من با شما موافقم. منم مثل شما ایران رو سوای وجود خانواده ام دوست دارم و واقعا رنج میبرم که اینطوریه اوضاع. قبل اومدنم با خودم میگفتم من که هیچی نمیدونم و کاری به کار کسی ندارم و کاری از دستم هم برنمیاد پس حالا علی الحساب کلاه خودمو بردارم برم باقی هم حالا درست میشه دیگه ... اما از وقتی اومدم و رفاه و مساوات اینارو دیدم دلم میسوزه. هردم به دقیقه عرق ملی ام عود میکنه و میگم بالاخره یکی بره دوتا برگرده تا درست کنیمش دیگه
الان خیلی چیزا فهمیدم راجع به اونجا که تا وقتی توش بودم سراغ این چیزا نمیرفتم ولی حالا دلم بیشتر میخواد که درست بشه. بیشتر اذیت میشم از سادگی مردم و از بعضی رفتار ها که جریان داره هرروز تو کشور. دارم دیگه میرسم به اون حدی که از درد جامعه گوشه خونه دق کنم و ....
القصه که دوستان با همه اینها استاد ما میگفت "بعد بیست سال زندگی درکانادا وقتی داشتم برمیگشتم از دوست صمیمی ام که کانادایی بود پرسیدم به نظر تو من چطور آدمی بودم؟ گفت تو یه ت.ر.و.ر.ی.س.ت. خوب هستی!!!!"
البته بذارید یه نامی از کانادا بیاریم که مدیر فروم نگه درد دلاتون رو تو فروم بی ربطی نوشتید. کانادا از نظر احترام به حقوق مشتری هم البته واقعا کارش درسته. مخصوصا در بانک ها.من فکر نمیکردم اینقدر پی گیر یه سوال معمولی باشن که صرفا برا برقراری مکالمه با متصدی بانک میپرسی...(میدونم ربطی به حرفای بالا نداشت.
)
علاقه مندی ها (Bookmarks)