سلام
خواهش می کنم دوستانی که برای ادامه تحصیل و کار مهاجرت کردند با خوندن این متن نظرشونو با دلیل بیان کنند، احساسات رو کنار بزارید لطفا
با تشکر
سلام
خواهش می کنم دوستانی که برای ادامه تحصیل و کار مهاجرت کردند با خوندن این متن نظرشونو با دلیل بیان کنند، احساسات رو کنار بزارید لطفا
با تشکر
سطح هر جامعه نتیجه کیفیت پیش دبستانی و دبستان آن است ...
دوست عزیز میشه نوسینده یا گرد آورنده محترم این مقاله اشاره ای داشته باشه به اینکه این حجم بالای مهاجران چرا به کشور بر نمیگردند؟ چرا زندگی به قول ایشون سخت و با عرض معذرت اگر بی ادبی نشه فقط برای روشن شدن موضوع از این عبارت استفاده میکنم " خفت بار" در آمریکا و کانادا رو ول نمیکنند برگردن؟
فکر نمیکنید منفی ترین نکاتی که ممکنه برای کیس های مختلف مهاجرت ممکنه رخ بده رو نوشته. این نوع نوشته ها متاسفانه به نظرم هدف دار نوشته میشن و شاید اگر حرفه ای تر نگاه کنیم مهندسی شده هستند. حجم عظیمی از فارغ التحصیلان دانشگاه های بدرد بخور کشور کشور رو ترک میکنند. لا اقل اونهایی که میتونند. دوستان من هرکدام در رشته های فنی بودند برای خودشون جایگاهی داشتند از نظر علمی و برای نه تنها من که دوستشون هستم برای برای خیلیها یک فارغ التحصیل دانشگاه شریف..امیر کبیر و تهران و .... خیلی جاهایدیگه حداقل میتونم بگم قسمت عمده دانشگاه های مراکز استانها و جاهای بدرد بخور قابل احترام هستند و همگان میدونند توانایی انجام کار دارند. ولی وقتی این نیوریی که میشه ازش درست بهره برد داره از دست میره(در اثر سوئ مدیریت. نداشتن صنعت و خیلی چزای دیگه) بالاخره این همه نهاد و موسسه که پول میگیرند مطلب مینویسند بیکار نیستند.
مثلا فلان آقا در اندیشکده فلان را نگاه کنید چطور از دل "میکی موس" تئوری های افلاطول و ارسطو و روسو و سایر فلاسفه را در می آورد آن هم به فلان هدف مد نظر خودش. خب چهارتا دیگه موسسه هم میان این مطالب رو
رد آوری میکنند برای سیاه نمایی شدید یا بهتره بگیم انگشت گذاشتن روی نقاط ضعفی که طبیعتا در هر کشوری در این کرده خاکی بوده و هست و خواهد بود سعی در ایجاد موج نا امیدی و ماندگار کردن نیورهایی که با شندرغاز بشه ازشون کار کشید میکنن .
نه اینکه عنوان کنم مهاجرت همه اش گل و بلبل است و همه چیز عالی و اوکی.
اما تا جایی که دیدم اکثریت میل چندانی به بازگشت به ایران ندراند . و خلاف این نوشته هست. مثلا در یک وبلاگ شخصی میخواندم مطلبی را راجع به چرا به ایران برگشتم
خب نکاتی رو مظرح کرده بود که نه تنها برای طیف گسترده ای از مهاجران اصلا ملاک نیست بلکه ممکنه مثبت هم باشه
مثلا ایشون گفته بود موقعیتم در ایران به عنوان مشاور مدیرعالم کارخانه! اونم نه یکی چنتا! مدیر عالم فلان موسسه . مدیر مسئولو فلان سایت. کارشناس فلان موسسه
خب چند نفر چنین موقعیتی دارند که بخواهند آمریکا رو رها کنند بیان ایران؟ طیف عمده ای از افرادی که مهاجرت میکنند در بدست آوردن همون یک شغل هم دچار مشکل هستند یا با در نظر گرفتن سابقه و توان علمی و کاری و زحماتی که کشیدن راضی نیستند از وصعیت شون حالا یا این وضعیت مالیه یا اجتماعیه یا فرهنگی و .....
ضمن اینکه مهاجرت و انگزه مهاجرت در کنار بعد اقتصادی بعد قوی و انگیزش قوی فرهنگی هم میخواد. مثلا ایشون نوشته بود فلان شخص گفته فرزندانم نمیتونن فارسی صحبت کنند این براش معظل بود . سوال من از دوستان این سایت اینه چند نفر این براشون یک مسئله غامض و پیچیده و لا ینحل و مهم فرهنگی هست که فرزندانشون بعد از مهاجرت که مثلا اون فرزند در ایالات متحده یا اروپا به دنیا اومده فارسی صحبت کنه یا نکنه؟
یا چند درصد مشاور مدیر عالم و مدیر مسئولو نشریه و سایت و.... هستند؟
چند درصد حاضرت تنفس در فضای باز و آزاد و با اصطکاک کمتر رو با زندگی در محیط بسته و پر از فضولی ها بیجا خیلی فکتورهای فرهنگی نازل عوض کنند؟ دوست عزیز این متن به نظر من یکی حداقل قابل اعتنا نیست . و مطالب عجیبی مثل گفته های اون استاد دانشگاه در آمریکا که بیچارم بدبختم و... در میراث آلبرتا میگفت و دوستان من در ایران پولدارن و ...) یا گریه های دروغین اون استاد عزیز که فرزندان خودش رو یعنی هردو پسرش رو راهی همان آمریکایی کرد که اینقدر ازش بد میگفت خیلی قابل توجه نیستند.
سلام،
من مهاجرت نکردم، امیدوارم اجازه داشته باشم در بحث شرکت کنم،
این متنی که جمع آوری شده فقط بخش منفی قضیه را نگاه کرده است. از 20 سال پیش تا حالا چند نفر از افرادی که مهاجرت کردهاند برگشتهاند؟ نمیگم زندگیشون رویایی هستش اما استانداردهای زندگشیون از زمین تا آسمون با اینجا فرق داره، افرادی که رفتهاند دلتنگ هستند، دلتنگ مادر، پدر، خانواده، شهرشان، در زمان دلتنگی مطالبی را بیان میکنند که احساسی است، مثلا اگر در آمریکا مبتلا به بیماری سرطان بشوید، بیچاره میشوی و از پس هزینههای آن بر نمیآیی!
آقا/خانم محترم، مگه در ایران مبتلا به بیماری سرطان بشوید، بیچاره نمیشوید؟
اصلا چرا به این موضوع فکر میکنید؟ مر کار ندارید؟ تحقیق ندارید؟ چرا زبان دوم را آموزش نمیبینید، چرا یک نرمافزار جدید را آموزش نیبینید؟ چرا اصلا کتاب نمیخوانید؟
در خوابگاه مینشینند و تفکرات منفی خود را پست میگذارند که چه؟
میخواهید از بدیهای اینجا بگویم تا خون گریه کنید؟
اصلا اگر ایران بهشت است مگر بیمار هستید که از بهشت خارج شدهاید؟
چون این فرد دلتنگ است و مغز ما ایرانیها به طرز عجیبی گرایش به منفیها، بدبختی و بیچارگی و بزرگ کردن موضوعات منفی دارد چنین شرایطی پیش میآید.
اینکه آنجا (هر کشوری بلا استثنا) بهشت نیست یک حقیقت تلخ است، اما آیا واقعا جهنم است؟ قطعا خیر.
هر کشوری، هر شهری، هر محلهای در هر کجای دنیا دارای معایب و مزایایی است، شما باید ببینید که میتوانید با معایب آن کنار بیایید؟ مزایای زندگی در آن بلاد، کام شما را شیرین میکند؟
بقیه موارد فقط حرف است که ما ایرانیها زیاد میزنیم و غر میزنیم و منفیها را میگوییم و وقتی به طرف میگویی که چه؟
میگوید که نه! نمیآیم من عادت کردهام!
شما در همین فروم نگاه کنید، فردی که در آمریکا دانشجو است، فقط گلایه میکند، آی پول دندانپزشک ندارم، امنیت کم است، به ما بها نمیدهند، از ما زیاد کار میکشند، آقا/خانم مگه شما اسیر جنگی هستید؟
با اولین پرواز به وطن خود برگردید، بیخیال همهی زحماتی که برای رفتن کشیدهاید بشوید، مگر از جان انسان با ارزش تر هم وجود دارد؟ مگر بالاتر از آرامش هم حسی هست؟
مگر شما درخت هستید؟ خب چرا برنمیگردید؟ چرا؟
فقط غر میزنند و غر میزنند، مگه شما نمیدانستید که در ایالات متحده باید کار کنید و مثل ایران بخور و بخواب نیست؟
پس اگر میدانستید چرا دیگر غر میزنید؟ خود کرده را تدبیر نیست، فقط بدها را میگویند که اشک آدم در میآید که ای دل غافل، عجب موجودات بیانصاف و دور از انسانیتی هستند این آمریکاییها، هموطنانمان را اذیت میکنند!،
آقا/خانم محترم، چرا آمریکاییها برای دریافت ویزای ایران خود را به آب و آتش نمیزنند؟ چرا اروپاییها برای ادامهی تحصیل و رندگی به ایران نمیآیند؟
شما یک صنعت را به جز نفت و فولاد در ایران به من نشان بده که کوچکترین حرفی برای گفتن داشته باشد،
کسی که شما را مجبور به مهاجرت نکرده است، ببینید آیا با شریطش میتوانید کنار بیایید، اگر نمیتوانید و از زندگی حال حاضر راضی هستید که نیازی به دردسر نیست.
بزرگترین اتفاقی که برای یک انسان میتواند بیافتد، مهاجرت است، حتی بالاتر از ازدواج، لطفا به این موضوع فکر کنید، اینقدر هم غر زدنهای ایرانیها را جدی نگیرید، که ما ایرانیها زیاد حرف میزنیم، مخصوصا از نوع منفی آن و اصلا عملی در کار نیست.
با احترام
من فایل رو جسته گریخته خوندم .
ببینید کسی شما رو مجبور نکرده مهاجرت کنید کشور دیگه و با شرایط اونجا حالا چه خوب چه بد کنار بیاید ولی به این موضوع توجه کنید که اکثر افرادی که میخوان از این کشور مهاجرت کنند شرایط اینجا رو بسته به چیزی که میخواستن قبول ندارند و فکر میکنم سعی کردن هم باهاش کنار بیان ولی نتونستند و تصمیم به مهاجرت گرفتند .
حالا این افراد 2 دسته اند : 1- افرادی که واسه ساختن زندگیشون تلاش کردن و میخوان مهاجرت کنند و 2 - کسانی که تا اینجای کار رو به زبون خودمون شل و ول اومدن و خیال کردن برن اونور اونجا همه ی امکانات در اختیارشونه ! مثلا بهشون کار میدن . خونه میدن و ...
نه عزیز من . دسته اول میرن و با توجه به مهارتشون زندگیشون رو میسازن . ساختن زندگی کار آسونی نیست ولی وقتی مهارت داشته باشی و تو جامعه نقش مفیدی داشته باشی بالاخره 7خان رستم رو رد میکنی و به یه زندگی پایدار میرسی
و
دسته ی دوم , ببینید اگر کسی مهارت خاصی نداره و به صرف اینکه اونجا بهشته میخواد پاشه بره به نظرم تمام بلاهایی که تو فایل ضمیمه شده در پست اول اومده دچار میشه . آخه مگه عاشق چش ابروتونن بهتون همه چیز بدن ! باید مفید باشید و با مهارت!!!!
افراد دسته دوم تخیلی فکر نکنید در مورد مهاجرت که بدبخت میشید !
مخلص کلام ! مهاجرت بستگی داره به رضایت خودت از شرایطی که میبینی ! اگه دوش داری بمون و گه گاهی بزن برو یه کشوری که ناکام هم نمونی
ولی اگه میخوای بری باید مهارت داشته باشی و سخت کوش !
اين رو هم در نظر بگيريد كه شايد برگشتن براي خيلي ها سخت باشه،مثلا خانومي كه رفته دكتري خونده چند سال حالا بعد از فارغ التحصيليش از شرايط ناراضيه،ممكنه شرايط برگشتش به ايران سخت باشه و مجبور باشه همونجا بمونه و تحمل كنه.تويه اين موقعيت وقتي ازش سوال بپرسي كه اوضاعت چه طوره،نكات منفي رو مي گه.
مشكلات فرهنگي زادگاه مادري رو هم در نظر بگيريد لطفا
اصولا يكي از ويژگي هاي مهم ما ايراني اينه كه در هر شرايطي ناراضي هستيم و غر ميزنيم
خيلي حل اين مسئله ساده هست يا اينكه شخص واقعا از مهاجرت ناراضيه و برميگرده(كسي اونجا دستشو نگرفته) يا اينكه نميخواد(به هر دليلي) برگرده پس ديگه غر زدن معني نداره
ما ايرانيا هم عجايبي هستيم واقعا
نظر بنده اینه که در بین هفت هشت میلیون ایرانی مهاجر احتمالا میشه نمونه هایی از این ده دوازده نفری که نظرات و شرایطشون در متن مزبور نقل شده را پیدا کرد. حالا این متن قرار هست چه چیزی را اثبات کنه؟
دوستان یه نکته دیگه رو هم مد نظر داشته باشین.
من تمام تاپیک های امریکا و کانادا رو خوندم تقریبا.
مثلا یکی از دوستان عزیزمون، یه جا اومدن گفتن یکی از زیبایی های کانادا به همین سرماشه، که نوک بینی آدمو قرمز میکنه، من اون لحظه به حدی ازین جمله خوشم اومد که هنوزم عین اون جمله تو ذهنم مونده. بعد همینو تو اون پی دی اف یه طور دیگه معنی کردن. انگار از معایب کاناداست! میگم جمله رو کامل ننوشتن، ایشون (نویسنده اون پست) الانم حتما خاطرشون هست که این قسمت سرمای کانادا قشنگه رو از زیبایی ها برشمردن نه که از معایب. ولی این فایل گفته طرف داشته از سرما یخ میزده!!
من یه نگاه سرسری به اون فایل انداختم.
بیشتر متن ها رو دیده بودم!
مثلا یه جا یه عزیزی نوشته بودن اینجا سیستمش اینطوری نیست که لباس نازک بپوشی و بخاری با اخرین درجه روشن باشه. اینجا نصف شب در حالی که برف میومد شوفاژا همه خاموش شدن (بنده خودمم اینو تجربه کردم). بعد نوشته بودن همون عزیز، که با همه اینها، اینجا انقدری می ارزه که آدم تا آخر عمرش بمونه.
بعد اونوقت اونجا تو اون پی دی اف نوشتن همه دارن یخ میزنن و اوضاع وخیمه. متوجهین؟ یعنی نیومدن کل کامنت طرفو بذارن. اومدن فقط قسمت منفی شو یا اگه مثبته فقط یه جمله رو گذاشتن اونم با القای بار منفیش!
کلا همه چی به خود آدم بستگی داره.
منظورم اینه که نباید برای این چیزا حد و آخری قائل شد. شما یه بار تصمیم میگیری و پای تصمیمت میمونی و عمرتو صرف میکنی و مهاجرت میکنی. یکی دوست داره مقصدو یکی دوست نداره.
یکی ممکنه بگه مهاجرت خیلی بد بده! یکی ممکنه بهترین تصمیم زندگیش تلقی کنه مهاجرتو.
صرفا یه پی دی اف چند صفحه ای رو نمیشه نسخه شو برای همه پیچید.
آدم باید خودش بره تجربه کنه.
موفق باشید.
ویرایش توسط chemistrymaste : February 27th, 2016 در ساعت 02:34 AM
"We believe in "Possibility
به هر چیزی که فکر کنید از ته دلتون، بهش میرسید!
خیلی ممنون از لطف شما بزرگواران
متاسفانه به ما ایرانی ها یاد دادند یا سیاه یا سفید
احساس اساس تصمیم گیری
هیجان به جای فکر
امیدوارم بتونم یک انتخاب درست انجام بدم
یک سوال دیگه هم دارم
چندین بار شنیدم که مهاجرت برای تحصیل و بعد کار دانشگاهی یا کار مرتبط با دانشگاه، برای افراد عاشق تحقیقات خوبه و اساسا در خارج از کشور نمیشه پول پس انداز کرد
نمیدونم شاید انتظار من نادرست هست ولی من میگم آدم باید بتونه یه خونه یا ویلا توو مملکت خودش داشته باشه، بتونه بیاد تووش تفریح کنه
این از نظر کسانی که الان یک شغل دانشگاهی دارند یا الان یک کارمند هستند، ممکن هست؟ یا یک خواسته ی رویایی هست؟
من به شخصه اینجا فقط یک شغل دولتی دارم با ماهی یه تومن حقوق و بدون هیچ مزایایی
پس انداز برای ساختن زندگی در ایران یا کمک به خانواده برای من یکی واقعا مهم هست
من با چند نفر در این فروم صحبت کردم و کسانی که خودشون الان بورس کامل هستند در رشته حقوق، اونها هم امیدوار هستند
واقعیت این هست که من می ترسم
ترس از اینکه زبان رو نتونم خوب بفهمم، (زبان تا حدودی بلدم دبیرستان و دانشگاه و کلاس بیست بوده ولی تافل بلد نیستم، می تونم یاد بگیرما ولی وقتی می خوام طرفش برم زورم میاد می گم بخونم که چی بشه) یا کار گیر نتونم بیارم. اصلا هم نمی خوام برم بعد از دانشجویی کارگری و.... کنم به امید پیدا کردن کار، چون به حد کافی کشیدم
شرایط اینجا فراتر از افتضاح هست ولی من به رشتم حقوق علاقه دارم و کاملا از نظر شخصیتی باهاش مچم، درسته الآن وضعیتم بده ولی به دنبال وکالت هستم و البته میدونم راه دور و درازی در پیش هست
این استادی دانشگاه برای من اصلا قابل هضم نیست، فکر این که آدم یه جا بشینه همش بخونه و بخونه و مقاله بده با اون ساختار مزخرف دیوانه کنندس
متاسفانه وضعیت من الان شده مثل یکی که روو طناب داره راه میره، من به حد کافی داغون شدم توو زندگی ولی نمی خوام افسوس بخورم که چرا رفتم یا نرفتم
سوال من این هست که چه باید کرد؟
موند و در جامعه ی فعلی و پر از چالش و... وکیل شد
یا مهاجرت کرد و تلاش چند برابر برای کارمند شدن یا آرمانی ترش استاد دانشگاه یا سالها بعد از تجربه کاری و تحصیلی شاید وکیل (خیلی رویایی!)
ممنون از اینکه خوندید
امیدوارم کمک کنید
سطح هر جامعه نتیجه کیفیت پیش دبستانی و دبستان آن است ...
نوشته در مورد كانادا خيلي واقعي نيست. معمولا در كانادا نميشه كار تخصصي پيدا كرد ولي با رفتن يك دوره مرتبط چند ماهه شانس بيشتري براي كار داريد، در مورد سرما هم نويسنده اغراق كرده است. بي خانماني هم كاملا نتخابي هست چون پناهگاه و خانه براي افراد درمانده وجود داره، خيلي اين متن را جدي نگيرسد!
CSQ: 15 Feb 2011 * F.F: 16 Feb 2011 * Update: 10 April 2013 * Medical : 18 Sep 2013 * Pass Request: 27 Oct 2013 * Landing: 29 Dec 2013
علاقه مندی ها (Bookmarks)