سلام، من 15 April امتحانم بود و 12 April هم Speaking هم بود. با Margarette Scot که بعضی ها بهش می گن Maggie (اسمشو درست متوجه نشدیم!) مصاحبه داشتم:
گفت کجای ایران زندگی می کنی؟
جای دیدنیش کجاست و ...
نظرت در مورد روابط نزدیک نسبت به روابط با استفاده از تکنولوژی چیه؟
کیا بیشتر از تکنولوژی استفاده می کنن؟ جوان ها یا پیرها؟ چرا؟
و ...
گفت که کتاب چی می خونی؟ توی بچگی هات چه کتاب هایی خوندی؟
بخش دوم:
یک پیام Exciting که از طریق تلفن یا Email برات رسیده رو توضیح بده
از طرف کی بود؟
با کی راجع بهش صحبت کردی؟
چرا برات Exciting بود؟
...
قسمت سوم هم مشابه قسمت اول بود و در مورد همون تفاوت روابط با استفاده تکنولوژی یا روابط سنتی بود.
آها! یکیشم این بود که جوان ها چه طوری وقتشان را می گذرانند پیر ها چطور؟
و اینکه جوان ها راجع به چی صحبت می کنن و پیر ها راجع به چی؟
در کل خیلی بهتر از اون چیزی بود که فکرشو می کردم، مخصوصا اینکه از دوم دبیرستان دیگه کلاس زبان نرفته بودم! (الان سال 4 دانشگاهم، رشته نرم افزار)
امیدوارم نمرم خوب شه، چند تا تپق داشتم ولی از اول تا آخر حرف می زدم و زل زده بودم تو چشاش طوری که اون همیشه سرش پایین بود و تا سرش رو بالا می آورد می دید با شور و هیجان دارم براش توضیح می دم!
در مورد دوم هم من در مورد Acceptance Email که برای اولین مقاله ارسالی به یک کنفرانس بین المللی دریافت کرده بودم صحبت کردم و هیجانم هم زد بالا!
علاقه مندی ها (Bookmarks)