برخلاف آنچه بقیه تصور میکردند، کانادا در بحران اقتصادی چند سال اخیر کمترین صدمه را بین قدرتهای اقتصادی جهان دید، هیچکس تصور نمیکرد در این نیمکره دو کشور با چندین هزار کیلومتر مرز مشترک و بیشترین روابط اقتصادی و سیاسی با یکدیگر، یکی بیشترین و دیگری
کمترین صدمه را در بحران اقتصادی ببیند.
واقعیت اینه که اقتصاد آمریکا بیش از حد وابسته به بخش کوچکی از سرمایه داران بزرگ شده بود که با ورشکستگی آنان کل اقتصاد آمریکا لرزید. اقتصادی که همه چیز را در سرمایه داری میدید و خدمت به اقشار دیگر در درجه کمتری بود.
طبعا این ورشکستگی اقتصادی آمریکا بر تمام کشورهای جهان مخصوصا کشورهای اروپایی که آمریکا را قدرت بلامنازع اقتصادی جهان میدیدند و بنای اکثر مبادلات اقتصادی خود را با این کشور قدرتمند جهان گذاشته بودند و در بسیاری از جهات عینا از آمریکا تبعیت میکردند، تاثیرات منفی زیادی گذاشت که تا چندین سال دیگر ادامه خواهد داشت.
ولی برعکس در کانادا، کشوری آمریکایی که بنای اقتصادی آن بر اساس چرخه کسب درآمد از مردم و بخش خصوصی و تقسیم درآمد بین همه اقشار مردم است این فشار در همه جهات و اقشار بصورت مساوی تقسیم شد ، باعث فشار شد ولی باعث شکست در هیچ بخشی نشد.
دولت کانادا برعکس دولت آمریکا به کم درآمدترین بخش جامعه همانقدر بها و منزلت میدهد که به پردرآمدترین آن. در این کشور همه وقتی به سن 18 سالگی رسیدند مجبورند اظهارنامه مالیاتی پرکنند، اگر این کار را نکنند در کمترین زمانی تمام حقوق شهروندی از ایشان سلب میشود و هیچ تسهیلاتی به آنان تعلق نخواهد گرفت.
شما اگر درآمدی دارید و یا ندارید باید برای دولت اظهار کنید. مالیات دریافتی بر اساس میزان درآمد بالا میرود یعنی کسی که در سال بیش از 100 هزار دلار درآمد دارد تا حدود 40% مالیات پرداخت میکند یعنی سالی حدود 40 هزار دلار و کمکهای مالی دولتی نیز به او تعلق نمیگیرد ولی در عوض اعتبار بدست میاورد بطوریکه اگه ناگهان درآمد او به صفر رسید، به سبب همین اعتبارهایی که کسب کرده انواع خدمات دولتی و کمکها به او میشود تا دوباره روی پای خود بلند شود.
کسی هم که درآمد کمی هم دارد باید اظهارنامه مالیاتی پر کند، دراینصورت کل مالیات بر ارزش افزوده ای که برای خرید کالا پرداخته و میزان آن اینجا حدود 12.5% است (البته به اقلام خوراکی و بهداشتی و ضروری این مالیات تعلق نمیگیرد). بر اساس نفرات تحت تکفل او طی سه یا چهار چک به او برگردانده میشود. طبعا این ورشکستگی اقتصادی آمریکا بر تمام کشورهای جهان مخصوصا کشورهای اروپایی که آمریکا را قدرت بلامنازع اقتصادی جهان میدیدند و بنای اکثر مبادلات اقتصادی خود را با این کشور قدرتمند جهان گذاشته بودند و در بسیاری از جهات عینا از آمریکا تبعیت میکردند، تاثیرات منفی زیادی گذاشت که تا چندین سال دیگر ادامه خواهد داشت.
ولی برعکس در کانادا، کشوری آمریکایی که بنای اقتصادی آن بر اساس چرخه کسب درآمد از مردم و بخش خصوصی و تقسیم درآمد بین همه اقشار مردم است این فشار در همه جهات و اقشار بصورت مساوی تقسیم شد ، باعث فشار شد ولی باعث شکست در هیچ بخشی نشد.
دولت کانادا برعکس دولت آمریکا به کم درآمدترین بخش جامعه همانقدر بها و منزلت میدهد که به پردرآمدترین آن. در این کشور همه وقتی به سن 18 سالگی رسیدند مجبورند اظهارنامه مالیاتی پرکنند، اگر این کار را نکنند در کمترین زمانی تمام حقوق شهروندی از ایشان سلب میشود و هیچ تسهیلاتی به آنان تعلق نخواهد گرفت.
شما اگر درآمدی دارید و یا ندارید باید برای دولت اظهار کنید. مالیات دریافتی بر اساس میزان درآمد بالا میرود یعنی کسی که در سال بیش از 100 هزار دلار درآمد دارد تا حدود 40% مالیات پرداخت میکند یعنی سالی حدود 40 هزار دلار و کمکهای مالی دولتی نیز به او تعلق نمیگیرد ولی در عوض اعتبار بدست میاورد بطوریکه اگه ناگهان درآمد او به صفر رسید، به سبب همین اعتبارهایی که کسب کرده انواع خدمات دولتی و کمکها به او میشود تا دوباره روی پای خود بلند شود. کسی هم که درآمد کمی هم دارد باید اظهارنامه مالیاتی پر کند، دراینصورت کل مالیات بر ارزش افزوده ای که برای خرید کالا پرداخته و میزان آن اینجا حدود 12.5% است (البته به اقلام خوراکی و بهداشتی و ضروری این مالیات تعلق نمیگیرد.) بر اساس نفرات تحت تکفل او طی سه یا چهار چک به او برگردانده میشود.
غافل از اینکه دولت کانادا تمام کمکهای مالی و اساس پرداخت مالیات را بر اساس درآمد در کانادا قرار داده و پولی که آنها در بانک قرار میدهند نه تنها جزو درآمد آنها حساب نمیشود بلکه در کمک به پیشرفت اقتصاد کانادا مفید بوده و بعلاوه اعتبار آنها را جهت دریافت وام و کردیتهای بعدی افزایش خواهد داد و همچنین در حسابهای خود با دولت موقع نوشتن اظهارنامه دچار تناقض نمیشوند تا بعدا دربدر دنبال وکیل مالی بگردند تا این پنهان کردن اموال را که از سرزمین خود و کلاهبرداران این سرزمین که برخی به شغل شریف دلالی مهاجرت مشغولند به ارث آورده اند، با پرداخت چندین هزار دلار لاپوشانی کند.
غافل از اینکه دولت کانادا تمام کمکهای مالی و اساس پرداخت مالیات را بر اساس درآمد در کانادا قرار داده و پولی که آنها در بانک قرار میدهند نه تنها جزو درآمد آنها حساب نمیشود بلکه در کمک به پیشرفت اقتصاد کانادا مفید بوده و بعلاوه اعتبار آنها را جهت دریافت وام و کردیتهای بعدی افزایش خواهد داد و همچنین در حسابهای خود با دولت موقع نوشتن اظهارنامه دچار تناقض نمیشوند تا بعدا دربدر دنبال وکیل مالی بگردند تا این پنهان کردن اموال را که از سرزمین خود و کلاهبرداران این سرزمین که برخی به شغل شریف دلالی مهاجرت مشغولند به ارث آورده اند، با پرداخت چندین هزار دلار لاپوشانی کند.
علاقه مندی ها (Bookmarks)