برای گواهی تمکن مالی از بانک سامان پرينت يكساله و برگه گواهي تمكن مالي ( فقط موجودی ) گرفتم ،كه لازم به ذكره فقط برگه تمكن مالي رو فرستادم و پرينت رو با خودم بردم كه اصلا لازم نشد مبلغ تمكن حدوده ١٠٠ ميليون تومان.
وقت مدیکال رو اینترنتی ٣١ ژانويه از سایت دکتر اونگان گرفتم
در مورد بليط من يه خوش شانسي آوردم يكي از دوستان دقيقا يك روز قبل از من مصاحبه داشتن و بعد از كلي پرس و جو در روزنامه ها و تماس با آژانس هاي مختلف بالاخره آژانس راهواري رو پيدا كردم، من با اين دوستم تماس گرفتم و جريان رو توضيح دادم در نهايت هتل آنكارا پلازا (٤ ستاره تاپ) رو گرفتيم با بليط رفت و برگشت ماهان كه به قيمته ١،٦٦٠،٠٠٠ تومان نفري تمام شد ولي قيمته سينگل بالاتر بود در حدوده ٢،٦٠٠،٠٠٠ تومان
روز جمعه با پرواز ماهان به فرودگاه آنكارا رسيديم خوشبختانه تور ما ترنسفر داشت .در كل از هتل خيلي راضي بودم تميز با امكانات، سيستم گرمايشي عالي صبحانه فوق العاده و برخورد گرم،از هتل ٥ دقيقه تا سفارت پياده راه بود و ١٥ دقيقه تا مديكال. صبح شنبه عازم مديكال شديم اول به طبقه چهارم رفتيم منشي از من پاسپورت و نامه اي كه فقط نشون دهنده كيس نامبرم باشه خواست بعد از ٥ دقيقه نشستن گفت برو به طبقه پنجم در طبقه پنجم از شما عكس قفسه سينه و آزمايشه خون ميگيرن ، فقط توجه كنيد كه حتما صبح زود بريد اصلا زمان براشون مهم نيست ،بعد از گرفتن خون و آزمايش قفسه سينه به طبقه چهارم برگشتم اينبار كمي بيشتر طول كشيد خانم منشي اسم من رو صدا كرد رفتم داخل دكتر ازم پرسيد قد؟ وزن؟ سيگار ميكشي؟ آيا قرصي مصرف ميكني ؟ كه با توجه به اينكه من يك هفته قبل از رفتن سرما خورده بودم و قرص استفاده ميكردم دكتر رو در جريان قرار دادم بعد گفت روي تخت دراز بكش شكمم رو فشار داد بعد گفت بشين گوشيرو پشت قفسه سينم گذاشت و گفت چند نفس عميق بكش ،با دست زدن به گلوم غده تيروئيد رو چك كرد بعد هم از اتاقه بغلي ٢ عدد آمپول اورد و تمام .رفتم پيش منشي گفت ٣٥٠$ و فردا ساعته ٣ جوابت حاضره. دوستان چند نكته به هيچ وجه برای گرفتن جواب زودتر از ساعتي كه ميگن نريد چون بد جوري عصباني ميشن بعد هم سر قيمت پول مديكال بحث نكنيد البته نظر شخصيه منه. فردا ساعت ٣ رفتم جواب رو گرفتم جواب شما شامل يك پاكت در بسته يك كاغذ و يك سي دي است كه شما بايد سي دي و كاغذ رو جدا كنيد و پاكت رو با خودتون به مصاحبه ببريد پاكت رو به هيچ وجه باز نكنيد،از كاغذ خودتون كه در حقيقت جواب مديكاله چند كپي بگيريد چون بعدا در آمریکا حتما نياز خواهيد داشت.
مصاحبه:
مصاحبه من ٨ صبح بود قبل از رفتن به سمت سفارت يك صبحانه كوچيك خوردم بهتون پيشنهاد ميكنم حتما اين كارو بكنيد تا نيروی كافي برای تمركز داشته باشيد راهيه سفارت شدم ساعت ٧:٢٠ جلو درب سفارت بودم نفر سوم، بعد از ده دقيقه يه آقاي ترك اومد گفت بياين داخل البته دم در يكي يكي ميرفتيم داخل، چون هوا سرد بود من كاپشن داشتم كه گفت كاپشنتو باز كن يك كاغذ لاي مداركم ماليد كه فكر كنم برا چك كردن مواد شميايي بود بعد از اون منتظر آقايي شدم كه پاسپورتم رو گرفته بود و داشت اسم من وكيسم رو با چك ليست خودش مطابقت ميداد بعد وارد قسمتي شدم كه بايد كمربند و كاپشن و كفشم رو تو دستگاه ميزاشتم ( دوستان تا اونجايي كه ميتونيد از بردن ساعت ،موزيك پلير، گوشي ، كيفه دستي خوداري كنيد چون فقط وقت خودتون رو ميگيره و بايد همه رو تحويل بديد ، در مورد ظاهر هم كاملا راحت باشين ) بعد هم صداي هميشگي در ،تق دقيقا وقتي وارد شدين دست چپ خانمي نشسته كه كاملا فارسي صحبت ميكنه به من گفت ميتونم عكستونو چك كنم بعد شماره داد گفت مصاحبتون فارسي باشه يا انگليسي من گفتم فارسي در ضمن داخل سفارت کمی سرده اگه با بچه هستيد لباس گرم ببريد ، من نشستم بعد شمارم اعلام شد رفتم اول از همه مدارك خواست طبق همون ايميلي كه از سفارت اومده بود، سلام كردم و دونه دونه مدارك رو گرفت بعد نشستم بعد از ٥ دقيقه دوباره رفتم اثر انگشت، بعد هم باجه ديگه پرداخت $330 ، بعد ديگه نشستم منتظر مصاحبه واقعا اين قسمت سخترين زمان برای من بود بعد از ١٥ دقيقه شماره ١ رو صدا كرد بعد از ١٥ دقيقه شماره ٢ من كه آماده بودم بعدش برم شد شماره٤،با خودم گفتم يعني چي؟!!!!! اين روند تا شماره ٢٠ ادامه داشت ١٠ بار بلند شدم برم بگم چي شد ولي اين اجازه رو به خودم ندادم و فقط تلويزيون تماشا ميكردم من كه ديگه از استرس سر شده بودم بالاخره شمارم خونده شد و بلند شدم و رفتم جلو باجه سلام كردم و صبح بخير گفتم آفيسر هم سلام كرد صبح بخير گفت و گفت خوبي؟( يه آقاي ٣٠ ساله قد بلند و چشم آبي)
آفيسر: شما فرده برنده هستيد؟
من: بله
آفيسر : پاسپورت لطفا
آفيسر: دستت رو بزار رو اسكنر
برگه صورتي رو همون لحظه تو پروندم ديدم
بعد از گذاشتن پاسپورتم تو يه كيسه زيپ دار تو پروندم جلوي من وايساد و گفت : من از طرف خودم و آمريكا به شما تبريك ميگم با ويزاي شما موافقت شده اميدوارم در تمامي مراحل موفق باشين من كه خشك شده بودم و آفيسر از قيافه من خندش گرفته بود گفت؟
Are you ok?
منم گفتم بله بله بعد گفت چند لحظه وايسا الان برميگردم من كه واقعا از اين اتفاق شكه شده بودم يكم به خودم اومدم و فكر كردم مگه ميشه بي هيچ سوال؟
بعد برگشت گفت من ميخوام چندتا سوال بپرسم فقط ميخوام وارده سيستم كنم ميتوني انگليسي صحبت كني؟
گفتم بله حتما گفت استرس نداري؟ گفتم نه ، گفت خوب معلومه ويزاتو گرفتي( با حالت خنده)
شغلت چيه؟
تو پرورش ماهي پدرم جاي پدرم كار ميكنم
چرا پدرت كار نميكنه؟
ايشون نظارت دارن
چيكار ميكني اونجا ؟
كجا ماهيارو ميفروشيد؟
مشتري هاتون كين؟
بازم جايي كار ميكني؟
بله يه شركته خصوصي كه توليد فيلم... نميخواد ديگه احتياجي نيست ادامه بدي كافيه
بعدم گفت روز خوبي داشته باشي منم بلافاصله گفتم فقط يه سوال ديگه؟
اونم با لهجه بامزه فارسي انگليسي گفت ديگه چه شده است؟ من گفتم من بليطم جمعه ساعت ١١ صبحه بليطمو كنسل كنم يا نه با توجه به اينكه امروز سه شنبس؟
گفت نگران نباش ان شاالله مياد ان شالله
))))))
پنج شنبه به پست رفتم و بستمو گرفتم اونجا بود كه برق زيباي ويزا چشمامو خيره كرد
انشالله همه دوستان تجربه كنن اين حس قشنگ رو
تجربه شخصي : ممكنه مصاحبه شما با همه سفرنامه هايي كه خوندين فرق كنه، پس خودتون رو به خدا بسپارين ،تو سفارت ترجيحا با كسي حرف نزنين جز افزايش استرس چيزي نداره، تو مديكال از بحث سر پول خودداري كنيد، براي خريد حتما و حتما جايي به غير از nata vega نريد.
جا داره از دوستاي خوبم ،امين عزيز . حسين جان ، رضا و همسرشون تشكر كنم
در آخر خودتون رو رها كنيد و به قدرت خداوند ايمان داشته باشيد هيچ نيرويي قدرتمندتر از اذن او نيست
علاقه مندی ها (Bookmarks)