صفحه 56 از 219 نخستنخست ... 6464748495051525354555657585960616263646566106156 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 551 تا 560 , از مجموع 2190

موضوع: درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

  1. #551

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

    نقل قول نوشته اصلی توسط mina7 نمایش پست ها
    من قبل از اومدن خیلی ازین مساله میترسیدم، و وقتی ایران بودم تا مدتها قبل از اومدنم ترسش رو داشتمو براش غصه میخوردم اما الان که یکساله اینجام نه تنها هوم سیک نشدم بلکه !home escaper هم شدم و هر چی میگردم هیچ نشانه ای از علاقه به بازگشت در خودم نمیابم الا برای بودن در کنار والدین و عمه و عمو و دخترخاله اینا (که به قول دوستمون یافتن دوستان خوب میتونه در این زمینه کمک کننده باشه)
    البته من به قول شما احساس میکنم یه چیزیم هست، اما اون چیز یه حس خوبه، یعنی کلا احساس میکنم الکی خوشم و میزان رضایتم از زندگی بالا رفته. یادمه قبلا که گفتم آدم حساسی هستم، یکی از دوستان گفته بود اگه حساس باشی اینجا هم ناراحتی چون اینجا هم ممکنه موبایل آنتن نده یا تو اتوبان نتونی رادیو بگیری! در حالیکه منظور من از حساسیت مشکلات بزرگتری بود. مثلا 1001 اتفاقی که در اخبار می شنیدم و برام فاجعه محسوب میشد (شنیدن خبر شکنجه کودک 4 ساله توسط والدین معتاد و سپردن کودک به همون والدین بعد از مرخصی از بیمارستان).
    ورودی های مغزی از این دست به همراه سایر مشکلات خورد خورد روی هم جمع میشه و بطور ناخود آگاه باعث ایجاد استرس و نهایتا نارضایتی از زندگی میشه. اما اینجا این آرامش رو دارم که تا حد زیادی قوانین منطقی حاکمه و اجرا میشه.
    خلاصه اینکه من تا کنون هیچ علامت فیزیکی و روانی از هوم سیک شدن در خوردم ندیدم و میتونم نمونه ای برای رد فرضیه ی شما باشم
    بنده رو هم پشت سر مینا جون تو لیست خوشحالها بنویسید
    من اینجا خدا رو شکر بیکاری نکشیدم، ولی در عین حال کار خیلی پولسازی هم ندارم و بقول این خارجکی ها یه جورایی
    با ضرب وزور make the ends meet! ولی انرژی مثبتی که از محیط و آدمها میگیرم، اون احساس امنیت و رضایتی که دارم، در کنار امکانات و آزادیها و زیباییهای اینجا، باعث شده با اطمینان بگم حالا حالاها قصد برگشتن ندارم . بیشتر دنبال گرفتن ویزا واسه خانواده هستم که اونا هم بیان و این آرامش رو حتی برای مدت اندک، تجربه کنن

    شاید هم همه اینا توهمه و تو آب ونکوور یه چیزی میریزن که ملتو الکی خوش میکنه

  2. #552
    ApplyAbroad Guru zini_zinparast آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2012
    ارسال‌ها
    4,789

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

    تا همین چند روز پیش که اینجا در کلگری سیل نیومده بود برای من خیلی سوال بود که برای چی به این کشور میگن کشور توسعه یافته در حالی که قطار شهری آن از تهران قدیمی تر و سیستم های مورد استفاده در آن قدیمی تر از ایران هست.
    اما بعد از این سیل کاملا مفهوم مدیریت صحیح و مفهوم یک کشور توسعه یافته رو متوجه شدم.
    1- مدیریتی که قبل از اینکه یک اتفاق بد برای افراد جامعه در شرف وقوع باشد پیش بینی و ساکنین مجبور به ترک محل زندگی خود می کند.
    2- مدیریتی که در بدترین شرایط بهترین امکانات را در اختیار شهروندان قرار میدهد. وقتی شما در این چند روز میرید ایستگاه Ctrain همیشه چند نفر هستن که از شما می پرسن که برای رفتن به مقصدتون نیاز به راهنمایی دارید یا نه!!! چرا که به دلیل سیل ctrain وارد داون تاون نمیشه و بجاش اتوبوس گذاشتن
    3- مدیریتی که در آن شرایط بحرانی نیاز به قطع کردن برق و گاز توسط ساکنین نیست و به طور اتوماتیک این کار صورت میگیرد تا مبادا کسی دچار برق گرفتگی نشود!!!
    4- مدیریتی که تمام موارد احتیاط رو رعایت می کنه و اولویت اولش رو همیشه جان شهروندان قرار میده
    5- مدیریتی که سبب شده خیلی از افراد به کمک سیل زدگان بیاین و حتی خانه های خود را در اختیار آنها قرار دهند.
    6- مدیریتی که نه تنها برای سی تی زنها بلکه برای تمامی افراد از جمله دانشجوها و افرادی که دارای ویزای ویزیتوری هستن اهمیت قایل هست
    7- مدیریتی که سبب شده من احساس کنم که دوباره متولد شدم و احساس شعف و خوشحالی زیادی داشته باشم. و از اینکه تمام موقعیتهای اجتماعی و مالی و شغلی خودم رو گذاشتم و اومدم اینجا، نه تنها افسوس نخورم بلکه هر روز رضایتمندتر از دیروز باشم.

    امیدوارم روزی همه، چنین چیزی رو تجربه کنند
    Impossible is impossible because someone did not put effort to make it true





  3. #553
    Senior Member
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    ارسال‌ها
    845

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

    نقل قول نوشته اصلی توسط zini_zinparast نمایش پست ها
    من احساس کنم که دوباره متولد شدم
    چه جالب! دیروز عین همین جمله از ذهن من گذشت "احساس میکنم دوباره متولد شدم"
    نمیخوام جوگیر بازی دربیارم اما واقعا چند وقت پیش که داشتم یه سر میرفتم ایران همش استرس داشتم که نکنه مشکلی پیش بیاد نتونم دوباره برگردم، دیروز هم دوباره همین حس به سراغم اومده بود که نکنه این فقط یه فرصت محدود بوده و من به زودی باید برگردم!
    شایدم به قول هدا جان مشکل از آب ونکووره آدمو شنگول میکنه!
    و البته در مورد قدیمی تر بودن مترو و اینها من فکر میکنم نکته مثبتیه چون نشون میده خیلی زودتر اون امکانات فراهم شده بوده
    ویرایش توسط mina7 : June 23rd, 2013 در ساعت 08:45 AM
    Culture lives in everything we do

  4. #554
    ApplyAbroad Guru zini_zinparast آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2012
    ارسال‌ها
    4,789

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

    نقل قول نوشته اصلی توسط mina7 نمایش پست ها
    چه جالب! دیروز عین همین جمله از ذهن من گذشت "احساس میکنم دوباره متولد شدم"
    نمیخوام جوگیر بازی دربیارم اما واقعا چند وقت پیش که داشتم یه سر میرفتم ایران همش استرس داشتم که نکنه مشکلی پیش بیاد نتونم دوباره برگردم، دیروز هم دوباره همین حس به سراغم اومده بود که نکنه این فقط یه فرصت محدود بوده و من به زودی باید برگردم!
    شایدم به قول هدا جان مشکل از آب ونکووره آدمو شنگول میکنه!
    و البته در مورد قدیمی تر بودن مترو و اینها من فکر میکنم نکته مثبتیه چون نشون میده خیلی زودتر اون امکانات فراهم شده بوده
    من هم دارم به این نتیجه میرسم که حتما این آب ونکوور یه چیزی توش میرزن که حتی شما از هر نکته منفی که من و دوستان میگیم برداشت مثبت میکنید!!!!
    سایر دوستان که در کلگری، تورنتو یا شهرهای دیگه زندگی می کنند این چنین هم چیز رو ایده آل و مثبت نمیبینند که شما در ونکوور میبینید!!!
    شاید هم برعکسه، تو آبی که ما می خوریم چیزی میرزن که سعی می کنیم دنبال نکات منفی باشیم!!!
    Impossible is impossible because someone did not put effort to make it true





  5. #555
    Senior Member
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    ارسال‌ها
    845

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

    نقل قول نوشته اصلی توسط zini_zinparast نمایش پست ها
    من هم دارم به این نتیجه میرسم که حتما این آب ونکوور یه چیزی توش میرزن که حتی شما از هر نکته منفی که من و دوستان میگیم برداشت مثبت میکنید!!!!
    سایر دوستان که در کلگری، تورنتو یا شهرهای دیگه زندگی می کنند این چنین هم چیز رو ایده آل و مثبت نمیبینند که شما در ونکوور میبینید!!!
    شاید هم برعکسه، تو آبی که ما می خوریم چیزی میرزن که سعی می کنیم دنبال نکات منفی باشیم!!!
    من اصولا آدم مثبت نگری نیستم و در ونکوور هم صد در صد همه چی رو مثبت نمی بینم (هرچند تا الان موردی که واقعا باعث ناراحتیم شده باشه هم ندیدم، شاید در آینده!). اما قبلا هم گفتم وقتی نسبی نگاه میکنم می بینم اکثر مسائل (آزادی های شخصی افراد، راحتتر و بی دردسرتر انجام شدن کارهای اداری، احترام متقابل بین آدمها، رعایت حقوق افراد و حیوانات و....) نسبت به قبل بسیار بیشتر رعایت میشه و این باعث شادی و آرامشم میشه و الان میفهمم این آرامشه چقدر تو زندگی مهمه. شاید دوستانی که منفی می بینند نگاه ایده آل گرایانه دارند (چون می بینیم افرادی رو که به کوچکترین مسائل پیش پا افتاده هم گیر میدن و اعصاب خودشون رو خورد میکنند)
    در مورد بعضی مسائل مانند اونچه که گفتید به نظر من شاید در نگاه اول منفی باشه، اما یه جورایی مثبته. مثلا یکی میگفت چقدر ونکوور معلول زیاده، به نظر من این نکته مثبتیه که پیاده روها و وسایل نقلیه طوری طراحی شدن که افراد معلول به راحتی میتونن از خونه بیرون بیان و به کارهاشون برسن و به همین خاطر زیاد دیده میشن. یا اینکه میگفت چقدر ونکوور حادثه خیزه خیلی صدای آژیر میاد، که باز به نظر من این مثبته که دم به دقیقه ماشین پلیس و آتشنشانی در حال رسیدگی به مشکلات هر چند کوچک هستند.
    ولی آب ونکوور انقد شیرینه که هنوز هم به شیرینیش عادت نکردم، فکر میکنم خودش باشه
    Culture lives in everything we do

  6. #556

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

    در مورد معلولان بنظرم ایران شاید تعداد معلول بیشتری نسبت به کانادا داشته باشه اما چیزی که من تو کانادا دیدم اینه اینقدر امکانات واسه معلولان زیاده و مردم هم خیلی عادی برخورد میکنن که اونها از بیرون اومدنشون احساس رضایت دارن و تو خونه نمی مونن .

  7. #557
    Senior Member s30min آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2008
    ارسال‌ها
    797

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

    نقل قول نوشته اصلی توسط zini_zinparast نمایش پست ها
    من هم دارم به این نتیجه میرسم که حتما این آب ونکوور یه چیزی توش میرزن که حتی شما از هر نکته منفی که من و دوستان میگیم برداشت مثبت میکنید!!!!
    سایر دوستان که در کلگری، تورنتو یا شهرهای دیگه زندگی می کنند این چنین هم چیز رو ایده آل و مثبت نمیبینند که شما در ونکوور میبینید!!!
    شاید هم برعکسه، تو آبی که ما می خوریم چیزی میرزن که سعی می کنیم دنبال نکات منفی باشیم!!!
    به نظر من نکته اش تو رضایت شغلی هست...به نظر میرسه کسایی که از کاری که دارن اینجا انجام میدن راضی هستندحس بهتری از زندگی در اینجا دارند اما کسایی که تو ایران برای خودشون سابقه ای داشتن اینجا کار مرتبط پیدا نمی کنن یا مجبورن از صفر شروع کنن دیگه همه چیز رو اینقدر شیرین نمیبینن من که راستش ایرانی خوشحال و راضی (اسکیل ورکر) در تورنتو خیلی کم دیدم، خوشحالم که حداقل تو فروم دو تا دوست خوشحال داریم
    معمولا وقتی دوستی ازم در مورد مهاجرت مشورت میخواد میگم اگه پروسه مهاجرت شروع نکردید شروع نکنید و از زندگیتون لذت ببرید که خیلیییییییییی مهاجرت دردسر داره و واقعا سخته!!اگه هم شروع کردید که راهی هست که باید برید و منطقا و عرفا متاسفانه راه برگشت ندارید و حتی اگه بخواید هم نمی تونید برگردید البته این توصیه من برای خیلی پولدارها و کسایی که درآمد کمی در ایران دارن نیست، برای کسایی هست که زحمت کشیدن و زندگیشون در ایران ساختن و دارن به یه جاهایی میرسن یا رسیدن!و معنی مهاجرت براشون این هست که همه چیز رو باید از صفر شروع کنن و برای بعضی رشته ها و مشاغل هم معنی اش این هست که باید برگردن به 18 سالگی و تصمیم بگیرن که چی کار قراره بکنن!!
    لندینگ در تورنتو July 2012
    Thank God

  8. #558
    Senior Member s30min آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2008
    ارسال‌ها
    797

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

    نقل قول نوشته اصلی توسط vidadivbandi نمایش پست ها
    در مورد معلولان بنظرم ایران شاید تعداد معلول بیشتری نسبت به کانادا داشته باشه اما چیزی که من تو کانادا دیدم اینه اینقدر امکانات واسه معلولان زیاده و مردم هم خیلی عادی برخورد میکنن که اونها از بیرون اومدنشون احساس رضایت دارن و تو خونه نمی مونن .
    دانشگاه ها و بعضی مشاغل هم سهمیه خاصی برای معلولین در نظر میگیرن...
    لندینگ در تورنتو July 2012
    Thank God

  9. #559

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

    نقل قول نوشته اصلی توسط s30min نمایش پست ها
    به نظر من نکته اش تو رضایت شغلی هست...به نظر میرسه کسایی که از کاری که دارن اینجا انجام میدن راضی هستندحس بهتری از زندگی در اینجا دارند اما کسایی که تو ایران برای خودشون سابقه ای داشتن اینجا کار مرتبط پیدا نمی کنن یا مجبورن از صفر شروع کنن دیگه همه چیز رو اینقدر شیرین نمیبینن من که راستش ایرانی خوشحال و راضی (اسکیل ورکر) در تورنتو خیلی کم دیدم، خوشحالم که حداقل تو فروم دو تا دوست خوشحال داریم
    معمولا وقتی دوستی ازم در مورد مهاجرت مشورت میخواد میگم اگه پروسه مهاجرت شروع نکردید شروع نکنید و از زندگیتون لذت ببرید که خیلیییییییییی مهاجرت دردسر داره و واقعا سخته!!اگه هم شروع کردید که راهی هست که باید برید و منطقا و عرفا متاسفانه راه برگشت ندارید و حتی اگه بخواید هم نمی تونید برگردید البته این توصیه من برای خیلی پولدارها و کسایی که درآمد کمی در ایران دارن نیست، برای کسایی هست که زحمت کشیدن و زندگیشون در ایران ساختن و دارن به یه جاهایی میرسن یا رسیدن!و معنی مهاجرت براشون این هست که همه چیز رو باید از صفر شروع کنن و برای بعضی رشته ها و مشاغل هم معنی اش این هست که باید برگردن به 18 سالگی و تصمیم بگیرن که چی کار قراره بکنن!!
    در مورد شخص خود من اقلن اینطور نیست!
    من تو ایران خودم سهام‌دار شرکت بودم و واسه خودم مدیر یه بخش عریض و طویل بودم و کارم هم طبق سیستم مدیریتی ایران خیلی راحت و با درآمد معقول بود!
    اینجا از صفر شروع کردم... یه شغل پایه دارم با حقوقی که برای یه زندگی دونفره به سختی کفاف می‌ده و همین هم برام خوبه، چون دارم صرفه‌جویی و درست و به جا خرج کردن رو یاد می‌گیرم و بهمون سخت هم نمی‌گذره!
    اما چیزی که اینجا به من آرامش می‌ده نه شغله، نه پوله، نه حتی دوست و آشناست که اینجا تازه داریم با چار نفر دوست می‌شیم و کسی رو نداریم.... بلکه چشم‌انداز آینده‌مه... اینکه می‌تونم برای خودم هدف تعیین کنم و بهش برسم و حوادث غیرمترقبه (!) جلوم رو نگیره
    اینکه بدون اینکه عضو سازمان یا شرکت خاصی باشم و مزایا بگیرم، می‌تونم تو 30 سالگی یه خونه بخرم و آروم‌آروم قسطش رو بدم
    اینکه از در و دیوار شهر و آدم‌هاش آرامش می‌باره و همه -پولدار و بی‌پول- از زندگیشون تو همون سطحی که هستن راضین... همین که هر روز 100 نفر با لبخندهای واقعی -نه مصنوعی- تو خیابون باهات چشم تو چشم می‌شن، اقلن برای من که خیلی لذت‌بخشه
    من هم بعنوان یه کسی که روزانه با کلی مراجع برخورد می‌:کنم، وقتی بهشون لبخند می‌زنم واقعیه، نه اینکه چون وظیفه‌مه انجامش بدم... هر روز هم با کلی آدم حرف می‌زنم و برام از زندگی و کارشون و برنامه‌های زندگی و سفرشون می‌گن و طوری شده که با خودم فک می‌کنم فقط ایرانیا نیستن که سر درد و دلشون باز بشه دیگه نمی‌شه جلوشون‌و گرفت!
    وقتی از اطرافت انرژی مثبت می‌گیری، خودت هم مثبت و شاداب با بقیه برخورد می‌:کنی.

    تو یه جمله... اینجا سبک زندگی آدم اصلاح می‌شه! اما به شرطی که به تغییرات تن بدی و درمقابل تجربیات و کارای جدید جبهه نگیری.
    بقول یکی هم که می‌گفت: انتقاد کردن اگر راه‌حلی ارائه بدی خوبه، اگرنه، می‌شه همون غرغر کردن بی‌هدف... فقط روح خودت رو می‌خوره و اعصاب بقیه رو خرد می‌کنه!

  10. #560
    Senior Member
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    ارسال‌ها
    845

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

    منم اونجا امکانات اولیه زندگی رو داشتم و میتونستم یه زندگی بدون دغدغه مالی داشته باشم. راه برگشت هم البته برای من یه بلیطه و اونجا در کمتر از یکی دو هفته (شایدم از همون فرداش!) میتونم برم سر کار که به قول بچه ها کاری بیشتر از بلند کردن خودکار نبود و درآمد نسبتا خوبی هم داشتم. خلاصه اینکه تو ایران کارتون خواب نبودم که الان از زندگیم راضی باشم اما اینجا همون صفر معروفم.
    البته کاملا قبول دارم که کار عامل تعیین کننده ایه و یا باید کار داشته باشی و یا برنامه ریزی برای بدست آوردن کار در آینده. اما ته تهش فکر میکنم حتی اگه نتونم وارد رشته خودم بشم، یه کار ساده تر و زندگی در اینجا رو ترجیح میدم. مگه اینکه کفگیر به ته دیگ بخوره و به کارتون خوابی بیوفتم که دیگه برگردم والا وقتی آدم میبینه میشه اینجوری زندگی کرد دیگه نمیتونه تن به اون زندگی بده.
    Culture lives in everything we do

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •