سلام
اولن ظاهرا هر جا یه موضوعی مطرح میشه منم بدون دعوت با سر میپرم توش
و اینکه دوست عزیزمون هم درست میگن , هم اشتباه.
ببینید دوستان مهاجرت نسخه ای نیست که برای همه پیچیده بشه؟شما یک آدم مولتی میلیاردر که نیستی که بخوای به موناکو بری که به واسطه عدم دادن مالیات بهشت پولدارهاست.من میشناسم آدمهای پولداری در کانادا که به طور کامل دارن از ایران ساپورت میشن ( دیگه ببینید چقدر پول دارن) و کاملا از زندگی در اونجا راضی هستند و در مقابل هستند دوستانی که مقام و موقعیت خودشون رو در ایران فدا کردن ( چون برای بعضیها دیگه قابل برگشت نیست حتی اگه فردای همون روز بر گردن) رفتن و ناراضی هستند چون در ایران بسیار راحت اون رو بدست آوردن.برای کار بزرگ انگیزه بزرگ میخواد( مثلا من سیگار رو هر کاری کردم نتونستم ترک کنم الا بعد از ازدواج و انگیزه بزرگ چماق همسر جان اونم اگه پزشک باشه
).مهاجرت کار بزرگی هست و باید آدم فرصت طلب و رنج کشیده باشی تا قدرش رو بدونی.بزارین یه حقیقتی رو بگم.من بعد از فارغ التحصیلی از دانشگاه برای استخدام در کار اولم با پارتی بازی رفتم(یعنی یک ثانیه هم بی کار نموندم) سوئالات مصاحبه من در حد چطوری پسر گلم بود !!!! بعد از یک سال خسته شدم(البته بچه و بی تجربه بودم اون زمان) و گفتم من دیگه سر کار نمیرم میخوام کار دلخواهم رو پیدا کنم!همه میگفتن نکن اینکارو الا پدرم که میگفت بکن.من هم از خدا خواسته استعفا دادم و بعد از چند ماه اللی تللی به بابام گفتم بابا یه کاری برام جور میکنی؟ گفت من که بنگاه کاریابی نیستم خودت بورو دنبال کار !!! واینجا بود که من تازه صابون پارتی بازی و بیکاری و شرایط عدم صلاحیت برای احراز شغل جدید و نه گفتنها و متاسفیمها رو با پوست و خونم درک کردم.و اون موقع ایران برام جهنم بود به معنای واقعی و حتی تصمیم گرفتم مهاجرت کنم و میگفتم اینجا جهنم شده واسم ولی بعد فهمیدم حتی شرایط مهاجرت به گینه بیسائو رو هم ندارم !! پس موندم و ساختم هم خودم هم شخصیت خودم رو چون مجبور بودم و چون جوان بودم و بی تجربه.
جالا فرض کنید کسی با این شرایط در کانادا روبه رو بشه دیگه واویلا !!!!!بله نه تنها کانادا بلکه هیج جایی رو این کره خاکی بهشت برین نیست.ولی دوست من شما وقتی مهاجرت میکنی دیگه نباید مثل توریست یا حتی یک دانشجو( اونی که اومده فقط درس بخونه و پلن موندن نداره) به محیط اطراف نگاه کنی.شما برای زنده موندن و لذت بردن باید فرهنگ اونجا رو بپذیری و اگر با ملاکهای شما منافات داره باید اونجا رو ترک کنی چون داری خودتو نابود میکنی.برای من نوعی با توجه به بکگراندی که دارم جایی که از طرف اجتماع محترم شمرده بشم( چون پولدار نیستم تا این احترام هر چند مصنوعی رو در ایران داشته باشم) و جایی که بتونم برای زندگیم برنامه ریزی کنم( چون این حق رو دارم به عنوان کسی که تخصص فنی داره فقط به فکر بهبود مهارتهای کاری خودم باشم و برنامه ریزی پولم رو بسپارم به دولتی که وظیفش هست اینکار رو برای من و امثال من انجام بده) زندگی کنم.و حالا بعد از چندین سال کار کردن من در میادین نفتی ایران در بدترین شرایط آب و هوایی و کار کردن فرشته وار همسرم برای افرادی در محروم ترین نقاط ایران( من الان دارم در بینشون زندگی میکنم و میبینم چه ها که ندارند.البته اونها خوشبخت هستند جون نمیدونند باید چه چیزهایی داشته باشند و ندارند و این تنها ما هستیم که داریم محرومیت رو زجر میکشیم) بیایم و ببینیم ارزش تمام پس انداز چندین سالمون اونقدر بی ارزش شده که حتی یه خونه 20 متری هم نمیشه گرفت!.برای منه نوعی کانادا جایی برای پولدار شدن نیست.جایی برای آسایش فارغ از مسولیت نیست.جایی نیست که همه با لبخند گشاده منتظر قدوم مبارک من باشند.جایی هست که من دوست دارم آرامش رو تجربه کنم.دوست دارم برای پولی که کم یا زیاد در خواهم آورد برنامه ریزی بلند مدت داشته باشم. جایی که دوست دارم شیله پیله های فرهنگ خودم رو آزادانه بریزم دور و جایی که برای قرزندان به دنیا نیامده من برنامه ریزی داشته باشن و هزاران چیز دیگه.
دوست من مهاجرت یک تجربه همراه با ریسک هست و اگر به نظر شخص عاقل درست در نیومد باید برگرده چون قرار نیست زندان برای خودش درست کنه.همونطور که امضای من میگه یه روز اومدی یه روزم میری به همین سادگی.پس سخت نگیر.
ببخشید روده درازی کردم دوستان.
علاقه مندی ها (Bookmarks)