صفحه 15 از 74 نخستنخست ... 567891011121314151617181920212223242565 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 141 تا 150 , از مجموع 732

موضوع: اطلاعات سفر به باکو جهت مصاحبه و دریافت ویزا آمریکا (بلیت، هتل و غیره)

  1. #141
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    May 2009
    رشته و دانشگاه
    Physics
    ارسال‌ها
    49

    پیش فرض پاسخ : اطلاعاتی برای مسافرت به باکو برای گرفتن ویزا

    اتوبوس ها تا اونجایی که من میدونم توی یه گاراژ به نام گاراژ تهران تبریز نگه می دارند! فکر میکنم خیابون 28 می هستش!! از اونجا تا هتل هم با دو منات میتونید با تاکسی برید ولی قبلش با راننده کنار بیایید. البته از بقیه هم بپرس. این چیزیه که من شنیدم.

  2. #142
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    Feb 2009
    ارسال‌ها
    57

    پیش فرض پاسخ : اطلاعاتی برای مسافرت به باکو برای گرفتن ویزا

    نقل قول نوشته اصلی توسط pedrak
    بچه ها کسی میدونه اتوبوسهای ترمینال غرب کجا تو باکو نگه میدارن و چجوری میشه از اونجا رفت GUESTHOUSE Inn ؟ ایستگاه مترو داره یا با تاکسی بریم؟
    همونطوری که sata اشاره کردند در یه گاراژی به نام تهران -تبریز نگه می دارند. تو این گاراژ معمولا تاکسی ها ایستادن. میتونید از راننده بخواید به یکیشون بگه شما رو به مقصد برسونه. هزینه رفتن به GHI 5 منات هست. یکی دو تا راننده تاکسی ایرانی هم تو مسیر این گاراژ کار می کنند شاید یکی شون به پستتون خورد.

  3. #143
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    ارسال‌ها
    43

    پیش فرض پاسخ : اطلاعاتی برای مسافرت به باکو برای گرفتن ویزا

    وقتی که اتوبوس برسه اونجا مثل ترمینال های ایران یک عده از تاکسی ها دورتون حلقه می زنن! بهشون بگید neft university نفت پونیورستی- حداکثر 4 منات بدید. ترکیش یادم نیست چی میشه(آلتی منات). طبق شکل ضمیمه بعد از چهار راه اون گوشه ای که نبشش یک شرینی فروشیه پلاک 16/21 هتل سونیا هست. حداکثر 8 دقیقه هم با سفارت راه. به ایستگاه مترو 27 می هم نزدیکه. پشت ایستگاه 27 می ایستگاه قطاره باکو آستاراست که توصیه نمشه با قطار بیاید. با اینکه 3 منات یا 4 منات میگیره تا آستارا ولی مسیر 300 کیلومتری را 10 ساعت اونم در قطارهای جنگ جهانی دوم باید طی کنید. البته اگر بخواهید سریال ارتش سری براتون تجدید خاطره بشه با اون قطار برگردید.
    تصاویر پیوست تصاویر پیوست

  4. #144
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    ارسال‌ها
    25

    پیش فرض پاسخ : اطلاعاتی برای مسافرت به باکو برای گرفتن ویزا

    سلام آربیم جان گلی‌ بجملت که یادت نرفتو سفر نامه رو نوشتی‌
    اسم قطاره ارتش سری واقعا جالب بود
    خیلی‌ باحال بود
    بچه‌ها یون قطاره درجه آ بود
    شما درجه ۱ رو که بگیرین راحته

  5. #145
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    Jun 2009
    ارسال‌ها
    58

    پیش فرض پاسخ : اطلاعاتی برای مسافرت به باکو برای گرفتن ویزا

    سالم. من امروز از باکو برگشتم.
    یه چیزایی از باکو دستگیرم شد که اینجا می ذارم شاید به دردتون بخوره.
    اول اینکه با خودم طبق سفارش دوستان کنسرو بار کردم بردم که به هیچ دردی نخورد چون جایی برای گرم کردنش نبود! مک دونالد دو سه تا هست توی شهر. می تونید یه تقشه از مترو بگیرید که خیلی کمک می کنه، قیمتش هم 2 منات ئه. من کلن تو این سه چهار روز 30 منات خرج کردم. سوغاتی هم گرفتم.
    اگه از فروشگاه های زنجیره ای شون چیز میز بخرید قیمتش معلومه سرتونم کلاه نمیره. ولی از جاهی دیگه اگه خواستید خرید کنیئ حتمن چک و چونه بزنید.
    خیابان خاقانی، نظامی، ساحل و بافت تاریخی ش هم از جاهای دیدنی شه. که اغلبشو میشه با مترو رفت. ما که پیاده می رفتیم بیشترشو. کیف داشت

  6. #146

    پیش فرض پاسخ : اطلاعاتی برای مسافرت به باکو برای گرفتن ویزا

    نقل قول نوشته اصلی توسط Maryetta
    اول اینکه با خودم طبق سفارش دوستان کنسرو بار کردم بردم که به هیچ دردی نخورد چون جایی برای گرم کردنش نبود!
    ما توی G.H. Inn یه ماهی تابه ی گود بهمون دادن که توش کنسرو گرو کردیم. الویه هم خوب بود بچه ها داشتن چون نیازی به گرم کردنش نبود.

    Mc. Donald رو شاید همه نتونن استفاده کنن چون شاید از گوشتش مطمئن نباشن (لحم خنزیر- )
    ...زیرا که مردگان این سال عاشق ترین زندگان بوده اند.

  7. #147
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    Apr 2007
    ارسال‌ها
    35

    پیش فرض پاسخ : اطلاعاتی برای مسافرت به باکو برای گرفتن ویزا

    باکو شهر خوبیه. جاهای دیدنی زیاد داره. دونر کباب رو توصیه نمیکنم. مردمش انگلیسی خوب بلد نیستند ولی تا بتونند به شما کمک میکنند. تا میتونین هم از مترو استفاده کنین

    چند عکس از باکو:





  8. #148
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    May 2008
    ارسال‌ها
    22

    پیش فرض پاسخ : اطلاعاتی برای مسافرت به باکو برای گرفتن ویزا

    سلام به همه دوستان

    من 24 جون مصاحبه داشتم و خوشبختانه نتيجه مثبت بود. تجربيات خودم رو اينجا ميذارم اميد وارم به درد بخوره!

    رفت و آمد تا باكو:

    من با اتوبوس رفتم و با اتوبوس هم برگشتم.
    در مورد مسافرت با اتوبوس بايد بگم از نظر من كه مسافرت جالبي بود. چون با وجود طولاني بودن مسير در اتوبوس به دليل خالي بودن اكثر صندلي ها جاي كافي واسه خوابيدن هست و همين كمك ميكنه تا زياد خسته نشين.
    من شركت ديدار سير گيتي رو پيشنهاد مي كنم چون كارشون منظم بود و از ديگر اتوبوس ها با برنامه تر بودن. توي اتوبوس هم از 2 3 نفر با تجربه شنيدم كه شركت خوبيه!

    براي مسافرت با اتوبوس اين بالش هاي بادي واقعا كمك خيلي بزرگيه براي داشتن يك خواب راحت (اگر ندارين تو همون ترمينل غرب 1500 تا 2000 تومان ).
    كنسرو و غذا براي حداقل او يك روزي كه توي اتوبوس هستين يادتون نره! بيسكوييت ساقه طلائي هم همين طور
    سعي كنين از صندلي هاي عقب اتوبوس استفاده منين چون معمولا اوجا خالي ميمونه و ميتونيد 2 تا 4 صندلي رو دربست در اختيار بگيريد واسه خواب.

    اسكان در باكو:
    من واسه اسكان از دو هتل Araz و G.H.IIn كه آدرس هاش توي همين فروم هست استفاده كردم.

    به صورت كلي با توجه به اينكه من خودم اين دو تجربه اين دو هتل رو داشتم و دم دو 3 تا هتل ديگه هم رفتم بايد بهتون بگم كه اگر تصميم دارين خدتون بريد و از تور استفاده نگنيد بدون هيچگونه شك و ترديدي G.H.Inn رو انتخاب كنيد. اين هتل واقعا از لحاظ امكانات موقعيت و قيمت در شرايط استثنائي قرار داره. از اين هتل علاوه بر سفارت آمريكا به اكثر نقاط ديدني شهر باكو مي شه پياده رفت و دورو برش پر از كافي نت و صرافي واسه تبديل پول هست.
    درضمن صبحانه هم بهتون ميده. در كنار اين كليه امكانات آشپزخونه براي پخت و پز در اختيارتونه! ما اونجا (جاتون خالي)با بچه ها يه نيمروي درست درمون زديم. خيلي حال داد
    مخصوصا دختر خانومايي كه قصد دارن برن باكو خانوم سونا مدير هتل و كاركنان هتل خيلي مهربونن و خيلي راهنمايي هاي خوبي مي كنن و مراقب همه چي هستن.
    اينو جدي ميگم در رفتن به اين هتل اصلا شك نكنين. برين اونجا بد بود با من!!!!!

    عشق و حال در باكو!

    با كو همونطور كه دوستان بار ها اشاره كردن مكارن هاي ديدني زيادي داره كه خوب برين ببينين.
    در مورد باقي انواع عشق و حال هم (از اونجا كه تجربه كافي و وافي در اونجا كسب شد) مي تونيد پيغام خصوصي بذاريد تا راهنماييتون كنم.

    اميدوارم سفر خوبي داشته باشيد

    التماس دعا!
    اگر سوال ديگه اي داشتيد من در خدمتم



  9. #149

    پیش فرض پاسخ : اطلاعاتی برای مسافرت به باکو برای گرفتن ویزا

    با سلام به همه.
    من هم با امیر و چند تا از بچه های دیگه همسفر بودم. واقعا بهمون حال داد. امیر به نکات خوبی اشاره داشت مخصوصا راحع به هتل که در مورد انتخاب Guesthouse inn اصلا شک نکنید. فقط این هتل یک جای واقعا کور قرار داره. تو خیابون آزادلیک بعد از تقاطع 28می یک کوچه که در واقع پارکینگ هستش و از این میله های! ورود و خروج داره قرار گرفته.
    اگه میخوایید با اتوبوس مسافرت کنید اینو حتما مد نظر داشته باشید که با اتوبوس های آذری برنگردید خیلی آروم میان. من از تهران تا باکو با اتوبوس ایرانی رفتم 19ساعت تو راه بودم (10 شب تا 5 شب) ولی برگشتن که با amir gh و باقی بچه ها بودیم شب ساعت 10 حرکت کردیم فرداش ساعت 11 شب رسیدیم تهران. اگه بچه ها نبودن واقعا مسافرت خسته کننده ای میشد. ولی ما که کلی حال کردیم تو راه. بخصوص با حضور پت و مت!!!!!!!!!
    درود بر کورش بزرگ، بنیانگذار امپراطوری پارس

  10. #150
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    Sep 2007
    ارسال‌ها
    9

    پیش فرض پاسخ : اطلاعاتی برای مسافرت به باکو برای گرفتن ویزا

    با تشكر از آقاي حيدري و ساير دوستان كه راهنمائي هاي خوبشان باعث شد سفر نسبتا خوب و راحتي به باكو داشته باشيم. من هم به نوبه خود تجربيات جديدي از اين سفر دارم كه براي دوستان بازگو ميكنم.
    من به همراه همسرم براي June 30 وقت داشتيم. ما به صورت زميني تا مرز آستارا رفتيم. حدود 7.5 صبح بود كه به ساختمان گمرك رسيديم. چند دقيقه اي منتظر مانديم كه بانك باز شد و من 6300 تومان عوارض خروج براي هر نفر را پرداخت كردم. درحالي كه هنوز گمرك رسما شروع به كار نكرده بود، دو جوان محلي پاسپورتها را جمع كردند و به ترتيبي كه جمع كرده بودند از لاي درب شيشه اي بسته اي عبور دادند كه يك سرباز از آن طرف آمد و آنها را گرفت و رفت داخل. من هم پاسپورت خودم و همسرم را هم دادم. حدود 20 دقيقه بعد يك افسر اسامي را صدا ميزد و مردم پاسپورتها را ميگرفتند و به سمت پل مرزي ميرفتند. مرز ايران و آذربايجان در واقع يك پل فلزي بر روي رودخانه است كه نيمي از آن براي ايران و نصف ديگرش مال آذربايجان است. در قسمت آذربايجان مردم را به صف ميكردند و داخل يك اتوبوس قراضه كه در واقع دفتر كاري افسران بود راهنمائي ميكردند. افسر اول كه ويزا را چك ميكند و به كامپيوتر ميزند براي هر نفر 2 منات رشوه ميگيرد. افسر دوم كه فقط اسامي را در يك دفتر بزرگ مينويسد نفري 5 منات ميگيرد. بعد كه رد شديد احساس ميكيند كه واقعا وارد يك روستا شده ايد و موقع خروج از درب آهني آنجا، افسر آخري كه كارش بيشتر فرماليته بود هم اسامي را در يك دفتر مينويسد و نفري 2 منات ميگيرد. من كه اولين نفري بودم كه از آنجا رد ميشدم، وقتي 4 منات را ازم گرفت به راننده گفت اميد وارم اين پسر دستش سبك باشد و امروز خوب كاسب باشيم!!!
    راننده ما همان حسين چري معروف بود كه خودشان بهش ميگفتند حسين جري! من از ايران بهش زنگ زده بودم و صبح آمده بود دنبالمان. تا هتل در باكو نفري 20 منات ميگيرد. دونفر در عقب سوار ميكند و يك نفر جلو. (اگر 4 نفر هم باشيد و 60 منات بدهيد دربست تا باكو ميرويد) ماشينش يك چري كره اي مدل 2008 است كه داخلش بيشتر شكل Rio هاي خودمان است. ما كه 10 صبح حركت كرديم ساعت 2 بعد از ظهر رسيديم هتل. نيمه ي مسير راه از سمت آستارا سرسبز است ولي بعد از آن تا باكو خشك است. جاده به جز يك قسمت حدودا 20 كيلومتري بقيه كلا دو طرفه است (يعني از روبرو ماشين ميآيد) با آسفالت داغون.
    ما به Guest House Inn رفتيم كه يك اطاق دو تخته رو به خيابان گرفتيم. قبلا سونيا به من گفته بود شبي 50 منات ولي من يك كم به تركي باهاش چك و چونه زدم و شبي 45 منات بهش دادم. عصر با همسرم به سمت دريا رفتيم كه ساحل بيشتر مثل يك پارك بزرگ بود (مثل اطراف زاينده رود اصفهان) كه خودشان به آن بلوار ميگويند. اتوبوس دريايي هم هست كه هر نيم ساعت يك بار حركت ميكند و يه نيم ساعتي هم در دريا ميچرخد (هر نفر 1.5 منات) كنار ساحل بستني فروشي هاي خوبي هست كه ميتوانيد از آنها هم استفاده كنيد (ولي قبل از خريد قيمتش را بپرسيد)
    فرداي آن روز با كاوه و همسرش قرار گذاشتيم كه ابتدا محل سفارت را بشناسيم و بعد 4 نفري در شهر بگرديم. از Guest House تا سفارت حدود 20 دقيقه پياده راه بود. بعد از پيدا كردن محل به دليل اينكه محدوده سفارت توسط دوربين كنترل ميشد تصميم گرفتيم كه در امتداد خيابان Azadliq به سمت بالا حركت كنيم. حدود 300 متر بالاتر يك پارك قرار داشت كه آنجا ايستاديم و من نقشه ي شهر را كه از هتل امانت گرفته بودم را باز كردم تا با كمك دوستان مكان مناسبي را براي گشتن در شهر در آن پيدا كنيم. كاوه هم از يك خانم رهگذر در مورد نحوه رفتن به "ايچري شهر" سوال پرسيد. در اين لحظه بود كه يك پليس كه آن طرف خيابان بود به سمت ما آمد. اول كمي كنار ايستاد و ما را نگاه كرد بعد به سمت ما آمد و از ما پرسيد كه كجا ميخواهيم برويم. گفتيم كه ميخواهيم شهر را ببينيم. نقشه را از ما گرفت و چند قدمي از ما دور شد بعد با موبايل و بيسيم صحبت كرد. بعد به سمت ما آمد كه من براي شما ماشين خبر كرده ام منتظر باشيد كه ماشين مي آيد. حالا ما هم به تركي به او اصرار ميكرديم كه دست شما درد نكند ما خودمان ميرويم ولي او اصرار داشت كه صبر كنيم. در اين لحظه يك ماشين استيشن پليس آمد و افسر از ما خواست كه سوار شويم! حالا ما هم كلي گيج شده بوديم. اول من خودم فكر ميكردم كه طرف رشوه ميخواهد ولي ديديم كه گويا قضيه پيچيده تر از اين حرفهاست! در اين لحظه خيابان را بستند كه چند تا ماشين سياسي از خيابان رد شدند. تازه آنجا بود كه فهميديم قرار بوده كه همان روز نخست وزير اسرائيل هم از باكو ديدن كند! 8) الان هم واقعا نميدانم كه آيا آن چند ماشين حامل وي بودند يا فقط جزو گروه تشريفات بودند؟
    هر چهار نفر توسط آن ماشين به كلانتري منتقل شديم. مرتب از افسران پليس ميپرسيديم كه چه اتفاقي افتاده؟ كه جواب ميدادند كه هيچ!
    به طور خلاصه كه بگويم در حدود 4 ساعتي كه در كلانتري بوديم بارها و بارها از ما سوال جواب ميكردند كه شما كه هستيد و اينجا چه كار ميكنيد و شما را به چه دليل گرفته اند (اين سوال آخر هم از شاهكارهاي پليس آذربايجان است! 8))
    كه ما هم تمام آن چيزي كه ميدانستيم را به آنها گفتيم. وقتي راجع به علت سفر ما پرسيدند و ما گفتيم كه ميخواهيم ويزاي آمريكا بگيريم شك آنها بيشتر هم شد و مرتب ميپرسيدند مگر ايراني ها هم ميتوانند بروند امريكا درس بخوانند؟!!!
    سيستم كمونيستي آنجا طوري بود كه به همه مشكوك بودند و جالب بود كه حتي رئيس كلانتري كه نزديك به يك ساعت با ما صحبت كرده بود هم نميتوانست تصميم بگيرد كه ما بيگناهيم و ما را آزاد كند. دو نفر لباس شخصي قل چماق هم كه گويا از اطلاعات بودند (و من بدجوري از آنها ميترسيدم!) را هم صدا كردند كه اظهارات ما را گوش كند! در اين مدت بارها و بارها پاسپورتها، آن نقشه كذائي و حتي مدارك پذيرش ما را وارسي كردند! دست آخر يك نفر رئيس پليس كه گويا مقامش از رئيس كلانتري هم بيشتر بود آمد و قرار شد كه ما اظهاراتمان را بنويسيم و امضا كنيم و چون ما گفتيم كه به املاي زبان آذربايجاني آشنائي نداريم قرار شد يك نفر از سفارت ايران را صدا كنند كه يك كارمند سفارت بعد از حدود نيم ساعت آمد و اظهارات ما اعم از اينكه اسم و فاميل ما چيست و در ايران در كدام دانشگاه درس ميخوانيم و براي چه به باكو آمده ايم و چرا در خيابان ميگشتيم!و ... را نوشت و امضا كرديم و با سلام و صلوات رفتيم. خوشبختانه در اين جمع 4نفري 3نفر از ما كاملا به زبان تركي آذربايجاني مسلط بود و خيلي كمك كرد تا بتوانيم سريعتر از آنجا خلاص شويم. با اين اوصاف، وقتي از در كلانتري آمديم بيرون ساعت 2 عصر بود و ما از حدود ساعت 10 گرفتار آنها بوديم! آنها چند نسخه كپي از مدارك تحصيلي ، پاسپورتها و اظهارات ما تهيه كردند. و هر كدام از گروههايي كه از ما سوال جواب ميكردند يك سري برداشتند. اول قرار بود يك نسخه هم جهت اطلاع و اقدامات مقتضي! براي سفارت آمريكا هم بفرستند كه حسابي ترسيديم ولي شانس آورديم كه يكي از افسران پيشنهاد كرد كه چون فردا قرار است خودشان بروند آنجا نيازي نيست اين كار را بكنيم! كه خيلي شانس آورديم.
    به طور خلاصه من سه علت را ميتوانيم دليل اين حادثه بدانم:
    1- ما ايراني هستيم و در خارج معمولا نسبت به سایر ملیت ها بیشتر به ما مشکوک میشوند.
    2- از بد حادثه ما روزي ميخواستيم شهر را بگرديم كه نخست وزير اسرائيل آن روز در باكو بود و ما كاملا بي اطلاع بوديم.
    3- پليس آذربايجان دقيقا مثل پليس شوروري سابق مبتني بر يك سيستم كمونيستي اداره ميشود!
    4- بخاطر ترس از دريافت رشوه و معطلي اول كار پاسپورتهايمان را به او نشان نداديم.

    جالب بود كه آن افسر ارشد پليس كه آخرين بار به اظهارات ما گوش ميداد فرداي آن روز و در حالي كه ما بيرون سفارت آمريكا توي صف منتظر بوديم آمد از جلوي ما رد شد و از باجه روزنامه فروشي كنار سفارت يك روزنامه خريد و وقتي متوجه شد كه ما هم حضور او را متوجه شده ايم، آمد كنار صف و با ما دست داد و خنده اي كرد و رفت! 8) يعني اينكه هنوز هم به ما مشكوك بود!
    خوشبختانه هم من هم كاوه مصاحبه موفقي در سفارت داشتيم و خاطره فوق به خاطره تلخي براي ما تبديل نشد. اين را هم اضافه كنم كه من به شخصه براي ملت آذربايجان احترام خاصي قايل هستم و واقعا مردم آنجا وقتي با آنها تركي حرف ميزديد و ميفهميدند كه از آذري هاي ايران هستيد خيلي احترام ميگذاشتند و رفتار بسيار خوبي داشتند. اما توصيه به دوستان:
    1- همواره در باكو پاسپورت خود را همراه داشته باشيد تا اگر پليسي به شما مشكوك شد بتوانيد ارائه دهيد.
    2- همواره سعي كنيد كه حتي المقدور از مواجه با پليس در خيابانها پرهيز كنيد. (من خودم روزهاي بعد وقتي پليس از سمتي عبور ميكرد سعي ميكردم آرام راهم را كج كنم و از سمت ديگر بروم.)
    3- به توصيه آن كارمند سفارت ايران، هيچگاه نزديك پليس آذربايجان با هم فارسي حرف نزنيد. چون بيخود به شما مشكوك ميشوند.
    4- از ساختمانهاي دولتي در باكو عكس برداري نكنيد.
    5- هرچند كه به دليل مشكلات تبديل ارز به منات در كشور آذربايجان من هم مثل بقيه دوستان توصيه ميكنم كه از ايران با خود منات همراه داشته باشيد ولي به خاطر داشته باشيد كه طبق قانون اين كشور ورود و خروج منات به هر ميزان از اين كشور غير قانوني است و در صورت مشاهده منات مذكور به نفع دولت آذربايجان ضبط ميشود. (منبع: http://www.gardeshgar.com/index.php?...384&Itemid=267 ) لذا اگر در ورود و خروج از شما رشوه خواستند سعي كنيد حدالمقدور ندهيد به شرط آنكه نخواهند وسايل شما را بگردند. چون در اين صورت تمام منات شما از دستتان ميرود.

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •