صفحه 2 از 35 نخستنخست 123456789101112 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 342

موضوع: ازدواج یا اپلای؟

  1. #11
    Member
    تاریخ عضویت
    Mar 2013
    ارسال‌ها
    218

    پیش فرض پاسخ : ازدواج یا اپلای؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط alibihamta نمایش پست ها
    خب من که قبول کردم فرمایشات شماها رو ولی کلا به نظرم اینطوری میرسه که ازدواج خودش خیلی سخته و شاید اینکه بخاییم هم مشکلات اپلای رو حل کنیم و هم یکی رو برای زندگی انتخاب کنیم

    سخت باشه و بتونه اینده شخصی ادمو تحت شعاع خودش قرار بده

    به نظر خود من اکثر ازدواج های ناموفق امروزی به خاطر همین عدم وقت گذاشتن کافی واسه ازدواجه
    تو زندگی به نظر شخصی من بالانس مهمترین عامل موفقیت هست سخت کوشی و تلاش حدی داره بدون تفریح و وجود علاقه در زندگی ، زندگی مثل روح میشه و خشک .
    حالا صلاح مملکت خیش را خسروان دانند .
    به امید روزهای پر از عشق و تلاش

  2. #12
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    رشته و دانشگاه
    industrial_yazd
    ارسال‌ها
    3

    پیش فرض پاسخ : ازدواج یا اپلای؟

    منم تو یه دو راهی این شکلی گیر افتادم!
    امسال کنکور ارشد دادم وعلی رغم تلاش زیادم رتبه خوبی نیاوردم از قبل هم قصد اپلای کردن رو داشتم اما خانواده ام نمیذارن ک به تنهایی برم ومجبورم ک ازدواج کنم!
    خواهش میکنم اگه کسی میدونه بهم کمک کنه فرآیند پذیرش با لیسانس وبا فرض متاهل بودن چقدر طول میکشه؟ متاهل بودن شرایطو خیلی سخت تر میکنه؟

  3. #13

    پیش فرض پاسخ : ازدواج یا اپلای؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط Moshkan نمایش پست ها
    منم تو یه دو راهی این شکلی گیر افتادم!
    امسال کنکور ارشد دادم وعلی رغم تلاش زیادم رتبه خوبی نیاوردم از قبل هم قصد اپلای کردن رو داشتم اما خانواده ام نمیذارن ک به تنهایی برم ومجبورم ک ازدواج کنم!
    خواهش میکنم اگه کسی میدونه بهم کمک کنه فرآیند پذیرش با لیسانس وبا فرض متاهل بودن چقدر طول میکشه؟ متاهل بودن شرایطو خیلی سخت تر میکنه؟
    دوست عزیز اولا اینکه سعی کنید سوالتون واضح باشه، با کلی گویی نمیشه به جواب رسید...

    ثانیا بستگی داره به همسرتون که ایشون برنامش چیه؟ آیا ایشون میخاد اصلا بره خار یا نه؟ آیا ایشون قصد در ادامه تحصیل داره یا نه؟

    ولی اگه بخایین تاثیر منفی داشتن همسر در گرفتن اپلای رو بپرسین... در این صورت که به نظر من هیچ گونه مشکلی نباید داشته باشد بازهم دوستان نظرشونو میدند ...

    مشکل بنده این بود که ازدواج باعث میشه در این پروسه شما سختیهای مسیرت زیاد بشه نه در گرفتن اپلای... یعنی مشکلات بعد از اپلای مد نظرم بودند در خارج از کشور...

    موفق باشید

  4. #14
    Member
    تاریخ عضویت
    Mar 2013
    ارسال‌ها
    218

    پیش فرض پاسخ : ازدواج یا اپلای؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط Moshkan نمایش پست ها
    منم تو یه دو راهی این شکلی گیر افتادم!
    امسال کنکور ارشد دادم وعلی رغم تلاش زیادم رتبه خوبی نیاوردم از قبل هم قصد اپلای کردن رو داشتم اما خانواده ام نمیذارن ک به تنهایی برم ومجبورم ک ازدواج کنم!
    خواهش میکنم اگه کسی میدونه بهم کمک کنه فرآیند پذیرش با لیسانس وبا فرض متاهل بودن چقدر طول میکشه؟ متاهل بودن شرایطو خیلی سخت تر میکنه؟
    نقل قول نوشته اصلی توسط alibihamta نمایش پست ها
    دوست عزیز اولا اینکه سعی کنید سوالتون واضح باشه، با کلی گویی نمیشه به جواب رسید...

    ثانیا بستگی داره به همسرتون که ایشون برنامش چیه؟ آیا ایشون میخاد اصلا بره خار یا نه؟ آیا ایشون قصد در ادامه تحصیل داره یا نه؟

    ولی اگه بخایین تاثیر منفی داشتن همسر در گرفتن اپلای رو بپرسین... در این صورت که به نظر من هیچ گونه مشکلی نباید داشته باشد بازهم دوستان نظرشونو میدند ...

    مشکل بنده این بود که ازدواج باعث میشه در این پروسه شما سختیهای مسیرت زیاد بشه نه در گرفتن اپلای... یعنی مشکلات بعد از اپلای مد نظرم بودند در خارج از کشور...

    موفق باشید
    سلام من نظر شخصی خودم رو می گم ، شما در زندگی زمان رو نمی تونی نگه داری می تونی ؟؟
    ازدواج کردن یا نکردن هیچ تاثیری در پذیرش دانشگاهی نداره مهم هدف شما هست که دو نفر در یک زندگی مشترک هدفشون چیه ؟ مهم اخلاقیات و همدل بودن هست مهم کنار هم تلاش کردن هست چه بسا که کسانی که متاهلند بسیار بیشتر پیشرفت می کنند و اصراف نمی کنند و ... هزاران دلیل داره برای خودش .

    ما تو ذهنمون پل ساختیم و بعدش اومدیم از اون پل کوه ساختیم ، شما دقت کنید در کشور های آمریکایی و اروپایی می بینی خانم از آقا چندین سال بزرگتر هست و خیلی هم با هم خوشحال هستند و از زندگیشون لذت می برند ---- > مهم اینجا عشق و علاقه ای که بین دو نفر هست می باشد دنیا خیلی پیچیده هست .
    مثال دیگه آفیسری که در سفارت هست میشینه بگه خوب چرا ازدواج کردی ؟ واقعا این سئوال رو می پرسه ؟ بیکار که نیست بگه چرا ازدواج کردی و چه فکری کردی که ازدواج کردی ؟!؟!؟!؟!؟
    سن ازدواچ رو در آمریکا و کانادا اگر بررسی کنید مثلا در برهه ای از زمان با توجه به نمودار های آماری موجود و ... مردانی که در سن 24 تا 26 سالگی ازدواج کرده اند سطح در آمدشان و به هدر ندادن پول میزانش حدودا خیلی بیشتر از اکثر رنج سنی بوده حتی کمی بیشتر از 26 تا 28 ساله ها بوده !!

    خوب این یعنی چی ؟ ازدواج واقعیت رو باید گفت مسئولیت میاره در پی اون چه فوایدی داره ؟ از نظر من قابل وصف نیست در همین وطن خودمان اگر از کسی که متاهل هست بپرسید قبل و بعد از ازدواج وضعیت پس انداز و رفاه و ... چطوره بوده " در یک جمله خلاصه می کنه میگه زمین تا آسمون فرق داشته "

    خلاصه :
    شاید باز هم میگم شاید برای تمام متاهلین فرقش 5 الی 10 درصد باشه در فرآیند ویزا گرفتن و ... ولی آیا می ارزه بخاطر 5 الی 10 درصد کل آینده و برنامه های زندگی رو گذاشت زمین و رفت سراغ کار های دیگه ؟
    برای کشور های خیلی پیشرفته به نظره بنده حقیر طبق صحبت های فوق الذکر ملاک گرفتن ویزا و پذیرش ازدواج نیست ----> ملاک گرفتن پذیرش توانایی ها و استعداد های فردی و ... می باشد شما Quality یا کیفیت مد نظر هست .

    پاینده باشید

  5. #15
    Senior Member alpachino10 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2013
    رشته و دانشگاه
    M.Sc. Electrical Engineering
    ارسال‌ها
    571

    پیش فرض پاسخ : ازدواج یا اپلای؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط MinaToo نمایش پست ها
    سلام من نظر شخصی خودم رو می گم ، شما در زندگی زمان رو نمی تونی نگه داری می تونی ؟؟
    ازدواج کردن یا نکردن هیچ تاثیری در پذیرش دانشگاهی نداره مهم هدف شما هست که دو نفر در یک زندگی مشترک هدفشون چیه ؟ مهم اخلاقیات و همدل بودن هست مهم کنار هم تلاش کردن هست چه بسا که کسانی که متاهلند بسیار بیشتر پیشرفت می کنند و اصراف نمی کنند و ... هزاران دلیل داره برای خودش .

    ما تو ذهنمون پل ساختیم و بعدش اومدیم از اون پل کوه ساختیم ، شما دقت کنید در کشور های آمریکایی و اروپایی می بینی خانم از آقا چندین سال بزرگتر هست و خیلی هم با هم خوشحال هستند و از زندگیشون لذت می برند ---- > مهم اینجا عشق و علاقه ای که بین دو نفر هست می باشد دنیا خیلی پیچیده هست .
    مثال دیگه آفیسری که در سفارت هست میشینه بگه خوب چرا ازدواج کردی ؟ واقعا این سئوال رو می پرسه ؟ بیکار که نیست بگه چرا ازدواج کردی و چه فکری کردی که ازدواج کردی ؟!؟!؟!؟!؟
    سن ازدواچ رو در آمریکا و کانادا اگر بررسی کنید مثلا در برهه ای از زمان با توجه به نمودار های آماری موجود و ... مردانی که در سن 24 تا 26 سالگی ازدواج کرده اند سطح در آمدشان و به هدر ندادن پول میزانش حدودا خیلی بیشتر از اکثر رنج سنی بوده حتی کمی بیشتر از 26 تا 28 ساله ها بوده !!

    خوب این یعنی چی ؟ ازدواج واقعیت رو باید گفت مسئولیت میاره در پی اون چه فوایدی داره ؟ از نظر من قابل وصف نیست در همین وطن خودمان اگر از کسی که متاهل هست بپرسید قبل و بعد از ازدواج وضعیت پس انداز و رفاه و ... چطوره بوده " در یک جمله خلاصه می کنه میگه زمین تا آسمون فرق داشته "

    خلاصه :
    شاید باز هم میگم شاید برای تمام متاهلین فرقش 5 الی 10 درصد باشه در فرآیند ویزا گرفتن و ... ولی آیا می ارزه بخاطر 5 الی 10 درصد کل آینده و برنامه های زندگی رو گذاشت زمین و رفت سراغ کار های دیگه ؟
    برای کشور های خیلی پیشرفته به نظره بنده حقیر طبق صحبت های فوق الذکر ملاک گرفتن ویزا و پذیرش ازدواج نیست ----> ملاک گرفتن پذیرش توانایی ها و استعداد های فردی و ... می باشد شما Quality یا کیفیت مد نظر هست .

    پاینده باشید
    سلام دوست عزیز
    نظر شما برای بنده بسیار محترمه ولی من چندان باهاش موافق نیستم. شما تلویحا اشاره می کنید که از دید کمیته پذیرش متاهل بودن یا نبودن تاثیری در دادن پذیرش نداره و فقط Quality مد نظر است. من قبول دارم که Quality در درجه اول قرار داره اما نمیشه با قاطعیت رد کرد که وضعیت تاهل در تصمیم کمیته پذیرش هیچ تاثیری نداره. من یه تجربه شخصی بگم در این مورد:
    یکی از دوستان بنده که دکترا در داخل ایران و از یکی از دانشگاه های تاپ قبول شده بود تعریف میکرد که زمانی که برای مصاحبه پیش کمیته رفته بود یکی از سوالاتی که از ایشون پرسیده بودن وضعیت تاهل ایشون بوده. ایشون چند ماه قبل از اون مصاحبه ازدواج کرده بود. در نهایت ایشون پذیرفته میشه اما بعدا یکی از همون استادها که توی کمیته بوده به خودش شخصا میگه این که شما متاهل بودی برای ما یک نکته منفی بوده!
    هرچند رسما شاید این موضوع عنوان نشه ولی اگر کمی دقیق تر به این موضوع نگاه کنیم می بینیم که واقعا از دید یک استاد که می خواد دانشجوی دکترایی بگیره که ازش انتظار داره که تمام وقت خودش رو وقف پروژه ها و پیشرفت کاری اش بکنه تاهل به قول معروف یک distraction و یک جنبه منفی هستش (البته بنده به جنبه اخلاقی این موضوع کار ندارم که ایا واقعا یک فرد این حق رو داره که در زندگی شخصی فرد دیگری دخالت کنه یا نه. اون بحث اش جداست). تازه این مثالی که بنده آوردم برای Ph.D داخل کشور هستش که از نظر سطح کار علمی و فعالیت روزانه اصلا قابل قیاس با با Ph.D ها و پوزیشن های خارج کشور نیست. شما در نظر بگیرید که در ایران اکثرا ارتباط دانشگاه با صنعت وجود خارجی نداره و یک استادی که دانشجو میگیره در نهایت امر و در حد بالای اون دانشجو رو به عنوان یک سرمایه گذاری علمی در نظر میگیره (حالا بماند که بسیاری اصلا گرفتن دانشجوی دکترا رو به عنوان رفع تکلیف و به اجبار دانشگاه و سازمان سنجش می بینند). اما در کشورهای صاحب علم و تکنولوژی به هیج وجه اینجوری نیست. اونجا دانشجوی دکترا برای استاد علاوه بر سرمایه گذاری علمی به عنوان یک سرمایه گذاری اقتصادی هم مطرحه و شاید این جنبه واسه خیلی از استادها مهمتر از مورد اول باشه. یک دانشجوی دکترای خوب به معنی یک منبع درآمد عالی برای یک استاد از نظر جذب گرنت های خارج از دانشگاه و صنعنی به شمار میاد. اینقدر این دید شایع هستش که گاها از لفظ hire برای گرفتن دانشجو استفاده می کنند (من خودم چندین مورد توی ایمیل ها برخورد کردم). انتخاب دانشجوی "نامناسب" به معنی از دست دادن منابع مالی ارزشمندی هستش که اساتید واسش برنامه ریزی می کنند. لفط "نامناسب " نه صرفا به معنی ضعف علمی هستش بلکه سایر جنبه ها رو هم شامل میشه. چرا که اگر یک دانشجو از نظر علمی قوی باشه اما از نظر انگیزه،وضعیت روحی روانی و غیره در سطح قابل قبولی نباشه اون کارایی مورد انتظار رو نخواهد داشت. واسه همین هم هست که sop خیلی مهمه و اساتید روش تاکید می کنند تا علاوه بر سطح علمی دانشجو به سایر شرایط اون هم پی ببرند.
    با این شرایط سفت و سختی که موردانتظار هستش و در حالی که حتی درداخل متاهل بودن برای پذیرش دکترا یک نکته منفی به حساب میاد، به نظر شما برای یک استاد مثلا امریکایی یا کانادایی اصلا اهمیت نداره که وضعیت تاهل شما چیه؟! دیگه بخوام دست پایین بگیرم حداقلش می تونم بگم که در شرایط برابر یک دانشجوی مجرد نسبت به یک دانشجویی متاهل قطعا واسشون ارجحیت داره. این که از منظر گرفتن پذیرش.

    واما از منظر شخصی، ازدواج کلا مسیر زندگی ادم رو تغییر میده (اشتباه برداشت نشه، من منظورم تغییر بد یا خوب نیستش. صرفا خود تغییر مدنظرمه. حالا واسه بعضی ها این تغییر مطلوب هستش و اونها رو از رخوت و سکونی که شاید قبل از ازدواج داشتن خارج میکنه و رو به رشد قرار میده و واسه بعضی ها هم این تغییر موجب یک ایجاد یک ترمز در روند رو به رشد در یک زمینه میشه .) مسئولیتی که ازدواج به همراه میاره باعث اثرگذاری روی تمام وجوه زندگی فرد میشه. نمیشه انتظار داشت که یک فرد قبل و بعد از ازدواج یک طور زندگی کنه. بعد از ازدواج آدم باید در زندگیش جا واسه ی خیلی چیزها که قبل از ازدواج نبوده باز کنه و وقت و زمانی رو که قبلا به یک سری از فعالیت ها اختصاص میداد یا کاهش بده و یا کلا به امور زندگی مشترک اختصاص بده. پس عموما یک فرد متاهل نسبت به یک مجرد به مراتب وقت کمتری برای پرداختن به تحقیق و پژوهش و پیشرفت علمی داره (حالا بماند مسائل اقتصادی که پس از ازدواج اون هم مزید بر علت میشه). علاوه بر این متاهل بودن و زندگی متاهلی در کشوری که از نظر فرهنگی و اجتماعی از زمین تا آسمون با ایران فرق داره یک ریسک بسیار بزرگه. چه بسا زن و شوهر در یک محیط جدید رفتارهایی که براشون از قبل هنجار تلقی میشده رو تبدیل به ناهنجار کنن و یا برعکس. همین خودش در صورتی که شریک زندگی باهاش موافق نباشه یک شوک بزرگ به پایه های اون زندگی وارد میکنه و تنش های زیادی رو به دو طرف وارد تحمیل میکنه که روح و روان فرد رو شدیدا درگیر میکنه. چه بسیار زن و شوهرهایی که پس از مهاجرت زندگی شون از هم پاشید. حتی اگر هم دو طرف به اصولی که معتقد هستند و روی اونها اتفاق نظر دارن پایبند بمونند بازهم درگیر مسایل ناشی از تغییر محیط میشن. در مجموع اگر اینها رو در نظر بگیرید بازهم مهر تاییدی میشه بر اینکه چرا یک استاد دانشجوی مجرد رو به متاهل ترجیح میده.

    در کل اینو می خوام بگم که آدم باید هدفشو مشخص کنه: اگر هدف یک فرد پیشرفت علمی هستش و می خواد خودشو وقف این پیشرفت کنه ازدواج همون distraction ه هستش که گفتم (لااقل در زمان دانشجویی و به همون دلایلی که گفتم). اگر می خواد با فراغ بال بیشتری توی اون راه حرکت کنه و اولویتش اون پیشرفت هستش به نظر من ازدواج کردن یه مانع میشه (من برآیند رو دارم میگم وگرنه منکر نمیشم که ازدواج محاسنی هم داره.) و اما اگر فردی این چیزها واسش اولویت نیست و با تبعاتی که ذکر کردم فکر میکنه که میتونه کنار بیاد اونوقت می تونه به ازدواج و اپلای همزمان باهم فکر کنه. در نهایت من منکر این نمیشم که برخی افراد بودن که ازدواج کردن و اپلای هم کردن و بعد رفتن هم موفق بودن، اما به نظر من کفه ترازو همچنان به سمت دیگه سنگینی میکنه.
    FAQ آزادسازی مدرک از طریق عدم کاریابی
    When I was a little boy, I used to pray every night for a new bicycle. Then I realized, the Lord, in his wisdom, doesn’t work that way. So I just stole one and asked Him to forgive me! -Emo Philips


  6. #16
    Member
    تاریخ عضویت
    Mar 2013
    ارسال‌ها
    218

    پیش فرض پاسخ : ازدواج یا اپلای؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط alpachino10 نمایش پست ها
    سلام دوست عزیز
    نظر شما برای بنده بسیار محترمه ولی من چندان باهاش موافق نیستم. شما تلویحا اشاره می کنید که از دید کمیته پذیرش متاهل بودن یا نبودن تاثیری در دادن پذیرش نداره و فقط Quality مد نظر است. من قبول دارم که Quality در درجه اول قرار داره اما نمیشه با قاطعیت رد کرد که وضعیت تاهل در تصمیم کمیته پذیرش هیچ تاثیری نداره. من یه تجربه شخصی بگم در این مورد:
    یکی از دوستان بنده که دکترا در داخل ایران و از یکی از دانشگاه های تاپ قبول شده بود تعریف میکرد که زمانی که برای مصاحبه پیش کمیته رفته بود یکی از سوالاتی که از ایشون پرسیده بودن وضعیت تاهل ایشون بوده. ایشون چند ماه قبل از اون مصاحبه ازدواج کرده بود. در نهایت ایشون پذیرفته میشه اما بعدا یکی از همون استادها که توی کمیته بوده به خودش شخصا میگه این که شما متاهل بودی برای ما یک نکته منفی بوده!
    هرچند رسما شاید این موضوع عنوان نشه ولی اگر کمی دقیق تر به این موضوع نگاه کنیم می بینیم که واقعا از دید یک استاد که می خواد دانشجوی دکترایی بگیره که ازش انتظار داره که تمام وقت خودش رو وقف پروژه ها و پیشرفت کاری اش بکنه تاهل به قول معروف یک distraction و یک جنبه منفی هستش (البته بنده به جنبه اخلاقی این موضوع کار ندارم که ایا واقعا یک فرد این حق رو داره که در زندگی شخصی فرد دیگری دخالت کنه یا نه. اون بحث اش جداست). تازه این مثالی که بنده آوردم برای Ph.D داخل کشور هستش که از نظر سطح کار علمی و فعالیت روزانه اصلا قابل قیاس با با Ph.D ها و پوزیشن های خارج کشور نیست. شما در نظر بگیرید که در ایران اکثرا ارتباط دانشگاه با صنعت وجود خارجی نداره و یک استادی که دانشجو میگیره در نهایت امر و در حد بالای اون دانشجو رو به عنوان یک سرمایه گذاری علمی در نظر میگیره (حالا بماند که بسیاری اصلا گرفتن دانشجوی دکترا رو به عنوان رفع تکلیف و به اجبار دانشگاه و سازمان سنجش می بینند). اما در کشورهای صاحب علم و تکنولوژی به هیج وجه اینجوری نیست. اونجا دانشجوی دکترا برای استاد علاوه بر سرمایه گذاری علمی به عنوان یک سرمایه گذاری اقتصادی هم مطرحه و شاید این جنبه واسه خیلی از استادها مهمتر از مورد اول باشه. یک دانشجوی دکترای خوب به معنی یک منبع درآمد عالی برای یک استاد از نظر جذب گرنت های خارج از دانشگاه و صنعنی به شمار میاد. اینقدر این دید شایع هستش که گاها از لفظ hire برای گرفتن دانشجو استفاده می کنند (من خودم چندین مورد توی ایمیل ها برخورد کردم). انتخاب دانشجوی "نامناسب" به معنی از دست دادن منابع مالی ارزشمندی هستش که اساتید واسش برنامه ریزی می کنند. لفط "نامناسب " نه صرفا به معنی ضعف علمی هستش بلکه سایر جنبه ها رو هم شامل میشه. چرا که اگر یک دانشجو از نظر علمی قوی باشه اما از نظر انگیزه،وضعیت روحی روانی و غیره در سطح قابل قبولی نباشه اون کارایی مورد انتظار رو نخواهد داشت. واسه همین هم هست که sop خیلی مهمه و اساتید روش تاکید می کنند تا علاوه بر سطح علمی دانشجو به سایر شرایط اون هم پی ببرند.
    با این شرایط سفت و سختی که موردانتظار هستش و در حالی که حتی درداخل متاهل بودن برای پذیرش دکترا یک نکته منفی به حساب میاد، به نظر شما برای یک استاد مثلا امریکایی یا کانادایی اصلا اهمیت نداره که وضعیت تاهل شما چیه؟! دیگه بخوام دست پایین بگیرم حداقلش می تونم بگم که در شرایط برابر یک دانشجوی مجرد نسبت به یک دانشجویی متاهل قطعا واسشون ارجحیت داره. این که از منظر گرفتن پذیرش.

    واما از منظر شخصی، ازدواج کلا مسیر زندگی ادم رو تغییر میده (اشتباه برداشت نشه، من منظورم تغییر بد یا خوب نیستش. صرفا خود تغییر مدنظرمه. حالا واسه بعضی ها این تغییر مطلوب هستش و اونها رو از رخوت و سکونی که شاید قبل از ازدواج داشتن خارج میکنه و رو به رشد قرار میده و واسه بعضی ها هم این تغییر موجب یک ایجاد یک ترمز در روند رو به رشد در یک زمینه میشه .) مسئولیتی که ازدواج به همراه میاره باعث اثرگذاری روی تمام وجوه زندگی فرد میشه. نمیشه انتظار داشت که یک فرد قبل و بعد از ازدواج یک طور زندگی کنه. بعد از ازدواج آدم باید در زندگیش جا واسه ی خیلی چیزها که قبل از ازدواج نبوده باز کنه و وقت و زمانی رو که قبلا به یک سری از فعالیت ها اختصاص میداد یا کاهش بده و یا کلا به امور زندگی مشترک اختصاص بده. پس عموما یک فرد متاهل نسبت به یک مجرد به مراتب وقت کمتری برای پرداختن به تحقیق و پژوهش و پیشرفت علمی داره (حالا بماند مسائل اقتصادی که پس از ازدواج اون هم مزید بر علت میشه). علاوه بر این متاهل بودن و زندگی متاهلی در کشوری که از نظر فرهنگی و اجتماعی از زمین تا آسمون با ایران فرق داره یک ریسک بسیار بزرگه. چه بسا زن و شوهر در یک محیط جدید رفتارهایی که براشون از قبل هنجار تلقی میشده رو تبدیل به ناهنجار کنن و یا برعکس. همین خودش در صورتی که شریک زندگی باهاش موافق نباشه یک شوک بزرگ به پایه های اون زندگی وارد میکنه و تنش های زیادی رو به دو طرف وارد تحمیل میکنه که روح و روان فرد رو شدیدا درگیر میکنه. چه بسیار زن و شوهرهایی که پس از مهاجرت زندگی شون از هم پاشید. حتی اگر هم دو طرف به اصولی که معتقد هستند و روی اونها اتفاق نظر دارن پایبند بمونند بازهم درگیر مسایل ناشی از تغییر محیط میشن. در مجموع اگر اینها رو در نظر بگیرید بازهم مهر تاییدی میشه بر اینکه چرا یک استاد دانشجوی مجرد رو به متاهل ترجیح میده.

    در کل اینو می خوام بگم که آدم باید هدفشو مشخص کنه: اگر هدف یک فرد پیشرفت علمی هستش و می خواد خودشو وقف این پیشرفت کنه ازدواج همون distraction ه هستش که گفتم (لااقل در زمان دانشجویی و به همون دلایلی که گفتم). اگر می خواد با فراغ بال بیشتری توی اون راه حرکت کنه و اولویتش اون پیشرفت هستش به نظر من ازدواج کردن یه مانع میشه (من برآیند رو دارم میگم وگرنه منکر نمیشم که ازدواج محاسنی هم داره.) و اما اگر فردی این چیزها واسش اولویت نیست و با تبعاتی که ذکر کردم فکر میکنه که میتونه کنار بیاد اونوقت می تونه به ازدواج و اپلای همزمان باهم فکر کنه. در نهایت من منکر این نمیشم که برخی افراد بودن که ازدواج کردن و اپلای هم کردن و بعد رفتن هم موفق بودن، اما به نظر من کفه ترازو همچنان به سمت دیگه سنگینی میکنه.
    نه نشد یه طرفه رفتی به قاضی ، در پست های من یک جمله رو نخوندی !! ----- > زن و شوهر باید باهم دیگه هم هدف باشند ( دقیقا گفتم با این سئوال هدفشون چیه ؟ ) مثال زدن که زیاده مثال با مثال شرایطش فرق می کنه . وگرنه بفرما این هم از مثال من قبلش بگم کسی رو مثال می زنم که همسایه هست و اسمی ازش نمی برم و از تجربیات و زبان خودشون می گم نه از شنیده ها .

    مثال 1 ) کسب فوق دکترای مکانیک برای آقا و کسب دکترا برق برای خانم ، دانشگاه فارغ التحصیل شده دانشگاه University of Manchester رنک و رتبه زیر 50 / 60 تای اول دنیا ، میزان فاند فول فاند و ... زمان آشنایی و نمی دونم دوران لیسانس و دوران فوق لیسانس و ... بماند زمان اپلای و .. هم بماند .
    کاری با جزئیات ندارم حالا شما که میگی سرمایه حساب میشه لطف می کنی بگی اونا مثلا بودجه میزارن فاند میدن و بعد شما میری تحصیل می کنی ممتازم هستی و ... حالا تکلیف چیه ؟ شما می خوای برگردی وطن خودت و اینجا کار کنی !!! پس بنظرم این مورد منتفی هست که یه دولت سرمایه میذاره و یه نیرو متخصص یا بودجه میزاره براش آخرش هم اون نیرو بر میگرده به کشورش ( البته بازم می گم دوست داشته باشه انسانی باشه با توانایی قطعا می تونه بخواد بمونه )

    مورد 2 ) شما میگی اگر اساتید آمریکایی و کانادایی و ... بیان قضاوت کنند و نظرشون اینه و ... آیا واقعا شما جای آن افراد نظر میدید ؟ آیا واقعا شما می تونید جای شخصی قضاوت کنید و نظر بدید ؟ توانایی خوندن ذهن افراد رو دارید ؟ ( چیزی که من گفتم بر اساس آمار بود خیلی راحت بزن تو گوگل سرچ کن و آمار ها و جداول رو مقایسه کن بر اساس واقعیت بنا شده )

    مورد 3 ) چه تفاوتی بین یک شخص مجرد با متاهل هست ؟ شخص مجرد چه دغدغه هایی داره نسبت به شخص متاهل ؟ آیا شخص مجرد از درون دچار دگرگونی نخواهد شد ( مثلا نیاز به کسی ؟ تنهایی ؟ نبود شخصی در زندگیش و ... ) یه دکتر 24 ساعته کار می کنه ؟ یه دانشجوی فوق لیسانس یا دکترا 24 ساعته داره درس می خونه ؟ پس تکلیف چیه جدا میگم ؟!! شما نهایتا چند روز میرید دانشگاه ؟ شما نهایتا چقدر زمان صرف مطالعه و کار تحقیقاتی می کنید ؟

    نتیجه : قضاوت در مورد متاهل و مجرد بودن خیلی پیچیده هست فرآیندی بنام هدف و انگیزش این وسط وجود داره که آسان نیست در مورد راحت قضاوت شه دسته خطاب من به کسانی هست که با هم دیگر متعد هستند و هماهنگ برای رسیدن به هدفشون با هم تلاش می کنند حالا این هدف هر چی باشه ، تحصیل ، کار ، مهاجرت ، تجربه و .... ، خطاب من به کسی نبود که اصلا نمی دونه در زندگیش چی می خواد و به کجا می خواد برسه ، خطاب من به کسی هست که در زندگی نظم داره ، در زندگی دقیق هست ، در زندگی مغزی با نظم و هماهنگی داره .

    دقیقا می دونی منظور من کدام دسته از افراد بود ، متاهل و مجرد بودن هیچ ربطی به پذیرش نداره و تاثیر گذار هم نخواهد بود بازم میگم . ( خود اون دکتر که داره رزومه شما رو میبینه خودش یه زمانی دانشجو بوده ، خودش تجربه ازدواج رو داره حالا در هر سنی و هر شرایطی و ... این وسط فقط سلیقه افراد هست که دخیل میشه .
    در همین اپلای ابرود خیلی ها آماری ندادند از میزان فاندشون و ... ولی یه نگاه کنی کسایی بودند با رزومه های خیلی قوی دستشون تو پوست گردو مونده و خیلی ها هم با رزومه خیلی ضعیف تر کار کردند مشگل گشا . ( مثال بارزش دوستی بودند که سوابق نفتی ، سربا...س.پ ، گرایش .... بود یعنی یه چیزی بگم یه چیزی میشنوی رزومه ایشون 100% ریجکتی بوده مثل آب خوردن ویزا گرفت و رفت سابقه کار دولتی هم کنارش بذار )
    ویرایش توسط MinaToo : June 11th, 2014 در ساعت 06:32 PM

  7. #17
    Member
    تاریخ عضویت
    Mar 2013
    ارسال‌ها
    218

    پیش فرض پاسخ : ازدواج یا اپلای؟

    لطفا نظر هایی ندیم که باعث شه شخصی آینده زندگیش تغییر کنه بخاطر خیلی موارد من و شما مشکلی نداریم ولی خیلی ها قدرت تصمیم گیری با اقتدار رو ندارند و باعث میشه گمراه شوند پس خواهشی که دارم بحث رو به حاشیه نکشونید .

    بذارید آب پاکی رو بریزم رو دستتون برای گرفتن ویزا چه متاهل و چه مجرد بسته به رزومه شما و سوابق س.پ و مقاله و ... شما باید توان زدن مخ آفیسر رو داشته باشید تا بتونید ویزا بگیرید و ... .

  8. #18
    Senior Member alpachino10 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2013
    رشته و دانشگاه
    M.Sc. Electrical Engineering
    ارسال‌ها
    571

    پیش فرض پاسخ : ازدواج یا اپلای؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط MinaToo نمایش پست ها
    نه نشد یه طرفه رفتی به قاضی ، در پست های من یک جمله رو نخوندی !! ----- > زن و شوهر باید باهم دیگه هم هدف باشند ( دقیقا گفتم با این سئوال هدفشون چیه ؟ ) مثال زدن که زیاده مثال با مثال شرایطش فرق می کنه . وگرنه بفرما این هم از مثال من قبلش بگم کسی رو مثال می زنم که همسایه هست و اسمی ازش نمی برم و از تجربیات و زبان خودشون می گم نه از شنیده ها .

    مثال 1 ) کسب فوق دکترای مکانیک برای آقا و کسب دکترا برق برای خانم ، دانشگاه فارغ التحصیل شده دانشگاه University of Manchester رنک و رتبه زیر 50 / 60 تای اول دنیا ، میزان فاند فول فاند و ... زمان آشنایی و نمی دونم دوران لیسانس و دوران فوق لیسانس و ... بماند زمان اپلای و .. هم بماند .
    کاری با جزئیات ندارم حالا شما که میگی سرمایه حساب میشه لطف می کنی بگی اونا مثلا بودجه میزارن فاند میدن و بعد شما میری تحصیل می کنی ممتازم هستی و ... حالا تکلیف چیه ؟ شما می خوای برگردی وطن خودت و اینجا کار کنی !!! پس بنظرم این مورد منتفی هست که یه دولت سرمایه میذاره و یه نیرو متخصص یا بودجه میزاره براش آخرش هم اون نیرو بر میگرده به کشورش ( البته بازم می گم دوست داشته باشه انسانی باشه با توانایی قطعا می تونه بخواد بمونه )

    مورد 2 ) شما میگی اگر اساتید آمریکایی و کانادایی و ... بیان قضاوت کنند و نظرشون اینه و ... آیا واقعا شما جای آن افراد نظر میدید ؟ آیا واقعا شما می تونید جای شخصی قضاوت کنید و نظر بدید ؟ توانایی خوندن ذهن افراد رو دارید ؟ ( چیزی که من گفتم بر اساس آمار بود خیلی راحت بزن تو گوگل سرچ کن و آمار ها و جداول رو مقایسه کن بر اساس واقعیت بنا شده )

    مورد 3 ) چه تفاوتی بین یک شخص مجرد با متاهل هست ؟ شخص مجرد چه دغدغه هایی داره نسبت به شخص متاهل ؟ آیا شخص مجرد از درون دچار دگرگونی نخواهد شد ( مثلا نیاز به کسی ؟ تنهایی ؟ نبود شخصی در زندگیش و ... ) یه دکتر 24 ساعته کار می کنه ؟ یه دانشجوی فوق لیسانس یا دکترا 24 ساعته داره درس می خونه ؟ پس تکلیف چیه جدا میگم ؟!! شما نهایتا چند روز میرید دانشگاه ؟ شما نهایتا چقدر زمان صرف مطالعه و کار تحقیقاتی می کنید ؟

    نتیجه : قضاوت در مورد متاهل و مجرد بودن خیلی پیچیده هست فرآیندی بنام هدف و انگیزش این وسط وجود داره که آسان نیست در مورد راحت قضاوت شه دسته خطاب من به کسانی هست که با هم دیگر متعد هستند و هماهنگ برای رسیدن به هدفشون با هم تلاش می کنند حالا این هدف هر چی باشه ، تحصیل ، کار ، مهاجرت ، تجربه و .... ، خطاب من به کسی نبود که اصلا نمی دونه در زندگیش چی می خواد و به کجا می خواد برسه ، خطاب من به کسی هست که در زندگی نظم داره ، در زندگی دقیق هست ، در زندگی مغزی با نظم و هماهنگی داره .

    دقیقا می دونی منظور من کدام دسته از افراد بود ، متاهل و مجرد بودن هیچ ربطی به پذیرش نداره و تاثیر گذار هم نخواهد بود بازم میگم . ( خود اون دکتر که داره رزومه شما رو میبینه خودش یه زمانی دانشجو بوده ، خودش تجربه ازدواج رو داره حالا در هر سنی و هر شرایطی و ... این وسط فقط سلیقه افراد هست که دخیل میشه .
    در همین اپلای ابرود خیلی ها آماری ندادند از میزان فاندشون و ... ولی یه نگاه کنی کسایی بودند با رزومه های خیلی قوی دستشون تو پوست گردو مونده و خیلی ها هم با رزومه خیلی ضعیف تر کار کردند مشگل گشا .
    مورد 1: اخیرا یه آماری وزیر علوم اعلام کرده بود که هر نخبه که از ایران مهاجرت میکنه 1 میلیون دلار دولت خرجش کرده (توی اخبار هستش اگر سرچ کنید) و در سال هم به طور میانگین 5 هزار دانشجو از ایران خارج میشن. حساب هم کردن که تا الان از این طریق 150 میلیار دلار به اقتصاد مابقی کشورها کمک کردیم(البته نمدونم از چه سالی به بعد تعداد دانشجوهای خروجی رو توی این آمار به حساب آوردن). این یعنی اینکه کشوری مثل امریکا که یک دانشجوی مستعد دکترا رو برای 4 سال به خدمت میگیره حتی یک سنت هم واسش خرج نکرده تا به این سطح برسونش. در این وضعیت این دانشجو 4 سال برای اون کشور کار میکنه، دانش خودش و دستاوردهایی که توی این 4 سال داره رو در اختیار اونها قرار میده بدون اینکه دولت فدرال امریکا کوچکترین خرجی واسه روسوندن اون فرد به سطحی که در زمان ورودش به خاک امریکا داشته کرده باشه. حتی پولی هم که به عنوان فاند در اون 4 سال در اختیار اون قرار میده چون در نهایت در خاک امریکا خرج میشه هیچ خروج ارزی صورت نمیگیره (تازه فرد ممکنه به تناسب عدم کمبود در مقدار فاند ارز هم وارد خاک امریکا بکنه). این که تا اینجا. حالا می مونه مسئله بازگشت یا عدم بازگشت فرد به کشورش پس از 4 سال. دو حالت داره: یا برمیگرده یا برنمیگرده. گر فرد بر نگرده که بحثی درش نیست.اگر هم برگرده که دولت امریکا از نظر ارزی ضرر نکرده، تازه فرد در این مدت در پیشرفت علمی و تکنولوژیکی امریکا هم کمک کرده. البته اینجا بحث این هستش که اگر فرد برگرده دولت امریکا به تخصص اون فرد افزوده ولی اون فرد رفته و کمک شده به اقتصاد کشور مبدا. بله این امر درسته، ولی باید در نظر گرفته بشه که در هیچ فعالیتی نمیشه انتظار سود خالص 100% داشت. نمیشه انتظار داشت که فقط ورودی باشه و چیزی خارج نشه. در کنار نخبه های زیادی که می مونن تعدادی هم عزم بازگشت می کنند. در ثانی کشوری مثل امریکا که دایعه ی لیبرالیسم داره و بر آزادی های فردی و اصالت دادن به فردگرایی بنا شده هیچ وقت نمیاد که یک نخبه رو مجبور به موندن کنه بلکه اگر کسی رو مستعد بدونه با شرایط کاری و زندگی عالی ترغیب به موندن می کنه (می بینید که از این تعداد که میرن چه تعداد اونجا ماندگار میشن) . شما که علاقه به آمار دارید بزنید توی گوگل و ببنید که از این تعداد نخبه که میرن چقدر بر میگردن. با این اوصاف که عرض کردم، اگر شما اسم این رو سرمایه نمیزارید پس بهش چی میگید؟! اگر سرمایه نیست پس چرا کشورهای اروپایی و امریکای شمالی اینقدر مشتاق به جذب نخبه های دیگر کشور ها هستن.

    مورد 2: بحث ذهن خونی نیست که شما بنده رو متهم می کنید . من با ذکر دلیل های متعدد منطقا نشون دادم که چرا یک استاد در شرایط برابر یک مجرد رو بر متاهل ارجح می دونه. حتی یک تجربه شخصی رو هم از یک استاد خدمت شما عرض کردم. حالا شما هم اگر با دلیل من رو قانع کنید که چرا در شرایط برابر یک استاد باید یک متاهل رو به یک مجرد ترجیح بده شاید من از گمراهی در اومدم و از جرگه ی والضالین خارج شدم .

    مورد 3: بله قبول دارم. یک فرد مجرد ممکنه اونجا دپرس بشه و یکی از محاسن داشتن همراه همینه. همونطور که عرض کردم من منکر مزایای ازدواج نمیشم.

    در کل بحثی نیست هر کسی نظر خودشو داره و نظر هرکس هم محترمه. اصلا ما اینجا هستیم که تبادل آراء کنیم، نه قراره من عقیده ام رو به کسی تحمیل کنم نه شما و نه هیچ کس دیگری و هرکسی به تشخیص و صلاحدید خودش عمل میکنه. تبادل آرا در محیط سالم و دوستانه باعث جهش فکری فرد میشه. شما و نظرتون برای من بسیار محترم هستید. البته من توی نوشتارتون لحن کمی غیر دوستانه رو حس کردم که شاید از کج فهمی من بوده باشه .

    براتون آرزوی شادکامی و بهروزی دارم
    FAQ آزادسازی مدرک از طریق عدم کاریابی
    When I was a little boy, I used to pray every night for a new bicycle. Then I realized, the Lord, in his wisdom, doesn’t work that way. So I just stole one and asked Him to forgive me! -Emo Philips


  9. #19
    Member
    تاریخ عضویت
    Mar 2013
    ارسال‌ها
    218

    پیش فرض پاسخ : ازدواج یا اپلای؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط alpachino10 نمایش پست ها
    مورد 1: اخیرا یه آماری وزیر علوم اعلام کرده بود که هر نخبه که از ایران مهاجرت میکنه 1 میلیون دلار دولت خرجش کرده (توی اخبار هستش اگر سرچ کنید) و در سال هم به طور میانگین 5 هزار دانشجو از ایران خارج میشن. حساب هم کردن که تا الان از این طریق 150 میلیار دلار به اقتصاد مابقی کشورها کمک کردیم(البته نمدونم از چه سالی به بعد تعداد دانشجوهای خروجی رو توی این آمار به حساب آوردن). این یعنی اینکه کشوری مثل امریکا که یک دانشجوی مستعد دکترا رو برای 4 سال به خدمت میگیره حتی یک سنت هم واسش خرج نکرده تا به این سطح برسونش. در این وضعیت این دانشجو 4 سال برای اون کشور کار میکنه، دانش خودش و دستاوردهایی که توی این 4 سال داره رو در اختیار اونها قرار میده بدون اینکه دولت فدرال امریکا کوچکترین خرجی واسه روسوندن اون فرد به سطحی که در زمان ورودش به خاک امریکا داشته کرده باشه. حتی پولی هم که به عنوان فاند در اون 4 سال در اختیار اون قرار میده چون در نهایت در خاک امریکا خرج میشه هیچ خروج ارزی صورت نمیگیره (تازه فرد ممکنه به تناسب عدم کمبود در مقدار فاند ارز هم وارد خاک امریکا بکنه). این که تا اینجا. حالا می مونه مسئله بازگشت یا عدم بازگشت فرد به کشورش پس از 4 سال. دو حالت داره: یا برمیگرده یا برنمیگرده. گر فرد بر نگرده که بحثی درش نیست.اگر هم برگرده که دولت امریکا از نظر ارزی ضرر نکرده، تازه فرد در این مدت در پیشرفت علمی و تکنولوژیکی امریکا هم کمک کرده. البته اینجا بحث این هستش که اگر فرد برگرده دولت امریکا به تخصص اون فرد افزوده ولی اون فرد رفته و کمک شده به اقتصاد کشور مبدا. بله این امر درسته، ولی باید در نظر گرفته بشه که در هیچ فعالیتی نمیشه انتظار سود خالص 100% داشت. نمیشه انتظار داشت که فقط ورودی باشه و چیزی خارج نشه. در کنار نخبه های زیادی که می مونن تعدادی هم عزم بازگشت می کنند. در ثانی کشوری مثل امریکا که دایعه ی لیبرالیسم داره و بر آزادی های فردی و اصالت دادن به فردگرایی بنا شده هیچ وقت نمیاد که یک نخبه رو مجبور به موندن کنه بلکه اگر کسی رو مستعد بدونه با شرایط کاری و زندگی عالی ترغیب به موندن می کنه (می بینید که از این تعداد که میرن چه تعداد اونجا ماندگار میشن) . شما که علاقه به آمار دارید بزنید توی گوگل و ببنید که از این تعداد نخبه که میرن چقدر بر میگردن. با این اوصاف که عرض کردم، اگر شما اسم این رو سرمایه نمیزارید پس بهش چی میگید؟! اگر سرمایه نیست پس چرا کشورهای اروپایی و امریکای شمالی اینقدر مشتاق به جذب نخبه های دیگر کشور ها هستن.

    مورد 2: بحث ذهن خونی نیست که شما بنده رو متهم می کنید . من با ذکر دلیل های متعدد منطقا نشون دادم که چرا یک استاد در شرایط برابر یک مجرد رو بر متاهل ارجح می دونه. حتی یک تجربه شخصی رو هم از یک استاد خدمت شما عرض کردم. حالا شما هم اگر با دلیل من رو قانع کنید که چرا در شرایط برابر یک استاد باید یک متاهل رو به یک مجرد ترجیح بده شاید من از گمراهی در اومدم و از جرگه ی والضالین خارج شدم .

    مورد 3: بله قبول دارم. یک فرد مجرد ممکنه اونجا دپرس بشه و یکی از محاسن داشتن همراه همینه. همونطور که عرض کردم من منکر مزایای ازدواج نمیشم.

    در کل بحثی نیست هر کسی نظر خودشو داره و نظر هرکس هم محترمه. اصلا ما اینجا هستیم که تبادل آراء کنیم، نه قراره من عقیده ام رو به کسی تحمیل کنم نه شما و نه هیچ کس دیگری و هرکسی به تشخیص و صلاحدید خودش عمل میکنه. تبادل آرا در محیط سالم و دوستانه باعث جهش فکری فرد میشه. شما و نظرتون برای من بسیار محترم هستید. البته من توی نوشتارتون لحن کمی غیر دوستانه رو حس کردم که شاید از کج فهمی من بوده باشه .

    براتون آرزوی شادکامی و بهروزی دارم
    اولا مثالی که می زنی اسمش آمریکاست کشوری که در دنیا حرف اول رو می زنه در اکثر ضمینه های از بودجه گرفته تا علم و فناوری سالانه x مقدار مهاجر داره وضعیتی که اونجا داره مسلما قابل مقایسه نیست هیچ اقل سلیمی نیست که نگه آمریکا نسبت به علم برتری دارن !!!! ایران در مقطع لیسانس خیلی قوی و خوب مستعد نشون داده ولی در مقطع فوق لیسانس و دکترا ضعف داره در حد یه گودال بزرگ بزرگترین ضعفش همینی که گفتی هست چرا خارج میشوند ؟
    میزان خروج ضعف خودشون هست نه دیگران وقتی آزمایشگاه ها در اختیار دانشجو نیست ، وقتی کار های تحقیقاتی دانشجو رو بعضی اساتید مسخره می کنند و هزاران و هزار دلیل دیگه ماه عسلش میشه اون .
    مهمتر از اون اصلا بودجه ایران با آمریکا قابل مقایسه نیست شاید بگم حداقل 5 برابر بیشتر هست بودجه و اقتصاد اونها .

    دوما لطفا از اینجور حرف ها نزن که جالب نیست ( من از گمراهی در اومدم و از جرگه والضالین خارج شدم ) من اصلا کاری با این و اون ، این ور و اون ور ندارم پس لطفا وصله نزن

    سوما نمی دونم لحن تند رو چی معنی کردی خدا می دونه

    حکایتی داریم که میگه :
    شیخ را پرسیدند، آیا ایرانیان همه بوقند؟
    بر آشفت که حاشا و کلا تهمتی نارواست..
    گر بوق را فشار وارد آید صدایش همی در آید لیک اینان را نی!!
    و از مریدان ندا برنیامدندی !

    حالا ما که نه لحن تندی داشتیم و نه فشاری وارد کردیم ماه عسل کار این شد .

    موفق و موید باشید

  10. #20
    Member mohamadaliv آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2010
    رشته و دانشگاه
    Mech Eng - BASU
    ارسال‌ها
    320

    پیش فرض پاسخ : ازدواج یا اپلای؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط MinaToo نمایش پست ها
    اولا مثالی که می زنی اسمش آمریکاست کشوری که در دنیا حرف اول رو می زنه در اکثر ضمینه های از بودجه گرفته تا علم و فناوری سالانه x مقدار مهاجر داره وضعیتی که اونجا داره مسلما قابل مقایسه نیست هیچ اقل سلیمی نیست که نگه آمریکا نسبت به علم برتری دارن !!!! ایران در مقطع لیسانس خیلی قوی و خوب مستعد نشون داده ولی در مقطع فوق لیسانس و دکترا ضعف داره در حد یه گودال بزرگ بزرگترین ضعفش همینی که گفتی هست چرا خارج میشوند ؟
    میزان خروج ضعف خودشون هست نه دیگران وقتی آزمایشگاه ها در اختیار دانشجو نیست ، وقتی کار های تحقیقاتی دانشجو رو بعضی اساتید مسخره می کنند و هزاران و هزار دلیل دیگه ماه عسلش میشه اون .
    مهمتر از اون اصلا بودجه ایران با آمریکا قابل مقایسه نیست شاید بگم حداقل 5 برابر بیشتر هست بودجه و اقتصاد اونها .

    دوما لطفا از اینجور حرف ها نزن که جالب نیست ( من از گمراهی در اومدم و از جرگه والضالین خارج شدم ) من اصلا کاری با این و اون ، این ور و اون ور ندارم پس لطفا وصله نزن

    سوما نمی دونم لحن تند رو چی معنی کردی خدا می دونه

    حکایتی داریم که میگه :
    شیخ را پرسیدند، آیا ایرانیان همه بوقند؟
    بر آشفت که حاشا و کلا تهمتی نارواست..
    گر بوق را فشار وارد آید صدایش همی در آید لیک اینان را نی!!
    و از مریدان ندا برنیامدندی !

    حالا ما که نه لحن تندی داشتیم و نه فشاری وارد کردیم ماه عسل کار این شد .

    موفق و موید باشید
    با سلام
    با کسب اجازه من هم به این بحث دو نفره ورود می کنم.
    چند مورد به ذهنم رسید که نتونستم مقاومت کنم و نگم:
    اول اینکه معمولاً ازدواج در پروسه اپلای اثر منفی داره، به خصوص اگه فرد مقابل (نیمه پیدا شده!) قصد ادامه تحصیل در خارج از کشور رو نداشته باشه. این دیگه بر هیچکس پوشیده نیست که یه آدم متأهل چقدر از وقتش رو باید صرف خونواده کنه: مهمونی های خونوادگی، بیرون رفتن های دونفره و ...اگه عروسی کرده باشن و زیر یک سقف زندگی کنند که بحث کار کردن هم پیش میاد و مشکلات دو برابره.

    دوم اینکه در بحث سود و ضرر جذب یه نخبه توسط کشورهای دیگه، از دید دولت اون کشور به مسئله نگاه نکنید بلکه از دید یک استاد دانشگاه یا به طور کلی تر از دید سیستم آموزشی که سرمایه گذار اصلی در جذب اون نخبه بوده به مسئله نگاه کنید (گرچه اگر از دید دولت اون کشور هم مسئله رو ببینید دولت اون کشور ذینفع هست). بحث تحصیل در خارج از کشور (با فرض پذیرش فول فاند) یه بازیه برد-برد برای دو طرف هست (شخص بورس شده و دولت یا سیستم آموزشی بورس کننده). دانشجوی بورس شده، در یک دانشگاه با محیط مناسب مشغول تحقیق و تحصیله بدون اینکه ریالی از جیبش خرج کنه، تازه درصورتی که یه کم ریخت و پاش رو کنار بذاره می تونه واسه خودش پس انداز هم داشته باشه. کدوم دانشگاه تو ایران خرج تحصیل و زندگی رو تقبل می کنه؛ قسمت بدتر ماجرا اینه که تو مملکت ما اگه کمیته مصاحبه کننده متوجه بشه که دانشجو در حال کار هست یا قصد کار در کنار تحصیل رو داره معمولن اون دانشجو رو جذب نمی کنه! این از دانشجو؛ اما اون دولت هم در هر صورت برنده ماجراست. اول اینکه یه محقق زبده و آموزش دیده وارد دانشگاه اونا میشه و تمام وقت خودش رو صرف تحقیق در یک زمینه مشخص و در بعضی موارد ساخت یه دستگاه می کنه. حقوقی که برای این کار به دانشجوی دکترا داده میشه (منظور از حقوق همون استایپند و توییشن ویو و هزینه بیمه هست) به مراتب کمتر از حقوق یه نیروی استخدام شده در اون سیستم آموزشی هست برای اینکه همون حجم کار رو انجام بده.

    سوم اینکه یه فرد متأهل علاوه بر اینکه در مرحله گرفتن پذیرش مشکلات بیشتری داره (البته به نظر من) بعد از ورود به کشور مقصد مطمئناً مشکلاتش بیشتر میشه (باز هم به نظر من)! یه نفر مجرد خودش رو میتونه با هر شرایطی وفق بده و با بعضی از ناملایمات کنار بیاد؛ اما وقتی یه نفر دیگه تو زندگیت هست این فقط تو نیستی که باید با شرایط بسازی؛ طرفت هم باید باهات راه بیاد و بسازه. حالا تو یه کشور غریب، یه شب تا دیر وقت تو آزمایشگاه مشغولی و شب دیگه با استاد کمیسیون داری درمورد کار و پیشرفت کاری و یه هفته یا یک ماه هم ممکنه برای یه سری آزمایشات مجبور بشی بری یه شهر یا یه دانشگاه دیگه و هزارتا مشکل دیگه. اما دیده ها و شنیده ها حاکی از اینه که دخترهای امروزی راضی به اینطور زندگی ها نمی شن و معمولاً انتظارشون از زندگی متأهلی در بهترین حالت! همون زندگی و شرایطیه که خونه باباشون ذاشتن. منکر این هم نیستم که دخترهایی هم پیدا می شن که با مشکلات میسازن و به قول قدیمی ها زن زندگین، اما بخث کلی هست نه یه سری مورد خاص. همه اینها با فرض اینه که دو طرف بتونن به خوبی با شرایط جدید کنار بیان و از اون چند مرحله ای که به قول جامعه شناسها یه فرد مهاجر (دایمی یا موقت) توی کشور جدید طی می کنه سالم عبور کنن. درمورد برخورد فرهنگ ها در کشور جدید و اینکه دو طرف با این مسئله چطور کنار بیان (به صورت پسیو عمل کنن یا اکتیو) که فکر میکنم به اندازه کافی تو این فورم بحث شده.

    اما این رو هم بگم که من نظر شخصی خودم رو گفتم و اینها ماحصل تجربیات و توهمات! خودمه. از این بابت می گم توهمات که من خودم مجردم و هیچوقت به اندازه یکی که خودش وارد زندگی متأهلی شده به عمق مسئله اشراف ندارم. تقریباً یک سال و نیم از عمرم و تا الان هم نزدیک 8 میلیون از سرمایه م رو گذاشتم پای پروسه اپلای و هنوز نتیجه دلخواهم رو نگرفتم. تجربه من در این حده؛ کسی که از دور دستی بر آتش داره نه یکی که خودش توی گوده! از همه اینها گذشته شرایط آدم ها با هم، نحوه برخوردشون با مشکلات، دیدشون به زندگی و طرز برداشت آونها از مسایل دور و برشون با هم متفاوته...
    امیدوارم همه بتونیم تو این مرحله حساس از زندگیمون بهترین تصمیم رو بگیریم

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •