من ابدا نه احساساتی شدم اون دفعه و نه الان
ولی بذارین به خاطر خودتون یه خورده دعواتون کنم. شما که مهندسی خوندین بهتر نیست با نگاه عمقی تری تحلیل کنید چنین قضیه ای رو؟
خودتون بخونید: "یکی رو میشناختم زندگیشونم خوب بود الان طرف پشیمونه میگه قبل 35 ازدواج خوب نیست".
این نشد یه تحلیل منطقی بر مبنای کلیه شواهد و پارامترهای اثر گذار.
اون بنده خدا مگه مبنای حقایق و واقعیات عالم هستن که حالا به خاطر شرایط و نظر ایشون دیگه ازدواج قبل از اپلای بده؟
شما توی زندگی اون دو تا آدم بودید که بدونید دقیقا کدومشون از چه چیزی به مرور زمان احساس کم تحملی و نارضایتی پیدا کرده و چی رسونده شون به اون نقطه؟ این چیزا متاثر از صد جور عامله. از یه نگاه بیرونی که زندگیشون خوب بود و الان پشیمونه چه نتیجه گیریی میشه کرد آخه؟ (این مثل اینه که بگیم آره یه نفر رو میشناختم دست فرمونشم خوب بود بنده خدا، ولی تصادف کرد مرد. آقا ماشین اصلا خوب نیست، نباید ماشین خرید).
من ابدا انتظار ندارم با هشت نه تا زوجی که میشناسم و از ازدواج رضایت داریم، بشه نتیجه گرفت که قطع به یقین تمامی ازدواج ها باید تداوم داشته باشن و طرفین راضی باشن تا ابد.
چه ربطی داره دوست عزیز؟ من فقط گفتم چندین مثال نقض سراغ دارم که به خاطرشون پیشنهاد میکنم هیچ چیزی رو اینقدر صفر و یک نبینید.
من جای شما بودم زندگی خودم رو شبیه به دیگران نمیدونستم از روی همچین مثالی.
و روزهایی که در اختیارمه رو الکی واسه هیچ و پوچ از دست نمیدادم.
همونطور که گفتم بحث ما اینجا نصیحت و تحمیل نظر نیست. من معتقدم ازدواج،
خوبش خوبه و به خاطر عدم قطعیت های آینده نباید زمان رو از دست داد، شما هم معتقدید بزرگترین اشتباهه لا اقل تا یه زمان بخصوص. خوب طوری هم نیست صلاح مملکت خویش رو هم خسروان میدونن

))) ولی تعمیم ممنوع لطفا. همین

علاقه مندی ها (Bookmarks)