صفحه 67 از 76 نخستنخست ... 175758596061626364656667686970717273747576 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 661 تا 670 , از مجموع 756

موضوع: دبی (امارات) - تجربیات روز مصاحبه در سال ٢٠١۴

  1. #661
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    Jul 2012
    ارسال‌ها
    94

    پیش فرض پاسخ : دبی (امارات) - تجربیات روز مصاحبه در سال ٢٠١۴

    درود!

    من اول اكتبر ساعت هشت تو كنسولگري آمريكا نوبت مصاحبه داشتم. من رشته ام مستر بدون فاند صنايع بود و روند ورود به كنسولگري همون طوريه كه دوستان تو پستاي بالا گفتن.
    آفيسر يه خانوم جوون با موهاي خرمايي بود و سوالات زيرو از من پرسيد:
    I20 رو بده.
    تو مستر مي خواي رو چه موضوعاتي تمركز كني؟
    چه كارايي تو ايران كردي؟
    در مورد شركت بابام حرف زِدم و پرسيد كه چند نفر توش كار مي كنن؟
    آزم CV رو خواست.
    گفت گواهي تمكنو بهش نشون بدم.
    ازم در مورد وضعيت سربازيم سوال كرد.
    بعد يه برگه صورتي درآورد و گفت كه ويزام approved شده و بعد آزم پرسيد كي كلاسام شروع ميشه كه من گفتم تو ژانويه و اونم گفت كه چون صدور ويزام زياد زمان مي بره، ويزام شش هفته قبل از شروع كلاسام آماده ميشه. كلاً مصاحبه از اون چيزي كه فكر مي كردم آسونتر بود و با اينكه كلي مدرك با خودم برده بودم چيز زيادي نخواست. سخت نگيرين و با اعتماد به نفس و بدون استرس برين مصاحبه رو بدين. موفق باشين!

  2. #662
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    May 2013
    ارسال‌ها
    64

    پیش فرض پاسخ : دبی (امارات) - تجربیات روز مصاحبه در سال ٢٠١۴

    سلام دوستان ..همسرم می خواد واسه f2 اقدام کنه...خانم و شغلش پرستاریه منم خودم مالتیپل گرفتم از یه سفارت دیگه ... به نظر شما دبی انتخاب درستیه وسه ویزای f2?

  3. #663
    Junior Member shervinariaee آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    رشته و دانشگاه
    عمران تهران
    ارسال‌ها
    65

    پیش فرض

    درود به همه دوستان.
    من پریروز مصاحبه داشتم و با توجه به اینکه خود من نتونستم اطلاعات کافی پیدا کنم در این رابطه برای استفاده شما نتیجه رو می نویسم(البته بانو آرمیتا از هم وندان این سایت به من یاری بسیاری رسوندند) :
    من یک اسپانسر داشتم در امریکا و ایشون برای من اقدام کرد در اون کشور و مورد پذیرش قرار گرفتم. اینجای کار یه نامه بهتون میدن بنام اپروو، یا I797 یه سری هم فرم کارفرما براتون پر کرده به نام I129 ، که بهتره اصل هر دوی اینها به دستون برسه.
    در این زمان شما با کدی که روی اپروو نوشته شده میتونید از سفارت وقت قرار ملاقات بگیرید.
    البته قبلش باید حتما فرم آنلاین DS-160 رو پر کنید. چون شماره ای که بهتون میدن رو باید برای تعیین زمان ملاقات داشته باشید.
    هر چیزی که احساس می کنید لازمه رو به عنوان مدرک ببرید.
    این سایت رو هم ببینید:
    http://path2usa.com/
    روند کار روزه قرار ملاقات رو بارها بچه ها نوشتن که من نمیگم دیگه ،
    فقط باید بگم که برای این ویزا شما نیازی به دریافت شماره ندارید بلکه باجه انگشت نگاری گذرنامتون رو می گیره و نوبتتون که بشه نامتون رو صدا می کنند.
    من سفارت امریکا در دوبی رفتم.
    البته اتفاقات عجیبی هم اون روز افتاد برای نمونه آژیر سیستم اعلام حریق صدا داد رو همه رو از ساختمون بیرون کردند و دوباره رفتیم تو و دووباره ...
    خلاصه مسخره بازی بود تو سفارت!!!
    بگذریم.
    روز مصاحبه پیشنهاد می کنم با جامه رسمی برید. آقایون کراوات بزنند بهتره. ریش و سیبیل نداشته باشید بازم بهتره. کلا مرتب باشید .
    صداتون که کردن حتما با لبخند و گود مورنینگ آغاز کنید. ضمنا لبخند همراه با جدیت نه لوس بازی و هر هر و کر کر و جلف بازی.
    یه سری پرسش هست تو سایت های مختلف که می تونید دانلود کنید.
    من دانلود کردن و پاسخ هایی براش آماده کردم و با یک آموزگار زبان چند جلسه ای کار کردم تا بتونم سطح زبانم رو بالا ببرم.
    مصاحبه خیلی هم سخت نیست. نترسید.
    اگر چیزی رو متوجه نشید بپرسید حتما و الکی پاسخ ندید.
    یه خانم با من مصاحبه کرد. خیلی مودب بود و با پرستیژ بود و پرسشهایی که از من شد اینها بود:
    تحصیلاتت چیه؟
    کارت چیه؟
    الان چه کار می کنی؟
    وظایفت چیه الان تو کار کنونیت؟
    سربازی رفتی؟
    میتونم ببینم مدرک مربوط به سربازیتو؟ (ترجمه کنید کارت معافی یا پایان خدمت یا ... )
    سوابق کاریت چیه؟
    سوابقت تو شرکت های خصوصی بوده یا دولتی؟
    بعدشم رفت دو دقیقه بعد اومد گفت که باید بک گراند چک بشی. یه شماره داد که از تو سایتشون پروندمو پی گیری کنم.

    زیاد بزرگ نکنید واسه خودتون. من خیلی وسواسیم تو کارام که به بهترین شیوه انجام بشه.
    اما در این حد نیاز نبود که من کار کردم.
    نزدیک 200 برگ مدرک از همه سوابق کاری و تحصیلی و کار آمریکام و ... برده بودم که فقط ترجمه کار معافیم رو دید.

    تلاش کنید در طول مصاحبه به آفیسر نگاه کنید نه به زمین و هوا و ... دستاتونم زیاد تکون ندید. قبلا هم به پاسخاتون فکر کنید. نه اونجا.
    تا نوبتتون بشه هم سرتون رو با تلویزیون سالن گرم کنید زیاد با اطرافیانتون حرف نزنید.
    خیلی از این ها ممکنه آدم درستی نباشند و این روی شخصیت شما هم تاثیر میذاره چون به هرحال شما دیده می شید با هم صحبتتون.
    کلا زیاد سخت نیست اگر یکی دو ساعت خودتونو نگه دارید. من یه چیزایی اونجا دیدم که حالم داشت به هم می خورد از رفتارهای مردم.

    به هر حال امیدوارم تجربه من یاری گر باشه براتون.

    شاد و پیروز باشید.

    ببخشید بچه ها یادم رفت اینو بنویسم:
    درباره وضعیت سربازیم هم پرسید.
    کارت خدمتتون رو ترجمه کنید ببرید.
    ویرایش توسط Mostafa_CM : October 25th, 2014 در ساعت 07:26 PM دلیل: ترکیب پست ها

  4. #664
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    ارسال‌ها
    52

    پیش فرض پاسخ : دبی (امارات) - تجربیات روز مصاحبه در سال ٢٠١۴

    سلام یکی بگه 221g یعنی چی؟

  5. #665

    پیش فرض پاسخ : دبی (امارات) - کلیرنس در سال ٢٠١۴

    نقل قول نوشته اصلی توسط ramintaheri7 نمایش پست ها
    ايني هم كه اين مطالب روز مصاحبم رو اينجا نوشتم، به اين دليله كه من از مطالب اين سايت استفاده كردم، دوس نداشتم ديني به گردنم باشه، فقط شديدا عذرخواهي ميكنم كه تو اين زمان فرصت نشده بود چيزي بنويسم، بنا رو گذاشته بودم واسه بعد از كليير شدنم، اما خوب امروز اينكارو كردم؛ اميدوارم اگر پستم نامربوط بوده عزيزان ببخشن و به جاي اصلي منتقل كنن تا بچه ها ي ديگه استفاده كنن. لذا اينكه حالا آفيسرها موشكافانه بخوان مطالب اينجارو بخونن رو نميدونم، فقط ميدونم از محتويات عمده ي سايت اطلاع دارن، و اينكه حرفاي من بخواد باعث ريجكتيم بشه رو هم قبول ندارم يا اينكه استاد من و برادرش كجا چيكار ميكردن يا ميكنن هم فك نكنم به من دخلي داشته باشه، اگر قرار بود من با استادم ادامه بدم، همون سال نود با سهميه استعداد درخشان دكترامو ميخوندم و بخاطرش سه سال هزينه روحي جسمي و مالي نميكردم! ولي به قول شما اگر يكي بخاد گير بده، ممكنه سايت دانشكدمونو چك كنه و بگه اااا اينكه آيروديناميك بوده، پس چرا زده پيشرانش؟!!! چون به خيال يه بيننده، سايت دانشكده معتبرترين جا واسه اطلاعات شخصيه افراده، حالا فك كن من بخام كلي مدرك بيارم كه من گرايشم چيزه ديگه بوده! نميدونم والا، بعضي مسائل خارج از دست ماست، لذا به نظرم حتي آدم اگه از اين اتفاقات هم متضرر بشه ( مثه من تو بنياد نخبگان)، حداقل پيش خودم وجدانم راحته كه راست گفتم و اشتباهي نكردم
    فك كنم بحث شخصي شد و بچه ها رو سردرگم كرد. ممنون بابت حوصله ي همتون عزيزان ؛)
    رامین جان شما خیلی صادقانه با اون آقا صحبت کردین و راست و درست جواب دادین. اما اون هدفش این بوده که تا جای ممکن اطلاعات راجع به کاراتون و مقالاتتون و شریف در بیاره. درسته که لبخند میزنن و اطمینان میدن اما چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند!! بلی سرویس های اطلاعاتیشون تو واشنگتون همه مورد دارها رو ریجکت میکنن. از جمله متاسفانه خود شما (و من ). دنیای غریبی است نازنین. از این جا رانده و از آنجا هم رانده شدیم. درد دل به که بگوییم؟؟
    ویرایش توسط omid497 : October 21st, 2014 در ساعت 07:52 PM

  6. #666
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    Nov 2013
    ارسال‌ها
    62

    پیش فرض پاسخ : دبی (امارات) - تجربیات روز مصاحبه در سال ٢٠١۴

    نقل قول نوشته اصلی توسط ROHAM83 نمایش پست ها
    سلام یکی بگه 221g یعنی چی؟
    یعنی کلیرنس

  7. #667

    پیش فرض پاسخ : دبی (امارات) - تجربیات روز مصاحبه در سال ٢٠١۴

    [COLOR=rgba(0, 0, 0, 0.701961)]سلام دوستان،[/COLOR]
    [COLOR=rgba(0, 0, 0, 0.701961)] منم تصميم گرفتم تجربه سفر و روز مصاحبمو بنويسم اينجا شايد بدرد بقيه هم بخوره،من ٢٣ اكتبر ساعت ٨ صبح سفارت آمريكا در دبي وقت داشتم، روز قبلش ساعت ١ ظهر رسيدم هتل، هتل بسيار خوب بود همينجور غذاهاش كه همه سلف سرويس و بسيار تميز بود. خب تا رسيدم هتل ناهارو خوردم و استراحت كردم و بعدش خودمو واسه سفارت آماده كردم با جواب دادن سوالايي كه احتمال ميدادم ازم بپرسن و همينطور چك كردن مدارك. بعدش رفتم بيرون هتل يه چرخي زدم در هواي شرجي ولي مطبوع ساعت ١١ شب دبي و به رسپشن سپردم ساعت ٦:٣٠ بيدارم كنه كه راس ساعت همين كارو كرد. ديگه تا ساعت ٧ آماده شدم و رفتم صبحانه خوردم و ساعت ٧:٢٠ راهي سفارت شدم كه حدود ١٥ دقيقه راه بود تا رسيدم دره سفارت ديدم كلي آدم اونجا وايساده يكم جا خوردم!! اكثرا هم عربستاني بودن ولي ايراني هم ماشالاه كم نبود. رفتم وايسادم توو صف همينجور كه توو صف بوديم ٢ نفر ميومدن ds-160 رو با pass و برگه وقت سفارت چك ميكردن، بعد از ٢٠ دقيقه رفتم داخل كيف و موبايلمو تحويل دادم و وارد ساختمان اصلي سفارت شدم، تا وارد شدم يه خانم خوش برخورد بهم گفت برو پنجره ٩-١٠ يا ١١ اونجا i-20 و رسيد سويس في و پاسپورتمو چك كرد، بعدش گفت برو پيش همون خانم خوش برخورده نوبت بگير كه كلا به ايراني ها نوبت نميداد و فرستادم توو صف اثر انگشت اونجا هم يه ١٥ دقيقه معطل شدم تا اثرات انگشتمو گرفت يه آقايي پاسپورتمم گرفت گفت صدات ميكنيم!! گفتم رفت تا ٦-٧ ساعت ديگه!! ولي در عين ناباوري واسه ايراني ها پنجره هاي ٥ و ٦ رو اختصاصي قرار داده بودن كه واقعا اين حركتشونو دوس داشتم! چون واقعا اون روز شلوغ بود شايد ١٥٠-٢٠٠ نفري آدم اونجا بودن!!! ساعت ٨:٥٠ شروع كردن به صدا زدن ايراني ها! اولي رد شد!! دومي خوشحال بود نميدونم صورتي گرفت يا زرد! سومي رد شد!!! چهارمي من بودم پنجره ٥ پيش خانم موو بور گفتم منم ردم !! رفتم اونجا احوال پرسي كرد و پرسيد : چرا ميخاي اين رشته رو بخوني؟! بعدش گفت مدركه ليسانستو بده. پرسيد ميخاي با اين فوق ليسانس اين رشته چكار كني؟! بعدش گفت رزومتو بده.پرسيد ديگه كجاها اپلاي كردي؟! گفتم فلان جا و فلان جا، گفت پذيرفته شدي؟! گفتم آره. بعدش پرسيد سربازي رفتي؟! گفتم نههه! گفت چكارش كردي؟! گفتم وثيقه و مدركشو ازم خواست!! پرسيد كي خرجتو ميده؟! گفتم بابام و نامه تمكن مالي حسابه خودمو بهش دادم! بعدش گفت تصميم گرفتيم بهت ويزا بديم و برگه صورتي رو بهم داد!! واقعا شكه شده بودم! كلي تشكر كردم و اصن يادم رفت بپرسم سينگل دادي يا مولتي ؟! ديگه ساعت ٩:٢٠ اومدم بيرون!! به همين راحتي بعد از منم باز همون خانم موو بور يه دختره رو رد كرد كه البته اون توريستي بود! [/COLOR]
    [COLOR=rgba(0, 0, 0, 0.701961)]كلن اين سفر واسه من فوق العاده بود چون همه چيز اون چيزي كه ميخاستم شد [/COLOR]
    [COLOR=rgba(0, 0, 0, 0.701961)]ببخشيد طولاني شد. موفق باشين.[/COLOR]

  8. #668
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    ارسال‌ها
    84

    پیش فرض پاسخ : دبی (امارات) - تجربیات روز مصاحبه در سال ٢٠١۴

    سلام بچه ها اینم تجربه درخواست ویزای توریستی من و خانوادم.
    من همراه پدر مادرم برای دیدن برادرم که آمریکا مشغول ادامه تحصیله برای ویزای توریستی اقدام کردیم و از کنسولگری آمریکا در دبی وقت گرفته بودیم.
    اول از همه این که ما از فرودگاه اصفهان برای دوبی پرواز داشتیم و موقع passport چک کردن به عکس پاسپورت من گیر دادن که شکل خودت نیست. منم نه کارت ملی همراهم بود نه شناسنامه. عکس پاسپورتم مال دو سال پیش بود و خوب می دونین عکس که اسکن میشه هم کلا متفاوت میشه. خلاصه کپی شناسنامه از توی مدارک ترجمه که می خواستم برای سفارت ببرم و عکس جدیدی که برای سفارت انداخته بودم رو نشونشون دادم به زور قبول کردن و گفتن دعا کن تو سفارت بت گیر ندن. که توی سفارت هم اتفاقا چیزی بهم نگفتن. خلاصه که اگه می خواین بهتون استرس وارد نشه اگه عکس پاسپورتتون قدیمیه عکسشو تعویض کنین.
    وقتمون ساعت 8:30 بود ولی همانطور که همه گفته بودن زودتر راه افتادیم و ساعت 7:30 اونجا بودیم. اگر زودتر برین زودتر وارد کنسولگری میشین ولی معلوم نیست که کی صداتون بزنن ممکنه زودتر صداتون بزنن ممکن هم هست دیرتر مثلا ما رو ساعت 12 ظهر صدا زدن ولی خیلیا که دیرتر از ما اومدن حتی مال نوبت ساعت 9 بودن زودتر از ما صدا زدن.
    وقتی رسیدیم دم کنسولگری یه آفیسر اونجا ازمون پرسید
    ?Do you have an appointment-
    Yes-
    ?What time-
    8:30-
    جای صف ساعت 8:30 رو نشونمون داد. فکر می کنم سه تا جای صف بود. ساعت 8، 8:30 و 9. وقتی که توی صف بودیم یه آقای دیگه می اومد پاسپورت، برگه confirmation فرم ds160 و برگه ای که وقت سفارت توش نوشته شده
    (print instruction) رو می دید و زیر وقت سفارتمون با خودکار تیک می زد. وقتی که کسایی که توی اون لحظه در صف ساعت 8 بودند همه رفتن داخل ما و کسایی که در صف ساعت 8:30 بودیم وارد صف ساعت 8 شدیم. همون آقا ازمون خواست که برگه confirmation و پاسپورتمون آماده دستمون باشه و اگر موبایل همراهمونه خاموشش کنیم. که ما کلا نه موبایل نه کیف برده بودیم فقط پوشه مدارکمون همراهمون بود + مقداری پول برای برگشتن به هتل. یک تا دو نفر رو با هم می فرستاند تو. وقتی نوبت به ما رسید گفتم که ما سه نفر با همیم سه نفری داخل شدیم. اونجا پاسپورت و برگه confirmation رو ازمون گرفتن و برگه را تاکردن لای پاسپورت گذاشتن و دوباره بهمون پس دادن. اگه موبایل وسیله الکترونیکی یا فلزی مثل ساعت و کمربند همراهمون بود باید میذاشتیم داخل سبد و خودمون از گیت امنیتی رد می شدیم و وسایلمون رو می گرفتیم. یه خانم ازمن پرسید موبایل نداری؟ گفتم نه. نمی دونم شاید اگه موبایل داشتیم باید تحویل می دادیم . از در دیگه ای رد شدیم وارد یه فضای حیاط مانند شدیم و وارد یه ساختمان دیگه ای که سمت راستمون بود شدیم. همین قسمت اول یه میز بود که دو تا خانم پشتش نشسته بودن پاسپورتا و برگه confirmation رو می گرفتند و یه بارکد به پشت پاسپورتمون می چسبوندن. بعد وارد یه صف دیگه شدیم یه آفیسر خانم بود که صف رو مرتب نگه می داشت وقتی که نوبت به ما رسید خود آفیسر از من پرسید together? گفتم آره. سه تاییمون با هم رفتیم کنار باجه. یه آفیسر خانم از پشت شیشه ازمون پرسید با همیم گفتم آره بعد پاسپورتا و برگه confirmation رو خواست یکی یکی توی کامپیوترش چک می کرد. بعد عکس ازمون خواست (همون عکس 5*5 سانتی متر رنگی که طی 6 ماه اخیر گرفته شده) بعد پاسپورت منو دید و از من پرسید توی این سال ها به هیچ کشوری سفر نکردی؟ گفتم نه. پاسپورتها رو بهمون برگردوند و گفت بریم دم میز اول شماره بگیریم و بریم باجه 1 برای انگشت نگاری. رفتیم دم میز گفت no number for you go to window 1. اول تعجب کردیم که پس چرا شماره نداد. توی صف انگشت نگاری وایسادیم یکی از خانم های که پشت میز بود با تبلتش اومد پاسپورتا و برگه confirmation رو می دید تو تبلتش چک می کرد و پاسپورتا و برگه confirmation رو پس میداد. دو تا باجه انگشت نگاری را انجام می دادن. غیر از توضیحات انگلیسی یه برگه به فارسی زده بودن به دیوار که توضیح می داد برای انگشت نگاری باید چی کار کنیم. نوبت من که شد پاسپورتمو دادم پدرم و رفتم دم باجه 2. یه آفیسر مرد بهم گفت که اول پاسپورتو بده. از همون جا به پدرم گفتم پاسپورتو بده. آفیسر با لبخند گفت اگه با همین همتون بیاین. خیلی هم خوش برخورد بود با لبخند اول اسم منو صدا زد. باید اول 4 انگشت دست راستو بدون انگشت شست میذاشتیم روی صفحه بعد 4 انگشت چپ و بعد هم دوتا شست. یکی یکی انگشت نگاری انجام شد. آفیسر گفت بریم بشینیم صدامون میزنن. ازش پرسیدم از کجا باید شماره بگیریم، گفت شماره نمی خواد به اسم صداتون میزنن. رفتیم نشستیم بعد از چند دقیقه مصاحبه ها شروع شد و شماره ها می خوندن که برن کدوم باجه مثل توی بانک. باز هم من برای اطمینان از یکی از خانم های پشت میز پرسیدم نباید شماره بگیریم؟ ما که شماره نداریم از کجا بفهمیم کی صدامون میزنن؟ گفت شماره رو به اسم صدا میزنن، پاسپورتتون رو گرفتن درسته؟ گفتم آره. گفت پس به اسم صدا می زنن. کلا دو تا باجه بودن که به اسم صدا میزدن. بقیه باجه ها شماره می خوندن. اکثر کسایی هم که به اسم می خوندن ایرانی بودن شاید 4-5 تا از کسایی که به اسم صدا کردن چینی یا کره ای بودن.
    نگران طرز لباس پوشیدنتون هم نباشین. همه تیپی اونجا بود هم رسمی هم غیر رسمی مثل تیپ مهمونی یا تیپ ورزشی. هم با حجاب اونجا بود هم بی حجاب.
    اونجا هم دستشویی بود هم یه تریا کوچیک اگر گرسنتون می شد.
    اکثر ایرانی هایی که اونجا بودن برگه صورتی گرفتن. فقط دو سه نفری رو دیدم که سفید گرفتن.
    ما آخرین نفرایی بودیم که به اسم خوندن. ساعت 12 و خورده ای بود که مارو صدا زدن. رفتیم دم باجه یه آفیسر مرد بود به فارسی و با لهجه ازمون پرسید چرا می خوایم به آمریکا بریم؟ گفتم تنها برادرم اونجا مشغول ادامه تحصیله، سه ساله که ندیدیمش و دلمون خیلی براش تنگ شده. بعد اسم منو صدا زد گفت شما هنوز دانشجویی گفتم بله سال آخر فلان دانشگاه دارم فلان رشته رو در مقطع لیسانس می خونم.در حال حاضر دارم روی پایان نامم کار می کنم. بعد از مادرم سوال کرد شغلش چیه؟ گفت خانه دار. گفت شغل دیگه ای نداشته؟ گفت نه. بعد رو کرد به پدرم گفت شغلش چیه؟ گفت بازنشسته. گفت شغلش چی بوده؟ گفت مدیر مالی شرکت های ریسندگی بافندگی فلان و فلان. بعد نمی فهمید ریسندگی بافندگی چیه پرسید در مورد کارش بیشتر توضیح بده که چی تولید می کنن پدرم گفت پارچه، موکت و... پرسید شغلتون دولتی بوده یا خصوصی؟ پدرم گفت خصوصی تحت پوشش دولت. نمی فهمید تحت پوشش یعنی چی آخر سر گفت یعنی نیمه دولتی خصوصی؟ پدرم گفت آره. گفت کارت پایان خدمت؟ ترجمه کارت معافی پدرم رو بهش دادیم. پرسید اصل کارت همراهتون نیست. بعد از گشتن گفتیم نه. گفت اشکالی نداره. بعد شروع کرد یه چیزایی توی کامپیوترش تایپ کردن من دیدم هیچ کدوم مدارک رو ازمون نخواست گفتم bank statement و ترجمه سند خونه و ... هم همراهمون هست اگر بخواین. فقط یه سری تکون داد و به تایپ کردنش ادامه داد. بعد یه برگه سفید و زرد برداشت رو کرد به من گفت شما فاقد شرایط گرفتن ویزا هستی و من نمی تونیم به شما ویزا بدهم و برگه سفید را داد به من بعد رو کرد به پدر و مادرم گفت و در مورد شما من نمی توانم تصمیم نهایی را بگیرم درخواست ویزای شما باید روند اداری را طی کند. برگه زرد رو داد و گفت این شماره case number شما هست که می تونید وضعیت خودتون رو از این وبسایت چک کنید. مادرم گفت: پس من چی؟ گفت کیس شما(پدر و مادرم) با هم هست. بعد هم پا شدیم رفتیم.

  9. #669
    ApplyAbroad Superstar vahid_vp آواتار ها
    تاریخ عضویت
    May 2011
    رشته و دانشگاه
    Hydrology
    ارسال‌ها
    3,135

    پیش فرض پاسخ : دبی (امارات) - تجربیات روز مصاحبه در سال ٢٠١۴

    نقل قول نوشته اصلی توسط paperstar نمایش پست ها
    سلام بچه ها اینم تجربه درخواست ویزای توریستی من و خانوادم.
    من همراه پدر مادرم برای دیدن برادرم که آمریکا مشغول ادامه تحصیله برای ویزای توریستی اقدام کردیم و از کنسولگری آمریکا در دبی وقت گرفته بودیم.
    اول از همه این که ما از فرودگاه اصفهان برای دوبی پرواز داشتیم و موقع passport چک کردن به عکس پاسپورت من گیر دادن که شکل خودت نیست. منم نه کارت ملی همراهم بود نه شناسنامه. عکس پاسپورتم مال دو سال پیش بود و خوب می دونین عکس که اسکن میشه هم کلا متفاوت میشه. خلاصه کپی شناسنامه از توی مدارک ترجمه که می خواستم برای سفارت ببرم و عکس جدیدی که برای سفارت انداخته بودم رو نشونشون دادم به زور قبول کردن و گفتن دعا کن تو سفارت بت گیر ندن. که توی سفارت هم اتفاقا چیزی بهم نگفتن. خلاصه که اگه می خواین بهتون استرس وارد نشه اگه عکس پاسپورتتون قدیمیه عکسشو تعویض کنین.
    وقتمون ساعت 8:30 بود ولی همانطور که همه گفته بودن زودتر راه افتادیم و ساعت 7:30 اونجا بودیم. اگر زودتر برین زودتر وارد کنسولگری میشین ولی معلوم نیست که کی صداتون بزنن ممکنه زودتر صداتون بزنن ممکن هم هست دیرتر مثلا ما رو ساعت 12 ظهر صدا زدن ولی خیلیا که دیرتر از ما اومدن حتی مال نوبت ساعت 9 بودن زودتر از ما صدا زدن.
    وقتی رسیدیم دم کنسولگری یه آفیسر اونجا ازمون پرسید
    ?Do you have an appointment-
    Yes-
    ?What time-
    8:30-
    جای صف ساعت 8:30 رو نشونمون داد. فکر می کنم سه تا جای صف بود. ساعت 8، 8:30 و 9. وقتی که توی صف بودیم یه آقای دیگه می اومد پاسپورت، برگه confirmation فرم ds160 و برگه ای که وقت سفارت توش نوشته شده
    (print instruction) رو می دید و زیر وقت سفارتمون با خودکار تیک می زد. وقتی که کسایی که توی اون لحظه در صف ساعت 8 بودند همه رفتن داخل ما و کسایی که در صف ساعت 8:30 بودیم وارد صف ساعت 8 شدیم. همون آقا ازمون خواست که برگه confirmation و پاسپورتمون آماده دستمون باشه و اگر موبایل همراهمونه خاموشش کنیم. که ما کلا نه موبایل نه کیف برده بودیم فقط پوشه مدارکمون همراهمون بود + مقداری پول برای برگشتن به هتل. یک تا دو نفر رو با هم می فرستاند تو. وقتی نوبت به ما رسید گفتم که ما سه نفر با همیم سه نفری داخل شدیم. اونجا پاسپورت و برگه confirmation رو ازمون گرفتن و برگه را تاکردن لای پاسپورت گذاشتن و دوباره بهمون پس دادن. اگه موبایل وسیله الکترونیکی یا فلزی مثل ساعت و کمربند همراهمون بود باید میذاشتیم داخل سبد و خودمون از گیت امنیتی رد می شدیم و وسایلمون رو می گرفتیم. یه خانم ازمن پرسید موبایل نداری؟ گفتم نه. نمی دونم شاید اگه موبایل داشتیم باید تحویل می دادیم . از در دیگه ای رد شدیم وارد یه فضای حیاط مانند شدیم و وارد یه ساختمان دیگه ای که سمت راستمون بود شدیم. همین قسمت اول یه میز بود که دو تا خانم پشتش نشسته بودن پاسپورتا و برگه confirmation رو می گرفتند و یه بارکد به پشت پاسپورتمون می چسبوندن. بعد وارد یه صف دیگه شدیم یه آفیسر خانم بود که صف رو مرتب نگه می داشت وقتی که نوبت به ما رسید خود آفیسر از من پرسید together? گفتم آره. سه تاییمون با هم رفتیم کنار باجه. یه آفیسر خانم از پشت شیشه ازمون پرسید با همیم گفتم آره بعد پاسپورتا و برگه confirmation رو خواست یکی یکی توی کامپیوترش چک می کرد. بعد عکس ازمون خواست (همون عکس 5*5 سانتی متر رنگی که طی 6 ماه اخیر گرفته شده) بعد پاسپورت منو دید و از من پرسید توی این سال ها به هیچ کشوری سفر نکردی؟ گفتم نه. پاسپورتها رو بهمون برگردوند و گفت بریم دم میز اول شماره بگیریم و بریم باجه 1 برای انگشت نگاری. رفتیم دم میز گفت no number for you go to window 1. اول تعجب کردیم که پس چرا شماره نداد. توی صف انگشت نگاری وایسادیم یکی از خانم های که پشت میز بود با تبلتش اومد پاسپورتا و برگه confirmation رو می دید تو تبلتش چک می کرد و پاسپورتا و برگه confirmation رو پس میداد. دو تا باجه انگشت نگاری را انجام می دادن. غیر از توضیحات انگلیسی یه برگه به فارسی زده بودن به دیوار که توضیح می داد برای انگشت نگاری باید چی کار کنیم. نوبت من که شد پاسپورتمو دادم پدرم و رفتم دم باجه 2. یه آفیسر مرد بهم گفت که اول پاسپورتو بده. از همون جا به پدرم گفتم پاسپورتو بده. آفیسر با لبخند گفت اگه با همین همتون بیاین. خیلی هم خوش برخورد بود با لبخند اول اسم منو صدا زد. باید اول 4 انگشت دست راستو بدون انگشت شست میذاشتیم روی صفحه بعد 4 انگشت چپ و بعد هم دوتا شست. یکی یکی انگشت نگاری انجام شد. آفیسر گفت بریم بشینیم صدامون میزنن. ازش پرسیدم از کجا باید شماره بگیریم، گفت شماره نمی خواد به اسم صداتون میزنن. رفتیم نشستیم بعد از چند دقیقه مصاحبه ها شروع شد و شماره ها می خوندن که برن کدوم باجه مثل توی بانک. باز هم من برای اطمینان از یکی از خانم های پشت میز پرسیدم نباید شماره بگیریم؟ ما که شماره نداریم از کجا بفهمیم کی صدامون میزنن؟ گفت شماره رو به اسم صدا میزنن، پاسپورتتون رو گرفتن درسته؟ گفتم آره. گفت پس به اسم صدا می زنن. کلا دو تا باجه بودن که به اسم صدا میزدن. بقیه باجه ها شماره می خوندن. اکثر کسایی هم که به اسم می خوندن ایرانی بودن شاید 4-5 تا از کسایی که به اسم صدا کردن چینی یا کره ای بودن.
    نگران طرز لباس پوشیدنتون هم نباشین. همه تیپی اونجا بود هم رسمی هم غیر رسمی مثل تیپ مهمونی یا تیپ ورزشی. هم با حجاب اونجا بود هم بی حجاب.
    اونجا هم دستشویی بود هم یه تریا کوچیک اگر گرسنتون می شد.
    اکثر ایرانی هایی که اونجا بودن برگه صورتی گرفتن. فقط دو سه نفری رو دیدم که سفید گرفتن.
    ما آخرین نفرایی بودیم که به اسم خوندن. ساعت 12 و خورده ای بود که مارو صدا زدن. رفتیم دم باجه یه آفیسر مرد بود به فارسی و با لهجه ازمون پرسید چرا می خوایم به آمریکا بریم؟ گفتم تنها برادرم اونجا مشغول ادامه تحصیله، سه ساله که ندیدیمش و دلمون خیلی براش تنگ شده. بعد اسم منو صدا زد گفت شما هنوز دانشجویی گفتم بله سال آخر فلان دانشگاه دارم فلان رشته رو در مقطع لیسانس می خونم.در حال حاضر دارم روی پایان نامم کار می کنم. بعد از مادرم سوال کرد شغلش چیه؟ گفت خانه دار. گفت شغل دیگه ای نداشته؟ گفت نه. بعد رو کرد به پدرم گفت شغلش چیه؟ گفت بازنشسته. گفت شغلش چی بوده؟ گفت مدیر مالی شرکت های ریسندگی بافندگی فلان و فلان. بعد نمی فهمید ریسندگی بافندگی چیه پرسید در مورد کارش بیشتر توضیح بده که چی تولید می کنن پدرم گفت پارچه، موکت و... پرسید شغلتون دولتی بوده یا خصوصی؟ پدرم گفت خصوصی تحت پوشش دولت. نمی فهمید تحت پوشش یعنی چی آخر سر گفت یعنی نیمه دولتی خصوصی؟ پدرم گفت آره. گفت کارت پایان خدمت؟ ترجمه کارت معافی پدرم رو بهش دادیم. پرسید اصل کارت همراهتون نیست. بعد از گشتن گفتیم نه. گفت اشکالی نداره. بعد شروع کرد یه چیزایی توی کامپیوترش تایپ کردن من دیدم هیچ کدوم مدارک رو ازمون نخواست گفتم bank statement و ترجمه سند خونه و ... هم همراهمون هست اگر بخواین. فقط یه سری تکون داد و به تایپ کردنش ادامه داد. بعد یه برگه سفید و زرد برداشت رو کرد به من گفت شما فاقد شرایط گرفتن ویزا هستی و من نمی تونیم به شما ویزا بدهم و برگه سفید را داد به من بعد رو کرد به پدر و مادرم گفت و در مورد شما من نمی توانم تصمیم نهایی را بگیرم درخواست ویزای شما باید روند اداری را طی کند. برگه زرد رو داد و گفت این شماره case number شما هست که می تونید وضعیت خودتون رو از این وبسایت چک کنید. مادرم گفت: پس من چی؟ گفت کیس شما(پدر و مادرم) با هم هست. بعد هم پا شدیم رفتیم.
    خیلی ممنون و متاسف شدم وسه اینکه به شما ویزا نداده
    too much love will kill you

  10. #670

    پیش فرض پاسخ : دبی (امارات) - تجربیات روز مصاحبه در سال ٢٠١۴

    دوستان در مورد زن و شوهری که هردو F1 و ازیک دانشگاه پذیرش دارند، چه توصیه ای دارید؟
    نکته ی خاصی مدنظرتون هست که باید رعایت بشه؟ چطور آفیسر رو باید متقاعد کرد که بر میگردیم ( چون هر دو داریم میریم به یک دانشگاه)
    هان مشو نومید، چون واقف نئی از سر غیب ... باشد اندر پرده بازی های پنهان "غم مخور"

برچسب‌های این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •