خب توی ایران ما پسرها مخصوصا اگر سربازی یا خوابگاه هم نرفته باشیم و یک مادر کدبانو هم داشته باشیم دیگه اصلا با کار منزل میونه ای نداریم و حتی شاید مثل من برامون از شکنجه جسمی هم بدتر باشه و یکجورایی شکنجه روحی حساب میشه .
من میترسم توی غربت از گرسنگی تلف بشم . چون وقتی میشینم پای کامپیوتر و درگیر کارم میشم هربار ساعت رو نگاه میکنم میبینم 1-2 ساعت گذشته و همینطور صبح تبدیل به شب میشه. اگه خونه باشم هم تا وقتی مادرم از سرکار نیاد و غذای آماده جلوم نذاره گرسنه میمونم
اتاقم هم که از چند لایه فرش شده شامل لباس - سی دی - جزوه و کتاب - پوست میوه ، ظرف غذا ، پاکت چیزای خوراکی و آبمیوه و خلاصه هرچی بخواین پیدا میشه!
بنده خدا مادرم هر هفته یکبار میاد اتاق منو اتاق تکونی میکنه
پس با این حساب من اونجا یا میمیرم یا همخونه ام زنگ میزنه پلیس بیاد منو از خونه بیرون کنه ؟! یا اونجا هم همه همینطوری دارن زندگی میکنن؟ فضای خونه های دانشجویی چطوره ؟!
علاقه مندی ها (Bookmarks)