نوشته اصلی توسط
dv1397
ده سال دیگه بچه اتون میگه : چرا من را تو ایران به دنیا آوردی، کاش من بچه فلانی بودم که مهاجرت کرده
من خیلی ساله خارج زندگی می کنم، با خانواده ام دو سال هست حرف نمی زنم چون هنوز موفق به مهاجرت نشدم. مادرم مسنه و امیدوارم هر چه زودتر ..... چون فک می کنم جلوی مهاجرت خواهرم را می گیره
لطفن بچه دار نشین، یا اگر میشین برین خارج زودتر. لطفن یه بچه را در محیطی که چالش های جدی و عذاب آور داره بزرگ نکنید!
در مورد تفاوت فرهنگی هم من با هیچ کشوری به اندازه ایران تفاوت فرهنگی ندارم. هر مقصدی هم انتخاب کردم دقت کردم ایراتی کم داشته باشه و فارسی زبان ها اطرافم جمع نشن .... کلن هر چی من را یاد ایران بندازه برام عذاب آوره
دلم بیشتر برای بچه اتون سوخت که این را نوشتم چون احساس من نسبت به خانواده ام اینه. وگرنه میدونم برای نوشتن همچین نظری ممکنه چند تا امتیاز منفی بگیرم
Fei Fei Li استاد استنفورد هست، پدر و مادرش بدون اینکه انگلیسی بلد باشن رفتن آمریکا. اون سالهای آخر دبیرستان را آمریکا خوند بعد ماشین لباسشویی خرید تا با شستن لباس مردم درآمد داشته باشه. اون وقت ما بچه هامون را تو ایران میخکوب کردیم و از غربت و تنهایی می ترسیم.
می دونی از چی بیشتر از هر چیزی می ترسم؟ اینکه تو ایران خاک بشم
به نظر من کسی که تو ایران بچه دار میشه مثل کسی هست که می ره یه طوطی می خره و بعد دمش را می کنه و بالش را می شکنه و کله اش می سوزونه. خب ول کن طوطی نداشته باش، مجبوری عذابش بدی؟ اگه به دنیا نیومده بودم کمتر اذیت نمی شدم، از کی باید تشکر کنم که من آورده تو این دنیا
حسودیم میشه کیمیا علی زاده ۲۳ سالگی آلمانه. شما وقتی بچه اتون ۲۳ سالش میشه می خندین و چه بهاته ای می آرین؟
ممنون بابت نظرتون اتفاقا تنها موتور محرک من همین بچه هست وگرنه اگر تنها بودم بارها مردد میشدم راستش منظورم بیشتر از اختلاف فرهنگ مربوط به تربیت نوجوان ها اونجاست شما تجربه از خودتون یا اطرافیانتون داشتید ؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)