..::فقط کسایی که فنلاند رفتن و تجربه دارن جواب بدن:::..

[Backstreetboy]

سلام به همه دوستان.
ایشالا که تاپیک مغایر با قوانین نیست! اما واقعا برام سوال پیش اومده. و مطمئنم که خیلیای دیگه هم همین سوال رو دارن.

اونایی که فنلاند اپلای کردن و رفتن، بگن که واقعا ارزش داره پاشیم بریم اونور؟
بحثم درباره سطح علمی و اینا صرفا نیست! و یا کیفیت زندگی! چون اینا واقعا بهتر از ایرانه! کسی هم شکی درش نداره!

منظورم ایناس:
زبان اون کشور رو بلد نیستیم! زندگی برامون جدید میشه و خیلی چیزا رو تو اون محیط هنوز نمیدونیم!
آرامشی که الآن اینجا داریم رو تا چند ماه و یا سال آینده اونجا نداریم!
باید برای همه چیز حساب کتاب کنیم تا دخل و خرج جور دربیاد.

واقعا میشه تحمل کرد همه اینارو؟ شماها تونستین تحمل کنین؟

---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

تورو خدا پاک نکنین این تاپیکو! اگه جاش بده به جای مناسب انتقال بدین! ولی پاک نکنین!
بذارین من جوابمو بگیرم!

[starsea]

سلام دوست عزیز،

اینکه ارزشش رو داره یا نه من هنوز نمی تونم جواب بدم چون تازه 2 ماهه که اینجا هستم و تقریبا 4 هفته است که مشغول تحصیلم،

اما چیزی که می تونم بگم اینه که در حال حاضر برای من شرایط خیلی سخته...

همه می گن اولش اینطوریه ، بعد از 6 ماه عادت می کنی و ... باز هم اینو نمی دونم چون باید زمانش برسه و بگم که روحیاتم اوکی شده یا نه

اما چیزی که الان می دونم اینه که اولش خیلی خیلی سخته ، بله آرامشتون حسابی به هم می ریزه، از نقطه امن زندگیتون فاصله می گیرین و در شرایطی قرار می گیرین که هر روزش باید به خودتون روحیه و امیدواری بدین و سعی کنین خودتون رو مجاب کنین که به خاطر هدفتون شرایط رو تحمل می کنین...

....محیط غریب، آداب و رسوم متفاوت ، زبان متفاوت، تنهایی و جدایی از خانواده و دوستان، سیستم آموزشی کاملا متفاوت و سخت که اصلا شوخی بردار نیست... همه و همه از هر جهت شما رو تحت فشار قرار می دن.

فنلاندی ها اکثرا آدم های خوبی هستن و مهربونن. اینجا تقریبا می تونم بگم هیچ چیز بدی وجود نداره ، نه داخل جامعه و نه دانشگاه، هر چیزی که هست رفاه و آسایش و امکانات و خلاصه چیزهای مثبت و خوبه ( به جز گرونی و بی ارزشی ریال در مقابل یورو ) ولی تفاوت هاست که تحملش سخته و اینکه فشار درسا خیلی بیشتر از ایرانه.

البته شرایط و حالات روحی هر کس با دیگری فرق می کنه ، الان از بین بچه های ترم اول من کسایی رو می شناسم که تقریبا هر هفته مثل من یه پرس گریه تو کارشونه و کسایی رو می شناسم که اصلا هیچی عین خیالشون نیست و می گن که خیلی هم اوکی هستن .

[Backstreetboy]

سلام دوست عزیز،

اینکه ارزشش رو داره یا نه من هنوز نمی تونم جواب بدم چون تازه 2 ماهه که اینجا هستم و تقریبا 4 هفته است که مشغول تحصیلم،

اما چیزی که می تونم بگم اینه که در حال حاضر برای من شرایط خیلی سخته...

همه می گن اولش اینطوریه ، بعد از 6 ماه عادت می کنی و ... باز هم اینو نمی دونم چون باید زمانش برسه و بگم که روحیاتم اوکی شده یا نه

اما چیزی که الان می دونم اینه که اولش خیلی خیلی سخته ، بله آرامشتون حسابی به هم می ریزه، از نقطه امن زندگیتون فاصله می گیرین و در شرایطی قرار می گیرین که هر روزش باید به خودتون روحیه و امیدواری بدین و سعی کنین خودتون رو مجاب کنین که به خاطر هدفتون شرایط رو تحمل می کنین...

....محیط غریب، آداب و رسوم متفاوت ، زبان متفاوت، تنهایی و جدایی از خانواده و دوستان، سیستم آموزشی کاملا متفاوت و سخت که اصلا شوخی بردار نیست... همه و همه از هر جهت شما رو تحت فشار قرار می دن.

فنلاندی ها اکثرا آدم های خوبی هستن و مهربونن. اینجا تقریبا می تونم بگم هیچ چیز بدی وجود نداره ، نه داخل جامعه و نه دانشگاه، هر چیزی که هست رفاه و آسایش و امکانات و خلاصه چیزهای مثبت و خوبه ( به جز گرونی و بی ارزشی ریال در مقابل یورو ) ولی تفاوت هاست که تحملش سخته و اینکه فشار درسا خیلی بیشتر از ایرانه.

البته شرایط و حالات روحی هر کس با دیگری فرق می کنه ، الان از بین بچه های ترم اول من کسایی رو می شناسم که تقریبا هر هفته مثل من یه پرس گریه تو کارشونه و کسایی رو می شناسم که اصلا هیچی عین خیالشون نیست و می گن که خیلی هم اوکی هستن .

ممنون که جواب دادین.

یعنی تو شیش ماه واقعا میشه مثلا زبان رو یاد گرفت؟
ایرانی زیاد داره که ازشون کمک بگیریم؟ برای راه کارها مثل اینکه چجوری خرج کنیم که دخل و خرج دربیاد و یا اینکه چجوری کار گیر بیاریم؟...
برای کم کردن هزینه ها چه کاری میکنین شما؟

[starsea]

زبان رو که نمیشه تو 6 ماه یاد گرفت چون شما اینقدر با درسا سرگرم هستین که وقت زیادی برای کار کردن یا یادگیری زبان نمی مونه مخصوصا اگه رشتتون مهندسی یا هر رشته سخت دیگه ای باشه. اما انگلیسیتون راه می افته.

و اینطور که بچه هایی که اینجا هستن می گن، کم کم به شرایط جدید و فرهنگ و آداب و رسوم متفاوت و ... عادت می کنید و به دلتنگی هاتون بهتر غلبه می کنین. حداقل مثل روزای اول گیج نیستین و اعتماد به نفستون بهتر میشه.

ایرانی خیلی هست و tuter تون هم راهنمایی های لازم رو می کنه. از لحاظ دخل و خرج خوتون خیلی زود یاد می گیرین که چطوری هزینه هاتون رو پایین بیارین. مثلا برای لباس فقط از حراجی یا دست دوم فروشی خرید کنین. چه غذایی بخورین که کم خرج تر باشه ، چه مسیرهایی رو می تونین پیاده برین یا از دو چرخه استفاده کنین، از حراجی میوه بخرین و .... خود من الان بعد از 2 ماه خیلی جمع و جور تر خرج می کنم نسبت به روزای اول.

[Hexor]

من ماه های اول (۴ ماه یا همون ترم اول) انقدر استرس میکشیدم فرش اتاقم پر از موهای سرم بود از بس ریخته بود مهاجرت سخته و خصوصلا اولش تا جا بیفتید خیلی فشار میاد بهتون.

اما الان که یک سال گذشته انقدر من جا افتادم و احساس راحتی میکنم که وقتی این ورودی جدید هارو میبینم و یاد ماه های اول میفتم که وقت سر خاروندن هم نداشتم استرس میگیرم

همه ی اینارو تحمل کردم، سخت گذشت، اما به نظر 'من' ارزششو داشت این سختی ها. زبان هم بعد سال اول که سرتون خلوت شه میتونید به راحتی شروع کنید به خوندن حرفه ای. بسته به اینکه در چه مدت زمانی جا میوفتید حتی زودتر هم میتونید شروع کنید.

به جرات میگم بعد یک سال واقعا اسوده میشید. چون میدونید چی به چیه. یک مثال میزنم.

ما یه استاد داشتیم که میگفت deadline دارمو دیر کنید ال میشه و بل میشه و از این حرفا. غیبت کنید ۳ جلسه حذف میشید و این حرفا. من یعنی واسه assignment های این استاد اینقدر استرس داشتم که حد نداشت. تو همون ترم میدیدم بعضی از رفیقای فنلاندیم ( که با سیستم اشنا هستن)‌ اصلا سر کلاس نمیومدن. بعد دیدم ترم بعد با من سر کلاس بعدی نشستن. deadline هارو ۲ هفته بعدش submit میکردن و ... . منم که دیدم اینطوریه دیگه از ترم دوم دونستم چیکار کنم. کلاس ۱.۵ ساعترو ۱ ساعت دیر میرفتم، درو وا میکردم با پر رویی میگفتم Hello! good afternoon! بعد میرفتم میشستم استاده هم میگفت Yeah! better late than never! و هردو میخندیدیم و زندگی شیرین شد

این یک مثال بود. مثال بعدی مثلا بانک و حساب باز کردن و نت بانک بود. یعنی من ۳ ماه با نوردیا در جنگ تمام عیار بودم. اصلا اعصاب واسه من نذاشته بودن. خب الان که من دیگه همه چیمو دارم دیگه این استرس ها هم نیست دیگه.

تایپ به فارسی سخته وگرنه بیشتر مینوشتم. خلاصه اینکه کمی سختی هارو تحمل کنید درست میشه همه چی

[saahaarp]

سلام
من خودم میخوام اقدام کنم واسه تحصیل تو اروپا برای دکتری.
میخواسم ببینم دانشگاه های فنلاند رایگانه یا شهریه میگیرن؟؟
یکی هم اینکه میگن دیگه عمرا کشورهای اروپایی اقامت بدن و بعد تحصیل دست از پا درازتر باید برگردی ایران
یکی هم اینکه راسته هزینه زندگی اونجا 7 میلیون بیشتره؟؟
و اینکه با یه موسسه ای حرف میزئم، میگفت باید بری اونجا master بخونی و phd مستقیم نمی تونی!! راس میگن؟؟

[saidm]

سلام هزینه دندونپزشکی چند میشه؟ و مدتش چند ساله؟

[salooma]

سلام دوستان
من قصد ادامه تحصیل در فنلاند رو دارم
آیا به همسرم هم اجازه اقامت داده میشه؟
ممنون میشم که پاسخ بدین

[moeenguitar]

با توجه به اینکه دانشگاههای فنلاند الان ترمی 5000 یورو میگیرن ایا با کار دانشجویی میشه از پس این هزینه بر اومد و یه چیزی هم تهش برا زندگی بمونه؟