آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2012
    رشته و دانشگاه
    Biophysical and Bioanalytical Chemistry
    ارسال‌ها
    1,261

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

    این رو برای هم وطنام مینویسم
    چون فکر میکنم که وقتی که حتی کاناداییا نمیدونن این قضیه رو
    احتمالش هست که هموطن هامون هم خیلی درباره ش ندونن
    یکی از پروازهام یه کانکشن داشت
    و یهو یه ایمیل رسید بهم که کلا پرواز شما عوض شده و دو کانکشنه شده.
    رفتم پرسیدم
    گفتن که آره هوا خیلی بده و پروازها دارن یکی یکی کنسل میشن و از هفته های قبل هم کلی ادم توی فرودگاه نشستن و منتظرن برای همین مجبور شدیم پرواز تو رو عوض کنیم،
    قرار بود من مثلا 9 ساعته برسم خونه
    اینجوری در دو روز و دو ساعت خونه رسیدنم شدنی میشد. یعنی دقیقا 50 ساعتی باید توی فرودگاههای مختلف میموندم
    ازشون پرسیدم ک چطوریه که پرواز ساعت شش صبح رفته، هشت هم داره میره، همه پروازها سر جاشونن و فقط این یه دونه کنسل شده به همون شهر؟ گفت اینا مسائل مهندسین ما سر در نمیاریم اونام نمیگن! (غیر مستقیم یعنی همینه که هست میخوای بخواه نمیخوای به جهنم) بعدم گفت خوشحالم که شما درک میکنین وضعیت هوا رو بای بای.
    منم تشکر کردم و اومدم اینور
    داشتم فکر میکردم که وقتی این پروازها رو ما میخریم، این وست جت و ایر کانادا کلی از ما پول میگیرن و همیشه هم دو سه ساعتی تاخیر داره پرواز و موقع تیک اف و لندینگ هم در حد تصادف هواپیما رو میکوبن زمین، بعدم توی هواپیما به جز آب و ابمیوه همه چی پولیه. 675858 صفحه توضیح مینویسن قبلش که نمیدونم اینترنت داریم اینو داریم اونو داریم هواپیماهامون عالین (اینترنت هم پولیه).
    دقت کنین درسته که کانادا کشور خوبیه و مردمش ادمای ساده و مهربون و دوست داشتنی و اهل کمک هستن، ولی ما از کشوری میایم که خلبان هاش به شما کوچکترین سردردی موقع بلند کردن و نشوندن هواپیما نمیدن. همه هندسفری و غذا و همه چیش مجانیه. همش این دخترای مهربون مهماندار میچرخن و هی میپرسن بالش بدم؟ پتو میخوای؟ چایی و آب بیارم؟ اینها بای دیفالت در ذهن ما مونده. و آدم ناخواداگاه مقایسه میکنه و این ربطی به مسائل درون کشور ما نداره.
    بهم برخورد!!
    برگشتم دوباره همونجا
    بهشون گفتم من مشتری تونم
    و توضیح نیاز دارم چون پروازم کنسل شده و به جای نه ساعت باید دو روز و دو ساعت تو راه باشم تازه همیشه هم تاخیر میخوره.
    چطوری هست که پرواز ساعت شش رفت هشت داره میره بقیه پروازا همه سر جاشونن و فقط ساعت هفت کنسل شده!!؟
    خانومه گفت نه پرواز شما به خاطر هوا کنسل نشده دلیل دیگه ای داشت!!
    بهش گفتم من به شدت سورپرایزد هستم به خاطر رفتارتون چون همکارتون نیم ساعت قبل بهم گفت به خاطر هواست. از سرویس شما بسیار ناراضی هستم.
    رفت و پروازو عوض کرد و یکی دیگه گرفت که از پرواز اولم 5 ساعت طولانی تر بود ولی از دو روز و دو ساعت بهتر بود.
    بهش گفتم یه وعده غذایی هم هواپیمایی شما باید هزنیه شو بده چون منو بی مورد بیشتر از 5 ساعت قراره نگه دارین اینجا (که شد هفت ساعت بعدش!) گفت بله بله حتما! کوپنمو هم دادن. چون وب سایت رو توی گوشیم نشونشون دادم.
    رفتم هواپیما دیدم به خاطر همین پرواز، یه کانادایی مجبور شده 700 دلار به این هواپیمایی پول اضافه بده که اونو جا بدن تو هواپیمای ما!
    یکی دیگه دو روز الکی هتل گرفته بود چون پروازش از دو روز قبل کنسل شده بود.
    کلا هرچی سنم بیشتر میگذره متوجه میشم بابا آدمی ادمه!!! هرجا قرارش بدی متناسب با محیط و تربیت خانوادگی و ژنتیک و چند تا عامل دیگه رشد میکنه!
    یادمه یه سال و نیم قبل اینجا نوشتم که وقتی بقیه پولم رو توی سوپرمارکت های ایران میخواستم (خرد رو) یه جوری نگام میکردن انگار ارث باباشونو دارم مجانی به اسمم میزنم. اینجا هم گاهی اینها اتفاق میفته. یاد همون لحظه افتادم.
    فکر نکنین مردم کانادا اینجا چپ و راست اعتراض میکنن و از حقشون دفاع میکنن. خیلی مطیع (و مودب) بارشون آوردن.
    چون از بچگی وام و گرنت و پول گرفتن (خیلیاشم پول مفته) همیشه حس میکنن اگه اعتراض کنن اون پول ها رو میگیرن (گرچه همینجوریشم داگ فورد تبر برداشته داره همه گرنت ها رو قطع میکنه و اینها خیلی وقتا اعتراضم نمیکنن).
    چیزی که علاوه بر درس خوندن و مدرک گرفتن قوی شدن زبان و آشنایی با کالچر و دوست خوب پیدا کردن یاد گرفتم اینجا توی این مدت، اینه که اولا آدمی آدم هست و کم و بیش همه یه nature رو دارن. در ثانی اگه یه روزی برگردم ایران نگاهم عوض شده و اون کشور و مردم مهربون و دوست داشتنیمون رو بسیار بیشتر از قبل دوست خواهم داشت.
    من هر بار جایی انتقادی نوشتم یا پستی گذاشتم که گل و بلبل نبوده توش فوری یه عده اومدن پیام دادن که کمیستری دیدی کانادا هم بهشت نیست؟ من نظراتم از فوریه 2017 (یعنی دو سه ماه بعد اومدنم) اندکی عوض نشده. هنوزم میگم کشور خوبیه. ولی میبینم که مردم کشورم خیلی حسرت کانادا رو میخورن. بارها و بارها و بارها شده که با مهاجرا صحبت کردم و گفتن اگه به خاطر بچه هاشون نبود یه ثانیه هم اینجا نمیموندن. جای بدی نیست دقت کنین. و کسی هم دست و پای ما رو به اینجا نبسته که اینجا موندیم. حتما دلیل داریم. ولی بیخودی وقتتونو با حسرت خوردن درباره کانادا تلف نکنین ولی برای اومدن به اینجا اگه تلاش میکنین عالیه. ولی الکی شب و روزتون رو گریه نکنین که خدایا چرا کانادا نیستم. همه جای دنیا مشکل داره و خوبی هم داره و کانادا هم همینه.
    درباره تصورم از کانادا:
    قبل اومدنم به اینجا
    دو سه تا فیلم دیدم درباره کانادا
    و خیلی خوندم
    (کانادا فیلم مشهور زیاد نداره)
    و گفتم برم ببینم چی میشه
    وقتی اومدم اینجا خیلی اتفاقات مثل همه مون سرم اومد
    خیلی چیزا یاد گرفتم
    یکیش اینه که به قول اینها stand up for yourself رو یاد گرفتم
    اون کوپنی که برای یه وعده غذایی گرفتم ارزش مالیش قابل توجه نبود ولی برای احترام به خودم بود که درخواستش کردم
    چون حقم بود و احساس کردم دفعه بعدی که میخوان پرواز کسی رو اونطوری به فنا بدن یادشون میمونه که ممکنه طرف درخواست غرامت کنه
    یکمی که گذشت متوجه شدم که چیزایی که دارم یاد میگیرم یه بخش کوچیکیش به بودن در کانادا ربط داره، و اکثرش به اون ربطی نداره.
    به عوض شدن تفکرم و توکلم به خودم و واسادن رو پای خودم ربط داره و اینها موقعیت هایی همستن که با اومدن به اینجا در اختیار خودم قرار دادم. تنهاتر شدن و نبوده خانواده و دوستام و به دست اوردن دوستهای جدید باعث شد که خودم رو بهتر بشناسم.


    "We believe in "Possibility

    به هر چیزی که فکر کنید از ته دلتون، بهش میرسید!

  2. #1982

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

    من فکر می‌کنم بیشتر دوستان انتظارات غیرواقعی دارن. کانادایی جماعت مریخی نیست که بازم از نسل بشر هستن، بعضی‌ها فکر می‌کنن چه اتفاقات عجیبی رخ میده در کشورهای جهان اول، هیچی جز اینکه همه چی سرجاشه، پول هست و مردم به جامعه اعتماد دارن. من قبلا هم گفتم این سوءتفاهمات و خیلی موارد دیگه ناشی از اینه که دوستان فقط سعی می‌کنن کارهای مردم کشور میزبان رو ببینن و میخوان اونرو با جهان‌بینی ایرانی تحلیل کنن، بجای اینکه ببینین چیکار می‌کنن ببینین چرا اونکارها رو می‌کنن. وقتی یادبگیرین مثل اونا فکر کنین همه‌ی مسائل فرهنگی حل می‌شه.
    درباره‌ی دوز و دغل هم خب معلومه هست اصن در ذات بشره ولی وقتی نظام مالیاتی و مالی شفاف و اقتصاد رقابتی دارین، وقتی ارزشهای جامعه بجای "گرگ باش، مردم گرگن، گرگ نباشی میخورنت" پیشرفت کل جامعه و کمک به همنوعه و وقتی درآمد کافی برای رفع نیازهای اولیه و ثانویه داری احتمال کار خلاف به مراتب کاهش پیدا می‌کنه در حدی که در جامعه پیش‌فرض از اینکه "این چه کلکی می‌خواد بزنه" به "این چه آدم خوش برخوردی بود" تغییر پیدا می‌کنه.

  3. #1983
    Junior Member Romero آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2018
    ارسال‌ها
    45

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

    نقل قول نوشته اصلی توسط chemistrymaste نمایش پست ها
    این رو برای هم وطنام مینویسم
    چون فکر میکنم که وقتی که حتی کاناداییا نمیدونن این قضیه رو
    احتمالش هست که هموطن هامون هم خیلی درباره ش ندونن
    یکی از پروازهام یه کانکشن داشت
    و یهو یه ایمیل رسید بهم که کلا پرواز شما عوض شده و دو کانکشنه شده.
    رفتم پرسیدم
    گفتن که آره هوا خیلی بده و پروازها دارن یکی یکی کنسل میشن و از هفته های قبل هم کلی ادم توی فرودگاه نشستن و منتظرن برای همین مجبور شدیم پرواز تو رو عوض کنیم،
    قرار بود من مثلا 9 ساعته برسم خونه
    اینجوری در دو روز و دو ساعت خونه رسیدنم شدنی میشد. یعنی دقیقا 50 ساعتی باید توی فرودگاههای مختلف میموندم
    ازشون پرسیدم ک چطوریه که پرواز ساعت شش صبح رفته، هشت هم داره میره، همه پروازها سر جاشونن و فقط این یه دونه کنسل شده به همون شهر؟ گفت اینا مسائل مهندسین ما سر در نمیاریم اونام نمیگن! (غیر مستقیم یعنی همینه که هست میخوای بخواه نمیخوای به جهنم) بعدم گفت خوشحالم که شما درک میکنین وضعیت هوا رو بای بای.
    منم تشکر کردم و اومدم اینور
    داشتم فکر میکردم که وقتی این پروازها رو ما میخریم، این وست جت و ایر کانادا کلی از ما پول میگیرن و همیشه هم دو سه ساعتی تاخیر داره پرواز و موقع تیک اف و لندینگ هم در حد تصادف هواپیما رو میکوبن زمین، بعدم توی هواپیما به جز آب و ابمیوه همه چی پولیه. 675858 صفحه توضیح مینویسن قبلش که نمیدونم اینترنت داریم اینو داریم اونو داریم هواپیماهامون عالین (اینترنت هم پولیه).
    دقت کنین درسته که کانادا کشور خوبیه و مردمش ادمای ساده و مهربون و دوست داشتنی و اهل کمک هستن، ولی ما از کشوری میایم که خلبان هاش به شما کوچکترین سردردی موقع بلند کردن و نشوندن هواپیما نمیدن. همه هندسفری و غذا و همه چیش مجانیه. همش این دخترای مهربون مهماندار میچرخن و هی میپرسن بالش بدم؟ پتو میخوای؟ چایی و آب بیارم؟ اینها بای دیفالت در ذهن ما مونده. و آدم ناخواداگاه مقایسه میکنه و این ربطی به مسائل درون کشور ما نداره.
    بهم برخورد!!
    برگشتم دوباره همونجا
    بهشون گفتم من مشتری تونم
    و توضیح نیاز دارم چون پروازم کنسل شده و به جای نه ساعت باید دو روز و دو ساعت تو راه باشم تازه همیشه هم تاخیر میخوره.
    چطوری هست که پرواز ساعت شش رفت هشت داره میره بقیه پروازا همه سر جاشونن و فقط ساعت هفت کنسل شده!!؟
    خانومه گفت نه پرواز شما به خاطر هوا کنسل نشده دلیل دیگه ای داشت!!
    بهش گفتم من به شدت سورپرایزد هستم به خاطر رفتارتون چون همکارتون نیم ساعت قبل بهم گفت به خاطر هواست. از سرویس شما بسیار ناراضی هستم.
    رفت و پروازو عوض کرد و یکی دیگه گرفت که از پرواز اولم 5 ساعت طولانی تر بود ولی از دو روز و دو ساعت بهتر بود.
    بهش گفتم یه وعده غذایی هم هواپیمایی شما باید هزنیه شو بده چون منو بی مورد بیشتر از 5 ساعت قراره نگه دارین اینجا (که شد هفت ساعت بعدش!) گفت بله بله حتما! کوپنمو هم دادن. چون وب سایت رو توی گوشیم نشونشون دادم.
    رفتم هواپیما دیدم به خاطر همین پرواز، یه کانادایی مجبور شده 700 دلار به این هواپیمایی پول اضافه بده که اونو جا بدن تو هواپیمای ما!
    یکی دیگه دو روز الکی هتل گرفته بود چون پروازش از دو روز قبل کنسل شده بود.
    کلا هرچی سنم بیشتر میگذره متوجه میشم بابا آدمی ادمه!!! هرجا قرارش بدی متناسب با محیط و تربیت خانوادگی و ژنتیک و چند تا عامل دیگه رشد میکنه!
    یادمه یه سال و نیم قبل اینجا نوشتم که وقتی بقیه پولم رو توی سوپرمارکت های ایران میخواستم (خرد رو) یه جوری نگام میکردن انگار ارث باباشونو دارم مجانی به اسمم میزنم. اینجا هم گاهی اینها اتفاق میفته. یاد همون لحظه افتادم.
    فکر نکنین مردم کانادا اینجا چپ و راست اعتراض میکنن و از حقشون دفاع میکنن. خیلی مطیع (و مودب) بارشون آوردن.
    چون از بچگی وام و گرنت و پول گرفتن (خیلیاشم پول مفته) همیشه حس میکنن اگه اعتراض کنن اون پول ها رو میگیرن (گرچه همینجوریشم داگ فورد تبر برداشته داره همه گرنت ها رو قطع میکنه و اینها خیلی وقتا اعتراضم نمیکنن).
    چیزی که علاوه بر درس خوندن و مدرک گرفتن قوی شدن زبان و آشنایی با کالچر و دوست خوب پیدا کردن یاد گرفتم اینجا توی این مدت، اینه که اولا آدمی آدم هست و کم و بیش همه یه nature رو دارن. در ثانی اگه یه روزی برگردم ایران نگاهم عوض شده و اون کشور و مردم مهربون و دوست داشتنیمون رو بسیار بیشتر از قبل دوست خواهم داشت.
    من هر بار جایی انتقادی نوشتم یا پستی گذاشتم که گل و بلبل نبوده توش فوری یه عده اومدن پیام دادن که کمیستری دیدی کانادا هم بهشت نیست؟ من نظراتم از فوریه 2017 (یعنی دو سه ماه بعد اومدنم) اندکی عوض نشده. هنوزم میگم کشور خوبیه. ولی میبینم که مردم کشورم خیلی حسرت کانادا رو میخورن. بارها و بارها و بارها شده که با مهاجرا صحبت کردم و گفتن اگه به خاطر بچه هاشون نبود یه ثانیه هم اینجا نمیموندن. جای بدی نیست دقت کنین. و کسی هم دست و پای ما رو به اینجا نبسته که اینجا موندیم. حتما دلیل داریم. ولی بیخودی وقتتونو با حسرت خوردن درباره کانادا تلف نکنین ولی برای اومدن به اینجا اگه تلاش میکنین عالیه. ولی الکی شب و روزتون رو گریه نکنین که خدایا چرا کانادا نیستم. همه جای دنیا مشکل داره و خوبی هم داره و کانادا هم همینه.
    درباره تصورم از کانادا:
    قبل اومدنم به اینجا
    دو سه تا فیلم دیدم درباره کانادا
    و خیلی خوندم
    (کانادا فیلم مشهور زیاد نداره)
    و گفتم برم ببینم چی میشه
    وقتی اومدم اینجا خیلی اتفاقات مثل همه مون سرم اومد
    خیلی چیزا یاد گرفتم
    یکیش اینه که به قول اینها stand up for yourself رو یاد گرفتم
    اون کوپنی که برای یه وعده غذایی گرفتم ارزش مالیش قابل توجه نبود ولی برای احترام به خودم بود که درخواستش کردم
    چون حقم بود و احساس کردم دفعه بعدی که میخوان پرواز کسی رو اونطوری به فنا بدن یادشون میمونه که ممکنه طرف درخواست غرامت کنه
    یکمی که گذشت متوجه شدم که چیزایی که دارم یاد میگیرم یه بخش کوچیکیش به بودن در کانادا ربط داره، و اکثرش به اون ربطی نداره.
    به عوض شدن تفکرم و توکلم به خودم و واسادن رو پای خودم ربط داره و اینها موقعیت هایی همستن که با اومدن به اینجا در اختیار خودم قرار دادم. تنهاتر شدن و نبوده خانواده و دوستام و به دست اوردن دوستهای جدید باعث شد که خودم رو بهتر بشناسم.
    در تکمیل فرمایشات شما چند نکته رو اضافه میکنم:

    تاخیر در پرواز علتهای خیلی زیادی داره ولی دونستن دلیلش کمکی به مسافرها نمیکنه که بتونن زودتر به مقصد برسند، تاخیر پروازها بیشتر به خود سیستم فرودگاهی آسیب میزنه تا به مسافرها.

    هر ایرلاینی هرجای دنیا در صورت تاخیر بسته به مدت زمان تاخیر ممکنه موظف به تهیه وعده غذایی و هتل بشه.
    استاندارد پرواز به چیپس و پفک و آبمیوه نیست، عمر هواپیماها و تکنولوژی روز و امنیت پرواز مهم است.
    سردرد ناشی از فرود هواپیما ارتباطی به مهارت خلبان نداره، علتش تغییر فشار داخل کابین هست و میزان حساسیت سینوس در هرکسی متفاوت است، مصرف مایعات زیاد و کاهش استرس به بهبود این سردرد کمک میکنه
    صنعت فیلم در کانادا صنعت بسیار بزرگی هست و کانادا معروف هست به North Hollywood

  4. #1984
    ApplyAbroad Hero
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    ارسال‌ها
    1,445

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

    نقل قول نوشته اصلی توسط Itsjustmaybe نمایش پست ها
    من فکر می‌کنم بیشتر دوستان انتظارات غیرواقعی دارن. کانادایی جماعت مریخی نیست که بازم از نسل بشر هستن، بعضی‌ها فکر می‌کنن چه اتفاقات عجیبی رخ میده در کشورهای جهان اول، هیچی جز اینکه همه چی سرجاشه، پول هست و مردم به جامعه اعتماد دارن. من قبلا هم گفتم این سوءتفاهمات و خیلی موارد دیگه ناشی از اینه که دوستان فقط سعی می‌کنن کارهای مردم کشور میزبان رو ببینن و میخوان اونرو با جهان‌بینی ایرانی تحلیل کنن، بجای اینکه ببینین چیکار می‌کنن ببینین چرا اونکارها رو می‌کنن. وقتی یادبگیرین مثل اونا فکر کنین همه‌ی مسائل فرهنگی حل می‌شه.
    درباره‌ی دوز و دغل هم خب معلومه هست اصن در ذات بشره ولی وقتی نظام مالیاتی و مالی شفاف و اقتصاد رقابتی دارین، وقتی ارزشهای جامعه بجای "گرگ باش، مردم گرگن، گرگ نباشی میخورنت" پیشرفت کل جامعه و کمک به همنوعه و وقتی درآمد کافی برای رفع نیازهای اولیه و ثانویه داری احتمال کار خلاف به مراتب کاهش پیدا می‌کنه در حدی که در جامعه پیش‌فرض از اینکه "این چه کلکی می‌خواد بزنه" به "این چه آدم خوش برخوردی بود" تغییر پیدا می‌کنه.
    ممنون از توضیحاتتون. البته الگوی این تاپیک به این شکله که تصورات فرد قبل از آمدن به کانادا و بعد از اون راجع به یک موضوع بخصوص عنوان میشه و اون شخص عنوان میکنه که به نظرش درست فکر میکرده یا نه.
    الان اینها که فرمودید تصورات ذهنی شما قبل از آمدن به کاناداست یا بعد از آن؟

  5. #1985
    ApplyAbroad Guru
    تاریخ عضویت
    Feb 2011
    ارسال‌ها
    15,575

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

    نقل قول نوشته اصلی توسط chemistrymaste نمایش پست ها
    این رو برای هم وطنام مینویسم
    چون فکر میکنم که وقتی که حتی کاناداییا نمیدونن این قضیه رو
    احتمالش هست که هموطن هامون هم خیلی درباره ش ندونن
    یکی از پروازهام یه کانکشن داشت
    و یهو یه ایمیل رسید بهم که کلا پرواز شما عوض شده و دو کانکشنه شده.
    رفتم پرسیدم
    گفتن که آره هوا خیلی بده و پروازها دارن یکی یکی کنسل میشن و از هفته های قبل هم کلی ادم توی فرودگاه نشستن و منتظرن برای همین مجبور شدیم پرواز تو رو عوض کنیم،
    قرار بود من مثلا 9 ساعته برسم خونه
    اینجوری در دو روز و دو ساعت خونه رسیدنم شدنی میشد. یعنی دقیقا 50 ساعتی باید توی فرودگاههای مختلف میموندم
    ازشون پرسیدم ک چطوریه که پرواز ساعت شش صبح رفته، هشت هم داره میره، همه پروازها سر جاشونن و فقط این یه دونه کنسل شده به همون شهر؟ گفت اینا مسائل مهندسین ما سر در نمیاریم اونام نمیگن! (غیر مستقیم یعنی همینه که هست میخوای بخواه نمیخوای به جهنم) بعدم گفت خوشحالم که شما درک میکنین وضعیت هوا رو بای بای.
    منم تشکر کردم و اومدم اینور
    داشتم فکر میکردم که وقتی این پروازها رو ما میخریم، این وست جت و ایر کانادا کلی از ما پول میگیرن و همیشه هم دو سه ساعتی تاخیر داره پرواز و موقع تیک اف و لندینگ هم در حد تصادف هواپیما رو میکوبن زمین، بعدم توی هواپیما به جز آب و ابمیوه همه چی پولیه. 675858 صفحه توضیح مینویسن قبلش که نمیدونم اینترنت داریم اینو داریم اونو داریم هواپیماهامون عالین (اینترنت هم پولیه).
    دقت کنین درسته که کانادا کشور خوبیه و مردمش ادمای ساده و مهربون و دوست داشتنی و اهل کمک هستن، ولی ما از کشوری میایم که خلبان هاش به شما کوچکترین سردردی موقع بلند کردن و نشوندن هواپیما نمیدن. همه هندسفری و غذا و همه چیش مجانیه. همش این دخترای مهربون مهماندار میچرخن و هی میپرسن بالش بدم؟ پتو میخوای؟ چایی و آب بیارم؟ اینها بای دیفالت در ذهن ما مونده. و آدم ناخواداگاه مقایسه میکنه و این ربطی به مسائل درون کشور ما نداره.
    بهم برخورد!!
    برگشتم دوباره همونجا
    بهشون گفتم من مشتری تونم
    و توضیح نیاز دارم چون پروازم کنسل شده و به جای نه ساعت باید دو روز و دو ساعت تو راه باشم تازه همیشه هم تاخیر میخوره.
    چطوری هست که پرواز ساعت شش رفت هشت داره میره بقیه پروازا همه سر جاشونن و فقط ساعت هفت کنسل شده!!؟
    خانومه گفت نه پرواز شما به خاطر هوا کنسل نشده دلیل دیگه ای داشت!!
    بهش گفتم من به شدت سورپرایزد هستم به خاطر رفتارتون چون همکارتون نیم ساعت قبل بهم گفت به خاطر هواست. از سرویس شما بسیار ناراضی هستم.
    رفت و پروازو عوض کرد و یکی دیگه گرفت که از پرواز اولم 5 ساعت طولانی تر بود ولی از دو روز و دو ساعت بهتر بود.
    بهش گفتم یه وعده غذایی هم هواپیمایی شما باید هزنیه شو بده چون منو بی مورد بیشتر از 5 ساعت قراره نگه دارین اینجا (که شد هفت ساعت بعدش!) گفت بله بله حتما! کوپنمو هم دادن. چون وب سایت رو توی گوشیم نشونشون دادم.
    رفتم هواپیما دیدم به خاطر همین پرواز، یه کانادایی مجبور شده 700 دلار به این هواپیمایی پول اضافه بده که اونو جا بدن تو هواپیمای ما!
    یکی دیگه دو روز الکی هتل گرفته بود چون پروازش از دو روز قبل کنسل شده بود.
    کلا هرچی سنم بیشتر میگذره متوجه میشم بابا آدمی ادمه!!! هرجا قرارش بدی متناسب با محیط و تربیت خانوادگی و ژنتیک و چند تا عامل دیگه رشد میکنه!
    یادمه یه سال و نیم قبل اینجا نوشتم که وقتی بقیه پولم رو توی سوپرمارکت های ایران میخواستم (خرد رو) یه جوری نگام میکردن انگار ارث باباشونو دارم مجانی به اسمم میزنم. اینجا هم گاهی اینها اتفاق میفته. یاد همون لحظه افتادم.
    فکر نکنین مردم کانادا اینجا چپ و راست اعتراض میکنن و از حقشون دفاع میکنن. خیلی مطیع (و مودب) بارشون آوردن.
    چون از بچگی وام و گرنت و پول گرفتن (خیلیاشم پول مفته) همیشه حس میکنن اگه اعتراض کنن اون پول ها رو میگیرن (گرچه همینجوریشم داگ فورد تبر برداشته داره همه گرنت ها رو قطع میکنه و اینها خیلی وقتا اعتراضم نمیکنن).
    چیزی که علاوه بر درس خوندن و مدرک گرفتن قوی شدن زبان و آشنایی با کالچر و دوست خوب پیدا کردن یاد گرفتم اینجا توی این مدت، اینه که اولا آدمی آدم هست و کم و بیش همه یه nature رو دارن. در ثانی اگه یه روزی برگردم ایران نگاهم عوض شده و اون کشور و مردم مهربون و دوست داشتنیمون رو بسیار بیشتر از قبل دوست خواهم داشت.
    من هر بار جایی انتقادی نوشتم یا پستی گذاشتم که گل و بلبل نبوده توش فوری یه عده اومدن پیام دادن که کمیستری دیدی کانادا هم بهشت نیست؟ من نظراتم از فوریه 2017 (یعنی دو سه ماه بعد اومدنم) اندکی عوض نشده. هنوزم میگم کشور خوبیه. ولی میبینم که مردم کشورم خیلی حسرت کانادا رو میخورن. بارها و بارها و بارها شده که با مهاجرا صحبت کردم و گفتن اگه به خاطر بچه هاشون نبود یه ثانیه هم اینجا نمیموندن. جای بدی نیست دقت کنین. و کسی هم دست و پای ما رو به اینجا نبسته که اینجا موندیم. حتما دلیل داریم. ولی بیخودی وقتتونو با حسرت خوردن درباره کانادا تلف نکنین ولی برای اومدن به اینجا اگه تلاش میکنین عالیه. ولی الکی شب و روزتون رو گریه نکنین که خدایا چرا کانادا نیستم. همه جای دنیا مشکل داره و خوبی هم داره و کانادا هم همینه.
    درباره تصورم از کانادا:
    قبل اومدنم به اینجا
    دو سه تا فیلم دیدم درباره کانادا
    و خیلی خوندم
    (کانادا فیلم مشهور زیاد نداره)
    و گفتم برم ببینم چی میشه
    وقتی اومدم اینجا خیلی اتفاقات مثل همه مون سرم اومد
    خیلی چیزا یاد گرفتم
    یکیش اینه که به قول اینها stand up for yourself رو یاد گرفتم
    اون کوپنی که برای یه وعده غذایی گرفتم ارزش مالیش قابل توجه نبود ولی برای احترام به خودم بود که درخواستش کردم
    چون حقم بود و احساس کردم دفعه بعدی که میخوان پرواز کسی رو اونطوری به فنا بدن یادشون میمونه که ممکنه طرف درخواست غرامت کنه
    یکمی که گذشت متوجه شدم که چیزایی که دارم یاد میگیرم یه بخش کوچیکیش به بودن در کانادا ربط داره، و اکثرش به اون ربطی نداره.
    به عوض شدن تفکرم و توکلم به خودم و واسادن رو پای خودم ربط داره و اینها موقعیت هایی همستن که با اومدن به اینجا در اختیار خودم قرار دادم. تنهاتر شدن و نبوده خانواده و دوستام و به دست اوردن دوستهای جدید باعث شد که خودم رو بهتر بشناسم.
    هواپیمایی قانونا موظف است در صورت تاخیر ناموجه و طولانی به شما خسارت پرداخت کند (علاوه بر هتل و غذا). مساله فقط مشتری مداری نیست. اطلاعات و مقررات مربوطه و حقوق مسافر را می توانید در لینک زیر پیدا کنید:
    https://airpassengerrights.ca/en/

  6. #1986
    ApplyAbroad Guru
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    ارسال‌ها
    4,375

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

    نقل قول نوشته اصلی توسط ghlobe نمایش پست ها
    هواپیمایی قانونا موظف است در صورت تاخیر ناموجه و طولانی به شما خسارت پرداخت کند (علاوه بر هتل و غذا). مساله فقط مشتری مداری نیست. اطلاعات و مقررات مربوطه و حقوق مسافر را می توانید در لینک زیر پیدا کنید:
    https://airpassengerrights.ca/en/
    فرمایش شما کاملا درست است اما مساله اینجاست که بسیاری از این موارد در عمل اجرا نمیشوند و شما باید به صورت انفرادی یا با پیگیری شخصی اقدام کنید. برخی شرکتها و ایرلاینها در این حالت خاص قدری منعطف تر هستند و برخی خیر. متاسفانه در بسیاری موارد فردی که در مقام پاسخگویی قرار دارد نمیخواهد یا نمی تواند اطلاعات درستی در اختیار شما قرار دهد. در بسیاری موارد هم قوانین به نفع ایرلاین است.
    “I find the great thing in this world is not so much where we stand, as in what direction we are moving"

  7. #1987
    ApplyAbroad Guru
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    ارسال‌ها
    4,375

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

    نقل قول نوشته اصلی توسط chemistrymaste نمایش پست ها
    این رو برای هم وطنام مینویسم
    چون فکر میکنم که وقتی که حتی کاناداییا نمیدونن این قضیه رو
    احتمالش هست که هموطن هامون هم خیلی درباره ش ندونن
    یکی از پروازهام یه کانکشن داشت
    و یهو یه ایمیل رسید بهم که کلا پرواز شما عوض شده و دو کانکشنه شده.
    ..
    ..
    ..
    ..

    یکمی که گذشت متوجه شدم که چیزایی که دارم یاد میگیرم یه بخش کوچیکیش به بودن در کانادا ربط داره، و اکثرش به اون ربطی نداره.
    به عوض شدن تفکرم و توکلم به خودم و واسادن رو پای خودم ربط داره و اینها موقعیت هایی همستن که با اومدن به اینجا در اختیار خودم قرار دادم. تنهاتر شدن و نبوده خانواده و دوستام و به دست اوردن دوستهای جدید باعث شد که خودم رو بهتر بشناسم.
    در کل مسایلی که اشاره کردید همان مسایلی است که عده ای از افرادی که در کانادا هستند هم سعی دارند به جامعه ایرانی مشتاق اقامت در این کشور نشان دهند ولی برخی با دیدگاهها و پستهای ایده آل گرایانه مانع از ایجاد یک ذهنیت صحیح و قابل اعتماد برای تصمیم گیری انها می شوند. به نظرم مثل خیلی از موارد دیگر مهارتهای نیروی انسانی نظیر خلبانان عزیز، پزشکان و مهندسان و... ایرانی در همان جامعه ایران به نحو قابل ملاحظه ای از همتایان کانادایی ایشان بیشتر نباشد کمتر نیست. این را در مراجعات مکرر به پزشکان کانادایی (منظور سیستم و امکانات و تجهیزات نیست صرف کادر پزشکی متخصص) یا در نشستن برخواستنهای هواپیماهای به اصطلاح مدرن و مقایسه آن با مهارتهای خلبانان ایرانی یا در مسایل مشابه مختلف می توان دید. درست است که در بسیاری جهات هم ممکن است و حتما عقب تر از سیستم کانادایی یا به طور کل جهان اول بوده ایم و خواهیم بود اما به هرحال ایجاد جو ایده آل از جامعه کانادایی به نظرم هرگز در رویه برخی دوستان صحیح نبوده است. هرچند اعتقاد راسخ دارم که حق داشتن عقاید مختلف و ابراز آن اساسی است اما هرازگاهی پستهایی نظیر پست اخیر می تواند در ایجاد بالانس در این امر کمک کند. اینکه در سرویس هوایی مثل ایرجت یا کاناداوست مثلا برای هر موردی مثل سوپرمارکت باید پول پرداخت شود و در برخی سرویسها مثل اکراین ایرلاین برای چک این در فرودگاه هم از مسافر پول جداگانه دریافت میکنند و نظایر آن شاید برای یک مسافر ایرانی که تصور پرواز 5ستاره در کشور پیشرفته کانادا را دارد چنذان قابل تصور نیست. اینکه سرویس ایجنت ایرلاین اطلاعات غلط و گمراه کننده به مسافر داده و نیز از امکاناتی که به موجب قانون بایستی در چنین مواردی برای مسافر مهیا کنند ظفره رود شاید برای همان مسافر که انتظار چنین صحنه هایی را در ایران دارد عجیب باشد ولی بسیاری از همانها در چنین حالاتی در کانادا حقی برای اعتراض هم در خود نمیبینند چون تصور دیگری از سیستم کانادایی به واسطه همان ذهنیت ایده ال گرایانه دارند و بنابراین متصورند که همه چیز درست و سرجایش است و حتما خود آنها هستند که دچار اشتباه یا مشکلی شده اند و حقی در این مورد ندارند.
    “I find the great thing in this world is not so much where we stand, as in what direction we are moving"

  8. #1988
    ApplyAbroad Superstar
    تاریخ عضویت
    Apr 2010
    ارسال‌ها
    4,779

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

    نقل قول نوشته اصلی توسط gbahrein نمایش پست ها
    در کل مسایلی که اشاره کردید همان مسایلی است که عده ای از افرادی که در کانادا هستند هم سعی دارند به جامعه ایرانی مشتاق اقامت در این کشور نشان دهند ولی برخی با دیدگاهها و پستهای ایده آل گرایانه مانع از ایجاد یک ذهنیت صحیح و قابل اعتماد برای تصمیم گیری انها می شوند. به نظرم مثل خیلی از موارد دیگر مهارتهای نیروی انسانی نظیر خلبانان عزیز، پزشکان و مهندسان و... ایرانی در همان جامعه ایران به نحو قابل ملاحظه ای از همتایان کانادایی ایشان بیشتر نباشد کمتر نیست. این را در مراجعات مکرر به پزشکان کانادایی (منظور سیستم و امکانات و تجهیزات نیست صرف کادر پزشکی متخصص) یا در نشستن برخواستنهای هواپیماهای به اصطلاح مدرن و مقایسه آن با مهارتهای خلبانان ایرانی یا در مسایل مشابه مختلف می توان دید. درست است که در بسیاری جهات هم ممکن است و حتما عقب تر از سیستم کانادایی یا به طور کل جهان اول بوده ایم و خواهیم بود اما به هرحال ایجاد جو ایده آل از جامعه کانادایی به نظرم هرگز در رویه برخی دوستان صحیح نبوده است. هرچند اعتقاد راسخ دارم که حق داشتن عقاید مختلف و ابراز آن اساسی است اما هرازگاهی پستهایی نظیر پست اخیر می تواند در ایجاد بالانس در این امر کمک کند. اینکه در سرویس هوایی مثل ایرجت یا کاناداوست مثلا برای هر موردی مثل سوپرمارکت باید پول پرداخت شود و در برخی سرویسها مثل اکراین ایرلاین برای چک این در فرودگاه هم از مسافر پول جداگانه دریافت میکنند و نظایر آن شاید برای یک مسافر ایرانی که تصور پرواز 5ستاره در کشور پیشرفته کانادا را دارد چنذان قابل تصور نیست. اینکه سرویس ایجنت ایرلاین اطلاعات غلط و گمراه کننده به مسافر داده و نیز از امکاناتی که به موجب قانون بایستی در چنین مواردی برای مسافر مهیا کنند ظفره رود شاید برای همان مسافر که انتظار چنین صحنه هایی را در ایران دارد عجیب باشد ولی بسیاری از همانها در چنین حالاتی در کانادا حقی برای اعتراض هم در خود نمیبینند چون تصور دیگری از سیستم کانادایی به واسطه همان ذهنیت ایده ال گرایانه دارند و بنابراین متصورند که همه چیز درست و سرجایش است و حتما خود آنها هستند که دچار اشتباه یا مشکلی شده اند و حقی در این مورد ندارند.
    فکر می کنم ما در ایران عمدتا "خارج" را آرمانشهر می دانیم و "خارجی" را بی عیب، بسیار پیشرفته و متمدن. بعد از مهاجرت تضادی که واقعیت با ذهنیت موهوم ما داره می تونه باعث سرخوردگی و احساس غبن بشه.
    Solitary trees, if they grow at all, grow strong.

  9. #1989
    Member Lili0721 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2012
    رشته و دانشگاه
    Applied Mathematics
    ارسال‌ها
    245

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

    نقل قول نوشته اصلی توسط chemistrymaste نمایش پست ها
    این رو برای هم وطنام مینویسم
    چون فکر میکنم که وقتی که حتی کاناداییا نمیدونن این قضیه رو
    احتمالش هست که هموطن هامون هم خیلی درباره ش ندونن
    یکی از پروازهام یه کانکشن داشت
    و یهو یه ایمیل رسید بهم که کلا پرواز شما عوض شده و دو کانکشنه شده.
    رفتم پرسیدم
    گفتن که آره هوا خیلی بده و پروازها دارن یکی یکی کنسل میشن و از هفته های قبل هم کلی ادم توی فرودگاه نشستن و منتظرن برای همین مجبور شدیم پرواز تو رو عوض کنیم،
    قرار بود من مثلا 9 ساعته برسم خونه
    اینجوری در دو روز و دو ساعت خونه رسیدنم شدنی میشد. یعنی دقیقا 50 ساعتی باید توی فرودگاههای مختلف میموندم
    ازشون پرسیدم ک چطوریه که پرواز ساعت شش صبح رفته، هشت هم داره میره، همه پروازها سر جاشونن و فقط این یه دونه کنسل شده به همون شهر؟ گفت اینا مسائل مهندسین ما سر در نمیاریم اونام نمیگن! (غیر مستقیم یعنی همینه که هست میخوای بخواه نمیخوای به جهنم) بعدم گفت خوشحالم که شما درک میکنین وضعیت هوا رو بای بای.
    منم تشکر کردم و اومدم اینور
    داشتم فکر میکردم که وقتی این پروازها رو ما میخریم، این وست جت و ایر کانادا کلی از ما پول میگیرن و همیشه هم دو سه ساعتی تاخیر داره پرواز و موقع تیک اف و لندینگ هم در حد تصادف هواپیما رو میکوبن زمین، بعدم توی هواپیما به جز آب و ابمیوه همه چی پولیه. 675858 صفحه توضیح مینویسن قبلش که نمیدونم اینترنت داریم اینو داریم اونو داریم هواپیماهامون عالین (اینترنت هم پولیه).
    دقت کنین درسته که کانادا کشور خوبیه و مردمش ادمای ساده و مهربون و دوست داشتنی و اهل کمک هستن، ولی ما از کشوری میایم که خلبان هاش به شما کوچکترین سردردی موقع بلند کردن و نشوندن هواپیما نمیدن. همه هندسفری و غذا و همه چیش مجانیه. همش این دخترای مهربون مهماندار میچرخن و هی میپرسن بالش بدم؟ پتو میخوای؟ چایی و آب بیارم؟ اینها بای دیفالت در ذهن ما مونده. و آدم ناخواداگاه مقایسه میکنه و این ربطی به مسائل درون کشور ما نداره.
    بهم برخورد!!
    برگشتم دوباره همونجا
    بهشون گفتم من مشتری تونم
    و توضیح نیاز دارم چون پروازم کنسل شده و به جای نه ساعت باید دو روز و دو ساعت تو راه باشم تازه همیشه هم تاخیر میخوره.
    چطوری هست که پرواز ساعت شش رفت هشت داره میره بقیه پروازا همه سر جاشونن و فقط ساعت هفت کنسل شده!!؟
    خانومه گفت نه پرواز شما به خاطر هوا کنسل نشده دلیل دیگه ای داشت!!
    بهش گفتم من به شدت سورپرایزد هستم به خاطر رفتارتون چون همکارتون نیم ساعت قبل بهم گفت به خاطر هواست. از سرویس شما بسیار ناراضی هستم.
    رفت و پروازو عوض کرد و یکی دیگه گرفت که از پرواز اولم 5 ساعت طولانی تر بود ولی از دو روز و دو ساعت بهتر بود.
    بهش گفتم یه وعده غذایی هم هواپیمایی شما باید هزنیه شو بده چون منو بی مورد بیشتر از 5 ساعت قراره نگه دارین اینجا (که شد هفت ساعت بعدش!) گفت بله بله حتما! کوپنمو هم دادن. چون وب سایت رو توی گوشیم نشونشون دادم.
    رفتم هواپیما دیدم به خاطر همین پرواز، یه کانادایی مجبور شده 700 دلار به این هواپیمایی پول اضافه بده که اونو جا بدن تو هواپیمای ما!
    یکی دیگه دو روز الکی هتل گرفته بود چون پروازش از دو روز قبل کنسل شده بود.
    کلا هرچی سنم بیشتر میگذره متوجه میشم بابا آدمی ادمه!!! هرجا قرارش بدی متناسب با محیط و تربیت خانوادگی و ژنتیک و چند تا عامل دیگه رشد میکنه!
    یادمه یه سال و نیم قبل اینجا نوشتم که وقتی بقیه پولم رو توی سوپرمارکت های ایران میخواستم (خرد رو) یه جوری نگام میکردن انگار ارث باباشونو دارم مجانی به اسمم میزنم. اینجا هم گاهی اینها اتفاق میفته. یاد همون لحظه افتادم.
    فکر نکنین مردم کانادا اینجا چپ و راست اعتراض میکنن و از حقشون دفاع میکنن. خیلی مطیع (و مودب) بارشون آوردن.
    چون از بچگی وام و گرنت و پول گرفتن (خیلیاشم پول مفته) همیشه حس میکنن اگه اعتراض کنن اون پول ها رو میگیرن (گرچه همینجوریشم داگ فورد تبر برداشته داره همه گرنت ها رو قطع میکنه و اینها خیلی وقتا اعتراضم نمیکنن).
    چیزی که علاوه بر درس خوندن و مدرک گرفتن قوی شدن زبان و آشنایی با کالچر و دوست خوب پیدا کردن یاد گرفتم اینجا توی این مدت، اینه که اولا آدمی آدم هست و کم و بیش همه یه nature رو دارن. در ثانی اگه یه روزی برگردم ایران نگاهم عوض شده و اون کشور و مردم مهربون و دوست داشتنیمون رو بسیار بیشتر از قبل دوست خواهم داشت.
    من هر بار جایی انتقادی نوشتم یا پستی گذاشتم که گل و بلبل نبوده توش فوری یه عده اومدن پیام دادن که کمیستری دیدی کانادا هم بهشت نیست؟ من نظراتم از فوریه 2017 (یعنی دو سه ماه بعد اومدنم) اندکی عوض نشده. هنوزم میگم کشور خوبیه. ولی میبینم که مردم کشورم خیلی حسرت کانادا رو میخورن. بارها و بارها و بارها شده که با مهاجرا صحبت کردم و گفتن اگه به خاطر بچه هاشون نبود یه ثانیه هم اینجا نمیموندن. جای بدی نیست دقت کنین. و کسی هم دست و پای ما رو به اینجا نبسته که اینجا موندیم. حتما دلیل داریم. ولی بیخودی وقتتونو با حسرت خوردن درباره کانادا تلف نکنین ولی برای اومدن به اینجا اگه تلاش میکنین عالیه. ولی الکی شب و روزتون رو گریه نکنین که خدایا چرا کانادا نیستم. همه جای دنیا مشکل داره و خوبی هم داره و کانادا هم همینه.
    درباره تصورم از کانادا:
    قبل اومدنم به اینجا
    دو سه تا فیلم دیدم درباره کانادا
    و خیلی خوندم
    (کانادا فیلم مشهور زیاد نداره)
    و گفتم برم ببینم چی میشه
    وقتی اومدم اینجا خیلی اتفاقات مثل همه مون سرم اومد
    خیلی چیزا یاد گرفتم
    یکیش اینه که به قول اینها stand up for yourself رو یاد گرفتم
    اون کوپنی که برای یه وعده غذایی گرفتم ارزش مالیش قابل توجه نبود ولی برای احترام به خودم بود که درخواستش کردم
    چون حقم بود و احساس کردم دفعه بعدی که میخوان پرواز کسی رو اونطوری به فنا بدن یادشون میمونه که ممکنه طرف درخواست غرامت کنه
    یکمی که گذشت متوجه شدم که چیزایی که دارم یاد میگیرم یه بخش کوچیکیش به بودن در کانادا ربط داره، و اکثرش به اون ربطی نداره.
    به عوض شدن تفکرم و توکلم به خودم و واسادن رو پای خودم ربط داره و اینها موقعیت هایی همستن که با اومدن به اینجا در اختیار خودم قرار دادم. تنهاتر شدن و نبوده خانواده و دوستام و به دست اوردن دوستهای جدید باعث شد که خودم رو بهتر بشناسم.
    من اون بخشی که نوشتی اصلا اهل اعتراض نیستند رو کاملا قبول دارم و دارم تجربه می کنم. خیلی این اخلاقشون رو اعصابم هم هست. این چیزیه که من تو دانشگاه با دانشجوهای کانادایی تجربه کردم. وقتی باهاشون حرف می زنم در مورد مساله و مشکلی هست نارضایتی شون رو ابراز می کنند و اصلا اهل این نیستند که اعتراضی کنند و یا تلاشی کنند برای رفع مشکل. در یکی دو مورد بعد از اینکه خودم و دوستم پیگیر شدیم و تونستیم مشکل رو حل کنیم، همون دانشجوهای کانادایی که هیچ کاری نکردند خوشحال میشن که مشکل حل شده ولی حاضر نیستند خودشون پا پیش بگذارند.
    برای انسان های بزرگ بن بستی وجود ندارد زیرا آنها براین باورند که یا راهی خواهند یافت یا راهی خواهند ساخت.

  10. #1990
    ApplyAbroad Hero chemistrymaste آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2012
    رشته و دانشگاه
    Biophysical and Bioanalytical Chemistry
    ارسال‌ها
    1,261

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

    دوستان خوبم
    من لحظه های خوبی که داشتم با کاناداییا و اروپاییا بی شماره. لحظه های خوب و بد زیاد داشتم اینجا. همونطور که میدونین توی گروه ما توی دانشگاه و توی هم خونه ایا و محله ما هیچ ایرانی ای وجود نداشت. و تنها اپشن های من کاناداییا و اروپاییای غربی و شمالی بودن و بسیار بسیار تجربیات ارزشمندی رو به دست اوردم در کنار اونها.
    این دوستان کم برای من به عنوان هدیه چایی سیاه و نمیدونم پتو و لوازم ارایشی نخریدن. یادم میاد یه بار از یه کنار یه عروسک رد شدم، و براش توی همون والمارت یه اسم گذاشتم. دوستم دید (یه دختر کاناداییه). فرداییش وقتی از دانشگاه برگشتم دیدم عروسکه دم در اتاقمه. برگشت گفت vicotria منتظرته!
    انقدررررررررررر اون شب گریه کردم از خوشحالی... که خدایا من language barrier دارم
    کالچر رو نمیشناسم
    ولی دوستای ارزشمندی دارم
    کسانی که بی منت کمک میکنن. کسانی که تحقیرت نمیکنن و مجبورت نمیکنن که عوض بشی که کمکت کنن. کسانی که مثل این دوستمون که بالا درباره نوشته ش کامنت گذاشتم منتظر نیستن یه حرف بزنی که خردت کنن یا مچتو بگیرن.
    اینو قبلا هم نوشتم
    یادمه تازه اومده بودم کانادا
    و میگفتم که ما مراسم پرام نداشتیم توی دبیرستان و یه روزی بچه میارم و میرم مراسم پرامش!!
    دوستم (یه دوست دیگه) دو شب بعدش منو برای مراسم پرام دعوت کرد!!
    گفتمم که تازه مشکل ایاب و ذهابم رو هم حل (تازه اومده بودم و میترسیدم که پولم تموم شه و اوبر نمیگرفتم) کرد و گفت دوست پسرش منو میرسونه و میاره به مراسم و میرسونه خونه.
    یا یادمه میگفتم (کاناداییا صاف و ساده ن و میتونی باهاشون حرف بزنی و مطمئن باشین که سرکوفتتون نمیزنن مثل مردم ما) که میرم ماشین میخرم (خیلی تازه اومده بودم و تنها بودم) میرم شهر دوستمون.
    دختره منو دعوت کرد شهرشون
    اومد دنبالم
    برد خونه شون
    رفتیم بیرون با خونواده ش
    بعدم اورد گذاشت خونه مون!!!
    یه هفته قبل اینو بهش گفتم و بهش گفتم خدا رو شکر توفیق این رو داشتم که بین آدمهای ساده دل مهربون سالم زندگی کنم.
    هر جامعه ای مشکلاتی داره.
    اینجا هم مشکلات خودش رو داره. ایران هم داره. همه جا داره.
    وقتی رفتار همسایه مون که تمام دو تا زمستون اخیر اومده برفای حیاط ما رو تمیز کرد و چمن هامون رو کوتاه میکرد و هیچ وقت هم نه به ما گفت و نه انتظاری داشت با همون دوستم (تنها دوستی که توی کانادا داشتم قبل ازاومدنم و کلی بهم قول داده بود) مقایسه میکنم که همیشه منتظر بود یه بلایی سرم بیاد که بگه دیدی کمیستری! تو بدون من هیچی نمیشی مقایسه میکنم از خوب بودن مردم اینجا خجالتم میگیره.
    من هنوز روی عقاید دو سال قبل خودم پایبندم. زندگی تکراری ای دارن. زندگی اونها میتونه فانتزی یه ایرانی باشه ولی برای من کند هست و خیلی خسته م میکنن. آدمای ساده ای هستن. حتی اگه نژادپرست باشن از سادگیشونه.
    شما اگه برین مسافرت و برگردین به دوست کاناداییتون بگین به فکرت بودم توی سفر، میاد شما رو بغل میکنه. اگه براش در حد یه دلار کادو بخرین (یه دلارا) اونو همونجا استفاده میکنه و شما رو 10 بار بغل میکنه. ولی شما به یه ایرانی تیپیکال (نه همه ایرانیا) یه کادوی یه دلاری بده همونجا عصبانی میشه که مگه من شانم در حد یه دلاره؟!
    اینجا پول خیلی مهمه. خیلی. ولی همه چیز نیست.
    من و هم خونه ایم همیشه فیلم میدیدیم با هم هر شب (کاناداییه اونم) و یادمه از کاراکتر های یه سریالی خیلی خوشم میومد.
    یه بار اومد
    گفت کمیستری این عروسک ها رو برات اوردم (مال خودش بودو یادگاریاش بود) گفتم چی شده؟!
    گفت مال تو! تو بیشتر از من اینها رو دوست داری و باهاشون زندگی میکنی و قدرشون رو بیشتر از من میدونی.
    توی این دو سال و دو ماه من با عشق محاصره شدم. اصلا متوجه نشدم که نرفتم ایران عزیزم.
    اینها اکثرشون آدمهای فوق العاده ای هستن. وقتی ازشون یه نکته انتقادی میگم به منزله بد بودن اونها نیست (ایرانی تیپیکال همیشه صفر و یک فکر میکنه و نمیتونه اینها رو تشخیص بده).
    ولی من دوست ندارم بچه م خیال پرداز و باپشتکار نباشه. میخوام بچه م خیلی تلاش کنه (توی این دوسال برای من همه و همه دور و بریام هم توی دانشگاه هم توی بیرونش سه تا اسم گذاشته بودن: enthusiastic & persistent and hardworker)
    تشویقی که من از کاناداییا دریافت کردم (و از هرکسی که توی کالچر امریکای شمالی بزرگ شده یا اون مایندست رو داره) از هیچ کسی دریافت نکردم.
    زبان انگلیسی من وقتی اینجا اومدم مثل همه مون ضعیف بود
    اینها اینقدر با من تمرین کردن که الان دیگه مهاجرا و هرکسی که کانادایی نیست اول ازم میپرسن تو اینجا به دنیا اومدی؟ اینقدر زبانم و بادی لنگوئیجم عوض شد به کمک اینها.
    چیزایی که من توی کانادا گرفتم از مردمش بی اندازه زیاده و همیشه قدردانشون هستم و to be honest
    هیچوقت فکر نمیکردم که بخشی از سختی های مهاجرت من به وسیله این کاناداییا آسون تر بشه.
    خیلی چیزها از شخص اینها یاد گرفتم یکیش همون stand up for yourself بود
    یکیش بزرگتر کردن دلم بود و اتفاقا با کمک مایندستی که ازینها یاد گرفته بودم بود که اون دوستم رو بخشیدم و شروع کردم به دوست داشتنش و قبول کردنش به همون شکلی که هست (و نه شاکی بودن ازش).
    ولی خب ما ایرانیا متاسفانه اینقدر با فشار و عقده بزرگ شدیم تا یکی میاد میگه مثلا فیلم های هلیوود امریکا طرفدارشون بیشتر از فیلمای کاناداست، فوری بهش میپریم تا اون عقده و حقارتی که از بچگی با ما مونده و اصلا درست نمیشه رو مقداری جبران کنیم.
    هر کشوری خوبیا و بدیاشو داره. کانادا ازین قضیه مستثنی نیست.
    ممنون کانادا و کاناداییا هستم چون علاوه بر موفقیت های بسیاری که توی درسام کسب کردم توی این دو سال (و باعث علاقمند شدن دور و بریام به ایران و اوردن دانشجوهای ایرانی بیشتر به این دانشگاه شدم) خیلی در رشد شخصیت فردی من این آدمها نقش داشتن و یکیش neutral نگاه کردن به ادمهاست وقتی که اونها رو میبینی و یا پوشیدن کفش اونها و راه رفتن باهاشه.


    "We believe in "Possibility

    به هر چیزی که فکر کنید از ته دلتون، بهش میرسید!

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •