نوزاد که حرف نمی زنه و فقط می شنوه. اگه نوزاد بدشانسی نباشه معمولا یکی در ساعات بیداریش پیدا می شه که باهاش حرف بزنه و قربونش هم بره خوب حالا راجع به بچه ای که حدود 1 سالشه و بیشتر. اون بچه کوچولو شیرینه! خیلی کوچولوه و همه بهش حق می دن که نفهمه! هر چقدرهم اشتباه کنه همه آدم بزرگایی که می بینن اشتباه می کنه درستشو بهش می گن. به هر تعداد دفعه. تازه توی خونواده هم (یا هر جایی که بزرگ می شه) پدر مادر بزرگتری داره که هر لحظه می تونن در حکم معلم زبانش باشن. با لهجه خوب و جملات درست و در موقعیت های درست یادش بگن که چی بگه. وقتی هم که از خونه می ره بیرون همه آدم بزرگای دیگه می شن معلمش. بعد هم که می ره مدرسه یه معلم دیگه هم پیدا می کنه.
اون وقت ما چی؟ چون بزرگ شدیم معلممون توقع داره که زود بفهمیم چی می گه. خیلی که مهربون باشه 3 دفعه اشتباهتو بگه. که تازه خیلی هاشونم وقتی حرف می زنی همه اشتباهاتتو نمی گن. بعضیاشو می گن. تازه معلمی که اشتباهامونو بگه هم فقط سر کلاسه. توی خونه و خیابون که نیست. خیلی فعال باشیم به صداهای آدم های فرانسوی زبان گوش می دیم در ساعات غیر از کلاس. که اونم توی موقعیتی که ما هستیم نیست. ما باید خیال کنیم که توی موقعیت اونیم.
اینکه نوزاد و بچه چطور یاد می گیرن درسته. اما وقتی ما داریم طور دیگه ای یاد می گیریم برای ما عملی نیست.
علاقه مندی ها (Bookmarks)