آيا هر رشته اي ارزش ادامه تحصيل در خارج از كشور رو داره ؟

[banafshz]

در کشور ایران چه جایگاهی برای آمار وجود داره؟

به طور کلی علوم پایه از جمله امار جایگاه چندان مناسبی در ایران نداره. در نتیجه ایران هم از نظر علمی و صنعتی جایگاه چندان مناسبی در جهان نداره!

[danialmdt]

پس با توجه به شرایط کشورمون نتیجه میگیریم که هر رشته ای ارزش تحصیل در خارج رو نداره(چون کشور ما به خیلی از رشته ها بها نمیده).البته این جمله برای کسانی صدق میکنه که میخوان بعد از تحصیل به ایران برگردن و در ایران به امرار معاش بپردازن.

فکر می کنم اگه کسی در تخصصش کارامد باشه و حرف جدیدی برای گفتن داشته باشه همه جا خواهانش باشه و البته در ایران و کشور های در حال توسعه که خیلی بیشتر. دلیلی نداره اگه فرهنگ غلطی جائی باب می شه کسی به دنبال علاقش نره.

[sepehr_jun]

فکر می کنم اگه کسی در تخصصش کارامد باشه و حرف جدیدی برای گفتن داشته باشه همه جا خواهانش باشه و البته در ایران و کشور های در حال توسعه که خیلی بیشتر. دلیلی نداره اگه فرهنگ غلطی جائی باب می شه کسی به دنبال علاقش نره.

کاملا درست میفرمایید
پس نتیجه میگیریم که هر رشته ای که مورد علاقه و در توان فرد است، ارزش تحصیل در خارج را دارد. و این دو مورد کلید موفقیت این مهم هستند.

[banafshz]

پس با توجه به شرایط کشورمون نتیجه میگیریم که هر رشته ای ارزش تحصیل در خارج رو نداره(چون کشور ما به خیلی از رشته ها بها نمیده).البته این جمله برای کسانی صدق میکنه که میخوان بعد از تحصیل به ایران برگردن و در ایران به امرار معاش بپردازن.

وقتی علوم پایه نقش مهمی تو پیشرفت کشورها داره باید کاری کنیم که کشور ما هم بهش بها بده. نه اینکه بگیم چون بها نمیده پس ما هم دنبالش نریم و همیشه کشورمون تو جایی که هست در جا بزنه.

[sepehr_jun]

وقتی علوم پایه نقش مهمی تو پیشرفت کشورها داره باید کاری کنیم که کشور ما هم بهش بها بده. نه اینکه بگیم چون بها نمیده پس ما هم دنبالش نریم

فکر میکنم این موضوع یک مساله شخصیه که با توجه به معیار های هر فرد قابل توجیه میشه. شاید ملاک یک نفر ارزش اجتماعی و آینده بهتر کاری باشه و معولا تو جامعه ما هرکی به فکر خویشه :-[ :-[ :-[

[Promised]

تمام مشکلات از اون جا ناشی میشه که ما خودمون هم به مزخرفاتی که در جامعه وجود داره دامن میزنیم!
دوستی داشتم که با وجود سطح بالای تحصیلات ولی تفکرش اون قدر منجمد بود که معتقد بود کسی که رشته اش علوم تجربی هست فقط پزشکی باید بخونه و اگر زیست بخونه واقعا حماقت کرده!
در صورتی که مشکلات و این عدم پیشرفت ما یک دلیلش ارتباط نداشتن صنعت با دانشگاه هست دلیل دیگش فاصله گرفتن رشته های به اصطلاح عوام تاپ از مادر خودشون که همون علوم پایه باشه هست!

[basy]

ببینید دوست عزیز من از دو استاد آمار درباره این رشته پرسیدم و اونها گفتند این رشته فقط در کشور های جهان سوم کاربرد داره و در کشور های صنعتی این رشته دمده شده و اونقدر روش های نوین تخمین زدن ابداع شده که بدون کمترین هزینه آمار کل کشورشون رو به طور دقیق محاسبه میکنن.
مثلا در همین بحث سرشماری شما دقت کنید چند نفر مامور انجام این کار بودند - چه هزینه ای به دنبال داشت - عدد به دست آمده چقدر کمتر بوده و چقدر بیشتر
در صورتی که در کشور های صنعتی اونقدر دقیق جمعیت خودشون رو تخمین میزنن که مو لای درزش نمیره. در سایر موارد هم به همین شکل.
اصلا چرا راه دور بریم در سال دوم متوسطه اولین بار که دبیر آمارمون اومد سرکلاس برای بچه ها از این رشته گفت و دقیقا همون حرف هایی رو که بالا نوشتم عینن(عینا) تکرار میکرد

خیلی جالبه. که اتفاقا همین الان من از لابراتواری میام که توش از جریان سیال عکس برداری میکنن و تمام توزیع سرعت و رفتار جریان رو در کسری از ثانیه نمایش میدن(PIV). خب حالا دوست من این روش که بدلیل ارزانی نسبی و دقت خوب یکی از اصلی ترین ابزار های سرعت سنجیه میدونی اساسش چیه؟؟ "آمار"!! همون رشته ای که شما هنوز فکر می کنی یعنی شمردن و جمع زدن و سر شماری که میان در خونه در میزنن...
آمار در خیلی از تحلیل های مهندسی و پزشکی و بیولوژی کاربرد های اساسی داره. بیماری که از شر یه غده سرطانی نجات پیدا می کنه فکر می کنه زندگیش رو مدیون "جراح" هست و همه جا به به و چه چه از فلان دکتر و دست معجزه گر پزشک و ... .هیچ وقت متوجه نمیشه اون دستگاه تصویر برداری که پزشک باهاش غده رو تشخیص داده برای پردازش تصویر از یه الگوی آماری استفاده می کنه و این الگوی آماری رو کسایی توسعه دادن که عمرشون رو با "یه کاغذ و قلم و یه ذهن قوی" صرف تئوری هایی کردن که کمتر کسی توان و حوصله کلنجار رفتن باهاشون رو داره...
شک نکن اونهایی که در علوم پایه فعالن (نه اینکه صرفا استاد یه دانشگاهی باشن) اونهاییکه که با هوش و پشتکار بالاشون این علوم رو حلزونی جلو می برن، ریشه تمام اون پیشرفت های خارق العاده و پر جلوه ای هستن که همه مردم اونا رو از چشم مهندسین عمران و مکانیک و پزشکی می بینن...

زمانی که من دنبال رشته و دانشگاه می گشتم یادمه برای لیسانس آمار جا برای پذیرش زیاد بود. از رشته هایی مثل Computational Mechanics تا بانکداری و مطالعات اقتصادی...مفهوم آمار با اون چیزی که شما فکر میکنید خیلی فرق داره و این فرق اتفاقا در کشورهای پیشرفته به خیلی واضح تر دیده میشه.

رفتن به خارج از کشور برای تحصیل رشته ای مثل امار نه تنها بی توجیه نیست بلکه از یک منظر خیلی هم توجیه پذیره و اون اینکه این رشته ها در ایران مظلوم هستن و از جایگاه واقعیشون خارج شدن. به جاییکه قوی ترین ذهن ها جذب علوم پایه بشن بچه هایی که کمتر اهل درس هستن "مجبور" میشن این رشته ها رو انتخاب کنن نه اینکه از روی عشق و علاقه و آگاهی این رشته ها رو "انتخاب" کنن.استادها هم همینطور. و با توجه به اینکه این رشته ها بیش از هرچیزی متکی بر هوش افراد هست این مسئله حادتر میشه. این در طی چند نسل استاد و دانشجو ادامه پیدا میکنه و نتیجه این میشه که یک (استاد!) این رشته به شما همچین حرفی راجع به این رشته میزنه. خب احتمالا این استاد خودش از نوجوونی در آرزوی مهندسی و پزشکی بوده و آمار رو رشته درجه دو میدونسته و همین تفکرش باعث میشه در آمار هم چیزی نشه. رشته های علوم پایه اصولا جای قوی ترین ذهن ها و باهوش ترین دانشجوهاست ولی در ایران به دلایلی این روند معکوس شده و فضای این رشته ها "اونچیزی نیست که یه دانشجوی مستعد و علاقه مند رو ارضا کنه". ولی در کشورهای پیشرفته سطح این رشته ها خیلی بالاست چون همچین بلایی سرشون نیومده.
یکی از اقوام که در اروپا فیزیک خونده بود میگفت که یه بار یکی از اساتید از اینکه یکی از بچه ها نتونست مسئله ای رو حل کنه عصبانی شد و گفت "بهتر بود میرفتی مهندسی میخوندی" یعنی در اروپا دید علوم پایه ای ها به مهندسی حتی دید از بالا به پایین هست...

[hamman]

باید دید که رشته ای که داری میخونی رو دوست داری؟ و به خاطر علاقه شدید به رشته داری میری؟ و معتقد هستی که امکاناتش توی کشور خودمون ضعیفتره
و یا میخای از راه تحصیلات و ادامه تحصیل بری توی اون کشور زندگی کنی و ادامه تحصیل یه راه فرار محسوب میشه

[Promised]

خیلی جالبه. که اتفاقا همین الان من از لابراتواری میام که توش از جریان سیال عکس برداری میکنن و تمام توزیع سرعت و رفتار جریان رو در کسری از ثانیه نمایش میدن(PIV). خب حالا دوست من این روش که بدلیل ارزانی نسبی و دقت خوب یکی از اصلی ترین ابزار های سرعت سنجیه میدونی اساسش چیه؟؟ "آمار"!! همون رشته ای که شما هنوز فکر می کنی یعنی شمردن و جمع زدن و سر شماری که میان در خونه در میزنن...
آمار در خیلی از تحلیل های مهندسی و پزشکی و بیولوژی کاربرد های اساسی داره. بیماری که از شر یه غده سرطانی نجات پیدا می کنه فکر می کنه زندگیش رو مدیون "جراح" هست و همه جا به به و چه چه از فلان دکتر و دست معجزه گر پزشک و ... .هیچ وقت متوجه نمیشه اون دستگاه تصویر برداری که پزشک باهاش غده رو تشخیص داده برای پردازش تصویر از یه الگوی آماری استفاده می کنه و این الگوی آماری رو کسایی توسعه دادن که عمرشون رو با "یه کاغذ و قلم و یه ذهن قوی" صرف تئوری هایی کردن که کمتر کسی توان و حوصله کلنجار رفتن باهاشون رو داره...
شک نکن اونهایی که در علوم پایه فعالن (نه اینکه صرفا استاد یه دانشگاهی باشن) اونهاییکه که با هوش و پشتکار بالاشون این علوم رو حلزونی جلو می برن، ریشه تمام اون پیشرفت های خارق العاده و پر جلوه ای هستن که همه مردم اونا رو از چشم مهندسین عمران و مکانیک و پزشکی می بینن...

زمانی که من دنبال رشته و دانشگاه می گشتم یادمه برای لیسانس آمار جا برای پذیرش زیاد بود. از رشته هایی مثل Computational Mechanics تا بانکداری و مطالعات اقتصادی...مفهوم آمار با اون چیزی که شما فکر میکنید خیلی فرق داره و این فرق اتفاقا در کشورهای پیشرفته به خیلی واضح تر دیده میشه.

رفتن به خارج از کشور برای تحصیل رشته ای مثل امار نه تنها بی توجیه نیست بلکه از یک منظر خیلی هم توجیه پذیره و اون اینکه این رشته ها در ایران مظلوم هستن و از جایگاه واقعیشون خارج شدن. به جاییکه قوی ترین ذهن ها جذب علوم پایه بشن بچه هایی که کمتر اهل درس هستن "مجبور" میشن این رشته ها رو انتخاب کنن نه اینکه از روی عشق و علاقه و آگاهی این رشته ها رو "انتخاب" کنن.استادها هم همینطور. و با توجه به اینکه این رشته ها بیش از هرچیزی متکی بر هوش افراد هست این مسئله حادتر میشه. این در طی چند نسل استاد و دانشجو ادامه پیدا میکنه و نتیجه این میشه که یک (استاد!) این رشته به شما همچین حرفی راجع به این رشته میزنه. خب احتمالا این استاد خودش از نوجوونی در آرزوی مهندسی و پزشکی بوده و آمار رو رشته درجه دو میدونسته و همین تفکرش باعث میشه در آمار هم چیزی نشه. رشته های علوم پایه اصولا جای قوی ترین ذهن ها و باهوش ترین دانشجوهاست ولی در ایران به دلایلی این روند معکوس شده و فضای این رشته ها "اونچیزی نیست که یه دانشجوی مستعد و علاقه مند رو ارضا کنه". ولی در کشورهای پیشرفته سطح این رشته ها خیلی بالاست چون همچین بلایی سرشون نیومده.
یکی از اقوام که در اروپا فیزیک خونده بود میگفت که یه بار یکی از اساتید از اینکه یکی از بچه ها نتونست مسئله ای رو حل کنه عصبانی شد و گفت "بهتر بود میرفتی مهندسی میخوندی" یعنی در اروپا دید علوم پایه ای ها به مهندسی حتی دید از بالا به پایین هست...

منم دقیقا همینو میگم. تو ایران اصولا خیلی از بچه های آمار از ریاضی فراری هستند! حالا حساب کنید چی میشه آمار منهای ریاضی در اون حدی که باید بهش پرداخته بشه! کدوم رشته هست که تو ایران تمام و کمال به ذات خودش ارائه بشه؟

[azim_utd]

به نظر من،
خارج زندگی کردن، تنها، یه تجربه جدید برای هر کسی می تونه باشه که واقعا" به آدم دید تازه ای می ده! خیلی چیزارو می شه فهمید!
ولی نه اینکه هر رشته ای! خیلی رشته مهمه و اگه اصلا" بهش علاقه ندارین می تونه ریسک باشه! البته خیلی ها هستن که براشون مهم نبود و فقط می خواستن برن خارج، که موفق شدن و راه بدی هم نبوده!