صفحه 7 از 219 نخستنخست 123456789101112131415161757107 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 61 تا 70 , از مجموع 2190

موضوع: درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

  1. #61
    ApplyAbroad Guru zini_zinparast آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2012
    ارسال‌ها
    4,789

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

    نقل قول نوشته اصلی توسط s30min نمایش پست ها
    من با بخش اینکه نگران تحریم و قیمت دلار و...کاملا موافقم (البته همه امون میدونیم که مسئول این کار قطعا مردم نیستند)...در مورد اینکه به خیلی جاها قراره برسیم چون هنوز یه سال شده اومدم نمی تونم بگم که واقعا میشه اینجا به یه جای خوبی رسید یا نه...چون تا اینجای کار که هیچ کدوم از کسایی که میشناسم و مهاجرتی اومدن اگه در خوش بینانه ترین حالت کار مرتبط پیدا کردن در حد یه entry level دارن حقوق می گیرن...و در هنگام layoff هم جزو گزینه های اول شرکت هستند...
    اتفاقا یکی از چیزهایی که من تو این مدت اینجا بهش رسیدم اینه که ریا، دروغ و ...همه خصوصیات انسانی هستند و ربطی به نشنالیتی ندارند اینه که این خصوصیات تو ایران بیشتر دیده میشه به خاطر اینه سیستم بر این اساس داره مردم ارزشیابی می کنه مطمئن باشید یه امریکایی ببرید تو سیستم ایران اونم شروع می کنه به پاچه خواری همون طور که در میان ایرانی هایی که اینجا هستند شما پشتکار و تلاش زیاد میبینید چون به پشتکار شما امتیاز میدن پس مقصر بازم مردم نیستند بلکه سیستم هست ...در صورتی که من قبلا فکر می کردم چرا فلانی اینطوری چرا اون یکی اینطوریه الان که دور شدم میبینم اینجا هم جاش بیوفته همه خصوصیات منفی که از هم وطنام سراغ داشتم تو تک تک اینا بروز می کنه... در مورد کار از دست دادن هم فقط در همین حد بگم که تو کتابخونه یه آیل بزرگ فقط در مورد کاریابی و ..هست و فقط خدا میدونه چند تا مرکز خدمات برای جست و جوی کار تو تورنتو هست که همه اینا نشونه اینه که اصلا اصلا کار پیدا کردن و از همه بدتر کار نگه داشتن اینجا کار راحتی نیست....در مورد دانشگاه نظری ندارم چون کاملا از فضای دانشگاه دور افتادم...در مورد ماشینم در تورنتو فقط ماهیانه بایت 500 دلار بابت هزینه بنزین و بیمه بدید که مینیمم حقوق فکر کنم 1500 تا بعد از تکس باشه و مینمم اجاره هم 800-900 حالا چه جوری میشه با اولین حقوق بدون داشتن پس انداز از ایران ماشین خرید؟درسته هزینه اولیه خرید ماشین اینجا کمتره اما در عوض شما هر ماه 500 دلار میدید به بنزین و بیمه که اگه از کار بیرونت کنن باید بیمه اتون فریز کنید و ماشینتون روشن نکنید!!!
    تمام اونایی که من میشناسم و اومدن اینجا از زمان فارغ التحصیلی با اینکه کمتر تلاش کردن وضعیتشون از من بهتره.
    به هر حال این ریا و .... عاملش هرچی که میخواد باشه مانع از این میشه که برای برخی افراد قابل تحمل باشه.
    و اما در مورد حقوق حداقل من چیزی نگفتم چون با حداقل حقوق در ایران حتی نمیشه زنده موند چه برسه به ماشین.
    ببینید ما نمیخوایم در این تاپیک به ریشه این مسایل بپردازیم، هدف اینه که چه مسایلی باعث شده که ما بیایم اینجا، یا بمونیم اینجا یا برگردیم. وگرنه مسلم هست که هر کسی که وارد ایران بشه همونطوری رفتار میکنه. تمام نکته اینجاست که برخی ها نمیخوان اونطوری رفتار کنند پس مهاجرت می کنند. قبلا هم گفتم آیه های 97 تا 100 سوره نسا کاملا گویای منظور من هست.
    Impossible is impossible because someone did not put effort to make it true





  2. #62
    Senior Member s30min آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2008
    ارسال‌ها
    797

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

    نقل قول نوشته اصلی توسط mina7 نمایش پست ها
    من هم با نظرت در مورد مردم موافقم، اصلا چون شرایط یکسان نیست مقایسه آدمها کار غلطیه، اما خوب همونطور که در مورد ارزش دادن سیستمهای اداره کننده گفتی فرهنگ سازی در اینجا منطقی تره. در مورد هزینه هم من فکر میکنم با یه کار ساده در اینجا میشه زندگی کرد، نه لوکس اما میشه گذران امور کرد. مثلا یک نفر با یه کار حدودا پارت تایم و نه حتی فول تایم میتونه اینجا 1700 - 1800 در بیاره، که فول تایم تا 2500 هم میگیره. 1000 تا میده اجاره (دست باز گفتم)، 300 تا گروسری، و بقیه هم برای سایر مخارج خلاصه اموراتش میگذره. اما همین کار ساده در ایران فول تایم، فکر نمیکنم بیشتر از 500 هزار باشه در بهترین شرایط (چون خودم میشناسم افرادی رو که با 300 هزار و کمترش هم کار میکنن). انصافا توی ایران با 500 هزار تومن میشه هم خونه اجاره کرد و گروسری کرد و خلاصه زنده موند؟
    کاملا قبول دارم در صورتی که بخوایم low income رو تو ایران با طبقه low income در کانادا مقایسه کنی ...در صورتی که بحث ما اینجا بحث مهاجرتیه و من با دانشجویی و ...کاری ندارم....اما تو ایران اگه یه زن و شوهر مهندس بودند معمولا یه خونه و یه ماشین داشتند که اونایی هم که مستاجر بودن معمولا با این در و اون در زدن بالاخره بعد از چند سال یه خونه ای می خریدن(البته زمانی که ما اومدیم میگم الان کار ندارم)...سالی یه بارم به کشورهای همسایه سفر میکردن!!آخر هفته ها هم یه توری جایی می رفتن....اما همون ها وقتی مهاجرت میکنن اگه نخوان آتیش به زندگی ایرانشون بزنن و پول خونه و ماشینشون بدن بابت خرج زندگی شون در اینجا.... یه پله اقتصادی سقوط می کنن اولش میشن low income یعنی اگه خیلی خیلی خوش شانس باشن و بعد از یه مدتی کار پیدا کنن...و معمولا هم یک نفر اول کار پیدا می کنه و کار یک نفر فقط هزینه ها رو میده...و دیگه پولی برای تفریح و ... باقی نمی مونه ...اینجا فقط زندگی برای دو تا مهندس شیرین میشه که زن و شوهر هر دو کار کنند و بتونن هر دوشون کارشونم حفظ کنن و اونقدر هم باهوش باشن که خودشون درگیر قسط و ...نکنن چون اینجا سیستم یه جوریه که معمولا آخر ماه اگه خیلی حواست نباشه نمی تونی چیزی پس انداز کنی ...
    لندینگ در تورنتو July 2012
    Thank God

  3. #63
    Banned
    تاریخ عضویت
    Aug 2012
    ارسال‌ها
    2,711

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

    دوستان گرامی

    لطفا از مقایسه
    شرایط داخلی ایران با کانادا خودداری نمایید. هدف تاپیک بررسی درستی یا نادرستی دیدگاه و تصور ذهنی افراد پیش و پس از مهاجرت به خود کانادا هست نه مقایسه آن با ایران.

    در مورد این هم که آیا در کل فرآیند مهاجرت به کانادا کار درستی است یا نادرست می توانید از تاپیک زیر استفاده نمایید.


    آیا مهاجرت به کانادا کار درستی می باشد؟

    موفق باشید

  4. #64
    ApplyAbroad Superstar pimi810 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    ارسال‌ها
    2,396

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

    To those who have been living in CA for a long time:
    As a single young man, I am so interested to know how your concerns changed over the time, since the first months you landed in this country, up to establishing citizenship and finding well-paying job, maybe getting married and also buying house , ....
    I am pretty sure most of you immigrated to this country in order to have access to those amenities

    What else are you craving for?
    What happens after 15 or 20 years?
    !One hundred sixty-three thousand sq mi of awesomeness

  5. #65
    ApplyAbroad Guru
    تاریخ عضویت
    Feb 2011
    ارسال‌ها
    15,575

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

    نقل قول نوشته اصلی توسط s30min نمایش پست ها
    کاملا قبول دارم در صورتی که بخوایم low income رو تو ایران با طبقه low income در کانادا مقایسه کنی ...در صورتی که بحث ما اینجا بحث مهاجرتیه و من با دانشجویی و ...کاری ندارم....اما تو ایران اگه یه زن و شوهر مهندس بودند معمولا یه خونه و یه ماشین داشتند که اونایی هم که مستاجر بودن معمولا با این در و اون در زدن بالاخره بعد از چند سال یه خونه ای می خریدن(البته زمانی که ما اومدیم میگم الان کار ندارم)...سالی یه بارم به کشورهای همسایه سفر میکردن!!آخر هفته ها هم یه توری جایی می رفتن....اما همون ها وقتی مهاجرت میکنن اگه نخوان آتیش به زندگی ایرانشون بزنن و پول خونه و ماشینشون بدن بابت خرج زندگی شون در اینجا.... یه پله اقتصادی سقوط می کنن اولش میشن low income یعنی اگه خیلی خیلی خوش شانس باشن و بعد از یه مدتی کار پیدا کنن...و معمولا هم یک نفر اول کار پیدا می کنه و کار یک نفر فقط هزینه ها رو میده...و دیگه پولی برای تفریح و ... باقی نمی مونه ...اینجا فقط زندگی برای دو تا مهندس شیرین میشه که زن و شوهر هر دو کار کنند و بتونن هر دوشون کارشونم حفظ کنن و اونقدر هم باهوش باشن که خودشون درگیر قسط و ...نکنن چون اینجا سیستم یه جوریه که معمولا آخر ماه اگه خیلی حواست نباشه نمی تونی چیزی پس انداز کنی ...
    البته شما هم بهترین حالت ایران رو با بدترین حالت کانادا دارید مقایسه میکنید. ما که در ایران مهندس بودیم و از طبقه متوسط هم بودیم منزل مان را پدرمان برایمان خریده بود و ماشینمان را پدر خانم مان به ما قرض داده بود! بیشتر دوستانمان هم همین وضع را داشتند. همه که کانادا و امریکا آمدیم به سرعت روی پای خودمان ایستادیم و در عرض چند سال وضعمان خیلی بهتر از ایران شد و مهم اینکه خودمان ساخته بودیمش و نه با کمک خانواده.

    منتهی یک نکته مهم که در ارتباط با این بحث است اینکه خودم و اکثر دوستانم چه مجرد و چه متاهل در سنین بین 25 تا 30 به خارج آمدیم و هنوز تصور یا انتظار ذهنی خاصی نساخته بودیم یعنی برنامه مان این بود که برویم و زندگی را بسازیم و هر مشکلی که پیش آمد حل کنیم. بهمین خاطر چیزی هم پشت سرنگذاشته بودیم که بقول شما آتش به اموال ایران بزنیم. همه دوستان من همینطور بودند. طبعا برای دوستانی که در سنین بالاتر هستند مثلا 10-15 سالی در ایران کار کرده اند و زندگی ساخته اند کار مهاجرت بسیار مشکل تر میشود. خانواده های زیادی را دیده ام که در حدود رده سنی 40 و با بچه های نوجوان مهاجرت میکنند و معمولا دشواری بیشتری در تطبیق دارند چون انتظارات شان از زندگی خیلی بیشتر از یک جوان 25 ساله است. این را دیگر کاریش نمیشود کرد و نه تقصیر مهاجرین است و نه جامعه میزبان. اگر خانواده ای همه شان دقیقا در راه مهاجرت همرنگ باشند و قبول کنند که قرارست از صفر شروع کنند شدنی است. شاید بهمین دلیل است که کسانی که بطور دانشجویی میایند معمولا همیشه موفق میشوند چون با انتظارات پایین شروع میکنند.

    متاسفانه بیشتر مهاجرین تصور دقیقی از "از صفر شروع کردن" ندارند و فکر میکنند یک مرحله ای است که حالا چند ماهی سختی دارد و بعد همه چیز ناگهان خوب و درخشان و بهتر از محیط قبلی میشود. این تصور ذهنی معمولا نادرست است. از صفر شروع کردن یعنی راهی را که تا حالا آمده بودید - هر چقدر حالا دو سال، پنج سال یا پانزده سال - را دوباره و در یک محیط جدید طی کنید. اگر تصور ذهنی تان غیر از این باشد با شرایط دشواری مواجه میشوید.
    ویرایش توسط ghlobe : March 19th, 2013 در ساعت 03:20 AM

  6. #66
    ApplyAbroad Guru
    تاریخ عضویت
    Feb 2011
    ارسال‌ها
    15,575

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

    نقل قول نوشته اصلی توسط pimi810 نمایش پست ها
    To those who have been living in CA for a long time:
    As a single young man, I am so interested to know how your concerns changed over the time, since the first months you landed in this country, up to establishing citizenship and finding well-paying job, maybe getting married and also buying house , ....
    I am pretty sure most of you immigrated to this country in order to have access to those amenities

    What else are you craving for?
    What happens after 15 or 20 years?
    Once those are achieved then we live our lives in a normal way like we were born here. Same as everyone else. or the same cravings as someone who lives in Iran and has no plan to move abroad. .

  7. #67
    Senior Member
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    ارسال‌ها
    845

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

    خوب من فکر میکنم باید شرایط افراد رو بعد از جا افتادن و گرفتن کار و زندگی مشخص در کانادا بررسی کنیم تا بشه مقایسه کرد. اگه فردی که مثلا همونطور که گفتی خ.دش و همسرش کار دارن رو با فرد یکسانی در اونجا مقایسه کنیم میبینیم که اینجا براش بهتره، حداقل در مورد رشته تحصیلی خودم و همچنین در مورد low incomeها میدونم که اینطوریه، بقیه رو نطری ندارم. اما شرایط مهاجرها یه شرایط خاصه که در مقایسه بالا نمیگنجه. واضحه که فرد مهاجر نباید انتظار داشته باشه که خیلی زود بتونه به یه شرایط ایده آل و یا حتی شرایط قبلیش در ایران برسه. برای همین هم علما ! خیلی توصیه میکنند که افراد قبل از اومدن خیلی همه چیزو بررسی کنن و ببینند که آیا حاضرند آسایش مالی نسبی رو که در اثر چندین سال تلاش در ایران کسب کردن ول کنند و برن به جنگ سختی های اول راه در اینجا

    نقل قول نوشته اصلی توسط s30min نمایش پست ها
    کاملا قبول دارم در صورتی که بخوایم low income رو تو ایران با طبقه low income در کانادا مقایسه کنی ...در صورتی که بحث ما اینجا بحث مهاجرتیه و من با دانشجویی و ...کاری ندارم....اما تو ایران اگه یه زن و شوهر مهندس بودند معمولا یه خونه و یه ماشین داشتند که اونایی هم که مستاجر بودن معمولا با این در و اون در زدن بالاخره بعد از چند سال یه خونه ای می خریدن(البته زمانی که ما اومدیم میگم الان کار ندارم)...سالی یه بارم به کشورهای همسایه سفر میکردن!!آخر هفته ها هم یه توری جایی می رفتن....اما همون ها وقتی مهاجرت میکنن اگه نخوان آتیش به زندگی ایرانشون بزنن و پول خونه و ماشینشون بدن بابت خرج زندگی شون در اینجا.... یه پله اقتصادی سقوط می کنن اولش میشن low income یعنی اگه خیلی خیلی خوش شانس باشن و بعد از یه مدتی کار پیدا کنن...و معمولا هم یک نفر اول کار پیدا می کنه و کار یک نفر فقط هزینه ها رو میده...و دیگه پولی برای تفریح و ... باقی نمی مونه ...اینجا فقط زندگی برای دو تا مهندس شیرین میشه که زن و شوهر هر دو کار کنند و بتونن هر دوشون کارشونم حفظ کنن و اونقدر هم باهوش باشن که خودشون درگیر قسط و ...نکنن چون اینجا سیستم یه جوریه که معمولا آخر ماه اگه خیلی حواست نباشه نمی تونی چیزی پس انداز کنی ...
    Culture lives in everything we do

  8. #68
    ApplyAbroad Guru zini_zinparast آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2012
    ارسال‌ها
    4,789

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

    با تمام این مطالب،
    1- قبل از اینکه اینجا بیام فکر می کردم که ملت از بس مالیات میدن که دیگه به زور زندگی می کنند بعد فهمیدم اونایی که که low income هستن مالیاتشون بهشون بگردونده میشه.
    2- قبل از اینکه بیام اینجا فکر می کردم که که ملت از بس کار می کنند دیگه نای نفس کشیدن براشون نمیمونه، بعد فهمیدم که ملت تعطیلات میرن اسکی، شکار گوزن، یا ماهی گیری البته در تابستون.
    3- قبل از اینکه اینجا بیام فکر می کردم که ملت با من ایرانی، مثل کرم برخورد خواهند کرد اما بعدا فهمیدم که اصلا کسی کار نداره که از کجا اومدید
    4- قبل از اینکه بیام اینجا فکر میکردم که باید همیشه پاسپورتم همراهم باشه چونکه همیشه پلیس به قیافه های شرقی گیر میده اما حالا داره پاسپورت در کمد خاک می خوره
    5-قبل از اینکه بیام اینجا فکر میکردم که همه چیز اینجا نو و تمیزه. اما همین هفته پیش بود که نوشته روی ریل CTRAIN کلگری رو خوندم و نوشته SYDNEY 1983 !!!!
    6- قبل از اینکه بیام اینجا فکر می کردم که همش در روزنامه ها از ایران و ... اینا مینویسن، بعد فهمیدم که خیر.
    7- قبل از اینکه بیام اینجا فکر میکردم که دانشگاه های اینجا دیوار و حصار داره بعد فهمیدم که نه تنها حصار نداره بلکه خودش مثل شهرکی کوچک است که در همه ساختموناش میتونید رستوران و در بعضی جاهاش کاناپه های نرم پیدا کنی که ملت روش خوابیدن و ...

    اگر باز هم چیزی یادم اومد مینویسم
    Impossible is impossible because someone did not put effort to make it true





  9. #69
    Senior Member s30min آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2008
    ارسال‌ها
    797

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

    نقل قول نوشته اصلی توسط ghlobe نمایش پست ها
    البته شما هم بهترین حالت ایران رو با بدترین حالت کانادا دارید مقایسه میکنید. ما که در ایران مهندس بودیم و از طبقه متوسط هم بودیم منزل مان را پدرمان برایمان خریده بود و ماشینمان را پدر خانم مان به ما قرض داده بود! بیشتر دوستانمان هم همین وضع را داشتند. همه که کانادا و امریکا آمدیم به سرعت روی پای خودمان ایستادیم و در عرض چند سال وضعمان خیلی بهتر از ایران شد و مهم اینکه خودمان ساخته بودیمش و نه با کمک خانواده.

    منتهی یک نکته مهم که در ارتباط با این بحث است اینکه خودم و اکثر دوستانم چه مجرد و چه متاهل در سنین بین 25 تا 30 به خارج آمدیم و هنوز تصور یا انتظار ذهنی خاصی نساخته بودیم یعنی برنامه مان این بود که برویم و زندگی را بسازیم و هر مشکلی که پیش آمد حل کنیم. بهمین خاطر چیزی هم پشت سرنگذاشته بودیم که بقول شما آتش به اموال ایران بزنیم. همه دوستان من همینطور بودند. طبعا برای دوستانی که در سنین بالاتر هستند مثلا 10-15 سالی در ایران کار کرده اند و زندگی ساخته اند کار مهاجرت بسیار مشکل تر میشود. خانواده های زیادی را دیده ام که در حدود رده سنی 40 و با بچه های نوجوان مهاجرت میکنند و معمولا دشواری بیشتری در تطبیق دارند چون انتظارات شان از زندگی خیلی بیشتر از یک جوان 25 ساله است. این را دیگر کاریش نمیشود کرد و نه تقصیر مهاجرین است و نه جامعه میزبان. اگر خانواده ای همه شان دقیقا در راه مهاجرت همرنگ باشند و قبول کنند که قرارست از صفر شروع کنند شدنی است. شاید بهمین دلیل است که کسانی که بطور دانشجویی میایند معمولا همیشه موفق میشوند چون با انتظارات پایین شروع میکنند.

    متاسفانه بیشتر مهاجرین تصور دقیقی از "از صفر شروع کردن" ندارند و فکر میکنند یک مرحله ای است که حالا چند ماهی سختی دارد و بعد همه چیز ناگهان خوب و درخشان و بهتر از محیط قبلی میشود. این تصور ذهنی معمولا نادرست است. از صفر شروع کردن یعنی راهی را که تا حالا آمده بودید - هر چقدر حالا دو سال، پنج سال یا پانزده سال - را دوباره و در یک محیط جدید طی کنید. اگر تصور ذهنی تان غیر از این باشد با شرایط دشواری مواجه میشوید.
    راست میگید شاید یه کم زیادی قضیه رو تعمیم دادم...چون خودم یه مدتی تو شهرداری کار می کردم و همه همکارام یا خونه داشتند یا کسایی که اجاره نشین بودند از طریق تعاونی مسکن و کمک خانواده داشتند خونه دار میشدند این ذهنیت برام پیش اومد...البته تقسیم بندی من از طبقه متوسط اینجوریه که کسی که تو ایران یه خونه نقلی و یه ماشین داشت طبقه متوسط بود و همون طبقه وقتی میاد اینجا تا یه مدتی میره تو طبقه بی درآمد یا کم درآمد و مجبور به صرفه جویی میشه....و چون اینجا راه های کسب درآمد به راحتی ایران نیست (مثلا نمیشه با مسافر کشی کسب درآمد کرد) بلکه باید برای هر چیزی به خصوص کارهایی که به جون مردم ربط داره باید سرتیفیکیت داشت!
    اما در شرایط مساوی صد البته اینجا بهتره...اما خوب اینکه چند سال باید صبر تلاش و مبارزه کرد تا به همون شرایط مساوی ایران رسید خودش مبحثیه...
    لندینگ در تورنتو July 2012
    Thank God

  10. #70
    ApplyAbroad Hero
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    ارسال‌ها
    1,946

    پیش فرض پاسخ : درستی یا نادرستی تصور ذهنی شما پیش و پس از رفتن به کانادا (فقط کانادا)

    دوستان شما شاید چون دور هستید یه مقدار دیدتون نسبت به ایران عاطفی شده باشه ولی من به شخصه اتفاقی که ماه گذشته برام افتاد براتون میگم بعد شاید بهتر بتونید راجع به ایران نظر بدید.من در عرض یک روز که رفتم آژانس و بلیط خریدم و 13 میلیون هم نقد دادم .به فاصله کمتر از 24 ساعت آژانس تماس گرفت و گفت بلیط ها یک شبه گران شد و 9 میلیون باید من پول اضافه تر بدم.حالا شما حساب کنید 9 میلیون معادل 9 ماه حقوق متوسط تو ایرانه که همه اش را هم پس انداز کنی.فکر میکنید جایی دیگه هم تو دنیا باشه که یه همچین اتفاقی بیافته .من که خودم اینقدر از این جور مسائل تو این مدت برام افتاده که اصلا دیگه به موندن فکر نمیکنم و حاضر بودم همون هفته تمام وسایلم را جمع کنم و فقط فرار کنم.

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •