به نظر من دو دسته افراد در این موضوع وجود دارند :
1- کسانی که در کشور خودشون وضعیت خوبی دارند : در بحث های اشتغال ، مسائل زندگی ( روابط خانوادگی و خوشگذرانی با دوستان و ... ) ، درآمد ، تحصیل و حتی محل زندگی و ... و یه جورایی میتونن یه نقشه ی روشن برای ادامه زندگی و موفقیت در کشورشون ترسیم کنند.
2- کسانی که در اکثر و یا تمام مباحث فوق چیزی برای از دست دادن ندارند و در مباحث فوق همیشه دچار چالش و چلنج شدن

فکر میکنم دسته دوم به مراتب وضعیت بهتری را در کشور بیگانه داشته باشند. چون چیزی برای افسوس خوردن نخواهند داشت.
لذا دسته اول هم باید تکلیف خودشون رو با مباحث مطرحه و احتمال از دست دادن موقعیت های کنونی روشن کنند چرا که دیگه اون طرف جای فکر کردن به این چیزها و افسوس خوردن نیست .
هر دو دسته باید خودشون رو بشکنند و از حصر وجودیشون خارج بشن !
باید با اراده ی قوی قدم برداشت.
در پایان هم باید از خانم مطهر تشکر بکنم بخاطر این موضوع و نیز از بقیه دوستان .