من هم در ادامه تجربیات دوستان، صحبت هایی رو که از دوستان و آشنایانی ک برای تحصیل یا مهاجرت رفتند می پرسم و اینجا می نویسم، بلکه کمک بشه با دید بازتر اقدام کنیم برای این تغییر مهم در زندگی
فعلا چند مورد زیر در ذهن دارم ک مینویسمشون:
1. خانم هایی ک با شوهرشون میرن و شوهر امکان و شرایط تحصیل نداره در اونجا، خب مطمئنا 5 سال بیکار ماندن و یا کارهای خونه رو انجام دادن، نمیتونه جالب باشه. از طرفی هم فک میکنم آدم نمیتونه همسرشو 5 سال بذاره ایران و بره درس بخونه بیاد. پس بهتره اینو در نظر گرفت ک لااقل ب کشوری بریم ک شرایطش بیشتر ب آدم و همرش و خواشته هاشون میخوره مثلا جایی ک ب همراه، اجازه کار میده یا جایی ک رفت و آمد ب ایران در طول تحصیل و ویزا گرفتنش راحت تره و ...
2. خیلی وقتا پیش میاد ک آدم در تب و تاب مساله ای باشه اون هم در عنفوان جوانی، و لذا مسائل جانبی پیرامون اون رو در نظر نگیره و بررسی نکنه (مثل همین اپلای برای ادامه درس ک کلی حواشی و زحمت داره خودش از تافل و جی.آر.ای گرفته تا بررسی دانشگاه ها و تقویت رزومه در ایران و ... ک همه در جریان روندش هستیم، همین باعث میشه آدم ب عواقب و سایر نتایجی ک این ادامه تحصیل در خارج برای آدم داره، ب قدری ک باید توجه نکنه) نمونش خود من، ک اینقدر منطقی هستم و همیشه همه جوانب ی کار رو سبک سنگین میکنم اما الان بعد از حدود ده ماه ک همراه با اتمام ارشدم در سرچ و اقدام برای آماده شدن برا اپلای بودم، تازه الان متوجه چنین عواقب و نتایجی شدم ک رفتن ب کشور دیگه میتونه برام داشته باشه و شروع کردم ب بررسی و مشورت با دوستان و اقوامی ک در کشورهای دیگه هستند. تو همین ده ماه یکی از بچه های دانشگاه کارهاشو کرد و پذیرش گرفت و رفت (ب همه مسائل همه فکر نکرده بود). خب اگر یکی مثه منم سریع همه کارام جور میشد خب ممکن بود برم اونجا و تازه متوجه بشم ک این جنبه از مساله رو (مجردی ب خارج رفتن) بررسی کافی نکردم.
3. اینکه طبق گفته های دوستان، اگر پسرانی هم باشند ک صرفا دنبال روابط کامل قبل از ازدواج نیستند، خب این ها (دختر و پسرهای دارای این قیود اخلاقی) همدیگر رو چجوری پیدا کنند تو ی کشور یزرگ مثه آمریکا؟ سوالم اینه ک اصلا آیا امکان آشنایی یا فرصتش پیش میاد برا آدم یا نه؟ . آیا اجتماعات ایرانی یا اسلامی مثه مسجد، انحمن ایرانیان یا ... نیس ک آدم بتونه بره و با بقیه ک هم سنخ خودشن آشنا بشه؟
اینکه دوستمون Apply014 در پست #48 نوشتن ک یکی از دوستاشون میخاد قید همه چی رو بزنه تا از تنهایی در بیاد، ب نظرم این تازه شروع تشدید مشکلاتش میشه، بحثم اصلا این نیس ک کسی ک قید و بند مذهبی نداره یا کمتر داره، آدم درستی نیست، نه اصلا، این ی مساله شخصیه ک هر کس خودش انتخاب میکنه اینطور باشم یا اونطور و چقدر فلان طور باشم و اصلا دلیل ب خوبی یا بدی کسی نمیشه. اما ب قول خود apply012 خب کسی ک ذاتش اینجوریه نمیتونه یهو خودشو و باورهاشو تغییر بده. ب نظرم اگر میشد ایشون ب انجمن اسلامی ای ، مسجدی یا همجین جاهایی (اگر وجود داشته باشه) مراجعه و دغدغه فکریشون رو مطرح کنند شاید راه بهتری پیش پاشون گذاشته بشه. بالاخره بهتر از تصمیم گیری ب تغییر مسیر بدون مشورت و پرس و جوی کافی هست.
علاقه مندی ها (Bookmarks)