صفحه 21 از 35 نخستنخست ... 111213141516171819202122232425262728293031 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 201 تا 210 , از مجموع 342

موضوع: ازدواج یا اپلای؟

  1. #201
    Banned
    تاریخ عضویت
    May 2016
    رشته و دانشگاه
    ME - WVU
    ارسال‌ها
    648

    پیش فرض پاسخ : ازدواج یا اپلای؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط aminrabinia نمایش پست ها
    بنظر من این مساله تا حد زیادی بستگی به سطح هرمون داره راجب خانمها نظری ندارم، اما اینو به برادران عزیزم بگم که آینده روشن خودتونو بخاطر احساسات گذرا و امیال ناپایدار به خطر نندازید؛ و با همون شرایطی که این چندسالو سپری کردید، ادامه بدید. مگر اینکه امید به رفتن در آینده نزدیک (1تا5سال) نداشته باشید.
    اینم از مطالعاتم بگم که اکثر دانشمندان برجسته، وضعیت خانوادگی مشخصی نداشتن! پس خیلی سخت نگیرید...
    اپلای هم یه جور امیاله مثل ازدواج. هر کسی نیاز داره و به خصوص کسی رو داره که دوستش داره بهتره ازدواج کنه وگرنه اگر داره زندگیش رو میکنه و اصلا تو فکر جنس مخالف نیست بهتره راهش رو ادامه بده.

  2. #202

    پیش فرض پاسخ : ازدواج یا اپلای؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط Fairymaid نمایش پست ها
    سلام بر دوست عزیز،
    من تازه پاسختون رو دیدم. ولی باید بگم شما منظور من رو اشتباه متوجه شدین، من منظورم زیرش زدن نبود که اینور راحتتر باشه یا اونور! اتفاقا ازدواج "دقیقا یه قرارداد اجتماعیه" و دیگر هیچ! عشق و اینا دیگه همش کشکه و ماله نوجوونا.... عشق رومئو ژولیت و غیره تنها زاییده افسانه ها و داستانهای پریانه، آدم باید دیگه تو این سن واقع بین باشه. علاقه به طرف که در قالب عشق معنا میشه صرفا به دلیله نیازه و اینکه آدم یه چیزایی میبینه که جذبش میکنه، و کم کم حس خوبی به بودن در کنار اون شخص دارین. حوصله بحث ندارم شما هم میتونین رو عقیدتون باشین.
    منظورم از قرارداد اجتماعی اینه که سنت ازدواج یا کاستم custom یا هرچی که بخوای اسمش رو بزاری در قالب یه چهارچوب اجتماعی تعریف میشه، اینکه میرین کلیسا، محضر و غیره و اینهمه رسم رسوم اینا همه قرارداد اجتماعیه وگرنه چرا خطبه، چرا دعا در کلیسا و نه به راحتی با هم زندگی کردن، چرا حلقه.... اینا همه نماده، و نماد و قرارداد اجتماعی. این قرارداد اجتماعی در قالب مرزهای مختلف قوانین مختلف داره و وقتی خارج ازون مرز میشه قوانین اون محیط جدید حتی زبانش بر انسان تاثیر میزاره، انسان که تو خلا زندگی نمیکنه، بعد معنای جدیدی پیدا میکنه واسه همینه که "بعضی" ازدواجها اونور دووم میاره و بعضی نه! کاملا طبیعیه چون آدمها تحت تاثیز محیط عوض میشن.
    دوست من من با شما مخالفم. یعنی چی عشق کشکه؟؟ عشق کشکه برای اینکه هیچوقت بهش نرسیدین. اگر ازدواج شما درست باشه و اونی که باهاش ازدواج کردین رو اندازه خودتون دوست داشته باشین بعبارت دیگر بشه یک قلب و دو بدن اونوقت شما عاشق همید خیلی راحت. دیوونه هم نمیشه کسی از عاشق شدن. ماها از مفهوم عشق خبر نداریم فکر میکنیم ازدواج یعنی یک معامله که هر کی زرنگتر باشه باید طرف رو بیشتر گول بزنه و بیشتر امتیاز بگیره.

    میفرمایید قرارداد اجتماعیه. ولی این دلیل نیست که چون اجتماعی هست اصلا قرارداد عاطفی و احساسی توش نیست. اتفاقا عشق و عاطفه باعث میشه شما برید سراغ قرارداد اجتماعی. این قرارداد اجتماعی هم برای این هست که اگر شما یه موقع طلاق گرفتید بدونید که چی باید به طرفتون بدید چی بگیرید. یه قسمت دیگه هم که مراسمه مال سنت هست که خیلی جاهاش هم اشتباهه.

  3. #203

    پیش فرض پاسخ : ازدواج یا اپلای؟

    من اینجا چند مسئله رو بیان میکنم امیدوارم برای دوستان مفید باشه هرکسی هم قبول نداره بیاد اینجا بحث کنیم خسته نمیشم.

    1- اولا که ازدواج مهمترین تصمیم زندگی شماست حتی مهمتر از انتخاب رشته و مهاجرت. چون شغل و کشور رو راحتتر میشه بعدا عوض کرد ولی اگر همسر شما اوکی نباشه حتی اگر طلاق هم بگیرید ضربات سختی رو متحمل میشید چون ممکنه دیگه نتونید دوباره ازدواج کنید بحث بچه هم هست. البته این ها که میگم قطعی نیست ولی باید بدونید روی ازدواج وسواس خاصی بزارید.

    2- اصلیترین پیشنیاز ازدواج بلوغ فکری هست برای همین هم هست که روانشناس ها ازدواج قبل از 25 سالگی رو صلاح نمیدونن. چون ممکنه شخصیت شما عوض بشه دید شما و تصمیمتون برای اینده و همه چی. پس اگر 25 رو رد کردید فکر یافتن جنس شیرین مخالف برید.

    3- حالا اگه بلوغ فکری هم دارید و میدونید مسیر آیندتون مشخص هست و همچنین یکی رو دارید که باهاش کامل مچ هستید مچ که میگم یعنی بدون بدون اینکه چیزی از اون طرف مقابلتون اذیتتون بکنه میتونید سالهای سال باهاش زندگی کنید پس از دستش ندید ازدواج بکنید بعد اپلای کنید (فرض ما این هست که شما قبلا با اون طرف صحبت کردید که میخاید مهاجرت کنید و دیگه برنگردید و این خیلی مهمه)

    4- ولی اگر کسی رو انتخاب نکردید..... عجله نکنید اول اپلای کنید دنبال کسی هم از ایران نباشید که شاااااید بیاد همدم شما بشه باهاش ازدواج کنید بعد برید خارج. وقتتون رو از دست ندید. برید اونور اب. این نکته خیلی مهمه. برای اینکه درسته که خیلی ها میگن کیس مناسب برای ازدواج در ایران خیلی بیشتره ولی من با این نظر مخالفم چون اولا شما وقتی اپلای کردید رفتید خارج اون نفر دومی هم که پیدا کردید اونجا یک امتیاز که داره نسبت به ایران این هست که حداقل میدونید اومده خارج و یا میخاد بمونه خارج و بطور کلی طرز فکرش یه جورایی به شما نزدیکتره. (البته از لحاظ مهاجرت)............. مورد بعدی این هست که ما متاسفانه یک فرهنگ مزخرفی در ایران داریم بنام خجالت و متانت! اینکه ادم نباید سبک باشه (مخصوصا دخترا) با این و اون حرف نزنه. بقیه رو به چشم اراذل ببینی و .... که من در دانشگاه زیاد دیدم. اصلا نزدیک (البته همه رو نمیگم) دختر نمیشه رفت!!! چرا؟ چون فکر میکنه پسره میخاد دختر بازی کنه و یا اگه حرف بزنه دیگه متانتش رو از دست میده و این حرفا...... حالا شما انتظار داری در مورد ازدواج باهاش حرف بزنی؟؟ اونایی هم که حرف میزنن با پسرا زیر بمباران سنگین جماعت بیکار قرار میگیرن..... ولی خارج رفتن خوبیش این هست که نه حرفهای مردم پشت سرت هست و هم جو هم طوری هست که میبینی همه ریلکس هستن پس بهتر میشه حرف زد. یه امتیاز ویژه هم برای اقایون محترم این هست با توجه به اینکه در خارج اکثر دخترای ایرانی مقنعه و مانتو رو میزارن کنار، بهتر میتونید قبل از پیشنهاد ازدواج، چهره و اندام خانم رو ببینید و اگر پسندیدید، برید جلو! ........بطور کلی میخام بگم شاید تعداد دختر و پسر در خارج کم باشه ولی حتما از اون تعداد کم، تعداد زیادشون قابل ارتباط هستن و احتمالا سطح فکرشون بیشتر به شما نزدیکتره و بنابر این کیس مناسب برای ازدواج میتونن باشن.

    5- تفاوت هایتان را در ازدواج به حداقل برسانید. مخصوصا دوستانی که خارج از کشور میرن ازدواج میکنن بهتره با یکی مثل خودشون که خارج رفته ازدواج کنه. اونی هم که از اول تولد خارج بوده با یکی مثل خودش. کبوتر با کبوتر، باز با باز. موارد زیادی از طلاق بدلیل اختلافات فرهنگی و فکری هست. دختر یا پسری که از تولد مثلا در فرانسه بزرگ شده حتی با پدر مادر ایرانی، باز با اونی که در ایران بزرگ شده فرق داره. بنابراین کیس مناسب خودتونو پیدا کنین. ازدواج با ملیت مختلف که دیگه داستانش معلومه. زبان مادری شما و همسرتون هم مهم هست. اگر یکی مثلا ترک باشه اون یکی فرانسوی، زبان بچه انگلیسی میشه چون انگلیسی زبان مشترک بین پدر و مادر هست. این مورد را هم در نظر بگیرید.

    6- مهمترین نکته: دوستان من! سروران من! ما هدفمون از زندگی خوشبختی هست. ما قرار نیست حتما ازدواج کنیم. متاسفانه این مسئله هم جزئی از فرهنگ ماست که فکر میکنیم باید ازدواج کنیم. ازدواجی که اخرش ضرر باشه به چه دردی میخوره؟ پس چه در ایران چه در خارج اگر مورد مناسب خودتونو پیدا کردید که کردید اگرنه ازدواج اجباری از روی تنهایی و ... تنها راه حل موقت هست بلکه بعدا تنهاتر میشید و چه بسا دیگری و حتی بچه هایتان را نابود می کنید. ولی اگر اجباری برای شما نباشه حتما و حتما انتخاب اگاهانه تری و موفق تری خواهید داشت.

  4. #204
    ApplyAbroad Superstar
    تاریخ عضویت
    Apr 2013
    ارسال‌ها
    3,171

    پیش فرض پاسخ : ازدواج یا اپلای؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط Houmangh نمایش پست ها
    من اینجا چند مسئله رو بیان میکنم امیدوارم برای دوستان مفید باشه هرکسی هم قبول نداره بیاد اینجا بحث کنیم خسته نمیشم.

    1- اولا که ازدو.......................
    مطالب شما را مطالعه کردم بنظر من

    1 ما بیشترین تفاوت و بدفهمی ها را داخل ایران بین خودمون داریم چون هیچوقت سعی نکردیم خودمون را درست بشناسیم
    2 در مورد ازدواج بلوغ فکری کاملا درست هست ولی بنظر من دو نفر هم باید از نظر فکر و فرهنگ و ارزشها با هم یکسان باشند. من با اون نظر قدیمی که کبوتر با کبوتر باز با باز کاملا موافق هستم
    3 بنظر من مهاجرت چه تحصیلی و چه کاری تاثیرات شدیدی بر زوج ها و حتی افراد مجرد می گذارد شاید بهتر باشه دم امدن بفکر ازدواج نباشید و بعد که امدید جا افتادین برنامه ریزی کنید
    4 ازدواج با خارجی ها را برای اقایون ایرانی که به دست پخت همسر و خانه داری ان نظر دارند اصلا توصیه نمی کنم
    An investment in knowledge used to pays the best interest
    لطفا سوالات خود را در فروم مطرح نمایید حتی شما دوست عزیز! لطفا بجای ارسال پست تشکر از گزینه "اضافه کردن به امتیاز کاربر". استفاده نمایید!

  5. #205
    ApplyAbroad Veteran
    Fairymaid آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2013
    ارسال‌ها
    1,208

    پیش فرض پاسخ : ازدواج یا اپلای؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط Houmangh نمایش پست ها
    دوست من من با شما مخالفم. یعنی چی عشق کشکه؟؟ عشق کشکه برای اینکه هیچوقت بهش نرسیدین. اگر ازدواج شما درست باشه و اونی که باهاش ازدواج کردین رو اندازه خودتون دوست داشته باشین بعبارت دیگر بشه یک قلب و دو بدن اونوقت شما عاشق همید خیلی راحت. دیوونه هم نمیشه کسی از عاشق شدن. ماها از مفهوم عشق خبر نداریم فکر میکنیم ازدواج یعنی یک معامله که هر کی زرنگتر باشه باید طرف رو بیشتر گول بزنه و بیشتر امتیاز بگیره.

    میفرمایید قرارداد اجتماعیه. ولی این دلیل نیست که چون اجتماعی هست اصلا قرارداد عاطفی و احساسی توش نیست. اتفاقا عشق و عاطفه باعث میشه شما برید سراغ قرارداد اجتماعی. این قرارداد اجتماعی هم برای این هست که اگر شما یه موقع طلاق گرفتید بدونید که چی باید به طرفتون بدید چی بگیرید. یه قسمت دیگه هم که مراسمه مال سنت هست که خیلی جاهاش هم اشتباهه.
    سلام،

    بهتون تبریک می گم بابت پشتکاری که دارین و ممنون از اینکه یک پست رو از حدود 9 ماه پیش پاسخ میدین.
    در حقیقت من هیچ وقت علاقه ای به ارسال پست در تاپیک هایی که صرفا بر روی نظر شخصی می چرخه ندارم و واقعا به ندرت پیش میاد که نظری بدم چون با کژفهمی همراهه و معمولا در این مواقع چیزی که اصلا درک نمی شه، مفهوم اصلی حرف هست و ما عادت داریم که برداشت خودمون رو بکنیم، و قضاوتی که ما از یک موضوع می کنیم کاملا در حیطه مطالعات و تعاملات ما می چرخه.
    شما ارسال اول من رو که دو پست بالاتر از این بود رو نادید گرفتین! و البته همین پست دوم رو هم دقیقا متوجه نشدین. و من هم قصد توضیح دادن بیشتر ندارم. چون این حرف اونقدر باید بسط داده بشه و در نهایت به نظرات ژیژک و یا میشل فوکو هم می تونه ختم شه و خیلی موضوعات ریزتر که از حوصله این بحث خارجه.
    اگر شما بدونید که تمامی افکارتون در غالب زبان هست که شکل می گیره، درک حرف من اصلا سخت نبود. "عشق" مثل واژگانی نظیر "عدالت"، "یگانگی" و خیلی واژه های دیگه، تنها یک واژه است و نمود بیرونی نداره و ساخته و پرداخته فرهنگ و تمدن بشری هست. حالا باز بیاین و از فلسفه پیشاسقراطیان و یا اساطیر و تاریخ ادیان برا من بگین که فلان و بهمان!

    تنها نکته ای که من رو وادار کرد پاسخ این پست شما رو بدم توهینی بود که شما کردین:
    عشق کشکه برای اینکه هیچوقت بهش نرسیدین
    شما هیچ چیزی از زندگی شخصی من و خیلی افراد دیگه نمی دونین و البته اینجا یک فورم همگانی هست و جایی برای بحث درباره شخصی ترین روابط انسانی نیست، و من هم قصد ندارم وارد مسائل شخصی زندگیم بشم و بگم که چه حسی نسبت به رابطه ای که در اون هستم دارم! ولی شما از کجا با این قطعیت در مورد زندگی دیگرون نظر میدین؟! تنها بر اساس برداشت شخصی؟
    متاسفانه چیزی که من رو عذاب می ده همین قضاوت های ساده انگارانه افراد هست.

    موفق باشید.


  6. #206
    Banned
    تاریخ عضویت
    Jul 2016
    رشته و دانشگاه
    Medicine
    ارسال‌ها
    189

    پیش فرض پاسخ : ازدواج یا اپلای؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط Houmangh نمایش پست ها
    من اینجا چند مسئله رو بیان میکنم امیدوارم برای دوستان مفید باشه هرکسی هم قبول نداره بیاد اینجا بحث کنیم خسته نمیشم.

    1- اولا که ازدواج مهمترین تصمیم زندگی شماست حتی مهمتر از انتخاب رشته و مهاجرت. چون شغل و کشور رو راحتتر میشه بعدا عوض کرد ولی اگر همسر شما اوکی نباشه حتی اگر طلاق هم بگیرید ضربات سختی رو متحمل میشید چون ممکنه دیگه نتونید دوباره ازدواج کنید بحث بچه هم هست. البته این ها که میگم قطعی نیست ولی باید بدونید روی ازدواج وسواس خاصی بزارید.

    2- اصلیترین پیشنیاز ازدواج بلوغ فکری هست برای همین هم هست که روانشناس ها ازدواج قبل از 25 سالگی رو صلاح نمیدونن. چون ممکنه شخصیت شما عوض بشه دید شما و تصمیمتون برای اینده و همه چی. پس اگر 25 رو رد کردید فکر یافتن جنس شیرین مخالف برید.

    3- حالا اگه بلوغ فکری هم دارید و میدونید مسیر آیندتون مشخص هست و همچنین یکی رو دارید که باهاش کامل مچ هستید مچ که میگم یعنی بدون بدون اینکه چیزی از اون طرف مقابلتون اذیتتون بکنه میتونید سالهای سال باهاش زندگی کنید پس از دستش ندید ازدواج بکنید بعد اپلای کنید (فرض ما این هست که شما قبلا با اون طرف صحبت کردید که میخاید مهاجرت کنید و دیگه برنگردید و این خیلی مهمه)

    4- ولی اگر کسی رو انتخاب نکردید..... عجله نکنید اول اپلای کنید دنبال کسی هم از ایران نباشید که شاااااید بیاد همدم شما بشه باهاش ازدواج کنید بعد برید خارج. وقتتون رو از دست ندید. برید اونور اب. این نکته خیلی مهمه. برای اینکه درسته که خیلی ها میگن کیس مناسب برای ازدواج در ایران خیلی بیشتره ولی من با این نظر مخالفم چون اولا شما وقتی اپلای کردید رفتید خارج اون نفر دومی هم که پیدا کردید اونجا یک امتیاز که داره نسبت به ایران این هست که حداقل میدونید اومده خارج و یا میخاد بمونه خارج و بطور کلی طرز فکرش یه جورایی به شما نزدیکتره. (البته از لحاظ مهاجرت)............. مورد بعدی این هست که ما متاسفانه یک فرهنگ مزخرفی در ایران داریم بنام خجالت و متانت! اینکه ادم نباید سبک باشه (مخصوصا دخترا) با این و اون حرف نزنه. بقیه رو به چشم اراذل ببینی و .... که من در دانشگاه زیاد دیدم. اصلا نزدیک (البته همه رو نمیگم) دختر نمیشه رفت!!! چرا؟ چون فکر میکنه پسره میخاد دختر بازی کنه و یا اگه حرف بزنه دیگه متانتش رو از دست میده و این حرفا...... حالا شما انتظار داری در مورد ازدواج باهاش حرف بزنی؟؟ اونایی هم که حرف میزنن با پسرا زیر بمباران سنگین جماعت بیکار قرار میگیرن..... ولی خارج رفتن خوبیش این هست که نه حرفهای مردم پشت سرت هست و هم جو هم طوری هست که میبینی همه ریلکس هستن پس بهتر میشه حرف زد. یه امتیاز ویژه هم برای اقایون محترم این هست با توجه به اینکه در خارج اکثر دخترای ایرانی مقنعه و مانتو رو میزارن کنار، بهتر میتونید قبل از پیشنهاد ازدواج، چهره و اندام خانم رو ببینید و اگر پسندیدید، برید جلو! ........بطور کلی میخام بگم شاید تعداد دختر و پسر در خارج کم باشه ولی حتما از اون تعداد کم، تعداد زیادشون قابل ارتباط هستن و احتمالا سطح فکرشون بیشتر به شما نزدیکتره و بنابر این کیس مناسب برای ازدواج میتونن باشن.

    5- تفاوت هایتان را در ازدواج به حداقل برسانید. مخصوصا دوستانی که خارج از کشور میرن ازدواج میکنن بهتره با یکی مثل خودشون که خارج رفته ازدواج کنه. اونی هم که از اول تولد خارج بوده با یکی مثل خودش. کبوتر با کبوتر، باز با باز. موارد زیادی از طلاق بدلیل اختلافات فرهنگی و فکری هست. دختر یا پسری که از تولد مثلا در فرانسه بزرگ شده حتی با پدر مادر ایرانی، باز با اونی که در ایران بزرگ شده فرق داره. بنابراین کیس مناسب خودتونو پیدا کنین. ازدواج با ملیت مختلف که دیگه داستانش معلومه. زبان مادری شما و همسرتون هم مهم هست. اگر یکی مثلا ترک باشه اون یکی فرانسوی، زبان بچه انگلیسی میشه چون انگلیسی زبان مشترک بین پدر و مادر هست. این مورد را هم در نظر بگیرید.

    6- مهمترین نکته: دوستان من! سروران من! ما هدفمون از زندگی خوشبختی هست. ما قرار نیست حتما ازدواج کنیم. متاسفانه این مسئله هم جزئی از فرهنگ ماست که فکر میکنیم باید ازدواج کنیم. ازدواجی که اخرش ضرر باشه به چه دردی میخوره؟ پس چه در ایران چه در خارج اگر مورد مناسب خودتونو پیدا کردید که کردید اگرنه ازدواج اجباری از روی تنهایی و ... تنها راه حل موقت هست بلکه بعدا تنهاتر میشید و چه بسا دیگری و حتی بچه هایتان را نابود می کنید. ولی اگر اجباری برای شما نباشه حتما و حتما انتخاب اگاهانه تری و موفق تری خواهید داشت.
    اینها در دهه شصت بیشتره ولی در دهه هفتاد متاسفانه یا خوشبختانه کمتره خیلی کمتر کلا انگار شرم و حیا قی شده افتاده دور! دوست پسر هم یک مسئله کاملا رایج بر خلاف دخترهای شصتی و ارتباط با جنس مخالفم کاملا قبحش شکسته شده یعنی این دید شما ممکنه متعلطق به دهه شصت باشه.

  7. #207
    Banned
    تاریخ عضویت
    May 2016
    رشته و دانشگاه
    ME - WVU
    ارسال‌ها
    648

    پیش فرض پاسخ : ازدواج یا اپلای؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط Saaaaam نمایش پست ها
    دوست عزیز
    من تجربه خودم را عرض می کنم. بسیاری از دوستان را من در طی 5 سال گذشته که درگیر فرایند اپلای بودم را دیدم که ازدواج کردند و زمانی که بعد از دو سال مثلا پذیرش نگرفته بودند یا بورس نشدند دیدم که از نظر مسائل مختلف از منی که مجرد ماندم خیلی جلو افتادند مثلا من همش دنبال مقاله تافل و ... بودم در حالی که این دوستان از نظر مالی و کاری خیلی پیشرفت کردند و من که بلاخره بعد از چند سال کارم درست شد می بینم اگه ازدواج می کردم حتی اگه نمی رفتم خارج ارزش بیشتری داشت درسته که ازدواج خیلی مشکلات به همراه دارد ولی بنظر شخصی من اتفاقات + بسیاری هم بواسطه ازدواج در زندگی ادم پیش می اید چه بسا اگه ازدواج کرده بودم پا قدم همسرم زودتر کارم درست می شد!
    اگر کیس مناسبی در نظر دارید فدای پذیرش و بورس نکنید چون هیچکس از اینده خبر ندارد
    ایا بعد دو سال تغییری در نتیجه گیریتون بوجود اومده؟ فکر میکنید بعد کار پیدا کردن دوباره همین نظر رو خواعید داد؟
    سوال مهمی که دارم اینه که چرابه نظرتون کسی که ازدواج کرده از لحاظ کاری و مالی پیشرفت زیادی کرده نسبت به شما؟ ایا همه اینطورین؟

  8. #208
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    رشته و دانشگاه
    Usa
    ارسال‌ها
    2

    پیش فرض پاسخ : ازدواج یا اپلای؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط apply1361 نمایش پست ها
    ایا بعد دو سال تغییری در نتیجه گیریتون بوجود اومده؟ فکر میکنید بعد کار پیدا کردن دوباره همین نظر رو خواعید داد؟
    سوال مهمی که دارم اینه که چرابه نظرتون کسی که ازدواج کرده از لحاظ کاری و مالی پیشرفت زیادی کرده نسبت به شما؟ ایا همه اینطورین؟
    درود بحث در مواردی این چنینی زیاد صحیح نیست.
    همونطور که چند پست قبل دوستمون گفتن ازدواج قراردادی بیش نیست و عشق و اینا کلا یه چیز کلیشه و نمادیک هست نه واقعیت.


    ------
    اما در مورد حرفتون میشه گفت بله ازدواج به هر لحاظ تو ایران باعث پیشرفت صرفا مالی یا همون فایننشال و نه روحی یا شخصیتی یا هر چیز دیگه که فکرشو بکنید میشه. من دوستم بعد از کاردانی ول کردش رفت ازدواج کرد و چون نیاز به ذخیره ارزی و مالی زیادی داشت ، دنبال کار گشت و تو شرکت نیرو محرکه کار پیدا کرد.ماهی هم 2 تومن میانگین درمیاورد.الان من دنبال ارشد و سگ تلاش کردن واسه تافل و مقاله هستم اونم با چندرغاز تو جیبم و هزار ارزوی دور که نزدیکترین حالتش 10 سال با من فاصله داره اما اون الان یه ماشین 206 ، یه خونه رهن کامل و مقدار کمی هم پس انداز . کلی جلوتر از من .

    ببینید خیلی پر واضحه خیلی خیلی !! یا شما دغدغه علم دارید میرید سمتش و یه چیزایی مثل عشق و حال رو بیخیال میشید ، بعضا پول رو هم بیخیال میشید ، سن 20 تا 30 سالگیتون رو بیخیال ادرنالین میشید و میرید سمت علاقتون یا اینکه نه دوس دارید خانواده تشکیل بدید و سمت ازدواج میرید.
    ولی به عنوان یک فردی که در این اجتماع زندگی کرده از شاید 100 تا زوجی که کنارم ( خانواده / دوستان/ فامیل) دیدم ، به جرات در مورد چیزایی که دیدم میگم هیچکدوم از متاهل های دوروبرم خوشحال نیستند شاید نهایت یکی دوتاشون فقط گلایه نکنن . میدونی نه انتخاب ها انتخابه ، نه برنامه ریزی پشتشه ، نه درکی از بعد ازدواج.
    همشون بعد ازدواج چون لذت رابطه جنسی رو چشیدن و پول دستشون رسیده ( به دلیل اجبار برای کار ) و کانکشن هایی که بعد ازدواج از هر نظری که فکر میکنی (بد/زشت/زیبا)بهش رسیدن، تازه میفهمن که میخوان خیلی چیزای دیگه رو هم امتحان کنن و این میشه که نتیجش شده یه جامعه کاملا سیک و مریض و افرادی بیمار.

    لذا خیلی درگیر نشید ، اگه با خودتون روراست باشید و بدونید چی میخواید هرگز این چنین تاپیک هایی در انجمن زده نمیشه.

  9. #209
    ApplyAbroad Hero chemistrymaste آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2012
    رشته و دانشگاه
    Biophysical and Bioanalytical Chemistry
    ارسال‌ها
    1,261

    پیش فرض پاسخ : ازدواج یا اپلای؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط mhbahramii نمایش پست ها
    درود بحث در مواردی این چنینی زیاد صحیح نیست.
    همونطور که چند پست قبل دوستمون گفتن ازدواج قراردادی بیش نیست و عشق و اینا کلا یه چیز کلیشه و نمادیک هست نه واقعیت.


    ------
    اما در مورد حرفتون میشه گفت بله ازدواج به هر لحاظ تو ایران باعث پیشرفت صرفا مالی یا همون فایننشال و نه روحی یا شخصیتی یا هر چیز دیگه که فکرشو بکنید میشه. من دوستم بعد از کاردانی ول کردش رفت ازدواج کرد و چون نیاز به ذخیره ارزی و مالی زیادی داشت ، دنبال کار گشت و تو شرکت نیرو محرکه کار پیدا کرد.ماهی هم 2 تومن میانگین درمیاورد.الان من دنبال ارشد و سگ تلاش کردن واسه تافل و مقاله هستم اونم با چندرغاز تو جیبم و هزار ارزوی دور که نزدیکترین حالتش 10 سال با من فاصله داره اما اون الان یه ماشین 206 ، یه خونه رهن کامل و مقدار کمی هم پس انداز . کلی جلوتر از من .

    ببینید خیلی پر واضحه خیلی خیلی !! یا شما دغدغه علم دارید میرید سمتش و یه چیزایی مثل عشق و حال رو بیخیال میشید ، بعضا پول رو هم بیخیال میشید ، سن 20 تا 30 سالگیتون رو بیخیال ادرنالین میشید و میرید سمت علاقتون یا اینکه نه دوس دارید خانواده تشکیل بدید و سمت ازدواج میرید.
    ولی به عنوان یک فردی که در این اجتماع زندگی کرده از شاید 100 تا زوجی که کنارم ( خانواده / دوستان/ فامیل) دیدم ، به جرات در مورد چیزایی که دیدم میگم هیچکدوم از متاهل های دوروبرم خوشحال نیستند شاید نهایت یکی دوتاشون فقط گلایه نکنن . میدونی نه انتخاب ها انتخابه ، نه برنامه ریزی پشتشه ، نه درکی از بعد ازدواج.
    همشون بعد ازدواج چون لذت رابطه جنسی رو چشیدن و پول دستشون رسیده ( به دلیل اجبار برای کار ) و کانکشن هایی که بعد ازدواج از هر نظری که فکر میکنی (بد/زشت/زیبا)بهش رسیدن، تازه میفهمن که میخوان خیلی چیزای دیگه رو هم امتحان کنن و این میشه که نتیجش شده یه جامعه کاملا سیک و مریض و افرادی بیمار.

    لذا خیلی درگیر نشید ، اگه با خودتون روراست باشید و بدونید چی میخواید هرگز این چنین تاپیک هایی در انجمن زده نمیشه.
    من تو صفحه اول اپلای ابراد پستتون رو دیدم و فقط اومدم بگم که در کنار این تاپیک که شما فرمودین، این یکی تاپیک هم هرگز زده نمیشد، من هنوزم متعجبم بابت ایجاد این دو تاپیک!

    http://www.applyabroad.org/forum/sho...ll=1#post54639

    دقت شود که بنده قصد توهین یا بی احترامی ندارم به هیچ کدوم از دوستان، نظر تک تک دوستان محترم هست.
    من فقط هنوز نمیتونم درک کنم (یا شعورش رو ندارم شاید که متوجه شم) ارتباط ازدواج کردن با اپلای چی هست؟!
    یا ارتباط ازدواج با متاهلی و مجردی پذیرش گرفتن چیه؟
    مگه این دو در یه راستا هستن؟ مگه ریاضیاته که نظرات قطعی دربارش بشه صادر کرد؟
    مگه خرید کردنه که بگی الان یخچال خالیه برم خرید کنم یا واسه عروسی دوستم هیچی ندارم بپوشم برم خرید؟! و بعدش بگیم که خب من الان باید به موازات اپلایم زن بگیرم / شوهر کنم، یعنی ملت اراده میکنن و فردا پای سفره عقدن که با یه تاپیک بشه دربارش نظریه صادر کرد؟
    لذا من هنوز متحیر و متعجبم!

    موفق باشید دوستان


    "We believe in "Possibility

    به هر چیزی که فکر کنید از ته دلتون، بهش میرسید!

  10. #210

    پیش فرض پاسخ : ازدواج یا اپلای؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط Fairymaid نمایش پست ها
    سلام،

    بهتون تبریک می گم بابت پشتکاری که دارین و ممنون از اینکه یک پست رو از حدود 9 ماه پیش پاسخ میدین.
    در حقیقت من هیچ وقت علاقه ای به ارسال پست در تاپیک هایی که صرفا بر روی نظر شخصی می چرخه ندارم و واقعا به ندرت پیش میاد که نظری بدم چون با کژفهمی همراهه و معمولا در این مواقع چیزی که اصلا درک نمی شه، مفهوم اصلی حرف هست و ما عادت داریم که برداشت خودمون رو بکنیم، و قضاوتی که ما از یک موضوع می کنیم کاملا در حیطه مطالعات و تعاملات ما می چرخه.
    شما ارسال اول من رو که دو پست بالاتر از این بود رو نادید گرفتین! و البته همین پست دوم رو هم دقیقا متوجه نشدین. و من هم قصد توضیح دادن بیشتر ندارم. چون این حرف اونقدر باید بسط داده بشه و در نهایت به نظرات ژیژک و یا میشل فوکو هم می تونه ختم شه و خیلی موضوعات ریزتر که از حوصله این بحث خارجه.
    اگر شما بدونید که تمامی افکارتون در غالب زبان هست که شکل می گیره، درک حرف من اصلا سخت نبود. "عشق" مثل واژگانی نظیر "عدالت"، "یگانگی" و خیلی واژه های دیگه، تنها یک واژه است و نمود بیرونی نداره و ساخته و پرداخته فرهنگ و تمدن بشری هست. حالا باز بیاین و از فلسفه پیشاسقراطیان و یا اساطیر و تاریخ ادیان برا من بگین که فلان و بهمان!

    تنها نکته ای که من رو وادار کرد پاسخ این پست شما رو بدم توهینی بود که شما کردین:

    شما هیچ چیزی از زندگی شخصی من و خیلی افراد دیگه نمی دونین و البته اینجا یک فورم همگانی هست و جایی برای بحث درباره شخصی ترین روابط انسانی نیست، و من هم قصد ندارم وارد مسائل شخصی زندگیم بشم و بگم که چه حسی نسبت به رابطه ای که در اون هستم دارم! ولی شما از کجا با این قطعیت در مورد زندگی دیگرون نظر میدین؟! تنها بر اساس برداشت شخصی؟
    متاسفانه چیزی که من رو عذاب می ده همین قضاوت های ساده انگارانه افراد هست.

    موفق باشید.

    خیلی ممنون از پاسختون.

    1- من پست قبلی شما رو نخوندم و به این پستی که جواب دادم جوابم منطقی بود چون حرفی که شما در این پست زدید میتونست به صورت مستقل بررسی بشه.
    2- این که میفرمایید عشق فقط زبانی هست خب من قبول ندارم. میتونه و باید هم قلبی باشه وگرنه عشق نیست. عشق یعنی 2 بدن و یک قلب. یعنی شما طرف مقابل رو با خودتون یکی بدونید. شادی و غم او انگار مال شماست. البته بصورت دوطرفه. این برداشت منه. اگر قبول ندارید من حرفی ندارم.
    3- من به شما توهین نکردم دوست من. امیدوارم از دست من ناراحت نشده باشین. اینکه من گفتم "عشق کشکه برای اینکه هیچوقت بهش نرسیدین" منظورم این نبود که شما بلد نبودین بهش نرسیدین. من گفتم شما در زندگی مشترک به این عشق نرسیدین. ممکنه طرف مقابل شما لیاقت این رو نداشته من نمیگم تقصیر شما بوده. ابدا. ولی چیزی که هست از نظر من شما به اون چیزی که من بهش عشق میگم در زندگی مشترک نرسیدین. طبیعیه. خیلی از مردم عشق رو تجربه نمیکنن. من خودم هم ازدواج نکردم. شاید هیچوقت هم تجربه نکنم. ولی باور دارم عشق هست و اگر 2 طرف امادگی داشته باشند میشه بهش رسید.

    بهرحال من نظر شخصیمو گفتم و امیدوارم که کسی رو نرنجونده باشم. باز هم اگر ناراحت هستید من عذرخواهی میکنم. منظوری نداشتم.

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •