این چیزی که من گفتم بیشتر بر اساس نظرات یک روانشناس بوده و یک چیز کلی هست. ولی اینکه میگید دهه شصت خوب بوده نمیدونم ولی به نظر من ارتباط بین دختر و پسر باید برقرار باشه. (البته رابطه جنسی و عاطفی رو نمیگم. اون موقعی هست از نظر من که شما میخاید باهاش ازدواج کنید) همانطوریکه یک پسر دوستان پسر زیادی داره باید دوستان دختر هم در همین حد داشته باشه تا بتونه با افکار و اخلاقشون اشنا بشه بعد از بین چندتا یکی رو انتخاب کنه. وقتی جامعه بسته هست وقتی پسر دختری میبینه چشماش برق میزنه فکرشم بیشتر س ک س هست چون هیچوقت بدن یک زن رو مثل اروپا ندیده. از اون طرف دختر ها هم چون اینو میدونن همیشه با تردید به یه پسر فکر میکنند. این میشه که ارتباطات به حداقل میرسه و ازدواج سنتی و طلاقهای زیاد...
از طرف دیگه اموزش زندگی زناشویی هم در کشور نداریم. برای اینکه این مسائل قبح شمرده میشه نتیجش میشه اینکه بچه رو در مدرسه دوستاش ذهنشو منحرف میکنن و ... میبینید پسر یا دختر ازدواج کرده ولی بلد نیست چطوری طرف مقابلش رو بلحاظ جنسی و عاطفی راضی کنه.
این هم که میگید شرم و حیا از بین رفته یک مقدار بدلیل واکنش به شرایط اجتماعی بسته هست یک مقدار هم طبیعت بشر هست که با افزایش اگاهی به این نتیجه میرسه که شرم و حیا تعریفش در قرن 21 عوض شده. به نظر من کارهایی مثل دروغ و کلاهبرداری و ... باید شرم داشته باشه. من وقتی در این زمونه مردهایی رو میبینم که زنشون رو نمیخان ازاد بزارن متوجه میشم عصر برده داری هنوز هم تموم نشده. تصور کنید کسی که زنش در مثلا ترکیه ازاد با یک دامن تو خیابون میگرده ایا داره به همسرش خیانت میکنه؟؟ آیا ما باید کسی رو که دوستش داریم محدود بکنیم تا دیگران بدنشو نبینن؟؟ مگر در ایران که پوشش بیشتره خیانت کمتره؟
شما فرض کنید کسی در ایران همسر شما رو اذیت کنه چقدر باید بدوئید تا طرف رو پیدا کنید؟
ولی کشوری که قانون سفت و سخت در مورد مسائل اجتماعی داشته باشه دختری اگه لخت هم بره تو خبابون کسی جرات نداره چیزی بهش بگه.
علاقه مندی ها (Bookmarks)