با یک بخش از نوشته های شما موافقم و با بخشی خیر!
البته این رو می نویسم برای شخص شما و افرادی که تفکری مثل شما دارند!
بخشی مورد توافقمون فرقی به حال شما نمی کنه ولی بخش غیر توافق مورد استفاده شما اگر دوست داشته باشید می تونه قرار بگیره!
اینکه شما دنبال این هستی که یک سازوکار منطقی برای تفکر اساتید پیدا کنید!
البته نفی نمی کنم که خوب اصولا سازوکار منطقی هم میشه براشون تا یک حدودی پیدا کرد (کما اینکه این دوستمون توی دو پست بالاتر به نکته جالبی در زمینه تعداد مقاله اشاره کرد! چون به خود من این قضیه از طرف یک استادی توی واترلو گوشزد شد! من 10 تا کار اجرایی لیست کرده بودم که برگشت گفت یا دروغ میگی یا اینکه داری بزرگنمایی می کنی! توی 2 سال نمیشه این همه کار کرد! اگر می خوای رزومه ات تاثیر گذار باشه یکی دو تا دونه درشتش رو سوا کن بنویس!
) ولی اینکه شما فکر می کنی اساتید در اکثر موارد منتظر هستند شما چیزی رو بهشون اثبات کنی اشتباهه!!!
اما در مورد مسئله اپلایی که خیلیا توی این چند ساله باهاش مواجه هستند و لازم می دونم باقی بچه ها هم بدونن یک نکته ای بگم!
ببینید توی دهه پیش حدفاصل سالهای 2000 تا 2007 شرایط اقتصادی دنیا نرمال بود! اکثر اساتید برای کارهای علمی پروژه های دراز مدت داشتند و برای پروژه هاشون بسته به نیروی انسانی مورد نیاز از قبل برنامه ریزی می کردن و دانشجو می گرفتند! دوستان اون موقع معتقد بودند که رفتن از زمان لیسانس به مراتب بهتره چون توی هر پروژه اگه دو تا دکترا می گرفتند حداقل دو تا فوق هم می گرفتند و.....!!!! زمان بیشتری میشد توی یک کشور بمونی (بالاخص واسه امریکا که گرفتن سیتی زن شیپ یه ده سال کار میبره!) و در کنار فوق هم می تونستید کلی تجربه اینترن شیپ بگیرید و ....!!!!
الان بازی خیلی فرق کرده! عمده فاندهایی که مونده فاندهای سیاسی هستند نه علمی! اکثر بچه ها مجبورن به جهت کمی فاند به سوی فاندهایی برن که تارگتشون ایجاد ارتباط با مدیران اینده ایران هست! فاندهای علمی بسیار انگشت شمار شده اند و از طرفی هم برنامه ریزی بلند مدت روشون وجود نداره! اساتید به قول خودشون توی رشته ما (الکترونیک!) یک پروپوزال می نویسند! جوابش ظرف یک ماه حداکثر میاد! بابت پروپوزال یک دو ماهی کار می کنند و پولش رو می گیرند و تمام! کار به حدی سریع تموم میشه (چون کوچیکه توی اسکیل کارهای قبل از 2007!) که اصلا اساتید نمیرسن بابتش برنامه ریزی کنن! افراد مستعد خیلی خاصیت خواصی اینجا ندارند! درسته که یک فرد مستعد که از لیسانس بره به مرایت فرد قوی تری میشه تا کسی که از دکترا یا پسا دکترا بره ولی اساتید فرصت پرورش فرد رو ندارند! پس براش هزینه نمی کنن! دنبال فردی می گردند که بیاد فلان کار و فلان کار رو کمکشون کنه و تمام!!! این برنامه ریزی و شرایط علمی سالهای قبل دیگه موجود نیست!
البته نه اینکه بگم صفر شده! ولی از 100 شده یک! و این مسئله ای هست که مشکل ساز شده!
اما در باره باقی داستان!
ببینید واقعیت امر اینکه شما توی بهترین و اکتیوترین دهه زندگیتون مجبورید مدام کاراتون رو عقب بیاندازید تا بتونید یک جامپ بزرگ توی زندگی ایجاد کنید! متاسفانه باید خدمتتون عرض کنم که علی رقم خیلی مسائلی که بوده و هست و بسیاری از دوستان هم گوشزد می کنند که اگر این کار رو بکنید موفق میشید! درصد اتفاق افتادن این مهم بسیار پایین اومده! بسیار پایین! یک زمانی می گفتند شما معدلت فلان باشه و نمرات زبانت فلان باشه و ...!!! صدی صد فلانجایی! الان ممکنه هیچ جا باز هم ممکنه قبول نشی!
پس به عنوان یک نفری که این بازی رو انجام داده و ضربه سختی هم ازش خورده بهتون یک پیشنهاد بسیار مهم می کنم!
به جای اینکه منطق استاد رو پیدا کنید و بابت این وقت صرف کنید! دنبال منطق پذیرش و فاند کشورهای بیشتری باشید! همه جای دنیا رو بگردید و به قوانین اپلای توی اونجاها مسلط بشید تا بتونید با می نیمم هزینه ماکسیمم جایی رو که می تونید شانستون رو امتحان کنید! خیلی مهمه که وسیع عمل کنید! هیچ جا بدون دید قبلی از شرایط فاند و .... به نظر من اپلای نکنید مگر اینکه دوست داشته باشید یک 20 میلیونی خرج فقط اپلیکیشن کنید و توی هر جا یه 4 تا 5 تا دانشگاه رو شرکت کنید!
افرادی که الان دارند فاند می گیرن و میرن دو دسته هستند! یا یک نفر کمک توی دانشگاه مقصد دارند و کارشون راه می افته! یا خیلی خیلی دقیق بازی چندین و چند کشور رو بلد هستند! این سیستم رو خیلی دقیق بررسی می کنند و برش غلبه می کنن! من نمی فهمم اصن! ماها همه عادت داریم صد مدل مسئله حل کنیم که دوباره سر جلسه فلان امتحان بر نگردیم ولی به کسی میگیم فلانی این سیستم منطقش اینه و یک همچین تفکری پشتش خوابیده! ما این راه رو ازموده ایم و اشتباهه، به طرف مقابل بر می خوره و فکر می کنه داریم نا امیدش می کنیم و یا مثلا رقیبیم و می خواهیم از میدون به درش کنیم!!! حالا انگار فقط و فقط اونجا همین یک نفر رقب ما هستش و اونا هم قسم خوردن که ای یا این رو می گیریم و یا اون رو! این مسئله فقط و فقط این مسئله به این دلیل وجود داره که فرد به یک Recruiter که نونش توی همین جمع کردن اپلیکیشنه اعتماد می کنه تا بچه هایی که یک بار از این مار گزیده شده اند! و دلشون نمی خواد باقی هم همون بلایی سرشون بیاد که سر اونها اومد!
عوض اینکه به این فکر کنید که ممکنه بچه های اینجا هدفشون حذف شما از رقابت باشه به این فکر کنید که ممکنه هدفشون عبور شما از این سد باشه! بهتره سریعتر علاوه بر این موردی که دنبالش هستید دنبال موارد جایگزین باشید!
زمانتون رو از دست ندید و بنجنبید! درست که برای تحصیلات تکمیلی شرط سنی نداریم ولی خود شما وقتی دو سال پشت این پروسه بمونی فرسوده میشی و به این نتیجه میرسی که نمیشه! پس تا این مدلی نشدید مسئله رو حلش کنید!
موفق و موید باشید
علاقه مندی ها (Bookmarks)