صفحه 54 از 219 نخستنخست ... 4444546474849505152535455565758596061626364104154 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 531 تا 540 , از مجموع 2190

موضوع: درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

  1. #531
    ApplyAbroad Hero anihoo آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    ارسال‌ها
    1,695

    پیش فرض پاسخ : تجربه زندگی یا تحصیل در کانادا تاچه حد به تصورذهنی شما پیش از عزیمت نزدیک یا د

    نقل قول نوشته اصلی توسط canadahell نمایش پست ها
    دوستان عزیز، من دو سال قبل به کانادا رفتم. بعد از حدود هشت سال علافی و در حسرت مهاجرت ماندن و پس از از دست دادن تمام موقعیتهای کاری و خانوادگی همه چیز را گذاشتم و به امید ادامه تحصیل و یا کار در رشته ام، پزشکی ترک دیار کردم. با پشتکار و علاقه زیادی که داشتم موفق شدم در عرض یک سال تمامی امتحانهای جهنمی کانادا را پاس کنم. کسانی که امتحانهای کانادا را داده اند منظور من از لفظ جهنمی را خوب می فهمند. خلاصه در همان سال اول چهار مصاحبه گرفتم و با صرف هزینه بسیار بالایی از یک سر تا سر دیگر این سرزمین زشت و سرد و جهنمی را طی کردم. نتیجه، آنطور که قابل پیش بینی هم بود عدم موفقیت در ورود به رزیدنتی بود. لازم است بگویم که دو نامه بسیار قوی از دو پزشک کانادایی، چهار نامه محکم از پزشکان آمریکایی، دو تا از پزشکان ایرانی، سه آبزرورشیپ در تورنتو و مونترال و نمره بسیار بالایی در امتحان اول و نمره خوبی در امتحان دوم داشتم. در مصاحبه ها بسیار خوب بودم و ارزیابی خودم این بود که در یکی بسیار عالی، در دو تا خوب و در سومی متوسط بودم. همه اینها با صرف هزینه هنگفت دو سال اقامت و از جیب خوردن در کانادای گران و دوست نداشتنی انجام شد. نتیجه اینکه الان سه ماه است در ایران هستم چون دیگر پولی در بساط نیست، وارد کار پزشکی شدن چیژی نزدیک به غیر ممکن است و حتی کارهایی در حد گارسون و آشپز هم نیاز به پارتی و تحمل تحقیر فراوان دارد. من، همه چیزم رادر در این راه از دست دادم و حتی مکان و پولی برای برگشت و جایی برای اقامت دایمی در ایران هم ندارم. من به بسیاری از دوستانم شرایط کانادا را جفته ام ولی تقریبا هیچکس حاضر با دست کشیدن از رویای احمقانه ای که از کانادا برای خود ساخته نیست. کانادا پر تبعیضترین، عقب مانده ترین و سخت ترین کشوری است که می توانید جوانیتان را حرام رسیدن به آرزوی زندگی اش کنید. به شخصه تنفر عمیقی از این کشور، مرم و خصوصا سیستم کاری اش دارم که به هیچ عنوان قابل توصیف نیست.
    در مورد رشته های پزشکی حق با شماست واقعا گاهی کار به جایی میرسه که چاره ای جز بازگشت نیست مخصوصا اگر بخواهید حتما در فیلد کاری خودتون بمونید. که حق شماست.
    من هم درک نمیکنم انقدر از نظر پزشکی ضعیف هستن چرا پزشکهای خوب ما رو رد میکنن...
    اما در سایر رشته ها وضع به این بدی نیست و شاید دوستان شما هم رشته های دیگه ای تحصیل کردند.
    به هرکجا که روی آسمان به رنگ شیشه های عینکی ست که به چشم زده ای.

    Landing :2014



  2. #532

    پیش فرض پاسخ : تجربه زندگی یا تحصیل در کانادا تاچه حد به تصورذهنی شما پیش از عزیمت نزدیک یا د

    نقل قول نوشته اصلی توسط canadahell نمایش پست ها
    دوستان عزیز، من دو سال قبل به کانادا رفتم. بعد از حدود هشت سال علافی و در حسرت مهاجرت ماندن و پس از از دست دادن تمام موقعیتهای کاری و خانوادگی همه چیز را گذاشتم و به امید ادامه تحصیل و یا کار در رشته ام، پزشکی ترک دیار کردم. با پشتکار و علاقه زیادی که داشتم موفق شدم در عرض یک سال تمامی امتحانهای جهنمی کانادا را پاس کنم. کسانی که امتحانهای کانادا را داده اند منظور من از لفظ جهنمی را خوب می فهمند. خلاصه در همان سال اول چهار مصاحبه گرفتم و با صرف هزینه بسیار بالایی از یک سر تا سر دیگر این سرزمین زشت و سرد و جهنمی را طی کردم. نتیجه، آنطور که قابل پیش بینی هم بود عدم موفقیت در ورود به رزیدنتی بود. لازم است بگویم که دو نامه بسیار قوی از دو پزشک کانادایی، چهار نامه محکم از پزشکان آمریکایی، دو تا از پزشکان ایرانی، سه آبزرورشیپ در تورنتو و مونترال و نمره بسیار بالایی در امتحان اول و نمره خوبی در امتحان دوم داشتم. در مصاحبه ها بسیار خوب بودم و ارزیابی خودم این بود که در یکی بسیار عالی، در دو تا خوب و در سومی متوسط بودم. همه اینها با صرف هزینه هنگفت دو سال اقامت و از جیب خوردن در کانادای گران و دوست نداشتنی انجام شد. نتیجه اینکه الان سه ماه است در ایران هستم چون دیگر پولی در بساط نیست، وارد کار پزشکی شدن چیژی نزدیک به غیر ممکن است و حتی کارهایی در حد گارسون و آشپز هم نیاز به پارتی و تحمل تحقیر فراوان دارد. من، همه چیزم رادر در این راه از دست دادم و حتی مکان و پولی برای برگشت و جایی برای اقامت دایمی در ایران هم ندارم. من به بسیاری از دوستانم شرایط کانادا را جفته ام ولی تقریبا هیچکس حاضر با دست کشیدن از رویای احمقانه ای که از کانادا برای خود ساخته نیست. کانادا پر تبعیضترین، عقب مانده ترین و سخت ترین کشوری است که می توانید جوانیتان را حرام رسیدن به آرزوی زندگی اش کنید. به شخصه تنفر عمیقی از این کشور، مرم و خصوصا سیستم کاری اش دارم که به هیچ عنوان قابل توصیف نیست.
    درود. از اتفاقی که برایتان افتاده است واقعا متاسفم و تلاش می کنم ناراحتیتان را درک کنم اما گمان میکنم لطماتی که در این راه متحمل شده اید شما را بدبین کرده است. در جمع بزرگ دوستان ایرانی ما در ادمونتون بیش از آنکه مهندس وجود داشته باشد، پزشک از رشته های مختلف(از جراحی عمومی تا روانپزشکی و فیزیوتراپ و ....) وجود دارد. هیچکدامشان بیکار نیستند، بی حوصله ترینشان که حال درس خواندن ندارد بقول خودش مشغول بخیه زدن و پانسمان کردن (نه بعنوان پزشک البته) و خلاصه سرکار است. در مورد کارهای کژوال که البته به نظر من پارتی و تحقیر نداشت، من بعد از 10 روز صرفا با رزومه دادن گرفتم.
    امیدوارم بتواید زمان از دست رفته را سریعتر جبران کنید و به آرامش برسید
    با احترام

  3. #533
    ApplyAbroad Guru
    تاریخ عضویت
    Feb 2011
    ارسال‌ها
    15,575

    پیش فرض پاسخ : تجربه زندگی یا تحصیل در کانادا تاچه حد به تصورذهنی شما پیش از عزیمت نزدیک یا د

    نقل قول نوشته اصلی توسط anihoo نمایش پست ها
    در مورد رشته های پزشکی حق با شماست واقعا گاهی کار به جایی میرسه که چاره ای جز بازگشت نیست مخصوصا اگر بخواهید حتما در فیلد کاری خودتون بمونید. که حق شماست.
    من هم درک نمیکنم انقدر از نظر پزشکی ضعیف هستن چرا پزشکهای خوب ما رو رد میکنن...
    اما در سایر رشته ها وضع به این بدی نیست و شاید دوستان شما هم رشته های دیگه ای تحصیل کردند.
    در مورد رشته های پزشکی دلیلش اینست که سازمان پزشکان (بخصوص در انتاریو) بعمد ظرفیت رشته های پزشکی را پایین نگه میدارد تا تعداد پزشکان محدود بماند و درآمدشان حفظ شود. الان اگر نگاه کنید درصد پذیرش دانشکده های پزشکی در انتاریو برای خود کانادایی ها زیر 10 درصد متقاضیان است و یکنفر به من میگفت که برای دوره های رزیدنسی از اینهم پایینتر است. بهمین دلیل است که درآمد پزشکان اینقدر بالاست (متوسط درآمد پزشک خانواده 350 هزار دلار در سال است).
    دولت هم هیچ کاری نمیتواند بکند چون خود انجمن پزشکان کنترل کیفیت آموزش پزشکی را بعهده دارد و ادعا میکند که افزایش ظرفیت باعث پایین آمدن کیفیت آموزش میشود!! دیدید هم وقتی که دولت انتاریو خواست درآمد پزشکان را محدود کند تهدید به اعتصاب کردند و دولت مجبور به عقب نشینی شد.
    البته در آلبرتا اینجور که شنیدم وضع بهتر اسیت چون درصدی از ظرفیت رشته را برای پزشکان مهاجر کنار میگذارند ولی در انتاریو وضع از این نظر خیلی خراب است. من کانادایی فارغ التحصیل دانشگاه تورنتو با معدل 3.9 میشناسم که علیرغم دوسال تلاش نتوانست وارد دانشکده پزشکی بشود.

    کلا بنظر من در شرایط فعلی برای پزشکان مهاجرت به کانادا اشتباه است مگر اینکه قصد شغل دیگری داشته باشند. استرالیا و امریکا موقعیت های بهتری فراهم میکنند. پزشکی هم که کلا از فهرست رشته های موردنیاز خارج شده است.

  4. #534

    پیش فرض پاسخ : تجربه زندگی یا تحصیل در کانادا تاچه حد به تصورذهنی شما پیش از عزیمت نزدیک یا د

    نقل قول نوشته اصلی توسط canadahell نمایش پست ها
    دوستان عزیز، من دو سال قبل به کانادا رفتم. بعد از حدود هشت سال علافی و در حسرت مهاجرت ماندن و پس از از دست دادن تمام موقعیتهای کاری و خانوادگی همه چیز را گذاشتم و به امید ادامه تحصیل و یا کار در رشته ام، پزشکی ترک دیار کردم. با پشتکار و علاقه زیادی که داشتم موفق شدم در عرض یک سال تمامی امتحانهای جهنمی کانادا را پاس کنم. کسانی که امتحانهای کانادا را داده اند منظور من از لفظ جهنمی را خوب می فهمند. خلاصه در همان سال اول چهار مصاحبه گرفتم و با صرف هزینه بسیار بالایی از یک سر تا سر دیگر این سرزمین زشت و سرد و جهنمی را طی کردم. نتیجه، آنطور که قابل پیش بینی هم بود عدم موفقیت در ورود به رزیدنتی بود. لازم است بگویم که دو نامه بسیار قوی از دو پزشک کانادایی، چهار نامه محکم از پزشکان آمریکایی، دو تا از پزشکان ایرانی، سه آبزرورشیپ در تورنتو و مونترال و نمره بسیار بالایی در امتحان اول و نمره خوبی در امتحان دوم داشتم. در مصاحبه ها بسیار خوب بودم و ارزیابی خودم این بود که در یکی بسیار عالی، در دو تا خوب و در سومی متوسط بودم. همه اینها با صرف هزینه هنگفت دو سال اقامت و از جیب خوردن در کانادای گران و دوست نداشتنی انجام شد. نتیجه اینکه الان سه ماه است در ایران هستم چون دیگر پولی در بساط نیست، وارد کار پزشکی شدن چیژی نزدیک به غیر ممکن است و حتی کارهایی در حد گارسون و آشپز هم نیاز به پارتی و تحمل تحقیر فراوان دارد. من، همه چیزم رادر در این راه از دست دادم و حتی مکان و پولی برای برگشت و جایی برای اقامت دایمی در ایران هم ندارم. من به بسیاری از دوستانم شرایط کانادا را جفته ام ولی تقریبا هیچکس حاضر با دست کشیدن از رویای احمقانه ای که از کانادا برای خود ساخته نیست. کانادا پر تبعیضترین، عقب مانده ترین و سخت ترین کشوری است که می توانید جوانیتان را حرام رسیدن به آرزوی زندگی اش کنید. به شخصه تنفر عمیقی از این کشور، مرم و خصوصا سیستم کاری اش دارم که به هیچ عنوان قابل توصیف نیست.
    دوست عزیزم من اینجور که متوجه شدم نتیجه مهاجرت به فاکتورهای مختلفی بستگی داره مثلا بر ای من بعنوان پزشک عمومی که سه سال پیش بعنوان Skill Worker به کانادا مهاجرت کردم تجربه بسیار رضایت بخشی بود و بعنوان من کانادا خیلی کشور عالی برای مهاجرت هست. من در طی 2 سال و نیم گذشته امتحان mcce و mccqe1 را دادم و بعد از یکسال اقامت در BCموفق شدم که امتحان عملی ایالتی را بدهم و بعدش وارد برنامه 3 ماهه ارزیابی در محیط کاری و کاز بعنوان پزشک شدم و نهایتا در پاییز سال 2012 برای برنامه ای رزیدنتی تقاضا دادم و سرانجام چند تا مصاحبه از BC گرفتم و وارد دوره رزیدنتی شدم که همراه با حقوق خوب هم هست. باید اقرار کنم در این مدت امتحان زبان بزرگترین سد بود چون ایالت مرتبا حداقل نمره قبولی را افزایش داد و حداقل 10 بار امتحان زبان دادم. به عقیده من کانادایی ها نسبت به بقیه کشورها تبئیض قائل نیستند و بسیار دوستانه هستند. آب و هوای ونکور خیلی عالی هست و مردم خیلی گرم و دوستانه اند و سیستم های مهاجرتی هم خیلی کمک میکنند از هزینه امتحانات تا برنامه ای ورزشی و تفریحی. بنظر من مهم طرز نگرش مثبت ما بعنوان مهاجر میتونه موقعیت ما را مساعد بکنه برای دریافت فرصت های موفقیت آمیز. به عقیده من ولو اینکه بعنوان مهاجر ما با سد های مختلف مواجه میشیم نباید هیچوقت شک و تردید بخودمون را بدیم و نا امید بشویم. هیچوقت نباید پیش قضاوت گرد و همیشه باید دید مثبت داشت. مثلا چند بار من واقعا داشتم نامید میشدم از امتحان زبان ولی هر بار بخودم گفتم اینهم یکی از سدهایی هست که باید ازش گذر کنم تا به هدفم برسم و این بدیهی هست وقتی عرضه کمتر از تقاضا هست سیستم سد بیشتری را برای کم کردن تعداد متقاضیان بکار میبرد. کانادا کشور خیلی خوبی هست با مردم گرم و طبیعت و آب هوای متنوع و زیبا و امکانات فراوان برای مهاجرت چرا که بیشتر افرادی که اینجا هستند مهاجرند و بیشتر افراد وضعیت مهاجران را دارک میکنند. فقط نباید نامید شد و تلاش کرد و همیشه به اطراف باید با دید مثبت نگاه کرد.
    ویرایش توسط siavash3000 : June 11th, 2013 در ساعت 11:14 PM

  5. #535
    ApplyAbroad Hero Pedarbozorg آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2012
    ارسال‌ها
    1,495

    پیش فرض پاسخ : تجربه زندگی یا تحصیل در کانادا تاچه حد به تصورذهنی شما پیش از عزیمت نزدیک یا د

    نقل قول نوشته اصلی توسط canadahell نمایش پست ها
    دوستان عزیز، من دو سال قبل به کانادا رفتم. بعد از حدود هشت سال علافی و در حسرت مهاجرت ماندن و پس از از دست دادن تمام موقعیتهای کاری و خانوادگی همه چیز را گذاشتم و به امید ادامه تحصیل و یا کار در رشته ام، پزشکی ترک دیار کردم. با پشتکار و علاقه زیادی که داشتم موفق شدم در عرض یک سال تمامی امتحانهای جهنمی کانادا را پاس کنم. کسانی که امتحانهای کانادا را داده اند منظور من از لفظ جهنمی را خوب می فهمند. خلاصه در همان سال اول چهار مصاحبه گرفتم و با صرف هزینه بسیار بالایی از یک سر تا سر دیگر این سرزمین زشت و سرد و جهنمی را طی کردم. نتیجه، آنطور که قابل پیش بینی هم بود عدم موفقیت در ورود به رزیدنتی بود. لازم است بگویم که دو نامه بسیار قوی از دو پزشک کانادایی، چهار نامه محکم از پزشکان آمریکایی، دو تا از پزشکان ایرانی، سه آبزرورشیپ در تورنتو و مونترال و نمره بسیار بالایی در امتحان اول و نمره خوبی در امتحان دوم داشتم. در مصاحبه ها بسیار خوب بودم و ارزیابی خودم این بود که در یکی بسیار عالی، در دو تا خوب و در سومی متوسط بودم. همه اینها با صرف هزینه هنگفت دو سال اقامت و از جیب خوردن در کانادای گران و دوست نداشتنی انجام شد. نتیجه اینکه الان سه ماه است در ایران هستم چون دیگر پولی در بساط نیست، وارد کار پزشکی شدن چیژی نزدیک به غیر ممکن است و حتی کارهایی در حد گارسون و آشپز هم نیاز به پارتی و تحمل تحقیر فراوان دارد. من، همه چیزم رادر در این راه از دست دادم و حتی مکان و پولی برای برگشت و جایی برای اقامت دایمی در ایران هم ندارم. من به بسیاری از دوستانم شرایط کانادا را جفته ام ولی تقریبا هیچکس حاضر با دست کشیدن از رویای احمقانه ای که از کانادا برای خود ساخته نیست. کانادا پر تبعیضترین، عقب مانده ترین و سخت ترین کشوری است که می توانید جوانیتان را حرام رسیدن به آرزوی زندگی اش کنید. به شخصه تنفر عمیقی از این کشور، مرم و خصوصا سیستم کاری اش دارم که به هیچ عنوان قابل توصیف نیست.
    کلن تفکر افراط و تفریطی اشتباهه
    کانادا نه بهشته نه جهنم

  6. #536

    پیش فرض پاسخ : تجربه زندگی یا تحصیل در کانادا تاچه حد به تصورذهنی شما پیش از عزیمت نزدیک یا د

    نقل قول نوشته اصلی توسط Pedarbozorg نمایش پست ها
    کلن تفکر افراط و تفریطی اشتباهه
    کانادا نه بهشته نه جهنم
    دقیقا مسلمه برای یه مهاجر سد های مختلف زبانی و مدرکی هست ولی باید هرگز نا امید نشد و با دید مثبت تلاش کرد. برای من 2 سال و خورده ای طول کشد تا 3 تا امتحان پزشکی خیلی مهم و امتحان زبان متعدد و چند تا مصاحبه و یک سال observer-ship تا خیالم راحت شه و وارد سیستم بشم

  7. #537
    Senior Member
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    ارسال‌ها
    845

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

    در بسیاری از کشورهای پیشرفته راه رفتن روی پله برقی ممنوع هست به این دلیل که از لحاظ ایمنی مشکل داره. این موضوع رو حتی در ایران هم بیشتر از اینجا رعایت می کنند اینجا اگر راه نرید روی پله برقی عجیبه!!! نکته دیگه اینکه حتی در برخی کشورها، شما باید تا زمان توقف کامل اتوبوس در جای خود بمانید مثلا اگر نشستید باید بنشینید تا اتوبوس کاملا متوقف بشه و یا اگر ایستادید به هیچ عنوان راه نرید در اتوبوس اما در اینجا!!!
    والا من از آشناهامون در سوئد و انگلیس هم شنیده بودم که سمت راست ملت می ایستند و سمت چپ آنهایی که عجله دارند در حرکتند.
    ببینید صمیمیت با احترام فرق می کنه. من فکر کنم که کم و بیش همه جای دنیا بلند شدن به عنوان احترام مرسوم هست. اما در افراد کم سن و سال اینجا شما کمتر می بینید
    منم فکر میکنم خیلی از موارد ریشه های فرهنگی مختص به ایران داره. مثلا بلند شدن در برابر استاد یه چیزیه که بیشتر تو فرهنگ ایرانیاس (که از اول دبستان با ذکر "درباز شد و گل اومد" شروع میشه!). من اینجا با چینی و فیلیپینی و نپالی و هندی و اینها سر یک کلاس نشستم، و در حالیکه من بار اول موقع ورود استاد منتظر بودم که همگی با هم پاشیم اما هیچ کدومشون بلند نشدن و سومالیاییه که بیشتر کانادا بوده هم به "خانم دکتر فاطیما" فقط میگفتن فاطیما!
    وگرنه در خصوص ادب و احترام من خیلی نمیتونم به اینها ایراد بگیرم (شاید یه کم توی تینها خصوصا در حالت مستی و شاید به اقتضای سن، هرچند اونجا هم من بی احترامی به اون معنی ندیدم ازشون، فقط کمتر رعایت کردن). اونروز تو کافی شاپ میخواستم برم سرویس بهداشتی همون لحظه یه بچه حدودا 6 ساله داشت از دسشویی میومد بیرون برق رو خاموش کرد، تا دید من میخوام برم برق رو روشن کرد و یه لبخند زد و رفت! یعنی از همون سنین کم این احترام ها رو یاد میگیرند که ممکنه به نظر کوچک بیاد اما روز من یکی رو که میسازه!
    ویرایش توسط mina7 : June 12th, 2013 در ساعت 01:11 AM
    Culture lives in everything we do

  8. #538
    Senior Member
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    ارسال‌ها
    845

    پیش فرض پاسخ : تجربه زندگی یا تحصیل در کانادا تاچه حد به تصورذهنی شما پیش از عزیمت نزدیک یا د

    نقل قول نوشته اصلی توسط siavash3000 نمایش پست ها
    دوست عزیزم من اینجور که متوجه شدم نتیجه مهاجرت به فاکتورهای مختلفی بستگی داره مثلا بر ای من بعنوان پزشک عمومی که سه سال پیش بعنوان Skill Worker به کانادا مهاجرت کردم تجربه بسیار رضایت بخشی بود و بعنوان من کانادا خیلی کشور عالی برای مهاجرت هست. من در طی 2 سال و نیم گذشته امتحان mcce و mccqe1 را دادم و بعد از یکسال اقامت در BCموفق شدم که امتحان عملی ایالتی را بدهم و بعدش وارد برنامه 3 ماهه ارزیابی در محیط کاری و کاز بعنوان پزشک شدم و نهایتا در پاییز سال 2012 برای برنامه ای رزیدنتی تقاضا دادم و سرانجام چند تا مصاحبه از BC گرفتم و وارد دوره رزیدنتی شدم که همراه با حقوق خوب هم هست. باید اقرار کنم در این مدت امتحان زبان بزرگترین سد بود چون ایالت مرتبا حداقل نمره قبولی را افزایش داد و حداقل 10 بار امتحان زبان دادم. به عقیده من کانادایی ها نسبت به بقیه کشورها تبئیض قائل نیستند و بسیار دوستانه هستند. آب و هوای ونکور خیلی عالی هست و مردم خیلی گرم و دوستانه اند و سیستم های مهاجرتی هم خیلی کمک میکنند از هزینه امتحانات تا برنامه ای ورزشی و تفریحی. بنظر من مهم طرز نگرش مثبت ما بعنوان مهاجر میتونه موقعیت ما را مساعد بکنه برای دریافت فرصت های موفقیت آمیز. به عقیده من ولو اینکه بعنوان مهاجر ما با سد های مختلف مواجه میشیم نباید هیچوقت شک و تردید بخودمون را بدیم و نا امید بشویم. هیچوقت نباید پیش قضاوت گرد و همیشه باید دید مثبت داشت. مثلا چند بار من واقعا داشتم نامید میشدم از امتحان زبان ولی هر بار بخودم گفتم اینهم یکی از سدهایی هست که باید ازش گذر کنم تا به هدفم برسم و این بدیهی هست وقتی عرضه کمتر از تقاضا هست سیستم سد بیشتری را برای کم کردن تعداد متقاضیان بکار میبرد. کانادا کشور خیلی خوبی هست با مردم گرم و طبیعت و آب هوای متنوع و زیبا و امکانات فراوان برای مهاجرت چرا که بیشتر افرادی که اینجا هستند مهاجرند و بیشتر افراد وضعیت مهاجران را دارک میکنند. فقط نباید نامید شد و تلاش کرد و همیشه به اطراف باید با دید مثبت نگاه کرد.
    اولا بابت پاس کردن امتحانات که آوازه سختیش همه جا پیچیده تبریک میگم. بعدش در تایید چیزی که گفتید، یادمه اون اوایل که در یکی ازین برنامه های دولتی شرکت کرده بودم، آقایی که برامون صحبت میکرد میگفت "If you like Canada, Canada will like you". اون موقع خیلی متوجه حرفش نشدم اما الان می بینم چه حرف قشنگی زده. یعنی اگه شما با دید مثبت نگاه کنی، سعی کنی از مثبت هایی که بدست آوردی لذت ببری و ذهنت رو درگیر منفی ها نکنی، این کشور هم با تو مهربان خواهد بود.
    Culture lives in everything we do

  9. #539

    پیش فرض پاسخ : تجربه زندگی یا تحصیل در کانادا تاچه حد به تصورذهنی شما پیش از عزیمت نزدیک یا د

    نقل قول نوشته اصلی توسط mina7 نمایش پست ها
    اولا بابت پاس کردن امتحانات که آوازه سختیش همه جا پیچیده تبریک میگم. بعدش در تایید چیزی که گفتید، یادمه اون اوایل که در یکی ازین برنامه های دولتی شرکت کرده بودم، آقایی که برامون صحبت میکرد میگفت "If you like Canada, Canada will like you". اون موقع خیلی متوجه حرفش نشدم اما الان می بینم چه حرف قشنگی زده. یعنی اگه شما با دید مثبت نگاه کنی، سعی کنی از مثبت هایی که بدست آوردی لذت ببری و ذهنت رو درگیر منفی ها نکنی، این کشور هم با تو مهربان خواهد بود.
    خيلي ممنون دوست عزيز، من فك كنم مدتي كه طول ميكشه امتحانات را داد و وارد سيستم شد كار را سخت ميكند و إلا امتحانات منطقي و منصفانه هستند. باهاتون كاملا موافقم و بعنوان يك مهاجر نبايد بخودمون شك راه بديم و ناميد بشيم و بأيد به ديد مثبت برخورد كرد و قبول كرد كه كشور ميزبان كه ما را بعنوان مهاجر قبول كرده نظر مثبت روي ما دارد و ما هم در مقابل بأيد هميشه نظر مثبت به اين كشور جديد داشته باشيم. يكي إز دوستام كه بعد إز مهاجرت اشنا شديم و اونم موقعيت من را داشت مي كفت بأيد ديد بعد إز دوسال هنوزم مثبت فك ميكني و هميشه ميكفت كانادايي ها نميزارن به هدفمون برسيم و امكانش نيست. بأيد هميشه مثبت بود ولو براي تمام ٢ سال . بعنوان مهاجر كه با كشور جديد إشنايي نداريم طبيعي هست بدبينانه فك كنيم و زود نا أميد شويم. در مقابل بأيد فعالانه مثبت فك كرد ، سؤال كرد، سعي كرد كه با كانادايي برخورد كرد و خودمون را ايزوله نكنيم و در انجمنها شؤن شركت كرد و إز امكانات ورزشي و اجتماعيشون استفاده كرد تا سطح انرزي مثبت را بطور مداوم بالا نكه داشت .

  10. #540
    Senior Member hooran آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2012
    ارسال‌ها
    535

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

    The story of immigration part 1

    قبل از تصمیم به مهاجرت
    تصمیم به مهاجرت
    ارسال مدارک مهاجرت
    سال اول انتظار برای رسیدگی

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •