صفحه 212 از 219 نخستنخست ... 112162202203204205206207208209210211212213214215216217218219 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 2,111 تا 2,120 , از مجموع 2190

موضوع: درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

  1. #2111
    ApplyAbroad Guru zini_zinparast آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2012
    ارسال‌ها
    4,789

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

    نقل قول نوشته اصلی توسط MR1993 نمایش پست ها
    برای اینکه تفاوتش رو بفهمید باید یک فرد ابرثروتمند باشید. در همان کمپانی آمازون با کارگرها رفتار بسیار بدی میشه. کمپانی دیزنی انیماتور استخدام می کنه بعد که انیمیشن ساخته شد (فرزون) تمام انیماتورها رو اخراج کرد که به حداکثر سود برسه. دقت کنید دیزنی با اون ثروت عظیم با کارکنان مثل برده رفتار می کنه. من از وضع مالی شما و شغلتون هیچ اطلاعی ندارم ولی این رو بدانید که آن کارگرها و انیماتورها اصلا از زندگیشون راضی نیستند. فقط میزان مالیات آقای بافت رو سرچ کنید تا بفهمید تو غرب هم پول مهمتر از انسان ها هست. درسته که تو آمریکا همچنین رفتارهایی بیشتراز بقیه ی کشورهای غربی هست. آیا یک فرد عادی با بیمه معمولی می توانه 4 بار سرطان رو شکست بده؟ می دانید هزینه این کار چقدر هست؟ آیا واقعا فکر می کنید در سیستم کانادا با ترودو برابر هستید؟ خوب پس اینهمه اعتراض تو غرب بخاطر چی هست دقیقا؟ بخاطر دستمزد ناکافی طبقات پایین جامعه هست. کشورهای غربی برای محققان و برنامه نویس ها عالی هستند ولی این دلیل نمیشه یک کارگر هم از زندگیش راضی باشه. دلیل پیشرفت غرب هم تلاش صنعتگرهای خودش هستند. دمکراسی از نظر من یعنی اینکه از هیچ کارگر و کارمندی سواستفاده نشه نه اینکه به شما بگویند شما اینجا آزاد هستید. وقتی یک نفر پول نداره اصلا آزادی نداره. وقتی هم که پول داشته باشه قوانین رو راحت دور می زنه. شما در کانادا زندگی می کنید من در ایران ولی اگر تاحالا دقت کرده باشید رسانه های غربی هم نیش دار هستند بدنبال خراب کردن آدمها هستند. بدنبال دو دسته کردن مردم و به جان هم انداختن آنها هستند مثل دعوای خیابانی چپ و راست ها و مهاجرها و سفیدها. دلیل اینکه مهاجر جوان رو به سفیدپوست پیر ترجیح می دهند اینه که اون سفیدپوسته فقط هزینه براشون داره. هرچقدر هم پشت نقاب صحبت کنند. مهاجر جوان هم می گذارند تو انبار آمازون مثل برده ازش کار می کشند.
    شما اصلا با سیستم کانادا آشنایی تدارید. اینجا تشخیص و درمان سرطان رایگان هست. جنس اعتراض کارگران در اینجا کاملا متفاوت با جنس اعتراض کارگرها در ایران هست. اینجا برای زنده بودن اعتراض نمیکنند اینجا برای زندگی بهتر اعتراض میکنند و این دو کاملا متفاوت است.
    اینجا کسی کسی رو سر کار نمیگذارد مهاجر جوان هم ممکن است در انبار کار کند یا به عنوان یک مهندس استخدام شود.
    ۹۰ درصد آنچه شما در ایران می شنوید یا به شما در مورد غرب میگویند دروغ هست.
    Impossible is impossible because someone did not put effort to make it true





  2. #2112

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

    نقل قول نوشته اصلی توسط MR1993 نمایش پست ها
    برای اینکه تفاوتش رو بفهمید باید یک فرد ابرثروتمند باشید. در همان کمپانی آمازون با کارگرها رفتار بسیار بدی میشه. کمپانی دیزنی انیماتور استخدام می کنه بعد که انیمیشن ساخته شد (فرزون) تمام انیماتورها رو اخراج کرد که به حداکثر سود برسه. دقت کنید دیزنی با اون ثروت عظیم با کارکنان مثل برده رفتار می کنه. من از وضع مالی شما و شغلتون هیچ اطلاعی ندارم ولی این رو بدانید که آن کارگرها و انیماتورها اصلا از زندگیشون راضی نیستند. فقط میزان مالیات آقای بافت رو سرچ کنید تا بفهمید تو غرب هم پول مهمتر از انسان ها هست. درسته که تو آمریکا همچنین رفتارهایی بیشتراز بقیه ی کشورهای غربی هست. آیا یک فرد عادی با بیمه معمولی می توانه 4 بار سرطان رو شکست بده؟ می دانید هزینه این کار چقدر هست؟ آیا واقعا فکر می کنید در سیستم کانادا با ترودو برابر هستید؟ خوب پس اینهمه اعتراض تو غرب بخاطر چی هست دقیقا؟ بخاطر دستمزد ناکافی طبقات پایین جامعه هست. کشورهای غربی برای محققان و برنامه نویس ها عالی هستند ولی این دلیل نمیشه یک کارگر هم از زندگیش راضی باشه. دلیل پیشرفت غرب هم تلاش صنعتگرهای خودش هستند. دمکراسی از نظر من یعنی اینکه از هیچ کارگر و کارمندی سواستفاده نشه نه اینکه به شما بگویند شما اینجا آزاد هستید. وقتی یک نفر پول نداره اصلا آزادی نداره. وقتی هم که پول داشته باشه قوانین رو راحت دور می زنه. شما در کانادا زندگی می کنید من در ایران ولی اگر تاحالا دقت کرده باشید رسانه های غربی هم نیش دار هستند بدنبال خراب کردن آدمها هستند. بدنبال دو دسته کردن مردم و به جان هم انداختن آنها هستند مثل دعوای خیابانی چپ و راست ها و مهاجرها و سفیدها. دلیل اینکه مهاجر جوان رو به سفیدپوست پیر ترجیح می دهند اینه که اون سفیدپوسته فقط هزینه براشون داره. هرچقدر هم پشت نقاب صحبت کنند. مهاجر جوان هم می گذارند تو انبار آمازون مثل برده ازش کار می کشند.
    شما مفهوم برابری رو درک نکردید. برابری ایی که ارزش هست equality of opportunity هست نه equality of outcome. خروجی برابر، همون کمونیسم و عین نابرابری هست چون تلاش و توانایی های افراد رو نادید میگیره.

    دوما اصلا اینجوری که میگید نیست. کارگر اینجا مشکلش اینه پارسال یه بار رفته اروپا ولی خیلی دوست داشت میرفت ژاپن، میخواد بره سوشی تازه بخوره (کانادا خیلی ماهیا فریز شده هستن). دغدغه‌ها فرق میکنه دوست عزیز. سیستم از پایه خراب نیست بحث fine-tuning تعادل بین سوسیالیسم و کاپیتالیسم هست.

    در مورد رسانه هم که اصلا از بنیان بی‌راه میگید. کسی جلوی کسی رو نگرفته بره یه رسانه برا خودش بزنه هر چی دوست داره بگه. ملت دوست دارن گاردین یا فاکس میخونن ولی گزینه زیاده برن Joe Rogan گوش بدن خب. یا اصن یه رسانه جدید بزنن.

    این "شون" که میگین کیه؟ نظام اولیگارشی یا دیکتاتوری نیست که "آنها" داشته باشه. در کل مشکل دیدتون اینه که سیستم رو منسجم و قدرتمند میدونید. اگه غرب مشکلی داشته باشه (که البته همینم قبول ندارم) سیستم نامنسجم و زیادی باز هست برای همین تغییر فقط میتونه بعد از سالها دیالوگ اجتماعی رخ بده.

  3. #2113

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

    نقل قول نوشته اصلی توسط zini_zinparast نمایش پست ها
    یک نکته ای که خیلی برام این روزها جالبه اینه که همچین که ما به کانادا اومدیم یک حس خیلی خیلی خوبی داشتیم اون حس بقدری خوب بود که در دمای منفی ۲۰ کانادا پیاده می رفتیم و اصلا احساس بدی نداشتیم. متاسفانه اون حس رو دیگه نداریم دلیلش هم اینه که فراموش کردیم از کجا اومدیم.

    کانادا جایی هست که میتونی به همه آنچه که خواستی برسی و ناگهان احساس کنی که دیگر چیزی نیست که بخوای بهش برسی و این کمی به من احساس بدی میده! چند وقت پیش همسر جان میگفت که ما هیچ وقت احساس خوشبختی ممکنه نکنیم چون اصلا قانع نیستیم. دیدم راست میگه اگر حقوقمان x هست میخوایم 2x در بیاریم اگر تو تورنتو زندگی میکنیم دوست داریم هوای خوب هم داشته باشیم اگر ....

    باز آلدرین وقتی از ماه برگشت گفت افسردگی گرفت. چون هیچ هدفی روی زمین باقی نمی مونه که بخواد بهش برسه.
    گفت نصف خاکستر بدنم را بفرستین مریخ.

    - از کتاب "هیچ آرزویی خیلی بزرگ نیست"

  4. #2114

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

    ادعای من درباره سرطان و هزینه های درمانی برگرفته از کامنتهای خود امریکایی ها در سایت یاهو نیوز هست. دلیل نمیشه ما در منطقه ای زندگی می کنیم که مشکلات زیادی داره آنوقت چشممون رو بر روی حقایق دنیا ببندیم.
    در حالت کلی بگم که سرطان اگر در مراحل اولیه باشه مشکلی پیش نمیاد. وقتی ثروتمند باشی به طور مداوم چکاپ می شوی. ولی وای به حال وقتی که یک نفر فقیر باشه. چند تا آدم فقیر می توانی تو کانادا پیدا کنی که چهار تا سرطان رو شکست داده باشند. در ضمن تا آنجا که می دانم فقط هزینه شیمی درمانی رایگان هست. الان اون مریض هزینه دارو نداره؟ هزینه زندگی نداره؟ چرا نمی خواهید قبول کنید که همه جای دنیا اولویت با پولدارها هست؟
    کارگرهایی که از مشاغل فیزیکی سخت می نالند همش الکی هست؟ اینکه آمازون میگه یکسره باید کارکنید زور نیست. اینهمه کارگر با حقوق بخورنمیر توی مک دونالد همشون دروغ هستند دیگه؟ استخدام های بدون حقوق همشون دروغ هستند؟ می خواهید لینک مستقیم بدهم؟
    کسی به من چیزی نگفته. خودم انگلیسی بلدم. از این به بعد هم بیشتر به رسانه ها توجه کنید. یک نگاه به تیتر خبرهای بریت بارت بندازید. عملا هرکی غیر سفید پوست هست رو مجرم میدونه. برعکسش گاردین که مردان سفیدپوست رو آفت کره زمین می بینه. یک عده ژورنالیست افراطی هرچی دلشون می خواهد تو کله مردم فرو می کنند. خوب دلیلش چیه؟ مگر زندگی در غرب برپایه منطق و ازادی نیست؟ به جان هم انداختن مردم و ایجاد دو دستگی بین آنها اسمش آزادی و منطقه؟
    یک سلبریتی مثل تیلور سوییفت با ثروت 500 میلیون دلاری میاد به مردهای سفیدپوست از طبقه متوسط می تازه و اونها را مشکل معرفی می کنه. خوب مگه زندگی در غرب برپایه دوست داشتن و دمکراسی نبود؟ این دمکراسیه واقعا؟
    شما اصلا به زندگی در غرب دقت نکردی. من ادعا ندارم ایران برای من عالی هست. کلی تحقیر و عدم وجود مشاغل خوب. ولی اگر وضعیت جوری بود که کشورهای غربی جمعیت جوان زیادی داشتند ثروتمندی که مالک کمپانی های بزرگ هست بازهم به مهاجر نگاه می کرد؟

  5. #2115
    ApplyAbroad Guru zini_zinparast آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2012
    ارسال‌ها
    4,789

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

    نقل قول نوشته اصلی توسط MR1993 نمایش پست ها
    ادعای من درباره سرطان و هزینه های درمانی برگرفته از کامنتهای خود امریکایی ها در سایت یاهو نیوز هست. دلیل نمیشه ما در منطقه ای زندگی می کنیم که مشکلات زیادی داره آنوقت چشممون رو بر روی حقایق دنیا ببندیم.
    در حالت کلی بگم که سرطان اگر در مراحل اولیه باشه مشکلی پیش نمیاد. وقتی ثروتمند باشی به طور مداوم چکاپ می شوی. ولی وای به حال وقتی که یک نفر فقیر باشه. چند تا آدم فقیر می توانی تو کانادا پیدا کنی که چهار تا سرطان رو شکست داده باشند. در ضمن تا آنجا که می دانم فقط هزینه شیمی درمانی رایگان هست. الان اون مریض هزینه دارو نداره؟ هزینه زندگی نداره؟ چرا نمی خواهید قبول کنید که همه جای دنیا اولویت با پولدارها هست؟
    کارگرهایی که از مشاغل فیزیکی سخت می نالند همش الکی هست؟ اینکه آمازون میگه یکسره باید کارکنید زور نیست. اینهمه کارگر با حقوق بخورنمیر توی مک دونالد همشون دروغ هستند دیگه؟ استخدام های بدون حقوق همشون دروغ هستند؟ می خواهید لینک مستقیم بدهم؟
    کسی به من چیزی نگفته. خودم انگلیسی بلدم. از این به بعد هم بیشتر به رسانه ها توجه کنید. یک نگاه به تیتر خبرهای بریت بارت بندازید. عملا هرکی غیر سفید پوست هست رو مجرم میدونه. برعکسش گاردین که مردان سفیدپوست رو آفت کره زمین می بینه. یک عده ژورنالیست افراطی هرچی دلشون می خواهد تو کله مردم فرو می کنند. خوب دلیلش چیه؟ مگر زندگی در غرب برپایه منطق و ازادی نیست؟ به جان هم انداختن مردم و ایجاد دو دستگی بین آنها اسمش آزادی و منطقه؟
    یک سلبریتی مثل تیلور سوییفت با ثروت 500 میلیون دلاری میاد به مردهای سفیدپوست از طبقه متوسط می تازه و اونها را مشکل معرفی می کنه. خوب مگه زندگی در غرب برپایه دوست داشتن و دمکراسی نبود؟ این دمکراسیه واقعا؟
    شما اصلا به زندگی در غرب دقت نکردی. من ادعا ندارم ایران برای من عالی هست. کلی تحقیر و عدم وجود مشاغل خوب. ولی اگر وضعیت جوری بود که کشورهای غربی جمعیت جوان زیادی داشتند ثروتمندی که مالک کمپانی های بزرگ هست بازهم به مهاجر نگاه می کرد؟
    هزینه داروی تزریقی در کانادا رایگان هست. شما متاسفانه چند مورد و اون هم در آمریکا پیدا کردید و بر اساس آن دارید صحبت میکنید. سیستم پزشکی آمریکا مانند ایران مشکل دارد. کانادا متفاوت از آمریکا هست و این تاپیک مربوط به کانادا هست نه آمریکا!
    دوست عزیز حتی در آمریکا وقتی صحبت از حقوق بخور نمیر میشود متفاوت با حقوق بخور نمیر در ایران هست. حقوق بخور نمیر در اینجا یعنی شما نمیتوانی سالانه به مسافرت خارج از کشور بروی، وگرنه کسی اینجا گرسنه نمیمونه.
    یک کارگر با حداقل حقوق در اینجا، تنها کافی است ۲۰ ساعت کار کند تا هزینه خورد و خوراک خود برای ۱ ماه را بدست بیاورد. یعنی یک فرد با تنها ۳ روز کار کردن میتواند هزینه خوردن خود برای ۱ ماه را بدست بیاورد. فردی که در ایران هست درک درستی از وضعیت اینجا ندارد.
    وقتی اینجا صحبت از خرابی اقتصاد می شود یعنی کاهش تورم نه افزایش تورم! یعنی مردم کمتر تمایل به خرید دارند و تورم کاهش پیدا میکند
    Impossible is impossible because someone did not put effort to make it true





  6. #2116
    ApplyAbroad Hero
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    ارسال‌ها
    1,445

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

    قبل از امدن به کانادا فکر‌ میکردم سیستم درمانی کانادا رایگانه و حتی همین الان هم ناخودآگاه از همین واژه برای توصیفش استفاده میکنم (چون همه جا از همین عبارت ازش استفاده میکردند).
    ولی بعد از آمدن به کانادا متوجه شدم واژه تامین مالی شده از بودجه عمومی مناسبتره.
    هیچ چیز در دنیا رایگان نیست و اگر شما پول چیزی رو نمیدید معنیش این نیست که پولی بابت اون داده نشده. بخصوص در بریتیش کلمبیا که علاوه بر مالیات، ماهانه مبلغی هم اختصاصا باید برای سیستم درمانی پرداخت کنید.

  7. #2117
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    May 2018
    رشته و دانشگاه
    ریاضی محض - دانشگاه صنعتی شریف
    ارسال‌ها
    65

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

    من با آقای MR1993 (اگر درست حدس زده باشم که آقا هستند) احتمالاً هم سن هستم و اتفاقاً بنابر چیزهایی هم خوندم در تاپیک هم دانشگاهی هم بودم و ایشون هم شریفی هستند

    من چند سال پیش در همین تاپیک صحبت هایی مانند همین آقا رو بر پایه گفتگوهایی که با دوستام تو شریف داشتم اینجا نوشتم. البته من سیستم کانادا و کشورهای غربی رو زیر سئوال نبردم بلکه دغدغه من پذیرش جامعه کانادا از یک فرد جدید تو اون جامعه بود چون احساس می کردم و احساس می کنم که خیلی از دوستان من که به خارج از کشور رفتن، اگرچه از شرایط خودشون در مجموع راضی هستند، اما واقعاً توسط اون جامعه کامل پذیرش نشدن و هنوز به چشم یک پیوند زده شده به جامعه بهشون نگاه می شه، حتی اگر به عنوان یک مهاجر خیلی تحصیل کرده و مفید در جامعه به همراه احترام زیاد دیده بشن، اما باز حل شدن در یک جامعه جدید که بر پایه یک فرهنگ و نژاد کاملاً متفاوت دیگه پایه گذاری شده سخت هست. البته منظورم آمریکای شمالی هست وگرنه اروپا که کلاً پذیرش فردی از فرهنگ دیگه توسط جامعه از بیخ و بن مشکل داره و به نظر من رفتن به اونجا برای زندگی (به غیر از درس) اشتباه هست

    با کلیت حرف های ایشون در مورد اینکه در همه جا پول و قدرت حرف اول رو می زنه 100% موافق هستم، اما با حرف های ایشون درباره سیستم درمانی کانادا کاملاً مخالف هستم چون مدت ها در مورد فرق های بین سیستم درمانی آمریکا و کانادا تحقیق کردم. هر چند که سیستم درمانی کانادا هم قطعاً بدون نقص و ایده آل نیست (مثلاً وقت ویزیت شدن توسط متخصص می تونه خیلی بیشتر از ایران زمان بر باشه) اما سیستم درمانی خوبی دارن

    من در این 2 سال به این نتیجه رسیدم که ایران با تمام خوبی هایی که داره، جای زندگی برای فردی مثل من نیست و اگر تا 30 سالگی از اینجا نتونم برم بیرون قطعاً به افسردگی برام ختم می شه. به خاطر همین گفتم یک مقدار خوبی های کانادا از نظر فردی مثل من که کلاً نگاهش به مهاجرت نگاه مثبتی نبوده شاید جالب باشه:
    1- جامعه ایران یک جامعه بسته پر از تناقض هست. افراد عموماً یا از این ور بوم می افتن یا از اون ور بوم. افرادی که حد وسط باشن خیلی کم هستند تو جامعه ما.
    2- شراکت تو جامعه ما سخت هست. من هر کاری کردم بتونم با کسی شراکت کنم تو این جامعه و ایده هامون رو پیاده کنیم نشد. انگار گرد تنبلی پاشیدن تو جامعه
    3- قوانین کار و تجارت در ایران خیلی دست و پا گیر هست. سیستم مالیاتی ایران نوپا و پر از مشکلات هست. در نوپا بودنش همین بس که هنوز چیزی به نام مالیات علی الرأس داریم
    4- شما فرض کن هر روز ناهار و شام قرمه سبزی بخوری! قرمه سبزی بد نیست اما دیگه آدم خسته می شه. جامعه ایران شما صبح تا شب افراد شبیه خودت رو می بینی. شاید هر 10 سال یکبار توریست ببینی تو ایران. کلاً اگر در ایران زندگی کنی فقط و فقط یک بخش خیلی کوچکی از دنیا رو دیدی
    5- شما در ایران می تونی موفقیت مالی داشته باشی، اما موفقیت مالی شما به تفریحات بهتر ختم نمی شه چون عملاً در ایران تفریحی به جز شام بیرون خوردن نیست.
    6- حتی خیلی از افراد پولدار جامعه ایران دیگه فرصت سفر کردن به جاهای دیگه دنیا رو مثل 10 سال پیش ندارن.
    7- شما در ایران اگر بهترین محصول رو هم تولید کنید و بهترین تبلیغات و رانت رو هم داشته باشید به 80 میلیون می تونید سرویس بفروشید اما اگر به اقتصاد جهانی وصل باشه به چند صد میلیون تا چند میلیارد نفر می تونید فکر کنید

    کلیت داستان اینکه من می خوام برم کانادا که بلکه محیط جدیدی جلوم باز بشه. از زمانی که از شریف فارغ التحصیل شدم خیلی کارها کردم و خدا رو شکر درآمد خوبی هم داشتم (شاید به نسبت درآمد متوسط جامعه خیلی بهتر از شرایطم در کانادا به نسبت درآمد متوسط اونجا باشم) اما احساس می کنم ایران موندن برای فردی به سن من به جز اینکه خودم رو از دنیا ایزوله کنم و بهترن دوران زندگیم رو خراب کنم و افسرده بشم چیزی نداره. با وجود اینکه پدرم تا حدی بیمار هست و دلم نمیاد خانوادم رو ول کنم برم اما دیگه واقعاً هیچ راهی برام نمونده چون کل زندگیم شده کار و کار و بعد هم بیام خونه سریال های آمریکایی و چیزهایی که قبلاً دیدم رو دوباره ببینم و با چهار نفر خارجی چت کنم. (بدختی اینکه حتی در اینترنت هم دوست ایرانی نمی تونم پیدا کنم!) احساس می کنم این زندگی یک فرد در سن من نباید باشه.
    هر چند که شاید ایراد از خود من هم باشه و نمی گم اونجا آسمون یه رنگ دیگه است. احتمالاً خود من هم خیلی توانایی های اجتماعی بالایی ندارم (هر چند که فضای بیخود و افسرده و خشک شریف هم بی تاثیر نبوده) ولی کلاً دنبال این هستم که هر چه سریعتر شرایط کرونا به شکل عادی در بیاد تا هر جور شده برای صرفاً راضی کردن خودم هم که باشه یک بار برم کانادا و اونجا رو امتحان کنم

  8. #2118

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

    نقل قول نوشته اصلی توسط Peyman7293 نمایش پست ها
    من با آقای MR1993 (اگر درست حدس زده باشم که آقا هستند) احتمالاً هم سن هستم و اتفاقاً بنابر چیزهایی هم خوندم در تاپیک هم دانشگاهی هم بودم و ایشون هم شریفی هستند

    من چند سال پیش در همین تاپیک صحبت هایی مانند همین آقا رو بر پایه گفتگوهایی که با دوستام تو شریف داشتم اینجا نوشتم. البته من سیستم کانادا و کشورهای غربی رو زیر سئوال نبردم بلکه دغدغه من پذیرش جامعه کانادا از یک فرد جدید تو اون جامعه بود چون احساس می کردم و احساس می کنم که خیلی از دوستان من که به خارج از کشور رفتن، اگرچه از شرایط خودشون در مجموع راضی هستند، اما واقعاً توسط اون جامعه کامل پذیرش نشدن و هنوز به چشم یک پیوند زده شده به جامعه بهشون نگاه می شه، حتی اگر به عنوان یک مهاجر خیلی تحصیل کرده و مفید در جامعه به همراه احترام زیاد دیده بشن، اما باز حل شدن در یک جامعه جدید که بر پایه یک فرهنگ و نژاد کاملاً متفاوت دیگه پایه گذاری شده سخت هست. البته منظورم آمریکای شمالی هست وگرنه اروپا که کلاً پذیرش فردی از فرهنگ دیگه توسط جامعه از بیخ و بن مشکل داره و به نظر من رفتن به اونجا برای زندگی (به غیر از درس) اشتباه هست

    با کلیت حرف های ایشون در مورد اینکه در همه جا پول و قدرت حرف اول رو می زنه 100% موافق هستم، اما با حرف های ایشون درباره سیستم درمانی کانادا کاملاً مخالف هستم چون مدت ها در مورد فرق های بین سیستم درمانی آمریکا و کانادا تحقیق کردم. هر چند که سیستم درمانی کانادا هم قطعاً بدون نقص و ایده آل نیست (مثلاً وقت ویزیت شدن توسط متخصص می تونه خیلی بیشتر از ایران زمان بر باشه) اما سیستم درمانی خوبی دارن

    من در این 2 سال به این نتیجه رسیدم که ایران با تمام خوبی هایی که داره، جای زندگی برای فردی مثل من نیست و اگر تا 30 سالگی از اینجا نتونم برم بیرون قطعاً به افسردگی برام ختم می شه. به خاطر همین گفتم یک مقدار خوبی های کانادا از نظر فردی مثل من که کلاً نگاهش به مهاجرت نگاه مثبتی نبوده شاید جالب باشه:
    1- جامعه ایران یک جامعه بسته پر از تناقض هست. افراد عموماً یا از این ور بوم می افتن یا از اون ور بوم. افرادی که حد وسط باشن خیلی کم هستند تو جامعه ما.
    2- شراکت تو جامعه ما سخت هست. من هر کاری کردم بتونم با کسی شراکت کنم تو این جامعه و ایده هامون رو پیاده کنیم نشد. انگار گرد تنبلی پاشیدن تو جامعه
    3- قوانین کار و تجارت در ایران خیلی دست و پا گیر هست. سیستم مالیاتی ایران نوپا و پر از مشکلات هست. در نوپا بودنش همین بس که هنوز چیزی به نام مالیات علی الرأس داریم
    4- شما فرض کن هر روز ناهار و شام قرمه سبزی بخوری! قرمه سبزی بد نیست اما دیگه آدم خسته می شه. جامعه ایران شما صبح تا شب افراد شبیه خودت رو می بینی. شاید هر 10 سال یکبار توریست ببینی تو ایران. کلاً اگر در ایران زندگی کنی فقط و فقط یک بخش خیلی کوچکی از دنیا رو دیدی
    5- شما در ایران می تونی موفقیت مالی داشته باشی، اما موفقیت مالی شما به تفریحات بهتر ختم نمی شه چون عملاً در ایران تفریحی به جز شام بیرون خوردن نیست.
    6- حتی خیلی از افراد پولدار جامعه ایران دیگه فرصت سفر کردن به جاهای دیگه دنیا رو مثل 10 سال پیش ندارن.
    7- شما در ایران اگر بهترین محصول رو هم تولید کنید و بهترین تبلیغات و رانت رو هم داشته باشید به 80 میلیون می تونید سرویس بفروشید اما اگر به اقتصاد جهانی وصل باشه به چند صد میلیون تا چند میلیارد نفر می تونید فکر کنید

    کلیت داستان اینکه من می خوام برم کانادا که بلکه محیط جدیدی جلوم باز بشه. از زمانی که از شریف فارغ التحصیل شدم خیلی کارها کردم و خدا رو شکر درآمد خوبی هم داشتم (شاید به نسبت درآمد متوسط جامعه خیلی بهتر از شرایطم در کانادا به نسبت درآمد متوسط اونجا باشم) اما احساس می کنم ایران موندن برای فردی به سن من به جز اینکه خودم رو از دنیا ایزوله کنم و بهترن دوران زندگیم رو خراب کنم و افسرده بشم چیزی نداره. با وجود اینکه پدرم تا حدی بیمار هست و دلم نمیاد خانوادم رو ول کنم برم اما دیگه واقعاً هیچ راهی برام نمونده چون کل زندگیم شده کار و کار و بعد هم بیام خونه سریال های آمریکایی و چیزهایی که قبلاً دیدم رو دوباره ببینم و با چهار نفر خارجی چت کنم. (بدختی اینکه حتی در اینترنت هم دوست ایرانی نمی تونم پیدا کنم!) احساس می کنم این زندگی یک فرد در سن من نباید باشه.
    هر چند که شاید ایراد از خود من هم باشه و نمی گم اونجا آسمون یه رنگ دیگه است. احتمالاً خود من هم خیلی توانایی های اجتماعی بالایی ندارم (هر چند که فضای بیخود و افسرده و خشک شریف هم بی تاثیر نبوده) ولی کلاً دنبال این هستم که هر چه سریعتر شرایط کرونا به شکل عادی در بیاد تا هر جور شده برای صرفاً راضی کردن خودم هم که باشه یک بار برم کانادا و اونجا رو امتحان کنم
    جالب بود،کلا قضیه مهاجرت چه در اروپا چه در کانادا برای ماهایی که نسل اول مهاجر محسوب میشیم چندان راحت نخواهد بود، اما برای نسل های بعدی ما قضیه فرق خواهد کرد
    شما حتی تو شهر خودت از یه کوچه بلند شی بری کوچه دیگه یا از یک شهری به شهر دیگه ساکن بشی چند سال طول میکشه به محیط جدید عادت کنی و همینطور همسایه ها به وجود شما عادت کنند، دیگر قضیه مهاجرت از یک کشور یه کشور با زبان و فرهنگ متفاوت خود بحث پیچیده تریست

  9. #2119

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

    نقل قول نوشته اصلی توسط MR1993 نمایش پست ها
    طبق نظرات شما ترور نواح هم نباید درباره ایران نظر بده چون اصلا تو ایران نبوده. طوری درباره ایران نظر میده که انگار واقعا ایرانی هست.
    در ضمن من با این تفکر که غرب بهشته مشکل دارم. نظرم هم جواب به آن دوستی بود که ایرانی بودن خودش رو مشکل می دانست. این مشکلاتی هم که گفتم کم و بیش در همه کشورهای غربی موجود هست. منظور من از کشورهای غربی کشورهای غرب اروپا و آمریکا و کانادا هست.
    حالا یکجا اسکاندیناوی هست بیشتر به مردم می رسه ولی کانادا به امریکا خیلی شبیه تر هست.
    در ضمن من دارم کامنت خیلی کانادایی ها رو می خونم مخصوصا توییتر. مثلا یک کانادایی گلایه کرده بود که پدر پیرش در معدن کار می کنه و مشکلات کمر درد داره.
    بعد ایرانیها عادت به مخفی کردن واقعیت دارند. از هرایرانی می پرسی میگه من مدیر یک شرکت تو کانادا هستم. مگر این کشور چقدر شرکت داره که اینقدر مدیر داشته باشه.
    به این سوالات من جواب بدهید:
    شما می گویید در غرب دمکراسی هست. خوب پس چرا یک سلبریتی معروف لیبرال به عقیده درصد بالایی از این جوامع (مسیحیان) حمله می کنه؟ مگر نباید همه با هر اعتقادی برابر باشند؟ 100 سال پیش غیر مسیحیان و مهاجران در غرب مورد آزار بودند الان مسیحیان.
    شما می گویید در غرب احترام به افراد وجود داره. می خواهید یک لیست بلند بالا از افرادی که بخاطر آزار توییتری خودکشی کردند به شما بدهم؟ کافیه یک اتهامی زده بشه بدون اینکه جرمی ثابت بشود به شما در فضای مجازی حمله می شود.
    شما می گویید قوانین کاری در غرب خیلی خوب هست. من گفتم کارمند بخشی از یک شرکت هست و فقط وقتی کم کاری کرد حق اخراج دارید. دلیل اینهمه فشار به کارگر چی هست.
    درباره سیستم درمانی گفتید. من همین الان نظرات خیلی از کاناداییها (نه آمریکاییها) رو می خواندم که مجبور بودند خانه خودشون رو بفروشند برای شیمی درمانی یکی از اعضای خانوادشون. حتما می خواهید بگویید اینها مریخی بودند و تو کانادا چنین چیزهایی وجود نداره؟
    من نگفتم پول از ثروتمندان بگیرند بدهند به مردم فقیر. همین که راحت اخراج نکنند فشار روحی و جسمی به کارگر نیارند که مریض نشه و دستمزد عادلانه بهش بدهند و سرمایه دار هم اندازه بقیه مردم مالیات بده (نه حتی بیشتر از بقیه مردم عادی) همین خیلی از مشکلات رو جل می کنه. چه دلیلی داره وقتی یک شرکت در بحران هست حقوق 50 میلیون دلاری به مدیر بدهند؟ مگر در غرب شایسته سالاری نیست؟
    سیستم مد نظر من هیچ جای دنیا وجود نداره نه غرب و نه اینجا و نه هیچ جای دیگه که عملا نشان میده دنیا دست ثروتمندها هست و آنها تعیین کننده همه چیز ما هستند.
    همونطور که میدونید اینجا تاپیک درستی یا نادرستی تصور شما پیش و پس از رفتن به کاناداست و من برداشتم از صحبت های شما این بود که در کانادا نیستید. اجازه بدهید که نظر شما رو به عنوان تصور پیش از آمدن به کانادا در نظر بگیریم و من هم نظر خودم در مورد صحبت های شما به عنوان کسی که در کاناداست میگویم.

    شما میگویید اگر در غرب دموکراسی است پس چرا یک سلبریتی به عقیده مسیحیان حمله میکند. نمیدونم از این جمله چه برداشتی میخواهید بکنید ولی باید بگم که یک سلبریتی اجازه گفتن هر حرفی ولو به نظر شما توهین آمیز به عقیده برخی از آدمها رو داره چون اینجا دموکراسی است. معنی دموکراسی این نیست که فقط یک عقیده و یک طرز تفکر تریبون در اختیار داشته باشه یا اینکه همه در خصوص همه عقاید و طرز تفکر ها فقط به به و چه چه کنن.
    شما میگویید در غرب آزار در فضای مجازی وجود داره و استنباط میکنید که پس احترام در جامعه نیست!!!! اگر احترام نبود و جان و سلامت روان افراد ارزش نداشت شما هیچ وقت متوجه نمیشدید که افرادی به خاطر آزار فضای مجازی خودکشی کردن. اتفاقا اینقدر این مسائل برای دولت و جامعه مهمه که وقتی اتفاق میفته با جدیت بررسی میشه و سعی میکنن همه کار بکنن که جلوی این مسئله رو بگیرن که در آینده اتفاق نیفته. الان هم قوانین سایبر بولی کردن در جامعه وجود داره و هم اینکه بسیار جدی گرفته میشه.
    در نهایت شما میگویید چرا به کارگر ها در غرب فشار میاد و قوانین کار ازشون حمایت نمیکنه. من نمیدونم شما قوانین کار کدوم کشور غربی رو خوندید. بله کار کردن در کانادا بسیار جدی تر از ایرانه اما در مقابل حمایت های قانونی هم از کارگران بسیار بیشتره. در ضمن اینجا سندیکا های بسیاری وجود دارند که از حقوق کارگران دفاع میکنن به حدی که در بعضی از مشاغل در واقع قدرت اصلی چانه زنی در دست سندیکاست و کارفرما ها دست به دامن دولت میشن که ازشون حمایت بکنه!

    در نهایت حرف من اینه که اگر به دنبال مدینه فاضله هستید باید بگم که همچین جایی وجود نداره. اگر به دنبال این هستید که کیفیت زندگیتون رو ارتقا بدید باید بگم که به نظر من جوامع غربی درمقایسه با ایران به مراااااتب جای بهتری برای زندگی هستند.

  10. #2120
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    May 2018
    رشته و دانشگاه
    ریاضی محض - دانشگاه صنعتی شریف
    ارسال‌ها
    65

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

    نقل قول نوشته اصلی توسط MaMaD_95 نمایش پست ها
    جالب بود،کلا قضیه مهاجرت چه در اروپا چه در کانادا برای ماهایی که نسل اول مهاجر محسوب میشیم چندان راحت نخواهد بود، اما برای نسل های بعدی ما قضیه فرق خواهد کرد
    شما حتی تو شهر خودت از یه کوچه بلند شی بری کوچه دیگه یا از یک شهری به شهر دیگه ساکن بشی چند سال طول میکشه به محیط جدید عادت کنی و همینطور همسایه ها به وجود شما عادت کنند، دیگر قضیه مهاجرت از یک کشور یه کشور با زبان و فرهنگ متفاوت خود بحث پیچیده تریست
    من برام نسل دوم هیچ اهمیتی نداره چون زندگی خودم برام مهم هست. فقط می خوام طوری زندگی کنم که وقتی 80 سالم شد پشیمون نشم که دنیا رو ندیدم و فقط از 2% دنیا استفاده کردم. در بدترین حالت اگر کانادا خوش نگذره، کسی ملیت ایرانی من رو که ازم نگرفته. بر می گردم ایران. حتی در اون صورت هم چیزی رو از دست ندادم چون وقتی برگردم هم احترام بیشتری خواهم داشت و سفر به کانادا برام امتیاز محسوب می شه. اگر بتونیم چیزی پس از انداز کنم با توجه به افت ارزش پول کشور برام می تونه سودآور باشه. به خصوص رشته من که مربوط به یادگیری ماشین و برنامه نویسی هست کانادا براش جای بسیار مناسبی هست. مشکلات آمریکا رو هم نداره. واقعاً کانادا برای ما ایرانی ها گزینه خیلی خوبی هست.

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •