با سلام خدمت دوستان عزیز و علاقمند به ادامه تحصیل در فرانسه

اگرچه این متن طولانی هست اما پیشنهاد میکنم حتما بخونینش.

مدتها بود به این موضوع فکر می کردم که آیا باید این موضوع رو مطرح کنم یا نه، حقیقتش مطمئن نبودم که مطرح کردن این موضوع کار درستی باشه از این جهت که فکر می کردم شاید این تجربه و واقعیت در مورد فرانسه فراگیر نباشه و عمومیت نداشته باشه. از این جهت برای اشتراک تجربیاتم صبر و تامل می کردم. اما امروز دیگه یقین پیدا کردم که باید شما دوستان رو از تجربیات زندگی در فرنسه آگاه کنم، چه شما دوستان این تجربیات رو بپسندین و به به و چه چه کنین چه موضغ مخالف بگیرین و هزار دلیل که نه، بلکه آسمون و ریسمون ببافین که من یکطرفه به قاضی رفتم. به هر حال من آنچه شرط بلاغ است با شما بی هیچ تعصب و غرضی و با تلاش برای رعایت انصاف می گویم، خواه پند گیرید خواه ملال.

بنده به عنوان کسی که در فرانسه زندگی کرده و در حال اتمام دوران ارشدش هست، قویا توصیه می کنم دور فرانسه رو با قلم قرمز درشت خط قرمز بکشین و به هیچ عنوان به اینجا فکر نکنین. البته طرف صحبتم با دانشجوهای فنی به خصوص رشته هایی که حساس حساب میشه مثل برق کنترل و روباتیک و رشته هایی از این دست هست. حالا دلایلش رو هم اعلام می کنم.

در درجه اول، به وضعیت ویزای فرانسه برای این رشته ها توجه کنین و نهایت بی انصافی سفارت چه در دریافت وجه برای به اصطلاح تایید مدارک دانشگاهی، که هیچ ضرورتی جز پر کردن جیب و درآمدزایی برای سفارت نداره و چه بلاتکیفی و رد درخواست ویزا با وجود تمامی هزینه های مادی و معنوی. علیرغم تمام این هزینه ها و تحمل فشارهای روحی و استرس و این مسایل، در بسیاری از موارد درخواست ویزای دانشجویان این رشته ها رد میشه و باعث ضربات روحی به متقاضی میشه. حالا بگذریم از اینکه با آینده طرف و عمر از دست رفته اون بازی شده. الان لابد خیلی از این دوستان عاشق فرانسه دلیل میارن که خوب اگه درخواست ویزا ها رد میشه پس تو خودت چطور گرفتی؟ در پاسخ باید عرض کنم که بنده مدتها پیش از اینکه بیام فرانسه از کشور خارج شده بودم و از طریق سفارت فرانسه در تهران برای ویزا اقدام نکرده بودم و هیچکدوم از این مبالغی که سفارت در تهران تحت عنوان تایید مدارک و در واقع درآمدزایی برای خودش میگیره رو پرداخت نکردم. با این وجود بیش از 4 ماه طول کشید تا بنده ویزام رو بگیرم و 2 ماه پس از آغاز کلاسها تو دانشگاه باشم.

در درجه بعدی با فرض گرفتن ویزا، از قدیم گفتن فرض محال محال نیست، اگر دانشجوی دوره ارشد باشین باید برای پایان نامه در ترم سوم اقدام کنین. طبق قوانین فرانسه به تمامی دانشجوها در این بازه زمانی حقوق پرداخت میشه. به عبارت دیگر دانشجو به طور پاره وقت یک قرارداد کاری امضا می کنه تا ضمن انجام پایان نامش مبلغی رو هم به عنوان حقوق دریافت کنه که البته این مبلغ بسته به طرف قرارداد متفاوته. در بسیاری از موارد در فرانسه، پروژه های دانشگاهی و تحقیقاتی توسط دو مرکز CNRS و INRIA تامین مالی میشن و این یعنی دانشجو باید با این مراکز قرارداد ببنده و به نوعی به استخدام موقت این مراکز و یا هرجای دیگه که طرف قراردادش هست در بیاد. بنده با بقیه رشته ها کاری ندارم چون تجربه ای ندارم اما اگه کسی که در این دو رشته که بنده تجربه دارم تصور میکنه میتونه با یکی از این دو مرکز قرارداد ببنده باید بگم سخت در اشتباهه. الان ممکنه یکی بیاد بنده رو متهم کنه به نداشتن رزومه خوب، اما در پاسخ باید عرض کنم که بنده اگر نگم بهترین قطعا در یکی از بهترین دانشگاه های فرانسه در این زمینه دارم درس میخونم و رزومه بسیار قوی هم دارم. اینقدر رزومم قوی هست که بدون اینکه برای دکترا اقدام کنم چه از همین فرانسه و چه خارج از اینجا چندتا از استادها به بنده پیشنهاد دادن که برای دکترا با اونها کار کنم. وقتی هم که صحبت از استاد می کنم، منظورم این استادای تازه دکترا گرفته نیست بلکه افرادی که در این رشته تو دنیا بسیار بسیار شناخته شده و صاحب کرسی هستند (از بردن اسامی دانشگاه و اساتید معذورم، اما شما مختارین که حرفهام رو باور کنین یا نه). حالا اگه کسی تصور می کنه همچین رزومه ای و یا قوی تر از این داره که می تونه این موسسات رو قانع کنه اونها رو برای انجام پروژه ارشدشون حمایت مالی کنن میتونه تیری در تاریکی شلیک کنه، البته اگه ویزا بیگیره و پاش به فرانسه برسه، اما بعدها شاکی نشه که چرا کسی در مورد شرایط فرانسه به من توضیح نداد. حالا الان عده دیگه ای میگن که تو که خودت داری میگی اساتید بهت پیشنهاد دکترا دادن پس دیگه اعتراضت و شکایتت چیه؟ در جواب باید بگم که برای مثال یکی از این اساتید دانشگاه خودم پس از صحبت با من برای دکترا به بنده گفت که من (یعنی استاده) یک موضوع تعریف می کنم که تو هم کار پروژه ارشدت رو باهاش انجام بدی و هم برای دکترا اقدام کنی و به بنده گفت که مدارک رو میفرستم CNRS و فرآیند بررسی موضوع تز و استخدام تو حدود یک ماه طول میکشه. بنده همونجا به استادم گفتم که CNRS بنده رو به دلیل ملیتم با احتمال بسیار بسیار زیاد رد میکنه که استادم در پاسخ گفت (عین جمله استادم) "البته اینطور نیست که ایرانی ها رو بطور سیستماتیک رد کنن، اگه قرار بود ردت کنن همون اول نمیگذاشتن بیای فرانسه. تو الان حدود 2 ساله اینجایی و مشکلی پیش نمیاد" و بنده هم در پاسخ گفتم امیدوارم همینطوری باشه. سرتون رو درد نیارم، چند روز بعد با همین استاد امتجان داشتم. بعد از امتحان به من گفت وقت داری بیای اتاقم که من هم گفتم حتما. بلافاصله پس از ورود به اتاق به بنده گفت خبر بدی برات دارم که من هم بلافاصله در جواب گفتم ردم کردن؟ که استادم گفت آره. یعنی کل پرونده ای که باید بررسیش حدود 1 ماه طول میکشید در کمتر از 2-3 روز و تنها به دلیل ملیت بنده رد شد. خلاصه، الان نه تنها برای دکترا در فرانسه هیچ شانسی ندارم که اصلا ممکنه با این رزومه حتی نتونم مدرک ارشدم رو از اینجا بگیرم. فراموش نکنیم که برای پایان نامه ارشد باید قرارداد ببندیم که برای ما ایرانیها شاید تو خواب ممکن باشه و بدون پایان نامه شما نمیتونین مدرک بگیرین. امکان داره یک عده ای بیان بگن که خوب ما میگردیم برای پروژه هایی که توسط مراکز دیگه ای غیر از CNRS یا INRIA حمایت بشه که در جواب باید بگم اولا تعداد این پروژه ها در مقایسه بسیار کمتره و ثانیا بنده این راه رو هم امتحان کردم. پس از رد شدن پروپزالی که یکی از اساتید خودم به همراه نام و رزومه بنده به CNRS فرستاده بود، ایشون بنده رو به یکی دیگه از دوستان خودش در یک دانشگاه دیگه معرفی کرد و قرار شد این استاد برای بنده از طریق منابع مالی خودش و دانشگاه اقدام کنه تا در واقع بنده با دانشگاه طرف قرارداد باشم و نه دولت یا CNRS/INRIA. اما امروز پس از گذشت حدود یک ماه به بنده ایمیل زده که مسئول مورد نظر در دانشگاه علیرغم تمام دفاعی که ایشون از پرونده بنده کرده صراحتا با درخواست مخالفت کرده. حالا شما در نظر بگیرین که این استاد رئیس دانشکده هست و با تمام نفوذش نتونسته کاری کنه و از من خواسته که به جای دیگه فکر کنم.....

سرتون رو درد نیارم. با وجود رزومه به این قوی ای و تحصیل در دانشگاهی که از صنایع مختلف برای استخدام فارع التحصیلان این دانشگاه میان، خود صنایع میان به جای اینکه دانشجو بره دنبال کار یا پروژه، هنوز نتونستم پروژه ارشد گیر بیارم و این در حالیه که تمام هم دوره ای های بنده از اوایل آوریل پروژشون رو شروع کردن در حالی که رزومه به مراتب ضعیفتری از بنده داشتن. با گذشت بیش از 5 روز از موعد مقرر برای ارسال مدارک مربوط به پروژه به دانشگاه(ددلاین 15 آوریل بوده) هنوز بنده دنبال پروژه و قرارداد هستم و به همه جا ایمیل زدم که یا پاسخی دریافت نکردم یا برای حفظ آبرو در پاسخ به بنده گفتن دانشجوی مورد نظرشون رو گرفتن در حالی که من یقین دارم اینطور نیست و خلاف واقع میگن.

البته در کنار این موضوع، باید عرض کنم که با فرض گرفتن ویزا، همونطور که عرض کردم فرض محال محال نیست، در طول دوران تحصیل از زندگی در فرانسه لذت خواهید برد. فرانسه کشوری بسیار بسیار زیبا و محیط بسیار آرومی با مردمان، در اکثر موارد، خوبی هست. اما سئوال اینجاست که آیا شما برای لذت بردن بی نتیجه به فرانسه میاین یا برای گرفتن مدرک و درس خوندن؟ لذا به هم رشته ای های خودم قویا توصیه می کنم به فکر فرانسه نباشن.

بنده این حرفها رو نزدم که الان یک عده بیان به دولت فحش و بد و بیراه بدن و تمام تقصیرات رو بر سر سیاستهای غلط دولت و نظام بندازن. در اینکه نظام اشتباه های فراوانی داره شکی نیست اما اگه انشاا... پاتون به خارج از ایران برسه می بینین که همه دولتها اینطورین و مردم رو بازی میدن. حالا یک دولتی زورش با توجه به اقتصاد و رسانه ای که در اختیارش هست بیشتره و یکی دیگه هم کمتر. به هر حال، دوست ندارم در اینجا وارد مسایل سیاسی بشم و دلیل بیارم. شما دوستان خودتون بهتر از بنده خیلی چیزا رو میدونین.

باری، من آنچه شرط بلاغ بود، با توجه به تجربه چند ساله زندگی در خارج از کشور، با شما گفتم. خواه پند گیرید خواه ملال. همچنین امیدوارم دوستان دیگه ای که در این گروه هستن بیان و واقعیتها رو نسبت به زندگی در فرانسه بر حسب تجربشون و بی هیچ حب و بغضی بیان کنن و دوستان داخل ایران رو که با هزار امید و آرزو به دنبال کعبه آمالشون در فرانسه و یا احتمالا کشورهای دیگه هستن با واقعیات موجود آشنا کنن. صمیمانه امیدوارم ماهایی که اینطرف آب هستیم در عین انصاف تمام خوبیها و بدیها رو بگیم و سعی نکنیم برای اونهایی که داخل ایران هستن فقط از خوبیها بگیم و دوستانمون رو در سرآب آرزو فرو ببریم. بگذاریم دوستانمون با دونستن همه خوبیها و بدیها مقصدشون را انتخاب کنن و برای آینده خودشون برنامه ریزی کنن.

موفق باشین