اطلاعات سفر به باکو جهت مصاحبه و دریافت ویزا آمریکا (بلیت، هتل و غیره)

[yazdi]

دوستان متاسفانه کنسولگری تهران این فرم رو قبول نمی کنه!!! میگن که برین از "مغازه خودمون" بگیرین! خوب یکی نیست بگه به جای 35 یورو دو زار بیشتر بگیرین ملت رو اذیت نکنین!!!!!! در ضمن در تایید هتل "پرداخت شد" هم بایاس قید شده باشه! این گیر های بنی اسرائیلیش به ما بود. امیدوارم دوستان راحت بگیرن. صبح اول وقت برین اونجا معطلی کمتر داره فرم پر کردن...

[chessmaster]

سلام

یک برگ سبز دیگه تحفه درویش...

سه شنبه 17 جون ساعت 21:30 از ترمینال غرب با اتوبوس عازم آستارا شدم.... بلیط 17500 تومان بود و ساعت 6 صبح 18 جون هم رسیدم آستارا... تا پیاد شدیم تعدادی راننده هجوم آوردند که با یکی از اونها رفتم گمرک... 2000 تومان هم گرفت... تا ساعت حدود 8 توی سالن انتظار بودیم تا اینکه بانک باز شد... 29500 تومان هم اونجا پرداخت کردیم... قبض ها رو گرفتیم و اومدیم تو صف ایرانیها ایستادیم... بعد از حدود 20 دقیقه پاسمون رو چک کردن و از گیت ایران رد شدیم... از پل عبور کرده وارد گیت اذری شدیم... پاسمون رو چک کرد و رفتیم برای بررسی کیفها بر روی نقاله... اینجا یک پلیس جوان من رو به سمت یک اتاق بسیار کوچک مانند اتاق پرو هدایت کرد و اومد و پرده رو کشید و گفت منات منات ما هم خودمون رو زدیم به نفهمی که آقا منات چی... ما برای ویزا پول دادیم این هم ویزامونه که توی پاس میتونی ببینی... اون که فارسی نمیفهمید دوباره گفت منات منات، محبت محبت من هم ابرو رو در هم کشیدم و چند بار به انگلیسی و چند بار هم به فارسی گفتم که برای چی؟ کی گفته باید این پول رو بگیری؟ به رئیست بگو بیاد و ... اون که مسلما چیزی حالیش نشد ولی وقتی دید با بدتر از خودش طرف شده، گفت پرابلم یخدر، گت گت

بیرون که اومدیم، راننده ها هجوم اوردند... یک آقا فریدون نامی بود که اون محله در قبضه قدرتش بود... خودش، پسرش، و دامادش هر کدوم با یک بنز در اون محله قدرتنمایی میکردند... در نهایت قرار شد ما با داماد ایشون بریم و سه نفر هم بودیم که نفری 20 منات تقبل کردیم.... چون سه نفر بودیم خیلی راحت بود و اصلا اذیت نشدیم... یک بنده خدایی که با ما بود گفت که 3 نفر عقب بنز سوار شید اذیت میشید، فکر کنم که راست میگفت، چون اون قسمت وسط صندلی عقب رو طوری طراحی نکردند که برای نشستن مناسب باشه... من به راننده گفتم که 20 منات میدم و تا هتل کنسول باید برسونیم که اون هم قبول کرد، هر چند بعد فهمیدم اصلا هتل رو بلد نیست، فارسی و انگلیسی هم که بلد نبود، تنها به کمک عکس گوگل مپ که توی موبایلم ذخیره داشتم اونجا رو پیدا کردیم ...

مسیر آستارا-باکو حدود 4:30 طول میکشه... اوایلش مسیر جذابه، مثل شمال خودمونه... بعدش یک کم از تراکم درختان کم میشه و یک خورده شبیه بیابون میشه... حدود 100 کیلومتر پایانی هم آزادراهه، بدون منظره زیبا و جذاب... رانندگی این داماد آقا فریدون هم بدک نبود... تمام سرعت سنج ها و جایگاه پلیس رو از حفظ بود که جای تعجب هم نداره... ندیدم بتونه با اون بنز بیشتر از 150 تا بره که اون هم توی بزرگراه بود... ولی سبقتهای برق آسای خوبی میگرفت... یک خورده هیجان داشت ولی به گرد پای راننده های ایرانی هم نمیرسید... با این وجود اگه خیلی خیلی حساس و پاستوریزه هستید ایشون رو بعنوان راننده توصیه نمیکنم

حدود ساعتهای 4 رسیدیم هتل کنسول... مسئول پذیرش پسر جوانی بود که دست و پا شکسته انگلیسی حرف میزد... کلید اتاق رو گرفتیم و رفتیم طبقه پنج... یوزر و پسورد وایرلس رو هم بهم داد... جای ساکت و نسبتا تمیزی بود... کلا اگر دنبال یک جای امن، ساکت و نسبتا نزدیک به سفارت هستید، جای خوبیه... اول با اسکایپ رسیدنم رو به خانواده خبر دادم... یک خورده هم صحبت کردیم... بعد یکم استراحت کردم و رفتم بیرون تا مسیر سفارت رو پیدا کنم... وقتی میخواستم برم مسئول پذیرش نبود و یک پسر جوان دیگه جاش بود که تقریبا نمیتونست انگلیسی حرف بزنه... ازش پرسیدم تاکسی از اینجا تا سفارت امریکا چند میبره؟ گفت 20 منات... گفتم چی؟! تا سفارت 20 منات؟! گفت تا ایرپورت 20 منات... تا سفارت 15 منات... فکر کنم انگلیسی بلد نبود اصلا نفهمید کجا میخوام برم.... بیخیال شدم و زدم بیرون و سعی کردم طبق مسیری که از گوگل مپ گرفته بودم، سفارت رو پیدا کنم... مسیر رو اشتباه رفتم ولی با این وجود یک ساعته رسیدم سفارت... برگشت رو از یک مسیر دیگه رفتم با کمی اشتباه که با این وجود شد 45 دقیقه... ولی فردا صبحش که برای مصاحبه میرفتم کاملا مسلط به کوتاهترین مسیر بودم و حدود 25 تا 30 دقیقه بیشتر طول نکشید... ولی برای احتیاط شما روی همون 40 دقیقه حساب کنید...


در باکو تقریبا هیچ کس نمیتونه انگلیسی حرف بزنه... شاید باورتون نشه ولی حتی معنی water رو هم نمیدونند! این رو وقتی که رفتم از مغازه کنار هتل آب بخرم متوجه شدم... برای همین خودم دو تا بطری از توی یخچال برداشتم که شد یک منات ولی بعد که اومدم هتل متوجه شدم گازدار بودند... به مسئول پذیرش گفتم که بدون گاز به ترکی چی میشه؟ گفت gazsiz و مغازه دار هم اونها رو برام عوض کرد... یک شیر پاکتی هم گرفتم که به نسبت گرون بود: 2.5 منات.

چون مصاحبه من در اواخر وقت انجام شد، تا برگشتم هتل ساعت 12:50 بود. به آقا فریدون گفته بودم که ساعت 12:30 اونجا باشه ولی یکی از دوستاش به نام آقا فواد اومد، البته ساعت 13:15. در این مدت من وسایلم رو جمع کرده بودم و سریع راه افتادیم. البته قبل از این که بیاد تلفنی با مسئول پذیرش تماس گرفته بود و اون هم گوشی رو داد به من، میگفت 30 منات میدی بیام که من هم گفتم 20 منات میدم، چه یک نفره چه 3 نفره... گفت باشه میام... دو تا مسافر داشت که یکی از اونها از فامیل یا دوستانش بود ولی از ما دو نفر دیگه در نهایت همون 20 منات رو گرفت...

یک نکته ای که خیلی مهمه اینه که اگر مصاحبتون به اواخر وقت کشیده شد، بهتون توصیه میکنم که به سمت آستارا حرکت نکنید و تا فردا صبح مصاحبه رو باکو بمونید (بخصوص خانم های محترم). چرا؟!! ادامه رو بخونید...

در هنگام برگشت، آقا فواد عزیز یک جا وایسادند که نهار بخورند و یک نیم ساعتی معطل شدیم... انصافا سرعت رانندگیشون هم بد نبود ولی در نهایت 18:20 رسیدم که مرز بسته بود... جهت اطلاع که بعضیها میگفتند مرز 17:30 میبنده ولی یک ماموری که دم در بود گفت 18:00 مرز بسته شده... به نظر من روی همون 17:30 حساب کنید و اگر زودتر از 12:00 نتونستید راه بیافتید، باکو بمونید، چون که اونجا مجبور شدم 5 منات بدم یه اتاق بگیرم و شب رو اونجا بمونم...

یک چیزی که من اونجا دیدم و واقعا متاثر شدم، وضع نابسامان مردم بود... کلا بجز باکو بقیه جاهایی که من دیدم محروم بودند بخصوص لب مرز... هر صبح و شب جمع زیادی از مردم آذری میان و از این مرز رفت و آمد میکنند... خیلی هاشون با خودشون وسایلی مثل پودر رختشویی، و یا مواد خوراکی و ... رو میارند برای فروش تو آذربایجان... و همین جاست که پدیده شوم قاچاق هم بوضوح مشاهده میشه... میدونید، یک سری بسته هایی که نمیدونم چی داخلشون بود، رو به مردم بیچاره میدادند که براشون از مرز رد کنند و در ازای اون، وعده یک مبلغی به اونها میدادند... مسئول اجاره اتاقهای لب
مرز هم با چندتای دیگه همدست بودند و به معنای واقعی کلمه مردم بیچاره آذری اونجا رو استعمار میکردند...

بالاخره شب رو اونجا موندم... خیلی سخت بود... نمیدونستم تا فردا صبح چیکار کنم، ولی میدونستم که حداقل 18 ساعت دیرتر میرسم خونه و این که مجبور بودم این همه وقت رو اونجا تلف کنم واقعا زجر میکشیدم... البته لپ تاپ و سیم کارت دیتام رو با خودم برده بودم و اونجا دسترسی به اینترنت داشتم... همین خیلی کمک کرد بتونم بعضی کارام رو همونجا انجام بدم... اون برگ سبز قبلی تحفه درویش هم از همونجا برای دوستان فرستادم...

صبح فردا، مردها و زنها رو توی دو تا دالان مجزا هل دادند و وقتی ظرفیت پر شد درب رو روی اونها بستند... بقیه هم توی محوطه منتظر بودند... خیلی وضعیت اسفناکیه... اتاق ما طبقه بالا بود و من میتونستم از همونجا وضعیت رو مشاهده کنم... خیلی واضح میدیدم که پلیس آذری 3 منات از دوتا خانم گرفت و درب دالان رو برای اونها باز کرد، اونها که رفتند داخل درب رو دوباره قفل کرد... حدود ساعت 9:00 درب باز شد و بیچاره ها رفتند داخل... من هم کم کم لپ تاپ و بقیه وسایلم رو جمع کردم اومدم پایین که برم داخل... با کمال تعجب دیدم که در چشم بهم زدنی، تمام جمعیت رفته اند داخل و درب دوباره قفل شده! کلی این بر و اون بر گشتم، درب نگهبانی رو زدم و گفتم درب دالان باشکوه شما قفله، اونها هم که فارسی تعطیل انگلیسی مرخصند!! با کلی ایما و اشاره متوجه شدم که باید برم پلیس رو از همونجا ها پیدا کنم تا درب رو باز کنه... رفتم توی همون کافه کنار دالان ها پیداش کردم که در کنار همون مسئول کافه (که مسئول اجاره اتاق ها هم بود) داشتند گل میگفتند و گل میشنفتند و یک چیزهایی میخوردند... با اشاره گفتم درب قفله، پلیسه گفت نیم ساعت دیگه، دید من کلافه هستم گفت 2 منات 2 منات، خیلی شاکی شده بودم، رفتم داخل کافه و با عصبانیت گفتم رشوه رشوه و یک خورده داد زدم... البته اونها که نفهمیدند اما کلمه رشوه رو فهمیدند و شروع کردند به یک چیزهایی گفتن که توی جملاتشون کلمه ایران بگوشم خورد... نفهمیدم چی گفت ولی با عصبانیت نگاهش کردم و اومدم بیرون کنار درب دالان تا خودش بیاد درب رو باز کنه... نمیدونم چی شد، آیا ترسیده بود که براش دردسر بشم، یا شاید هم متنبه شده بود! دو سه دقیقه بعد اومد درب رو باز کرد و من و چند نفر دبگه رد شدیم!

پس از طی صف طولانی، وارد گیت آذری شدیم، باز سر و کله یک پلیس آذری پیدا شد، تا من از کنار ستونی رد میشدم که دوربین به اونجا دید نداشت، به من نزدیک شد و پاسپورت خواست، یه نگاهی به اون انداخت و گفت منات منات!!! خیلی عصبانی بودم و اصلا حال و حوصله این یکی رو دیگه نداشتم... دوست داشتم بگیرم تا میخوره بزنمش... از همون اول با عصبانیت داد زدم که برای چی؟؟ گفت دستور، یعنی این یک دستوره! دیگه نتونستم تحمل کنم، تلافی هر چه تلخی که از دیروز عصر در آستارا مشاهده کرده بودم رو سرش خالی کردم... کلی سرش داد زدم... دیدم داره هاج و واج من رو نگاه میکنه... بعدشم گفت که گت گت... خودشم سریع از من دور شد....

تا وقتی که به گیت ایران رسیدم، باز هم افرادی بودند که بسته هایی داشتند و پیشنهاد مبالغی در ازای عبور بسته ها از مرز را میدادند... جالب اینکه خیلی علنی بود... خیلی از پلیس های آذری رو که بوضوح دیدم در این قاچاق بصورت مستقیم دخالت داشتند... بدون هیچ واهمه ای ... و این یعنی اینکه کل سیستم فاسده... اما مسلما گیت ایرانی هم کم مشکل نداره، چرا که اگه این طور نبود، بالاخره این همه قاچاق جلوی چشم اونها اتفاق نمیافتاد...

از گمرک تا ترمینال آستارا رو با تاکسی اومدم که 2000 تومان شد... ساعت 10:30 هم سوار اتوبوس تهران شدیم... متاسفانه برای مسافر سوار کردن به رشت رفت و اونجا هم یک ساعتی معطل شدیم... البته با محاسبه زمان ورود به رشت و خروج از آن حدود 2 ساعتی معطلی داشتیم... یک نکته دیگه اینکه با توجه به عصر جمعه بودن، در ورودی کرج و تهران ترافیک بسیار سنگینی وجود داشت که یک خورده صبر و حوصله بیشتری رو از جانب شما طلب میکنه!!

ساعت 20:20 هم ترمینال غرب بودم... پایان سفر

شاد باشید

[Alaki81]

سه شنبه 17 جون ساعت 21:30 از ترمینال غرب با اتوبوس عازم آستارا شدم.... بلیط 17500 تومان بود و ساعت 6 صبح 18 جون هم رسیدم آستارا... تا پیاد شدیم تعدادی راننده هجوم آوردند که با یکی از اونها رفتم گمرک... 2000 تومان هم گرفت... تا ساعت حدود 8 توی سالن انتظار بودیم تا اینکه بانک باز شد... 29500 تومان هم اونجا پرداخت کردیم... قبض ها رو گرفتیم و اومدیم تو صف ایرانیها ایستادیم.

ممنون، این 29500 قبض یکیش 25000 عوارض خروجی ، ما بقی شامل چی میشه؟ میشه قبل از سفر پرداخت کرد. متشکر

[Mehrnaz1370]

سلام دوستان،

اون سایتی که وقتی رسیدیم باکو باید محل اقامتمون اعلام کنیم میشه این جا بذارید.

ممنون

[chessmaster]

ممنون، این 29500 قبض یکیش 25000 عوارض خروجی ، ما بقی شامل چی میشه؟ میشه قبل از سفر پرداخت کرد. متشکر

یک قبض 25000 تومان بود و 4500 دیگه جدا بود، که دقت نکردم برای چی بود... مهم هم نیست! مهم اینه که باید پرداختش کنید

شاد باشید

[Mehrnaz1370]

دوستان اگر یک نفر ایمیل و شماره تلفن هتل آوندم این جا بذاره خیلی ممنون می شم. ایمیلی که من ازشون دارم همش fail می شه نمیدونم مشکلش چیه

[chessmaster]

سلام دوستان،

اون سایتی که وقتی رسیدیم باکو باید محل اقامتمون اعلام کنیم میشه این جا بذارید.

ممنون

سلام

اگر کمتر از 3 روز میمونید نیازی به ثبت حضورتون نیست

شاد باشید

[Alaki81]

سلام، دوست گرامی، اون ایمیل قدیمی ، به این آدرس بزن: avandhotel@mail.ru

[afarzaneh55]

سلام
لطفا یک نفر اون دراپ باکس رو برای مدارک ویزا دوباره بزاره . یا بفرمائید که برای ویزا چه مدارکی نیاز هست.
یکی از دوستان گفته بود که برای رزرواسیون هتل باید "پرداخت شد" رو نوشته باشه در صورتیکه من میخام به صورت صوری هتل رو رزرو بکنم و اونجا خودم برم آپارتمان بگیرم. مشکلی در رزرو صوری برای گرفتن ویزا پیش نمیاد. بعدا چک نمیکنند که چرا هتل نرفتی و از این حرفا؟
کسی آدرس یا اطلاعاتی از آپارتمانهای اجاره ای در باکو نداره؟

[chessmaster]

سلام
لطفا یک نفر اون دراپ باکس رو برای مدارک ویزا دوباره بزاره . یا بفرمائید که برای ویزا چه مدارکی نیاز هست.
یکی از دوستان گفته بود که برای رزرواسیون هتل باید "پرداخت شد" رو نوشته باشه در صورتیکه من میخام به صورت صوری هتل رو رزرو بکنم و اونجا خودم برم آپارتمان بگیرم. مشکلی در رزرو صوری برای گرفتن ویزا پیش نمیاد. بعدا چک نمیکنند که چرا هتل نرفتی و از این حرفا؟
کسی آدرس یا اطلاعاتی از آپارتمانهای اجاره ای در باکو نداره؟

سلام

همون تاییدیه رزرو هتل رو ببرید کفایت میکنه...

شاد باشید