عرض سلام و درود خدمت سرکار خانم. خسته نباشید بابت اینکه تجربیات (و البته مشاهدات) خودتون رو به اشتراک میگذارین.
خوب عرض شود ابتداً که بنده مدتی بحثها را دنبال کردم و سعی کردم اظهار نظری نداشته باشم. به دلیل آنکه خوب موارد خوبی مطرح شده بود و اجازه بدید عرض کنم علیرغم برخی مسائل که اشاره داشتید، موارد زیادی نیز با دیدگاهها و تجربیات این مدت بنده در تضاد هست!! و تأمل برانگیز ! در نتیجه سعی شد ازین جهت که حمل بر سؤ برداشت یا اختلاف نظر نباشد وارد بحث نشوم...
اما بطور خلاصه عرض شود خیلی از آیتمهای اشاره شده خصوصاً ار همان پستهای ابتدایی (مسائل بانک، برخی مسائل دانشگاهی، بازار کار و غیره) از منظر بنده جسارتاً ناشی از بی اطلاعی یا کم تجربگی و عدم شناخت یا مسائلی ازین دست هستند. به هرحال کلیه مسائل یک به یک قابل بحث و بررسی هستند اما بدلیل طولانی بودن و اینکه هر موضوع نیز بازۀ گسترده ای از بحثها را دربر میگیرد فکر میکنم فرصت و مجال کافی برای باز کردن کلیه موارد مطروحه نباشد..
به هر صورت خیلی از نتیجه گیریهایی که مطرح شد بنده عرض کنم چنانچه در این مدت 4-5 ساله در اندک زمانی به آن رسیده بودم و حس کرده بودم به محیطی مهاجرت کرده ام که بسیار بدتر و رقّت بارتر از شرایط زندگی گذشته ام هست قطعاً بی درنگ عمر، سرمایه و خانوادۀ خود را هدر نکرده و به محیط گذشته ای که بسیار آرامش بخش تر و راحت تر از شرایط غربت بود مراجعت مینمودم چراکه این روند عقبگرد و تضرر کامل هست.
حقیقاً پس از این زمانها و گذران شرایط دانشجویی و کاری و پایداری نسبی با آنچه مورد گفتگو بود تعارضات زیادی دیدم و البته مثل عامیانه معروفی همواره در زندگی پیش رو داشتم که یاد آور میشد: " یکی قشنگی منظره رو میبینه یکی کثیفی پنچره رو. و این تو هستی که تصمیم میگیری چطور بنگری."
هرچند که سالها پستی بلندیهای زیادی در این ایام را تجربه نموده ام و البته شاید جز معدود افرادی بوده ام که نامساعدترین شرایط ممکن اداری و قانونی را از همان ابتدا (مراحل صدور ویزا... که در همین تاپیکهای انجمنها نیز اعلام شده بود تا تبدیلات و استقرار و ...) سپری نموده بودم.
این نکته رو هم بیفزایم که البته در موطن خود نیز خدارو شکر هیچگونه کم کاستی نداشتم و در فعالیت حرفه ای (خدای نکرده حمل بر خودستایی نباشد) نیز جایگاه نسبتاً مناسبی داشته و از سر استیصال سر به خروج از وطن یا صرفاً فرار از ناتوانیهای فردی نزدم و با هدفی بلند مدت و عقبه ای مناسب عزیمت نمودم. اما بطور ساده اگر عرض کنم و چندین بار شاید در همین فروم و میان دوستان عرض کرده بودم : این مدت 2سال تحصیل (سالهای M1 ,M2 اکول انجنیور) در فرانسه برای بنده معادل یا حتی بیش از آن 16 سال دوران تحصیل از بدو زندگی بنده برآورد و بار مفید سازنده داشت که هرگز نمیتوانم آنرا با تحصیلات گذشتۀ خود مقایسه نمایم و خوشبختانه سکوی بسیار مناسبی نیز جهت فعالیت حرفه ای در یزرگترین صنایع بین المللی در این کشور شده است. بازهم شکر خدا دوستان زیادی را دارم که در همین مسیر موفق پیش رفته اند و جایگاههای مناسبی کسب نموده و رضایت نسبی از شرایط زندگی خود در کنار خانواده هایشان در این کشور بدست آورده اند.
پوزش از جهت اطالۀ کلام آرزوی موفقیت برای همۀ دوستان، چنانچه کمک یا راهنمایی از دست بنده بر بیاید در خدمت خواهم بود.
علاقه مندی ها (Bookmarks)