Impossible is impossible because someone did not put effort to make it true
Mess with the best, Die like the rest..
من از جانب این دوست ساسکاچوانی مون حرف نمیزنم, اما به صورت کلی به نظر من بعد از دغدغه ی سرما و لیز نخوردن و اینا, که دغدغه ی اصلی زندگی تو اینجاس (حالا به جز ونکوور که دغدغه شون دیدن آفتابه!), مساله ی کار پیدا کردن برای تازه مهاجرا و تازه فارغ التحصیلا, و مساله ی جور کردن دخل و خرج زندگی و دانشگاه و رسیدگی به درس و مشق برای دانشجوها بزرگترین دغدغه اس. مساله ی دوری و محیط جدید و دلتنگی و اینا هم هست که بعد از یه مدت که به اوج خودش رسید یواش یواش فروکش میکنه.
اما این مساله ی کار پیدا کردن, واقعا میتونه آدم رو تا مرز تصمیم به برگشتن پیش ببره. خودتون رو باید برای اون آماده کنین. کار, اونم توی شهرهای بزرگتر, اونم برای مهاجرینی که نه سابقه کار کانادایی دارن, نه مدرک از کانادا, به شدت سخت گیر میاد. ممکنه مجبور شین به استانهای مرکزی نقل مکان کنین (مثل همین ساسکاچوان و آلبرتا) چون کار بهتر پیدا میشه.
اگه کار خوب پیدا کنین (یعنی اول هر چی بود قبول کنین, بعد از یه دو سه سال که کارتون رو بهتر کردین) واقعا تنها دغدغه تون این میشه که این دفعه که مرخصی گرفتین آیا برین مکزیک یا برین دیزنی لند تو سن دیگو! و هی به کارفرماتون فحش میدین که این چه وضعشه به من سالی دو-سه هفته مرخصی میده, ایران ما 4 هفته مرخصی داشتیم ها!
دغدغه ی دیگه تون هم احتمالا این خواهد بود که آیا 500 مگابایتی که رو موبایلم دارم کافیه یا باید یک گیگ دیتا بگیرم!!
مسلما مسایل روزمره ی زندگی سرجاش هست, مثلا لاستیک زمستونی برای ماشین خریدن, بیمه خریدن, تصادف کردن, دندونپزشکی رفتن, اجاره خونه, سرما, برف, بارون, بنزین, مدرسه ی بچه ها, آینده ی شغلی و و و.. منکر اینا نمیشم, اما اینا معنی زندگی هستن دیگه, نیستن؟ دیگه اینجا بهشت نیست که!
امیدوارم همه بتونن سریع و راحت کار پیدا کنن, اما میدونم که خیلیاتون به این مشکل برخواهید خورد. مساله اینه که نباید نا امید شد.
Mess with the best, Die like the rest..
البته که ول سد آقا رضا.
منم منظورم همینا بود :د و به نظرم اومد که اوشان تازه مهاجران،
پس باید به فکر کار و درس و این چیزا باشن ! پس مسلما این دغدغهها از قورمه سبزی باید بزرگتر و بیشتر باشه !
ساسکتچونی هم خودتی من ادمونتنیم :د
دوستانی که رفتن (مخصوصا کسانی که با پرواز لوفتانزا رفتن کانادا یا اطلاعات خوبی دارن) چند تا سوال دارم.
1. اگر وزن ساک لوفتانزا بشه 24 کیلو مثلا گیر میدن به اون 1 کیلو؟ بچه ها به من میگن تا 26،7 رو پر کن گیر نمیدن! ولی اگه اون وسط به من گفت خالی کن چکار کنم...؟!!؟!؟؟ اصولا به یکی دو کیلو گیر میدن؟ تا چه حدی رو گیر نمیدن؟
2. من یه قوری چینی و 2 تا لیوان شیشه ای دارم با خودم برمیدارم که اگر بذارم تو بار احتمال زیاد دیگه نمیبینمشون. میخواستم ببینم به نظرتون اگر اینا رو بذارم تو کیف دستی هواپیمام بهشون گیر میدن؟ نمیگن این پتانسیل اینو داره که به عنوان آلت قتاله استفاده بشه؟!؟!؟!(مثلا بشکنمش و بخوام گلو یکی رو ببرم برفرض....؟!)
3. بعد اینکه من هر جوری حساب میکنم چمدون بخوام بیارم اگر از اون محکما باشه که بیشتر از 6 کیلو وزنشونه. از اونا باشه که حالت پارچه برزنتیه دست کم 4 تا 5 کیلو میشه. (مدل سبکترم داشت که 3.100 بود ولی تقریبا 800 تومن بود که خیلی گرونه و نمیخوام اینقدر گرون بخرم!) پس من تصمیم گرفتم از اون ساکا ببرم که به ساک حاجی معروفه. البته نه اینکه واقعا ساکای حاجی که روش نوشته کاروان فلان باشه ها ولی از اون مدل میخوام نوشو بخرم و ببرم. وزنش تقریبا هست 1.8 کیلو که به نظر میاد از هر نظر به صرفه تره! این کار درستیه؟ یا باید حتما از اون دو مدل چمدونا بیارم؟
4. بعد اینکه اگر اون ساک کابین یکی از همین ساک حاجی ها باشه و یا سایز کوچیکشو بگیریم یا زیپای پایینشو کاملا ببندیم که جمع بشه و سایزش با یه اختلاف خیلی کمی بشه همونی که اونا تو سایت گفتن مشکلیه؟
تو سایت لوفتانزا گفته 55 در 45 در 23. این ساکی که من میگم میشه 50*43*26. به نظرتون اینو ایرادی میگیرن؟
5. کسی در مورد پرواز لوفتانزا در این مورد اطلاعی داره؟ نوشته که میتونین یه کیف کابین داشته باشین اما حرفی از کیف لپتاپ یا کیف دستی خانمها نزده. میتونم یه کیف لپتاپ و یه ساک کابین داشته باشم و یه کیف دستی کوچیک؟ یا باید فقط یه کیف کابین داشته باشم؟ یا یه کیف کابین و یکی از اون دو تا (یا کیف دستی یا کیف لپ تاپ)؟ من میخوام اگر میشه کیف لپتاپ آورد کیف لپتاپ خدابیامرزمو بیارم و توش چند تا کتاب مهم رو که باید حتما بیارم، بذارم. اگر اینکارو بکنم به محتویات اون کیف لپتاپ هم گیر میدن؟ نمیگن باید حتما توش لپتاپ باشه!! چرا کتاب گذاشتی؟؟!!!؟!
یک خواهش هم دارم. بچه هایی که میرین اگر میشه زمانی که رسیدین بیاین بگین با چه پروازی بودین و برای ساکا و باراتون چطوری برخورد کردن؟ مثلا گیر به چقدر بار میدادن؟ چجوری برخورد میکردن و از اینجور چیزا.
ممنون![]()
علاقه مندی ها (Bookmarks)