سلام عزیزان،لطفا در این تاپیک نظرتون و بگین تا اونایی که مثل من این مشکل و دارن بتونن حداقل یه راه حلی دستشون بیاد و اون و به کار ببندند تا وقتی از خانواده دور می شن بدونن که چکار کنن که دلتنگیشون حداقل کمتر بشه.می خواستم این تاپیک و یه چند ماه دیگه درست کنم ولی ذهنم همش درگیرش شده و دلم طاقت نیوورد و برای اینکه تا چند ماه دیگه که موقع رفتن خیلی از ما هاست به نتیجه ای رسیده باشیم،این تاپیک و الان ایجادش کردم.بنابراین از همه می خوام که درش شرکت داشته باشن.پیشاپیش از پاسخ هاتون ممنونم.
از خودم بگم که من تا حالا از خانوادم جدا زندگی نکردم،نه خوابگاه بودم و نه موقع اردو و مراسم های دیگه که مدرسه و دانشگاه می گذاشت ازشون جدا نشدم.همیشه با هم مسافرت رفتیم،با هم خرید رفتیم،با هم مهمونی رفتیم و....حالا که کم کم باید ازشون جدا شم نمی دونم چطوری و کی می تونم با قضیه نبودن اونها کنار بیام و از الان دلتنگ می شم چه برسه به اون موقع!شما شاید بگین که اه،چقدر این بچه! وابسته و بچه ننه و مامانی بار اومده!ولی باور کنین این مسئله ای است که خیلیا درگیر اون هستن و نمی تونن همین جوری خانواده،فامیل و حتی وطن و جایی که درش زندگی می کنن و رها کنن و برن.
می دونم شما شاید می گین که : دم طاووس کس خواهد جور هندوستان کشید باید! و اینکه کسی که هدفش پیشرفت و اینا باشه دیگه این فکرا نباید بیان تو ذهنش ولی نه واقعا واسه من حداقل این طوری نیس و حضور خانواده بوده که به اینجا رسیدم.کسی که خارج رفته نمی تونه بگه که،نه من تا به حال دلتنگ و Homesick نشدم.دلتنگی واسه همه هس.واسه بعضیا کم و واسه بعضیا زیاده.حلا واسه اونایی که زیاده باید واقعا چکار کرد؟
از همتون می خوام نظرتون و بگین که افرادی مثل من که با افراد خانواده رابطه صمیمی داره و هر روز اونا رو می بینه،چطور می تونه با این قضیه که واسه چند ماه و چند سال دیگه نمی تونه حضوری اونا رو ببینه، کنار بیاد واین قضیه تو روند تحصیلیش اثر منفی نذاره؟
از همگی ممنونِ ممنونم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)