صفحه 53 از 219 نخستنخست ... 3434445464748495051525354555657585960616263103153 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 521 تا 530 , از مجموع 2190

موضوع: درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

  1. #521
    ApplyAbroad Guru zini_zinparast آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2012
    ارسال‌ها
    4,789

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

    نقل قول نوشته اصلی توسط mina7 نمایش پست ها
    منم قبول دارم. وایتهای اینجا رو تا جاییکه من برخورد داشتم، به معنای واقعی کلمه با همه انسانها از هر رنگ و نژادی یکسان برخورد میکنن (شاید حداقل در ظاهر). اما متاسفانه ما ایرانی ها علنا و در مکالماتمون کم نداریم عرب فلان، افغانی فلان و باید اعتراف کرد که این در ذهنها نهادینه شده.
    نقل قول نوشته اصلی توسط s30min نمایش پست ها
    منم اعتراف میکنم این خصلت دارم و به خصوص این مهاجرهایی که از جاهای که خیلی پرت اومدن رو قضاوت می کنم!!اما از حق نگذریم در حقیقت بومی های کانادا( که خیلی هم مهجورن بنده خداها)باید حق آب و گل داشته باشن نه مهاجرهای اروپایی که چند نسل قبلشون مهاجر بوده.... مثل این میمونه که نوه من که میدونه مادربزرگش! مهاجر بوده بیاد برای یه تازه وارد کلاس بذاره که چرا اومدی تو کشور من!!راستی این ویدیو رو که در همین زمینه است ببینید خالی از لطف نیست
    https://www.youtube.com/watch?v=DWynJkN5HbQ
    داشتم این مطالب رو می خوندم دیدم کمی از اون داغی افتاده اما نتونستم جلوی خودمو بگیرم که چیزی ننویسم.
    بله این برخوردشون و نحوه رفتارشون خوبه. چرا؟ چون بهشون از همون اول آموزش دادن و کلا از همون اول که مدرسه میرن با نژادهای مختلف بر خورد می کنندو مسلما اگر این آموزش نبود این برخورد هم نبود. همونظوری که آموزش دیدن به آمریکایی ها بیشتر احترام بزارن!!!
    البته خیلی آموزشها هم یا ندیدن یا درست آموزش ندیدن!!!
    همونطوری که آموزش ندیدن که موقع ورود استادشون (یا هر نفر دیگه) به اتاق به احترام اون بلند شن.
    همونطوری که آموزش ندیدن که در خیلی از مواقع هنگام ورود به اتاق یه نفر در بزنن
    همونطوری که آموزش ندیدن که نباید در روی پله برقی راه برن
    یه نکته دیگه هم بگم اینکه اگر آمار بگیرید شاید 1 درصد ی کمتر از این وایتها میان دانشگاه فوق و دکترا می خونن و نکته جالب هم اینجاست که شاید 99 درصدشون هم پسر هستن!!! این دو تا علت می تونه داشته باشه 1- یا خانومها در اینجا اینقدر راحتند که نیازی به ادامه تحصیل نمیبینند 2- یا سیستم به گونه ای هست که میخواد اینطوری باشه!!!
    اما روی هم رفته نکات مثبت زیاد وجود داره. شاید هم یکی از علتهایی که امثال من به نکات منفی می پردازیم اینه که چون اینجا نکات مثبتش زیاده میریم سراغ نکات منفی تا قابل گفتن باشه چون نوشتن نکات مثبت خودش سالها وقت میبره!!!
    Impossible is impossible because someone did not put effort to make it true





  2. #522
    Member aksham آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    رشته و دانشگاه
    University of Tabriz - MS Biosystems Engineering
    ارسال‌ها
    101

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

    در مورد هزینه های پزشکی و درمان اطلاعی ندارم
    ولی اگه بتونید از عهده ی هزینه هاش بر بیایید خیلی خوبه که فرزندتون اونجا متولد بشه.

  3. #523

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

    نقل قول نوشته اصلی توسط sharrareh نمایش پست ها
    سلام .. منو ببخشید . من سوالم رو نمی دونم درست تو این انجمن مطرح می کنم یا نه ولی خواهش می کنم اگر اطلاعاتی دارید بهم بگید . همسر من با ویزای کار برای کانادا اقدام کرده و پروسش داره به سرعت پیش میره ( البته نوع خاصی از ویزای کاره و در کانادا هیچ کارفرمایی منتظر ما نیست و خود دولت کانادا برامون یه Open Work Permit فرستاده ) . حالا 2 ماهه که من حامله هستم و با توجه به اطلاعاتی که دارم ما رو بیمه نمی کنن و باید خودمون از اینجا بیمه بخریم . حالا آیا بهتره من بچه رو اینجا بدنیا بیارم یا اونجا ( یعنی بمونم و شوهرم بره یا باهاش برم ) و در هر حال آیا دولت کانادا برای زن حامله و یا نوزاد تسهیلات خاصی به لحاظ بیمه در نظر میگیره .دوستان بچه دار حتما میدونند که نوزاد و مادر خیلی به کمکهای پزشکی احتیاج پیدا می کنند.
    من فکر میکنم وقتی شوهر شما اونجا مشغول به کار بشن حتما از طرف جایی که کار میکنن بیمه میشن . اگر هم اینطور نباشه اونجا بیمه های زیادی هستن که میتونین خودتون واسه خودتون بیمه بگیرین . البته اگه اشتباه نکنم دوستانی که اونجا هستن تصحیح کنن .

  4. #524
    ApplyAbroad Guru
    تاریخ عضویت
    Feb 2011
    ارسال‌ها
    15,575

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

    نقل قول نوشته اصلی توسط zini_zinparast نمایش پست ها
    یه نکته دیگه هم بگم اینکه اگر آمار بگیرید شاید 1 درصد ی کمتر از این وایتها میان دانشگاه فوق و دکترا می خونن و نکته جالب هم اینجاست که شاید 99 درصدشون هم پسر هستن!!! این دو تا علت می تونه داشته باشه 1- یا خانومها در اینجا اینقدر راحتند که نیازی به ادامه تحصیل نمیبینند 2- یا سیستم به گونه ای هست که میخواد اینطوری باشه!!!
    بنظر من سوال را باید برعکس کرد یعنی پرسید چرا ما مهاجرها و جهان سومی ها اینقدر اصرار داریم ارشد و دکترا بخونیم. که جوابش هم روشنه: چون کار بهتری برای انجام دادن نداریم، یک دو سه سالی قبول مسئولیت رو میندازیم عقب، و از طریق تحصیل موقعیتی برای مهاجرت و اقامت خارج برای خودمان ایجاد میکنیم. هیچکدام این شرایط در مورد خود کانادایی ها صدق نمیکنه. وقتی بعد از گرفتن لیسانس کار خوب و درآمد مکفی پیدا میکنه و علاقه ای هم به استاد دانشگاه شدن نداره چرا باید بره برای ادامه تحصیل؟ ادامه تحصیل که بالذاته ارزشمند نیست مگر اینکه باعث پیشرفت شغلی بشه.

    البته این نکته رو هم در نظر بگیرید که قضاوت من و شما بر اساس رشته های فنی و مهندسی است. در این رشته ها بله اکثریت دانشجویان تحصیلات تکمیلی خارجی هستند ولی در رشته های دیگر لزوما اینطور نیست. همینطور در مورد حضور خانمها؛ اصولا در اینحا چیزی که چشمگیر است عدم علاقه دخترها به رشته های مهندسی و کامپیوتر است که دلیلش رو دقیقا نمیدونم. یکی دو بار که کلاسهایی رو در زمینه های کامپیوتر (مقطع لیسانس) دانشگاههای اینجا درس میدادم دیدم همیشه در یک کلاس مثلا 60-70 نفری فوقش دو سه تا دختر هست و آنهم معمولا چینی یا هندی الاصل. در حالیکه در ایران شاید نصف کلاس خانمها میبودند. به نظر میرسد خانمها اینجا بیشتر به رشته های گروه پزشکی، بیزینس و علوم انسانی روی میاورند.

  5. #525

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

    نقل قول نوشته اصلی توسط zini_zinparast نمایش پست ها
    داشتم این مطالب رو می خوندم دیدم کمی از اون داغی افتاده اما نتونستم جلوی خودمو بگیرم که چیزی ننویسم.
    بله این برخوردشون و نحوه رفتارشون خوبه. چرا؟ چون بهشون از همون اول آموزش دادن و کلا از همون اول که مدرسه میرن با نژادهای مختلف بر خورد می کنندو مسلما اگر این آموزش نبود این برخورد هم نبود. همونظوری که آموزش دیدن به آمریکایی ها بیشتر احترام بزارن!!!
    البته خیلی آموزشها هم یا ندیدن یا درست آموزش ندیدن!!!
    همونطوری که آموزش ندیدن که موقع ورود استادشون (یا هر نفر دیگه) به اتاق به احترام اون بلند شن.
    همونطوری که آموزش ندیدن که در خیلی از مواقع هنگام ورود به اتاق یه نفر در بزنن
    همونطوری که آموزش ندیدن که نباید در روی پله برقی راه برن
    حرفتون درست که آموزش تاثیر داره روی رفتار آدما... اما خب همین هم ضعف فرهنگی ما رو نشون می‌ده
    اگر همون بار اول که من یه افغانی دیدم و اخم کردم و در رفتم مامانم منو می‌شوند و برام توضیح می‌داد که افغان‌ها هم همسایه‌ها و همزبون‌های ما هستن و اگر شرایط بدشون ایجاب کرده بیان کارهای سطح پائین کشور ما رو بکنن، دلیل بر این نیست که آدم‌های درجه دویی هستن، الان من اینقدر نیاز به تلاش برای "نژادپرست نبودن" نداشتم!
    در مورد مثال‌هاتون ولی به نظرم اصلن موارد خوبی رو انتخاب نکردید... چون برای مثال راه رفتن روی پله برقی هیچ مشکلی هم نداره، اتفاقن اینجا سمت راست پله‌برقی برای کسائیه که می‌]خوان بایستن، و سمت چپ رو همیشه باید خالی گذاشت برای کسایی که عجله دارن و می‌]خوان زودتر برن
    یا در زدن!! والا لااقل طبق تجربه‌ی من اینا اینقدر مودبن که اتاقی که درش بازه رو هم همین‌جوری نمیان تو , اجاره می‌گیرن!
    یا احترام به آمریکایی‌ها! راستش یه ذره خنده‌م گرفت از این مورد... چون کانادایی‌ها یه جورایی تو ناسیونالیست بودن یه سور هم به ما ایرانی‌ها زدن! چندین نفر رو دیدم که ترجیح می‌دن قهوه تیم هورتون بخورن و نرن استارباکس، چون این برند کانادائیه و اون آمریکایی! کلن هم زیاد از آمریکایی‌ها خوششون نمیاد، چون به نظرشون اونجوری که باید آداب معاشرت بلد نیستن!

    در مورد اون از جا بلند شدن هم به نظرم خیلی ریشه تو تفاوت‌های اساسی فرهنگی داره و اینکه ما احترام به بزرگتر رو واجب می‌دونیم ولی اینجا صمیمیت و احترام رو با هم ترکیب می‌:کنن و یه فرهنگ راحت و محترم ازش می‌سازن
    مثال بارزش هم همین که تو محل کار از دربون تا مدیرکل، همه همدیگه رو با اسم کوچیک صدا می‌زنن و دکتر و مهندس و آقا و خاتم گفتنی درکار نیست

  6. #526
    ApplyAbroad Guru zini_zinparast آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2012
    ارسال‌ها
    4,789

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

    نقل قول نوشته اصلی توسط .:HoDa:. نمایش پست ها
    در مورد مثال‌هاتون ولی به نظرم اصلن موارد خوبی رو انتخاب نکردید... چون برای مثال راه رفتن روی پله برقی هیچ مشکلی هم نداره، اتفاقن اینجا سمت راست پله‌برقی برای کسائیه که می‌]خوان بایستن، و سمت چپ رو همیشه باید خالی گذاشت برای کسایی که عجله دارن و می‌]خوان زودتر برن
    در بسیاری از کشورهای پیشرفته راه رفتن روی پله برقی ممنوع هست به این دلیل که از لحاظ ایمنی مشکل داره. این موضوع رو حتی در ایران هم بیشتر از اینجا رعایت می کنند اینجا اگر راه نرید روی پله برقی عجیبه!!! نکته دیگه اینکه حتی در برخی کشورها، شما باید تا زمان توقف کامل اتوبوس در جای خود بمانید مثلا اگر نشستید باید بنشینید تا اتوبوس کاملا متوقف بشه و یا اگر ایستادید به هیچ عنوان راه نرید در اتوبوس اما در اینجا!!!!!!
    نقل قول نوشته اصلی توسط .:HoDa:. نمایش پست ها
    یا در زدن!! والا لااقل طبق تجربه‌ی من اینا اینقدر مودبن که اتاقی که درش بازه رو هم همین‌جوری نمیان تو , اجاره می‌گیرن!
    بله ممکنه در محیطهای بزرگ این موضوع رو رعایت کنند اما حد اقل دانشجوها کمتر رعایت می کنند
    نقل قول نوشته اصلی توسط .:HoDa:. نمایش پست ها
    یا احترام به آمریکایی‌ها! راستش یه ذره خنده‌م گرفت از این مورد... چون کانادایی‌ها یه جورایی تو ناسیونالیست بودن یه سور هم به ما ایرانی‌ها زدن! چندین نفر رو دیدم که ترجیح می‌دن قهوه تیم هورتون بخورن و نرن استارباکس، چون این برند کانادائیه و اون آمریکایی! کلن هم زیاد از آمریکایی‌ها خوششون نمیاد، چون به نظرشون اونجوری که باید آداب معاشرت بلد نیستن!
    انشالله در محیط کار بیشتر متوجه این موضوع خواهید شد. مثلا وقتی شما 10 سال سابقه کار دارید یه دفعه یه آمریکایی با 1 سال سابقه کار رو می کنند ریس شما !!!
    نقل قول نوشته اصلی توسط .:HoDa:. نمایش پست ها
    در مورد اون از جا بلند شدن هم به نظرم خیلی ریشه تو تفاوت‌های اساسی فرهنگی داره و اینکه ما احترام به بزرگتر رو واجب می‌دونیم ولی اینجا صمیمیت و احترام رو با هم ترکیب می‌:کنن و یه فرهنگ راحت و محترم ازش می‌سازن
    مثال بارزش هم همین که تو محل کار از دربون تا مدیرکل، همه همدیگه رو با اسم کوچیک صدا می‌زنن و دکتر و مهندس و آقا و خاتم گفتنی درکار نیست
    ببینید صمیمیت با احترام فرق می کنه. من فکر کنم که کم و بیش همه جای دنیا بلند شدن به عنوان احترام مرسوم هست. اما در افراد کم سن و سال اینجا شما کمتر می بینید

    کلا بد نیست یه دادگاه بررسی به عملکرد نیتیوهایی کانادایی درست کنیم و شما به عنوان وکیل مدافع این کاناداییها باشید و من هم دادستان دادگاهی که می خواد اینا رو محکوم کنه. یه هیات ژوری و قاضی فقط کم داریم. ماشالله شاهد هم که زیاده!!!
    ویرایش توسط zini_zinparast : June 11th, 2013 در ساعت 06:38 AM
    Impossible is impossible because someone did not put effort to make it true





  7. #527
    ApplyAbroad Guru zini_zinparast آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2012
    ارسال‌ها
    4,789

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

    نقل قول نوشته اصلی توسط ghlobe نمایش پست ها
    بنظر من سوال را باید برعکس کرد یعنی پرسید چرا ما مهاجرها و جهان سومی ها اینقدر اصرار داریم ارشد و دکترا بخونیم. که جوابش هم روشنه: چون کار بهتری برای انجام دادن نداریم، یک دو سه سالی قبول مسئولیت رو میندازیم عقب، و از طریق تحصیل موقعیتی برای مهاجرت و اقامت خارج برای خودمان ایجاد میکنیم. هیچکدام این شرایط در مورد خود کانادایی ها صدق نمیکنه. وقتی بعد از گرفتن لیسانس کار خوب و درآمد مکفی پیدا میکنه و علاقه ای هم به استاد دانشگاه شدن نداره چرا باید بره برای ادامه تحصیل؟ ادامه تحصیل که بالذاته ارزشمند نیست مگر اینکه باعث پیشرفت شغلی بشه.

    البته این نکته رو هم در نظر بگیرید که قضاوت من و شما بر اساس رشته های فنی و مهندسی است. در این رشته ها بله اکثریت دانشجویان تحصیلات تکمیلی خارجی هستند ولی در رشته های دیگر لزوما اینطور نیست. همینطور در مورد حضور خانمها؛ اصولا در اینحا چیزی که چشمگیر است عدم علاقه دخترها به رشته های مهندسی و کامپیوتر است که دلیلش رو دقیقا نمیدونم. یکی دو بار که کلاسهایی رو در زمینه های کامپیوتر (مقطع لیسانس) دانشگاههای اینجا درس میدادم دیدم همیشه در یک کلاس مثلا 60-70 نفری فوقش دو سه تا دختر هست و آنهم معمولا چینی یا هندی الاصل. در حالیکه در ایران شاید نصف کلاس خانمها میبودند. به نظر میرسد خانمها اینجا بیشتر به رشته های گروه پزشکی، بیزینس و علوم انسانی روی میاورند.
    بله با تمامی مطالب شما موافقم.
    شاید هم در رشته مدیریت تعداد نیتیوها بیشتر از غیر نیتیو باشه چون همچین دیدی دارن که مهندس رو از کشورهای جهان سوم بگیرن و خودشون بر اونا مدیریت کنند!!! اینطوری هم قدرت علمی رو خواهند داشت و هم قدرت سیاسی رو
    Impossible is impossible because someone did not put effort to make it true





  8. #528
    Senior Member sama7452 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    رشته و دانشگاه
    دانشگاه فردوسی - الکترونیک
    ارسال‌ها
    950

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

    نقل قول نوشته اصلی توسط zini_zinparast نمایش پست ها
    در بسیاری از کشورهای پیشرفته راه رفتن روی پله برقی ممنوع هست به این دلیل که از لحاظ ایمنی مشکل داره. این موضوع رو حتی در ایران هم بیشتر از اینجا رعایت می کنند اینجا اگر راه نرید روی پله برقی عجیبه!!! نکته دیگه اینکه حتی در برخی کشورها، شما باید تا زمان توقف کامل اتوبوس در جای خود بمانید مثلا اگر نشستید باید بنشینید تا اتوبوس کاملا متوقف بشه و یا اگر ایستادید به هیچ عنوان راه نرید در اتوبوس اما در اینجا!!!!!!

    بله ممکنه در محیطهای بزرگ این موضوع رو رعایت کنند اما حد اقل دانشجوها کمتر رعایت می کنند

    انشالله در محیط کار بیشتر متوجه این موضوع خواهید شد. مثلا وقتی شما 10 سال سابقه کار دارید یه دفعه یه آمریکایی با 1 سال سابقه کار رو می کنند ریس شما !!!

    ببینید صمیمیت با احترام فرق می کنه. من فکر کنم که کم و بیش همه جای دنیا بلند شدن به عنوان احترام مرسوم هست. اما در افراد کم سن و سال اینجا شما کمتر می بینید

    کلا بد نیست یه دادگاه بررسی به عملکرد نیتیوهایی کانادایی درست کنیم و شما به عنوان وکیل مدافع این کاناداییها باشید و من هم دادستان دادگاهی که می خواد اینا رو محکوم کنه. یه هیات ژوری و قاضی فقط کم داریم. ماشالله شاهد هم که زیاده!!!
    شمام دل خجسته ای دارین ها! این بندگان خدا هنوز نمیدونن سر کلاس نباید نشخوار کرد. (ببخشید خیلی اصطلاح زشتیه، ولی کاملا درمورد بعضیاشون صدق میکنه) طرف با یه سینی پر از ساندویچ و سالاد و چیپس! و نوشابه میاد میشینه سر کلاس، خشششش و خششش با کاغذاش ور میره و خارپ و خارپ سالاد میخوره تازه با دهن پر از سبزیجات جواب سوال استاد رو هم میده! تصورشو بکنین که چه صحنه فجیعی ممکنه باشه. اونوقت شما انتظار دارید به احترام استاد از جاشون پاشن؟!!!
    این که تازه سر کلاسه. ما یک امتحان داشتیم که سراسری توی انتاریو برگزار میشد و نه توسط خود کالج. وقتی ابتدای شروع آزمون گفتن که اجازه خوردن خوراکی ندارید، آی ملت شاکی شدن! همینجور ساندویچ و دونات و قهوه بود که ناچار شدن بذارن زیر میزا! آممممما دلم خنک شد!
    تازه توی محیط کاری هم خیلیاشون عادت به سلام ندارن. سر یک منی رو تکون میدن ولی زبون یه مثقالیشون رو به زحمت نمیندازن. فوق فوقش درحین سر تکون دادن، اسمتو میگن که این دیگه آخر ادب محسوب میشه. اوایل من بهم برمیخورد ولی بعد دیدم که نه بابا اصلا همینطورین. قصد سوئی دربین نیست. منهم کم کم باهاشون همینطوری احوالپرسی میکنم!!!
    به سلامتی زندگی ، که اگه خوش بگذره اسمش میشه " خاطره " اگه پدرت دربیاد اسمش میشه " تجربه " !!

  9. #529
    ApplyAbroad Guru zini_zinparast آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2012
    ارسال‌ها
    4,789

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

    نقل قول نوشته اصلی توسط sama7452 نمایش پست ها
    ...
    تازه توی محیط کاری هم خیلیاشون عادت به سلام ندارن. سر یک منی رو تکون میدن ولی زبون یه مثقالیشون رو به زحمت نمیندازن. فوق فوقش درحین سر تکون دادن، اسمتو میگن که این دیگه آخر ادب محسوب میشه. اوایل من بهم برمیخورد ولی بعد دیدم که نه بابا اصلا همینطورین. قصد سوئی دربین نیست. منهم کم کم باهاشون همینطوری احوالپرسی میکنم!!!
    در مورد سلام کردنشون واقعا همینطوره..
    یه مورد دیگه بد نیست که اینجا بگم. من یه فرد بریتانیایی رو اینجا میشناسم که به من حرف جالبی زد. گفت که"در اینجا اگر کسی از تو خوشش نیاد تو میفهمی اما در انگلستان اگر کسی از تو خوشش نیاد تو نمیفهمی" منظورش این بود که در رفتارشون خودشون رو نشون میدن و صراحتا طوری برخورد می کنند که شما متوجه بشید اما مثل اینکه انگلستان فرق می کنه
    Impossible is impossible because someone did not put effort to make it true





  10. #530

    پیش فرض پاسخ : تجربه زندگی یا تحصیل در کانادا تاچه حد به تصورذهنی شما پیش از عزیمت نزدیک یا د

    دوستان عزیز، من دو سال قبل به کانادا رفتم. بعد از حدود هشت سال علافی و در حسرت مهاجرت ماندن و پس از از دست دادن تمام موقعیتهای کاری و خانوادگی همه چیز را گذاشتم و به امید ادامه تحصیل و یا کار در رشته ام، پزشکی ترک دیار کردم. با پشتکار و علاقه زیادی که داشتم موفق شدم در عرض یک سال تمامی امتحانهای جهنمی کانادا را پاس کنم. کسانی که امتحانهای کانادا را داده اند منظور من از لفظ جهنمی را خوب می فهمند. خلاصه در همان سال اول چهار مصاحبه گرفتم و با صرف هزینه بسیار بالایی از یک سر تا سر دیگر این سرزمین زشت و سرد و جهنمی را طی کردم. نتیجه، آنطور که قابل پیش بینی هم بود عدم موفقیت در ورود به رزیدنتی بود. لازم است بگویم که دو نامه بسیار قوی از دو پزشک کانادایی، چهار نامه محکم از پزشکان آمریکایی، دو تا از پزشکان ایرانی، سه آبزرورشیپ در تورنتو و مونترال و نمره بسیار بالایی در امتحان اول و نمره خوبی در امتحان دوم داشتم. در مصاحبه ها بسیار خوب بودم و ارزیابی خودم این بود که در یکی بسیار عالی، در دو تا خوب و در سومی متوسط بودم. همه اینها با صرف هزینه هنگفت دو سال اقامت و از جیب خوردن در کانادای گران و دوست نداشتنی انجام شد. نتیجه اینکه الان سه ماه است در ایران هستم چون دیگر پولی در بساط نیست، وارد کار پزشکی شدن چیژی نزدیک به غیر ممکن است و حتی کارهایی در حد گارسون و آشپز هم نیاز به پارتی و تحمل تحقیر فراوان دارد. من، همه چیزم رادر در این راه از دست دادم و حتی مکان و پولی برای برگشت و جایی برای اقامت دایمی در ایران هم ندارم. من به بسیاری از دوستانم شرایط کانادا را جفته ام ولی تقریبا هیچکس حاضر با دست کشیدن از رویای احمقانه ای که از کانادا برای خود ساخته نیست. کانادا پر تبعیضترین، عقب مانده ترین و سخت ترین کشوری است که می توانید جوانیتان را حرام رسیدن به آرزوی زندگی اش کنید. به شخصه تنفر عمیقی از این کشور، مرم و خصوصا سیستم کاری اش دارم که به هیچ عنوان قابل توصیف نیست.

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •