سلام بچه ها اینم تجربه درخواست ویزای توریستی من و خانوادم.
من همراه پدر مادرم برای دیدن برادرم که آمریکا مشغول ادامه تحصیله برای ویزای توریستی اقدام کردیم و از کنسولگری آمریکا در دبی وقت گرفته بودیم.
اول از همه این که ما از فرودگاه اصفهان برای دوبی پرواز داشتیم و موقع passport چک کردن به عکس پاسپورت من گیر دادن که شکل خودت نیست. منم نه کارت ملی همراهم بود نه شناسنامه. عکس پاسپورتم مال دو سال پیش بود و خوب می دونین عکس که اسکن میشه هم کلا متفاوت میشه. خلاصه کپی شناسنامه از توی مدارک ترجمه که می خواستم برای سفارت ببرم و عکس جدیدی که برای سفارت انداخته بودم رو نشونشون دادم به زور قبول کردن و گفتن دعا کن تو سفارت بت گیر ندن. که توی سفارت هم اتفاقا چیزی بهم نگفتن. خلاصه که اگه می خواین بهتون استرس وارد نشه اگه عکس پاسپورتتون قدیمیه عکسشو تعویض کنین.
وقتمون ساعت 8:30 بود ولی همانطور که همه گفته بودن زودتر راه افتادیم و ساعت 7:30 اونجا بودیم. اگر زودتر برین زودتر وارد کنسولگری میشین ولی معلوم نیست که کی صداتون بزنن ممکنه زودتر صداتون بزنن ممکن هم هست دیرتر مثلا ما رو ساعت 12 ظهر صدا زدن ولی خیلیا که دیرتر از ما اومدن حتی مال نوبت ساعت 9 بودن زودتر از ما صدا زدن.
وقتی رسیدیم دم کنسولگری یه آفیسر اونجا ازمون پرسید
?Do you have an appointment-
Yes-
?What time-
8:30-
جای صف ساعت 8:30 رو نشونمون داد. فکر می کنم سه تا جای صف بود. ساعت 8، 8:30 و 9. وقتی که توی صف بودیم یه آقای دیگه می اومد پاسپورت، برگه confirmation فرم ds160 و برگه ای که وقت سفارت توش نوشته شده
(print instruction) رو می دید و زیر وقت سفارتمون با خودکار تیک می زد. وقتی که کسایی که توی اون لحظه در صف ساعت 8 بودند همه رفتن داخل ما و کسایی که در صف ساعت 8:30 بودیم وارد صف ساعت 8 شدیم. همون آقا ازمون خواست که برگه confirmation و پاسپورتمون آماده دستمون باشه و اگر موبایل همراهمونه خاموشش کنیم. که ما کلا نه موبایل نه کیف برده بودیم فقط پوشه مدارکمون همراهمون بود + مقداری پول برای برگشتن به هتل. یک تا دو نفر رو با هم می فرستاند تو. وقتی نوبت به ما رسید گفتم که ما سه نفر با همیم سه نفری داخل شدیم. اونجا پاسپورت و برگه confirmation رو ازمون گرفتن و برگه را تاکردن لای پاسپورت گذاشتن و دوباره بهمون پس دادن. اگه موبایل وسیله الکترونیکی یا فلزی مثل ساعت و کمربند همراهمون بود باید میذاشتیم داخل سبد و خودمون از گیت امنیتی رد می شدیم و وسایلمون رو می گرفتیم. یه خانم ازمن پرسید موبایل نداری؟ گفتم نه. نمی دونم شاید اگه موبایل داشتیم باید تحویل می دادیم . از در دیگه ای رد شدیم وارد یه فضای حیاط مانند شدیم و وارد یه ساختمان دیگه ای که سمت راستمون بود شدیم. همین قسمت اول یه میز بود که دو تا خانم پشتش نشسته بودن پاسپورتا و برگه confirmation رو می گرفتند و یه بارکد به پشت پاسپورتمون می چسبوندن. بعد وارد یه صف دیگه شدیم یه آفیسر خانم بود که صف رو مرتب نگه می داشت وقتی که نوبت به ما رسید خود آفیسر از من پرسید together? گفتم آره. سه تاییمون با هم رفتیم کنار باجه. یه آفیسر خانم از پشت شیشه ازمون پرسید با همیم گفتم آره بعد پاسپورتا و برگه confirmation رو خواست یکی یکی توی کامپیوترش چک می کرد. بعد عکس ازمون خواست (همون عکس 5*5 سانتی متر رنگی که طی 6 ماه اخیر گرفته شده) بعد پاسپورت منو دید و از من پرسید توی این سال ها به هیچ کشوری سفر نکردی؟ گفتم نه. پاسپورتها رو بهمون برگردوند و گفت بریم دم میز اول شماره بگیریم و بریم باجه 1 برای انگشت نگاری. رفتیم دم میز گفت no number for you go to window 1. اول تعجب کردیم که پس چرا شماره نداد. توی صف انگشت نگاری وایسادیم یکی از خانم های که پشت میز بود با تبلتش اومد پاسپورتا و برگه confirmation رو می دید تو تبلتش چک می کرد و پاسپورتا و برگه confirmation رو پس میداد. دو تا باجه انگشت نگاری را انجام می دادن. غیر از توضیحات انگلیسی یه برگه به فارسی زده بودن به دیوار که توضیح می داد برای انگشت نگاری باید چی کار کنیم. نوبت من که شد پاسپورتمو دادم پدرم و رفتم دم باجه 2. یه آفیسر مرد بهم گفت که اول پاسپورتو بده. از همون جا به پدرم گفتم پاسپورتو بده. آفیسر با لبخند گفت اگه با همین همتون بیاین. خیلی هم خوش برخورد بود با لبخند اول اسم منو صدا زد. باید اول 4 انگشت دست راستو بدون انگشت شست میذاشتیم روی صفحه بعد 4 انگشت چپ و بعد هم دوتا شست. یکی یکی انگشت نگاری انجام شد. آفیسر گفت بریم بشینیم صدامون میزنن. ازش پرسیدم از کجا باید شماره بگیریم، گفت شماره نمی خواد به اسم صداتون میزنن. رفتیم نشستیم بعد از چند دقیقه مصاحبه ها شروع شد و شماره ها می خوندن که برن کدوم باجه مثل توی بانک. باز هم من برای اطمینان از یکی از خانم های پشت میز پرسیدم نباید شماره بگیریم؟ ما که شماره نداریم از کجا بفهمیم کی صدامون میزنن؟ گفت شماره رو به اسم صدا میزنن، پاسپورتتون رو گرفتن درسته؟ گفتم آره. گفت پس به اسم صدا می زنن. کلا دو تا باجه بودن که به اسم صدا میزدن. بقیه باجه ها شماره می خوندن. اکثر کسایی هم که به اسم می خوندن ایرانی بودن شاید 4-5 تا از کسایی که به اسم صدا کردن چینی یا کره ای بودن.
نگران طرز لباس پوشیدنتون هم نباشین. همه تیپی اونجا بود هم رسمی هم غیر رسمی مثل تیپ مهمونی یا تیپ ورزشی. هم با حجاب اونجا بود هم بی حجاب.
اونجا هم دستشویی بود هم یه تریا کوچیک اگر گرسنتون می شد.
اکثر ایرانی هایی که اونجا بودن برگه صورتی گرفتن. فقط دو سه نفری رو دیدم که سفید گرفتن.
ما آخرین نفرایی بودیم که به اسم خوندن. ساعت 12 و خورده ای بود که مارو صدا زدن. رفتیم دم باجه یه آفیسر مرد بود به فارسی و با لهجه ازمون پرسید چرا می خوایم به آمریکا بریم؟ گفتم تنها برادرم اونجا مشغول ادامه تحصیله، سه ساله که ندیدیمش و دلمون خیلی براش تنگ شده. بعد اسم منو صدا زد گفت شما هنوز دانشجویی گفتم بله سال آخر فلان دانشگاه دارم فلان رشته رو در مقطع لیسانس می خونم.در حال حاضر دارم روی پایان نامم کار می کنم. بعد از مادرم سوال کرد شغلش چیه؟ گفت خانه دار. گفت شغل دیگه ای نداشته؟ گفت نه. بعد رو کرد به پدرم گفت شغلش چیه؟ گفت بازنشسته. گفت شغلش چی بوده؟ گفت مدیر مالی شرکت های ریسندگی بافندگی فلان و فلان. بعد نمی فهمید ریسندگی بافندگی چیه پرسید در مورد کارش بیشتر توضیح بده که چی تولید می کنن پدرم گفت پارچه، موکت و... پرسید شغلتون دولتی بوده یا خصوصی؟ پدرم گفت خصوصی تحت پوشش دولت. نمی فهمید تحت پوشش یعنی چی آخر سر گفت یعنی نیمه دولتی خصوصی؟ پدرم گفت آره. گفت کارت پایان خدمت؟ ترجمه کارت معافی پدرم رو بهش دادیم. پرسید اصل کارت همراهتون نیست. بعد از گشتن گفتیم نه. گفت اشکالی نداره. بعد شروع کرد یه چیزایی توی کامپیوترش تایپ کردن من دیدم هیچ کدوم مدارک رو ازمون نخواست گفتم bank statement و ترجمه سند خونه و ... هم همراهمون هست اگر بخواین. فقط یه سری تکون داد و به تایپ کردنش ادامه داد. بعد یه برگه سفید و زرد برداشت رو کرد به من گفت شما فاقد شرایط گرفتن ویزا هستی و من نمی تونیم به شما ویزا بدهم و برگه سفید را داد به من بعد رو کرد به پدر و مادرم گفت و در مورد شما من نمی توانم تصمیم نهایی را بگیرم درخواست ویزای شما باید روند اداری را طی کند. برگه زرد رو داد و گفت این شماره case number شما هست که می تونید وضعیت خودتون رو از این وبسایت چک کنید. مادرم گفت: پس من چی؟ گفت کیس شما(پدر و مادرم) با هم هست. بعد هم پا شدیم رفتیم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)